کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          



جستجو



آخرین مطالب

 



اتخاذ اسم یا صفت خلاف واقع

 

روش ارتکاب جرم کلاهبرداری با توسل به این وسیله بدین نحو است که ابتدا مرتکب اسمی غیر از اسم خود و یا صفتی که دارای آن نیست، اتخاذ می نماید و از این طریق مجنی علیه را اغفال می کند، سپس درنتیجه این اغفال برمال مجنی علیه استیلاﺀ می یابد. اسم کاذبی که مرتکب خودش را به آن معرفی کرده، ممکن است وجود حقیقی داشته و متعلق به شخص معروف و سرشناسی باشد و یا ممکن است وجود خارجی نداشته و موهوم و خیالی باشد. لازم نیست اسم اتخاذی کاملاً متفاوت با اسم واقعی مرتکب باشد بلکه حتی اختلاف جزیی درصورت اغفال کننده بودن کفایت می کند. همچنین اگرمرتکب از نام شخصی خود و نام خانوادگی تقلبی و موهوم یا بالعکس استفاده نماید برای تحقق جرم کافی است و لازم نیست نام شخصی و خانوادگی هر دو تقلبی باشد. [۱]

 

در خصوص اتخاذ صفت خلاف واقع، نحوه عمل کلاهبردار بدین گونه است که صفتی را که فاقد آن است به خودش نسبت می دهد و از این طریق اعتماد مجنی علیه را به خود جلب می کند، مثلاً به دروغ ادعا می نماید که طبیب یا مهندس است و یا می گوید دارای فلان رتبه نظامی یا انتظامی است. نص ماده ٣٣۶ دراین خصوص عام است و بر مصادیق متنوع ومتفاوتی صدق می کند و می توان گفت حتی ادعای رتبه و درجه ای که متعلق به بیگانگان است از قبیل بارون، لرد یا امیر،را نیز شامل می شود همچنین ادعای رابطه بنوت با شخص معین و بطورکلی هرگونه رابطه سببی و نسبی و حتی ادعای داشتن سمت وکالت از طرف شخص معین نیز در حیطه این ماده قرارمی گیرد.[۲]

 

معیار دروغی و برخلاف واقع بودن صفت، زمان اتخاذ صفت توسط فاعل است، به عبارت دیگر فاعل در زمان اتخاذ آن صفت، بایستی فاقد آن باشد خواه به هیچ وجه امکان دارا شدن آن صفت برایش متصور نباشد و خواه اززمان ادعا امکانش منتفی باشد و خواه قبلاً دارای آن صفت بوده لکن در زمان ادعا و استعمال، صفت مورد نظر از او زایل شده باشد.[۳]

 

صرف اتخاذ اسم و صفت دروغی وسیله متقلبانه تلقی می گردد و با توجه به ماده ٣٣۶ قانون مجازات برای تحقق جرم کلاهبرداری در این فرض نیاز به انجام عمل متقلبانه دیگری نیست.

 

بدین ترتیب برخلاف مواردقبلی، دراینجا قانونگذار به صرف دروغ اکتفاﺀ کرده است و دلیلش این است که احتمال فریب دیگری از این طریق وجود دارد و معمولاً وقتی کسی خودش را با اسمی معرفی می کند ویا صفتی را اتخاذ می نماید شنونده آن را تصدیق می کند و در عرف معاملات نیز غالباً هیچکس از دیگری برای اثبات صحت اسم یا صفتی که اتخاذ کرده، طلب دلیل نمی کند.[۴] دیوان عالی کشور مصر نیز در آرای مختلف به این مطلب تصریح نموده است برای نمونه در رای شماره ١٢٨- ١۴/٢/١٩٧۴ آمده است:«اتخاذ صفت دروغی به تنهایی برای تحقق رکن تقلب در جرم کلاهبرداری موضوع ماده ٣٣۶ قانون مجازات کفایت می کند».[۵] رای شماره ۵۲- ٣/٢/١٩٣۶نیز درخصوص اتخاذ اسم کاذب حاکی است :«رکن تقلب در کلاهبرداری به صرف استعمال اسم کاذب توسط جانی، محقق می شود بدون اینکه مرتکب از وسایل متقلبانه دیگری کمک گرفته باشد».[۶]

 

۲-۳-۳- نتیجه مجرمانه

 

جرائم را از لحاظ رکن مادی به جرائم مطلق و مقید تقسیم کرده اند. جرم وقتی مقید است که مقنن در موقع تعریف جرم، نتیجه حاصل از جرم ارتکابی و زیان وارد شده به مجنی علیه را یکی ازعوامل تشکیل دهنده جرم قرار دهد. مثلاً جرم قتل وقتی تحقق می یابد که به فوت مجنی علیه منتهی شود. غالب جرائم پیش بینی شده در قانون جزا به صورت جرائم مقید است، برعکس استثنائاً جرایمی یافت می شوند که مقنن آنها را قبل از حصول نتیجه مطلوب مورد نظر مجرم، انجام شده تلقی کرده است این قبیل جرائم را جرائم مطلق می نامند[۷] مانند جرم ساختن مسکوک طلا و نقره رایج، دخالت افراد عادی در امور دولتی و یا سوء  قصد به مقامات دولتی و غیره، برای مثال ماده ۵۵۵ قانون مجازات اسلامی می گوید: «هرکس بدون سمت یا اذن از طرف دولت خود رادر مشاغل دولتی اعم از کشوری و لشکری و انتظامی که از نظر قانون مربوط به او نبوده است دخالت دهد یا معرفی نماید به حبس از شش ماه تا دوسال محکوم خواهد شد و چنانچه برای دخالت یا معرفی خود در مشاغل مزبور، سندی جعل کرده باشد، مجازات جعل را نیز خواهد داشت». در این ماده ونظایرآن قانونگذارتحقق جرم را منوط به حصول نتیجه ای ندانسته وبدون آن، جرم منظور ارتکاب می یابد.

