للمهدی لایلقاه احدٌ الاقتله»[۱۰۰] (مردی گندمگون، چهار شانه و بدون ریش، به نام شعیب بن صالح با چهر هزار نفر از ری قیام می کند که در آستانه ی ظهور حضرت مهدیf است، هرکس در برابر او بایستد با تیر کشته می شود.)
در بعضی از روایات او را از اهالی سمرقند خوانده اند در خصوص مسیر حرکت سید خراسانی در روایات اینگونه وارد شده است وی ابتدا به کوفه می رود و سپاه سفیانی را سخت شکست می دهد بعد جهت بیعت و زمینه سازی حضرت به بیت المقدس می رود.که می توان به حدیث آقا امام باقرj اشاره نمود:
تخرج رایاتٌ سودٌ یقاتل السفیانی فهیم شابٌ من بنی هاشم وجهه کدائرۃ القمر فی کفه الیسری خال، علی مقرقعه شعیب بن صالح القمیمی الذی قلانس جیشه سودوثیابهم بیض یهزمون السفیانی و یتقدمون الی الغرب حتی نیزلوا بیت المقدسو یهیئون للمهدی سلطانه…. ویکون بین خروجه و بین یسلم الامر للمهدی اثنان و سبعون شهرا.[۱۰۱]
پرچم های سیاهی برای جنگ با سفیانی حرکت می کند که میان آنها جوانی از بنی هاشم با صورتی مثل ماه می باشد و در دست چپش خالی است جلوی این سپاه شعیب بن صالح تمیمی است که کلاه سپاهیانش سیاه و لباس هایشان سفید است.سپاه سفیانی را شکست می دهند و به سوی مغرب می روند تا به بیت المقدس می رسند و زمینه ظهور قائمf را فراهم می کنند.
جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت abisho.ir مراجعه نمایید. |
در خصوص اینکه سپاه سید خراسانی بعد از کوفه به سوی بیت المقدس می روند حدیثی از طرق اهل سنت نیز وارد شده که درفش هایی سیاه از خراسان خروج می کند که هیچ چیز قادر به برگرداندن آنها نیست تا اینکه در ایلیاء[۱۰۲] به اهتزار در آیند[۱۰۳].
و در بیت المقدس به جنگ با دشمنان حضرت می پردازند و زمینه ساز قیام حضرت می شوند در خصوص سال قیام خراسانی تعداد سپاهیان وی و نکات دیگر این قیام احادیث مختلف می باشند آن چیزی که مسلم است خراسانی قیام خواهد کرد از ایران سپاه او از افراد با ایمان و سستی ناپذیر تشکیل شده است در بعضی از روایات از افراد طالقان که شاید اشاره به ایران داشته باشد بعنوان سپاهیان او نامبرده شده و شعیب بن صالح فرمانده سپاه اوست در ابتدا به سفیان حمله می کنند و بعد به بیت المقدس می روند.
اصهب و ابقع
قال مولانا الرضاj: «من علاماته ان یکون خراب الشام حین التقاء الرایات الثلاث منها: الابقع و الاصهبٌ و السفیانی» (از نشانه های ظهور آن حضرت، خراب شدن شام با حمله ی سه لشکر در زیر پرچم های سفیانی و اصهب و ابقع است.)[۱۰۴]
در جریان قیام سفیانی توضیح داده شد که سفیانی با سپاه ابقع «یعنی کسی که نقطه سیاه و سفیددر چهره دارد» و اصهب «یعنی زرد چهره» مبارزه می کند از لسان رویات برمی آید هردوی این افراد مخالف و دشمن اسلام وطرفدار دشمنان اسلام و کفار می باشند.
در این باره حدیثی که در کتاب غیبت نعمانی نقل شده است شاید بیشتر روشن کننده این ماجرا باشد.
«فاول ارضٍ تخربُ ارضٌ الشام ثُمَ یختلفون عند ذلک علی ثلاث رایاتٍ رایه الاصهب و رایه الابقع و رایه السفیانی فیلتقی السفیانی بالابقع فیقتلون ویقتله السفیانی و من معه و یقتل الاصهب»[۱۰۵] (اولین سرزمینی که در آن قیام و کشتار صورت می گیرد، سرزمین شام است که سه لشکر در آن باهم می جنگند، اصهب و ابقع و سفیانی. این سه لشکر با هم می جنگند تا سفیانی با ابقع درگیر می شود و او و سپاهیانش را به قتل می رساند سپس اصهب را نیز از بین می برد.)
در جریان جنبش سفیانی به این نکته اشاره شد اولین جایی که سفیانی قیام خود را شروع می کند شام است و در روایات اشاره شد اوحکومت در شام تشکیل می دهد سپس به نظر می رسد اصهب و ابقع را که از فرمانروایان شام باشند از راه برمی دارد.
عوف سلمی
قال السجادj: «لایکون قبل خروجه خروجُ رجلٍ یقال له عوف سلمی بارض الجزیره و یکون ماواهُ تکریت و قتله بمسجد دمشق» (قبل از خروج آن حضرت، مردی به نام عوف سلمی در الجزایر خروج می کند. در تکریت[۱۰۶] سکونت می کند و در مسجد دمشق کشته می شود.)[۱۰۷]
در کتاب عصر ظهور علامه کورانی نقل شده که ظاهراً وی علیه حکومت سوریه قیام می کند و مدّت کوتاهی قبل از سفیانی به سر می برد و جایگاه او قبل و بعد قیام شهر تکریت خواهد بود پس بنابراین روایت اشاره به این معنا دارد که عوف سلمی در مسجد دمشق کشته می شود و خروج او از جمله حوادث قبل از ظهور امام زمان است.
مغربی و مصری
آن چیزی که در روایات به صورت قطعی بیان شده این است تا قبل اینکه سفیانی به مصر برود آنجا توسط سپاهی فتح شده و حاکم مصر به دست آن سپاه کشته می شود همزمان حاکم شام نیز کشته می شود و فرمانده سپاه مردم را به سمت آل محمدb هدایت می کند.
در خصوص آن زمان می گویند بندگان برسرزمین اربابان خود مسلط می شوند و بردگان علیه ارباب خود قیام می کنند و آنها را می کشند.
«یُقتلُ قبل ظهور القائم ملک الشام و ملک المصر و یسبی اهل قبائل من مصر.»[۱۰۸] (قبل از ظهور قائم، حاکم شام و مصر کشته می شوند و گروه هایی از مردم مصر اسیر می شوند.)
غلبه العبید علی بلاد السادات بندگان بر سرزمین اربابان خود مسلط می شوند.
«خروج العبید عن طاعه ساداتهم و قتلهم موالیهم»[۱۰۹] (بردگان علیه اربابان خود قیام می کنند و آنها را می کشند.)
و ابن حماد در خصوص وضعیت آنروز مصر از ابوذر اینچنین می گوید (امنیت از مصر رخت برمی بندد. خارجه می گوید به ابوذر گفتم: در آن هنگام که امنیت از دست می رود، پیشوایی نیست که آن را فراهم آورد گفت: خیر، بلکه نظام آن از هم پاشیده می شود)[۱۱۰]
روی هم رفته روایات نشانگر قیام و جنبش در مصر و انقلاب اسلامی است که زمینه ساز ظهور مهدیf در آنجا باشد همانطور که در روایت ذیل مشاهده می کنید:
اهل غرب به سوی مصر هجوم می آورند همینکه وارد می شوند فرمانروایی سفیانی برقرار می شود، و قبل از آن شخصی مردم را به سوی آل پیامبرk دعوت می کند[۱۱۱].
اما در خصوص مغرب آنچه از مجموع روایات مربوط به تحرکات نیروهای مغربی در زمان ظهور بدست می آید این است که حرکت آنها بسیار شبیه به نیروهای بازدارنده غربی و یا جهانی است که علیه قیام و انقلاب زمینه سازان ظهور حضرت، به کار گرفته می شوند. آنها در سرزمین شام با درفش های مشرق یعنی ایرانیان وارد جنگ می شوند و در برابر آنها شکست می خورند و به سوی اردن عقب نشینی می کنند در حدیثی که در کتاب غیبت نعمانی و غیبت شیخ طوسی وارد شده است خروج مغربی تصریح شده:
اذ اختلف الرمحان بالشام لم تفجل الاعن آیه من آیات الله قیل و ماهی یا امیر المؤمنین قال رجعه تکون بالشام یهلک فیها اکثرمن مأ- الفٍ یجعله الله رحمهً للمؤمنین و عذاباً علی الکافرین فاذا کان کذلک فانظروا الی اصحاب البراذین الشهب المخدومه و الرایات الصفر من المغرب حتی تحل با الشام و ذلک عند الجزع الاکبر و المو الاحمر فاذا کان ذلک فانظروا خسف قریهٍ من قری دمشق یقال لهاحرث فاذا کان ذلک خرج ابن آکله الاباد من الوادی حتی یستوی علی منبرد مشق فاذا کان ذلک فانتظروا خروج المهدیf[112]
وقتی دو لشکر در شام بجنگند، یکی از نشانه های بزرگ الهی ظاهر می شود که زلزله ی شام است که بیش از صدهزار نفر در شام هلاک می شوند. این حادثه برای مؤمنان، رحمت و برای کافران عذاب است. وقتی این حادثه اتفاق بیفتد، منتظر پرچم های زرد و سپاهیان سبک بال و یابو سوار باشید که از سوی مغرب می آیند و وارد شام می شوند و مرگ سرخ و نگرانی بزرگ فرا می رسد؛ وقتی این مرگ و نگرانی اتفاق بیفتد، منتظر خرابی یکی از روستاهای شام به نام (خرشنا) باشید هنگامی که خرشنا نابود شود منتظر خروج سفیانی پسر هند جگر خوار از سرزمین خشک باشید تا بالای منبر دمشق برود. وقتی سفیانی بالای منبر قرار گرفت منتظر ظهور مهدیf باشید.
