ارتکاب یافتن جرم به نام شخص حقوقی |
قید ارتکاب جرم به نام شخص حقوقی بیانگر این است که، به طور مثال، اگر مدیر شخص حقوقی یا یکی از کارمندان شخص حقوقی مرتکب کلاهبرداری رایانهای شود، ولی این کلاهبرداری به نام شخص حقوقی نباشد و یا به اسم شخص حقیقی باشد کلیه مسئولیتها و پیامدهای آن برعهدهی شخص حقیقی است و هیچ مسئولیتی متوجه شخص حقوقی نمی شود.
البته تبصره ۲ این ماده راه تشدید مجازات را برای اشخاص حقیقی که به نام و برای منافع شخص حقوقی مرتکب جرم رایانهای میشود باز گذاشته است که، از نقاط قوت این ماده به نظر میرسد.
بند دوم: ارتکاب یافتن جرم در راستای منافع شخص حقوقی
قید دیگری که ماده بیان کرده حالتی است که جرم در راستای منافع شخص حقوقی ارتکاب می یابد که می توان حالتهای متفاوتی را فرض کرد، اول اینکه، نمایندهی قانونی به نام خود و با اعتبار شخص حقوقی مرتکب جرمی شود، دوم اینکه، نمایندهی قانونی به نام خود ولی، در راستای منافع شخص حقوقی مرتکب جرم شود، سوم اینکه، نمایندهی قانونی به نام شخص حقوقی ولی در راستای منافع شخصی مرتکب جرم شود و چهارمین حالت اینکه، نمایندهی قانونی به نمایندگی یا به نام شخص حقوقی و در راستای اهداف و منافع شخص حقوقی مرتکب جرم شود که، به نظر میرسد ظاهر ماده بیان کننده حالت چهارم باشد و سه حالت قبلی عناوین مجرمانهی خاص خود را داشته باشد. یکی از نقاط مشترک شرایط ایجاد مسئولیت کیفری اشخاص حقوقی در این قانون و ق.م.ا مصوب ۱۳۹۲، همین شرط میباشد.
گفتار دوم: شرایط مسئولیت کیفری اشخاص حقوقی در قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲
قانونگذار در ق.م.ا مصوب ۱۳۹۲، در باب شرایط ایجاد مسئولیت کیفری اشخاص حقوقی در ماده ۱۴۳ بیان کرده است: « در مسئولیت کیفری، اصل بر مسئولیت شخص حقیقی است و شخص حقوقی در صورتی دارای مسئولیت کیفری است که نمایندهی قانونی شخص حقوقی به نام یا در راستای منافع آن مرتکب جرمی شود، مسئولیت کیفری اشخاص حقوقی مانع مسئولیت اشخاص حقیقی مرتکب جرم نخواهد بود ».
بند اول: ارتکاب یافتن جرم توسط نمایندهی قانونی
این ماده بیان میدارد: « شخص حقوقی در صورتی دارای مسئولیت کیفری است که نماینده قانونی شخص حقوقی به نام یا در راستای منافع شخص حقوقی مرتکب جرمی شود… ». اولین سؤال این است که منظور از نمایندهی قانونی در این ماده چیست؟ آیا منظور مدیر است یا نهاد (مجمع عمومی) یا وکیل شرکت؟
ادارهی یک شخص حقوقی، همواره توسط شخص حقیقی؛ مدیر، صورت نمیگیرد. گاه شخص حقوقی کوچکتری (مجمع عمومی) داخل در یک شخص حقوقی بزرگتر، اداره یا نمایندگی یا نظارت بر امور آن را به عهده دارد. [۱] چرا که، اکثر اشخاص حقوقی (شرکتها) توسط مجمع عمومی یا هیئت مدیره اداره میشوند.
در نظام حقوقی ایران هیچ تعریف قانونی از مفهوم نمایندگی نشده است. طبق تعاریف ارائه شده توسط حقوقدانان نمایندگی عبارت است از: « رابطه حقوقی بین نماینده و اصیل است که به موجب آن نماینده می تواند به نام و به حساب اصیل قرارداد ببندد که آثار آن به طور مستقیم دامنگیر اصیل شود ». این تعریف جامع نیست. چرا که، نمایندگی را محدود به انعقاد قرارداد کرده است. در حالی که، دایرهی موضوع نمایندگی محدود به انعقاد قرارداد نیست بلکه نماینده می تواند از جانب اصیل انشای ایقاع کند و یا حتی در مواقعی اعمال مادی انجام دهد. عدهای دیگر در تعریف نمایندگی گفته شده است؛ « نمایندگی عبارت است از آنکه شخصی به نام نماینده در انجام یک عمل حقوقی و به ویژه در انعقاد یک قرارداد به نام و به حساب شخص دیگر اقدام نماید به طوری که آثار آن عمل حقوقی مستقیماً متوجه منوبٌعنه شود ». این تعریف کاملتر است، از آن جهت که اختیار انجام عمل حقوقی اعم از عقد و ایقاع را برای نماینده در نظر میگیرد.
به هر حال، با توجه به تعاریف فوق ذکر میتوان گفت؛ نمایندگی عنوانی است که بر مبنای آن شخصی (نماینده) به نام و به حساب شخص دیگری (اصیل) اقدام به انجام اعمال حقوقی و یا اعمال مادی میکند، به گونهای که آثار ناشی از اعمال حقوقی یا قرارداد مستقیماً متوجه شخص اصیل میشود.
