کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          



جستجو



آخرین مطالب

 



بند اول: نظریه­ تقصیر

 

بر مبنای نظریه­ تقصیر برای این­که زیان­دیده بتواند جبران خسارت خود را از کسی بخواهد، باید ثابت کند که تقصیر او سبب ورود خسارت شده­است؛ لذا در احراز تقصیر، زیان­دیده نقش مدعی را دارد و باید دلایل اثبات آن را بیاورد. در مسئولیت‌های قراردادی، گاه اثبات عهد­شکنی برای این منظور کافی است، ولی در مسئولیت قهری، تقصیر همیشه بر خلاف اصل است و نیاز به اثبات دارد. هیچ اماره و فرضی هم مگر در موارد استثنایی مانند مسئولیت کار­فرما ، زیان­دیده را از اثبات تقصیر خوانده­ دعوا بی نیاز نمی­کند، بنابراین طبق نظریه تقصیر، مباشر خسارت فقط هنگامی مسئول جبران ضرر است که مرتکب تقصیری شده­باشد و خسارت هم معلول آن تقصیر باشد. وجود رابطه­ سببیت بین خسارت و تقصیر،جبران خسارت را توجیه­می­کند. پس می­توان گفت تقصیر عبارت است از تخلف  از یک تعهد از پیش موجود، که این تعهد ممکن است به طور خاص از سوی قانون­گذار تعیین شده­باشد و یا تکلیف عام ضرر نزدن به دیگران باشد. در مقررات اداری سه مفهوم تقصیر، تخلف و قصور را خطا می­دانند و در تعریف هریک می­گویند تقصیر عبارت است از نقض عمدی قوانین و مقررات راجع به وظایف اداری و تخلف عبارت از عدم نظم و انضباط اداری است و قصور عبارت از کوتاهی غیر عمدی در اجرای وظایف اداری است[۱].

 

با توجه به آنچه که در خصوص تقصیر بیان شد می­توان گفت تقصیر یعنی انجام­دادن عملی که منع­شده و یا خودداری از انجام عملی که خواسته شده­است؛ به گونه­ای که مرتکب قابل سرزنش باشد. به عبارت دیگر تقصیر عبارت است از تعدی و تفریط از رفتار انسانی متعارف در همان شرایط خارجی وقوع حادثه یا رفتاری که هرگاه یک شخص متعارف در شرایط حادثه قرار بگیرد مرتکب آن نمی­شود. طبق این تعریف، هر فعل غیر متعارف خواه بر خلاف قوانین و مقررات باشد خواه بر خلاف عرف، تقصیر محسوب می­شود و در صورت اضرار به دیگری، برای مرتکب آن مسئولیت ایجاد می­کند[۲].

 

بند دوم: نظریه­ خطر

 

بر­ اساس نظریه خطر که مسئولیت بدون تقصیر نیز گفته می­شود، تقصیر در زمره­ ارکان ایجاد مسئولیت نیست، بلکه انتساب ضرر به بار آمده به فعالیت مسئول است، نه تقصیر او. بنابراین زیان­دیده کافی است ثابت کند که ضرر به او وارد شده و این ضرر ناشی از فعل خوانده­ دعوا است و از اثبات تقصیر خوانده، معاف است. مهم‌ترین فایده­ این نظریه آن است که با حذف تقصیر از زمره­ ارکان مسئولیت مدنی، دعاوی جبران خسارت آسان­تر به مقصود می­رسد و دامنه مسئولیت مدنی گسترش می­یابد و بیشتر خسارت‌ها جبران می­شود.[۳] بر مبنای نظریه­ خطر، هر کس مسئول خسارتی است که در نتیجه عمل او به دیگری وارد شده­است. خواه عمل او تقصیر به شمار آید یا نه و به لحاظ این­که هر فعالیتی خطری ایجاد می­کند، پس فاعل عمل باید آن خطر را تحمل­کند. به تعبیر دیگر پیروان نظریه­ خطر معتقدند، هدف مسئولیت مدنی، بیشتر جبران خسارت زیان دیده است و تقصیر در تمام موارد در زمره­ ارکان مسئولیت مدنی نیست، بلکه همین که شخص، زیانی را به بار آورد باید آن را جبران کند، اعم از این­که عمل فاعل متضمن خطا باشد یا نباشد. زیرا اساس مسئولیت در این دیدگاه ضرر است، نه تقصیر و هدف اصلی در حوزه­ مسئولیت مدنی جبران زیان‌هایی است که به زیان­دیده وارد شده­است، نه مجازات فاعل آن. بنابراین می­توان گفت تمام کسانی که به نحوی فاعل زیان می­شوند حتی صغیر غیر ممیز یا مجنون یا مُکرَه را مسئول دانست. البته بعضی از طرفداران این نظریه، فعالیتی را موجب مسئولیت می­دانند که نا­متعارف و غیر عادی باشد و برخی دیگر گفته­اند در صورتی ایجاد خطر می­تواند مبنای مسئولیت باشد که شخص از آن نفعی ببرد و به خاطر تحصیل سود، محیط خطرناکی را ایجاد کرده­باشد. مطابق این نظریه، خطر ، جنبه­ بیرونی یا عینی دارد و خسارت­دیده باید ثابت کند که اولاً زیانی به وی وارد شده، ثانیاً ضرر، ناشی از عمل خوانده بوده­است. به عبارتی، رابط سببیت بین عمل فاعل و ضرر وجود داشته­باشد. سببیت بیرونی یا مسئولیت برون ذاتی همان قاعده تسبیب در فقه اسلامی است. البته در مورد تسبیب، هرچند عمل مسبب به طور مستقیم علت تلف مال و ایجاد خسارت نیست، بلکه با واسطه­ موجب ضرر می­باشد و چنان­چه وسائط متعدد باشد، حتی رابطه­ سببیت نیز عرفاً منتفی خواهد بود و فاعل را نمی­توان عرفاً مسبب خسارت معرفی­کرد. فایده­ مهمی که برای نظریه­ خطر شناخته شده­است آن است که با حذف تقصیر از زمره­ ارکان مسئولیت مدنی، دعاوی جبران خسارت آسان­تر به نتیجه می­رسد و زیان­دیده از دشواری اثبات تقصیر خوانده معاف می­شود. به موجب این نظریه، دادرس باید دنبال علت ورود خسارت باشد، وقتی که رابطه­ علیت را احراز کرد، عامل را مسئول شمارد. بدین ترتیب خسارتی جبران نشده باقی نمی­ماند و امنیت در برابر نیروهای بزرگ تضمین می­شود و قدرت‌ها از بیم مسئولیت مدنی محتاط‌تر خواهند شد.[۴]

 

بند سوم: نظریه­ تضمین حق

 