آن چیزی که در این روایت مسلم است این است که جنبش مغربی قبل از ورود سفیانی به شام است و یکی از نشانه هایی که قبل از خروج سفیانی به وقوع می پیوندد خروج مغربی در شام است.
فتنه همگانی و فتنه سرزمین شام
روایات، فتنه ویژه ای را در سرزمین شام یاد می کند که قبل از خروج سفیانی واقع خواهد شد. و این فتنه غیر از فتنه غربی و شرقی است که مسلمانان گرفتار آن می شوند و قبلا درباره اش سخن گفتیم. به احتمال قوی تر، فتنه یاد شده متصل به فتنه همگانی و یا ثمره آن است. که گاهی روایات مربوط به آنها و حالات راویان درباره این دو فتنه با هم مخلوط می شود.
بارزترین چیزی که در فتنه سرزمین شام وجود دارد، اختلافات و درگیری هایی است که سبب ضعف حکومت و عدم مقاومت شامیان در برابر دشمنان خود می گردد تا جایی که از اداره کشور ناتوان می شوند. و امیر مؤمنانj آن را فتنه اختلاف احزاب که در قرآن از آن یاد شده است، می نامد، چه اینکه درباره این گفته خدای سبحان از آن حضرت سؤ ال شد:
«طوائف مردم از پیش خود (درباره مسیح) اختلاف کردند وای بر این مردم کافر هنگام آن روز بزرگ (قیامت).»[۱۱۳] فرمود:
«از سه نشانه، انتظار فرج داشته باشید، پرسیدند ای امیرمؤمنان آنها کدامند؟ فرمود:
اختلاف اهل شام در بین خودشان درفش های سیاه از خراسان، صیحه آسمانی در ماه رمضان. سؤ ال شد صیحه آسمانی در ماه رمضان چیست؟ آیا نشنیده اید گفته خداوند را در قرآن «اگر بخواهیم از آسمان نشانه ای را بر آنها فرو فرستیم به گونه ای که همه در برابر آن سر تسلیم فرود آورند.» [۱۱۴]نشانه ای که دختر جوان را از سراپرده برون می آورد و خفته را بیدار می کند و بیدار را به وحشت می اندازد.» [۱۱۵].
و در روایت آمده است که فریاد یا ندا و یا بانگ آسمانی در سال ظهور رخ می دهد که پس از آن در ماه محرم، ظهور حضرت مهدیf واقع می شود.از پیامبرk روایت شده که فرمود:
«قبل از ظهور حضرت مهدیf فتنه ای پدید می آید که مردم را سخت در محاصره قرار می دهد، پس مبادا اهل شام را دشنام دهید زیرا مؤمنان حقیقی از آن سامان هستند، بلکه ستمگران آنها را نفرین کنید و خداوند بزودی قضا و قدری از آسمان می فرستد تا آنها را پراکنده سازد بگونه ای که اگر روبهان با آنها درآویزند، بر آنان پیروز می گردند، آنگاه خداوند حضرت مهدیf را حداقل در میان دوازده هزار و حداکثر در بین پانزده هزار تن بر می انگیزد و نشانه آنها کلمه «بمیران» «بمیران» است سه گروه پرچمدار هستند که طرفداران هفت درفش با آنان مبارزه می کنند هیچ پرچمداری نیست مگر اینکه طمع حکومت و ریاست دارد آنگاه حضرت مهدیf ظهور می فرماید و مهربانی و دوستی و نعمتهای مسلمانان را به آنان باز می گرداند.» [۱۱۶]
در روایتی آمده است:
«خداوند کسی را بر شامیان می فرستد که جمعیت آنها را پراکنده می سازد حتی اگر روبهان با آنها درگیر شوند بر آنان چیره می شوند، در این هنگام مردی از خاندان من با سه گروه پرچمدار ظهور می کند تا آخر حدیث» .[۱۱۷]
و عبارت «سه گروه پرچمدار» یعنی یاران حضرت مهدیf سه فرقه هستند که هواداران هفت زمامدار، جهت کارزار با حضرت مهدیf و یارانش، با یکدیگر متحد می شوند و از آن جا که هر یک از آنها به پادشاهی و ریاست طمع می ورزد بین آنان اختلاف بوجود می آید، اما این اختلاف مانع آن نیست که فرمانده همه آنها سفیانی باشد، زیرا در اثر حملات نظامی به عراق و حجاز و شکستهای لشکریان او حکومت وی بسرعت ضعیف می شود و این از چیزهایی است که فرصت مناسبی را برای یاران طمعکار و مخالفین وی، در رسیدن به قدرت مهیا می سازد در حالیکه آنان درگیر کارزار با حضرت مهدیf می باشند.
روایات دیگر، پیرامون محاصره اقتصادی غرب در مورد سرزمین شام و بحران ارزاق و قحطی است که مردم بدان گرفتار می شوند، بدون آنکه مدت آن مشخص گردد و طبیعی است که این بحران همراه با فتنه خارجی و داخلی است و ابزاری است در دست غرب برای تحت فشار قرار دادن مسلمانان…
برخی از روایات می گوید: امر گرسنگی و تشنگی در سال ظهور به اوج خود می رسد، از پیامبرk روایت شده است که فرمود:
«دیری نمی پاید که مردم شام، دینار و پیمانه ای نزدشان یافت نمی شود، پرسیدیم این امر از کجاست؟ فرمود: از جانب رومیان. آنگاه اندکی سکوت کرد سپس فرمود: درآخرالزمان خلیفه ای می آید که به مردم اموال کمی داده و آن را به شمارش نمی آورد.»[۱۱۸]
باعث این فشار اقتصادی و مالی و مواد غذائی، رومیان یعنی غربی ها هستند.
از جابر جعفی نقل شده است که از امام باقرj درباره این گفته خدای سبحان سؤال کردم: «براستی ما شما را با چیزهایی هم چون ترس و گرسنگی مورد آزمایش قرار می دهیم»
حضرت فرمود: گرسنگی بر دو گونه است عام و خاص اما گرسنگی خاص در کوفه است که خداوند آن را ویژه دشمنان آل محمد می گرداند و آنان را هلاک می سازد، اما گرسنگی عام در شام خواهد بود و آن ترس و گرسنگی است که تا آن زمان هرگز بدان گرفتار نشده اند لکن، گرسنگی، قبل از قیام حضرت قائم و وحشت و اضطراب، بعد از قیام آن حضرت خواهد بود.».[۱۱۹]
از امام صادقj نقل شده که فرمود:
«پیش از ظهور قائم، بطور حتم سالی فرا می رسد که مردم در آن دچار قحطی گرفتار ترس شدیدی از کشته شدن و کمبود اموال و جان ها و ثمرات می گردند» و این مطلب در قرآن به روشنی دیده می شود، آنگاه این آیه را تلاوت فرمود:
«براستی ما شما را با چیزهایی همچون ترس و گرسنگی و کاهش مال و جان و ثمر مورد آزمایش قرار می دهیم و صبر پیشگان را بشارت بده.»[۱۲۰]
زمان این فشار و تنگنا در سال ظهور طبق این روایت، مانع آن نیست که این وضع مدتی قبل از ظهور وجود داشته و سپس در سال ظهور شدیدتر از گذشته بوجود آید، آنگاه ظهور بوقوع پیوندد.
اما روایات مدت این فتنه را در سرزمین شام، طولانی یاد می کند، هر وقت می گویند تمام شد طولانی می گردد. «و از آن راه فرار می جویند اما نمی یابند»[۱۲۱] و روایات این فتنه را با همان اوصاف فتنه غربی و شرقی توصیف می کند که داخل هر خانه ای از خانه های عربها و مسلمانان خواهد شد و اینکه «هرگاه آن را از سوئی اصلاح کنند از سوی دیگر گسیخته می شود و یا از جانب دیگر آشوب برخیزد.» [۱۲۲]
.. از سعید بن مسیب روایت شده که گفت:
«فتنه ای در سرزمین شام پدید می آید که ابتدای آن همچون بازی کودکان است و پس از آن دیگر کارشان سامان نپذیرد و دیگر نیرویی نخواهند داشت تا آنکه ندا کننده ای از آسمان فریاد سردهد، بر شما باد، به فلانی روی آورید و در آنحال دستی بر آید و اشاره کند.»[۱۲۳]
و بانگ آسمانی یاد شده نام مهدیf را می خواند همچنین دستی که از آسمان اشاره می کند نیز جزء نشانه های ظهور آمده است.
