کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          



جستجو



آخرین مطالب

 



نارضایتی از بدن توصیف کننده ی آشفتگی در مولفه یا مولفه هایی از تن انگاره است. به عبارتی نارضایتی از بدن را می توان احساسی منفی وتحریف شده نسبت به ظاهر یا ناخشنودی از بدن یا اندازه وشکل آن در نظر گرفت که سبب نگرانی درباره ی تن انگاره وبه نوبه ی خود منجربه تاثیر سو بر سلامت جسمی و روانی فرد می شود(استریگل مور وفرانکو، ۱۹۹۴ به نقل ازلووراسکیرول،۲۰۰۷).

شکل جدی تر و به نسبت شدیدتر نارضایتی از بدن ونگرانی درباره ی آن آشفتگی تن انگاره است که سه جنبه ی اصلی دارد. این سه جنبه  بنا به نظرپوکراجاک بولین و زیویک سروویک (۲۰۰۵) عبارتنداز:

۱- تحریف اندازه ی بدن (ناتوانی دربرآورد وتخمیین واقع بینانه ای از اندازه ی بدن خود)

۲- عدم رضایت از بدن (احساس ناخوشنودی درباره ی بدن خود یا قسمتهایی از آن)

۳-اختلال تن انگاره (وضعیتی که در آن رفتار فرد به تبع دو جنبه ی قبلی آشفته می شود)

عده ای دیگر از محققان( مثل شیه و کوبو، ۲۰۰۲) برای آشفتگی تن انگاره یا نارضایتی از بدن تنها دو جنبه در نظر می گیرند که عبار تند از:

۱- میل به لاغری ( تمایل بیش از حد فرد برای دستیابی به لاغری آرمانی)

۲- عدم رضایت از اندازه ی بدن (ناهمخوانی بین تصویر فعلی ادراک شده ی فرد از بدنش وتصویر آرمانی که برای آن درنظر دارد).

همان طور که در فصل قبل اشاره شد در این مطالعه  منظور از نارضایتی از بدن احساس ناخوشایندی است که فردنسبت به اندازه، وزن و شکل آن دارد و میزان نگرانی و اشتغال خاطری که از این بابت تجربه می کند.

بررسی‌های همه گیر شناسی مربوط به نارضایتی از بدن

نارضایتی از بدن در سراسر جهان غرب پدیده‌ای شایع است و به نظر می‌رسد و به زودی مسئله‌ای جهانی شود. شیوع بالای این نارضایتی در زنان به حدی است که گاهی آن را یک ناخشنودی بهنجار می‌نامند (رودین، سیلبرستین، استریگلمور،۱۹۸۵). پاکستون (۲۰۰۰) نارضایتی از تن انگاره را زمینه‌ای نیازمند مراقبت بهداشتی در نظر می‌گیرد.

بررسی‌های همه گیر شناسی در جمعیت‌های مختلف، میزان شیوع و بروز متفاوتی راگزارش کرده‌اند. به بطور مثال در مطالعه‌ی دختران دبیرستانی استرالیا و نیوزلند ۷۰ تا ۷۶ درصد از آنان تن انگاره یی آرمانی را برای خودشان آرزو داشتند که از وضعیت موجودشان به مراتب لاغرتر بود. نیمی از آنها تلاش برای کاهش وزن داشتند در حالی که درصد خیلی کمتری از آنها اضافه وزن داشتند (پاکستون ۱۹۹۰، فایر، بولک و سالیوان[۲]؛ ۱۹۹۶).

در مطالعه‌ای که کش (۱۹۹۷) در ایالات متحده آمریکا انجام داده مشخص شده است که ۵۶ درصد از زنان و ۴۳ درصد از مردان نارضایتی از وضعیت بدنی دارند.

در مطالعه‌ی دیگری که به وسیله‌ی کناردی، براون و وگت[۳] (۲۰۰۱) درجمعیت زنان جوان استرالیایی انجام  شد فقط ۲۴ درصد از زنانی که وزن سالم و طبیعی داشتند از وزن خود راضی بودند.

در مطالعه ا‌ی که در سال ۲۰۰۲ به وسیله کش روی ۶۰۰ نفر دانشجو انجام شد میزان نارضایتی از ظاهر فیزیکی برای دختران ۳۳ درصد و برای پسران ۱۴ درصد گزارش شده است. این یافته در حالی است که تنها ۶ درصد از مردان و ۱۹ درصد از زنان آشفتگی شدیدی بدین دلیل گزارش کردند.درمطالعه ی دیگری به سال ۱۹۸۵کش گزارش کرده بود که از ۳۰ هزار مشارکت کننده ی مورد بررسی اش، به ترتیب دو پنجم از زنان ویک سوم از مردان بطور کلی ظاهرشان را دوست ندارند. همچنین نتایج بررسی دیگر وی حاکی از نارضایتی کلی  ۵۶ درصد از زنان و۴۳ درصدمردان ازظاهرشان بود(کش۱۹۸۶).

فیتس، گیبسون و ردینگ[۴] (۱۹۸۹) در یک بررسی زمینه یابی نشان داده‌اند که ۷۰ درصد از دانشجویان آمریکایی تا حدی از ظاهر جسمانی خود ناراضی هستند و این نارضایتی را بیان می‌کنند و ۴۸ درصد تا حدی با جنبه‌هایی از ظاهر جسمانی خود اشتغال خاطر دارند و نگران آن هستند.

