کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          



جستجو



آخرین مطالب

 



۲ـ ۳ـ۲ـ۲ـ تاریخچه اینترنت در ایران

 

شرکت فناوری اطلاعات به عنوان یکی از شرکت های زیر مجموعه وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات در سال ۱۳۷۰ فعالیت خود را به صورت امور دیتای شرکت مخابرات ایران آغاز کرد و در سال ۱۳۸۲ به صورت امور دیتای این وزارتخانه درآمد این شرکت در سال ۱۳۸۳ به ارتباطات داده ها تغییر نام داد و از سال ۱۳۸۴ به صورت شرکت فناوری اطلاعات ادامه فعالیت داد. سال ۱۳۸۶ بر اساس مصوبۀ هیئت دولت و نظر به اهمیت مقوله فناوری اطلاعات در کشور و لزوم ایجاد یک جایگاه حاکمیتی به منظور هدایت و حمایت از توسعه فناوری اطلاعات از مجموعه شرکت مخابرات ایران انتزاع و ضمن واگذاری تمام امور تصدی گری خود در امر شبکه ، مقرر شد وظایف حاکمیتی محوله جدید را انجام دهد ( گزارش عملکرد، ۱۹، ۱۳۸۹) .

 

۴ـ۲ـ۲ـ تاریخچه مدیریت دانش

 

پیدایش مدیریت دانش ، در اوایل دهه ۱۹۹۰ به دلیل دشواری رسیدگی به پیچیدگی ها، افزایش رقابت به دلیل تکنولوژی و تقاضا های پیچیده مشتریان روی داد . در ابتدا آگاهی از اهمیت دانش و اطلاعات شکل گرفت و بعد از آن جستجوی مدوام برای روش های خلق ، ذخیره سازی، یکپارچه کردن ، متناسب سازی ، اشتراک گذاری و در دسترس قراردادن دانش مناسب برای افراد مناسب در زمان مناسب مورد توجه قرار گرفت ( موسوی ۱۳۹۲ ص ۲۶) . در این دهه نظام های مبتنی بر هوش مصنوعی و نظامهای هوشمند برای مدیریت دانش به کار گرفته شد و مفاهیمی چون فراهم آوری دانش ، مهندسی دانش، نظامهای دانش مدار و مانند آن رواج یافت. در اواخر دهه ۹۰ سیر صعودی انتشار مقالات مربوط به مدیریت دانش را در مجلات حوزه های مدیریت، تجارت و علوم کتابداری و اطلاع رسانی را می توان مشاهده کرد. در همین دوران اولین کتاب‌های مربوط ‌به این حوزه منتشر شدند. در آغاز دهه ۱۹۹۹ فعالیت گستردۀ شرکت‌های آمریکایی ، اروپایی و ژاپنی در حوزه مدیریت دانش به نحو چشمگیری افزایش یافت . ظهور وب جهانی در اواسط دهه ۱۹۹۰ تحرک تازه ای به حوزه مدیریت دانش بخشید.

 

“شبکه ی بین‌المللی مدیریت دانش در اروپا، مجمع مدیریت دانش ایالات متحده فعالیت های خود را در اینترنت گسترش دادند. در سال ۱۹۹۵ ، اتحادیه اروپای ملی برنامه ای به نام اسپریت مانند ارنست یانگ، بوز آلن و همیلتون و ده ها شرکت دیگر به شکل تجاری وارد عرصه ی مدیریت دانش شدند . اکنون مدیریت دانش در سال‌های آغازین قرن ۲۱ برای بسیاری از کشورهای پیشرفته به عنوان نماد رقابت و عامل دستیابی به قدرت و توسعه بود . شرکت ها ی بزرگ اروپایی از سال ۲۰۰۰ به بعد حدود ۵۵ درصد درآمد خود را به مدیریت دانش اختصاص داده‌اند” ( حسن زاده و همکاران ، ۱۳۸۸، ص۱۲).

 

۳ـ۲ـ بخش سوم: مرور مفهومی

 

۱ـ۳ـ۲ـ اهمیت و ضرورت فناوری اطلاعات و ارتباطات

 

امروزه وضعیت ICT در یک کشور به عنوان شاخصی برای برآورد توسعه یافتگی اقتصادی آن کشور به حساب می‌آید. توسعه سریع تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات ( ICT ) در طول دو دهه به نحو شگرفی سبب بروز تحول در همه نظام های اداری و مالی، حتی در شرکت ها ی متوسط و کوچک شده و در بسیاری از موارد بنگاه های چند نفره تجاری را نیز دستخوش تحول ‌کرده‌است.دستاورد های انقلاب فناوری اطلاعات و ارتباطات همراه با پیشرفت های سایر حوزه ها ی علوم و فناوری ، شکاف ها ی تازه ای را پدید آورده است و بر نابرابری های گذشته عمق بیشتری بخشیده است.

 

بخشی از جهان به دلایل بسیاری توانسته است با ایجاد زیر ساخت ها ، بنیان ها و ظرفیت های لازم در زمینه علم و فناوری به طور مستمر پیشرفت کند، به گونه ای که سهم عمده را در بازارهای تولید و معرفی فناوری پیشرفته ، به خود اختصاص داده و در ضمن از توانایی بالایی برای جذب این پیشرفت ها در حل مسائل و توسعه قابلیت ها و ظرفیت سازی برخوردار شده است. در نتیجه سریع تر و بهتر ثروت تولید می‌کند و دانایی های پیشرفته را در خدمت تولید ثروت به کار گرفته است.