این نظریه توسط «بوریس استارک» حقوقدان معروف فرانسوی در مقابل نظریه‌های تقصیر و خطر ارائه شده­است. بر خلاف نظریه‌های تقصیر و خطر که تنها به آثار و ارزیابی کار وارد کننده­ زیان پرداخته، این نظریه به منافع از دست­رفته­ زیان­دیده و حقوق تضییع شده­ او توجه­داشته و سعی خود را در تضمین حقوق زیان­دیده مصروف داشته­است. به عقیده استارک، هر کس در جامعه­ حق دارد با آسایش و امنیت زندگی کند و از اموال و دارایی خویش بهره جسته و از مزایا و منافع آن سودمند­گردد و این حقوق توسط قوانین و مقررات حمایت شده­است و ضمانت اجرای این حمایت، مسئولیت مدنی وارد کننده­ (فاعل) زیان است. استارک معتقد است مسئله­ مهم مسئولیت مدنی حل مشکل تزاحم دو حق، یکی حق خسارت­دیده و دیگری حق فعالیت و تلاش فاعل زیان و برتری و تقدم یکی بر دیگری است. بنابراین مطابق نظریه­ تضمین حق، زیان­دیده دارای حقی است، قابل حمایت و باید به وسیله­ جبران خسارت تضمین شود از آنجایی که همه وظیفه دارند به حقوق دیگران احترام بگذارند و ایمنی دیگران را به خطر نیندازند، همین که حقی از بین برود باید به وسیله­ تلف کننده­ آن جبران شود و ما الزام به جبران این خسارت را مسئولیت مدنی می­نامیم که این ضمانت اجرا، چیزی جز الزام به جبران آنچه رخ­داده نیست.

 

در نظریه تضمین حق، بین خسارت بدنی و مالی از یک سو و خسارت معنوی و اقتصادی از سوی دیگر تفاوت گذارده شده­است. دسته­ نخست قطع نظر از تقصیر عامل ورود زیان در هر حال باید جبران شود و مسئولیت ناشی از آن نوعی است. لیکن در مورد خسارت معنوی و اقتصادی، اگر همراه با زیان‌های بدنی و مالی نباشد، مسئولیت در صورتی ایجاد می­شود که مرتکب کار زیانبار مقصر باشد.[۵]

 

البته هیچ یک از نظریات یاد شده را نمی­توان مبنای منحصر مسئولیت دانست و بر پایه­ آن نظام عادلانه­ای ایجاد کرد؛ اما حقیقتی که در تمام آن‌ها وجود دارد انکارناپذیر است و آنچه اهمیت دارد رسیدن به عدالت است و ابزارهای منطقی تنها وسایل راه­گشایی به این هدف است.[۶]

 

به نظر می­رسد در قانون ایران نیز هیچ یک از نظریات حقوقی به صورت مطلق مورد پذیرش قرار نگرفته است. زیرا قانون­گذار ایران گاهی بر مبنای تقصیر به تبیین مقررات پرداخته­است مانند ماده­ ۱ ق.م.م. و گاهی بر مبنای نظریه خطر ،مقررات را وضع نموده­است مانند ماده­ ۳۲۸ ق.م

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 




موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1399-06-12] [ 04:13:00 ب.ظ ]




 فعل زیانبار

 

فعل زیانبار ممکن است به صورت انجام عمل یا مثبت و وجودی واقع شود، مانند این­که شخصی دیوار خانه­ دیگری را تخریب نماید. این تخریب یک عمل وجودی و مثبت است که عامل، آن را انجام داده­است و عرف، او را انجام دهنده­ عمل زیانبار تلقی می­نماید و تردیدی در انجام عمل به وسیله­ عامل وجود ندارد؛ اما مشکل موردی است که عمل مثبت و وجودی واقع نشود، ولی ترک فعل کسی موجب ورود ضرر به دیگری شود.[۱] بنابراین می­توان گفت آنچه موجب مسئولیت مدنی در فعل زیانبار است گاهی ناشی از عمل شخص است که این امر ناشی از فعل یا ترک فعل است و گاهی ناشی از فعل غیر است و گاهی ناشی از مالکیتی است که شخص بر اموال و اشیاء دارد. به اخـتصار به توضـیحاتی در خصوص آن‌ها می­پردازیم:

 

 مسئولیت ناشی از فعل شخصی:

 

مقصود از فعل شخص، حالت طبیعی فعل زیانبار است که در این حالت شخص یا اشخاص با رفتار خود موجب ورود ضرر به دیگران می­شوند. در مسئولیت ناشی از فعل شخص، نظریه­ اصلی حاکم، نظریه­ تقصیر است و نظریات دیگر در موارد خاص و مشخص در مورد این نوع از افعال زیانبار حاکم می­شوند. بنابراین در مسئولیت ناشی از فعل شخص، موضوع مهم این است که آیا فعل زیانبار باید نا مشروع باشد تا ضمان­آور شود یا فعل زیانبار مشروع و مباح هم سبب ورود ضرر به دیگری می­باشد و ضمان­آور است.

 

در حقوق اسلامی دو نظریه در این خصوص ارائه شده است؛ گروهی معتقدند ضرر رساندن به دیگری به حکم شرع ضمان­آور است، اعم از اینکه منشأ ورود ضرر مباح باشد یا نامشروع و گروهی دیگر نیز معتقدند که فعل مشروع و مباح ضمان­آور نیستند، مگر اینکه عامل در حین انجام فعل مشروع تعدی یا تفریط نماید که بر این اساس ضامن می­باشد. با توجه به این­که وجود فعل زیانبار رکن است و در صورت عدم تحقق، مسئولیت مدنی نیز تحقق نمی­یابد، بنابراین مطابق ماده­ ۱ ق.م.م. که بیان می­دارد: «هر کسی بدون مجوز قانونی عمداً یا در نتیجه­ بی احتیاطی به جان یا سلامتی یا مال یا آزادی یا حیثیت یا شهرت یا به هر حق دیگری که به موجب قانون برای افراد ایجاد گردیده لطمه­ای وارد نماید که موجب ضرر مادی یا معنوی شود، مسئول جبران خسارت ناشی از عمل خود می­باشد.» فعل زیانبار، گاهی به صورت فعل مثبت ظهور می­کند، مثل این­که شخص به طور عمد دیوار را تخریب کند یا محصولی را آتش بزند یا کتابی را پاره کند و گاهی فعل زیانبار به صورت فعل منفی ظهور می­کند که به جهت این­که شخص کاری انجام­نمی­دهد، مصداق عمل می­شود. .[۲] به نظر می­رسد اگر ترک فعل در خلال انجام عمل مثبت واقع­شود و عرف ترک عمل را وظیفه­ مسلم عامل بداند، عدم انجام یا ترک فعل، یک فعل زیانبار بر مبنای عرف تلقی می­شود. مانند عدم پذیرش بیمار توسط بیمارستان که طبق قانون، بیمارستان حق ندارد از پذیرش او اجتناب­کند، اما اگر انجام فعل، اخلاقاً مطلوب باشد ولی قانون و عرف، انجام آن را وظیفه­ الزامی تلقی نمی­نمایند، مانند عدم کمک به مصدومین در محل تصادف که نمی­توان آن را فعل زیانبار تلقی­نمود، زیرا عرف در این مورد عدم کمک و مساعدت را یک فعل زیانبار تلقی نمی­کند.[۳]

 

 مسئولیت ناشی از فعل غیر:

 