مطالعه‌ای که توسط کش ، وینستید وجاندا[۵] (۱۹۹۷) انجام شده نشان داده است که مردان عمدتاً از شکم (۶۳ درصد) وضعیت عضلانی(۴۵درصد) و سینه (۳۸درصد) ناراضی هستند و ۱۷ درصد از مردان حداقل ۳ سال از عمر خود را صرف دستیابی به وزن ایده‌آل می‌کنند.

براساس بررسی دانشگاه میسون استرالیا در سال ۲۰۰۷ روی ۲۹ هزار استرالیایی ۱۱ تا ۲۴ ساله، ۳/۳۲ درصد از نمونه مورد مطالعه مهمترین نگرانی خود را تن انگاره دانسته‌اند و این مشکل در رتبه‌ای برتر از تضادهای خانوادگی و مقابله با استرس قرار داشته است.

براساس مطالعه دیگری که در سال ۲۰۰۸ (زمینه‌یابی ملی جوانان استرالیایی ، ۲۰۰۷) روی جوانان ۱۵ تا ۲۰ ساله‌ی استرالیایی گزارش شد، ۵۴ درصد از آنان نگران تن انگاره خود بوده‌اند و آمار نارضایتی از تن انگاره نسبت به سال ۲۰۰۶ افزایش نشان داده است. (نظر سنجی دموکراتهای استرالیا از جوانان، ۲۰۰۸).

شیوع بالای نارضایتی از بدن سبب شده که عده‌ای از جمله هاریسون و کاستل[۶](۱۹۹۹)، پاکستون وهمکارانش(۲۰۰۶) وگروگن(۲۰۰۸) بر این باور باشند که نگرانی نسبت به ظاهر جسمانی و نارضایتی از بدن پدیده شایع در جعمیت عمومی  و رو به گسترش است. تفاوت میزان شیوع در مطالعات مختلف علاوه بر تفاوت واقعی می تواند ناشی از تعریف عملیاتی و ابزارهای اندازه گیریی باشد که در این مطالعات مورد استفاده قرار گرفته‌اند.

Loverskirol-[1]

Fayer, Bulk & Sullivan-[2]

Kennardy, Brown & Voget-[3]

Fiits, Gibson & Reding-[4]

Cash, Winsted & Janda-[5]

Harrison & Castell-[6]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1400-02-31] [ 05:18:00 ب.ظ ]




انتخاب لباس نوعی بیان شخصی است که با انتظارات فرهنگی از زیبایی به ویژه در زنان رابطه دارد. پژوهشگران نشان داده‌اند که پوشیدن لباس تأثیری بالقوه در رضایت و نارضایتی افراد به ویژه زنان از وضعیت بدنی شان دارد. در زنان احساس منفی نسبت به اندازه نبودن لباس یا نا مناسب  بودن آن با افزایش نارضایتی از بدن رابطه دارد (لابات و دلونگ، ۱۹۹۰).

ورزش و نارضایتی از بدن

در میان ورزشکاران در مقایسه با غیر ورزشکاران عزت بدنی بیشتر و نارضایتی از بدن کمتر است. همچنین در مواردی گزارش شده است که مداخله‌ی ورزشی سبب کاهش نارضایتی بدنی می‌شود با این وجود شواهدی نیز وجود دارد که نشان می‌دهد ورزش رابطه‌ی منفی با رضایت از بدن دارد و می تواند سبب افزایش نگرانی از وضعیت بدن ‌شود (گروکن ، ۲۰۰۸، رحیمی، ۲۰۱۰).

درون داد غذایی و نارضایتی از بدن

رابطه بین غذا خوردن و تن انگاره در ادبیات پژوهشی همواره مورد تأیید بوده است. این امر می‌تواند ناشی از افزایش تخمین اندازه‌ی بدن باشد(رحیمی، ۲۰۱۰). چنان که دراختلالهای خوردن از نوع بی اشتهایی عصبی[۱] و پرخوری مرضی[۲] مساله ای محوری است و می‌تواند با خلق نیز ارتباط داشته باشد.

وزن کشی مکرر و نارضایتی از بدن

پایش مکرر وزن نیز همانند وارسی خود در آینه با ترغیب فرد به تمرکز بر بدنش به ویژه وزن آن می‌تواند زمینه سازانتقادازخویشتن شود که به نوبه‌ی خود منجر به افزایش نارضایتی از بدن و وضعیت ظاهری می‌شود(رحیمی، ۲۰۱۰). این نارضایتی به ویژه در کسانی رخ می‌دهد که اضافه وزن یا چاقی دارند. وزن کشی مکرر نیز به نوبه ی خود نوعی وارسی بدن است.

رویارویی با رسانه‌های گروهی و نارضایتی از بدن

مواجهه با رسانه‌های گروهی (روزنامه‌ها، مجلات، سینما ، تلویزیون، اینترنت و فضای مجازی) و مدل‌های ارائه شده در آنها که ایده‌آل‌های زیبایی را به کودکان و بزرگسالان ارائه می‌کنند به شدت بر تن انگاره تأثیر گذارده و حتی می‌توانند منجر به اختلال‌های خوردن شود (دونت و تیگمن، ۲۰۰۶). مواجهه با این الگوها با کاهش درون داد غذایی، افزایش نارضایتی بدنی، کاهش عزت نفس و خلق منفی[۳] رابطه‌ی تأیید شده‌ای دارند (گروگن، ۲۰۰۸). استیس و شاو (۲۰۰۴) نشان دادند که سه دقیقه تماشای مدل‌های لاغر اندام و زیبای مجلات‌‌ مد افزایش افسردگی، شرم، احساس گناه، استرس، احساس عدم امنیت و نارضایتی از وضعیت بدنی را درمشارکت کنندگان به دنبال دارد.در حالی که تماشای زنان عادی چنین تجاربی را به همراه ندارد. این یافته کما بیش در فرا تحلیل مطالعات انجام شده نیز تأیید شده است (گریب و همکاران[۴]، ۲۰۰۸) و حاکی است که مواجهه با عکس، فیلم‌ها و تبلیغات زنان لاغر اندام و زیبا و مردان چهار شانه و عضلانی می‌تواند سطح نارضایتی بدنی مشاهده کنندگان را افزایش دهد.

