کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          



جستجو



آخرین مطالب

 



      • در ایران از آنجاییکه شهرداری‏ها بیشتر از گونه سازمان‏های محلی هستند- نه حکومت محلی مستقل- مدیریت شهری به تنهایی از سوی آنها انجام نمی‏گیرد. از این رو با توجه به ارتباطات و تأثیراتی که سازمان‏های کشوری و استانی بر مدیریت شهری اعمال می‏کنند می‏توان برای مدیریت شهر در ایران سه سطح قائل شد: [سعیدنیا،۱۳۸۳، ص ۶۳،]
        پایان نامه

         

          • سطح کلان

         

          • سطح منطقه‏ای

         

        • سطح محلی

        ساختار مدیریت شهری ایران بر حسب این سه سطح در شکل ۱ نشان داده شده است.

         

        شکل ۱: سطوح مدیریت شهری در ایران

         

                                                                 [مولف]

         

         

         

        ۲-۳-۱- سطح کلان مدیریت شهری در ایران

         

        در این سطح، وزارتخانه‏ها، سازمان‏ها و دستگاه‏هایی قرار می‏گیرند که حیطه اختیار و عمل آنها کل کشور است و توانایی تصمیم‏گیری برای مدیریت شهری را دارند. مهمترین این نهادها عبارتند از وزارت کشور، وزارت مسکن وشهرسازی، سازمان مدیریت و برنامه‏ ریزی کشور و شورایعالی شهرسازی و معماری.

         

        وزارت کشور: انتخاب شهرداران در شهرهایی با جمعیت بیشتر از دویست هزار نفر که شهرهای مهم کشور محسوب می‏شوند، با وزیر کشور است. موافقت با کلیه تغییرات سازمانی شهرداری‏ها، بررسی و تصویب طرح‏های عمرانی آنها و تصویب طرح‏های هادی و جامع شهری نیز با این وزارتخانه است.

         

         

        طبق شرح وظایفی که سازمان امور اداری و استخدامی کشور ترسیم کرده، وظایف وزارت کشور در برابر شهرداری‏ها بدین شرح است: [سازمان امور اداری و استخدامی کشور، ص ۲۷، ۱۳۷۰]

         

          • نظارت و راهنمایی شهرداری‏ها در انجام وظایف محوله و تأمین مایحتاج عمومی

         

          • نظارت در اجرای کلیه قوانین، آیین‏نامه‏ها و مقررات مربوط به شهرداری‏ها

         

          • نظارت بر حسن اجرای قانون نوسازی و عمران شهری

         

          • تعیین نیازمندی‏های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی منطقه‏ای و محلی و تشخیص اولویت آنها در محدوده برنامه‏ ریزی کشور

         

        • اعمال نظارت قانونی بر امور کلیه شوراها از جمله شورای شهر

        در این وزارتخانه، معاونت هماهنگی امور عمرانی، متشکل از اداره کل امور شوراهای اسلامی شهر و شهرداری‏ها، دفتر فنی، دفتر مطالعات و هماهنگی امور ایمنی و بازسازی، دفتر برنامه‏ ریزی عمرانی و دبیرخانه شورایعالی هماهنگی ترافیک شهرهای کشور، عهده‏دار انجام وظایف وزارت کشور در رابطه با شهرداری‏ها هستند. همچنین موضوع شناخت شهر بر عهده دفتر تقسیمات کشوری معاونت سیاسی و اجتماعی این وزارتخانه است. تأسیس شهرداری در یک منطقه هنگامی امکان‏پذیر است که آن شهر از طرف دفتر تقسیمات کشوری به رسمیت شناخته شده باشد.

         

        وزارت مسکن و شهرسازی: ارتباط وزارت مسکن و شهرسازی با مدیریت شهری در حیطه مدیریت و نظارت بر طرح‏های جامع است. برخی از وظایف این وزاتخانه که پیوندی بیشتر با مدیریت شهری دارد عبارت است از:

         

          • تهیه معیارها و ضوابط و آیین‏نامه‏های شهرسازی

         

          • نظارت بر اجرای مراحل گوناگون طرح‏های تفصیلی شهری

         

        • اجرای طرح‏های عمران شهری

        شورایعالی شهرسازی و معماری ایران: شورایعالی شهرسازی و معماری ایران بر اساس قانون برای رسیدگی و پیشبرد اقدامات شهرسازی و هماهنگ کردن آن برنامه‏ها در وزارت مسکن تشکیل شده است. وزرای مسکن و شهرسازی، کشور، صنایع، فرهنگ و ارشاد اسلامی، نیرو، راه و ترابری، جهاد کشاورزی، دفاع و پشتیبانی  نیروهای مسلح و روسای سازمان مدیریت و برنامه‏ ریزی کشور و سازمان حفاظت محیط زیست  اعضای کنونی این شورا هستند.

         

         

         

        ۲-۳-۲- سطح منطقه‏ای مدیریت شهری

         

        با توجه به تقسیم‏بندی استانی کشور، مدیریت شهری در این سطح نیز قابل بررسی است. در سطح منطقه‏ای یا استانی، سازمان مستقل مدیریت شهری وجود ندارد، بلکه سازمان‏های موجود، شعبه‏های استانی وزارتخانه‏ها و سازمان‏های کشوری محسوب می‏شوند که حیطه اختیار آنها استانی است و بر مدیریت شهری در آن سطح تأثیر می‏گذارد. البته در سطح استانی سازمان همیاری شهرداری‏های استان وجود دارد که عمده کارکردش در زمینه مسائل مالی است. اما مهمترین سازمان مؤثر بر مدیریت شهری در سطح منطقه‏ای استانداری است.

         

        استانداری: استاندار بالاترین مقام اداری مؤثر بر مدیریت شهری در سطح استان است. انتخاب شهرداران شهرهایی با جمعیت کمتر از دویست هزار نفر با استاندار است. استانداری از فرمانداری‏ها و بخشداری‏ها تشکیل شده و مسائل مربوط به مدیریت شهری را بیشتر از طریق معاونت امور عمرانی پیگیری می‏کند. این معاونت از دو دفتر به نام‏های دفتر فنی و دفتر امور شهری و روستایی تشکیل شده است. از جمله وظایف دفتر فنی تهیه طرح‏های هادی است که با همکاری مهندسان مشاور حقیقی و حقوقی انجام می‏گیرد.

         

        سایر نهادهای مؤثر در سطح منطقه‏ای: وزارت مسکن و شهرسازی و دیگر وزارتخانه‏ها و سازمان‏های کشوری هر یک در سطح استان‏ها، ادارات و شعباتی دارند. شوراهای اداری، برنامه‏ ریزی و توسعه، کمیسیون ماده پنج قانون تأسیس شورایعالی شهرسازی و معماری ایران، شورای تأمین استان و شورای ترافیک از دیگر نهادهای مؤثر در سطح منطقه‏ای مدیریت شهری در ایران هستند.

         

         

         

        ۲-۳-۳- سطح محلی مدیریت شهری

         

        شهرداری‏ها، شوراهای اسلامی شهر، فرمانداری‏ها، شورای تأمین شهرستان و برخی عناصر غیررسمی مؤثر بر مدیریت شهری سطح محلی مدیریت شهری در ایران را تشکیل داده ‏اند.

         

        شهرداری در سطح شهر مهمترین نقش را در مدیریت شهری بر عهده دارد که با توجه به جمعیت و ساختار شهر، ممکن است دارای ساختارهای سازمانی متفاوتی باشد.

         

        طبق قانون اساسی و قانون شوراهای اسلامی، نقش اصلی در مدیریت شهری بر عهده شوراهای اسلامی شهر که نمایندگانش از طرف مردم انتخاب شده‏اند و تعیین کننده شهردار می‏باشند گذاشته شده است. همه برنامه‏ها و تصمیمات شهرداری باید با هماهنگی و نظارت این شوراها انجام پذیرد.

         

        فرمانداری به سبب نظارت عالیه‏ای که بر کلیه امور شهرستان دارد از عناصر مهم در تصمیم‏گیری و هدایت مدیریت شهری به شمار می‏آید. در حال حاضر وابستگی زیاد شهرداری‏ها به وزارت کشور این وابستگی را تقویت می‏کند.

         

        نمایندگان مجلس، ائمه جمعه، افراد و گروه‏های فشار سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و مجامع تخصصی از جمله سایر عناصر غیررسمی مؤثر بر مدیریت شهری در سطح محلی هستند.

         

        نوع ارتباطات سازمانی و سطوح وظایف هر یک از نهادهای مؤثر در مدیریت شهری را می‏توان در شکل ۲ مشاهده نمود.

         

         

         

        شکل ۲: ساختار مدیریت شهری در ایران

         

        ]کاظمییان، غلامرضا. جزوه درسی درس برنامه‌ریزی شهری، دانشگاه علامه طباطبایی، ۱۳۸۴[

         

        ۲-۴- جامعه اطلاعاتی

         

        مفهوم جامعه اطلاعاتی[۱] که در ابتدا در طول دهه‏های ۷۰ و ۸۰ مورد اشاره قرار گرفت و به ویژه از نیمه دوم دهه ۹۰ به بعد به کرّات مورد استفاده واقع شد، بازگوکننده ترکیب و همگرایی فناوری‌های نوین ارتباطی و تجدید ساختار نظام سرمایه‌داری و گشایش مرحله تازه‌ای در جوامع بشری است.

         

        اصطلاح جامعه اطلاعاتی، بازگو کننده توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات[۲] و تجدید سازمان جامعه پیرامون جریان اطلاعات است. واژه جامعه اطلاعاتی و مفاهیم شبیه به آن یعنی “عصر اطلاعات” و “عصر اقتصاد دانش” جامعه‌ای را توصیف می‌کند که برای تولید انواع کالاها و خدمات وابستگی زیادی به کاربرد تکنولوژی اطلاعات وجود دارد. اتکای روزافزون بر فعالیت‌هایی است که مستقیم با تولید، توزیع وکاربرد اطلاعات مرتبط است. در حقیقت این مفهوم نیز در ابتدا برای توصیف مشخصات نوین کشورهای فراصنعتی به کار رفته است، کشورهایی که در آنها همه چیز وابسته به اطلاعات است.

         

        یکی دیگر از تعاریف ارائه شده برای جامعه اطلاعاتی تعریفی است که بر اساس اعلامیه اصول جامعه اطلاعاتی، در اولین اجلاس جهانی جامعه اطلاعاتی[۳] (در ژنو) به تصویب رسیده و مورد توافق جهانی قرار گرفته است. بنابراین اعلامیه جامعه اطلاعاتی اینچنین تعریف شده است:

         

        جامعه اطلاعاتی جایی است که همه اشخاص به صورت آزادانه توان خلق، دریافت، تسهیم و بکارگیری اطلاعات و دانش را دارا هستند و تمامی افراد، جوامع و ملتها را قادر می‏سازد تا با در نظر گرفتن اهداف و اصول منشور ملل متحد[۴] و احترام به اعلامیه جهانی حقوق بشر[۵] به پتانسیل لازم برای ارتقاء توسعه پایدار و بهبود کیفیت زندگی دست پیدا کنند. [WSIS[6]]

         

        در راستای بررسی و ارزیابی نقش‏ها و چالش‏های تکنولوژی‏های نوین اطلاعات و ارتباطات و نزدیک شدن کشورهای جهان به دیدگاه و خط مشی مشترک در مورد چگونگی انتقال جوامع معاصر به جوامع اطلاعاتی، مهمترین گردهمایی ارتباطی بین‏المللی تاریخ معاصر، تحت عنوان “اجلاس جهانی جامعه اطلاعاتی” و یا به اختصار “WSIS” برنامه‏ ریزی و برگزار گردیده است.