 

فناوری اطلاعات و ارتباطات از دو جنبه کاربردی و فناوری اهمیت دارد. در حوزه کاربری مسئله اصلی استفاده هر چه بیشتر و مفید تر از فناوری اطلاعات در راستای فعالیت های مختلف اقتصادی و اجتماعی است به گونه ای که در اثر آن بهره وری ، کیفیت و شفافیت افزایش یافته و هزینه ها کاهش پیدا کند. در مقابل حوزه فناوری به موضوع تولید انواع تجهیزات و سخت افزارها ی لازم در حوزه کاربردی می پردازد. با توجه به گستردگی کاربرد فناوری اطلاعات و به عبارت دیگر بزرگی حوزه کاربردی نیاز به حوزه تولید و فناوری نیز بسیار افزایش یافته و این عامل مهمی برای توسعه صنعت فناوری اطلاعات و اشتغال زایی در سال های اخیر بوده است.

 

۲ـ۳ـ۲ـ تعاریف فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT )

 

ICT از تعامل سه بخش متمایز کامپیوتر، اطلاعات و ارتباطات مخابراتی به وجود آمده است. بخش کامپیوتر به عنوان سخت افزار و تأمین کننده تجهیزات و ادوات لازم جهت ایجاد ICT در نظر گرفته می شود. داده ها و اطلاعات به عنوان خمیر مایه و مواد اولیه در درون شبکه به جریان در می‌آیند . ارتباطات مخابراتی که بخش سوم این مجموعه را تشکیل می‌دهد وظیفۀ برقراری ارتباط بین دو بخش دیگر را بر عهده دارد. آنچه در نهایت از تلفیق این سه بخش به دست می‌آید اطلاع رسانی ICT نامیده می شود که نمود اصلی آن را می توان در بزرگراه های اطلاعاتی ره ویژه اینترنت یافت.

 

تکنولوژی در توسعه اقتصادی و اجتماعی همواره یک وسیله ضروری بوده و خواهد بود. امروزه بر همگان روشن است که علت اصلی کندی کشورهای در حال توسعه در پیشرفت های اجتماعی و اقتصادی و حتی فرهنگی، ناتوانی آن ها در بازشناخت یا گسترش تکنولوژی درست و بهره گیری از آن در فعالیت های تولیدی است (مصطفوی و همکاران، ۱۳۸۹).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1401-09-20] [ 01:52:00 ق.ظ ]




عقیده اول؛ آزادی مطلق قبول بیگانه ـ طرفداران این عقیده معتقدند که دولت ها نمی توانند به دلخواه خود از ورود و اقامت اتباع بیگانه در کشور جلوگیر کنند ویا این حق را محدود نمایند. «ویتوریا» که یکی از علمای حقوق اسپانیا و از متشرعین مذهب کاتولیک است می‌گوید: اگر به تاریخ زندگی بشر مراجعه نماییم می بینیم که در ابتدا همه چیز بین مردم مشترک بوده و هیچ قیدی برای افراد بشر وجود نداشته است و هر کس آزادانه می توانسته است به هر کجا که بخواهد بدون یچ مانع و رادعی مسافرت نماید و بعد از آن هم که اموال و املاک از صورت اشتراکی خارج و مالکیت فردی پیدا شده است لازمه تحول آن نبوده که برای رفت و امد بین مردم موانعی ایجاد شود. البته در موارد استثنائی چنانچه دولت‌ها واقعاً احساس خطری از اجتماع عده ای بیگانه در کشور خود بنمایند در آن وقت حق خواهند داشت که سر حدات خود را به روی آن ها مسدود نمایند و از ورود آن ها در کشور جلوگیری کنند.

 

عقیده دوم؛ محدودیت قبول بیگانگان ـ در مقابل عقیده اول عقیدۀ دیگری وجود دارد که کاملاً برعکس اولی است و طرفداران آن ها اظهار می‌داند که دولت ها در تنظیم مقررات واجع به ورود و اقامت بیگانگان در خاک کشور خود آزادی مطلق دارند بر طبق این عقدیه در صورتی که بین کشورها عهدنامه ای منعقد نشده باشد هیچ کشوری اجبار نخواهد داشت که اتباع بیگانه را در خاک خود بپذیرد. این نظریه مورد قبول مؤسسه‌ حقوق بین الملل که در سال ۱۹۲۸ میلادی در ژنو تشکیل گردیده قرار گرفت، ولی هیئت مذبور اضافه ‌کرده‌است که مروت و عدالت چنین اقتضا دارد که دولت ها از این اختیار سوء استفاده ننمایند و آزادی ورود و اقامت بیگانه را در مواردی محدود کنند که واقعاً خطری برای حیات سیاسی کشور قابل پیش‌بینی باشد.

 

درباره عبور، قانون ایران و همچنین معاهدات، به اتباع بیگانه اجازه عبور از خاک ایران را داده است و این واضح است که بیگانگان در موقعی که از خاک ایارن عبور می‌کنند باید بر طبق همان اجازه نامه که دارند رفتار نمایند، یعنی در مدت معین در مسیر معین از خاک ایران عبور کنند. مدت مذکور در گذرنامه لدی الاقتضاء قابل تمدید می‌باشد.

 

درباره اقامت موقت باید بگوییم اقامت موقت یا توقف وقتی است که بیگانه برای سیاحت یا تحصیل یا امر موقت دیگری به خاک ایران آمده و قصد اقامت دائم نداشته باشد. البته این حق هم مشروز به رعایت مقرراتی است که از جهت حفظ نظم و امنیت وضع شده است.