در مجموع یافته‌های مربوط به عوامل موقعیتی تأثیر گذار در تن انگاره و نگرانی از وضعیت بدن با یافته‌های تیگمن (۲۰۰۱) که نشان داده است موقعیت‌هایی که سبب تمرکز بر بدن می‌شوند در مقایسه با حوادث و موقعیت‌هایی که تمرکز بر بدن راکاهش می‌دهند احتمال بیشتری دارد که تغییر در رضایت بدنی را ایجاد کنند، همخوان است.

ریکاردلی ومک کوبی(۲۰۰۲) و بلور وهمکارانش (۲۰۰۴) مدل زیر را برای شکل گیری اشتغال خاطر درباره ی تن انگاره پیشنهاد کرده اند که در آن بر نقش و تاثیر خانواده، دوستان و رسانه های جمعی تاکید می شود. در این مدل، تاثیر رسانه های جمعی بواسطه ی آگاهی ازآرمانهای اجتماعی و فرهنگی درباره ی ظاهر جسمانی و درون فکنی این آرمانها اعمال می شود.

شکل ۲-۲: مدل پیشنهادی ریکاردلی و مک کوبی برای اشتغال خاطر با تن انگاره

 

 

خانواده

 

رسانه

های

جمعی

دوستان

 

 

پدر
مادر
آگاهی
درون فکنی

اشتغال خاطر

با

تن انگاره

نظریه های تن انگاره و نارضایی از بدن

به منظور تبیین رشد تن انگاره و علل نارضایتی از بدن، نظریه های متعددی ارائه شده است که در این بخش به مرور اجمالی آنها می پردازیم:

Anorexia nervosa-[1]

bullimia-[2]

negative mood-[3]

Grabe etal.-[4]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:18:00 ب.ظ ]




به منظور ارزیابی تن انگاره و نارضایتی از بدن یا به عبارتی نگرش و احساس نسبت به وضعیت بدن (نارضایتی از وزن ، شکل، قیافه و …) از شیوه‌ها و فنون مختلفی استفاده شده است.

یکی از این شیوه‌ها، استفاده از مقیاس‌های مبتنی بر تصویرهای ترسیم شده‌ای است که پیکرهایی با اندازه‌های مختلف به طور مثال کاملاً لاغر اندام تا بسیار چاق را نشان می‌دهند. معمولاً به این منظور از نه پیکر ترسیمی زن و مرد در اندازه‌های مختلف استفاده می‌شود. در این شیوه از آزمودنی می‌خواهند تصویری را که با وضعیت بدنی او تقریباً هم خوانی دارد مشخص کند. هم چنین می‌توان از او خواست که وضعیت بدنی آرمانی و جذاب را هم مشخص کند. می‌توان براساس فاصله‌ی بین تن انگاره ی آرمانی و تصویری که بدنش را آن گونه تصور می کند، همچنین فاصله ی بین تن انگاره ی  جذاب و تصویری که از جذابیت خودش انتخاب کرده، میزان نارضایتی‌اش را محاسبه کرد(تامپسون و آلتابه، ۱۹۹۱). این شیوه ی ارزیابی تن انگاره و نارضایتی از بدن به لحاظ خصوصیات روان سنجی (اعتبار و پایایی) در فرهنگهای متفاوتی بررسی شده است و مقیاسی مناسب به منظور ارزیابی تن انگاره و نارضایتی از وضعیت بدنی در نظر گرفته می‌شود.

شیوه‌ی دیگری به منظور ارزیابی رضایت از وضعیت بدنی استفاده از سوال کلی منفردی است که از آزمودنی‌ها پرسیده میشود و از آنها می‌خواهند که میزان رضایت خود را از وضعیت بدنی شان در یک مقیاس هفت نمره‌ای لیکرت مشخص کنند. در این مقیاس یک به مثابه نارضایتی کامل و هفت به مثابه‌ی رضایت کامل است (هینبرگ و تامسون، ۱۹۹۲).

ابزار مناسب دیگری برای ارزیابی نارضایتی از وضعیت بدن،"پرسشنامه‌ی اختلالهای خوردن” است که در برگیرنده‌ی سه خرده مقیاس نارضایتی از وضعیت بدن، مقیاس میل به لاغری و مقیاس پرخوری است (گارنر، ۱۹۹۱).
پایان نامه

ابزار دیگری برای ارزیابی نگرش نسبت به بدن مقیاس کاتاکسیز بدن[۱] نام دارد (جرالد و سکورد[۲]، ۱۹۵۴). این مقیاس میزان رضایت فرد را از بخش‌های مختلف بدنش و هم چنین کنش آنها ارزیابی می‌کند و به صورت یک نمره‌ی نهایی، رضایت از بدن نشان می‌دهد.