 

جرم کلاهبرداری از زمرۂ جرائم مقید است[۸] لذا برای تحقق آن حصول نتیجه یعنی بردن مال دیگری لازم وضروری است وعلاوه براینکه قانون به آن تصریح نموده، رویه قضایی نیز بر آن تاکید دارد. شعبه دوم دیوان عالی کشور در رای شماره ١۶١مورخ ۴/۲/١٣٢۴اظهار داشته است: «اگر کسی بدون پرداخت مال حواله به محال له، حواله محیل را به حساب او گذاشته باشد، این مقدار از عمل بدون اینکه متهم به منظور خود نایل آید و مال مورد حواله را خورده باشد، اتمام عمل کلاهبرداری محسوب نمی شود بلکه با احراز  سوﺀ نیت، شروع به کلاهبرداری خواهد بود».[۹]

 

در رای شماره ۲٧۳۳- ١۴/١۲/١٧و١۵٣٨- ٣٠/۶/١٣٢٩ همین شعبه آمده که«که اگر موجری برای مبلغی از مال الاجاره سابق که مستحق آن نبوده تقاضای صدور ورقه اجرائیه کند و به وسیله اجرای ثبت در مقام وصول آن برآید، این عمل صرفاً بدون اینکه به نتیجه منظور برسد، شروع به کلاهبرداری محسوب است که مشمول قسمت اخیر ماده ٢٣٨قانون کیفر عمومی و ماده تفسیری آن خواهد بود، نه قسمت اول ماده ۲٣٨مزبور»[۱۰] شعبه پنجم دیوان عالی کشور نیز در این خصوص دررای شماره ١٩- ١/۵/١٣٢٢، اشعار داشته:«اگر وارثی قسمتی از اموال غیر منقول پدر خود را که بین او و سایر ورثه مشترک بوده، در موقع ارزیابی نشان ندهد و در نتیجه این عمل، آن قسمت که عبارت از دو باب خانه بوده مورد تقسیم واقع نشود، چون نتیجه این کار برفرض هم که از روی سوءنیت انجام یافته باشد، بیش از این نیست که مقداری از ترکه تقسیم نشده و به حال اشتراک باقی میماند، بنابراین نمی توان گفت وارثی که آن قسمت از مال را نشان نداده، آنها را تملک کرده، زیرا تقسیم نشدن مال باعث مالک شدن نسبت به آن نمی شود تا گفته شود آن مال را از راه تقلب بدست آورده و خورده یا لااقل شروع به این کار کرده است».[۱۱]

 

[۱] . نجیب حسنی،محمود، شرح قانون العقوبات، قاهره، دارالنهضه العربیه، ١٩٩۲، صص ١٠٢۶الی ١٠٢٨.

 

۲.عبید،رووف، جرائم الاعتداء علی الاشخاص والاموال، قاهره، دارلفکر العربی، ١٩٨۵م، صص ۴٧۵و۴٧۶.

 

۱.عوض،محمد، جرائم الاموال والاشخاص، اسکندریه، دانشگاه اسکندریه، ١٩٨٨، ص ٣٩١.

 

۲.نجیب حسنی،محمود، شرح قانون العقوبات، قاهره، دارالنهضه العربیه، ١٩٩۲، صص ١٠٢٧و١٠٢٨.

 

۳.عبدالتواب،معوض، قانون العقوبات المصری، جلد اول و دوم، قاهره دارالوفاء، ١٩٨٨، ص ١٢۶٧.

 

۴.همان،ص ١٢۶۵.

 

۱.علی آبادی،عبدالحسین، حقوق جنایی، ج۱ چاپ دوم، تهران، انتشارات فردوسی، ۱۳۸۷،ص ١٣.

 

۲.مقید بودن کلاهبرداری و ضرورت حصول نتیجه مجرمانه به روشنی از ماده ٣٣۶ قاون مجازات مصرقابل استنباط است ونیازبه بحث جداگانه ای نیست.

 

 

    1. ساسان نژاد، امیرهوشنگ وباقری، سعید، مسائل حقوقی پیرامون جرم کلاهبرداری، چاپ چهارم، تهران، انتشارات فردوسی،ص۷۳.

 

  1. ساسان نژاد، امیرهوشنگ وباقری، سعید، مسائل حقوقی پیرامون جرم کلاهبرداری، چاپ چهارم، تهران، انتشارات فردوسی، ص۷۶.

 

۲.همان،ص ۷۴.

 

 

 

 

 

پایان نامه ها درباره جرم کلاهبرداری (فایل کاملشان موجود است )

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 




موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1399-06-12] [ 01:57:00 ق.ظ ]




رابطه سببیت

 

احراز رابطه سببیّت بین رفتارهای مجرمانه و نتیجه مرتبط بر آن، در همه جرایم مقید، لازم است و در تمام نظامهای حقوقی بر آن تأکید شده است.[۱]

 

اگر مال تحصیل شده، به علتی غیر از انجام یافتن اعمال متقلبانه توسط مرتکب، به او تسلیم شود و بین عمل مرتکب و تحصیل مال رابطه سببیّت احراز نشود، جرم کلاهبرداری منتفی است. پس اگر به رغم بکار بردن وسایل متقلبانه، شخصی با علم به غیر واقعی بودن آنها، مال خود را به مرتکب حیله و تقلب تسلیم کند، رابطأ سببیّت تحقق نیافته است و وقوع جرم کلاهبرادی منتفی است.