 

همینطور بدیهی است که تبعۀ بیگانه می‌تواند هر وقت که بخواهد با کسب اجازه از مقامات مربوطه مملکت متوقف فیها خارج شود و به موجب ماده ۱۰ قانون ۱۳۱۰ اجازه خروج از ایران از طرف شهربانی محل اقامت دائمی یا موقتی خارجی به او داده در حالی که خروج بیگانه از جهت اینکه حقی برای او محسوب است اختیاری و با رضایت خود او انجام می‌گردد اخراج بیگانه اجباری و علی‌رغم میل تبعۀ بیگانه به عمل می‌آید. عموماً در معاهدات دولت ها حق اخراج اتباع بیگانه را برای خود محفوظ می دارند. چنان که در ماده دوم قرارداد اقامت بین ایران و بلژیک چنین مقرر شده:« هر یک از طرفین متعاهدین این حق را برای خود محفوظ می‌دارد که اتباع طرف متعاهد دیگر را انفراداً خواه در اثر تصمیم قانونی خواه بموجب قوانین و نظامات مربوط به نظمیه خواه ه جهات امنیت داخلی و یا خارجی مملکت که خود بیگانه مشخص آن است اخراج نمایند. اخراج نیز به ترتیباتی که مطابق حفظ الصحه و نوع پرستی باشد صورت خواهد گرفت.»[۵۱]

 

۲ـ حق حمایت از جان و مال :

 

برطبق اصل بیست و دوم قانون اساسی ایران جان و مال همه افراد کشور مصون از تعرض است و بیگانگان نیزدرمیان افراد کشور قرار دارند. همچنین در اغلب عهد نامه ها نیز مفاد این اصل یادآوری شده است،به عنوان مثال ماده اول قرارداد اقامت بین دولت ایران و بلژیک مقرر می‌دارد:« اتباع هر یک ‌از طرفین متعاهدین در خاک طرف متعاهد دیگر راجع به شخص و اموالشان برطبق حقوق عمومی بین‌المللی پذیرفته شده و مطابق همان ترتیب با آن ها رفتار خواهد شد.»[۵۲]

 

۳ـ حق داشتن امنیت فردی:

 

اصل امنیت فردی در حقیقت، حمایت از فرد در قبال ‌بازداشت‌های خود سرانه ، غیر قانونی و نا محدود است. برای سوءاستفاده قدرتها، اصل این است که هیچ گونه بازداشتی ممکن نیست مگر آنکه مجوز آن از سوی مقامات صالح قضایی صادر شده باشد.در این مورد دو استثناء وجود دارد:

 

۱ـ در جرائم مشهود یا جرائم علیه امنیت کشور

 

۲- بازداشت احتیاطی بدون مجوز قضایی، بمدت کوتاه( غالبا ۲۴ ساعت ) آن هم در صورت لازم و طبق قانون

 

در اصل ۳۲ قانون اساسی ایران ‌به این موضوع اشاره شده است وبا توجه به اینکه این اصل یک حکم کلی است که محدود به جامعه ایرانی نشده است، شامل اتباع بیگانه نیز می‌گردد.

 

البته حفظ امنیت شخصی افراد تنها محدود به ‌بازداشت‌های غیر قانونی نیست بلکه در قوانین، مجموعه اصول و احکام و تدابیری پیش‌بینی شده است تا این امنیت تضمین شود.اصل قانونی بودن جرائم و مجازات‌ها، اصل عطف به ماسبق نشدن قوانین، علنی بودن محاکمات و حضور وکیل در مراحل بازپرسی و دادرسی جزء مهمترین تدابیری است که برای حراست فرد در مقابل خودسری حکومتها در نظر گرفته شده است[۵۳]

 

۴ـ حق احترام به محل سکنی :

 

قانون اساسی ایران در اصل بیست و دوم مسکن شخص را مثل جان و مال او مصون از تعرض شناخته است. به نظر می‌رسد قانون‌گذار ایرانی قائل به تفاوتی بین اتباع ایرانی و خارجی نباشد و با به کار بردن لغت « اشخاص» اتباع ایرانی و خارجی را از حقوق مساوی برخوردار دانسته است.(ارفع نیا، ۱۳۷۰، ص۲۵۷ ) ‌بنابرین‏ مساکن بیگانگان نیز از احترام برخوردار است و نمی توان بدون حکم و مجوز قانونی وارد منزل شخص واز جمله بیگانه شد ومنزل او را مورد رسیدگی و تفتیش قرارداد و ایجاد مزاحمت برای شخص نمود.

 

۵ـ آزادی عقیده:

 

مطابق اصل بیست و سوم قانون اساسی ایران: «تفتیش عقاید ممنوع است و هیچ کس را نمی توان به صرف داشتن عقیده ای مورد تعرض و مواخذه قرارداد.» فرد حق دارد در درون خود هر گونه اعتقاد و باوری نسبت به اخلاق، مذهب، سیاست و فلسفه داشته باشد و کسی نمی تواند وی را به علت باورهایش مواخذه کند و زندگی فیزیکی و اجتماعی اورا به خطر اندازد. البته در بسیاری از ممالک بویژه آسیا و آفریقا، آزادی عقیده مشروط به موازینی است که در جهت حفظ نظم عمومی برقرار کرده‌اند.مثلاً دولت اجازه نخواهد داد که اجرای مراسم مذهبی اقلیت، احساسات اکثریت مردم را جریحه دار کند. این یک حکم کلی است که کلیه افراد جامعه بشری از جمله بیگانگان حاضر در خاک ایران را نیز در بر می‌گیرد.