ابزار دیگری به منظور ارزیابی نارضایتی از بدن مقیاس ظاهر پرسشنامه‌ی چند ساحتی روابط خویشتن و بدن[۳] است (کش، ۲۰۰۰). این پرسشنامه ۳۴ ماده دارد و شامل پنج خرده مقیاس است که هر یک جنبه‌ای از آشفتگی تن انگاره را می‌سنجد.

پرسشنامه طرحواره‌‌های ظاهر تجدید نظر شده[۴](کش و همکاران، ۲۰۰۴) که یک پرسشنامه‌ی بیست ماده‌ای گزارش شخصی است باورهای زیر بنایی مربوط به ظاهر و معنا و اهمیت آنها را در زندگی فرد ارزیابی می‌کند.

 

 

Body catharsis-[1]

[۲] -Jerald & Secord

[۳] - multidimensional body – self questionnaire

[۴] -appearance schemas  inventory - revised

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:18:00 ب.ظ ]




به منظور تبیین رشد تن انگاره و علل نارضایتی از بدن، نظریه های متعددی ارائه شده است که در این بخش به مرور اجمالی آنها می پردازیم:

۱ـ نظریه‌ی فرهنگی ـ اجتماعی[۱]

اگرچه نارضایتی از بدن سبب شناسی چند ساحتی دارد اما، به نظر می‌رسد تبیین‌های سبب شناسی مبتنی بر نظریه‌ی فرهنگی اجتماعی در این زمینه غالب باشند. بر اساس این نظریه نارضایتی از بدن به واسطه‌ی فشارهای اجتماعی و فرهنگی ایجاد می‌شود و تداوم می‌یابد،که بر افراد به ویژه زنان به وسیله جامعه برای اینکه کاملاً با الگوهای آرمانی زیبایی بدنی منطبق شوند وارد می‌شود. بر این اساس از زنان انتظار می‌رود به شدت لاغر باشند (شبیه به عروسک باربی) و از مردان انتظار می‌رود بلندقامت، عضلانی و چهار شانه(بیل شکل) به نظر برسند. اما، در واقعیت این الگوهای بدنی آرمانی برای بیشتر مردان و زنان قابل دستیابی نیستند. در گذشته‌ای نه چندان دور نارضایتی از بدن و اختلالهای خوردن پدیده‌ای فرهنگی و خاص فرهنگ غربی تلقی می‌شد اما امروزه در فرهنگ‌های غیر غربی نیز به ویژه در زنان این نارضایتی رو به رشد است و می رود که پدیده و مشکلی جهانی شود.

بررسیهای دو دهه گذشته نشان داده است که نارضایتی از بدن و اختلالهای خوردن خیلی بیش از آنچه که تصور می‌شد، شایع شده اند(لی ولی، ۱۹۹۶). به طور مثال مطالعه‌ای که در فیجی انجام شده است نشان می‌دهد که نارضایتی از بدن با گسترش فرهنگ غربی افزایش معناداری نشان داده است (بیکر، ۲۰۰۴). مطالعات دیگری اثرات مشابه‌ای بعد از ارائه و تبلیغ تصویر زنان لاغر به عنوان هیکل آرمانی زنان در فرهنگ‌های مختلف را تأیید می‌کنند(لی و لی، ۲۰۰۰). این یافته‌های تأثیر علی عوامل اجتماعی- فرهنگی را بر نارضایتی بدنی تأیید می‌کند. وارن وهمکارانش(به نقل ازپاکستون و همکاران،۲۰۰۶) مدل زیر را برای نشان دادن تاثیر عوامل فرهنگی- اجتماعی بر نارضایتی از بدن ارائه کرده اند.

پایان نامه

شکل ۳-۲ مدل پیشنهادی تاثیر عوامل فرهنگی – اجتماعی برنگرانی و نارضایتی از بدن (وارن وهمکاران، ۱۹۹۸ )

آرمانهای فرهنگی
نگرانی ونارضایتی از بدن
درون فکنی
آگاهی

بر اساس این مدل آگاهی از آرمانهای فرهنگی و اجتماعی مربوط به تن و درون فکنی آنها سبب پدیدآیی نگرانی و نارضایتی از بدن در افراد است. نکته محوری در نظریه ی فرهنگی ـ اجتماعی این است که تماشای تصویرزنان باریک اندام و مردان عضلانی و بلند قامتی که تایید اجتماعی و فرهنگی دارند، تأثیراتی منفی بر زنان و مردان مشاهده کننده دارد و سبب نارضایتی از بدن درآنان می‌شود.

 

 

۲ـ نظریه‌ی مقایسه‌ی اجتماعی[۲]

نظریه‌ی مقایسه‌ی اجتماعی بیان می‌کند که مشاهده‌ی الگوهای زیبایی ارائه شده در رسانه‌ها منجر به مقایسه‌ای می‌شود که این مقایسه عامل ایجاد نارضایتی در افراد به ویژه زنان است(ریچینز،۱۹۹۱). مطالعات انجام شده نشان می‌دهد که مقایسه‌ی خود با دیگران، همسن و سالان و الگوهای ارائه شده در رسانه‌ها و محیط پیرامون فرد زمینه ساز نگرانی و نارضایتی از وضعیت بدنی است(ریچینز،۱۹۹۱؛ اسکاتز، پاکستون و ورتایم[۳]،۲۰۰۲).