 

حقوقدانان این شرط را به طور مستقل مورد بحث قرار داده اند [۲] و ما پیشتر راجع به آن بحث کرده ایم. در کلاهبرداری رابطه سببیّت، حالت تسلسل دارد؛ یعنی فعل مرتکب باید منجر به اغفال بزه دیده شود و اغفال نیز موجب تسلیم مال به مرتکب گردد و بین هریک از آنها رابطه سببیّت وجود داشته باشد. فعل مجرمانه و تسلیم مال که باید واجد رابطه سببیّت باشد، دو عمل جداگانه است که یکی را فاعل و دیگری را بزه  دیده انجام میدهد؛ در حالیکه در سرقت فقط فعل مجرمانه لازم است و تسلیم مال شرط تحقق جرم نیست. احراز سببیّت، مستلزم آن است که فعل مرتکب مقدم بر فعل بزه دیده باشد و یا لااقل همزمان با آن صورت گیرد.

 

در کلاهبرداری، انجام یافتن فعل از سوی مرتکب و تسلیم مال از سوی  بزه دیده، بدون رابطه سببیّت بین آنها قابل تصور است و آن حالتی است که بزه دیده به رغم علم  به متقلبانه بودن افعال مرتکب،‌مالش را به او تسلیم میکند که در این صورت با وجود تحقق عنصر استیلا، جرم کلاهبرداری واقع نمی شود.[۳] برای احراز رابطه سببیّت، بعضی از حقوقدانان به تئوری شرط مستقیم استناد کرده اند.

 

بنابر آنچه گفته شد، برای تحقق رابطه سببیّت اولاً، باید مالباخته اغفال شده باشد، ثانیاً، اغفال او باید به نحوی باشد که بتوان تسلیم مال را ناشی از آن دانست و ثالثاً رفتار مرتکب مقدم بر تسلیم مال باشد. بنابراین، اگر تسلیم مال از سوی بزه دیده براساس قرار قبلی بوده و هیچ گونه مانور متقلبانه ای استفاده نشده باشد، رابطه سببیّت  منتفی است. براین اساس شعبه بیستم دیوان عالی کشور در رأی شماره ۶۷۰ مورخ ۱۳۷۱ چنین اعلام نظر کرده است: «تقدم وسایل متقلبانه بر بردن مال غیر، قانوناً از شرایط اصلی تحقق کلاهبرداری و از جهات افتراق آن با سایر جرائم مالی است». همچنین در رأی اصراری کیفری شماره ۲۸/۱۳۷۴ مورخ ۱۶/۸/۱۳۷۴هیأت عمومی شعب کیفری دیوان عالی کشور بدست آمده است: «… برای تحقق بزه کلاهبرداری، توسل به وسایل متقلبانه باید مقدم بر بدست آوردن مال غیر باشد…». توسل به وسایل متقلبانه پس از تسلیم مال به دیگری، ممکن است با احراز سایر شرایط مصداق جرم خیانت در امانت باشد و در هر حال کلاهبرداری نیست.

 

 

 

۲-۴- شروع به جرم کلاهبرداری و ارکان آن

 

منظور از شروع به کلاهبرداری توسل به وسایل متقلبانه برای تحصیل مال غیر است که به دلیل موانع خارج از اراده کلاهبردار عقیم می ماند و نتیجه مجرمانه و اکل مال به باطل تحقق پیدا نمی کند. برابر تفسیرماده ۲٣٨ قانون مجازات عمومی شروع به کلاهبرداری اعم ازآن است که بر فرض تکمیل عملیات مجرمانه، مجرم مال موردنظر را بدست بیاورد ویا به دلایلی به آن دسترسی پیدانکند، زیرا تحقق ضررواقعی لازم نیست، بلکه امکان اضرار هم کفایت می کند.[۴] شروع به جرم نیز به مانند جرم تام کلاهبرداری دارای ارکان سه گانه قانونی، معنوی و مادی است که ذیلا˝ به بررسی آنها می پردازیم.

 

۲-۴-۱- رکن قانونی

 

در حقوق ایران تبصره ۲ماده یک قانون تشدید مصوب ١٣۶٧، رکن قانونی شروع به جرم کلاهبرداری را تشکیل می دهد.

 

این تبصره مقرر می دارد: «مجازات شروع به کلاهبرداری حسب مورد حداقل مجازات مقرر در همان مورد خواهد بود و در صورتی که نفس عمل انجام شده نیز جرم باشد، شروع کننده به مجازات آن جرم نیز محکوم می شود. مستخدمان دولتی علاوه بر مجازات مذکور چنانچه در مرتبه مدیرکل یا بالاتر یا همطراز آنها باشند به انفصال دائم از خدمات دولتی و در صورتی که در مراتب پایین تر باشند به شش ماه تا سه سال انفصال موقت از خدمات دولتی محکوم می شوند».

 

۲-۴-۲- مطالعه تطبیقی

 

همانطوریکه در حقوق ایران شروع به جرم کلاهبرداری جرم و مستوجب مجازات بوده در حقوق مصر نیز این عمل جرم و قابل مجازات می باشدبه موجب قسمت اخیر ماده ۳۳۶ قانون مجازات مصر اگر کسی شروع به جرمی نماید اما موفق به اتمام آن نشود به کمتر از یک سال حبس محکوم می گردد.[۵] لذا می توان بیان داشت که چنانچه شخص اقدام به عملیات اجرایی جرمی نموده اما موفق به ارتکاب آن نگردد. عملیات و اقدامات انجام شده جرم و تحت عنوان شروع به جرم قابل مجازات خواهد بود. مجازات شروع به جرم کلاهبرداری در حقوق مصر همانطوریکه بیان شد حداکثر یکسال و حداقل آن برابر ماده ۱۸ همان قانون ۲۴ ساعت خواهد بود. بنابراین در شروع به کلاهبرداری مرتکب با توسل به وسایل تقلبی با هدف استیلا برمال دیگری اقدام اما اقدامات وی در این خصوص به نتیجه نرسیده و نتیجتاً استیلای بر مال دیگری محقق گردیده و بر این اساس قصد شریرانه مرتکب در انجام این عمل مورد مجازات قانونگذار قرار می گیرد. [۶] بنابراین در صورت احراز شرایط مربوط به جرم حاکم می تواند با لحاظ خصوصیات و اخلاق مجرم و کیفیت ارتکاب جرم از ۲۴ ساعت الی یکسال برای مرتکب مجازات حبس در نظر بگیرد. لذا همانطوریکه ملاحظه می گردد قانونگذار مصر در خصوص شروع به کلاهبرداری خصوصاً اقدام به تعیین مجازات نموده این در حالی است که در مجازات کلاهبرداری تام صرفاً به مجازات حبس اشاره و تعیین میزان آن را به مقررات عام مربوطه واگذار نموده است.