در روایتی دیگر از پیامبرk رسیده است که فرمود: «فتنه چهارم ۱۸ سال طول می کشد و بهنگام خود پایان می پذیرد و نهر فرات از کوهی از طلا بیرون می آید و مردم به گونه بر آن هجوم می آورد که از هر نه نفر هفت نفر بهلاکت می رسند.» [۱۲۴]
زمین لرزه ای در دمشق و اطراف آن
روایات فراوان و روشنی درباره این زلزله وجود دارد به گونه ای که برخی از مکانها و خسارتهای آن و حتی وقت آن را پیش از ورود سپاهیان غربی مشخص می سازد. گرچه از بعضی روایات استفاده می شود که سپاه غرب بهنگام وقوع زلزله در دمشق بسر می برد. همچنین احادیث، این زمین لرزه را «الرجفه، والخسف، و الزلزله» (تکان شدید، فرو رفتن، لرزش) می نامد، مانند روایتی که از امام باقرj (از امیرمؤمنان (ع» نقل شده است. که فرمود:
«وقتی در شام دو گروه نظامی اختلاف کنند، نشانه ای از نشانه های الهی آشکار می شود، پرسیدند: ای امیرمؤمنان آن نشانه چیست؟ فرمود: زمین لرزه ای در شام رخ می دهد که صد هزار در اثر آن هلاک می گردند و این را خداوند رحمتی برای مؤمنان و عذابی برای کافران قرار می دهد. وقتی آن هنگام فرا رسد، نظاره گر سوارانی دارای اسبهای سفید و درفشهای زرد رنگ، باشید که از مغرب روی می آورند تا وارد شام می شوند و در آن لحظات است که فریاد و بی تابی بزرگ و مرگ سرخ فرا می رسد. وقتی آن وضع پیش آمد پس بنگرید فرو رفتن آبادی ای از روستاهای دمشق را که به آن حرشا می گویند، در این هنگام فرزند هند جگرخوار (سفیانی) از بیابان خروج کرده و بر منبر دمشق قرار می گیرد در این بحبوحه در انتظار ظهور حضرت مهدیf باشید.»[۱۲۵]
و احتمال می رود زلزله مذکور در این روایت و روایات دیگر غیر از فرو رفتن دمشق و اطراف آن باشد و ممکن است بین آن دو فرو رفتن، مدتی طولانی یا کوتاه فاصله باشد. اما اینکه چرا آن زلزله برای مؤمنان رحمت و برای کافران عذاب خواهد بود؟ ممکن است علت آن این باشد که به خانه های کافران و پیروانشان زیان وارد می شود، نه بر مؤمنان مستضعف، و یا اینکه به سبب آن زلزله و یا پس از آن تغییراتی سیاسی بنفع مؤمنان، صورت می گیرد.
جنگ جهانی در دوران ظهور
روایات بسیار در حد تواتر اجمالی[۱۲۶] بر وقوع جنگ جهانی، نزدیک ظهور حضرت مهدیf دلالت دارد، و بعید است که بتوان آن را بر دو جنگ جهانی اول و دوم گذشته که در عصر ما اتفاق افتاده است تطبیق نمود، زیرا صفاتی که برای این جنگ در روایات ذکر شده است با اوصاف آن دو جنگ تفاوت دارد، مخصوصا در تعداد قربانیان این جنگ و زمانش که نزدیک به ظهور حضرتj خواهد بود، بلکه از برخی از روایات استفاده می شود که این نبرد، در همان سال ظهور و یا بعد از آغاز نهضت مقدس آن بزرگوار، بوقوع می پیوندد.
برای روشن تر شدن موضوع به ذکر روایاتی از ائمه هدی میپردازیم:
حضرت علیj: «نزدیک زمان قائمf دو نوع مرگ وجود دارد مرگ سرخ و مرگ سفید و ملخ هایی که برنگ خون بوده و گاه و بیگاه آشکار می شوند اما مرگ سرخ یعنی شمشیر و مرگ سفید طاعون است»[۱۲۷]
عبارت «نزدیک زمان قائم» دلالت دارد که این جنگ و مرگ سرخ خیلی نزدیک به ظهور حضرت مهدیf اتفاق می افتد، اما روایت، محل وقوع آن را تعیین نکرده است و از امام باقرj روایت شده که فرمود:
«قائم قیام نمی کند مگر در پی ترس و وحشت و زلزله ها و فتنه و آشوب و بلاهایی که مردم گرفتار آن شوند که پیش از آن گرفتار طاعون و بعد از آن، جنگ و خونریزی بین اعراب و ایجاد اختلاف بین مردم و پراکندگی در دین شان و دگرگونی احوال آنان، بگونه ایکه که در اثر مشاهده به جان هم افتادن مردم و یکدیگر را خوردن، هر کس در صبح و شام، آرزوی مرگ می کند».[۱۲۸]
همچنین ازآقا امام صادقj روایتی نقل شده است که: «ناگزیر قبل از قیام قائم، سالی خواهد بود که مردم در آن، از گرسنگی رنج می برند و ترس و وحشتی سخت در اثر کشتار آنان را فرا می گیرد»[۱۲۹]
روایت بعدی دلالت دارد که شدت نبرد و حالت جنگ تا زمان صیحه آسمانی که در ماه رمضان نزدیک ظهور حضرت مهدیf می باشد ادامه خواهد یافت. از امام باقرj نقل شده که فرمود:
«اهل شرق و غرب با یکدیگر اختلاف پیدا می کنند، آری و اهل قبیله نیز (مسلمانان) و مردم با ترس و وحشت طاقت فرسائی روبرو خواهند شد و به همان حال بسر برده تا زمانی که منادی از آسمان ندا دهد… زمانی که بانگ زد پس کوچ کنید، کوچ» [۱۳۰]
این روایت نیز دلالت دارد که خسارتهای این جنگ به طور اساسی بر ملتهای غیرمسلمان وارد می شود و جمله «اهل شرق و غرب و آری اهل قبیله با هم اختلاف پیدا می کنند» عبارت دقیقی است که حاکی از اختلاف مسلمانها، بعد از اختلاف شرق و غرب است که به نظر می رسد این اختلاف نتیجه و یا تابع اختلافات شرق و غرب است، البته این امر در جنگ جهانی آینده طبیعی است، زیرا اهداف آن جنگ، مراکز حکومت کشورهای بزرگ و پایگاه های نظامی آنان بوده و بطور غیرمستقیم به مسلمانان نیز سرایت می کند همچنانکه برخی از روایات، نیز به این مطلب تصریح نموده است. از ابوبصیر نقل شده که گفت از امام صادقj شنیدم که می فرمود: «این امر نخواهد بود تا دو سوم مردم از بین بروند. سؤ ال کردیم دو سوم مردم از بین رفتند پس چه کسی باقی می ماند؟ حضرت فرمود: آیا دوست ندارید که در یک سوم باقی مانده باشید؟ »[۱۳۱]
و شاید خطبه امیر مؤمنان، پیش از متن دیگر، وقت و عامل این جنگ را مشخص می سازد، خطبه ای که آن حضرت تعدادی از نشانه های ظهور مهدیf و برخی حوادث حرکت او را در آن ذکر می کند. و در آن خطبه شریفه دو فقره است که ارتباط با جنگ جهانی دارد که حضرت فرمود:
«آگاه باشید ای مردم: از من بپرسید پیش از آنکه فتنه و فساد مانند شتری که در اثر رم کردن، مهارش زیر سم او قرار گیرد و بر ترس و اضطرابش افزوده شود، سرزمین شما را پایمال نماید و یا اینکه در مغرب زمین آتش جنگ بزرگی را با موادی قابل اشتعال دامن می زند، در حالی که با فریاد بلند بانگ می زند وای بر او از انتقامجویی و خونخواهی و مانند آن… آنگاه مردی از اهل نجران خارج شده و امامj را اجابت می کند او اولین مرد نصرانی است که دعوت آن حضرت را لبیک می گوید، صومعه خود را خراب می کند و صلیبش را می شکند و به اتفاق عجم ها و مردم مستضعف، سوار بر مرکب و با درفش های هدایت بطرف (نخیله) [۱۳۲]حرکت می کنند. محل تجمع مردم از همه جای روی زمین، در منطقه ای به نام فاروق قرار دارد و آن منطقه ای است که در سر راه حج رفتن امیر مؤمنانj بین برس و فرات واقع شده است. در آن روز تعداد سه هزار (هزار) یهودی و نصرانی کشته خواهند شد که بعضی از آنها برخی دیگر را به قتل می رسانند واقعه آن روز تأویل این آیه شریفه است: «پیوسته این ندایشان بود تا اینکه آنان را «با شمشیر و یا زیر شمشیر» درو کردیم.»[۱۳۳]
و عبارت «در آن روز بین شرق و غرب سه هزار هزار کشته می شوند» یعنی سه میلیون نفر و اینکه کلمه (هزار) را بین پرانتز گذاردیم بدین جهت است که آن کلمه، در روایت دیگری در بحار ج ۵۲ ص ۲۷۴ وارد شده بود، و شاید هم آن کلمه از روایت افتاده باشد، البته این بدین معنی نیست که قربانیان جنگ جهانی سه میلیون نفر خواهد بود، بلکه این تعداد، کشته های آن روز و یا مقطع دیگری خواهد بود و این یک مرحله از مراحل جنگ و آخرین آنهاست و قبلا ذکر شد که مجموع خسارتهای جانی جنگ و مرض طاعون که قبل از آن جنگ، شیوع پیدا می کند به دو سوم ساکنان جهان بالغ می گردد. و در روایتی دیگر پنج هفتم جمعیت جهان، چنانکه از امام صادقj روایت شده است که فرمود: «پیشاپیش قائم دو نوع مرگ وجود دارد یکی مرگ سرخ و دیگری مرگ سفید، تا از هر هفت نفر ۵ نفر از بین بروند»[۱۳۴]
و در برخی از روایات، نه دهم مردم آمده…، البته گاهی اختلاف روایات، بعلت تفاوت منطقه ها و یا علل دیگری است اما بهر حال خسارتهای مسلمانان در این جنگ، اندک بوده و یا قابل ذکر نبوده است.