هر شخصی مسئول رفتار خویش است و نباید به علت فعل یا ترک فعل دیگران مسئول به شمار آید؛ اما مواردی وجود دارد که قانون­گذار به دلایلی خاص، شخص را مسئول زیان به­وجود­آمده از فعل دیگری قرار داده­است که دو دلیل برای مسئولیت ناشی از فعل غیر، مطرح شده­است: ۱- قانون­گذار خواسته از زیان دیده حمایت کند و زیان او تا حد ممکن در عمل بدون جبران باقی­نماند، یعنی در مواردی که غالباً فاعل زیان، توان مالی جبران خسارت را ندارد، شخص دیگری که معمولاً مال­دار است، مسئول به شمار­آید. ۲- قانون­گذار مسئولیت را به عنوان ابزاری برای تشویق اشخاص به انجام دادن تکلیف احتیاط و مراقبت و نظارت به کار برده­است، یعنی در مواردی که فاعل زیان، تحت نظارت و مراقبت دیگری اقدام می­کند، اگر ناظر مسئول خسارت ناشی از رفتار فاعل زیان به شمارآید، به صورت طبیعی در انجام­دادن وظیفه­اش دقت بیشتری می­کند و از بروز حادثه تا حد امکان جلوگیری به عمل می­آید.[۴] مواردی وجود دارد که شخص مسئول اعمال دیگر اشخاص قرار می­گیرد که از مصادیق آن می­توان به مسئولیت مدنی دولت (موضوع ماده­ ۱۱ ق.م.م.) و مسئولیت کارفرما نسبت به اعمال کارگران و کارکنان (موضوع ماده­ ۱۲ ق.م.م.) اشاره­کرد.

 

مسئولیت ناشی از مالکیت بر اموال و اشیاء:

 

گاهی مالک مسئول جبران خسارتی قرار می­گیرد که از ناحیه­ مال تحت مالکیت او ایجاد شده­است، با توجه به این­که وجود جمادات، نباتات و حیوانات به لحاظ عدم قوه­ عقل و اندیشه، صرفاً وجودی است، تحت اندیشه­ قوه­ عاقله­ انسان، فلذا آن اموال را نمی­توان مسئول­شناخت و صرفاً از آن جهت که انسان و مالک در اعمال خود مرتکب تقصیری شده مسئولیت­دارد، زیرا چنین عمل زیانباری عرفاً به مالک مال مستند است، مگر این­که مالک ثابت کند که بر اثر حوادث قهری و غیر قابل پیش­بینی خراب شده­باشد؛[۵] مانند ماده­ ۳۳۳ ق.م.

 

این­که بیان کردیم که فعل زیانبار یکی از ارکان تحقق مسئولیت است، به معنای آن نیست که ضررهایی که از ترک فعل ناشی می‌شوند مورد حمایت حقوق مسئولیت مدنی قرار نخواهند گرفت. بطور کلی فعل زیانبار هرگونه عملی را خواه ایجابی باشد یا سلبی ، در بر می‌گیرد که در ادامه به شرح هر کدام خواهیم­ پرداخت.

 

 

 فعل مادی

 

فعل مثبت مادی، جنبه­ ایجابی فعل زیا­بار است که یکی از ارکان تحقق مسئولیت مدنی است. فعل مادی نه­تنها شامل انجام­دادن یک عمل فیزیکی است، بلکه اعمال و فعالیت‌های حقوقی و اعتباری اشخاص را نیز در بر می­گیرد. مانند امضای کتبی یک قرارداد تجاری در جایی که شخص دیگری حق اولویت و انحصاری در انعقاد قرارداد را دارد. عمل زیانبار گاهی ممکن است به صورت یک عمل ممنوع بروز پیدا کند، مثلاً جایی که عملی جرم باشد، اعم از این­که عمداً صورت گیرد یا بر اساس بی احتیاطی، که مرتکب ،در حال باید خسارات ناشی از آن را جبران­کند. ولی اگر عمل ارتکابی وصف مجرمانه نداشته­باشد در این صورت فاعل آن، زمانی مسئول جبران خسارات ناشی از آن است که مرتکب تقصیر شده­باشد یا این­که از حد متعارف آن تجاوز کرده­باشد.[۶]

 

ماده­ ۱۳۲ ق.م نیز مشعر به همین امر می‌باشد و بیان می‌دارد: «کسی نمی‌تواند در ملک خود تصرفی کند که مستلزم تضرر همسایه شود مگر تصرفی که به قدر متعارف و برای رفع حاجت یا رفع ضرر از خود باشد».

 

 ترک فعل یا فعل سلبی

 

در این­که هر شخصی که دست به انجام اعمالی که خارج از رفتار یک انسان متعارف باشد بزند، مرتکب تقصیر گشته­است، هیچ تردیدی در مسئولیت جبران خسارت، توسط فاعل آن وجود ندارد. اما در این­که آیا می‌توان فردی را به سبب ترک فعلی که موجب اضرار به غیر شده مسئول­دانست، نظرهای متفاوتی بیان شده که مطرح کردن آن‌ها از حوصله­ این بحث خارج است و ضرورتی بر طرح آن‌ها نمی‌باشد.

 

در واقع آنچه که از ماده­ ۹۵۲ ق. م فهمیده می‌شود قابل مطالبه بودن برخی از خسارات ناشی از ترک فعل است. ماده­ ۹۵۲ ق.م بیان می‌دارد: « تفریط عبارت است از ترک عملی که به موجب قرارداد یا متعارف برای حفظ مال غیرلازم­است.»

 

در این ماده قانون­گذار خسارت ناشی از ترک عملی که به موجب قرارداد یا عرف بر عهده­ فرد گذاشته شده­است را قابل جبران می‌داند. لذا هرگاه قرارداد یا عرف معینی وجود داشته­باشد که برای کسی تکلیف و وظیفه‌ای را معین می‌کند، آن شخص باید به وظیفه‌ای که قرارداد یا عرف و یا فراتر از این دو قانون بر عهده آن‌ها گذاشته است عمل کند، در غیر این صورت مسئول خسارات ناشی از ترک وظایف خویش است. بند ۲ ماده­ واحده قانون مجازات، خودداری از کمک به مصدومین و رفع مخاطرات جانی مصوب ۱۳۵۴ و ماده­ ۷۱۹ ق.م.ا مشعر بر جبران خسارات حاصل از ترک فعل است.

 

شرایطی که برای مسئولیت خوددار (در شرایط فوری و اضطراری) می‌توان ذکر کرد عبارتند از:

 

 

    • استمداد مصدوم یا دلالت اوضاع و احوال بر ضرورت کمک به مصدوم.

 

    • توانایی کمک و برطرف کردن خطر یا جلوگیری از تشدید نتیجه­ آن.

 

  • متوجه نشدن خطر به خود شخص یا دیگران[۷].

 

در واقع همه ضرر و زیان‌هایی که در اجتماع به اشخاص می‌رسد ، قابل جبران نمی‌باشند؛ بلکه خسارت و ضرری که به بار می‌آید باید نتیجه­ عمل و فعلی باشد که قانون و یا عرف آن را ناپسند و ناروا بداند تا زیان­دیده بتواند برای جبران خسارتش متمسک به سازمان‌های قضایی گردد. به همین جهت می‌گویند عمل زیان­بار باید « نامشروع» باشد.