 

۴.Blair, j. Kolasal; Legal Systems ; P. 569..

 

۱.«راجع به ماده ۲۳۸ قانون کیفر عمومی»، مجله کانون وکلا؛ س ۱۸، ش ۱۰۳، ص ۹۸ و ابوعامر، محمدزکی و عبدالقادر القهوجی، علی؛ شرح قانون العقوبات، القسم الخاص، ص ۳۳۶.

 

 

  1. عبید، رووف، جرائم الاعتداﺀ علی الاشخاص والاموال، قاهره، دارلفکر العربی، ١٩٨۵م،۴۸۸.

 

۱.حبیب زاده،محمد جعفر، کلاهبرداری در حقوق تطبیقی، مجله قضایی و حقوقی دادگستری، شماره ۱۷ و ۱۸، سال ۱۳۷۰، ص ۱۸۲.

 

۱.عبدالتواب، معوض، قانون العقوبات المصری، جلد اول و دوم، قاهره دارالوفاء، ١٩٨٨،ص ۱۲۴۷.

 

 

  1. المرصفاوی، حسن صادق، قانون العقوبات الخاص، اسکندریه، مشاۃ المعارف، ١٩٩۲م،ص ۴۴۵.

 

 

 

پایان نامه ها درباره جرم کلاهبرداری (فایل کاملشان موجود است )

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:57:00 ق.ظ ]




 

بعد از پایان جنگ جهانی دوم تا به امروز، منطقه خاورمیانه از بحرانی‌ترین مناطق جهان بوده است. خاورمیانه به دلیل موقعیت ژئوپلیتیکی و دارا بودن ذخایر انرژی و حوزه های تمدنی و ایدئولوژیکی، محل تلاقی منافع و منازعه میان قدرت های منطقه ای و فرا منطقه ای بوده است. از آغاز سال ۲۰۱۱ نیز، خاورمیانه شاهد تحولات اساسی بوده است. در پی جنبش های مردمی و تحولات جدید در خاورمیانه و شمال آفریقا بسیاری از نظام های سیاسی و نظم منطقه ای تغییر یافته و الگو های مختلفی از تحولات در کشورهای مختلف رخ داده است که تفاوت های زیادی با هم داشته اند؛ در میان وضعیت سوریه با تمام کشورهای دیگر متفاوت است و تداوم و تشدید بحران در این کشور با درگیری مخالفین و دولت همچنین مداخله خارجی همراه است. اگر چه خواسته های مردمی در شکل گیری و تداوم بحران سوریه(مارس۲۰۱۱) نقش مهمی دارند اما با نگاهی به نقشه صف آرایی های منطقه، نقش عوامل خارجی در این اعتراضات را نباید نادیده گرفت.

 

با شکل گیری بحران سیاسی در سوریه، بازیگران داخلی، منطقه ای و فرا منطقه ای ذی نفع و تأثیر گذار، بر اساس منافع و علایق خود جهت گیری مختلفی را در رابطه با این کشور که از اهمیت ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی در منطقه نیز برخوردار است، اتخاذ نموده اند. بدیهی است که هرکدام از بازیگران تلاش می کنند محیط و قواعد بازی را به گونه ای هدایت و مدیریت کند که منافع حداکثری خود را در این کشور تضمین کند. در همین راستا می توان تداوم بحران در سوریه را ناشی از رقابت و تعارض شدید بین منافع راهبردی و رویکرد بین دو جریان متضاد «مقاومت» و «محافظه کار عربی» در منطقه خاورمیانه دانست. با آغاز بهار عربی شاهد بروز رقابت فزاینده ای بین جریان مقاومت در مقابل جریان محافظه کار در منطقه خاورمیانه بوده ایم. تعارض منافع میان این دو جریان در بحران سوریه، بازی با حاصل جمع جبری صفر را ایجاد کرده است.

 

این نوع نگاه مانع هر گونه سازش، و راه حل سیاسی برای خروج از بحران سیاسی در سوریه شده است. در یک طرف بحران سوریه جریان محافظه کار؛ شامل بازیگران منطقه ای مانند عربستان سعودی، قطر و ترکیه می باشد که رویکرد معطوف به تغییر رژیم در سوریه را دنبال می کنند و طرفدار راه حل نظامی در بحران سوریه می باشند. در همین راستا جریان محافظه کار در تلاش است با منزوی کردن سوریه، یکی از متحدان کلیدی ایران را در منطقه که پل ارتباطی با گروه های مقاومت حزب الله و حماس هم هست، ضربه‌ای به این جریان بزند.

 

در طرف دیگر جریان موسوم به مقاومت که شامل بازیگرانی مانند جمهوری اسلامی ایران، حزب الله لبنان و در مقیاس کوچکتر عراق می باشند که خواستار حفظ دولت کنونی سوریه اگر چه با انجام برخی اصلاحات سیاسی و مشارکت دادن گروه های سیاسی دیگر در ساختار قدرت هستند. تغییر جهت سیاست خارجی سوریه به طرف جریان محافظه کار باعث تغییر نقشه سیاسی و قدرت در خاورمیانه شده و ضربه جبران ناپذیری بر جریان مقاومت است؛ بنابراین هر یک از طرفین بحران  با درک این مطلب سعی در حفظ یا تغییر تحولات و اوضاع سوریه دارند.