هم در نظریه‌ی فرهنگی ـ اجتماعی و هم در نظریه‌ی مقایسه‌ی اجتماعی ارتباط تنگاتنگی بین ادراک و توجه به بدن و احساس نارضایتی از بدن وجود دارد. ادراک و توجه می‌توانند تجارب فرد از جهان را تغییر داده و نقش اساسی در ایجاد و تداوم افکار و رفتارهای زیانکار از طریق تحریف واقعیت ایفا کنند. به این ترتیب ادراک نادرست فرد از اندازه بدنش و یا توجه معطوف به خویشتن منفی همچنین، جانبداری توجه و توجه به نمونه‌های اغراق آمیز مطرح شده در رسانه‌ها و مقایسه با آنها می‌تواند ایجاد کننده نگرانی و نارضایتی از بدن باشد.

۳- باور به کنترل شخصی و نارضایتی از بدن

ادراک فرد از اینکه تحت کنترل خویشتن است (منبع کنترل درونی[۴]) یا نیروهایی خارج از خودش او را کنترل می کنند (منبع کنترل بیرونی[۵]) با تن انگاره رابطه دارد. پژوهش نشان داده است که افراد دارای منبع کنترل درونی، بازداری بیشتری بر رفتارهایشان دارد و به طور مثال اگر تصمیم به کاهش وزن بگیرد، خود را در این کار توانمندتر و موفق تر می بینند که به نوبه خود منجر به اعتماد به نفس بیشتر آنان می شود. در حالی که افراد دارای منبع کنترل بیرونی باور دارند که خودشان نمی توانند نقشی در فرایند دستیابی به تن انگاره ی آرمانی داشته باشند که به احساس بی ارزشی، درماندگی، نارضایتی از بدن و ضعف اعتماد به نفس  آنان می انجامد.

۴- نظریه ی ناهمخوانی خود[۶]

این نظریه ابتدا به منظور تبیین فرایندهای اجتماعی- شناختی ارائه شد که در دوران نوجوانی رخ می دهند و سبب تمایز بین خود آرمانی[۷] و خود واقعی[۸] می شوند. این نظریه بیان می کند که خود با تمایز بین خود واقعی، خود آرمانی و خودی که دیگران انتظار دارند، شکل می گیرد و خود آرمانی و خودی که دیگران انتظار دارند به عنوان هنجارهای ارزیابی خود یا چارچوبهای مرجع خود عمل می کنند. به این ترتیب، تفاوت بین این هنجارهای ارزیابی خود و خود واقعی سبب کاهش انگیزه، حالتهای هیجانی منفی و رفتارهایی همچون نارضایتی از بدن و آشفتگی خوردن می شود. گرچه” ناهمخوانی خود” فرایندی شناختی است، اما می تواند بوسیله عواملی محیطی هم متأثر شود. به طور مثال، در بررسی ها مشخص شده است که ” ناهمخوانی تن انگاره"[۹]، تحت تأثیر مواجهه با تبلیغات مربوط به کلیشه های جنسی در رسانه ها قرار می گیرد.

بر اساس این نظریه بدن آرمانی لاغراندام می تواند منجر به ناهمخوانی بین وضعیت موجود فرد به لحاظ بدنی و تن انگاره های آرمانی او شود، در حالی که تصاویر چاق می توانند تأثیری برعکس داشته باشند(ناواس، پاکستون، آلسکر[۱۰]،۲۰۰۷).

۵- نظریه ی طرحواره ی خود[۱۱]

نظریه ی “طرحواره ی خود” به سازه های شخصی افراد از الگو و شکلی از بدنشان توجه دارد که هرفرد را از دیگری متمایز می کنند. الگوی شکل بدن از بازشناسی خود فرد از بدنش، از واکنشهای دیگران به بدنش و از تأثیرات اجتماع و رسانه ها ریشه می گیرد.

میرز و بیوکا( به نقل از پاکستون وهمکاران، ۲۰۰۵) گزارش می کنند که تن انگاره ثبات ندارد و نسبت به برگه های اجتماعی حساس است. بر اساس تئوری طرحواره ی خود چهار نوع بدن را می توان از هم متمایز کرد:

الف) بدن آرمانی معرف جامعه[۱۲] (بدن آرمانی که فرهنگ تعریف می کند).

ب) بدن آرمانی درون فکنی شده[۱۳] (بدن آرمانی که هم بوسیله ی فرهنگ و هم خود فرد تعریف شده است).

پ) بدن واقعی (بدنی که فرد دارد).

ت) بدن ادراک شده(تصوری که فرد از بدنش دارد).

ناهمخوانی و عدم تجانس بین بدن عینی و بدن ادراک شده با بدن آرمانی درون فکنی شده، ممکن است منجر به انتقاد از خویشتن و کاهش عزت نفس شود. باور بر این است که رسانه های جمعی بدن آرمانی درون فکنی شده زنان را به سوی بدن آرمانی معرف جامعه سوق می دهند. به این معنا که تن انگاره ی آرمانی شخص، لاغر ولاغرتر می شود تا به حدی که با شکل بدن لاغر غیرواقع بینانه ای که در رسانه های جمعی ارائه می شود، برابری کند.در مردان این تاثیر به شکلی گرایشی غیر واقع بینانه به سمت بدنی ستبر و فوق العاده عضلانی است.

اسناد کلیدی طرحواره ی خود ظاهر است. افرادی که توجه بیشتری به ظاهرشان دارند، احتمالاً به اطلاعات مربوط به ظاهر تمرکز بیشتری می کنند و از این اطلاعات به منظور داوری ظاهر شخصی شان به عنوان یک ملاک مرجع استفاده می کنند. مطالعه ای روی ۱۶۸ دانشجوی مونث آمریکایی نشان داده است که بالا بودن توجه به ” طرحواره ی ظاهر خود"[۱۴] می تواند منجر به کاهش اعتماد به نفس، تن انگاره منفی و احساسات ناخوشایند شود(پاکستون و همکاران،۲۰۰۵).