 

۶ـ حق اشتغال به هر گونه حرفه و صنعت:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[شنبه 1401-09-19] [ 10:36:00 ب.ظ ]




برای خروج از این بن بست راهی را باید پیش گرفت که ضمن حفظ دینداری و بهره مندی از پیام معنوی آسمانی و سلوک توحیدی زندگی اجتماعی بشر را بر پایه اخلاق و عدالت بسامان کرد.نه از جوهره دین و دینداری به دور ماند و نه از پیشرفت و توسعه جا ماند.این همه باید در جامعه اسلامی به هم آمیخته شوند تا بتوان آن را جامعه ای اسلامی خواند.برای این تحول لازم است پیام و اهداف دین را بازشناسی کرد.

«حضرت محمد (ص) اولا و بالذات یک پیامبر بود که انسان را به سلوک معنوی به سوی خداوند دعوت می کرد،اما پیامبری که در متن واقعیات اجتماعی،اقتصادی،فرهنگی و سیاسی معینی به ادای رسالت می پرداخت.این واقعیت سبب شده بود تا خطاب او هم عقل ها و ذهن ها را مخاطب قرار دهد و هم واقعیت های اجتماعی و سیاسی و… را در قلمرو خطاب به عقل ها و ذهن ها وی از توحید سخن می گفت و در قلمرو اجتماعات از عدالت.»

اصلاحات و تعدیل های پیامبر مانند هر تغییر اجتماعی دیگر در چهار محدودیت واقعیت ها،قابلیت ها،ضرورت ها و امکانات قرار داشت.نظام بردگی یک شاهد بارز این موضوع است.این نظام یک واقعیت اجتماعی بود که کتاب و سنت اصل آن را تغییر نداد ،اگرچه در آن اصلاحاتی به عمل آورد .ولی امروزه کسی نمی گوید که ادامه آن واقعیت اجتماعی مورد رضایت کتاب و سنت است.از عدم تغییر نمی توان وجود رضایت اصولی بر عدم تغییر را کشف کرد.در نظام های جزایی نیزر،بسیاری از مجازات های تند و خشن مانند رجم و شلاق شکل های تعدیل شده نظام پیشین بود که بر انتقام کشی و تعدی از عدالت مبتنی بود.این است که برخی پیام آیه قصاص را عدالت و رحمت می دانند و نه بیان یک قانون جزایی همیشگی.

بی توجهی ‌به این نگاه تاریخی به اسلام و پیام پیامبر و هدف های دین موجب شد که فقه سیاسی به تدریج از بستر عقلایی خود خارج شود.در این زمینه باید به اوامر و نواحی کلی الهی مانند لزوم عدالت و حفظ مقاصد شریعت روی آورد و با التزام به آن ها با عقلانیت حاضر عدالت را در ارتباط با واقعیت های اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و فرهنگی جامعه های اسلامی تفسیر کرد و نظام اجتماعی عادلانه ای را بر آن اساس بنیان نهاد.

حقوق اساسی،دموکراسی و حاکمیت دولت و تعامل آن ها با هم و با شهروندان ،آزادی های اجتماعی و سیاسی و مانند آن پدیده‌های جدیدی اند که در آن زمان نبود تا حالا بتوانیم موضع شریعت را در این مورد بیابیم.آنچه بود حاکم و محکوم،ولی و مولی علیه،پیروی و تکلیف،سیاست شرعی و وظایف امام،شرایط امام،بیعت،اهل حل و عقد امور،حسبیه و مانند آن بود که خاص آن جامعه بود که دربردارنده توجیه عقلانی و اخلاقی برای عادلانه بودن آن سازمان اجتماعی است که با حقوق فرد و جامعه در دنیای جدید متفاوت است.

حقوق کیفری و هدف مهم آن که پیشگیری از جرم و اجرای عدالت است،با ایده ی دولت و حاکمیت آن از یک سو و حقوق و آزادیهای اساسی شهروندان در جامعه از سوی دیگر درآمیخته است.این پرسش که چه رفتارهایی را باید جرم تلقی کرد و با کدام نظام عدالت کیفری باید به مقابله با پدیده‌های مجرمانه رفت پرسشی نیست که فقه بتواند به آن ها پاسخ گوید.نمیتوان تنها با رجوع به سنت اسلامی شواهدی برای این موضوعات یافت چرا که آن ها با سیاست عصر نزول و پس از آن تفاوت ماهیتی دارند.بلکه تنها اصول و موازین کلی شرع می‌توانند راهنمای ما باشند.

حقوق کیفری از پدیده‌های حوزه عمومی است.ارزیابی سیاست ها و برنامه ها و تصمیم ها در این ساحت با نتایج به دست آمده امکان پذیر می‌شود.اگر ‌به این تحلیل هزینه – فایده ای بی توجه باشیم – صرف نظر از این که آیا اقدام دولت،در واقع امر ، حق است یا باطل – باید بپذیریم که قانون گذاری کیفری مانند سایر حوزه ها بر هدف های ذهنی و ارزیابی ناپذیر عقلی و بدون تکیه بر کار آمدی استوار شده اند این نگرش دیر یا زود راه را بر تحول حقوق کیفری سد می‌کند

این نوع قانون گذاری و جرم انگاری نا عادلانه است؛توضیح اینکه،نظره های قدیمی و طبیعی عدالت که نابرابری را ضرورت طبیعی می‌دانستند،همگی خصلتی تک گفتاری دارند؛حال آنکه عدالت اساساًمسأله ای اخلاقی است و به منزلۀ نهاد اجتماعی و اخلاقی باید نهادی معقول باشد و این خود موکول ‌به این است که ماهیت عمل عادلانه را در توافق مردم هر عصر به دست آوریم.توافق بر ماهیت عدالت هر زمان برای آن دوره معقول است و نمی تواند برای حال الزام آور باشد.تجدیدشوندگی نهاد اجتماعی ایجاب می‌کند که ماهیت عدالت – که وصف چنین وضعیتی ست – تجدید شود.