  • قدرت های منطقه ای که در این پژوهش مورد بررسی قرار می گیرند، شامل: جمهوری اسلامی ایران، ترکیه، عربستان سعودی و قطر می باشند.

 

۱-۱-     اهمیت و ضرورت تحقیق

 

اهداف این تحقیق شامل بررسی موضع گیری، تعیین نقش، اهداف و سازوکارهای قدرت های اصلی منطقه ای تأثیرگذار در بحران سوریه می باشد. همچنین اشاره به اینکه کدامین عوامل باعث حساس شدن و ایفای نقش فعال بازیگران منطقه ای در بحران سوریه شده اند، ایفای اینگونه نقش چه فرصت ها و چالش هایی برای این بازیگران خواهد داشت؟ همچنین دلائل انتخاب موضوع عبارتند از : داشتن درک و شناخت صحیح از تحولات اخیر خاورمیانه، به خصوص تحولات جاری در سوریه، به عنوان کشور خط مقدم جبهه ی مقاومت و بازیگر تأثیرگذار و متحد استراتژیک جمهوری اسلامی ایران در منطقه. علاوه بر اهمیت موضوع، علاقه و کنجکاوی پژوهش گر نسبت به ارائه تصویری واقع بینانه از نقش و اهداف بازیگران منطقه ای در بحران سوریه باعث انتخاب این موضوع شده است.

 

 

۱-۲-     سوال اصلی تحقیق

 

نقش قدرت های منطقه ای در تحولات سوریه چیست؟

۱-۳-     فرضیه اصلی تحقیق

 

رقابت، تضاد منافع و دیدگاه های متعارض قدرت های منطقه ای، موجب پیچیدگی، تشدید تحولات و تداوم بحران در سوریه شده است.

 

 

۱-۴-      تعریف مفاهیم و اصطلاحات تحقیق

 

 

 

۱-۵-۱- قدرت منطقه ای

 

قدرت هایی هستند که اگر چه در صحنه بین الملل از توان فوق العاده ای برخوردار نیستند ولی در منطقه جغرافیایی خود از میزان قدرت بیشتری نسبت به دیگر کشورهای منطقه برخوردارند. این کشورها بر کشورهای موجود در منطقه خود تأثیر می گذارند و به شدت به دنبال هژمونی منطقه ای هستند؛ لیکن به نوبه خود تحت تاثیر قدرت های بزرگ جهانی هستند(مرشایمر،۱۳۸۸: ۱۵۹). قدرت های منطقه ای که در این پژوهش مورد بررسی قرار می گیرند، شامل: جمهوری اسلامی ایران، عربستان سعودی، ترکیه و قطر می باشند.

 

 

 

۱-۵-۲- بحران

 

وضعیت ناپایدار و متزلزلی است که در چارچوب آن تغییر قطعی _ بهتر یا بدتر _ در شرف وقوع است. در تعریف کلی نیز، بحران را می توان وضعیتی دانست که در آن فرایند دگرگونی در نظام به شکلی است که استواری و تعادل نظام به شدت و با نتیجه ای نامطمئن به خطر می افتد و ضرورت اقدام هر چه سریعتر برای اعاده آن یا برقراری نظم مجدد احساس می شود(Rapoport ,1968: 453).

 

 

 

۱-۵-۳- موازنه قدرت

 

مفهومی که چگونگی مواجهه ی دولت با مشکلات مرتبط با امنیت ملی را در بستری از اتحادها و صف بندی ها ی تغییر یابنده توصیف می کند. نظام موازنه ناشی از گروه بندی منافع ملی منفرد و وابسته به یکدیگر در مقابل منافع ملی سایر کشورهاست. نظام مزبور در شرایطی شکل می گیرد که کشورهای معترض به وضع موجود خواهان تجدید نظر، امنیت قدرت های موجود را مورد تهدید قرار می دهند (پلنو؛ آ— ل—تون، ۱۳۷۸: ۲۴۹).

 

 

 

۱-۵-۴- ژئوپلیتیک

 

ژئوپلیتیک[۱] مفهومی ترکیبی است که در آن سه عنصر اصلی جغرافیا، قدرت و سیاست خصلتی ذاتی دارند. در واقع مسائل، موضوعات و پدیده‏های مورد توجه‏ ژئوپلیتیک به گونه‏ای با این سه عنصر ارتباط پیدا می‏نمایند. از اینرو موضوع ژئوپلیتیک روابط متقابل بین سه عامل جغرافیا، قدرت و سیاست می باشد(حافظ نیا، ۱۳۷۹: ۸۴-۸۵).

 

 

 

۱-۵-۵- بیداری اسلامی

 

به مجموعه ای از تحولات که از سال ۲۰۱۱ در کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا رخ داد و منجر به سقوط چندین حاکم مستبد و تغییر رژیم های سیاسی در این کشور ها گردید بیداری اسلامی گفته می شود. لازم به ذکر است که در مورد نام گذاری این تحولات اتفاق نظر وجود ندارد؛ این تحولات و خیزش ها در ایران به عنوان «بیداری اسلامی» و در جهان غرب و کشورهای عربی به عنوان «بهار عربی»[۲] شناخته می شوند.