 

 

بند سوم: موانع انتساب فعل زیانبار به شخص (ناروا نبودن فعل زیانبار):

 

گاهی پاره‌ای افعال، با این­که موجب زیان دیگران است، چون لازمه­ اجرای حقی است که قانون به شخص داده­است، مسئولیتی به بار نمی‌آورد و همه، آن را مباح می‌دانند و گاهی نیز به لحاظ طبیعت کاری که انجام شده­است یا به دلیل حکم قانون، نمی‌توان فعلی را که در شرایط عادی ممنوع و سبب ایجاد ضمان است، نامشروع یا تقصیر شمرد.[۸] مانند کسی که مورد تعدی قرار می‌گیرد و از خود در قبال تعدی و تجاوز دیگری دفاع می‌نماید که ممکن است دفاع او از خویش موجب ضرر و خسارت به متعدی نیز بگردد. در صورتی شرایط دفاع شخص از خویش شرایط دفاع مشروع را داشته­باشد نیاز به جبران خسارت متجاوز نیست. عواملی وجود دارد که سبب عدم انتساب فعل زیانبار به شخص می‌شود. یعنی این عوامل، وصف ناروا­ بودن و فعل زیانبار را از روی آن بر می‌دارد و باعث می‌شود که شخص فاعل هیچ­گونه مسئولیتی نسبت به خسارت ناشی از فعل خویش در مقابل زیان­دیده نداشته­باشد. این عوامل را نام برده و به اختصار شرح می‌دهیم:

 

الف) اعمالی که به حکم قانون و یا مقامات صالح انجام می‌گیرد: مثلاً پزشکی که به خاطر عدم شیوع بیماری در شهر، اقدام به قرنطینه­ مسافرین می‌کند یا در جایی که بر اساس حکم محکمه­ مامور اجرا، اقدام به شکستن قفل برای توقیف اموال می‌کند.

 

ب) معافیت‌های عرفی خاص: گاهی مباح بودن اضرار، ممکن است ناشی از حکم مستقیم بودن قانون نباشد ولی عرف آن را مباح تلقی­کند و موجب معافیت از مسئولیت شود. مانند ضربه‌هایی که در ورزش ،بازیکنان در حدود قوانین بازی‌های ورزشی به یکدیگر وارد می‌کنند.[۹]

 

پ) اجبار (اکراه): جایی که فردی بدون اراده خویش وادار به انجام عملی می‌شود که هیچ راهی برای امتناع از انجام آن نداشته­باشد به عبارت دیگر در مقابل تهدیدی قرار می‌گیرد که قابل تحمل نباشد یعنی هر انسان متعارفی به جای او می‌بود همین عمل را انجام می‌داد.

 

ماده­ ۲۰۲ ق.م بیان می‌کند: «اکراه به اعمالی حاصل می‌شود که موثر در شخص باشعوری بوده و او را نسبت به جان یا مال یا آبروی خود تهدید کند به نحوی که عادتاً قابل تحمل نباشد. در مورد اعمال اکراه­آمیز، سن و شخصیت و اخلاق و مرد یا زن بودن شخص باید در نظر گرفته­شود.»

 

موانع دیگری نیز ذکر شده­است، که طرح آن‌ها در این نگاشته ضرورتی ندارد و از حوصله­ بحث ما خارج است و در اینجا صرفاً به نام بردن آن‌ها اکتفا می‌کنیم. غرور،  اضطرار، اجرای حق و رضایت زیان دیده.[۱۰]

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 




موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:13:00 ب.ظ ]




ضرورت وجود ضرر در تحقق مسئولیت مدنی از اهمیت زیادی برخوردار است و تا زمانی که ضرری واقع نشود، جبران خسارت مفهومی ندارد، هرچند ضرورت وجود ضرر برای مسئولیت مدنی در قانون مدنی نیامده، ولی در قوانینی دیگر از جمله ماده­ ۷۲۸ ق.آ.د.م. سابق آمده­است: «ضرر ممکن است به واسطه­ از بین رفتن مالی باشد یا به واسطه­ فوت شدن منفعتی که از انجام تعهد حاصل می­شده­است.» و در ماده­ ۵۲۰ ق.آ.د.م. جدید آمده­است: «در خصوص مطالبه­ خسارت وارده، خواهان، باید این جهت را ثابت نماید که زیان وارده، بلا­ واسطه ناشی از عدم انجام تعهد یا تأخیر آن یا عدم تسلیم خواسته بوده­است.» و ماده ۱ ق.م.م. سال ۱۳۳۹ مقرر می­دارد: «هر کس بدون مجوز عمداً یا در نتیجه بی­احتیاطی به جان یا مال یا آزادی یا حیثیت یا شهرت تجاری یا به هر حق دیگری که به موجب قانون برای افراد، ایجاد گردیده، لطمه­ای واردنماید که موجب ضرر مادی و یا معنوی دیگری شود، مسئول جبران خسارت ناشی از عمل خود می­باشد.»[۱]

 

 

مواد مذکور ، علاوه بر این­که ضرورت وجود ضرر را در مسئولیت مدنی نشان می­دهند، حاکی از آن نیز می­باشند که ورود ضرر، نیازمند اثبات است، زیرا کسی که ادعای مسئولیت مدنی می­کند باید وقوع ضرر را نیز ثابت کند. ورود ضرر و زیان یکی از ارکان و شرایط اساسی مسئولیت مدنی است، زیرا موضوع مسئولیت مدنی جبران ضرر ناروا است و تا زمانی که ضرر محقق نشود، موضوعی برای جبران وجود ندارد. پس ورود ضرر شرط موضوعی مسئولیت مدنی است که لازم است مفهوم و انواع آن و نیز شرایط ضرر قابل جبران مورد بررسی قرار گیرد.[۲]

 

بند اول: مفهوم لغوی ضرر

 

در المنجد ، ضرر چنین تعریف شده­است: «ضرر ، ضد منفعت و به معنای سختی و تنگی و بدی حال و نقصی که در چیزی حاصل می‌شود می‌باشد و شاید ضراء که به معنای فحشاء و قحطی و مقابل گشایش و رفاه است از همان لغت ضرر مشتق می‌باشد.»[۳]

 

«در لسان العرب در معنی واژه لاضرر که از جمله مفردات قاعده معروف لاضرر و لاضرار فی الاسلام می‌باشد، آمده­است: نباید کسی به دیگری زیان رساند و آن هم ضد سود است»[۴]

 

صاحب نهایه، طریحی در مجمع البحرین، صاحب تاج العروس و سیوطی، در تعریف کلمه لاضرر مضمون واحدی را اختیار نموده‌اند. بدین تعبیر که گفته‌اند «مرد نباید به برادرش ضرر برساند و چیزی را از حقش کم کند.»[۵]

 

جوهری در تعریف ضرر در صحاحش گوید:« مکان ضرردار یعنی مکان تنگ»[۶]

 

صاحب مصباح المنیر ضرر را چنین تعریف می‌نماید:« به او ضرر رسانید، یعنی به او مکروهی رسانید.»[۷]

 

در معجم لغه الفقها، ضرر به ضد نفع و مکروه معنی شده­است.[۸]

 

بنابراین به حسب لغت و تعبیر لغوی ضرر در معانی ذیل مستعمل است:

 

 

    1. ضدنفخ

 

    1. شدت و سختی

 

    1. ضیق و تنگی

 

    1. نقصانی که در حق و یا چیزی حاصل شود.