         

        بعد از کوشش سازمانهای بین­المللی در دهه ۹۰ میلادی در راستای ساماندهی دسترسی همگانی به شبکه ­های اطلاعاتی و ایجاد قوانین پایه­ای برای یکپارچه­سازی اهداف جامعه اطلاعاتی و تکمیل پروتکلهای بین­المللی، سازمان ملل متحد با همکاری اتحادیه بین­المللی مخابرات تصمیم گرفتند تا اجلاسی را در سطح جهانی و با عنوان اجلاس جهانی جامعه اطلاعاتی در دو مرحله برگزار نمایند که مرحله اول آن سال ۲۰۰۳ در ژنو و مرحله دوم آن سال ۲۰۰۵ در تونس برگزار شد.

         

        هدف از برگزاری اجلاس این است که: [WSIS[7]]

         

          • یک بیانیه اصول[۸] تدوین شود که اصول و قواعد رفتار برای ایجاد یک جامعه اطلاعاتی مشارکت‌پذیر مبتنی بر روابط برابر در آن درج گردد.

         

        • یک برنامه عملیاتی[۹] شامل پیشنهادات عملی و اقدامات مشخص تدوین گردد که به واسطه اجرای آن، مردم در سراسر جهان بتوانند به تساوی از فرصت‏های فراهم شده توسط جامعه اطلاعاتی استفاده نمایند.[۱۰]

        هدف اصلی جامعه اطلاعاتی و نهایتاً هدف نهائی برگزاری اجلاسی با این عنوان، دسترسی به منابع اطلاعاتی و ارتباطی برای همه، در تمام اوقات و همه جا با شرایط مساوی می­باشد.

         

        اجلاس جهانی جامعه اطلاعاتی که طی دو مرحله در آذر ماه ۱۳۸۲ در ژنو و در آبان ماه ۱۳۸۴ در تونس برگزار شد و در نتیجه آن “اعلامیه اصول جامعه اطلاعاتی” تدوین و به امضاء بسیاری از کشورها رسید، نشان‌دهنده تغییر اصول جامعه سنتی بر پایه جامعه اطلاعاتی جهانی است.

         

        دولت الکترونیکی[۱۱] به عنوان یکی از عناصر جامعه اطلاعاتی مقوله‏ایست که در کنار تجارت الکترونیکی[۱۲]، آموزش الکترونیکی[۱۳] و بهداشت الکترونیکی[۱۴] در اعلامیه اصول جامعه اطلاعاتی مورد تأکید قرار گرفته است.

         

         

         

        ۲-۵- دولت الکترونیک

         

        همانطور که در بخش قبلی بیان شد امروزه دولت الکترونیک به عنوان یکی از عناصر جامعه اطلاعاتی شناخته می‏شود. با توجه به همین موضوع در حال حاضر بسیاری از دولت‏ها در حال استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات، به خصوص اینترنت یا شبکه‏های مبتنی بر وب برای بهبود ارائه خدمات به شهروندان و آژانس‏های حکومتی، بنگاه‏های کاری، کارمندان و سایر سازمان‏های غیردولتی هستند. در واقع، دولت‏ها دچار تغییر و تحول بنیادین شده‏اند. برای آشنایی بیشتر با تحولات جاری دولت‏ها، مقوله دولت الکترونیک را مورد بررسی قرار می‏دهیم.

         

        [۱] Information Society

         

        [۲] Information and Communication Technology [ICT)

         

        [۳] World Summit on Information Society )WSIS)

         

        [۴] Charter of the United Nations

         

        [۵] Universal Declaration of Human Rights

         

        [۶] http://www.itu.int/wsis/basic/about.html, visited at 2008-07-02

         

        [۷] http://www.itu.int/wsis/basic/about.html, visited at 2008-07-02

         

        [۸] Declaration of Principles

         

        [۹] Plan of Action

         

        [۱۰] بیانه اصول و برنامه عملیاتی در پیوست ارائه شده‌اند.

         

        [۱۱] E-Government

         

        [۱۲] E-Commerce

         

        [۱۳] E-Learning

         

        [۱۴] E-Health

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[شنبه 1399-06-08] [ 12:25:00 ق.ظ ]




      • وقتی بحث از مدیریت شهر به میان می‏آید با مجموعه‏ای از واژگان و عبارت و اصطلاحات مختلف روبرو می‏شویم که برخی از آنها دارای مفاهیم یکسانی هستند و برخی به جای یکدیگر به کار گرفته می‏شوند. همچنین در زبان فارسی بسیاری از این کلمات و اصطلاحات، لاتین، یک معادل فارسی دارند. نمونه‏هایی از این واژگان عبارتند از:

         

        Urban Administration             City Governance                     Municipal Government

         

        City Management                   Urban Government                 Urban Governance

         

        اگرچه در کشور ما تمام و یا برخی از مفاهیم فوق به اشتباه به جای یکدیگر به کار گرفته می‏شوند، اما باید به خاطر داشت که مفاهیم فوق دارای یک معنا نیستند. با توجه به تعدد عبارات و واژگان مرتبط، برخی از آنها را به صورت مجزا مورد بررسی قرار می‏دهیم.

         

         

         

        حکومت شهری: حکمروایی شهری و حکومت شهری دو مورد از عباراتی هستند که به اشتباه به جای یکدیگر مورد استفاده قرار می‏گیرند. حکمروایی شهری[۱] مفهومی گسترده‏تر از حکومت شهری[۲] دارد. حکمروایی عموماً حالتی را توصیف می‏کند که در آن دولت، جامعه مدنی و بخش خصوصی در اداره امور درگیر می‏شوند. این موضوع به این معنی است که اداره امور شهر فقط محدود به دولت (دولت محلی) نبوده و تمامی ذینفعان از جمله دولت‏های ملی و منطقه‏ای (ایالتی و ولایتی)، بخش خصوصی، سازمان‏های عیردولتی، سازمان‏های اجتماعی، رسانه‏های جمعی، انجمن‏های تخصصی و سایر اعضای جامعه مدنی در آن سهیم هستند. از طرف دیگر مفهوم حکمروایی شهری بیشتر بر نهادها و فرآیندها تأکید می‏کند و این به مفهوم درگیر کردن تمامی ذینفعان در فرآیند تصمیم‏سازی در زمینه‏های مختلف امور شهری است. [UN-HABITAT, 2004, Page 7-8]

         

         

         

        حکومت محلی: بنابر تعریف ارائه شده توسط سازمان ملل متحد[۳]، واژه حکومت محلی به تقسیم‏بندی سیاسی یک کشور و یا یک ایالت (در سیستم فدرال) اشاره دارد که به وسیله قانون ایجاد شده و کنترل اساسی امور محلی همچون قدرت وضع مالیات را در دست دارد و هیأت اداره کننده حکومتی[۴] چنین موجودیتی به صورت محلی انتخاب می‏گردد. [مقیمی، ۱۳۸۲، ص ۳۹]

         

        در تعریف مذکور بر چند نکته کلیدی توجه شده است: اولاً حکومت محلی بایستی به وسیله قانون ایجاد شده باشد. ثانیاً بر امور محلی کنترل اساسی داشته باشد و ثالثاً هیأت اداره کننده منتخب مردم محل باشد.

         

        بر اساس تعریف تونی بایرن[۵] حکومت محلی شامل مدیریت امور عمومی هر محله بوسیله یک هیأت اجرایی از نمایندگان مردم محل است. چنین موجودیتی اگرچه در بسیاری از موارد تابع حکومت مرکزی است ولی از قدرت تصمیم‏گیری قابل ملاحظه‏ای برخوردار است.

         

        بر اساس تعریف جان کلارک[۶]- که از صاحبنظران انگلیسی در زمینه حکومت محلی است- حکومت محلی عبارت است از قسمتی از حکومت یک کشور یا ایالت که عمدتاً با موضوعاتی که مربوط به اداره امور اهالی یک محل است، به علاوه موضوعاتی که پارلمان برای آن تعیین می‏کند سر و کار دارد و مطلوب آن است که بوسیله افراد محلی تحت انقیاد حکومت مرکزی اداره شود. [مقیمی، ۱۳۸۲، ص ۴۱]

         

         

        بنابر تعریف دیگری، حکومت محلی در شکل توسعه یافته، سازمانی است عمومی که در قسمتی از خاک یک کشورکه دارای قدرت عالیه سیاسی یا شبیه آن می‏باشد به موجب قوانین عمومی یا خصوصی تشکیل می‏شود تا خدمات لازم را در آن محدوده خاص برای مردم ارائه دهد. ویژگی‏های حکومت‏های محلی آن است که دارای حاکمیت یا قدرت عالی سیاسی به معنای واقعی نمی‏باشند.. بعلاوه عبارت سازمان عمومی از آن جهت برای حکومت‏های محلی به کار می‏رود که آنها را اولاً از سازمان‏های بخش خصوصی جدا کند و ثانیاً آنها از سازمان‏های شبه عمومی یعنی سازمان‏های خصوصی که برخی خدمات عمومی را بر عهده دارند کاملاً متمایز شوند. [شکیبامقدم، ۱۳۸۴، ص ۱۵۳]

         

        بنا بر تعریف، حکومت‏های محلی از عناصر زیر تشکیل شده‏اند: [مقیمی، ۱۳۸۲، ص ۴۱]

         

          • قلمرو[۷]

         

          • جمعیت

         

          • سازمان دائمی

         

          • هویت قانونی مجزا[۸]

         

          • مستقل از سایر حکومت‏های محلی

         

          • وطایف و قدرت حکومتی

         

        • قدرت جذب درآمد

        با توجه به مباحث مطرح شده می‏توان گفت که حکومت‏های محلی دارای ویژگی‏های زیر هستند: [مقیمی، ۱۳۸۲، ص ۴۸- ۵۰]

         

          • حکومت محلی انتخابی است.

         

          • حکومت محلی سازمانی چند هدفه است.

         

          • حکومت محلی در مقیاس محلی فعالیت می‏کند.

         

          • حکومت محلی دارای ساختار تعریف شده است.

         

          • حکومت محلی تحت سیطره اقتدار ملی است.

         

          • حکومت‏های محلی دارای ویژگی خودگردانی هستند.

         

        • حکومت محلی دارای سیستم نرخ‏گذاری مالیاتی است.

        مدیریت شهری: از مدیریت شهری تعاریف مختلفی ارائه شده است. باید به یاد داشت که تعریف مدیریت شهری با توجه به نوع حکومت‏های مختلف، تعاریف مختلفی دارد. در بسیاری از کشورهای جهان مدیریت شهری به عنوان زیرمجموعه‏ای از جکومت محلی[۹] تعریف شده و به آن شهرداری گفته شده است. روشن است که مشخصات و ساختار شهرداری (مدیریت شهری) از کشوری به کشور دیگر تفاوت دارد و هر جامعه‏ای با توجه به ساختار اقتصادی، اجتماعی و سیاسی خود تعریف یا تلقی خاصی از مدیریت شهری دارد. بر خلاف کشورما، در بسیاری کشورها، شهرداری‏ها در واقع نوعی حکومت محلی به شمار می‏روند.