 

 

۱-۶-     متغیرهای تحقیق

 

متغیر مستقل : قدرت های منطقه ای

 

 

 

متغیر وابسته : تحولات سوریه

 

 

۱-۷-     روش تحقیق

 

روش تحقیق مورد استفاده در این پژوهش توصیفی- تحلیلی است. روش توصیفی مجموعه ای از ارزشهاست که هدف آن توصیف کردن شرایط یا پدیده های مورد بررسی می باشد، همچنین در این تحقیق سعی شده است به روش تحلیلی پرداخته شود. شیوه جمع آوری و تدوین اطلاعات در این پژوهش نیز، بر مبنای روش کتابخانه ای است بدین معنا مطالب مورد استفاده در این پژوهش از کتب، مقالات، نشریات پژوهشی و تخصصی، اطلاعات مندرج در روزنامه های داخلی و خارجی و همچنین منابع موجود در اینترنت بدست آمده است.

 

 

۱-۹- موانع و محدودیت های تحقیق

 

مشکل اصلی در این تحقیق آن است که مطالب نوشته شده در این حوزه (موضوع پایان نامه) می باشد علاوه بر کمبود منابع پژوهشی، عامل دیگر، اشاره به بخشی از موضوع و جانبدارانه بودن آن است؛ همچنین پراکندگی اطلاعات و دسترسی نداشتن به مدارک و اسناد به دلیل محرمانه بودن آن، از دیگر محدودیت های این تحقیق به شمار می رود.

 

 

۱-۱۰- سازماندهی تحقیق

 

پژوهش حاضر در کل از پنج فصل و یک نتیجه گیری تشکیل شده است. فصل اول کلیات را شامل می شود ؛ فصل دوم چهارچوب تئوریک را نشان می دهد که بر اساس تئوری موازنۀ قدرت می باشد. فصل سوم به اهمیت راهبردی سوریه در مناسبات منطقه ای و بین المللی، بررسی تحولات سوریه، چگونگی شکل گیری بحران، همچنین به بررسی سطوح تحلیل در بحران سوریه پرداخته می شود.

 

فصل چهارم به بررسی نقش کشورهای ترکیه، عربستان سعودی و قطر در تحولات سوریه پرداخته می شود و فصل پنجم به نقش جمهوری اسلامی ایران در تحولات سوریه پرداخته شده است. پایان بخش پژوهش نیز عبارت است یک نتیجه گیری از کل پژوهش و تحقیق است.

 

 

 

[۱] . Geopolitics

 

[۲] .Arab spring





موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:43:00 ق.ظ ]




 

موازنه قدرت به عنوان یک موضوع تاریخی توسط پژوهشگران، نویسندگان و تئوریسین های مختلف مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. مطالعه این نوع نوشته ها پراکندگی و عدم هماهنگی در معنی این واژه در ذهن جوینده به وجود می آورد. تلاش برای فهم نظریه موازنه قوا در روابط بین الملل به بیش از پانصد سال پیش باز می گردد. به طور تلویحی پذیرفته شده است که : پیدایی و کاربرد این تئوری به هند و یونان باستان باز می گردد. علاوه بر این، موازنه قوا در حوزه مطالعات بین الملل و سیاست خارجی بسامد فراوانی داشته است. در پی این اهمیت و پیشینه است که عده ای موازنه قوا را شناخته شده ترین و احتمالاً مؤثرترین نظریه موجود برای توضیح ماهیت روابط بین الملل از قرن پانزده به بعد دانسته اند. پس از جنگ جهانی دوم، مورگنتا موازنه قوا را به صورت نظریه ای تدوین نمود و سپس متفکرانی چون اسپایکمن، آرون، کسینجر، مکیندر و راینهولت نیبور آن را کامل کردند. در خصوص نظریه موازنه قوا نظریه واحدی وجود ندارد. هر یک از نظریه ها از این فرضیه هسته ای واقع گرا الهام گرفته اند که دولت ها بازیگران اصلی نظام بین الملل هستند که تحت فشارهای نظام آنارشیک بین المللی، به طور عقلایی در پی افزایش قدرت و یا امنیت خودند. این نظریه بیش از هر چیز کوششی برای فهم هر چه بیشتر ثبات و صلح در سیاست بین الملل است(لیتل، ۱۳۸۹: ۱۲).

 

     موازنه قدرت به عنوان یک وضعیت ناشی از رضایت نسبی کشورها از تقسیم قدرت در میان آنان می باشد. موازنه قدرت به عنوان یک تمایل عمومی و قانون رفتار دولتها در پی پدید آمدن یک عامل بر هم زننده موازنه باعث ترس و وحشت اعضای سیستم خواهد گردید و آنان را به عکس العمل متقابل وا خواهد داشت. موازنه قدرت به عنوان راهنمای دولتمردان، آنان را به عاقلانه عمل کردن وا می دارد و به علاوه به آنان می آموزد که همیشه برای ایجاد اتحاد و ائتلاف در آمادگی کامل بسر برده، تا بدین نحو بتوانند با بر هم زننده موازنه مقابله نمایند. موازنه قدرت به عنوان اسلوبی برای حفظ خصوصیات سیستم بین المللی زمانی کاربرد دارد که تمام اعضای جامعه بین المللی بخواهند از این طریق هویت، استقلال و تمامیت ارضی خود را حفظ کنند( علی بابایی، ۱۳۷۰: ۱۷). موازنه‌ی قدرت، قانون رفتار دولت­هاست، بدین معنا که آنان در صورت رویارویی با قدرتی متجاوز و برهم‌زننده‌ی تعادل، به تأسیس یک ائتلاف متوازن‌کننده مبادرت ورزیده و از ظهور قدرتی مسلط و برتر جلوگیری می‌کنند(دوئرتی و گراف، ۱۳۷۲: ۶۷).