 

  1. افکندن کسی به حال مکروه و نامطلوب

 

بند دوم: مفهوم فقهی ضرر

 

مرحوم بجنوردی ضمن این­که در محلی از کتاب خویش با تلقی وضوح از ضرر نزد عرف هرگونه تعریف از واژه ضرر را تعریف لفظی و غیرحقیقی دانسته­است،[۹] ضرر را چنین تعریف می‌نماید: «ضرر عرفاً عبارت از نقصی است که بر مال و یا جان یا آبرو و هرچیز دیگری که درباره بعدی از ابعاد وجود شخص بوده و موجودیت دارد، یا مقتضی قریب آن محقق می‌باشد، وارد آید.»[۱۰]

 

بنابر نظر مرحوم میرزای نائینی ضرر عبارت است از «فوت آنچه انسان آن را واجد است، نفس باشدیا عرض یا مال یا جوارح … بلکه به حسب عرف «عدم النفع» هم در موردی که مقتضی آن تمام و کامل باشد ضرر محسوب می‌شود».[۱۱]

 

مرحوم نراقی می‌گوید:«ضرر چنان چه گذشت به معنی خلاف نفع است و به حکم عرف و لغت مراد از آن در اموال تلف چیزی است از مال شخصی دیگر یا از مال شخصی خود بی آن­که منفعتی یا عوضی برای آن منظور باشد خواه آن مال تلف شده عین باشد یا منفعت»[۱۲]

 

به نظر می‌رسد آن عده از فقها که واژه ضرر را تعریف ننموده اند، به وضوح و بدیهی بودن آن اکتفا کرده‌اند.

 

به عنایت به تعاریف فوق، معانی ضرر از دیدگاه فقه به شرح ذیل خلاصه می‌شود:

 

الف) تلف ونقص مال یا منفعت دیگران و خود

 

ب) تجاوز به آبروی دیگران و خود

 

ج) ممانعت از وجود پیداکردن نفعی که مقتضی وجود آن حاصل شده­است ( عدم النفع)

 

بند سوم: تعریف عرف از واژه ضرر

 

با کمی دقت در تعاریف یاد شده ملاحظه­می‌شود که عرف مبنای تعریف ضرر به شمار­می‌رود. یعنی آن چه از نظر عرف ضرر است از دید فقها نیز ضرر محسوب می‌شود و بالعکس.

 

بدین ترتیب قاعده این است که آنچه را که عرف ضرر می‌داند عامل ورود زیان بر جبران آن،ضامن است. آنچه را عرف ضرر نمی‌داند بر عهده عامل ورود زیان چیزی نخواهد بود و آنچه عرف بین ضرر و عدم آن تشکیک و تردید می‌نماید با ملحوظ داشتن  اصل برائت باید بر عدم تحقق ضرر و ضمانت عامل ورود زیان حکم­نمود.[۱۳]

 

فرض کنیم مادر، در حال حمل، از مأکولات و مشروباتی استفاده نماید که قطعاً به حال جنین مضر بوده و سبب فقد قوه‌ای از قوای آن شود. در این صورت بنا به مقتضای ادله مادر ضامن است چون نقص عضوی از اعضاء جنین عرفاً ضرر تلقی می‌شود و نیز مادر سبب نقصان است. اما اگر مادر فقط از مأکولات و مشروباتی تغذیه نماید که بر عدم زیبایی جنین موثر باشد چون قبح ولد و عدم جمال او عرفاً ضرر محسوب نیست، بالطبع ضمان نیز محقق نخواهد بود. خلاصه این­که :«ان الضرر موضوع عرفی فاللازم الاخذ منه». یعنی ضرر موضوعی است عرفی که باید بر مبنای عرف مصادیق آن تعیین­شود.[۱۴]

 

بند چهارم: تعریف دکترین حقوقی از ضرر

 

عده‌ای از حقوقیون، همان­گونه که از کلام مرحوم بجنوردی نقل شده، ظاهراً با تلقی وضوح از معنی و تعریف ضرر، بدون تعریف از این واژه، به بحث پیرامون ماهیت ضرر و احکام مترتب بر آن پرداخته‌اند.[۱۵] و گروهی دیگر، ضرر را تعریف نموده‌اند از جمله دکتر کاتوزیان، در تعریف واژه ضرر می‌گوید:« در هرکجا که نقصی در اموال ایجاد شود یا منفعت مسلمی از دست برود یا بر سلامت و حیثیت و عواطف شخص لطمه‌ای وارد آید می‌گویند ضرری به بار آمده­است».[۱۶]

 

«ضرر عبارت است از هر نقصانی که بر مال و حقوق مالی یا جسم، یا حیثیت و شهرت، یا عواطف شخص به طور ناروا و ناخواسته، از طرف دیگری وارد شود»[۱۷]

 

بند دوم: اقسام ضرر

 

قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در اصل ۱۷۱ به ضرر مادی و معنوی تصریح دارد و در ماده ۱ ق.م.م. نیز آمده­است: «هرکس بدون مجوز قانونی، عمداً یا در نتیجه بی­احتیاطی به جان یا سلامتی یا مال یا آزادی یا حیثیت یا شهرت تجاری یا به هر حق دیگری که به موجب قانون برای افراد ایجاد گردیده، لطمه­ای وارد نماید که موجب ضرر مادی یا معنوی دیگری شود، مسئول جبران خسارت ناشی از عمل خود می­باشد.» نویسندگان حقوقی نیز همین نظر را دارند. بنابراین می­توان گفت، ضرر با توجه به نوع آن به دو قسمت کلی: «۱- ضرر مادی و ۲- ضرر معنوی» تقسیم می­شود که در ذیل به شرح آن‌ها می­پردازیم:

 

الف) ضرر مادی

 

مراد از ضرر مادی، هر کاستی و نقصانی است که بر مال یا حقوق مالی شخصی بر خلاف میل و اراده­ او توسط دیگری وارد شود. مثلاً آتش زدن اتومبیل دیگری یک ضرر و نقصان مادی است که در دارایی او ایجاد شده­است. برای تحقق زیان مادی لازم نیست که زیان­دیده مالک مال باشد، بلکه اگر حق مالی هم نسبت به آن مال داشته­باشد، ضرر محقق می­شود.[۱۸] ضرر مالی و بدنی یا همان ضرر مادی در مقابل ضرر معنوی استعمال می­شود. ضرر مادی به صورت ضرر موجود و ضرر آینده و ضرر محتمل الوقوع، دیده می­شود.[۱۹] در خصوص ضرر مادی باید از مواردی از قبیل تلف یا نقصان عین، تلف منفعت عین و محرومیت از سود قابل وصول نام­برد؛ هرچند در مصادیق بعضی موارد، اختلاف‌هایی بین فقها و حقوق­دانان نیز وجود دارد، اما در قوانین متعدد از ضرر مادی یاد شده­است که به برخی از آن‌ها اشاره  می­شود: ماده ۷۲۸ ق.آ.د.م. قدیم که در مقام تعریف و بیان منشأ تحقق ضرر مادی بوده مقرر داشته: «ضرر ممکن است به واسطه از بین رفتن مالی باشد یا به واسطه فوت منفعتی که از انجام تعهد حاصل می­شده­است.» لکن در ق.آ.د.م. جدید مصوب ۱۳۷۹، بدون اشاره به منشأ ورود ضرر، قانون­گذار فقط در تبصره ۲ ماده ۵۱۵ ق.آ.د.م. خسارت ناشی از عدم النفع را غیر قابل جبران اعلام نموده­است. در این تبصره مقرر شده­است که خسارت ناشی از عدم النفع قابل مطالبه نیست، ولی خسارت تأخیر تأدیه در موارد قانونی قابل مطالبه است. بنابراین با توجه به تبصره مزبور و ماده ۲۶۷ ق.آ.د.م. که حاوی چنین حکمی است، لازم است منشأ ورود ضرر مادی از حیث تلف نوع مال بررسی شود تا قلمرو ضرر قابل جبران از ضرر غیر قابل جبران از دیدگاه قانون معین­گردد.[۲۰] ماده ۶ ق.م.م. «… در صورتی که در زمان وقوع آسیب، زیان­دیده قانوناً مکلف بوده و یا ممکن است بعداً مکلف شود، شخص ثالثی را نگهداری کند و در اثر مرگ او شخص ثالث از آن حق محروم گردد، وارد کننده زیان باید مبلغی به عنوان مستمری متناسب تا مدتی که ادامه حیات آسیب دیده عادتاً ممکن و مکلف به نگهداری شخص ثالث بوده پرداخت­کند.»