         

        بنابر تعریف ارائه شده در “کتاب سبز راهنمای شهرداری‏ها در ایران”، مدیریت شهری عبارت است از اداره سازمانی غیردولتی که برای برآورده کردن نیازهای مشترک شهروندان در سطح شهر، از طرف آنان و مطابق با قانون تأسیس می‏گردد و در محدوده فعالیت خود استقلال سازمانی دارد. [سعیدنیا، ۱۳۸۳، ص ۲۷] اگر شهر همچون سازمانی در نظر گرفته شود، لازم است در رأس آن عنصری برای برنامه‏ ریزی آینده و اداره امور کنونی قرار گیرد. این عنصر را می‏توان مدیریت شهر نامید.

         

        بنا بر تعریف دیگری، مدیریت شهری مجموعه‏ای از سیاست‏ها، طرح‏ها، برنامه‏ها ورویه‏هایی است که به دنبال اطمینان یافتن از انطباق و هماهنگی رشد جمعیت با میزان دستیابی به زیرساختهای اصلی، سرپناه و کار است.. [Davey, 1993, Page ix]

         

         

         

        شهرداری: شهرداری از جمله تأسیسات محلی غیرمتمرکز است. شهرداری سازمانی است که در محدوده شهر برای رفع آن دسته از نیازهای عمرانی و رفاهی مردم که جنبه محلی دارد و نیز برای ایجاد و اداره تأسیسات شهری مربوط به نیازهای مردم همان محل تشکیل می‏شود. [طاهری، ۱۳۷۷، ص ۱۲۰]

         

        پایان نامه

         

        شهرداری سازمانی است که سکنه شهر، با بهره گرفتن از حقوق طبیعی خود و اختیاری که که قانون به آنها اعطا کرده است، به منظور ایجاد و اداره کردن تأسیات عمومی و وضع و اجرای نظاامات شهری و تأمین نیازهای مشترک محلی به وجود می‏آورند و به آن اختیار و نمایندگی می‏دهند تا هزینه خدماتی را که به عهده آن واگذار شده است با روش‏های منطقی و عادلانه بین سکنه شهر و استفاده کنندگان توزیع و سرشکن کرده و از آنها وصول کند و اگر هریک از آنها از پرداخت سهمی که باید پرداخت کنند خودداری کند یا نظامات شهری را رعایت نکند، با بهره گرفتن از قوه قهریه که به حکم قانون از سوی مردم شهر به آن داده شده است آنها را وادار به پرداخت سهم خود و رعایت نظامات و مقررات شهری کنند. [هاشمی، ۱۳۶۹، ص ۸۵]

         

         

         

        ۲-۲-۲- وظایف مدیریت شهری

         

        روندینلی چهار وظیفه برای مدیریت شهری بیان می‏کند.

         

          1. تأمین زیرساختهای حیاتی برای عملکرد موثر شهرها

         

          1. فراهم آوردن خدماتی که باعث توسعه نیروی انسانی، بهبود بهره‏وری  و ارتقاء سطح استاندارهای زندگی سکنه شهرها شوند.

         

          1. کنترل آن دسته از فعالیت‏های بخش خصوصی که بر رفاه، سلامت و ایمنی جمعیت شهری تأثیرگذار است.

         

        1. تأمین خدمات و ایجاد تسهیلات مناسب که به حمایت از فعالیت‏های مولد پرداخته و زمینه‏ساز فعالیت بخش خصوصی در محیط شهری است.

        خدمات شهری ممکن است توسط نهادهای بخش خصوصی یا دولت ارائه شوند. اگر خدمات شهری توسط دولت تأمین شوند امکان ارائه بهتر آنها توسط بخش خصوصی وجود دارد. در و.اقع مداخله دولت در ارائه خدمات شهری در صورتی لازم است که سازمان‏های بخش خصوصی توانایی تأمین خدمات لازم را در سطح مورد نیاز برای تأمین رفاه عمومی دارا نیستند. این موضوع ممکن است به یکی از دلایل زیر اتفاق افتند: [هاشمی، ۱۳۶۹، ص ۱۳]

         

          1. وقتی خدمات مورد نظر جزء خدمات منافع عمومی باشد و امکان محاسبه و تعیین هزینه ارائه خدمات به درستی وجود ندارد. همچنین در برخی موارد امکان محاسبه هزینه وجود دارد اما خدمات ارائه شده بیشتر از آنکه جنبه سودرسانی شخصی داشته باشد در خدمت منافع عمومی است، در چنین حالتی فرد خدمات‏گیرنده علاقه‏ای به پرداخت هزینه خدمات نخواهد داشت.

         

          1. تحمیل تمام هزینه‏ های ارائه خدمت به فرد خدمات‏گیرنده، مانع از دسترسی عادلانه تمامی سطوح درآمدی مردم به خدمات مورد نظر می‏شود.

         

          1. تأمین خدمات مستلزم سرمایه زیادی است که بیشتر از منابع در اختیار بخش خصوصی است و اینکه  بازگشت سرمایه، بسیاز کم، دارای ریسک فراوان و مستلزم طی زمان طولانی است.

         

        1. بخش خصوصی توانایی تأمین خدمات را دارد اما با توجه به شرایط خاص حاکم بر محیط (حجم زیاد سرمایه‏گذاری ویا تخصصی بودن کار) امکان رقابت از سایر سازمان‏های بخش خصوصی گرفته می‏شود. در چنین شرایطی مداخله دولت لازم است زیرا از ارائه انحصاری خدمات جلوگیری می‏کند.

        صرفنظر از تنوع و تفاوت در نظام‏های اجتماعی و سیاسی شهرهای مختلف دنیا، می‏توان وظایف شهرداری‏ها را به صورت زیر تقسیم‏بندی نمود: [سعیدنیا، ۱۳۸۳، ص ۳۶]

         

          • برنامه‏ ریزی شهری، شامل وضع ضوابط و مقررات در تهیه نقشه‏های توسعه شهری، نوسازی و بهسازی شهر، اختصاص فعالیت‏ها به بخش‏های متفاوت شهر در قالب ضوابط حوزه‏بندی

         

          • وظایف عمرانی، شامل ساخت خیابان‏ها و راه‏های جدید، تعمیر و نگهداری خیابان‏ها و راه‏های موجود، ساخت پل‏های درون‏شهری و …

         

          • وظایف خدماتی مانند تأمین آب، برق، فاضلاب، گاز، حمل و نقل عمومی

         

          • تأمین بهداشت شهری شامل جمع‏آوری و دفن زباله، نظافت شهری، ایجاد کشتارگاه، نظارت بر تهیه و عرضه مواد غذایی

         

          • خدمات اجتماعی مانند ساخت نوانخانه‏ها، بیمارستان‏ها، مهدهای کودک، آسایشگاه‏های سالمندان

         

          • وظایف ایمنی شامل مبارزه با آتش‏سوزی و حوادث- اعم از مترقبه یا غیرمترقبه- سرپرستی نیروی پلیس شهر

         

          • وظایف فرهنگی شامل ایجاد کتابخانه، تأسیس انجمن‏های فرهنگی، بایگانی نوار و فیلم، موزه‏ها، نمایشگاه‏ها، تأترها، سینماها، کنسرت‏ها، جشنواره‏های فرهنگی و هنری

         

          • ارتقای محیط‏زیست شهری شامل ساخت پارک‏های درون‏شهری، تأمین فضای سبز

         

        • وظایف نظارتی مانند نظارت بر امور ساختمانی و شهرسازی

        ذکر این نکته لازم است که مدیریت شهری و شهرداری در ایران که دارای اختیار و استقلال عمل نیست و حیطه وظایف و عملکرد آن محدود است. در بسیاری از شهرداری‏های کشورهای مختلف دنیا، آموزش  پرورش، بهداشت، امنیت، امور فراغت و رفاه اجتماعی بر عهده شهرداری است. در واقع در ایران شهرداری‏ها تنها در زمینه‏هایی مشخص اختیار دارند زیرا هریک از وزارتخانه‏ها با تأسیس ادارات محلی، امور مربوط به خود را سازماندهی و هدایت می‏کنند و در این زمینه ارتباط خاصی با شهرداری ندارند. اینچنین وضعیتی مشکلات خاص خود را به همراه دارد، از این رو در شهرهای ایران شهرداری‏ها به تنهایی مدیریت شهر را بر عهده ندارند، بلکه همه نهادها به نوعی در اداره شهر اثرگذارند.

         

        [۱] Urban Governance

         

        [۲] Urban Government

         

        [۳] United Nation (UN)

         

        [۴] Governing Body

         

        [۵] Tony Byrne

         

        [۶] John J. Clarke

         

        [۷] Territory

         

        [۸] Separate legal identity

         

        [۹] Local Government

         

        [۱۰] Rondinehli

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:24:00 ق.ظ ]




      • سیستم حمل و نقل هوشمند (ITS) که حمل و نقل تله‏ماتیک نیز خوانده می‌شود طیف وسیعی از ابزارهای جدید برای اداره شبکه حمل و نقل وسرویس دهی به مسافران است. این سیستم از طریق ارائه اطلاعات لحظه‌ای در خصوص وضعیت حال حاضر ترافیک شبکه جهت برنامه‌ریزی سفر، این امکان را به مسئولین، سازمانها و مسافران می‏دهد تا از اطلاعات بهتر و هماهنگی مناسب‏تر بر‌خوردار شده و تصمیمات صحیح‏تری اتخاذ نمایند. نظارت بر ترافیک، تشخیص تصادفات و پشتیبانی موارد اورژانسی از جمله قابلیت‏های سیستم‏های حمل و نقل هوشمند می‏باشد.  ]

         

         

        مدیریت ترافیک و همچنین سیستم اطلاعات مسافرین، دو نمونه از کاربردهای ITS در مدیریت شهری هستند. [سیدحسینی، ۱۳۸۰، ص ۲۵]

         

        ۱- مدیریت ترافیک (ATMS) و کنترل ترافیک شهری (UTC): استفاده از سیستم‌های پیشرفته مدیریت و کنترل ترافیک سبب بکارگیری شبکه جاده‌ای در حداکثر ظرفیت می‌شود. اهداف این سیستم‏ها کاهش تراکم و کاهش آلودگی، کاهش حوادث رانندگی و صرفه‎جوئی در انرژی و حفظ محیط زیست می‏باشد. این امر از ترکیب خدمات و عملکردهای زیر تشکیل می‌گردد:

         

          • هماهنگی چراغ‌های راهنمایی برای به حداقل رساندن تأخیرات و کنترل صف اتومبیل‌ها

         

          • کنترل رمپ ورودی بزرگراه‏ها برای حفظ تراکم زیر حد اشباع

         

          • تشخیص و مدیریت حوادث نظیر تصادفات و خرابی وسایط نقلیه

         

          • جمع‏آوری خودکار اطلاعات ترافیک مثل حجم و سنگینی ترافیک

         

          • کنترل چراغ‌های راهنمایی براساس اطلاعات جمع‏آوری شده

         

          • ارائه اطلاعات به رانندگان در مورد تراکم ترافیک از طریق تابلوهای مخصوص و سایر ابزارها

         

        • مخابره دستورات از مرکز کنترل ترافیک به پلیس محلی

        ۲- سیستم اطلاعات مسافرین: سیستم اطلاعات مسافرین بر این اساس فعالیت می‌کند که اگر مسافران اطلاعات بیشتری در مورد وضعیت و شرایط سیستم حمل و نقل داشته باشند زمان، مسیر و نوع وسیله حمل و نقل را به نحوی انتخاب می‌کنند که بیشترین مزایا را برای ایشان داشته باشد. اشکال مختلف این سیستم عبارتند از:

         

        • گزارشهای رادیویی ترافیکی (ساده‌ترین شکل سیستم)

         

          • نقشه‌های تراکم ترافیکی  که از طریق اینترنت در خانه و محل کار قابل دسترسی است.