خلاصه کلام اینکه:
روایات شریفه دلالت دارند که ترس و وحشت، اندکی قبل از ظهور و یا در سال ظهور آن حضرت، جهان را فرا می گیرد و خسارتهای سنگین و خورد کننده ای بر مردم و بطور کلی بر غیر مسلمانها وارد خواهد شد و این را می توان به جنگ عمومی و وسائل پیشرفته و نابود کننده آن، که باعث ترس و وحشت همه مردم می شود، تأویل و تفسیر نمود، چون اگر روش این جنگ به نحو کلاسیک بود، رعب و وحشت آن به این اندازه که روایات توصیف کرده اند فراگیر نبود و یا دست کم یک قسمت و یا منطقه های بیشتری وجود داشت که مشمول این ترس و وحشت و قتل و کشتار نمی گردید.اما روایات و قرینه هایی وجود دارد که تفسیر آن را به موجی از جنگ های منطقه ای ترجیح می دهد، مخصوصا با تعبیری که از امام باقرj در مورد ظهور وارد شده است که فرمود: «و جنگها در زمین زیاد می شود» و این تصریح می کند که آنها جنگ های متعددی در همان سال هستند، بنابراین جمع بین این روایت و روایتهایی که بیانگر اختلاف و جنگ بین اهل شرق و غرب می باشد، این است که این نبردها بصورت جنگهای منطقه ای بین آنان ایجاد می شود و جنبه ویرانگری آن متمرکز در غرب می باشد.
اما زمان این جنگ، آنچه که از روایات استفاده می شود آن است که زمان آن بسیار نزدیک به ظهور حضرت مهدیf مثلا در همان سال ظهور خواهد بود… و اگر بخواهیم بین روایتی که این جنگ و صفات آن را بیان کرده است جمع کنیم بهتر است بگوئیم جنگ، طی چند مرحله خواهد شد، زیرا این جنگ اندکی قبل از ظهور حضرت آغاز، و سپس بقیه مراحل آن بعد از نهضت آن بزرگوار خواهد بود. و آزادسازی حجاز بدست آن حضرت، در اثناء آن جنگ می باشد، سپس آن جنگ بعد از فتح عراق پایان می پذیرد. و نبرد حضرت با روس ها و یا با بقایای آنها بعد از جنگ جهانی خواهد بود، زیرا در روایت آمده بود که نخستین نیرویی را که حضرت تدارک می بیند به نبرد با ترکان (روسها) اعزام نموده و آنها را نابود می کند.
اما اگر روایاتی را که در مورد این جنگ وارد شده است به جنگ هسته ای گسترده ای تفسیر کنیم و به آنچه که امروزه رسانه ها درباره چنین جنگی، قلمفرسائی می کنند توجه کنیم، باید بگوییم که مدت این جنگ بسیار کوتاه و آن طور که می گویند شاید بیش از یکماه به طول نیانجامد. والله العالم.
گفتار سوم: علائم غیر حتمی
در منابع شیعه بعضی از نشانه های ظهور به صورت مشروط و غیر حتمی نام برده شده همانطوری که قبلاً اشاره شد علائم غیر حتمی ممکن است در طول قرن ها و سال های زیادی انجام شوند و اینگونه نیست که به محض اتفاق افتادن آنها حضرت ظهور خواهند کرد در بین این علائم نیز بعضی به صورت عام می باشند و به مسائل کلی می پردازند و بعضی خاص می باشند و مصداق مشخصی را بیان می کنند باتوجه به ویژگی های ظهور حضرت مهدی و انتظار که از ویژگی های مؤمنین خاص می باشد همواره این موضوع مورد هجمه و تحریف واقع شده است زین رو در این زمینه احادیث بسیار زیادی و نشانه های فراوانی وجود دارد که امکان بررسی و تنقیح همه ی آنها امکان ندارد و در حد توان و وسع به بررسی و بیان آنها می پردازیم.
دنیاپرستی
در خصوص تمایل به دنیا پرستی و تجمل گرایی نیاز به هیچ توضیحی نیست که در سالهای اخیر این امر در بین مردم دنیا بسیار زیاد شده است که به حق فرمود رسول خداk در خصوص اوضاع آخرالزمان: «یاتی علی الناس همّهم بطونهم و شرفهم متاعهم قبلتهم نساؤهم و دینهم دراهمهم و دنانیرهم اولئک شرالخلق لاخلاق لهم عندالله»[۱۳۵]
رسول گرامی اسلامk: برای مردم روزگاری فرا می رسد که تنها هم و غمشان شکم آنها، شرافت آنها، تجملات زندگی آنها و سرمایه هایشان خواهد بود قبله ی آناه همسرانشان، دین و آئین آنها درهم و دینارشان می باشد آنها بدترین خلایق هستند، آنها نزد خدا ارج و مقامی ندارند.
رباخواری
فعندها یظهر الربا و یتعاملون بالرشی و یوضع الدین و ترفع الدنیا.[۱۳۶]
در آن زمان «آخر الزمان» ربا شایع می شود، معامله ها و کارها با رشوه صورت می پذیرد، مقام و ارزش دین پائین می آید و دنیا در نظر آنها ارزش پیدا می کند.
لیاتین علی الناس زمانٌ لا یبقی احدٌ الا اکل الربا، فان لم یاکله اصابه عباره[۱۳۷]
برای مردم زمانی می رسد که هیچ کس یافت نمی شود جزاینکه آلوده ی به ربا می شود، اگر مستقیماً هم ربا نخورد، گرد ربا به او می رسد.
خالی شدن زمین از صالحان
شاید با نگاهی به وضع کنونی جامعه در زمانی که علمای بزرگی چون بهجت فاضل، مشکینی و… یکی پس از دیگری از دیار دنیا به سرای آخرت می روند بیشتر به این حدیث حضرت رسولk دقت کنیم: «یذهب الصالحون اسلافا: الاولُ فا الاول، حتی لایبقی الاحثاله کحثاله التمرو الشعیر لا یبالی الله بهم.»[۱۳۸] (صالحان یکی پس از دیگری از دیگری از دنیا می روند و دیگر نشانه ای از صالحان باقی نخواهد بود جز به اندازه ی تفاله ی خرما و نخاله ی جو که خداوند اعتنایی به آنها نمی کند.)
ریاکاری و آراستن ظاهر
سیاتی علی امتی تحبث فیه سرائرهم و تحسن فیه علانیتهم طمعاً فی الدنیا لایریدون به ما عندالله عزوجل یکون امرهم ریاء لا یخالطه خوفٌ یَعمُهم الله منه بعقابٍ فیدعونه دعاء الغریق فلا یستجاب لهم.[۱۳۹]
زمانی برامت من می آید که در آن زمان درون آنها پلید می شود ولی ظواهر آنها به طمع دنیا آراسته می شود، به آنچه در پیشگاه خداوندی است دل نمی بندند کارشان ریا و تظاهر است، خوف از خدا به دلشان راه پیدا نمی کند و خداوند آنها را همچون آدم غریق می خوانند و خداوند دعایشان را مستجاب نمی کند.
وقوع فتنه های تاریک
قال الجوادj: «و قبلَ ذلک فتنه شرا یمسی الرجلُ مؤمناً و یصبح کافراً و یصبح مؤمناً و یمسی کافراً فمن ادرک ذلک الزمان فلیتق الله و لیکن فی احلاس بیته.»[۱۴۰] (پیش از آن روز موعود، فتنه ی بدی واقع خواهد شد که انسان شب مؤمن است و صبح کافر است و یا در حال ایمان صبح کرده و در حال کفر شب می کند. هرکس چنین زمانی را درک کند تقوا پیشه کند و گلیمی از گلیم های خانه اش باشد.)
امان از این فتنه! فتنه ای که امام معصوم چنین توصیفی می کند انسان را دچار وحشت می کند و جز توسل به ذات اقدس ائمه هدی جهت شناخت راه حق نمی توان کاری کرد توصیف امام به اینکه گلیمی از گلیم های خانه ات باش شاید به این منظور باشد که وارد این فتنه ها نشوید و فتنه ای به پا نکنید همان طوری که وجود مقدس حضرت صادقj در حدیث دیگری می فرمایند: «اذا کان ذلک فکونوا احلاس بیوتکم حتی یظهر الطاهربن الطاهر المطهر ذوالغیبه الرشید الطریدان الفتنه علی من آثارهها و انهم لا یریدونکم بحاجه الا اتاهم الله بشاغل لامر یعرض لهم»[۱۴۱] (هنگامی که چنین زمانی فرا رسد گلیم خانه ی خود باشید تا خداوند ظهور امام غائب غریب را که پاکیزه و پسر پاکیزه است، را فراهم سازد. هرکس فتنه ای به پا کند، خودش گرفتار همان فتنه خواهد شد. هر وقت برای هدفی شما را مورد هجوم قرار دهند خداوند برای آنها حادثه ای پدید خواهد آورد که سرشان آنجا گرم شود و از شما غافل شوند.)
امر به منکر و نهی از معروف
اذا کثر الجور و الفساد و ظهر المنکر، وامرت امتی به، و نهی عن المعروف و ینکرون الامر بالمعروف و النهی عن المنکر.[۱۴۲]
هنگامی که ستم وتباهی فراوان شود، منکر آشکار گردد، امت من امر به منکر و نهی از معروف کنند، امر به معروف و نهی از منکر را فراموش کنند.
مشارکت در حرام، دوری از احکام مذهبی
به خوبی می بینیم دشمن مهدویت و اسلام چگونه وبا چه نظمی و اتحادی در راه کفر خود متحد و مشارک هستند اما حق چند تکه و مع الاسف به جای همکاری در احکام مذهبی از آن فرار می کنند.