۶- نظریه ی شیی انگاری[۱۵]

نظریه ی شیی انگاری بیان می کند که اجتماع زنان را وادار می کند تا خود را به عنوان اشیایی بر اساس ظاهرشان بنگرند. هر چه که جوامع انسانی بر بدن آرمانی لاغراندام برای زنان ارزش بیشتری بگذارند، بیشترآن را عمومیت ببخشند و بیشترالقا کنند، بدن زنان نیز با نگاه شیی بیشتر مورد توجه قرار می گیرد و سبب افزایش بیشتری در نارضایتی زنان از بدنشان می شود. به علاوه تبلیغات موجود در جوامع یا تمرکز بر اجزای پیکر زنان سبب می شود که هم خود زنان و هم دیگران به آنان نگاه شیی داشته باشند.(گریپو و هیل[۱۶]،۲۰۰۸).

۷- نظریه فمنیستی (زن گرایی)

بر اساس این دیدگاه، زنان قربانیان جامعه ای هستند که در آن بر اهمیت لاغری و جذابیت تأکید می شود و در آن، زنان به عنوان افرادی دارای جایگاه پایین تر در نظر گرفته می شوند که زنانگی آنها با ضعف و کوچکی همراه است. نظریه ی شیی انگاری که از آن بحث شد به زعم بسیاری ریشه در رویکرد فمینیستی دارد.

مک کینلی[۱۸](به نقل از مونرو و هون[۱۹]،۲۰۰۵) نشان داده است که زنان با درون فکنی الگوها و ملاکهای فرهنگی در مورد الگوی آرمانی زیبایی تن و ناتوانی و شکست در دستیابی به این ملاکها دچار تجربه “شرم بدن"[۲۰] می شوند و نارضایتی از بدن را تجربه می کنند. نظریه پردازان فمیینیست با تکیه بر رویکرد “برساختگی اجتماعی"[۲۱]، چارچوبی با اهمیت برای فهم تجربه های بدنی زنانه در فرهنگ غرب واین که چگونه این تجارب منجر به نارضایتی از بدن می شوند، فراهم کرده اند. این نظریه پردازان بر این باور هستند که تجارب منفی با بدن و ظاهر جسمی در زنان بوسیله ی القای نقشهای جنسیتی وفشار رسانه های جمعی ایجاد می شود(گریپو و هیل،۲۰۰۸).

۸- نظریه ی شناختی- رفتاری

نظریه ی شناختی-رفتاری به عنوان یک مدل توسط کش (۱۹۹۴) ارائه شد. بر اساس این مدل تجارب گذشته ی افراد همچون تجاربی که با والدین و یا همسن و سالانشان دارند، استادهای شخصی و عوامل فرهنگی می توانند نگرشها و طرحواره های مربوط به تن انگاره را که همان ارزیابی تن و سرمایه گذاری بر بدن است، تحت تأثیر قرار دهند (ورتایم،پاکستون بلانی،۲۰۰۴؛ تیگمن و سلتر[۲۲]،۲۰۰۳).

بعد از آنکه افراد از تجارب خود درون دادهایی را فراهم کردند، به ارزیابی ظاهر خودشان به گونه ای مثبت یا منفی می پردازند. بنا به این مدل، عوامل متعددی در آماده سازی و تداوم تجارب منجر به تن انگاره ی گذشته و شکل دادن به تن انگاره ی فعلی افراد نقش دارند. این عوامل عبارتند از:

الف-گفتگوهای درونی (افکار، تعبیر و تفسیرها و نتیجه گیریها)، ب- طرحواره ی ظاهر، پ- هیجانهای مرتبط با تن انگاره و ت- فرایندهای انطباقی و خودنظم بخشی.

شکل ۴-۲  مدل شناختی- رفتاری کش برای تن انگاره و نارضایتی از بدن را نشان می دهد.

شکل ۴-۲  مدل شناختی- رفتاری کش برای تن انگاره و نارضایتی از بدن (به نقل از کش، ۱۹۹۴)

 

تجربه های گذشته

 

رویدادهای کنونی

ارزیابی تن انگاره

و

سرمایه گذاری برتن انگاره

عوامل فرهنگی
روابط بین فردی
اسنادهای شخصی
خصوصیات جسمانی
گفتگوهای درونی
طرحواره ی ظاهر
فرایند خود نظم بخشی
هیجانهای مربوط به تن

در این مدل شناختی- رفتاری مربوط به رشد تن انگاره ، بر اهمیت تجارب مربوط به اجتماعی شدن، فرهنگ پذیری، خصوصیات بین فردی، ویژگیهای شخصیتی و اسنادهای افراد تاکید می‌شود (کش، ۲۰۰۲ و ۲۰۰۴). این مدل ارتباط متقابل بین حوادث محیطی، شناختی، عاطفی و فرآیندهای جسمی را در رابطه با تن انگاره حائز اهمیت می‌داند و بیش از سایر نظریه‌های مربوط به تن انگاره و نارضایتی از بدن، طی چند سال اخیر بر روان شناسان علاقمند به پژوهش در این حیطه اثر گذار بوده است. در پژوهش حاضر، تقریباً در چارچوب همین مدل نظری، مدل پیشنهادی گروه مشورتی دولت استرالیا در طرح راهبرد ملی تن انگاره و مدل پیشنهادی تیلور و همکارانش، مدلهایی احتمالی برای تن انگاره و نارضایتی از بدن در جمعیت ایرانی ارائه شده و مورد ارزیابی قرار گرفته است.