         

          • خودروهای مجهز به سیستم مسیریابی که در آن نقشه‌های مورد نیاز، اطلاعات مربوط به روانی جریان ترافیک و جهت حرکت لازم برای رسیدن به مقصد در اختیار راننده قرار می‌گیرد.

         

        • اعلام وضعیت ترافیک با کمک وسایل ارتباط شخصی نظیر پیجر، ساعتهای هوشمند و تلفن همراه

         

         

        ۲-۹-۴- سیستم‏های پرداخت الکترونیکی

         

        پرداخت الکترونیکی عبارتست از پرداخت پول در مقابل کالا و خدمات. در تجارت الکترونیکی این که پرداخت برای یک کالا یا خدمات سنتی یا یک کالای دیجیتالی باشد تفاوتی نمی‏کند. پرداخت الکترونیک به ما این امکان را می‏دهد که در هر لحظه از شبانه‏روز و به صورت هفت روز در هفته تراکنش‏های مالی خود را انجام دهیم. برخی از نمونه‏های پرداخت الکترونیکی که در دنیای واقع مورد استفاده قرار گرفته‏اند عبارتند از:

         

          • پرداخت الکترونیکی حق بیمه

         

          • پرداخت الکترونیکی صورت حساب درمان (بیمارستان، درمانگاه، …)

         

          • پرداخت الکترونیکی عوارض و مالیات

         

          • پرداخت الکترونیکی خسارت به بیمه‌شدگان

         

          • خریداری و رزرو بلیط کنسرتها، سینماها، …

         

          • پرداخت حق جواز توقف یا تردد در مناطق طرح ترافیک شهر

         

          • خریداری مایحتاج عمومی به صورت الکترونیکی

         

          • پرداخت قبوض جریمه

         

        • پرداخت قبض پارکینگ

         

         

         

        ۲-۱۰- وضعیت ایران در مقایسه با شاخص‏های بین‏المللی

         

        هر ساله سازمان ملل متحد، بانک جهانی و برخی موسسات معتبر فعال در زمینه فناوری‏های ارتباطی و اطلاعاتی،  به ارائه آمار و اطلاعات این فناوری و شاخص‏های مرتبط با آن در سطح بین‏المللی می‏پردازند. از جمله مهمترین این شاخص‏ها، شاخص آمادگی دولت الکترونیک[۷] و همچنین آمادگی الکترونیک[۸] است. شاخص آمادگی دولت الکترونیک یک کشور- که در جداول بعدی به آن اشاره می‏شود- نشان دهنده تلاش دولت آن کشور برای ارائه خدمات الکترونیک به شهروندان، میزان اتصال شهروندان به اینترنت و همچنین میزان مهارتهای انسانی برای استفاده از خدمات دولت الکترونیک است.

         

        از جمله آمار معتبری که در این زمینه ارائه می‌شود می‌توان به آمار سازمان ملل متحد اشاره نمود که برای اولین بار در سال ۲۰۰۲ و پس از آن در سالهای ۲۰۰۵ و ۲۰۰۸ منتشر شده است. طبق آخرین آمار ارائه شده که در سال ۲۰۰۸ منتشر شده، ۱۹۲ کشور مورد ارزیابی قرار گرفته‌اند و شاخص آمادگی دولت الکترونیک برای آنها محاسبه شده است.

         

         

         

        جدول ۴: شاخص آمادگی دولت الکترونیک: ۲۵ کشور برتر دنیا و ایران

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

        ردیف نام کشور شاخص٭ ردیف نام کشور شاخص
        ۱ سوئد ۰٫۹۱۵۷ ۱۴ لوکزامبورگ ۰٫۷۵۱۲
        ۲ دانمارک ۰٫۹۱۳۴ ۱۵ فنلاند ۰٫۷۴۸۸
        ۳ نروژ ۰٫۸۹۲۱ ۱۶ اتریش ۰٫۷۴۲۸
        ۴ ایالات متحده امریکا ۰٫۸۶۴۴ ۱۷ اسرائیل ۰٫۷۳۹۳
        ۵ هلند ۰٫۸۶۳۱ ۱۸ زلاندنو ۰٫۷۳۹۲
        ۶ جمهوری کره ۰٫۸۳۱۷ ۱۹ ایرلند ۰٫۷۲۹۶
        ۷ کانادا ۰٫۸۱۷۲ ۲۰ اسپانیا ۰٫۷۲۲۸
        ۸ استرالیا ۰٫۸۱۰۸ ۲۱ ایسلند ۰٫۷۱۷۶
        ۹ فرانسه ۰٫۸۰۳۸ ۲۲ آلمان ۰٫۷۱۳۶
        ۱۰ انگلستان ۰٫۷۸۷۲ ۲۳ سنگاپور ۰٫۷۰۰۹
        ۱۱ ژاپن ۰٫۷۷۰۳ ۲۴ بلژیک ۰٫۶۷۷۹
        ۱۲ سوئیس ۰٫۷۶۲۶ ۲۵ جمهوری چک ۰٫۶۶۹۶
        ۱۳ استونی ۰٫۷۶۰۰ ۱۰۸ ایران ۰٫۴۰۶۷

        ٭ شاخص از ۱

         

         

         

        جدول ۵ : شاخص آمادگی دولت الکترونیک ایران در سالهای ۲۰۰۵ و ۲۰۰۸

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

        سال ۲۰۰۵ ۲۰۰۸
        شاخص آمادگی دولت الکترونیک ۰٫۳۸۱۳ ۰٫۴۰۶۷
        رتبه در بین کشورهای دنیا ۹۸ ۱۰۸

         

         

        بر اساس آمارهای بین‏المللی، ایران جایگاه خوبی در زمینه دولت الکترونیک ندارد و این امر حاکی از این است که اگرچه تلاش‏های زیادی برای توسعه دولت الکترونیک در ایران انجام شده اما راه بسیار زیادی تا رسیدن به حداقل استانداردهای بین‏المللی در زمینه دولت الکترونیک در ایران وجود دارد.

         

        از جمله سایر آمارهای بین‌المللی معتبر در این حوزه می‌توان به گزارش‌های اکونومیست اشاره نمود که هر ساله ارائه شده و وضعیت ۷۰ کشور منتخب را در حوزه دولت الکترونیکی مورد ارزیابی قرار می‌دهد.

         

         

         

        جدول ۶: رتبه‏بندی کشورها بر اساس شاخص آمادگی الکترونیکی موسسه اکونومیست

         

        [Economist, 2008]

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

        رتبه نام کشور شاخص٭ رتبه نام کشور شاخص
        ۱ ایالات متحده امریکا ۸٫۹۵ ۱۴ آلمان ۸٫۳۹
        ۲ هنگ کنگ ۸٫۹۱ ۱۵ کره جنوبی ۸٫۳۴
        ۲ سوئد ۸٫۸۵ ۱۶ زلاندنو ۸٫۲۸
        ۴ استرالیا ۸٫۸۳ ۱۷ برمودا ۸٫۲۲
        ۵ دانمارک ۸٫۸۳ ۱۸ ژاپن ۸٫۰۸
        ۶ سنگاپور ۸٫۷۴ ۱۹ تایوان ۸٫۰۵
        ۷ هلند ۸٫۷۴ ۲۰ بلژیک ۸٫۰۴
        ۸ انگلستان ۸٫۶۸ ۲۱ ایرلند ۸٫۰۳
        ۹ سوئیس ۸٫۶۷ ۲۲ فرانسه ۷٫۹۲
        ۱۰ اتریش ۸٫۶۳ ۲۳ جزیره مالت ۷٫۷۸
        ۱۱ نروژ ۸٫۶۰ ۲۴ اسرائیل ۷٫۶۱
        ۱۲ کانادا ۸٫۴۹ ۲۵ ایتالیا ۷٫۵۵
        ۱۳ فنلاند ۸٫۴۲ ۶۹ ایران ۳٫۱۸

        ٭ شاخص از ۱۰

         

         

         

        جدول ۷: جایگاه ایران بر اساس شاخص آمادگی الکترونیکی طی سه سال گذشته

         

        [Economist, 2006, 2007, 2008]

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

        سال ۲۰۰۶ ۲۰۰۷ ۲۰۰۸
        شاخص آمادگی الکترونیکی ۳٫۱۵ ۳٫۰۸ ۳٫۱۸
        رتبه در بین کشورهای دنیا (۷۰ کشور) ۶۵ ۶۹ ۷۰

        نکته قابل تأمل در جدول ۷ اینست که در سال ۲۰۰۶ رتبه ایران بین کشورهای دنیا ۶۵ بوده اما در سال ۲۰۰۷ به ۶۹ و در سال ۲۰۰۸ به ۷۰ تنزل پیدا کرده است. علت این تنزل رتبه را می‌توان در سرعت پیشرفت سایر کشورها در زمینه دستیابی و توسعه فناوری‌های ارتباطی و اطلاعاتی دانست

         

        [۱] Intelligent Transport System (ITS)

         

        [۲] Transport Telematics

         

        [۳] Online

         

        [۴] www.its.dot.gov/its_overview.htm

         

        [۵] Automatic Teraffic Management System (ATMS)

         

        [۶] Urban Terrafic Control (UTC)

         

        [۷] E-government Readiness Index

         

        [۸] E-readiness Index

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:24:00 ق.ظ ]




      • جهت پی بردن به اهمیت سلامت سازمانی ابتدا بایستی عواقب عدم وجود سلامت در سازمان ها را بررسی نمود. وجود تنش کاهنده در سازمان­ها دارای عواقب زیر است:

         

          • کاهش رضایت کارکنان

         

          • گسیختگی­کاری و اجتماعی که به واسطه عملکرد پایین افراد یا غیبت مکرر آن­ها رخداده، تنش بر روی همه را افزایش می دهند

         

          • افزایش اختلافات

         

          • کاهش نوآوری، همکاری و انگیزه بخشی

         

          • نرسیدن به موعدهای زمانی مقرر برای پروژه ها

         

        دانلود پایان نامه

         

        • کاهش کیفیت خدمات (زارعی، ۱۳۸۵).

        سلامت سازمانی یکی از شاخص­های مهم در ارزشیابی مدیر است. چنان­ چه جو ناسالمی در سطح سازمان­ها ایجاد گردد، مانع از رشد و پرورش شخصی و همچنین باعث ناخشنودی کارکنان می­شود و در نتیجه به میزان بسیار زیاد سطح کارآیی و اثربخشی کاهش می­یابد. در مقابل اگر سازمان ها سالم باشند، هم به احساس رشد و پرورش شخصی کارکنان منجر می­گردد و هم کارآیی و اثربخشی نظام افزایش خواهد یافت. از دیدگاه دیویس[۱] زمانی سازمان سالم است که کارکنان احساس کنند کاری سودمند به جای می­آورند و به احساس رشد و پرورش شخصی دست می­یابند. آنان بیشتر کاری شوق­انگیز را که خشنودی درونی فراهم می­آورند و دست دارند و می­پذیرند. بسیاری از کارکنان مسئولیت و فرصت پیشرفت و کامیابی شغلی را جستجو می­ کنند. آنان می­خواهند که به سخنان­شان گوش داده شود و با آنان چنان رفتار شود که گویی هر یک دارای ارزش وجودی فردی هستند. آنان می­خواهند که اطمینان یابند سازمان به راستی برای نیازها و دشواری­های آنان دلسوزی می­ کنند (دیویس و نیواستروم، ۱۳۸۰).