«اذا توافی الناس علی الفجور و تهاجر و اعلی الدین و تحابوا علی الکذب و تبا غضوا علی الصدق فاذا کان ذلک غیظا و المطر قیظا» (هنگامی که مردم برای کارهای ناشایست با هم همکاری کنند، و در احکام مذهبی از یکدیگر دوری جویند، برای دروغ همدیگر را دوست بدارند و برای راستگویی از یکدیگر قهر کنند اگر این ها واقع شود، فرزندان عاق والدین می شوند، باران کمتر و در غیر موقع می بارد، لئیمان هر لحظه زیاد شده و کریمان تعدادشان کم می شود.)
اسلام وارونه می گردد
جمله ای بسیار عجیب اسلام وارونه می گردد و همانند پوستینی که وارونه پوشیده شود معنای این جمله خیلی واضح است وقتی اصولی که اسلام آنها را تبیین کرد یکی پس از دیگری جایشان با ضد خود تعویض گردد اسلام هم وارونه می گردد.
«و غار الصدق و فاض الکذب و استعملت الموده باللسان و تشاجر الناس بالقلوب و صار الفسوق نسبا و العناف عجبا و لبس الاسلام لبس الفقر و مقلوبا»[۱۴۳] (راستی و درستی کمیاب می شود، دروغ همه جا را فرا می گیرد دوستی وصمیمیت به سر زبان ها اختصاص می یابد و در اعماق دل همه با یکدیگر خصومت می ورزند، کارهای نامشروع مایه ی مباهات شده عفت و خویشتن داری موجب اعجاب و شگفت می شود اسلام وارونه می گردد همانند پوستینی که وارونه پوشیده شود.)
شیوع دروغ
«اذا صارا الناس سما عین للکذب و…»[۱۴۴] (هنگامی که مردم به دروغ گوش فرا می دهند.)
«… وتعیشوا الکذب»[۱۴۵] (و دروغ شایع گردد.)
ترویج فحشاء «زنا»
«اذا اکثرالزنا بعدی»[۱۴۶] (هنگامی که بعداز من فحشا و منکر «زنا» رواج پیدا کند.)
«اذا انتهکت المحارم و اکتسبت الماثم»[۱۴۷] (هنگامی که حریم ها مورد تجاوز واقع شوند، گناهان عملی گردد.)
«و رایت الناس یتسافدون کما تتسافد البهائم لاینکر احد منکراً تخوفامن الناس»[۱۴۸] (مردم را می بینی که همانند چهار پایان به طور علنی روابط جنسی برقرار می کنند و کسی از ترس مردم نمی تواند آنها را تقبیح کند.)
تسلط اشرار بر نیکان
«و سلط الاشرارعلی الاخیار»[۱۴۹] (اشرار بر نیکان مسلط می شوند.)
آشفتگی کانون مقدس خانواده
با مراجعه به دادگاه های خانواده و مطالعه بعضی از نشریات خانوادگی متوجه این نکته می شویم که نهاد مقدس خانواده که بعنوان اساسی ترین نهاد اجتماعی مورد توجه اسلام است دچار مشکلات زیادی شده است در روایات ما نیز از این امر بعنوان یکی از نشانه های آخر الزمان اشاره شده است.
«و رایت العقوق قد ظهر و استخف بالوالدین»[۱۵۰] (و می بینی که عاق والدین بودن رواج یافته، پدر و مادر سبک شمرده می شوند.)
«یجفوالرجل والدیه»[۱۵۱] (انسان به پدر و مادرش جفا می کند.)
«یحسد الرجل اخاه، و یسب اباه»[۱۵۲] مرد به برادرش حسد می ورزد، به پدرش دشنام می دهد.
«اذاقطعوا الارحام»[۱۵۳] (هنگامی که پیوند خویشاوندی قطع شود.)
«یکون هلاک الرجل علی یدی ابویه، فان لم یکن له ابوان فعلی یدی زوجته و ولده فان لم یکن له زوجه و ولد فعلی یدی قرابته و حیرانه»[۱۵۴] (هلاکت انسان به دست پدر و مادرش تحقق می یابد، اگر پدر و مادر نداشته باشد، به دست همسر و فرزندانش، و اگر همسرو فرزندی نداشته باشد، به دست خویشان و همسایگانش)
علنی شدن گناه
«اذاستعلن الفجور و قول البهتان و الاثم و الطغیان…. و اکرم الاشرار»[۱۵۵] (هنگامی که کارهای ناشایست و گناه علنی شود، گناه، بهتان و سرکشی آشکار گردد، بدان و اشرار گرامی داشته شوند.)
تکبر و خودپرستی
«اذا دب الکبر فی القلوب کربیت السم فی الابدان و ظهرت الجرائم و هونت العظائم.» [۱۵۶] (هنگامی که تکبر و خود پرستی همچون سم و زهر در اعماق دلها نفوذ می کند گناه ها علنی شده و انجام محرمات الهی سبک شمرده شد.)
تکریم بخاطر ثروت
«یکون ذلک اذاعظَّتم اغنیاءکم و اهنتم فقراءکم… و رایت الخلق فی المجالس لایتابعون الا الاغنیاء.»[۱۵۷] (و آن زمان وقتی است که ثروتمندان را احترام کنید و مستمندان را خورا شماریده و در محافل و مجالس ببینید که مردم به دنبال ثروتمندان هستند.)
ترویج غنا و موسیقی
«فینفق المال الغناء»[۱۵۸] (اموال فراوان برای غنا خرج می کنند.)
«… و یضرب علی رؤوسهم باالمعازف»[۱۵۹] (بالای سرآنها ادوات موسیقی زده می شود.)
شراب خواری
«یظهر القمار و یباع الشراب ظاهراً لیس له مانع»[۱۶۰] (قمارعلنی می شود و مشروبات به طورعلنی فروخته می شود و کسی از آن جلوگیری نمی کند.)
و چقدر زیبا روزگار امروز ما پیش بینی شده در آنجایی که می فرماید: «یشرب اناس من امتی الخمر یسمونها بغیر اسمها»[۱۶۱] (گروهی از امت من نام مشروب را عوض می کنند و آن را می خورند.)
تکریم به خاطر ثروت و گدا
«والفقیر بینهم ذلیل حقیر، و المؤمن ضعیف صغیر و العالم عندهم وضیع و الفاسق عندهم مکرم و الظالم عندهم معظم، و الضعیف عندهم هالک و القوی عندهم مالک»[۱۶۲] (آدم مستمند در میان آنها خوار و زبون است، شخص با ایمان در نزد آنها ضعیف و حقیر است، فرد با فضیلت در چشم آنها پست و بی مقدار است، ولی در مقابل شخص فاسق محترم و فرد ستمگر مورد تعظیم و احترام است. ضعیف در میان آنها پایمال و قوی در نزد آنها صاحب اختیار است.)
از بین رفتن حدود
«و یبطل حدود ما انزل الله فی کتابه علی نبیه محمد و یقال رای فلانٌ، و زعم فلان و یتخد الاراء و القیاس، و نینرالاثار فعند ذلک تشرب الخمور و تسمی بغیر اسمها و یضرب ذعلیها بالعرطبه و الکوبه و القینات و المعارف و تتخذ آینه الذهب و الفضه»
در آن زمان حدود و قوانین الهی که بر پیامبرش محمد نازل کرده، از بین می رود، گفته می شود؛ فلانی چنین گفته! رای فلانی چنین است! تابع عقاید و آراء دیگران می شوند و سنت پیامبرk را ترک می کنند، در آن مشروبات به نام هایی دیگر رایج می شود، در مجالس شرب، ساز و آواز، نرد و شطرنج، غنا و موسیقی معمول می گردد و ظرف های طلا و نقره رواج می یابد.»
همسایه آزاری
«یؤذی الجارٌ جاره لیس له مانع»[۱۶۳] (همسایه به همسایه اش آزار و اذیت می رساند وکسی مانع او نمی شود)
«و رایتَ الجار یوذی جاره خوفاً من لسانه»[۱۶۴] (همسایه را می بینی که همسایه اش را آزار می دهد و همسایه از زبان او وحشت دارد.)
لذت گرایی افراطی وغیرمشروع
«یکون هم الناس بطوهم و فروجهم فلا یبالون بما اکلو و لا بما نکحو.»[۱۶۵] (هم و غم و مردم منحصر به تأمین خواسته های شکم و زیر شکم آنها شده، دیگر برایشان مهم نیست.)
سیمای مردان و زنان در آخرالزمان
همان طوری که تاکنون گذشت متوجه این نکته شدیم که شرایط عمومی آخرالزمان با وضعیت کنونی جامعه ما مطابقت زیادی دارد با مطالعه احادیثی که در باب مردان و زنان آخر الزمان وجود دارد به این نکته بیشتر رسیدم شبیه کردن و مردها به زن ها و بالعکس بی حیایی، خود فروشی و افتخار به این امر، هم جنس بازی و نکات دیگری که در چند روایت به آن می پردازیم.
اطاعت مردان از زنان
نکته ی بسیار ظریفی که در روایات ها به آن به عنوان نشانه های آخرالزمان اشاره شده است این امر می باشد نگفته پیداست که منظور از این روایات اطاعت در جهت برآوردن حاجات دنیایی و میل به هوسرانی های زنان می باشد.
«یطیع الرجل زوجته ویعصی والدیه»[۱۶۶] (مرد از همسرش اطاعت می کند ولی از پدر و مادرش فرمان نمی کند.)
شاید بهترین تفسیر بریا اطاعت مردان از زنان که از خصوصیات مردان آخرالزمان می باشد این باشد[۱۶۷].