 

ب) ضرر معنوی

 

ضرر معنوی زیانی است که به معنویـات انسان از قبیل احساسـات، شهرت یا اعـتبار او وارد می­آید. با توجه به این­که ضرر معنوی قابل لمس نیست، لذا قابل اندازه­گیری مادی نمی­باشد و هر تصمیمی در این­باره، مبتنی بر حدس و گمان است و شرافت و احساسات انسانی چون از جنس مادیات نیست، لذا قابل جبران به پول نیست و هیچ ما به ازاء مادی ندارد. در آذر ماه سال ۱۳۶۲، کمیسیون استفتائات شورای عالی قضائی وقت و در تاریخ ۵/۹/۱۳۶۴ شورای نگهبان دریافت خسارت معنوی را خلاف شرع دانستند.[۲۱] اما ماده ۱۰ ق.م.م.،جبران زیان معنوی را پذیرفته و گفته­است: «کسی که به حیثیت و اعتبارات شخصی یا خانوادگی او لطمه وارد می­شود می­تواند از کسی که لطمه وارد آورده­است، جبران خسارت مادی و معنوی خود را بخواهد. هرگاه اهمیت زیان و نوع تقصیر ایجاد نماید، دادگاه می­تواند در صورت اثبات تقصیر، علاوه بر صدور حکم به خسارت مالی، حکم به رفع زیان از طرق دیگر از قبیل الزام به عذرخواهی و درج حکم در جراید و امثال آن نماید.»

 

در فقه اهل سنت نیز ضرر معنوی غیر قابل جبران است.[۲۲] و بسیاری از حقوق­دانان اروپایی نیز خسارت معنوی را قابل تقویم به پول نمی­دانند.[۲۳] به نظر می­رسد قانون اساسی ایران، امکان جبران زیان را به پول میسر دانسته­است، زیرا اصل ۱۷۱ قانون اساسی می­گوید: «هرگاه در اثر تقصیر یا اشتباه قاضی در موضوع یا در حکم یا در تطبیق حکم بر مورد خاص، ضرر مادی یا معنوی متوجه کسی گردد، در صورت تقصیر، مقصر، طبق موازین اسلامی ضامن است و در غیر این صورت، خسارت به وسیله دولـت جـبران  می­شـود و در هر حال از متهم اعاده حیثیت می­گردد.» از این اصل چنین به نظر می­رسد که اولاً خسارت معنوی قابل جبران است، زیرا قاضی را ضامن جبران آن قرار داده­است و ضمان به معنی جبران خسارت است. ثانیاً در این اصل، دولت را نیز در مواردی ضامن قرار­ داده و روشن است که مجازات دولت معنا ندارد و منظور جبران خسارت است و اعاده­ حیثیت را وسیله­ای غیر از جبران خسارت دانسته­است و هدف قانون اساسی جبران همه ضررها است. اصل ۱۷۱ ق.ا نشان می­دهد که از نظر قانون اساسی ایران، جبران همه ضررها پذیرفته شده­است. حتی اگر تقصیری هم در بین نباشد و حتی پیش­بینی­شده که در فرض اخیر، دولت باید جبران خسارت کند و ضمناً نشان می­دهد که منظور از تقصیر همان رابطه سببیت است، نه تقصیر مصطلح در فرهنگ حقوقی اروپا؛ بنابراین با توجه به آنچه که گذشت،   می­توان گفت نقصانی که در اموال و منافع و سلامت و حیثیت و عواطف و موقعیت حقوقی اشخاص به وجود آید، چنانچه جنبه مادی داشته­باشد ضرر مادی و چنانچه جنبه معنوی (مانند آبرو و حیثیت اشخاص) داشته­باشد، ضرر معنوی محسوب می­شود.

 

 

پایان نامه مسئولیت مدنی قضات در قبال نقض آزادی­ مشروع

 

 

  1.  

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

 



موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:12:00 ب.ظ ]




 

هر نوع ادعایی که متضرر (زیان­دیده) داشته­باشد، نمی­تواند موجب مسئولیت مدنی دیگری شود و او را ملزم به جبران خسارت وارده نماید، بلکه برای این­که زیان­دیده بتواند خواستار جبران ضرر وارده بر خود گردد، باید خواسته او دارای خصوصیات و شرایطی باشد که در ذیل مهم‌ترین آن‌ها را مورد بررسی قرارش می­دهیم:

الف) ضرر باید قطعی و مسلم باشد

یکی از شرایط ضرر قابل جبران این است که ضرر مسلم و قطعی باشد. مراد از مسلم و قطعی بودن ضرر این است که ضرر باید به طور مسلم رخ داده­باشد و صرف احتمال وقوع ضرر کافی نیست، مگر این­که به وجود بیاید، زیرا ضرر مالی محتمل، قابل مطالبه نیست، اما ضرری که در آینده احتمال وقوع آن زیاد می‌باشد قابل مطالبه است؛ مانند شخصی که در اثر تصادف از کار افتاده شود و قدرت کار کردن از او سلب شود. اما ضرر احتمالی که فعلاً وجود ندارد و حتی ممکن است در آینده به وجود بیاید قابل مطالبه نیست، مگر این­که به وجود بیاید و به وجود آمدنش قطعی باشد، زیرا ضرر آینده، ضرری است که در زمان رسیدگی به پرونده وجود آن حتمی است ولی از بعد تحقق آن در عالم خارج، به زمان آینده محقق می­شود. ولی عرف، شک و شبهه­ای نسبت به وقوع آن در نتیجه وقوع فعل زیانبار نداشته­باشد، زیرا ضرر آینده عرفاً وجود و تحقق آن در آینده حتمی و مسلم است که چنین خسارتی قابل جبران است. بنابراین ضرر قابل مطالبه، ضرری است که عرفاً از قطعیت برخوردار باشد.[۱]

ب) ضرر نباید ناشی از اقدام زیان­دیده باشد

این شرط بیان می‌کند که زیان­دیده، خود سبب و عامل زیان به خویش گردد و یا اینکه توانایی داشته از وقوع حادثه خارجی بدون این­که آسیبی را متحمل گردد، جلوگیری کند اما اقدامی نکرده­است. در صورت نخست، اگر دخالت زیان­دیده به گونه‌ای باشد که دخالت عوامل دیگر جنبه فرعی بیابد، ضرر به وجود آمده قابل جبران نیست و در صورت دوم حادثه دو سبب دارد و منطق حکم می‌کند که زیان­دیده از مطالبه تمام خسارت محروم نگردد. بلکه به میزان تاثیر او در ایجاد ضرر، از مسئولیت زننده به جبران می‌کاهد.