 

 

 

۲-۳- شیوه های تامین و حفظ موازنۀ قدرت

 

اصول عمده نظریه موازنه قدرت را بدینگونه می توانیم بیان کنیم : تعداد کثیری از ملل را که میزان قدرتشان با یکدیگر فرق دارد در نظر میگیریم که هر کدام از آنها می کوشد قدرت خود را به میزانی مناسب و مقدور بالا برد. در نتیجه تلاش و کوششی که آنان در جهت ایجاد نظام کامل موازنه به کار می بندند نظام موازنه قدرت شکل می گیرد. بدین معنی که ملل مختلف حتی با یکدیگر متحد می شوند بطوریکه هیچ ملتی به تنهایی یا گروهی از ملل به طور دسته جمعی به آن اندازه قوی نشوند که بتوانند سایرین را ببلعند. در دوران صلح، موازنه های متعدد و جداگانه ای از قدرت ممکن است در قسمت های جهان وجود داشته باشد، ولی در هنگام بحران های سیاسی تنها یک موازنه قدرت حکمفرما خواهد بود. این امر چندان خلاف انتظار نیست، زیرا هنگام بحران های سیاسی مبارزه بزرگی در طریق تحصیل قدرت در دنیا گسترش می یابد (سیف زاده، ۱۳۸۵: ۵۶)؛ دولت ها همچنین تلاش می کنند به روش های کم و بیش معقول ابزارهای موجود را بکارگیرند… که به دو گروه دسته بندی می شوند: کوشش های داخلی (حرکت هایی برای افزایش توان اقتصادی، برای افزایش قدرت نظامی، برای پیشبرد راهبردهای هوشمندانه) و کوشش های خارجی (حرکت هایی در جهت تقویت و گسترش اتحادهای خود یا تضعیف یا نابودی اتحادهای مقابل) (امرسون، ۱۳۸۱: ۱۲۵). مورگنتا ایجاد توازن را از طریق«کاهش وزن کفۀ سنگین تر» و «افزایش وزن کفۀ سبک تر» عملی می داند و برای آنها تاکتیک هایی ذکر می کند: ۱٫ تفرقه بینداز و حکومت کن، و ۲٫ افزایش قدرت دولت ضعیف تر که شیوه های غرامت، کاهش و افزایش تسلیحات و اتحادها، ابزار آنند.(مورگنتا، ۱۳۷۹: ۳۰۳) توضیح آنکه هرگاه سنگینی قدرت یکی از دو کفه بر دیگری سخت چربید دولت هایی که در کفه مقابل قرار دارند دو راه در پیش دارند. یا بر قدرت خود بیفزایند یا آنکه در پی کاهش قدرت رقبای خویش برآیند.

 

 

 

از جمله راه های حفظ موازنه قدرت می توان به موارد ذیل اشاره کرد:

    1. تسلیحات نظامی: کوتاه ترین راه به دست آورده قدرت، تامین اسلحه می باشد. البته گاهی خلع سلاح صورت می گیرد.( معمولاً در مذاکرات )

 

    1. تصرف اراضی به عنوان جبران قدرت: از جمله روش های مهم افزایش قدرت دولتی آن است که اراضی مناسب بیشتری به دست آورد. این فعالیت ممکن است از سر اضطرار صورت گیرد، یعنی زمانی شکل می گیرد که یکی از دولتهایی که در کفه دیگر موازنه قرار دارد صاحب قدرت اضافی شود و موازنه را مختل سازد. در نتیجه این اختلال، دولتی که در کفه مقابل موازنه قرار دارد بلافاصله دست به اقداماتی برای افزایش قدرت خویش می زند تا کسر قدرت خویش راجبران نماید.

 

    1. ایجاد منطقه حایل: دو قدرت بزرگ را از یکدیگر دور نگه می دارد و در نتیحه از خطر تصادم می کاهد.

 

    1. مداخله در امور داخلی: هیچگاه نمی توان به صمیمیت حتی متحدین اطمینان داشت. چراغ راهنمای فعالیت هر کشور منافع آن کشور است. منافع باعث می شود که هر کشور تلاش یا تغییر جهت و روش بدهند یا وارد بازی خطرناکی بشوند. از دولتی حتی بزرگ انتظار می رود که به هنگام تغییر موازنه قدرت تلاش کند تا متحد از دست رفته ای را دوباره در سلک اتحاد خویش وارد سازد یا با مداخله در امور داخلی کشور و روی کار آوردن حکومت مساعدی در آن جا متحد تازه ای به دست بیاورند تا موازنه را دوباره برقرار سازند.

 

  1. موازنه خودکار و نیروی موازنه دهنده: نیروی خنثی در زمان عادی اما وقتی کفه ای سنگین شد وارد صحنه موازنه می شود و با پیوستن به ضعیف باعث حفظ موازنه می شود ، این نیرو برایش حفظ موازنه مهم است(سیف زاده، ۱۳۸۵: ۵۸-۵۷).

 





موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:43:00 ق.ظ ]




 

نو واقع گرایان نیز جایگاهی محوری برای توازن قوا / موازنه قدرت قائل شده اند. پدر نو واقع گرایی یعنی کنت والتز (۱۹۷۹)، نگاه تاریخی کلاسیک را رها کرده، نگرشی ساختاری به سیاست بین الملل بر می گزیند(لیتل،۱۳۸۹: ۲۰). از دید والتز نظریه موازنه قوا با این فرض شروع می شود که دولت ها حداقل خواهان حفظ خود و در طیف حداکثری استیلای جهانی می باشند. دولت ها از روش های مختلفی برای رسیدن به این هدف استفاده می نمایند. این ابزارها به دو دسته تقسیم می گردند :

    1. تلاش های داخلی از جمله افزایش توانایی اقتصادی، توان نظامی و اتخاذ استراتژی های هوشمندانه می باشد.

 

  1. تلاش های معطوف به خارج است. مانند گسترش و تقویت اتحادهای خودی و یا تضعیف اتحادهای مخالف.