«یکون الرجل همه بطنه و قبلته زوجته و دینه دراهم» (تمام هم و غم یک مرد شکم او خواهد بود و قبله اش همسرش و دینش درهم و دینارش وقتی که همسرانسان بعنوان قبله ی او قرار بگیرد آن موقع است که خدا دیگر در زندگی انسان جایی ندارد اسلامی که بیشترین تأکید را در خصوص پیوند زناشویی و ارتباط زن و شوهر دارد در تعبیری ظریف انحراف و مرد را از این مسیر مشخص می کند.)
هم جنس بازی
شاید خیلی ها فکر می کردند قبح این عمل که از اعمال قوع لوط می باشد برای هیچ کس پوشیده نیست شاید زمانی که از لسان نبی اکرم اسلام و ائمه ی هدی این کلمات گهربار صادر می شد همه تعجب می کردند و انگشت به دهان می شوند از تعجب ولی چقدر جالب روزگار امروز ما ترسیم شده است گو اینکه در زمان ما این احادیث صادر شده اند.
«اذا رکب الذکر الذکور و الاناث الاناث.»[۱۶۸] (هنگامی که مردها با مردان در می آویزند و زن ها با یکدیگر.)
همین چند وقت پیش بود قانون هم جنس بازی و آزادی ازدواج آنها و زندگی مشترک آنها با یکدیگر در کشور فرانسه به تصویب رسید و قبل از آن نیز در چند کشور دیگر نیز این موضوع مصوب شد. کار تا جایی پیش رفته که این افراد در کشور های خود نه تنها از کار خود خجالت می کشند بلکه به آن افتخار می کنند برای آن راهپیمایی برگزار می کنند و افرادیکه در کیش خود نیستند را به سخره می گیرند آری آن جاست که فرمود: «اذا رایت الرجل یعیر علی اتیان انساء»[۱۶۹] (هنگامی که مرد برای آمیزش با زنان مورد سرزنش قرار بگیرد.)
شبیه شدن مردان به زنان و بالعکس
با گذر از کوچه پس از کوچه های شهر بیشتر متوجه این نکته می شویم آرایشگاه که می رویم می بینیم بعضی از مردان ابرو برمی دارند موهای خود را مثل زنان می کنند وقتی در خیابان گذر کنیم می بینیم مرد با افتخار گردن بند طلا می اندازد دستنبند می زند و از هم جالبتر گوشواره می گذارند (ریش های خود را از ریشه در می آورند و جدیداً به طور کامل زن مرد می شود واقعاً پناه باید برد به خدا.
«یتشبه الرجال با النساء و النساء باالرجال»[۱۷۰] (مردها خود را به صورت زن، و زن ها خود را به صورت مرد در می آورند.)
«اذا تزینت النساء بشباب الرجال و سلب عنهن قناع الحیاه»[۱۷۱] (هنگامی که زنها جامه مرد بپوشند و پوشش حیا از آنها گرفته شود.)
همین دیروز بود در اینترنت خبری دیدم که در مسابقه ای زن ها می رفتند و برای یکدیگر سبیل می گذاشتند خدا ان شاالله ما را در این تلاطم آخرالزمان دچار لغزش نکند.
معیشت و افتخار
چقدر دردناک است که مرد از هرزگی زن خود اطلاع داشته باشد و به آن افتخار کند؛ زن از فساد شوهر خود اطلاع داشته باشد و از آن پول ارتزاق کند و به آن مباهات کند شاید تا چند سال پیش نمی شد این احادیث را باور کرد و می گفتیم این احادیث ساختگی است اما حال چه باید گفت.
«تکون معیشه الرجل من دبره و معیشه المراه من فرجها»[۱۷۲] «مرد برای تامین زندگی خود فروشی کند و زن نیز.»
امروز بنیان خانواده و یکی از منزلزل ترین نهادهای اجتماعی شده است.
«اذا رایت الرجل یاکل من کسب امراته من الفجور، یعلم ذلک و یقیم علیه! بل یکری امراته و خادمته و جاریته و یرضی بالدنی من طعامه و شرابه و ملذاتی.»[۱۷۳] (هنگامی که زن از راه نامشروع پول در آورد و مرد از درآمد او استفاده می کند! وضع نامطلوب او را می داند ولی باز هم با او زندگی می کند! و کنیز و دخترش را به کرایه بدهد و به لذایذ پست دنیا راضی شود! )
بذل مال در راه فساد و عدم بذل مال در راه خیر
امروز مساجد زیادی در کشور هستند که نیمه کاره ماندند مدارس زیادی هستند که امکان تخریب آن بر سر دانش آموزان و جود دارد از همه مهمتر فقرا ومستمندان زیادی وجود دارند که فقط با دادن وجوهات شرعی می توان همه اینها را سروسامان داد اما دریغ! در عوض می بینیم هرجایی که مربوط به شکم و… می باشد هرروز آبادتر و پولهای بسیار زیادی برای آنها خرج می شود در همین منطقه ی ما کیانپارس اهواز شاید بیش از ۵۰پیتزا فروشی مجلل وجود داشته باشد اما چهار مسجد دارد که دو مسجد آن ها نیز نیمه کاره هستند آری تعبیر زیبای معصوم آنجا که فرمودند:
«ینفق الرجل من ماله فی غیر طاعه الله، فلاینهی ولایوخذ علیه و یمنع السیر فی طاعه الله.»[۱۷۴] (و اموال بسیاری در راه های غیرمشروع خرج می کند و کسی به او اعتراض نمی کند، ولی از خرج پولی در راه خدا باز داشته می شود.)
قال الصادقj: «… و اعطوا الرجال الاموال علی فروجهم»[۱۷۵] (افراد اموال فراوانی را در راه تامین مسائل جنسی می پردازند.)
پوشیدن لباس های عریان
آری امروز برهنه بودن مد شده است همین چند وقت پیش چند زن جلوی دوربین به اعلام حمایت از زنان ایران….! لخت شدند هر روز لباس های عریان تر مد می شود برهنگی افتخار شده است.
«لا تقوم الساعه حتی تظهر ثیاب تلبسها نساء کاسیات عاریات، و تعلوا التحوت الوعول.»[۱۷۶] (قیامت بر پا نمی شود مگر زمانی که لباسی باشد که زنها آن را بپوشند در حالیکه عریان به نظر می رسند و بدکاران و نااهلان برمردم پاک و شریف برتری پیدا می کنند.)
رواج بیش از حد زنا در بین زنان
دیگر شاید هیچ تعبیری زیباتر از این کلام رسوم مکرم اسلامkگویای وضعیت امروز نباشد: «حتی تمر المرء بالقوم فیقوم الیها بعضهم فیرفع ذیلها کما یرفع بزنب النعجه» (وقتی زن از کنار عده ای می گذرد یکی از آنها بلند می شود و دامن او را بالا می زند، همانطور که دنبه گوسفند را بالا می زنند.)
بعنوان خاتمه به ذکر روایتی که در چند منبع از منابع شیعه وارد شده بعنوان یک تلنگر می پردازیم:
قال الصادقj: «تصبح طهرانُ قصورها کقصور الجنه و نسوانها کاالحورالعین یتلبسن بلباس الکفار و یتزین یزی الجبابره یرکبن الروج و لا یتمکن لازواجهن! و لا تکفی مکاسب الازواج لهن فرو منها الی قله الجبال و من الحجرا الی الجمری الثعب باشباله.»[۱۷۷]
(کاخ های تهران مانند کاخ های بهشتی می شود و زن ها مانند حورالعین می باشند و لباس بیگانگان را می پوشند و خود را به شکل مستکبران در می آورند مرکب سوار می شوند، به همسران خود تمکین نمی کنند و درآمد شوهرانشان برای آنها کافی نیست! از این زنان به بالای کوه ها فرار کنید و مانند روباهی که بچه های خود را برداشته و از لانه ای به لانه ی دیگر فرار می کند فرزندان خود را برداشته و از پناهگاهی به پناهگاه دیگر فرار کنید! )
محجوریت دین و قرآن
«سیأتی علی امتی زمان لا یبقی من القرآن الارسم و لا من الاسلام الا اسمه یسمون ابعد الناس منه مساجد هم عمامره و هی خراب من الهدی فقهاء ذلک الزمان شر فقها و تحت السماء منهم خرجت الفتنه و الیهم تعود.»[۱۷۸] (زمانی می آید که از قرآن فقط نقش آن و از اسلام فقط نام آن باقی می ماند؛ امت من در ظاهر مسلمان نامیده می شوند در حالیکه بیش از همه ی مردم از اسلام دورند، مساجدشان آباد است ولی از هدایت خالی می باشد، فقیهان آن زمان از همه فقهای زیر آسمان برترند؛ فتنه از آن ها خارج شده و به سوی آنها باز می گردد.)
شاید همه نکاتی که در باب نشانه های آخر الزمان ذکر کردیم سرمنشاء آن دوری از دین و قرآن باشد. با نگاهی به وضیعت امروز جامعه خود متوجه این نکته می شویم کشورهایی که اسماً مسلمان هستند و در حکومت داری خود بویی از اسلام نبرده اند و در جهت پیشبرد اهداف شیطانی دشمنان آرمان مهدویت حرکت می کنند کشورهایی چون ترکیه، عربستان و از طرف دیگر در کشور ما نیز که نوع حکومتداری آن اسلامی می باشد.