         

         

         

         

         

        ۲-۳-۶٫ عوامل ایجاد و حفظ سلامت سازمانی

         

        مطالعات نشان می­ دهند که مهم­ترین رفتارهای مدیریتی که باعث ایجاد سازمان سالم و خلاق می­شوند، عبارتند از علاقه و تمایل مدیران به:

         

          • برطرف کردن اختلافات به­ طور منصفانه و مناسب.

         

          • فراهم کردن آزادی برای کارکنان، همراه با ارائه راهکارها، ابزارها و اطلاعات روشن.

         

          • فراهم کردن بازخوردهای جامع و مستقیم در مورد عملکرد کارکنان.

         

          • حمایت و اعتماد

         

        • احترام به همه افراد

        همچنین، غیبت ناشی از نبود سلامت در سازمان، زمانی به حداقل خود می رسد که شرایط زیر در سازمان وجود داشته باشد:

         

          • دانش و ادراک هدف های سازمانی

         

          • مشارکت در تصمیم گیری

         

          • بازخور مستقیم برای کار خوب

         

          • نشان دادن رفتار کارکنان، با انعکاس ارزشهای سازمان

         

        • شواهد مبنی بر ارتباط خوب و احترام در میان کارکنان (ناصری، ۱۳۸۸).

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

        ناصری (۱۳۸۸)، عناصر مهم سلامت سازمانی را به صورت شکل زیر نشان می­دهد.

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

        شکل شماره ۲-۱٫ عناصر مهم سلامت سازمانی

         

         

         

        ۲-۳-۷٫ منابع سلامت سازمانی

         

        منابع سلامت سازمانی از دیدگاه باکال[۲] (۲۰۰۷) عبارتند از:

         

        الف) تمایل افراد به ایجاد ارتباطات در کار و فعالیت.

         

        ب) منابع یادگیری مدیریت دانش که شامل تفکر سیستمی و یادگیری تفکر سیستمی و استقرار یک نظام یادگیری مستمر در سازمان­ها می­باشد.

         

        ج) تمایل سازمان­ها به بهبود و ارزیابی سیستم­های مدیریت به صورت ساده و آشکار که شامل طراحی مجدد سیستم­ها و تغییر شکل و بهبود و سالم سازی با تشکیل جلسات و شورای سلامت سازمانی در هر نهادی می­باشد (باکال، ۲۰۰۷؛ به نقل از صباغ، ۱۳۹۱).

         

        ۲-۳-۸٫ سلامت سازمانی و تصمیم گیری مدیران

         

        مطالعه وضعیت سلامت سازمانی سازمان نه فقط به خودی خود از لحاظ فهم شرایط کار و پویای­های آن اهمیت دارد بلکه پیش بینی کننده­ تصمیمات مدیران و نوع تصمیماتی است که آن­ها اتخاذ می­ کنند سازمان­ها سالم احتمالاً، کارکنان و مدیران متعهدی دارند که به معیارهای تحصیلی بالاتر معتقدند، و تصمیمات به صورت همکاری و گروهی اتخاذ می­گردد. مدیران سازمان برای  بهبود سلامت سازمانی باید هنگام  تصمیم ­گیری  نکات زیر را رعایت کنند:

         

          • مدیران باید مراقب وضعیت­هایی باشند که ممکن است به بحران تبدیل شود.

         

          • مدیران باید هنگام بحران­ها آرامش خود را حفظ کنند.

         

          • مدیران باید به این امر واقف باشند که در شرایط بحرانی، خطر­پذیری زیادتری وجود دارد، راه حل مشکل ممکن است نیاز به یک نوع نوآوری داشته باشد، ترس از اشتباه کردن ممکن است مانع از این شود که تصمیم به موقع گرفته شود

         

        • اتکای بیش از حد برتجربیات تصمیم گیرندگان به عنوان یکی از منابع اطلاعاتی می ­تواند در تصمیم ­گیری­ها نقش مفیدی داشته باشد ولی هرگاه تجربیات شخصی به عنوان تنها راهنما و اساس در تصمیم گیری ها به کار برده شود، لزوماً نتایج مفیدی حاصل نمی­ شود. و باعث عدم همکاری دیگران شده و سازمان را دچار بیماری می کند (حاضر، ۱۳۸۴).

        از نظر لایدن و کلینگل (۲۰۰۰)، سرپرستان در سازمانهای سالم کارکنانی متعهد و وفادار، روحیه بالا، کانالهای ارتباطی باز و موفقیت خطوط تحتانی سازمان را می یابند. یک سازمان سالم جایی است که افراد دوست دارند در آن کار کنند و افتخار می کنند که بخشی از سازمان هستند. علاوه بر این، کسانی که در سازمانهای سالم کار می کنند کاراتر و بهره ورتر هستند. در حالیکه همه سرپرستان متمایلند فکر کنند که سازمان هایشان سالم هستند، اما این موضوع همیشه اتفاق نمی افتد. آنها بر پایه نتایج به دست آمده از پژوهشی که برای ارزیابی سلامت سازمانی دانشکده های آموزش عالی انجام داده اند، ابعاد سلامت سازمانی را تعریف کرده و برای سلامت سازمانی یازده بعد جداگانه اما مرتبط به هم ارائه نموده اند:

         

          • ارتباط: یک سازمان سالم دارای ارتباط کافی است و ارتباط مستمر میان همکاران و همینطور، بین زیردستان و سرپرستان تسهیل می شود. ارتباط باید دوطرفه و بدون ترس و در سطوح مختلف سازمان برقرار باشد.

         

          • مشارکت و درگیر بودن: یک سازمان سالم زمانی که تمام سطوح کارکنان به طور صحیح، در تصمیم گیری سهیم می شوند به وجود می آید. کارکنان زمانی احساس مالکیت می کنند که در بهسازی سازمان درگیر هستند.

         

          • وفاداری و تعهد: جوی از اعتماد بین شخصی زیاد در سازمان سالم وجود دارد. کارکنان افتخار می کنند که بگویند کجا کار می­ کنند و چه کاری انجام می دهند. افراد مشتاقانه منتظرند که سر کار بیایند و احساس می کنند سازمانشان جای خوبی برای کار کردن است. آنها با رغبت در جلسات کاری شرکت می­ کنند.

         

          • روحیه: چیزی که برای یک جو سالم حیاتی است، وجود روحیه مناسب است که به وسیله یک جو دوستانه که در آن کارکنان عموماً همدیگر و کارشان را دوست دارند و کارشان را با جدیت و اشتیاق انجام می دهند، نشان داده می شود.

         

          • شهرت سازمانی: یک سازمان سالم بازتابی از این احساس است که سازمان از شهرت خوبی برخوردار است. کارکنان و مدیران در بهبود ارتباطات با گروه های خارج ازسازمان، با هم مشارکت می کنند. یک سازمان سالم از شهرت قابل توجهی هم در داخل سازمان و هم خارج از آن برخوردار است.

         

          • اصول اخلاقی: کارکنان تمایل دارند که برای صفات ممتاز ارزش قائل شوند و جایی برای سیاست در سازمان در نظر نگیرند. به بیان دیگر، رفتارهای غیراخلاقی در یک سازمان سالم وجود ندارد.

         

          • قدردانی از عملکرد: یک سازمان سالم جایی است که کارکنان برای به فعلیت در آوردن استعدادهایشان تشویق می شوند و موردحمایت قرار می گیرند. آنها احساس می کنند ارزشمند هستند و از آنها به طور مناسبی، در جوی از قدردانی و محبت، به خاطر موفقیت تقدیر می شود.

         

          • هدفگذاری: در یک جو سالم، اهداف سازمانی معمولاً محقق می شوند، رابطه بین اهداف و نقشها، روشن است، کارکنان به طور مناسبی در هدفگذاری مشارکت داده شده اند و به آسانی می توانند اهداف سازمان را تشخیص دهند.

         

          • رهبری: ارتباطات رهبری نقش مهمی در سازمان سالم بر عهده دارد. آنها در عین حال که به بهترین نحو عمل می کنند، رفتار دوستانه و نزدیکی دارند.

         

          • توسعه: یک محیط سالم سازمانی، اغلب خود را به ایجاد سطحی از حمایت نسبت به آموزش و توسعه متعهد می داند. برنامه ریزی رسمی باید تسهیل شود. کارکنان باید در برنامه ریزی مشارکت کنند و بودجه ای برای حمایت از تلاش های توسعه ای موجود باشد.

         

        • بهره برداری از منابع: برای یک جو سازمانی سالم، استفاده مناسب از منابع مهم است. کارکنان باید احساس کنند که منابع و امکانات به طور مناسب و به طریق سازگار با انتظارات موفقیت، بین آنها تقسیم شده است (انصاری و همکاران، ۱۳۸۸).

         

         

        ۲-۳-۹٫ زیربنای نظری سلامت سازمانی:

         

        زیربنای نظری سازه سلامت سازمانی سنخ شناسی کارکرد اجتماعی پارسونز[۳]  است لذا در حد اختصار ابتدا به تشریح این نظریه پرداخته می‌شود از راه های درک شیوه عمل سازمانها، سنخ شناسی‌ها یا طرح‌های طبقه‌بندی است کارکرد این سنخ شناسی‌ها ابتدا مطالعه تطبیقی سازمانها و تشریح و توضیح این سازمانها بر اساس یک یا چند خصوصیت ویژه آنهاست و نهایتاً این که سنخ شناسی‌ها (تیپ شناسی‌ها) منطقی هستند و با نظریه هخوانی داشته و جامع هستند. سنخ شناسی پارسونز (۱۹۶۱) مبتنی بر کارکردهای اجتماعی است که سازمانها برای جامعه انجام می‌دهند. چهارچوب پیشنهادی پارسونز از نظریه عمومی وی درباره سیستم‌های اجتماعی منتج می‌شود او معتقد است هر سازمانی برای اینکه بقا یافته و بطور مستمر رشد یابد بایستی چهار مسأله اساسی را حل نمایند:

         

          • انطابق: که عبارتست از مسأله کسب منابع کافی و انطباق با محیط خودشان.

         

          • کسب هدف: عبارتست از مسأله تعیین اهداف و به اجرا گذاردن آنها.

         

          • یگانگی: عبارتست از حفظ وحدت و انسجام درونی سازمان.

         

        • ناپیدایی: عبارتست از ایجاد و حفظ ارزش‌های خاص سازمان. (عباس زادگان، ۱۳۸۰: ۳۴).

        اهمیت اساسی و سودمندی سنخ شناسی پارسونز در این است که دارای اهمیت قاطعی در نظریه سیستم اجتماعی است همه سیستم‌های اجتماعی از جمله جامعه، باید خود را با محیط انطباق بدهند، منابع مربوط را برای بدست آوردن مقاصد خود بسیج کنند فعالیتهای خود را هماهنگ کرده و همسان سازند و در کارکنان خود ایجاد انگیزه نماید. (هوی و میسکل، ۱۳۸۷: ۲۶۳).

         

        بر اساس طبقه‌بندی آمیتای اتزیونی (۱۹۷۵) این چهار فعالیت اساسی می‌تواند به دو فعالیت تبدیل شوند:

         

          • نیازهای ابزاری: که شامل طرق تلاش سازمان برای انطباق و کسب هدف هستند.

         

        • نیازهای بیانی: که در ارتباط با مسائل یگانگی نهادی و حفظ ارزش‌ها است.