در ماده ۴ ق.م.م به دادرس اختیار داده­است که در موارد خاصی، میزان خسارت را تخفیف دهد. بند ۳ ماده فوق ذکر می‌کند: «وقتی که زیان­دیده به نحوی از انحاء موجب تسهیل ایجاد زیان را فراهم­نموده یا به اضافه­شدن آن کمک و یا وضعیت وارد کننده زیان را تشدید کرده­باشد».

ج) ضرر باید مستقیم باشد

مقصود از بی­واسطه بودن ضرر این است که بین فعل زیانبار و ضرر، حادثه دیگری وجود نداشته باشد تا جایی که بتوان گفت ضرر در نظر عرف ازهمان فعل ناشی شده است.[۲] در ماده ۷۲۸ ق.آ.د.م. قدیم، مستقیم بودن یا بلا واسطه بودن ضرر یکی از شرایط ضرر قابل جبران اعلام شده­بود و با تغییر قانون مذکور، در ماده ۵۲۰ ق.آ.د.م. جدید مصوب ۱۳۷۹ در مورد لزوم این شرط مقرر شده­است: «در خصوص مطالبه خسارت وارده، خواهان باید این جهت را ثابت نماید که زیان وارده، بلا واسطه ناشی از عدم انجام تعهد یا تاخیر آن و یا عدم تسلیم خواسته بوده­است. در غیر این صورت، دادگاه دعوای مطالبه خسارت را رد خواهدکرد.» عبارت «بلا واسطه» که در این ماده استعمال شده­است، بیان­گر لزوم شرط مستقیم بودن ضرر است. هرچند شرط مستقیم بودن ضرر در اکثر تألیفات حقوقی به عنوان یکی از شرایط ضرر قابل جبران بیان شده­است. اما به نظر می­رسد که این شرط به نوعی بیانگر لزوم رابطه­ سببیت بین زیان وارده و فعل زیانبار است. از ماده مذکور می­توان چنین استنباط نمود که منظور از ضرر مستقیم، ضرری است که بین فعل و ضرر واسطه نباشد.به هر روی، از آن­جا که مستقیم بودن ضرر ، شالوده اصلی این پایان­نامه را تشکیل می‌دهد و در فصول بعد به آن پرداخته خواهد شد در این­جا به همین قدر اکتفا می‌نماییم.

د) ضرر، جبران نشده باشد

یک ضرر را نمی­شود دو یا چند بار جبران کرد، زیرا برای جبران یک ضرر، بیش از یک مسئولیت وجود ندارد، بنابراین منظور از مسئولیت مدنی چه قراردادی و چه در بخش قهری، آن است که چنانچه ضرری وارد شده­است، جبران شود اما در صورتی که به هر طریق، ضرر، جبران­شده باشد، دیگر امکان مطالبه آن نیست زیرا یکی از شرایط ضرر قابل جبران این است که ضرر، در زمان درخواست و مطالبه از طریق دیگری جبران­نشده باشد. لزوم این شرط به این جهت است که موضوع مسئولیت مدنی جبران خسارت وارده است و اگر خسارت و ضرر وارده به طریق دیگری جبران­گردد موضوع مسئولیت مدنی منتفی می‌شود و با انتفا (منتفی­شدن) موضوع حکم به لزوم جبران خسارت نیز تبعا وجهی نخواهد داشت. به عبارت دیگر مقررات مسئولیت مدنی برای سودجویی نیست بلکه برای جبران خسارتی است که به زیان­دیده وارد شده­است. که در صورت جبران زیان، ضرری برای زیان­دیده باقی نمی­ماند تا خواستار جبران آن شود.[۳]

و) قابلیت پیش­بینی ضرر

قابلیت پیش­بینی ضرر در مسئولیت مدنی به منزله یکی از ارکان مسئولیت یا یکی از اوصاف ضرر قابل جبران، کم و بیش در همه نظام‌های حقوقی پذیرفته شده یا موضوع بحث و گفتگو می­باشد. اما مقصود از قابلیت پیش­بینی ضرر، آن است که حدود ضرر قابل مطالبه، ضرری است که به طور متعارف قابل پیش­بینی بوده­است و فاعل زیان نسبت به ضررهایی که قابل پیش­بینی نبوده و کاملاً استثنائی و اتفاقی ایجاد شده­است مسئولیت ندارد.[۴] گوهر اصلی این نظریه را می­توان در یک جمله بیان کرد: مسئولیت مدنی خواه در چهره عمومی خود که بر اندیشه تقصیر استوار است، یا در صورت‌های خاص و استثنائی که محض و مطلق است، ریشه در قواعد اخلاق اجتماعی و مدنی دارد و محصور به مرزهایی است که این اخلاق معین می­کند.[۵] در حقوق ایران، قانون مدنی در این خصوص ساکت است و نصّی در این خصوص دیده­نمی­شود، اما با توجه به اطلاق مواد قانون و به استناد اصل جبران کامل خسارت می­توان گفت قابلیت پیش­بینی علت یا ماهیت ضرر، کافی برای مسئولیت است و پیش­بینی مقدار ضرر لازم نیست، بنابراین همین که عامل زیان، علت و نوع ضرر، تلف یا نقص را پیش­بینی کند یا این امر عرفاً قابل پیش­بینی باشد، مکلف به جبران خسارت وارده است، هرچند که مقدار آن قابل پیش­بینی نباشد.[۶]

 




موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:12:00 ب.ظ ]




ضررهایی که در اثر نقض قرارداد و تسلیم کالایی غیرمطابق به شخص وارد می‌شود در یک تقسیم­بندی به دو گروه تقسیم می‌گردد:

 

 

 

    • ضررهای طبیعی و عادی که مستقیماً از نقض قرارداد حاصل می‌شود.

 

  • ضررهای تبعی و غیرمستقیم که از نقض قرارداد حاصل می‌شود.

 

از بین دو نوع ضرر مذکور در فوق، تنها ضرر گروه نخست، یعنی خساراتی که مستقیماً از نقض قرارداد حاصل شده­است قابل مطالبه می‌باشد. زیرا عرف، زیان مستقیم را قابل مطالبه می‌داند و ضرر غیرقابل مستقیم را به دلیل عدم اسناد عرفی بین فعل زیانبار ( نقض قرارداد) و (تعطیل­شدن کارخانه) قابل مطالبه نمی‌داند. پس نباید متعهد را به خسارتی محکوم کرد که از دید عرف چنین خسارتی قابل مطالبه نیست. برای شرط ضرر مستقیم در قراردادها دو مبنا وجود، ارائه شده­است:

 

 

    • اصل حاکمیت اراده در قراردادها

 

  • حمایت از منافع قراردادی

 

بند اول: اصل حاکمیت اراده

 

یکی از مهم‌ترین مبانی که برای این قاعده ذکر شده، اصل حاکمیت اراده افراد در قراردادها­ است، که مشعر بر این است که طرفین قرارداد آزادند که مفاد قراردادشان را هرگونه که به د­ل­خواهشان است، قرار دهند و مسئولیت آن‌ها در برابر یکدیگر تا حدی باشد که در قرارداد مشخص شده و اراده آن‌ها ( چه به صراحت و چه به صورت ضمنی) بر آن تعلق گرفته­است. در واقع مسئولیت آن‌ها نه­تنها شامل تعهدات قراردادی­شان است، بلکه دامنه آن در صورت نقض تعهد، جبران خسارات ناشی از آن را نیز در بر می‌گیرد. در واقع اصل آزادی قراردادها به عنوان یکی از فروع اصل حاکمیت اراده، به طرفین قرارداد  این اجازه را خواهد داد که بتوانند شیوه جبران خسارات ناشی از پیمان­شکنی احتمالی هریک از طرفین را در همان زمان انعقاد قرارداد مشخص نمایند تا در صورت نقض قرارداد طبق توافقات از پیش صورت­گرفته عمل­گردد.