مع الاسف مردم ما از اسلام دور شده اند قرآن به بهترین شکل چاپ می شود نمایشگاه های بزرگ قرآن برگزار می شود مسابقات قرآن به بهترین شکل ساماندهی می شود مساجد زینت داده شده و مجلل شده است اما جای تاسف است آن چیزی که اساس قرآن و دین است به فراموشی سپرده شده است و این است که فرموده از اسلام چیزی نمی ماند جز نقش آن. حتی اعمال عبادی وسیله ی تظاهر و ریا شده است مکه می روند که ریا کنند اینجاست که فرمود: «یحج اغنیاء امتی للنزهه و یحج اوساطها للتجار و یحج فقراءهم للریا و السمعه»[۱۷۹] (ثروتمندان امت من برای سیاحت به مکه می روندو متوسطین آنها برای تجارت و فقرای آنها برای ریا و تظاهر.)
و جای بسی تأسف وشرمساری است که بعضاً علمای دین و کسانی که ترویج فرهنگ اهل بیتb باید بکنند خود ترویج اسلام می کنند اما در دل به آنچه می گویند اعتقادی ندارند در جای خود گفتیم مرگ علما و خیران جامعه یکی پس از دیگری و فقها عامل یکی دیگر از نشانه ها می باشد امروز مرگ علمای بزرگ جهان اسلام همچون بهجت، فاضل، مشکینی و خوشوقت و…این واقعیت را برای ما آشکارتر می کند که ظهور نزدیک است.
امیدواریم که ما کسانی که لباس عالمین دین را به تن کردیم مصداق این حدیث نشویم.
«و رایت المنابریؤمر علیها بالتقوی و لایعمل القائل بما یأمروا»[۱۸۰] (و می بینی که روی منبر مردم را به نیکی و پرهیزکاری دعوت می کنند، ولی گوینده به آنچه دستور می دهد، عمل نمی کند.)
دوری از عرش الهی
دوری گزیدن از دین چنان زیاد شده است که می بینیم مردم بجای گوش دادن به قرآن به آهنگ و غنا علاقه زیادتری دارند و گواه این امر اینست که از چندین شبکه تلویزیونی ما هر روز مجموعاً چند ساعت قرآن پخش می شود و چند ساعت موسیقی!
«… ورایت القرآن قدثقل علی الناس استماعه وخف علی الناس استماع الباطل.»[۱۸۱] (و می بینی که گوش دادن به قرآن برای مردم بسیار سنگین است و گوش دادن به صداهای باطل آسان و شادی آور شده است.)
قرآن به گوشه طاقچه خانه ها رفته است آن کسی هم که قرآن می خواند به آن عمل نمی کند امر به معروف و نهی از منکر رنگ باخته است مؤمنین مسخره می شوند کم کم همه نشانه های آخرالزمان محقق شده است ای صاحب و مولای ما زمانه بد زمانه ای شده است در حدیث خواندم مهدیf زمانی ظهور می کند که مردم از آمدنش ناامید شوند نمی دانم آقا جان ما که منتظریم که با آمدنت ارزش ها دوباره جای خود را پیدا کند و اسلام ناب محمدیk برجهان حکفرما گردد.
مشخص نبودن زمان ظهور
گرچه اصل ظهور و نشانه های نزدیک شدن آن، از امور مسلم و قطعی است، ولی بنا به مصالحی، زمان ظهور مشخص نشده است و هیچ کس، جز خداوند از وقت دقیق آن آگاه نیست. بارها اصحاب از امامانb در مورد زمان خروج قائمf پرسیده اند، ولی آنان به صراحت از مشخص کردن آن نهی کرده اند و زمان ظهور را همچون علم به قیامت، منحصر به خداوند دانسته اند.
«وامّا وقت خروجهj فلیس بمعلوم لنا علی وجه التفصیل، بل هو مغیب عنّا الی أن یأذن اللّه بالفرج.»[۱۸۲] (و امّا زمان ظهور مهدیf، به روشنی و به شرح برای ما مشخص نشده است، بلکه او تا آن گاه که خداوند اجازه خروج بدهد، از دیدگان ما پنهان است.)
فضیل از امام باقرj پرسید که آیا برای ظهور وقتی معین شده است.
امامj سه بار فرمود: «کذب الوقاتون.»[۱۸۳]
یا، کمیت از آن حضرت پرسید که چه وقت حضرت مهدیf ظهور می کند، امامj فرمود:
«لقد سئل رسول اللّهk عن ذلک فقال انّما مثله کمثل ساعه لا تأتیکم الاّ بغته.»[۱۸۴] (از پیامبرk همین مطلب پرسیده شد. حضرت فرمود: مَثَل ظهور مهدیf، همچون برپایی قیامت است (کسی جز خدا از وقت آن آگاه نیست) مهدی نمی آید مگر ناگهانی.)
مقتضای این احادیث و احادیث دیگر نظیر آنها آن است که به هیچ روی، نمی توان وقتی برای ظهور مهدیf معین کرد. با توجه به این اصل مسلّم، نشانه های ظهور، تنها بیانگر نزدیک شدن زمان ظهورند و بیش از آن، دلالتی ندارند. اگر روایتی باشد که زمان ظهور را مشخص سازد، ناگزیر باید آن را توجیه کرد و یا به کناری نهاد.
در برخی روایات، به گونه سربسته و مجمل، به زمان ظهور اشاره شده، ولی بر فرض درستی آنها، ناسازگاری با قاعده فوق ندارند، زیرا در حقیقت آنها نیز وقتی معین نمی کنند، بلکه به گونه ای نشانه های ظهور را بیان می کنند. مثلاً در حدیثی آمده: «مهدیf قیام نمی کند، مگر در سالهای فرد: سال اول، سوّم، پنجم، هفتم و یا نهم، و یا روز شنبه دهم محرم.» یا: «در ۲۳ رمضان منادی ندا می دهد و مردم را به سوی مهدیf فرا می خواند.»[۱۸۵]
در این روایات، گرچه به گونه ای به زمان ظهور اشاره شده، ولی با این حال، به صورت جزمی و دقیق زمان ظهور مشخص نشده است. در حقیقت ویژگیهای آن زمان، بیان شده است نه وقت دقیق زمان ظهور، بنابراین، روایات، ناسازگاری با اصل قاعده مشخص نبودن زمان ظهور ندارد. البته در برخی روایات، که سند آنها معتبر نیست، به زمان دقیق ظهور اشاره شده، ولی علما، به آن اعتنا نکرده و یا آنها را توجیه کرده اند.
فصل چهارم: علائم و نشانه های بعد ازظهور
دراین فصل مناسب دیدیم به وضعیت جهان هنگام ظهور واقداماتی که حضرت بعدازظهور انجام می دهند بپردازیم:
گفتار اول: احیای سنت محمدی
در زمینه احکام جدید و قضاوت های حضرت مهدی و اصلاحاتی که حضرت انجام می دهد، روایات بسیاری وجود دارد؛ احکامی که در نظر اوّل با متون فقهی موجودو گاهی با ظواهر روایات وسنّت سازگاری ندارد. قانون ارث برادر در عالم ذر، کشتن شرابخوار، کشتن فرد بی نماز، اعدام دروغگو، تحریم سود گرفتن از مؤمن در معاملات، نابودی مناره های مساجد و برداشتن سقف مساجد از آن جمله است. روش هایی که حضرت در کارها و امور اتخاذ می کندنیز از این گونه است.
در روایات از این تغییرات با عباراتی مانند قضای جدید، سنّت جدید، دعای جدید و کتاب جدید نام برده شده است که ما آن را جز زنده کردن سنّت محمدی نمی دانیم؛ ولی دگرگونی ها به اندازه ای چشمگیر است که وقتی مردم با آن رو به رو می شوند، با تعبیر «اودین جدیدی آورده است» یاد می کنند.
امام صادقj ضمن حدیث مفصّلی می فرماید: «بر شما (مسلمانان) است که تسلیم (امر ما) باشید و امور را به ما باز گردانید و به انتظار حکومت ما و شما باشید و منتظر فرج و گشایش ما و شما بمانید. هنگامی که قائم ما ظهور کند و سخنگوی ما به سخن آید و تعلیم قرآن و دستورات دین و احکام را از نو به شما بیاموزد – به همان شکلی که بر محمدk نازل شده است -، دانشمندان شما این رفتار حضرت را، انکار کرده، مورد اعتراض قرار می دهند و بر دین خدا و راه او استوار و پابرجا نمی شوید، مگر در سایه شمشیر؛ شمشیری که بالای سر شما باشد.
خداوند، سنّت امّت های پیشین را بر این مردم قرار داده؛ ولی آنان، سنّت ها را تغییر داده، و دین را تحریف کردند. هیچ حکم رایجی در بین مردم نیست، مگر این که از شکل وحی شده اش تحریف گشته است. خدا تو را رحمت کند. به هر چه فرا خوانده می شوی، بپذیر تا آن کس که دین را تجدید می کند، فرا رسد». [۱۸۶]
امام صادقj می فرماید: «هنگامی که حضرت قائم ظهور کند، مردم را از نو به اسلام دعوت می کند و آنان را به سوی (اسلام) هدایت می کند، در حالی که اسلام کهنه و نابود شده، مردم از آن گمراه گشته اند». [۱۸۷]
از این روایت فهمیده می شود که امام دین جدیدی را به جهان عرضه نمی کند؛ بلکه چون مردم از اسلام واقعی منحرف شده اند، حضرت دوباره به آن دین دعوت می کند؛ چنان که پیامبرk به آن دعوت کرد.