        طبق تحلیل پارسونز (۱۹۵۸) برای مواجهه با نیازهای اساسی فوق سازمانها و از جمله مدارس در سه سطح سلسله مراتبی که عبارتند از سه سطح فنی،  اداری  و نهادی  عمل می‌کنند. در سطح فنی (سطح معلم در مدارس) کارکرد اصلی مدارس فراگرد آموزش و یادگیری است و در سطح اداری (سطح مدیر در مدارس) مدرسه توسط مدیر کار مدیریتی داخل سازمان را کنترل می‌کند و… سطح نهادی (سطح انجمن اولیاء و مرییان و یا شوراهای محلی آموزش و پرورش در ادارات کل) مدرسه را به محیط آن پیوند می‌دهد و… . دیدگاه گسترده پارسونز برای مفهوم‌پردازی سازه سلامت سازمانی مدرسه زیر بنای نظری فراهم می‌سازد و به همین لحاظ چهارچوبی برای مطالعه و تحلیل کار مدارس بدست می‌دهد که بر خلاف چهارچوب‌های جو و فرهنگ، دارای حمایت و پشتوانه نظری کافی است (علاقه‌بند، ۱۳۷۸).

         

         

         

        [۱]  Davis

         

        [۲]  Buccal

         

        [۳] Parsons

         

        [۴] Adaptation

         

        [۵] Integration

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:24:00 ق.ظ ]




      • بخش سوم بُعد اجتماعی است که می‌تواند شامل تعاملات مجازی بین مشتریان و نیز بین مشتریان و شرکت باشد. تجربه احساسات مشتری بر روی مؤلفه‌های انسانی مدیریت ارتباط با مشتری که شامل رضایت، تعهد، رضایت از خرید و عوامل دیگر می‌باشد، موثر است. بُعد اجتماعی را می­توان از زوایای زیر بررسی نمود:

         

        پایان نامه

         

        الف) تعاملات با ذینفعان: ذینفع، فرد یا گروهی که می‌تواند بر تحقق اهداف سازمان تأثیر گذارد و از آن متأثر شود (فریمن[۱]، ۱۹۸۴). نظریه ذینفعان، سازمان را مرکب از ائتلاف­های فرعی دارای تقاضاهای ناهمخوان بر می شمارد. مدیریت کارآمد ذینفعان به سازمان نوعی مزیت رقابتی می‌دهد. به عبارتی دیگر سازمانی که مسئله تعهد خود را به صورت کارایی حل کند، دارای نوعی مزیت رقابتی نسبت به سازمان‌هایی است چنین کاری را صورت نمی‌دهند. این آگاهی با ابزار «تجزیه و تحلیل ذینفعان» به بهترین وجه موفق می‌شود، که وسیله‌ای برای شناخت ذینفعان (یا بازیگران) کلیدی درون سازمان، تجزیه و تحلیل نقش بالقوه هر ذینفع نسبت به طرح‌های مدیریت ارتباط با مشتری، و تدوین طرحی برای مدیریت فوق فعال ارتباط با ذینفعان است (اُکر، ۲۰۰۳).

         

        پایان نامه - مقاله - متن کامل

         

        ب) مشتری: کلید رشد کسب و کار، در ارتباط موفق آن با مشتری نهفته است؛ این کار شامل شناخت و ردیابی نیازها، رفتارها، چرخه زندگی مشتری و تجزیه و تحلیل بخش مشتری در مدیریت استراتژیک بازار (محیط خارجی) بوده و همچنین مستلزم استفاده از این اطلاعات در جهت ایجاد ارزش برای مشتری می‌باشد. از مهم‌ترین روندهایی که موجب ارتباط ارزش آفرین با مشتری می‌شود می‌توان به سرعت ارائه خدمات، خوش خدمتی، یکپارچه­سازی، سهولت استفاده و رضایت مشتری اشاره نمود.

         

        ج) دانش قلمرو کاری: در چهارچوب مدیریت ارتباط با مشتری، دانش مشترک قلمرو کاری به دانشی اطلاق می‌شود که مشتریان با واحدهای کسب و کار مواجهند که به رسالت، اهداف و طرح‌های یکدیگر، همین طور درک فراگیر آن‌ها از سازمان احترام می‌گذارند. همین طور، این اصطلاح به دانشی اطلاق می‌شود که مدیران اجرایی تکنولوژی اطلاعات از واحدهای سازمانی، دانش کارکردی و از عملیات آن، دانش جهانی دارند. برخی از صاحب نظران دانش مشترک قلمرو کاری را مقدمه مؤثر ارتباطات و هم­ترازی می‌دانند و به مدیران پیشنهاد می‌کنند که روش‌هایی را که در آن دانش مشترک قلمرو کاری ایجاد می‌شود بررسی کنند (گری، ۲۰۰۱).

         

        د) فرهنگ: بدون شک عامل فرهنگ سازمان عامل محوری در تعیین آمادگی سازمان برای اجرای طرح‌های مدیریت ارتباط با مشتری است. فرهنگ سازمانی از سه جزء تشکیل شده است:

         

          • مجموعه‌ای از ارزش­های مشترک یا باورهای غالب که اولویت‌های سازمان را تعریف می‌کند.

         

          • مجموعه‌ای از اصول پذیرفته شده مربوط به رفتار.

         

        • نمادها و فعالیت‌های نمادین مورد استفاده برای توسعه و پرورش ارزش‌های مشترک (آکر، ۱۳۸۶).

        مدیریت ارتباط با مشتری در سراسر سازمان به کارکنان نوعی نگرش فراگیر و سازگار نسبت به مشتریان موسسه تقدیم می‌کند. پس فرهنگ مناسب سازمانی شاید فرهنگی باشد که اطلاعات دارای کیفیت بالای مشتریان را به نحوی بین کارکنان به اشتراک گذارد که مخازن غنی دانش مشتری حفظ و نگهداری شود و برای تمامی کارکنان در دسترس باشد.

         

        فرهنگ سازمانی راه حل کلیدی برای اجرای استراتژی مدیریت ارتباط با مشتری ایجاد می‌کند. زیرا یک نیروی قدرتمند نظیر فرهنگ سازمانی متمرکز، انگیزه و هنجارهایی را پدید می‌آورد. استراتژی مدیریت ارتباط با مشتری بر سیستم ارائه خدمات یا پشتیبانی از مشتری تمرکز می­نماید. یک فرهنگ اگر با ساختار و عوامل انسانی مورد نیاز برای استراتژی مدیریت ارتباط با مشتری هماهنگ باشد به عنوان نیروی پشتیبانی برای سازمان محسوب می‌شود و اگر هماهنگی وجود نداشته باشد، انگیزه‌ها و هنجارهای فرهنگی می‌تواند استراتژی را به مرحله نابودی بکشاند.

         

        ه) کارکنان: کارکنان شرکت باید در زمینه تعامل و تماس با مشتریان، دوره‌های تخصصی و کاربردی را آموزش ببینند تا توانائی ارتباط مؤثر ارتباط با مشتریان را کسب نموده و ضمناً قادر به استفاده از فناوری‌های جدید نیز باشند. همچنین ایجاد انگیزه در کارکنان و ارتقای مهارت‌های آنان به وسیله اعطای انواع پاداش‌های مادی و معنوی، موجب تشویق و دلگرمی آنان و در نهایت بذل توجه و تلاش، جدیّت و کوشش همه جانبه برای جذب و نگهداری مشتریان خواهد بود.

         

        ۲-۵-۳-۳-  بعد فناوری مدیریت ارتباط با مشتری

         

        مهم‌ترین بخش این مدل، فناوری مدیریت ارتباط با مشتری است. فناوری­های جدید ارتباط بین مشتریان و شرکت­ها را تغییر داده‌اند. محیط‌های مجازی به منظور پشتیبانی از تعاملات و تبادل اطلاعات از میان کانال‌های ارتباطی پیوسته توسعه یافتند. ۳ نوع فناوری وجود دارد:

         

        ۱: فناوری تأثیرپذیر[۲]: مثل اتاق­های گفتگو، تابلوی اعلانات و غیره.

         

        ۲: فناوری تأثیرگذار[۳]: مثل نرم­افزار سفارش­دهنده و فهرست­دهنده محصولات.

         

        ۳: فناوری تعاملی[۴]: مثل پست الکترونیکی، فکس، تلفن، وب سایت و …. دانش و تکنولوژی‌های جدید برای مشتریان و فروشنده‌ها مفید هستند.

         

        همچنین می­توان بعد فناوری اطلاعات را از چهار منظر زیر بررسی نمود:

         

        الف) برنامه ­های کاربردی مدیریت ارتباط با مشتری: توسعه تجاری نرم­افزاری مدیریت ارتباط با مشتری به پیروی از سیستم‌های در مقیاس بزرگ ERP، مدیریت مشتریان را به صورت یک استراتژی کسب و کار در می‌آورد. بسته‌های نرم افزاری سه بخشی مدیریت ارتباط با مشتری مجموعه جامعی از فناوری‌هایی برای مدیریت ارتباط با مشتریان فعلی و بالقوه، شرکای سازمان در بازاریابی، فروش، خدمات به مشتری، بدون توجه به کانال، ارتباطات فراهم می‌آورند. احتمال موفقیت بستگی به کاهش حیطه پروژه، پیچیدگی و سفارشی­سازی برنامه کاربردی دارد.

         

        ب) ظرفیت فن­آوری اطلاعات سازمان و زیرساخت­ها: عوامل اصلی موفقیت اجرای سیستم‌های مدیریت ارتباط با مشتری را می‌توان مدیریت پروژه برشمرد که مدیر پروژه باید مدیری چند مهارته دارای تخصص‌هایی در زمینه‌های فنی، کسب و کار و مدیریت تغییر باشد. تحقیقات نشان داده است برای موفقیت طرح‌های مدیریت ارتباط با مشتری، وجود گروه­هایی مرکب از متخصصین واحدهای کسب و کار، فن آوری اطلاعات و همین طور متخصصانی از مشاوران و فروشندگان حیاتی است. ساختار، استانداردها و مدل­های مناسب داده ­های برای پشتیبانی از عملکرد سازمانی داده­ ها در ذخیره دانش سازمان لازم می‌باشد. زیرساخت ضروری مدیریت ارتباط با مشتری یعنی شبکه‌های ارتباطات، بانک‌های اطلاعاتی، سرورهای کامپیوتری و Clientها همگی باید با یکدیگر همکاری کنند.

         

        ج) مدیریت دانش: پایگاه داده­ی سازمان، دارایی و منبع کلیدی آن محسوب می‌شود که براساس آن گفته می‌شود مدیریت دانش، فرایند مدیریت (جمع­آوری، بازنمایی و موجود ساختن) اطلاعات و تخصص‌های موجود در سازمان است. سازمان‌ها نیازمند جستجو و اصلاح روش‌های مدیریت داده‌های حاصله از مدیریت ارتباط با مشتری می‌باشند تا اطلاعات ارزشمندی را از مشتریانشان به دست آورند. تحقق این ارزش در چارچوب مشتری­گرایی مستلزم آن است که داده‌ها و اطلاعات مربوط به مشتریان در سرتاسر سازمان یعنی فرایندهای کسب و کار، سیستم‌های کاربردی پس­خوان و پیش­خوان، همین طور نقاط تماس آنلاین و آفلاین یکپارچه شود. محققان نشان می‌دهند که این تلاش‌ها نیازمند شناسایی، جمع­آوری و یکپارچه­سازی شکل‌های مختلفی از داده‌های غالباً پراکنده در درون انبارهای دانش است. این امر به معنی یکپارچه­سازی داده‌های تحقیقات، مشتریان، بازاریابی و عملیات، و نیز سنجش درونی و اطلاعات بازاریابی فعالیت خود، رقیبان و مشتریان است. قابلیت انبارسازی داده‌ها عامل مهم توانمندسازی مدیریت دانش است. ساختار، استانداردها و مدل‌های مناسب داده برای پشتیبانی از عملکرد سازمانی داده‌ها در انبار دانش سازمان لازم می‌باشد. زیر ساخت ضروری مدیریت ارتباط با مشتری یعنی شبکه‌های ارتباطات، انبارهای داده‌ها، سکوهای کامپیوتری، سرورهای شبکه، همگی باید با یکدیگر همکاری کنند (الهی و حیدری، ۱۳۸۴).