Socio-cultural-[1]

Social comparison theory-[2]

Scots, Paxton & Wrothim -[3]

Internal locus of control-[4]

External locus of control-[5]

Self discrepancy theory-[6]

Ideal self-[7]

Real self-[8]

Body image discrepancy-[9]

Navas, Paxton & Alesker-[10]

Self schema theory-[11]

Mayers & Biuka-[12]

introjected-[13]

appearance self-schema-[14]

Objectification theory-[15]

Grippo & Hill-[16]

Feministic theory-[17]

Mac Kinly-[18]

Monreou & Hoon-[19]

Body shame-[20]

Social construction-[21]

Tigmann & Slater-[22]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:18:00 ب.ظ ]




تن انگاره

شیلدر(۱۹۳۵) از پیشروان بررسی و نظریه پردازی درباره ی تن انگاره، معتقد بود تن انگاره، تصویر ذهنی سه بعدی است که فرد می تواند برای خودش از جلو، عقب و یا طرفین نه به طور همزمان تجسم کند. شیلدر (۱۹۵۰) درکتابش به نام “درباره ی تصویر و ظاهر بدن آدمی” بیان داشت که،”تن انگاره فقط سازه ای ادراکی نیست بلکه، باز تابی از نگرشها وتعاملهایی است که فرد با دیگران دارد“. وی به انعطاف پذیری تن انگاره و دلایل نوسان ادراک شده در اندازه ی بدن، احساس سبکی و سنگینی آن، اثرات تن انگاره بر تعامل با دیگران و تاثیر پذیری تن انگاره از این تعاملها توجه داشت. او تن انگاره را درکتابش چنین تعریف می کند:

“تصویری که از بدنمان در ذهن شکل می دهیم وتصور می کنیم همان است که به نظر دیگران می رسد"(شیلدر، ۱۹۵۰؛ به نقل از رحیمی، ۲۰۱۰).

رویکرد روان پویایی تن انگاره را به عنوان مجموعه ای از تصویرهای ذهنی، خیالبافیها و معانی می دانست که افراد درباره ی بدنشان، اجزا و کنشهای آن دارند. بنا به نظر روانکاون تن انگاره مؤلفه‌ای از مولفه‌های منسجم خود پنداره(خویشتن پنداره) و پایه‌ی باز نمایی خود است(کروگر[۱]، ۲۰۰۲).

رویکرد شناختی- رفتاری براین باور است که خود پنداره ازعوامل مختلفی همچون حوادث گذشته ، اسنادها و تجارب کنونی افراد ناشی می‌شود و افراد را مستعد چگونگی اندیشه، احساس و عمل درباره‌ی بدنشان می‌کند (کش، ۲۰۰۲). دراین چارچوب تن انگاره یکی از مهمترین مولفه‌های خود پنداره است که در کودکی شروع به رشد می‌کند و بر عواطف، افکار و رفتارهای روزمره تأثیر می‌گذارد و به ویژه می‌تواند روابط صمیمانه را تحت تأثیر قرار دهد(کش وپروزینسکی، ۲۰۰۲). براساس این رویکرد آشفتگی تن انگاره با کاهش عزت نفس رابطه دارد.

طی قریب به نیم قرن گذشته، تعریف تن انگاره از سازه‌ای تک ساحتی به سازه‌ای چند ساحتی تغییر یافته است (کش وپروزینسکی، ۲۰۰۲). تعریفهای اولیه، عمدتاً ادراکی بودند و به تصویری که فرد از بدنش در ذهن شکل می‌داد، تاکید می‌کردند. اما با تحقیقات بیشتر درباره‌ی چگونگی ادراک افراد از تن و ظاهرشان، واژه‌ی تن انگاره چیزهای دیگری همچون رضایت از وزن ، دلتنگی از تن، بد شکلی بدن، ادراک اندازه‌ی بدن، و عزت تن، را هم در برگرفت (کش و پروزینسکی ، ۲۰۰۲). در تعاریف دیگری تن انگاره به عنوان ادراکی کلی از ظاهر جسمی در نظر گرفته می شود که همه ی عناصر ذهنی خود انگاره یا تصویر ذهنی خود از جمله: ادراکها، احساسها ونگرشها را دربر می گیرد (پوکراجاک بولین وزیویک سروویک[۲]،۲۰۰۵).

از سال ۱۹۵۰ به بعد نظریه پردازان وپژوهشگران از تن انگاره معانی مختلفی را برداشت کرده اند و از تعریف ادراکی اولیه ی شیلدر فاصله گرفته اند.تامپسون وهمکارانش[۳](۱۹۹۹) به شانزده تعریف متفاوت از تن انگاره اشاره می کنند که به وسیله ی پژوهشگران و کارآزمایان بالینی مورد استفاده قرار گرفته اند. این تعریفها رضایت از وزن، دقت ادراک اندازه ی بدن، رضایت از ظاهر، رضایت از بدن، ارزیابی ظاهر، سوگیری نسبت به ظاهر، نگرانی از بدن، عزت بدن، طرحواره ی تن و ادراک بدن را دربرمی گیرند.