امام صادقj به برید فرمود: «ای برید! به خدا سوگند، هیچ حریمی برای خداوند نماند، مگر این که آن را دریدند و هرگز به کتاب خدا و سنّت پیامبرش در این جهان عمل نشد و از روزی که امیرمؤمنان رحلت کرد، هرگز حدّ خداوند در بین مردم جاری نگشت». آن گاه فرمود: «به خدا سوگند روزها و شب ها به پایان نمی رسد، مگر آن که خداوند مردگان را زنده و زندگان را بمیراند و حق را به صاحبش بازگرداند و آیین خود را -که برای خود و پیامبرش پسندیده است – برپا دارد. بر شما بشارت باد، بشارت باد شما را. به خدا سوگند که حق فقط و فقط در دست شماست».[۱۸۸]
این روایت نشان می دهد که دگرگونی ها برای غیر شیعه بیش تر چشمگیر است؛ هرچند برخی از موارد برای آنان نیز تازگی دارد.
حکومت مستضعفان
امام علیj
ایشان (مستضعفان میراث بر زمین)، خاندان پیامبرند، که خداوند پس از سختی ها، مهدی ایشان را برانگیزد، و به آنان عزت بخشد و دشمنانشان را خوار سازد.[۱۸۹]
از برنامه های اصلی امام مهدیj تشکیل دولت مستضعفان و محرومان است. مستضعفان کسانیند که توسط زورمندان ضعیف نگهداشته شده اند و حقوق آنان پایمال شده است. در دوران ظهور هنگامی که ظالمان و زورمندان کنار گذاشته شدند، مانع راه مستضعفان برداشته می شود و همه ی کارها به دست افراد و طبقات محروم سپرده می شود. بنابراین تهیدستان هستند که بر جامعه حکومت می کنند و جامعه را اراده نمایند. دیگر از ستمگران و اشراف و حکومت های ظالم خبری نیست.
این هدف تمام پیامبران و انسان های بزرگ بوده و اسلام نیز، چنین هدفی داشته است. پیامبرk و امامان ما همه در راه رسیدن به چنین هدفی گام برداشته و سختی کشیده اند و حتی در این راه به شهادت رسیده اند.در طول تاریخ، همیشه ستمگران و ظالمان و جباران،… مردمان تهیدست و مستضعف را به بردگی می کشیدند و آنها را به کارهای سخت مجبور می کردند و حقوق و دسترنجشان را می خوردند. همیشه چنین افرادی وجود داشته اند. که دیگران را تحقیر می کردند و آزادی آنان را سلب می نمودند و مانع رشد و ترقی آن ها می گشتند، و از اجرای قانون و اصل عدالت مانع می گردیدند.
در تمام این دوران انسان های بزرگ به کمک محرومان و تهیدستان می آمدند و با زورگویان و ظالمان به مبارزه می پرداختند، لیکن در هیچ دوره ای پیروزی همگانی و همه جایی پدید نیامد، و اگردر دورانی؛ حکومتی برای محرومان و زیردستان تشکیل شد، با نیرنگ، جنگ و خونریزی ستمگران و سلطه طلبان مواجه گردید و پس از مدتی شکست خورد.
اما در دوران حاکمیت امام موعودj آن انسان بزرگ تمام آیین پیامبران و امامان و مصلحان بشری را اجرا خواهد کرد. حکومت در دست مستضعفان قرار خواهد گرفت، و عدالت مطلق اجرا خواهد شد، دیگر ظالم و ستمگری وجود نخواهد داشت تا مظلوم و ستمدیده ای وجود داشته باشد؛ و زورگویی وجود ندارد که مردمان را به زیر سلطه ی خویش در آورد. طبقات اجتماعی از بین خواهد رفت. همه ی افراد برادروار زندگی کرده و زندگی هایی نزدیک به هم خواهند داشت و همه ی افراد به فکر محرومان و مستضعفان خواهند بود و همه ی مردم به نیازهایشان خواهند رسید
یک دین و یک آئین
امام صادقj: …مفضل! سوگند به خدا (امام قائمj) از میان ملت ها و آیین ها اختلاف را بر می دارد، و یک دین بر همه حاکم می گردد…[۱۹۰]
برای تشکیل جامعه ای واحد، یک موضوع ضروری است و آن یک آئین و یک اعتقاد است. آئین ها و اعتقادهای گوناگون، بطور قطع، تفرقه و دوگانگی اجتماعی بوجود می آورد، و مانع وحدت و یگانگی مردم می گردد.
اگر برنامه ریزی های اجتماعی گرفته شده از طرز فکرها و مرام های گوناگون باشد، فعالیت های انسانی را در زمینه های گوناگون اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و… مختلف و متضاد می سازدو مانع یکسانی و یگانگی جامعه می گردد. بنابراین تنوع و گوناگونی راه ها و عقیده ها موجب اختلاف ها و تضاد ها و برخوردهایی در جامعه می شود، که در این شرایط نمی توان تشکیل جامعه ای واحد ویگانه را انتظار داشت. بنابراین، باید آئین و دین واحدی بر جامعه حاکم باشد، تا امت واحد به معنای واقعی بوجود آید.
در دوران ظهور و روزگار دولت امام مهدیj آئین واحدی بر جهان حاکم می گردد و راه و روش ها نیز یکی می شود؛ و یگانگی واقعی در عقیده و مرام انسان ها پدید می آید؛ و مردمان همه یک دل و یک زبان به سوی سعادت حرکت می کنند.دیگر دوگانگی و تضاد در مرام ها و عقیده ها وجود ندارد، راه و روش ها یکی و هدف ها نیز یکی است. همچنان که در برنامه های زندگی اجتماعی نیز اختلافی دیده نمی شود.
امام مهدیj با چنین اصلی اساسی در ساختن جامعه ی یگانه بشری به موفقیتی بزرگ و چشمگیر دست می یابد، و همه ی علت ها و عوامل ناسازگاری و درگیری را از بین می برد، و ناسازگاری ها و اختلافات اجتماعی را که از اختلافات عقیدتی و دینی بوجود می آیند، نابود می سازد، و با یکی کردن عقیده ها و ایدئولوژی ها راه هر گونه اختلافی را می بندد. او وحدتی واقعی را بر اساس اصول توحید و ایدئولوژی ها راه هر گونه اختلافی را می بندد. او وحدتی واقعی را بر اساس اصول توحید و ایدئولوژی اسلامی پی می ریزد، و همه ی انسان ها را در زیر شعار یگانه و دین واحد گرد می آورد.
حکم ثروت ها
معاذ بن کثیر می گوید: امام صادقj فرمود: «شیعیان ما در فراخی بوده، آزادند ازاین که آن چه را به دست می آورند، در راه خیر و نیکی مصرف کنند؛ ولی هنگامی که قائم ما قیام کند، بر هر گنجینه داری، اندوخته اش حرام می شود؛ مگر آن که آن را به خدمت آن حضرت آورد و از آن در جنگ با دشمن، یاری و کمک بگیرد و این است سخن خداوند که می فرماید: (والّذین یکنزون الذهب و الفضه و لاینفقونها فی سبیل اللَّه فبشّرهم بعذاب ألیم؛ [۱۹۱] کسانی که طلا و نقره می اندوزند و آن را در راه خدا انفاق نمی کنند، آنان را به عذاب دردناکی بشارت ده). [۱۹۲]
حکم قطایع
امام صادقj فرمود: «آن گاه که قائم ما قیام کند، قطایع (و مالکیت اموال غیر منقول) از بین می رود؛ به گونه ای که دیگر قطایعی در میان نخواهد بود».[۱۹۳]
قطایع که همان مالکیت های بزرگ مانند روستاها، اراضی بسیار و قلعه هاست و پادشاهان و قدرتمندان آنها را به نام خود ثبت می کنند، همگی در روزگار امام زمانf به آن حضرت تعلّق دارد.
کمک برادران دینی به یک دیگر
اسحاق می گوید: خدمت امام صادقj بودم که آن حضرت از کمک و همکاری با برادران سخن به میان آورد و آن گاه فرمود: «هنگامی که حضرت قائمf ظهور کند، کمک کردن به برادران واجب می شود و باید آنان را تقویت و کمک کنند». [۱۹۴]
انتقام از بازماندگان قاتلان امام حسینj
هروی می گوید: به حضرت رضاj عرض کردم: ای فرزند رسول خدا! نظرتان درباره این سخن امام صادقj که می فرماید: «هرگاه قائم ما قیام کند، بازماندگان از قاتلان امام حسینj به کیفر کردار پدرانشان کشته می شوند» چیست؟ حضرت رضا فرمود: «این سخن صحیح است».
گفتم: پس این آیه قرآن (ولاتزر وازره و زر اُخری؛ [۱۹۵] گناه کسی را به پای کسی نمی نویسند)، چه معنایی دارد؟
فرمود: «آن چه خداوند می فرماید: صحیح است؛ ولی بازماندگان قاتلان امام حسینj، به کردار پدرانشان خرسند هستند و به آن افتخار می کنند و هر کس از چیزی خشنود باشد، مانند آن است که آن کار را انجام داده باشد. اگر مردی در مشرق کشته شود و مرد دیگری در مغرب به کشته شدن او خشنود باشد، نزد خداوند شریک گناه قاتل است.
و حضرت قائمf که فرزندان قاتلان امام حسینj را هنگام ظهورش نابود می سازد؛ برای این است که آنان از کردار پدرانشان خشنود هستند».
گفتم: قائم شما از چه طایفه ای شروع می شود؟ فرمود: «از بنی شیبه شروع می کند و دست های آنان را قطع می کند؛ زیرا آنان دزدان خانه خدا در مکه معظمه هستند».[۱۹۶]