تک گفتاری کردن عدالت و مشارکت ندادن همه در این فرایند به وضع قواعد ناعادلانه می‌ انجامد. با این وصف می توان گفت که ماهیت عدالت به خودی خود مهم نیست؛بلکه مهم این است که در هر عصر همه بتوانند در گزینش و وضع قواعد عادلانه به روش عاقلانه ای مشارکت کنند.‌به این جهت، هر چه مشارکت مردم در ادارۀ حکومت و وضع قواعد بیشتر باشد،آن قواعد عادلانه تر اند.‌بنابرین‏،آن دسته از قوانین و مقرراتی که بی توجه به خواست و ارادۀ عمومی بر مردم تحمیل شده و با اجبار از آنان پیروی خواسته می شود ناعادلانه اند.

تحمیل الگوی عدالت از بیرون حوزۀ عقل عمومی به تک ذهنی و تک گفتاری شدن وضعیت می‌ انجامد و از آن جا که هر وضعیت تک ذهنی و تک گفتاری به کاربرد زور می‌ انجامد،خود آن وضعیت ،ناعادلانه است. به طور طبیعی،قواعدی که از این وضع ناشی می شود،ناعادلانه خواهد بود.

با توجه ‌به این مطالب، بر حسب اصل نخست عدالت – یعنی حق مساوی همگان در آزادی – اصول اخلاقی و ارزش ها هنگامی عادلانه اند که در گستره ی عقل عمومی و با امکان مشارکت همگان به دست آیند.پس،اخلاقیات یک جانبه ای که از جانب مقام های صاحب قدرت تحمیل می‌شوند ،به خودی خود ضد عدالت اند. با این دیدگاه، می توان گفت که نظریۀ مخالفان جرم انگاری اخلاقیات یا الزام قانونی اخلاق یه طور مطلق نمی تواند درست باشد،زیرا ،اگر اخلاقیات حاصل توافق و عقل یا به دلیل منبع و حیاتی مورد تأیید عمومی باشند ،حمایت کیفری دولت از آن ها – با رعایت سایر شرایط – می‌تواند توجیه پذیر باشد.

در حوزۀعدالت قضایی نیز قانونی که ریشه در گسترۀعمومی ندارد،عادلانه نیست.به نظر هایک نیز،قانون محصول تکامل اخلاقی جامعه است نه وضع و ارادۀ دولتی.

متأسفانه، سیاست جنایی ما در جرم انگاری – بویژه در آنچه ثابتات فقه جزایی نامیده شده و نیز در آنچه به نظم عمومی مورد نظر قانون گذاران کیفری مربوط است – با این آسیب ها روبه رو است. حمایت کبفری از همۀاستانداردهای اخلاقی بر گرفته از سنت اسلامی پیام معنوی دین و طبع مدنی ان را در سایه می‌برد و ظاهر شریعت جای را بر باطن آن تنگ می‌کند.آشتی دادن ابدیت با تغییر کاری بس دشوار است و نمی توان از تغییر، به اجبا رو سرکوب،به نفع دیگری جلوگیری کرد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:44:00 ب.ظ ]




 

 

شکل (۱-۲): شکل موج حالت گذرای نوسانی بر روی موج سینوسی

 

۱-۴-۲ :تغییرات بلند مدت ولتاژ:

 

تغییرات بلند مدت ولتاژ،تغییرات مقدار مؤثر در فرکاتس نامی شبکه و برای مدت زمان بیشتر از یک دقیقه را در برمی‌گیرد. تغییرات بلند مدت شامل کاهش ولتاژ و افزایش ولتاژ و قطعی های دائم می‌باشد. دو پدیده اول معمولا در اثر تغییرات بار در سیستم ایجاد می‌شوند و نه در اثر خطا.

 

۱-۴-۲-۱ :افزایش ولتاژ:

 

افزایش مقدار مؤثر ولتاژ بیشتر از ۱۱۰ % مقدار نامی و در فرکانس نامی شبکه می‌باشد که بیشتر از یک دقیقه طول می کشد.قطع بار بزرگ یا برقدار کردن یک بانک خازنی عامل اصلی افزایش ولتاژ می‌باشند و علت آن عموما ضعیف بودن سیستم برای تنظیم ولتاژ،همچنین تنظیم نامناسب تپ ترانسفورماتور می‌باشد.

 

۱-۴-۲-۲ :کاهش ولتاژ:

 

کاهش مقدار مؤثر ولتاژ در حد کمتر از ۹۰ % مقدار نامی و رد فرکانس شبکه می‌باشد که بیشتر از یک دقیقه طول می کشد. اتصال یک بار بزرگ به شبکه یا خارج کردن یک بانک خازنی شایع ترین عامل ایجاد ولتاژ می‌باشد.

 

۱-۴-۲-۳:قطعی های دائم:

 

وقتی ولتاژ شبکه برای مدت زمانی بیشتر از یک دقیقه صفر بماند به آن قطعی دائم اطلاق می‌گردد.