سارا گروگن (۲۰۰۸) با در نظر گرفتن عناصر اصلی که در تعریفهای تن انگاره به آنها توجه شده بود، تعریف زیر را درکتابش به نام “تن انگاره : درک نارضایتی از بدن در مردان، زنان و کودکان” ارائه کرده است:

  “ادراکات، افکار و احساساتی که افراد درباره ی بدنشان دارند“.

این تعریف هم دربرگیرنده ی مفاهیم روانشناختی همچون ادراک و نگرشهای مربوط به بدن و هم تجربه های مربوط به آن است. تن انگاره ی ادراکی به وسیله ی بررسی تخمین اندازه ی بدن نسبت به اندازه ی واقعی آن ارزیابی می شود. تن انگاره ی نگرشی با اندازه گیری چهار مولفه ی زیر ارزیابی می شود.:

۱- رضایت ذهنی یا فاعلی[۴] کلی از بدن (ارزیابی کلی بدن)

۲- عواطف (احساسهای همراه با تصور بدن)

۳- شناختها (اشتغال خاطر با بدن، اهمیت به ظاهر و باورهای مربوط به بدن)

۴- رفتارها (مثل وارسی و پایش مکرر بدن و اجتناب از موقعیتهایی که به بدن و ظاهر مربوط است) .

از نظر کش وپروزینسکی (۲۰۰۲)تن انگاره پدیده‌ای پیچیده و چند ساحتی است که در برگیرنده‌ی نگرشها، ادراکات و تجارب افراد با تن و ظاهر جسمی شان است وبه حیطه‌های وابسته ی دیگری همچون رضایت از وزن ، دلتنگی از بدن ، بد شکلی تن ، ادراک اندازه‌ی بدن  و عزت بدن  هم گسترش می یابد و این واژه‌ها اغلب به طور مترادف به کار می‌روند و دلالت بر احساس افراد نسبت به بدنشان دارنداگرچه،در تعریف ممکن است متفاوت باشند.

عزت بدن اشاره به ارزیابیهای شخصی و نگرانیهایی دارد که فرد درباره ی ظاهر و بدنش دارد (رحیمی، ۲۰۱۰). واژه عزت بدن، توصیف کننده احساس فرد نسبت به شکل و اندازه بدن نیز هست. همچنین، احساس فرد نسبت به بخش‌های مختلف بدن، وزن، شکل و کنش بدن را نیز شامل می‌شود. رضایت از بدن یا بر عکس نارضایتی از بدن دلالت بر میزان رضایت یا نارضایتی فرد از شکل و اندازه بدنش به طور کلی یا بخش‌هایی از بدنش دارد. به علاوه، میزان نگرانی که فرد از چاق شدن دارد را نیز شامل می‌شود( رحیمی ۲۰۱۰). رضایت یا نارضایتی را می‌توان برای وزن و شکل بدن یا اندام‌های بدن و خصوصیات آنها نیز به کار برد. به همین دلیل گاه از آن تحت عنوان نگرانی‌های مربوط به وزن و شکل نیز نام می‌برند(اسمولاک، ۲۰۰۲).

برآوردهای اندازه‌ی بدن، صرفاً تخمینی است که فرد از اندازه‌ی واقعی بدنش دارد یا به عبارتی احساسی است که فرد از میزان بزرگ یا کوچک بودن بدنش دارد (فارل، لی و شافران، ۲۰۰۵ ).

تعریف‌های کنونی از تن انگاره علاوه بر جنبه‌های ادراکی بر مؤلفه‌های نگرشی نیز تأکید دارند. تن انگاره نگرشی، به عنوان افکار و احساس‌های مربوط به بدن تعریف می‌‌شود و تنها متکی بر ادراک از بدن و مقایسه‌ی آن با اندازه‌ی واقعی بدن، نیست. همچنین تن انگاره نگرشی احساس جذابیت[۵] را نیز در بر می‌گیرد (پولورز  و همکاران، ۲۰۰۴). در ارزیابی تن انگاره مؤلفه‌های نگرشی، رضایت فاعلی کلی (ارزیابی بدن)، عواطف (احساس نسبت به بدن)، شناخت‌ها (باورهای مربوط به بدن) و رفتارها (اجتناب از موقعیتهایی که ممکن است برانگیزنده‌ی نگرانی‌های مربوط به بدن باشند) آماج بررسی قرار می‌گیرند. تن انگاره همه ی عناصر خود انگاره ی ذهنی افراد از جمله ادراک، تفکر، احساس، نگرش و ارزیابی تصویر ذهنی جسمانی واثر این تصویر بر رفتار آنها را باهم ترکیب می کند (بانیفیلد و مک کوبی[۶]، ۲۰۰۲).

گروکن(۲۰۰۸) بر این باور است که تن انگاره، وضعیتی فاعلی دارد و می تواند نسبت به تغیییر از طریق تاثیر و نفوذ اجتماعی باز باشد. اگرچه، تعریفهای متعدد و متفاوتی از تن انگاره وجود دارد در این پژوهش به تعریفی از آن توجه داریم که تن انگاره را به مثابه ی ادراکی شخصی در نظر می گیردکه مولفه های در تعامل ادراکی، عاطفی، شناختی و رفتاری دارد و می تواند ازعوامل مختلف بدنی، ذهنی،  محیطی و بین فردی متاثر شود.

Keroger-[1]

Pockragakbollin & Zivichserovik-[2]

Thompson etal.-[3]

Global subjective body satisfaction -[4]

apeal-[5]

Bannifield & McCobe-[6]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:17:00 ب.ظ ]