بازی استراتژیک خارجی نیاز به دو یا چند بازیگر خواهد داشت. در این میان روش جبران بی تعادلی خارجی در مراحل اولیه داخلی است. شرط تحقق نظریه نیز همزیستی دو یا چند دولت در درون یک سیستم مبتنی بر خودیاری است. بر این اساس نظریه موازنه قوا در مقام مقایسه با حوزه اقتصادی، نوعی نظریه خرد می باشد.سیستم بین الملل مانند بازار اقتصادی توسط اقدامات و تعاملات واحدهای خود شکل می گیرد و نظریه بر اساس مفروضاتی در مورد رفتارهای آن شکل می گیرد(قاسمی، ۱۳۹۰: ۴۷۷).

 

به طور کلی از دید والتز نظریه موازنه قوا در مورد نتایج ناشی از اقدامات ناخواسته دولت هاست و مفروضاتی را در مورد منافع و انگیزه دولت ها و تبیین آنها بیان می کند. در بنیان گذاری و ترسیم نظریه مذکور اصول متعددی را مطرح می نمایدکه مهمترین آنها عبارتند از :

    1. جایگاه دولت ها بر رفتار آنها مؤثر است،

 

    1. دولت ها برای توازن قدرت تلاش می کنند تا به حداکثر رساند آن،

 

    1. نظریه موازنه قوا عرصه سیاست بین الملل را به عنوان گستره رقابتی تصور می نماید. سرنوشت هر دولت بستگی به پاسخ های آن به رفتار دولت های دیگر دارد. رقابت تمایل به یکسان بودن رقابت کنندگان را ایجاد می کند.

 

  1. تاثیر رقابت، صرفا محدود به گستره نظامی نیست. جامعه پذیری نسبت به سیستم نیز رخ می دهد ( قاسمی، ۱۳۹۰: ۴۷۸).

والتز انتظارات زیر را از موازنه قوا مطرح می کند :

    1. دولت ها در رفتار توازن بخشی درگیر می شوند و این الزاما به معنای توازن قدرت نیست،

 

    1. سیستم تمایل شدید به قدرت دارد ولی انتظار بر آن نیست که توازن به صورت دفعی ایجاد شود یا حفظ و پایدار باشد،

 

    1. توازن قوایی که به صورت دفعی از بین برود، مجددا ایجاد خواهد شد،

 

    1. توازن قوا مکرراً شکل می گیرد،

 

    1. با توجه به رقابتی بودن سیستم دولت ها، ویژگی رقباء مشخص خواهد شد،

 

  1. دولت ها از یکدیگر تقلید می نمایند و بنابر این نسبت به این سیستم جامعه پذیر شده یا خواهند شد(همان: ۴۷۹).

موضوع دیگر در نظریه سازی موازنه قوا والتز تعدد بازیگران می باشد. به نظر وی با وجود تعداد زیاد دولت ها در سیستم بین الملل، تعداد کمی از قدرت های بزرگ در آن وجود دارند. سیستم های بزرگ و کوچک با یکدیگر متفاوت می باشند. والتز برای تبیین موضوع از منطق اقتصادی بهره می گیرد. ساختار بازار از بعد ریشه ای فرد دگراست، از بعد نسلی خود بخودی است و از بعد ترکیب متجانس است. و تفاوت نه در کارکردها و ویژگی بازیگران بلکه بر اساس توزیع توانایی بین آنهاست. به این سبب متغیر تعداد نقش مهمی در تمایز دارد. در این راستا والتز اصول زیر را مطرح می کند:

    1. اقتصادیون بر این باورند که بیش از هر عامل دیگر اندازه نسبی شرکت، بقاء آن را شرکت را تامین می کند، شرکت های بزرگ راه های مختلفی برای حفظ خود دارند؛

 

    1. ثبات با توجه به مشکلات تازه وارد ها در رقابت با شرکت های مستقر و درای جایگاه در بازار افزایش می یابد؛

 

    1. هرچه سد و موانع بیشتر باشد، تعداد کمی می توانند از آن عبور نمایند و بنا بر ایجاد موانع بیشتر در برابر تازه واردها، ثبات بیشتر سیستم را در پی خواهد داشت؛

 

    1. با افزایش تعداد واحدها هزینه چانه زنی نیز افزایش خواهد یافت؛

 

    1. با افزایش تعداد انگیزه هر کدام از طرف ها به صورت فردی در تحمل هزینه ها افزایش می یابد؛

 

    1. با کاهش تعداد اعضاء سیستم، انگیزه طرف ها در حفظ سیستم افزایش خواهد یافت؛

 

    1. هر چه گروه افزایش یابد هزینه اجرای توافقات و دستاوردهای احتمالی به صورت نامتناسب تری توزیع می گردد؛

 

    1. تنوع طرف ها، مشکلات دستیابی به توافق را افزایش می دهد؛

 

    1. به علت تاثیر توافق و مطلوبیت حفظ یا اصلاح آن در طی زمان، نحوه نظارت بر اعضاء به مشکل جدی تبدیل می شود؛

 

  1. هر چه تعداد طرف ها افزایش یابد، مشکل پیش بینی و بررسی رفتار طرف ها نیز بیشتر بروز خواهد کرد.

البته اینکه کوچکتر بهتر است و اینکه سیستم دوتایی از همه بهتر است باید منوط به این موضوع شود که فقط برای رسیدن به هدف خاص و نه هر نتیجه ای که طرف ها دنبال می کنند (قاسمی، ۱۳۹۰: ۴۷۹).

 

و سرانجام وابستگی متقابل در سیستم مطرح می نماید و در این قالب دو موضوع زیر مد نظر وی قرار می گیرد:

    1. وابستگی متقابل در قالب حساسیت و آسیب پذیری تعریف می شود.

 

  1. به علت اینکه دولت ها واحدهایی مشابه هستند، وابستگی متقابل بین آنها در مقایسه داخلی پایین است (همان: ۴۸۰).

به طور کلی نظریه موازنه قوا والتز را می توان به صورت زیر ترسیم نمود :





موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:43:00 ق.ظ ]