 

۱-۴-۳ :تغییرات کوتاه مدت ولتاژ:

 

این گروه شامل سه دسته فرورفتگی ولتاژ،برآمدگی ولتاژ و قطعی کوتاه مدت می‌باشد.طبق استانداردIECبسته به مدت زمانی که بر قرار است به ‌گروه‌های آنی،لحظه ای یا موقت تقسیم می‌شوند. تغییرات کوتاه مدت ولتاژ در اثر خطای اتصال کوتاه در سیستم،اتصال یک بار بزرگ به شبکه یا در اثر قطع متناوب برق می‌تواند ایجاد شود و بسته به محل خطا و شرایط سیستم می‌تواند باعث فرورفتگی ولتاژ یا برآمدگی ولتاژ یا به طور کامل قطع ولتاژ گردد.

 

۱-۴-۳-۱ :قطعی های کوتاه مدت:

 

این پدیده وقتی اتفاق می افتد که ولتاژ شبکه به کمتر از ۱/۰ پریونیت برای مدت زمان کمتر از یک دقیقه کاهش یابد.قطعی ها در نتیجه خطای اتصال کوتاه،سوختن تجهیزات یا عملکرد نامناسب سیستم کنترل ممکن است ایجاد شوند.شکل (۱-۳)یک نمونه از قطعی کوتاه مدت ولتاز را نشان می‌دهد.

 

 

 

شکل (۱-۳):شکل موج قطعی کوتاه مدت ولتاژ

 

۱-۴-۳-۲ :فرو رفتگی ولتاژ:

 

به کاهش ناگهانی مقدار مؤثر ولتاژ بین ۱۰ تا ۹۰ درصد مقدار نامی در فرکانس شبکه و برای مدت زمان نیم سیکل تا یک دقیقه را فرورفتگی ولتاژ می‌گویند. کاهش ناگهانی ولتاژ چنانچه کمتر از نیم سیکل باشد گذرا نامیده می شود. معادل واژه Sag در استاندارد IEEE واژه Dip در استاندارد IEC می‌باشد. شکل (۱-۴) نمونه ای از شکل موج فرورفتگی ولتاژ را نشان می‌دهد.فرورفتگی ولتاژ هنگام جدا شدن موقت و لحظه ای منبع تولید یا هنگام عملیات کلید زنی بوقوع می پیوندد. هنگام راه اندازی موتورهای بزرگ و یا وقوع اتصال کوتاه که جریان زیادی از شبکه کشیده می شود.نیز فرورفتگی ولتاز اتفاق می افتد. تاثیر فرورفتگی ولتاژ روی تجهیزات بستگی به مقدار و نیز مدت زمان بطول انجامیدن آن دارد، عوارض ناشی از آن عبارت اند از:خاموش شدن لامپهای تخلیه،بهره برداری غیر صحیح از وسایل کنترل،تغییرات سرعت و یا توقف موتورها،قطع کنتاکتورها،خرابی سیستم‌های کامپیوتری و…می‌باشد.راه حلهای موجود برای مقابله با فرورفتگی ولتاژ استفاده از منابع تغذیه قطع نشدنی۱ (UPS) یا تنظیم کننده های برق۲ می‌باشد.

 

 

 

شکل(۱-۴):شکل موج فرورفتگی ولتاژ

 

۱-۴-۳-۳ :برآمدگی ولتاژ:

 

برآمدگی ولتاژ افزایش ناگهانی ۱/۱ تا ۸/۱ پریونیت در مقدار مؤثر ولتاژ در فرکانس نامی شبکه و برای مدت زمان نیم سیکل تا یک دقیقه می‌باشد.همان‌ طور که ‌در مورد فرورفتگی ولتاژ بیان شد،برآمدگی ولتاژ نیز معمولا در اثر بروز خطا در سیستم رخ می‌دهد اما احتمال وقوع آن به مراتب کمتر از فرورفتگی ولتاژ است.یکی از عامل‌های ایجاد برآمدگی ولتاژ افزایش موقت ولتاژ در فاز سالم در هنگام بروز خطای تکفاز به زمین است.همچنین بعلت از مدار خارج کردن یک بار بزرگ یا برقدار کردن یک بانک خازنی امکان دارد این پدیده رخ دهد.شکل (۱-۵)نمونه ای از شکل موج مذبور را نشان می‌دهد.

 

 

 

شکل (۱-۵):شکل موج برآمدگی ولتاژ

 

برآمدگی ولتاژ توسط دامنه(یا مقدار مؤثر)و مدت زمان برقراری آن توصیف می‌گردد.از جمله تاثیرات برآمدگی ولتاژ،تغییر وضعیت کنترل های الکتریکی و سیستم محرکه موتورهای الکتریکی خصوصاً نوع سیستم های

 

___________________________________

 

۱٫Uninterruptted Power Supply

 

۲٫Power Conditioner

 

محرکه با سرعت‌های قابل تنظیم را می توان بر شمرد که نهایتاً منجر به قطع دستگاه به دلیل عملکرد رله های حفاظتی می‌گردد. راه حلهای ممکن برای محدود کردن عوارض ناشی از این مسئله ،همانند فرورفتگی ولتاژ،استفاده از تنظیم کننده های برق و منابع تغذیه قطع نشدنی می‌باشد.

 

۱-۴-۴ :اعوجاج شکل موج:

 

اعوجاج شکل موج به انحراف شکل موج سینوسی ایده آل از حالت پایدار در فرکانس نامی شبکه اطلاق می گرددو اصولا توسط محتوای طیفی شکل موج مشخص می‌گردد. در استانداردIEEE وIEC اعوجاجهای زیر معرفی شده اند:

 

۱-۴-۴-۱ :جابجاییDC:

 

وجود ولتاژ یا جریان DC در سیستم قدرت را جابجایی DCگویند.