         

        در مجموع و با توجه به موارد ذکر شده و مرور ادبیات مربوط به مدیریت ارتباط با مشتری، مراحل اجرای CRM را می‌توان به چند مرحله تقسیم نمود که عبارتند از:

         

          • تجزیه و تحلیل نیازهای سازمان و مشتری،

         

          • طراحی و ایجاد استراتژی مدیریت ارتباط با مشتری،

         

          • طراحی مجدد فعالیت‌ها با در نظر گرفتن استراتژی مدیریت ارتباط با مشتری،

         

          • مهندسی مجدد فرایندهای کاری،

         

          • انتخاب نرم­افزار مناسب،

         

        • ارزیابی و کنترل پس از اجرا.

        هدف از ایجاد استراتژی‌های کسب و کار مشتری مدارانه، برنامه ­ریزی برای تعیین استراتژی‌ها و فرصت‌هایی است که شرایط برنده – برنده را در فضای رقابتی ایجاد کند. اجرای راهبرد کسب و کار مشتری مدارانه مستلزم ایجاد تغییرات در نحوه انجام تعاملات و به طور کلی ساختار تجاری آن شرکت است. در این راه باید نقش بخش‌ها و واحدهایی که با مشتری تعامل دارند، به درستی روشن و مشخص شود کدام واحد می‌تواند ارزش افزوده بیشتری را برای مشتری ایجاد کند. طراحی مجدد فعالیت‌های کاربردی و مهندسی مجدد فرایندها، با هدف کاهش هزینه­ های غیر ضروری مشتری و افزایش رو به بهبود میزان خدمات به مشتری انجام می‌شود. در واقع، فرایندهایی که دوباره تعریف شده ­اند باید بتوانند تمام فعالیت‌ها را به سمتی هدایت کنند که مرکز توجه این فعالیت­ها، رضایتمندی مشتری باشد. بازنگری زنجیره فعالیت‌ها در فرایند باید به طور مرتب تکرار شود؛ در این میان، انتخاب یک نرم­افزار مناسب برای تسهیل و خودکارسازی فرایندها تا جایی که امکان دارد، بسیار با اهمیت است. باید توجه داشت تنها با خرید و نصب یک نرم­افزار CRMمزایای مدیریت ارتباط با مشتری محقق نخواهد شد، بلکه برای کاربردی نمودن رویکرد مدیریت ارتباط با مشتری و اثربخش نمودن آن، سازمان

         

        باید به موارد زیر توجه کند:

         

        ۱: پیش‌تر تصمیم گرفته باشد که به دنبال کدام یک از اطلاعات مشتری است و نیز از جمع­بندی این اطلاعات چه چیزی را دنبال می‌کند. به عنوان مثال برخی مؤسسات شرایط زندگی مشتریان خود را به دقت پیگیری می‌کنند تا بتوانند خدمات بانکی مناسبی نظیر رهن یا اجاره را در مواقع مناسب به آن‌ها ارائه کنند تا نیازهای آن‌ها را به بهترین شکل پاسخ دهند.

         

        ۲: به منابع مختلفی که از طریق آن‌ها اطلاعات مشتریان وارد سازمان می‌شود توجه داشته باشد و مشخص کند که در حال حاضر این داده‌ها در کجا و به چه شکل ذخیره شده و چگونه مورد استفاده قرار می‌گیرد. مثلاً ممکن است سازمان از طریق نامه نگاری، وب سایت، مراکز تلفنی ارتباط با مشتری، تیم‌های سیار فروش و بازاریابی و تبلیغات با مشتریان خود تعامل داشته باشد. سیستم‌های مدیریت ارتباط با مشتری قادرند تا این نقاط را به هم متصل کنند. اطلاعات جمع­آوری شده بین سیستم‌های عملیاتی (فروش و انبار) و سیستم‌های تحلیل­کننده اطلاعات رد و بدل شده و می‌توانند قالب‌های موجود در آن‌ها را استخراج و مرتب کنند.

         

        ۳: تحلیل­گران سازمان از طریق اطلاعات به دست آمده قادر خواهند بود تا تصویر جامعی از هر مشتری و حوزه­هایی که به خدمات بیشتر و بهتر نیاز دارند به دست آورند (عباسی، ۱۳۸۹).

         

        ۲-۶- اثرات پیاده­سازی مدیریت ارتباط با مشتری بر ساختار سازمان

         

        زمانی که سازمان­ها از مؤسسات سنتی محصول­گرا به مؤسسات مشتری­گرا حرکت می­­نمایند، نیاز به زیر ساخت­های جدیدی جهت حمایت از فرآیندهای خود دارند. براساس نظرات موجود، دشوارترین بخش این انتقال تطابق سازمان و افراد استفاده­کننده از آن است. افزون بر این سازمانی که چنین تغییراتی را ایجاد می­نماید باید ۵ مؤلفه زیر را مد نظر قرار دهد:

         

        الف) اتوماسیون[۵]: اتوماسیون به ایجاد دفاتر دیجیتال بدون کاغذ اطلاق می­شود. این امر به این لحاظ که تمامی اطلاعات را یکجا در بر می­گیرد، کارکنان را قادر به ارائه خدمات بهتر به مشتریان می­­نماید.

         

        ب) فرسایش: این مؤلفه شرکت­ها را وادار می­سازد تا سهم عظیمی از کارکنان خود را با چهره­های تازه­ای جابجا نمایند که براساس تمایل به کار در محیط مشتری محوری استخدام گردیده­اند. این امر در سازمان­ها به سادگی و با گردش شغلی صورت گرفته و لذا مهندسی مجدد می ­تواند بدون صرف زمان طولانی محقق گردد.

         

        ج) سازماندهی مجدّد: در سازماندهی مجدّد سازمان­ها باید دیوان­سالاری خود را که حول برخی از بخش­ها وجود دارد بشکند. بیش­تر سازمان­ها دارای ارتباطات افقی ضعیف می­باشند. که در آن تعداد محدودی از کارکنان دارای تصور روشن از کل سازمان می­باشند.

         

        د) آموزش: آموزش به مدیران اجازه می­دهد تا کارکنان سازمان را در نقاطی تخصصی­سازی نمایند که بتوانند تصمیمات روزمره خود را با حداقل نهاده­های دریافتی از سوی مدیریت ارشد اتخاذ نمایند.

         

        ه) توانمندسازی: این مؤلفه تغییر سازمانی به آزادی کارکنان از ذهنیت خط تولید اطلاق می­شود که سبب تمرکز کارکنان به امور مربوط به مشتریان می­شود. علاوه بر این ساختارهای قدرت و اطلاعات در سازمان­ها غالباً بزرگترین منبع اجرای موفق مدیریت ارتباط با مشتری است.

         

        سازماندهی براساس مدیریت تولید مهم­ترین امر این مسأله است، زیرا سازمان می ­تواند تعداد عظیمی از مدیران محصول را که از همان پایگاه اطلاعات مشتری استفاده می­ کنند دارا باشد. به همین دلیل آن­ها خواست کمی برای تقسیم اطلاعات مشتریان دارند؛ لذا انحلال سازمان­های قدیمی قدرت جهت تضمین جریان اطلاعات در سازمان و نیز برای ارائه محصولات مورد نیاز مشتریان الزامی است (موتمنی، ۱۳۸۸).

         

        ۲-۷- عوامل کلیدی در اجرای موفق مدیریت ارتباط با مشتری

         

        همانطور که قبلاً هم اشاره شد، مشتریان بهترین دارائی یک سازمان هستند و تعداد رو به افزایش سازمان‌ها، اهمیت مشتری محور شدن را در دنیای رقابتی امروز نشان می‌دهد. همچنین سازمان‌ها باید دانایی درباره مشتریان، محصولات و خدمات را به صورت درون سازمانی (وظایف مختلف سازمان) و به صورت بیرونی (نقاط تماس با مشتریان) ایجاد کنند. بنابراین، مدیران سازمان به سمت آگاهی یافتن نسبت به فاکتورهای مهم موفقیت مدیریت ارتباط با مشتریان خود کشیده می­شوند (گرینبرگ، ۲۰۰۲). گمسون در سال ۲۰۰۲، مدیریت ارتباط با مشتریان را به عنوان یک قاعده ضروری برای سازمان‌هایی که نیازمند توسعه و پیشرفت بیشتری است، قلمداد می­ کند و در این زمینه، شناسایی ابعاد کلیدی مدیریت ارتباط با مشتری را بسیار مهم می‌داند. دیدگاه‌های مختلف در مورد نکات اساسی در اجرای موفق مدیریت ارتباط با مشتری عبارتند از:

         

        ۲-۷-۱- عوامل موفقیت مدیریت ارتباط با مشتری از دیدگاه برادشاو و براش

         

        برادشاو و براش معتقدند که در دنیایی که اینترنت در آن با سرعت در حال تحول است حتی سازمان‌های مشتری­گرا برای برخورداری از مدیریت قابل قبول ارتباط با مشتری، می‌بایست سه اصل مهم زیر را مدنظر داشته باشند:

         

          1. استقرار سیستم مدیریت ارتباط با مشتری در بخش اجرایی سازمان فقط شروع کار است و می‌بایست بخش ستادی (تولید، تکمیل و صدور صورتحساب و… ) و عملکردهای تحلیلی (ذخیره­سازی داده‌ها و ارسال اطلاعات مشتریان به بخش اجرایی) را نیز در بر گیرد.

         

          1. مدیریت ارتباط با مشتریان از طریق کانال‌های ارتباطی متعدد، نیازمند زیرساخت‌های تکنیکی صحیحی می‌باشد تا سازمان‌ها را قادر سازد با مشتریانشان به صورت مداوم ارتباط برقرار نموده و حتی توانایی افزودن کانال ارتباطی جدید را بردن نیاز به تغییرات زیاد داشته باشد.

         

        1. ساخت یک استراتژی درست به منظور هدایت مشتریان به کانال‌های ارتباطی مختلف (برادشاو و براش، ۲۰۰۱).

        ۲-۷-۲- عوامل اصلی موفقیت از دیدگاه توماس

         

        توماس نکات اساسی را برای تضمین پروژه مدیریت ارتباط با مشتریان، به صورت ذیل بر می­شمارد:

         

          • تعریف صحیح مشکل سازمان،

         

          • انتخاب حامیان (اسپانسرهای) اجرایی،

         

          • داشتن تصویر کلی کار در ذهن،

         

          • تأکید بر فرایندهای کاری بیش از فناوری،

         

          • اجرای مدیریت تغییر،

         

          • گرد هم آوردن گروه،

         

          • انتخاب شرکای واقعی،

         

          • انتخاب متدلوژی صحیح،

         

        • آموزش کارکنان (توماس، ۲۰۰۴).