 

حال در صورتی که در قرارداد، چنین شروطی مشخص نشود باید اراده‌ طرفین قرارداد را مورد بررسی قرار داد تا بفهمیم چه زیان‌هایی در هنگام انعقاد قرارداد مستقیم بوده و در قلمرو اراده‌ طرفین به طور ضمنی قرار گرفته­است تا آن‌ها را در مقابل زیان‌هایی که مستقیماً از عمل آن‌ها ناشی شده، مسئول دانست.

 

به عبارت دیگر زیان‌های غیر مستقیم را نمی‌توان به صورت ضمنی در قلمرو حاکمیت اراده و قرارداد آورد و آن‌ها را قابل جبران دانست. چرا که از ابتدا جبران آن در قلمرو تعهدات طرفین قرار نگرفته و طرفین قرارداد جبران چنین ضرری را تعهد نکرده­اند و دلیل دیگر این است که جبران زیان‌های غیرمستقیم، تعادل و توازن قراردادی را بر هم می‌زند و مطالبه‌ چنین خسارت‌هایی ، بدون ذکر در قرارداد، دامنه‌ جبران خسارت را گسترده کرده و خلاف حسن نیت در اجرای تعهدات قراردادی است.[۱]

 

بند دوم: حمایت از منافع قراردادی

 

مهم‌ترین هدفی که طرفین را متمایل به انعقاد قرارداد می‌کند، به دست­آوردن منفعتی است که از انعقاد و اجرای کامل قرارداد حاصل می‌گردد. مثلاً هنگامی که فردی اقدام به خرید یک اتومبیل می‌کند، در مقابل عوضی را به اطرف مقابل می‌دهد. هریک به نفع و سودی که آن‌ها را ترغیب به انعقاد قرارداد کرد، می‌رسند.حقوق­دانان منافعی که افراد از بستن قرارداد به دست خواهند آورد، به سه دسته کلی تقسیم کرده‌اند که برای روشن­تر شدن بحث، اقسام آن را ذکر و شرح می‌دهیم.

 

 

    • منعفت اعاده

 

    • منفعت اعتماد

 

  • منفعت انتظار

 

منفعت اعاده، منافع و اموالی است که بر مبنای قرارداد به طرف دیگر داده­می‌شود و می‌تواند از طرف قرارداد بگیرد. مانند بهای کالایی را که پرداخته، و عوض آن را در نتیجه نقض قرارداد نگرفته و یا کارگری که در برابر کار خود، مزدی را دریافت نمی‌کند. در این مثال‌ها، کارگر از اجرت کارش و مشتری از منفعت دارا شدن کالایی که خریداری­کرده محروم مانده­است. در واقع منفعت اعاده، عوضی است که شخص برای بدست­آوردن معوض به دیگری می‌دهد.

 

شکل دیگر منفعت قراردادی هنگامی است که طرف قرارداد با تکیه و اعتماد بر اجرای قرارداد، دست به اقداماتی در تغییر وضع خود می‌زند. مثلاً تاجری به اعتماد اجرای قرارداد اقدام به اخذ تسهیلات بانکی می‌کند یا قراردادی مشابه را رد می‌کند، که بر این قسم از منافع، منفعت اعتماد نام نهاده‌اند.

 

نوع دیگری از منفعت قراردادی که آخرین قسم منفعت مورد حمایت قانون­گذار است، منفعت انتظار نام دارد که به منافعی اطلاق می‌گردد که طرف قرارداد انتظار به دست آوردن آن را بر مبنای سیر و روند طبیعی و متعارف اجرای قرارداد دارد. مثلاً بنکداری، مقداری چرم را خریداری می‌کند و قبل از تحویل مبیع ( چرم‌ها) آن‌ها را به کارگاه کیف دوزی می‌فروشد، ولی در اثر نقض تعهد از سوی فروشنده، بنکدار مجبور به برهم زدن و فسخ معامله خود با کارگاه می­گردد و از سود معامله محروم می­شود.[۲]

 

در این­که آیا حقوق ما از تمام این منافع حمایت می‌کند یا خیر، حقوق­دانان مباحثی را در جهت لزوم حمایت­پذیر بودن این منافع، ذکر کرده‌اند، به خصوص در منفعت اعتماد که طرف قرارداد به اتکاء اجرایی شدن قرارداد، دست به تغییراتی در وضع خود می‌زند که به دشواری می‌توان جبران خسارت ناشی از این تغییرات را در قالب‌های سنتی «تلف مال» و «تقویت منفعت» جای­داد. ولی از آن­جا که هدف از تغییر، بیهوده­می‌ماند و خسارتی بدون جهت در نتیجه نقض قرارداد بر طرف قرارداد تحمیل می‌گردد، عدالت نمی‌تواند از این ضررهای ناعادلانه بگذرد و ناچار باید آن را در حکم تلف قرار داد.[۳]

 

در واقع آنچه با عدالت که روح قانون­گذاری و حقوق است، سازگارتر می‌نماید، قابل جبران بودن این­گونه منافع است. چرا که هرکس که اقدام به بستن قراردادی می‌کند، اخلاقاً و قانوناً متعهد به اجرای تعهدات قراردادی خویش می‌باشد. لذا در صورت نقض تعهد، مسئولیت جبران خسارات ناشی از نقض عهد خویش را دارد و الزام طرف قرارداد بر جبران منافعی که تقویت شده­است، بر پایه همین تعهد قانونی و اخلاقی بر اجرای قرارداد است.[۴]

 

منافعی قابل جبران است و در حیطه‌ مسئولیت قراردادی قرار خواهد گرفت که در قلمرو ترافی طرفین قرار بگیرد و چنانچه به صورت صریح در قرارداد بیان نشده­باشد در صورت نقض قرارداد، تنها منافعی قابل مطالبه می‌باشند که نقض تعهد، مستقیماً طرف قرارداد را از آن محروم ­نموده­است ولی منافعی که بلاواسطه از بین رفته­است به این دلیل که عرف رابطه‌ سببیت بین نقض قرارداد و تفویت منافع را احراز نمی‌کند قابل مطالبه نیست.

 

مسئولیت قراردادی، مبتنی بر حمایت از منافع مورد انتظار طرفین قرارداد است و حمایت از منافع قراردادی بر پایه حاکمیت اراده و اخلاق می‌باشد.[۵]

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 



موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:11:00 ب.ظ ]