 

۱-۴-۴-۲ :هامونیکها:

 

استاندارد IEC 61000-2-1-1990 هارمونیکها را به ‌عنوان جریانها یا ولتاژهای سینوسی تعریف می کند که دارای فرکانسهائی هستند که مضرب صحیحی از فرکانس شبکه (۵۰ یا ۶۰ هرتز)می‌باشند.این استاندارد همچنین خاطر نشان می‌سازد که منابع اصلی تولید هارمونیکها،تجهیزات شبکه برق،بارهای صنعتی و بارهای خانگی می‌باشند.یک شکل موج اعوجاج یافته را می توان متشکل از جمع شکل موج فرکانس اصلی و یکسری هارمونیکها دانست.شکل (۱-۶)نمونه ای از شکل موج هارمونیکی به همراه ‌هارمونیک‌های مربوط را نشان می‌دهد.منشاء اصلی اعوجاج هارمونیکی در مشخصه غیر خطی بارها و تجهیزات در شبکه می‌باشد.

 

 

 

شکل(۱-۶):شکل موج هارمونیکی به همراه هارمونیک های مربوطه

 

تاثیرات زیان آور هارمونیکها بشرح زیر می‌باشد[۷]:

 

    • عملکرد نادرست تجهیزات کنترلی،سیستم‌های مخابراتی و رله های حفاظتی

 

    • تلفات اضافی در خازنها،ترانسفورماتورها و ماشین‌های گردنده

 

    • صداهای اضافی در موتورها و سایر وسایل مشابه

 

  • تداخل تلفنی

وجود خازنهای اصلاح ضریب توان و ظرفیت خازنی ‌کابل‌ها باعث بروز حالت‌های تشدید موازی و سری شده و در نقاط دیگر شبکه تولید ولتاژهای تقویت شده خواهند نمود. هارمونیکها بسته به منشاء به وجود آمدن،اندازه و قابل پیش‌بینی بودن آن ها به سه دسته طبقه بندی می‌شوند:

 

    1. ‌هارمونیک‌های ضعیف و قابل پیش‌بینی مانند تلویزیون ها،رایانه ها،لامپهای تخلیه گازی

 

    1. ‌هارمونیک‌های شدید و تصادفی مانند کوره های قوس الکتریک

 

  1. ‌هارمونیک‌های شدید و قابل پیش‌بینی مثل مبدلهای استاتیک

۱-۴-۴-۳ :هامونیکهای میانی:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:27:00 ق.ظ ]




۲-۱-۶٫ ثبات پرخاشگری

 

آیا پرخاشگری دوران کودکی، در سال های بعد نیز ثابت می ماند و اثری پایدار در طول عمر دارد؟ این سؤالی است که عده ای از پژوهشگران را به تکاپو انداخته است. در واقع ثبات پرخاشگری، همانند ثبات هوش است، همان طور که میزان هوش در کودکی می‌تواند حاکی از سطح رشد شناختی آینده باشد، آگاهی از وضعیت پرخاشجویی کودک نیزآینه نسبتا مناسبی برای مشاهده، تخمین و ارزیابی رفتارهای آتی وی به حساب می‌آید. به احتمال زیاد کسانی که در سال های اولیه کودکی به شدت ‌پرخاش‌جو هستند، در دوران جوانی و بزرگسالی نیز چنین خواهند بود، و افرادی که در کودکی عاری از این ویژگی هستند در دوران بزرگسالی کم­تر پرخاشگر می‌باشند. برخی از محققان طی تحقیقاتی که رفتار ۶۰۰ آزمودنی را در یک دوره ۲۲ ساله از سن ۸ تا ۳۰ سالگی مورد مشاهده قرار دادند، دریافتند کسانی که در ۸ سالگی پرخاشگری بیش تری داشتند، هنوز پس از گذشت سه دهه از عمر خود نسبت به همسالانشان خشمگینانه تر عمل می نمودند و به احتمال قوی ازنظر محکومیت های کیفری، بدرفتاری با همسر و تخلفات رانندگی نیز درسطح بالاتری بودند. (هیوسان و همکارانش ۱۹۸۴) (، دفتر همکاری حوزه ‌و دانشگاه تهران، ۱۳۷۵، ۵۰۰).

 

۲-۱-۷٫ تفاوت های جنسیتی در پرخاشگری

 

پسرها پرخاشگرتر از دخترها هستند. این تفاوت در بیش تر فرهنگ ها و تقریبا در همه سنین دیده می شود. پسرها بیش از دخترها پرخاشگری بدنی و لفظی دارند. از سال دوم زندگی این تفاوت ها آشکار می شود. ‌بر اساس مطالعات مشاهده ای ‌در مورد کودکان نوپای بین سنین ۱ تا ۳ سال تفاوت های جنسیتی از لحاظ تعدد پرخاشگری بعد از ۱۸ ماهگی ظاهر می شود و قبل از آن اثری از آن نیست. پسرها به خصوص هنگامی که به آنان حمله ای می شودیا کسی مخل کارهایشان می شود، تلافی می‌کنند. در یک مطالعه مشاهده ای ‌در مورد کودکان پیش از مدرسه، پسرها فقط اندکی بیش از دخترها مورد حمله قرار گرفتند، ولی دو برابر دخترها تلافی کردند.