         

         

         

         

        ۲-۷- ۳- عوامل اصلی موفقیت از دیدگاه کینگ و برگس[۷]

         

        عوامل اصلی موفقیت در مدیریت ارتباط با مشتریان به صورت زیر بیان می‌شوند:

         

        حمایت مدیران عالی، توانمندی در مدیریت دانش، تمایل برای اشتراک گذاشتن داده‌ها، تمایل برای تغییر فرایند، آمادگی، از بعد فناوری، تغییر فرهنگ به سمت مشتری­مداری، توانمندی در تغییر فرایند و توانایی یکپارچه­سازی سیستم‌ها (کینگ و برگس، ۲۰۰۸).

         

        آدام لیندگرین[۸] و همکارانش (۲۰۰۶) نه عامل را برای موفقیت مدیریت ارتباط با مشتری لازم می­دانند که در شکل ۲۲-۲ نشان داده شده است.

         

         

         

         

         

         




         
         

         

        شکل ۲-۲۱: عوامل موثر بر موفقیت مدیریت ارتباط با مشتری (لیندگرین و همکاران، ۲۰۰۶)

         

         

         

         

        بعد از مطالعه ادبیات مربوط و با بهره گرفتن از جزئیات مدل مذکور برای تسهیل ارزیابی و سنجش هر یک از عوامل فوق شاخص‌هایی تعیین شد. در زیر هر یک از عوامل و شاخص آن‌ها را مشاهده می­کنید:

         

        ۱: استراتژی مشتری: اقدام به انتخاب مشتری، تحلیل دوره حیات مشتری و طبقه ­بندی مشتریان و توسعه روابط با مشتریان با ارزش.

         

        ۲: استراتژی تعامل با مشتری: ثبت مشخصات مشتری، تحلیل نقاط تماس با مشتری، هماهنگی با استراتژی مشتری، توسعه کانال­های تعامل و کسب اطلاعات از مشتری.

         

        ۳: استراتژی خلق ارزش: بهبود کیفیت برای افزایش سهم بازار، شناسایی نیازهای مشتریان، بهبود مستمر فعالیت‌ها جهت ایجاد ارزش افزوده.

         

        ۴: فرهنگ: ایجاد فرهنگ مشتری محوری در سازمان، ایجاد فرهنگ سازمانی تطبیق­پذیر و پاسخگو به تغییر، پاکیزگی و طراحی اداره.

         

        ۵: افراد: سیستم پاداش مناسب، کارکنان توانمند، مشارکت کارکنان، رضایت کارکنان، آموزش کارکنان، پشتیبانی، تعهد و درگیری مدیریت ارشد.

         

        ۶: ساختار سازمانی: تیم‌های فرآیندی و متمرکز بر مشتری، یکپارچگی فرا وظیفه ­ای و ارتباطات بین واحدی، تعریف رویه، ارائه استاندارد.

         

        ۷: فناوری اطلاعات: زیر ساخت  IT، یکپارچگی تکنولوژیکی و بین سیستم‌ها، برنامه کاربردی (عملیاتی)، استفاده از ابزارهای تحلیلی، استفاده از ابزارهای مشارکتی، مدیریت اطلاعات، مدیریت تماس‌های مشتری.

         

        ۸: فرآیند: کیفیت خدمات و محصولات و فعالیت‌های سازمانی، یکپارچگی فرآیندها، هدف‌گذاری، خوش­آمدگویی، کسب آشنایی، توسعه مشتری، مدیریت مشکلات و بازگردانی.

         

        ۹: مدیریت دانش و یادگیری: قابلیت یادگیری پویا، رویه­هایی برای ایجاد دانش مشتری، رویه­هایی برای به اشتراک گذاری دانش مشتری، رویه­هایی برای بکارگیری دانش مشتری، بازنگری دانش مشتری و به روز رسانی آن.

         

        عوامل حیاتی در موفقیت[۹] به عنوان ویژگی‌ها، شرایط یا متغیرهایی هستند که چنانچه به درستی پشتیبانی و مدیریت شوند، می­توانند اثر قابل ملاحظه­ای بر موفقیت شرکتی که در صنعتی خاص رقابت می‌کند داشته باشد. مدل CSF جهت شناسایی و اولویت­بندی نیازهای کسب و کار و سیستم‌های فنی استفاده می‌شود. همانطور که سامرز و نلسون[۱۰] در سال ۲۰۰۱ ادعا می­ کنند CSF نمونه­های ثابتی هستند که به توسعه مرزهای بهبود فرآیند کمک نموده و اگر بر حسب اهمیت در هر مرحله از پیاده­سازی مورد نظر قرار گیرند، اثر بیشتری خواهند داشت.

         

        آدام لیندگرین (۲۰۰۶) و ال – ای – مندوزا (۲۰۰۷). از یک دیدگاه کل نگر برای تعیین همه عوامل کلیدی موفقیت مدیریت ارتباط با مشتری استفاده کرده­اند. آدام لیندگرین و همکارانش (۲۰۰۶) مدلی را برای ارزیابی مدیریت ارتباطات ارائه داده­اند که در برگیرنده ابعاد کلیدی مدیریت ارتباط با مشتری میان یک سازمان و مشتریانش می‌باشد. براساس تحقیق لیندگرین ۱۰ عامل کلیدی در پیاده­سازی موفق مدیریت ارتباط با مشتری عبارتند از: افراد، فرهنگ، فرآیند مدیریت ارتباط، مدیریت دانش، تکنولوژی اطلاعات، سازمان، استراتژی نام تجاری، استراتژی مشتری، استراتژی تعامل با مشتری و استراتژی ایجاد ارزش.

         

        مندوزا و همکارانش نیز در سال ۲۰۰۷ مدلی مبنی بر عوامل کلیدی موفقیت (CSFs) پیاده­سازی استراتژی مدیریت ارتباط با مشتری پیشنهاد نمودند که مورد تصدیق قرار گرفت و به عنوان مدلی معتبر تأیید شد. این مدل از ۱۳ عامل به همراه ۵۵ شاخص جزئی آن‌ها تشکیل شده است که می‌تواند به عنوان راهنمایی برای سازمان‌هایی که قصد پیاده­سازی استراتژی مدیریت ارتباط با مشتری را دارند استفاده شود. این عوامل ۳ بعد کلیدی از هر استراتژی مدیریت ارتباط با مشتری را پوشش می­ دهند: عامل انسانی، فرآیند و تکنولوژی. در جدول۸-۲ می­توانید اطلاعات بیشتری از این مدل مشاهده نمود. برای موفقیت در زمینه مدیریت ارتباط با مشتری، شرکت‌ها باید گام‌های زیر را بردارند:

         

        ۱: تعریف نیازمندی‌های شرکت، شناسایی مسایل و راهکارهای آن‌ها و تصمیم بر چگونگی پیاده­سازی آن راهکارها.

         

        ۲: مذاکره با مشتریان و کارکنان و اطمینان از پذیرش کارکنان، خدمات بهتر به مشتریان برای حفظ وفاداری آن‌ها. ارائه محصولات سودآور که انتظارات آن‌ها را برآورده می‌سازد، تغییر از محصول محوری به مشتری محوری، ایجاد روابط بلندمدت و دو طرفه سودآور با همه ذینفعان.

         

        ۳: تشویق ارتباطات بین واحدی و پشتیبانی در سطح شرکت. اختصاص یک مدیر ارشد مشتری[۱۱] و سیستم پروژه مدیریت ارتباط با مشتری. سرمایه­گذاری در ابزارهای تحلیلی.

         

        ۴: انتخاب محصولی با خصوصیات زیر:

         

        الف) تکنولوژی­ای که تمایز در مبارزات بازاریابی را تسهیل می­ کند.

         

        ب) معماری مدیریت ارتباط با مشتری که کانال‌های فروش موجود و آینده را مدیریت نماید.

         

        ۵: یکپارچه نمودن سیستم‌های جلوی باجه با فرآیندهای داده کاوی پشت باجه برای دید واحد از مشتری. تنها باید از داده ­های مرتبط با مباحث کسب و کار استفاده کرد و هر جا لازم است از داده ­های دیگر استفاده نمود.

         

        ۶: ایجاد یک انبار داده مرکزی برای داده‌های جدید و قدیم، داده کاوی و تحلیل آن‌ها، ایجاد مدل‌های داده مختلف برای راهکارها، استاندارد کردن داده‌ها برای کاهش مشکلات استخراج داده و استفاده از داده‌های با کیفیت.

         

        ۷: مکانیزه نمودن فرآیند تصمیم ­گیری و نظارت بر تغییر رفتار مشتری به وسیله عوامل هوشمند در جهت پیش ­بینی رفتارهای کلیدی مشتری.

         

        ۸: استفاده از تحلیل خوشه‌ای برای کشف دیدگاه‌های مشتریان جدید و بهبود حفظ مشتری از طریق مدل‌های پیش ­بینی­کننده.

         

        ۹: ساخت، سنجش و بکارگیری مدل‌های تحلیلی.

         

        ۱۰: شروع تغییر رفتاری برای مبارزات تبلیغاتی سودآور با خدمات رویدادی.

         

        ۱۱: تعریف اهداف واضح و قابل سنجش کسب و کار برای هر فاز و محدود کردن سرمایه­گذاری با نظارت بر .ROI

         

        ۱۲: شکستن اهداف کلی به اهداف جزئی‌تر برای نظارت بر پیشرفت آن‌ها.

         

        ۱۳: الگوگیری رضایت مشتری قبل از پیاده­سازی. یادگیری از اشتباهات و موفقیت‌های مبارزات برای کمک به بهبودهای آینده.

         

        ۱۴: تحلیل پایگاه داده مشتری.

         

        جدول ۲-۹: عوامل کلیدی موفقیت از دیدگاه مندوزا و همکاران (۲۰۰۷)

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

        ردیف عوامل کلیدی موفقیت تکنولوژی فرآیند افراد

        ۱

         

         

        ۲

         

        ۳

         

        ۴

         

        ۵

         

        ۶

         

        ۷

         

        ۸

         

        ۹

         

        ۱۰

         

        ۱۱

         

        ۱۲

         

        ۱۳

        حمایت و پشتیبانی مدیران عالی رتبه

         

         

        ایجاد تیم­های چند وظیفه ­ای

         

        تعریف اهداف

         

        انسجام میان بخش­های داخلی

         

        ابلاغ استراتژی مدیریت ارتباط با مشتری به کارکنان

         

        تعهد کارمندان

         

        مدیریت اطلاعات مشتری

         

        خدمات مشتریان

         

        اتوماسیون فروش

         

        اتوماسیون بازاریابی

         

        حمایت از مدیران عملیاتی

         

        مدیریت تماس با مشتری

         

        یکپارچگی سیستم­های عملیاتی

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

         

        X

         

        X

         

        X

         

        X

         

        X

         

        X

         

        X

         

         

         

        X

         

         

         

        X

         

        X

         

         

         

         

         

        X

         

        X

         

        X

         

        X

         

         

         

         

        X

         

         

        X

         

        X

         

        X

         

        X

         

        X

         

         

         

         

         

         

         

         

         

        X

         

        X

         

         

         

         

        [۱] Freeman

         

        [۲] Passive

         

        [۳] Active

         

        [۴] Interactive

         

        [۵] Automation

         

        [۶] Bradshaw & Brash

         

        [۷] King & Burgess

         

        [۸] Lindgreen

         

        [۹] critical success factors (CSF)

         

        [۱۰] Somers & Nelson

         

        [۱۱] Customer Classy Overseer

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:23:00 ق.ظ ]