 

چه چیزی این تفاوت های جنیستی را توجیه می‌کند؟ در این مورد، هم توجیهات فیزیولوژیکی ارائه شده و هم توجیهات اجتماعی. بعضی از نظریه پردازان معتقدند که ثبات تفاوت های جنسیتی که در همه فرهنگ ها و همه حیوانات دیده می شود، از شواهد محکم در اثبات دخیل بودن عوامل بیولوژیکی است. البته، مطالعاتی که رابطه بین هورمون های جنسی و پرخاشگری را می آزماید نتایج مبهمی دربر داشته است. شاید این که پسر بچه بالقوه پرخاشگر است یا می‌تواند آن را بیاموزد، علتی فیزیولوژیکی داشته باشد، ولی محققان در مشخص کردن این که نظام زیست شناختی تا چه حد در این مسئله دخالت دارد، چندان پیشرفتی نداشته اند.

 

تجربه اجتماعی پسرها و دخترها از لحاظ پرخاشگری کاملا متفاوت است. پرخاشگری بخشی از قالب رفتاری مردانه است و غالبا از پسرها انتظار رفتار پرخاشگرانه می رود و به طور تلویحی تشویق می شود (هزی پاول ماسن و همکاران، ۱۳۷۷، ۴۳۰).

 

گرچه رفتارهای پرخاشگرانه میان مردان و پسران شیوع بیش تری دارد اما بنا به گفته ابوحامد غزالی زنان زودتر از مردان خشمگین می‌گردند. البته توجه ‌به این نکته لازم است که زنان و دختران گرچه زودتر عصبانی می‌شوند اما در مقایسه با مردان، کم تر به رفتارهای پرخاشگرانه اقدام می ورزند، و در این جهت تحمل بیش تری از خود نشان می‌دهند (فیض کاشانی، ۱۳۳۸، ۳۰۵).

 

۲-۱-۸٫ نقش ادراک مقاصد دیگران در نحوه پرخاشگری

 

اطفال که به تدریج شروع به شناخت انگیزه های خود و دیگران می کند، برای این که رفتار وی پرخاشجویی آشکار تلقی نگردد، راه هایی را برای برخورد با این انگیزه ها فرا می‌گیرد. او ممکن است قبل از کسب این شناخت، از غریبه ها بهراسد و فقط نسبت به افرادی که به گمان وی قادر به تلافی نیستند پرخاش نماید. البته این امر چه بسا کودک را به سوی کسب عادت پرخاش به افراد ضعیف و اجتناب از آن در برخورد با افراد قوی سوق دهد. گرچه کودکان به موازات رشد، در پی بردن به نیات دیگران توانایی‌های روزافزون کسب می نمایند، اما در شناخت صحیح نیات دیگران با یکدیگر تفاوت دارند. برخی از آنان به ویژه کودکان بسیار پرخاشگر در این زمینه مشکلات بیش تری دارند.

 

‌بر اساس نظریه داج (۱۹۸۲) در موارد رفتارهای مبهم که نیات پرخاشجویانه و یا نیکوکارانه واضح نیست، نحوه برخورد کودکان شدیداً پرخاشگر متفاوت از سایر خردسالان است. احتمالا در وضعیت های مبهم، این افراد واکنش خصمانه نشان می‌دهند، چنانچه گویی طرف مقابل در رفتار خود قصد آسیب رساندن و پرخاش داشته است. پسران پرخاشگر کردار دیگران را به گونه ای خاص تفسیر نموده و بیش از بقیه، پرخاشگری را در دیگران می بینند، تا آن جا که گویی جهان و جهانیان را خصمانه و تهدیدآمیز تلقی می نمایند. البته طبق برداشت های داج و فریم شاید بتوان برای دیدگاه های ویژه کودکان پرخاشگر مبنایی در واقعیت جست وجو نموده و ریشه آن را در تجارب خاص آنان یافت. زیرا آنان علاوه بر این که بیش از بقیه همسالان خویش آغاز گر رفتارهای پرخاشگرانه بی دلیل هستند، بیش از سایرین نیز در تیررس حملات خشم گینانه واقع می‌شوند (محی الدین بناب، ۱۳۷۴، ۶۱).

 

۲-۱-۹٫ علل و عوامل پرخاشگری

 

برای پرخاشگری نیز همچون هر پدیده­ دیگری علل و عواملی ذکر شده است که در ادامه مختصراً به آن ها اشاره می شود.

 

۲-۱-۹-۱٫ عوامل خانوادگی پرخاشگری

 

عوامل خانوادگی به عنوان یکسری از عوامل محیطی در بررسی عوامل تربیتی افراد مؤثر می­باشند، چرا که خانواده به عنوان اولین محیط اجتماعی زندگی افراد بسیار حائز اهمیت است و خیلی از رفتارها را افراد در سال­های اولیه حیات اجتماعی خود در آن می آموزند. خانواده می ­تواند از جهات مختلف موجب بروز یا تشدید پرخاشگری شود که مهمترین این عوامل به طور اجمالی عبارتند از:

 

۱- نحوه برخورد والدین با نیازهای کودک: معمولا کودکی که وسایل و اسباب بازی مورد علاقه خود را در دست دیگری می­بیند برانگیخته می شود و در صدر گرفتن آن حتی با اعمال خشونت می شود. تجربه نشانگر آن است که چنانچه در کودکی همیشه توقعات و انتظارات فرد برآورده شده باشد او بیشتر از کسانی که توقعات و انتظاراتشان برآورده نشده است خشمگین وپرخاشگر می شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1401-09-18] [ 11:59:00 ب.ظ ]