در بحث نمایندگی در صورتی که، نماینده بیش از یک نفر باشد، اگر هر یک از نمایندگان به تنهایی اختیار نمایندگی داشته باشند، انجام جرم از سوی یکی از نمایندگان، برای تحقق مسئولیت کیفری شخص حقوقی کافی است. ولی اگر هیچکدام به تنهایی اختیار نمایندگی نداشته باشند، لازم است به مباشرت همه نمایندگان انجام شود.
« شرط لزوم ارتکاب بزه توسط نهادها یا نمایندگان، بیان کننده این امر است که، شخص حقوقی نمیتواند از لحاظ کیفری مسئول واقع شود. مگر، با واسطه و دخالت یک شخص حقیقی. به عبارت دیگر، شخص حقوقی فقط در صورتی از لحاظ کیفری مسئول محسوب میشود که بزه ارتکابی توسط یک شخص حقیقی صورت گرفته باشد. در این مفهوم، مسئولیت کیفری شخص حقوقی مسئولیت کمانهای یا غیر مستقیم است.
بنابراین در همهی موارد یک شخص حقیقی وجود دارد که، برای شخص حقوقی اقدام می کند. البته برای اینکه شخص حقیقی اقدام کننده بتواند برای شخص حقوقی مسئولیت ایجاد کند، باید سمت نماینده و یا سمت نهاد را داشته باشد، در غیر این صورت شخص حقیقی اقدام کننده برای شخص حقوقی، به هیچ وجه نمیتواند مسئولیت کیفری ایجاد کند. در نتیجه اگر خطا توسط شخصی غیر از نمایندهی شخص حقوقی صورت گرفته باشد، شخص حقوقی نمیتواند از نظر کیفری مسئول محسوب شود. برای بررسی سمت (نهاد یا نماینده) باید شخص خطاکننده را شناسایی کرد.
بنابراین منوط کردن مسئولیت اشخاص حقوقی به خطای نماینده، دامنهی مسئولیت کیفری اشخاص حقوقی را محدود می کند. زیرا همهی افرادی که برای شخص حقوقی کار می کنند، نمیتوانند برای او مسئولیت کیفری ایجاد کنند.
بند دوم: توسعهی مسئولیت کیفری به وسیلهی تفویض اختیار
همانطور که بیان شد، تمام افرادی که برای شخص حقوقی کار می کنند نمیتوانند برای او مسئولیت کیفری ایجاد کنند. به عنوان نمونه، کارگران سادهی بدون سمت که فقط حقوق بگیر از شخص حقوقی هستند، نمیتوانند ایجاد کننده مسئولیت کیفری باشند. ولی آیا این امر استثناء نیز دارد؟ یعنی میتوان دامنهی مسئولیت کیفری اشخاص حقوقی را گسترش داد؟
در واقع اراده و آگاهی شخص حقوقی که ضرورت مسئولیت کیفری است، همان اراده و آگاهی شخص حقیقی است. اگرچه بر مبنای نظر اکثریت آموزه حقوقی، شخص حقوقی یک تخیل حقوقی است. اما، برخی حقوقدانان براین باورند که شخص حقوقی یک واقعیت جامعه شناسی است. دقیقا همانطور که رئیس یک دولت به حساب یک کشورعمل مینماید و منفعت شخصی وی با منفعت ملت متفاوت میباشد و تصمیمات وی برای ملت یا برای آن کشور مسئولیت ایجاد مینماید، نهاد یا نماینده نیز به حساب شخص حقوقی عمل مینماید و اقدامهای وی برای شخص حقوقی ایجاد مسئولیت مینماید. درحقیقت، در این وضعیت شخص حقیقی و شخص حقوقی یکی میشوند. این یکی شدن شخص حقیقی و حقوقی فقط از طریق اعطای حکم یا تفویض اختیار صورت میگیرد.
نهاد یا نماینده در صورتی می تواند، معرف شخص حقوقی باشد که، به وی تفویض اختیار صورت گرفته باشد.
با این همه باید توجه داشت که تفویض اختیار یا اعطای حکم به طور کلی مسئولیت شخص حقیقی را از بین نمیبرد. اگر چه در حقوق مدنی شخصی که به وی تفویض اختیار شده، یا حکم به او اعطاء شده اگر در جهت امور تفویض شده یا حکم صادر شده مرتکب خطایی شود، وی مسئولیتی ندارد ولی در امور کیفری افزون بر اینکه مسئولیت کیفری برای شخص حقوقی ایجاد میشود، مسئولیت کیفری برای شخص حقیقی نیز ایجاد میشود.
شعبهی دیوان عالی کشور فرانسه، در تاریخ ۱ دسامبر ۱۹۹۸ میلادی، شخص دارای تفویض اختیار را در حکم نماینده دانسته است:
« آموزهی حقوقی تا پیش از صدور رأی بر این باور بود که شخص دارای تفویض اختیار در حکم کارگر ساده است و نمیتواند برای شخص حقوقی مسئولیت کیفری ایجاد کند، ولی از هنگام صدور رأی یاد شده بر این باور است که، تفویض اختیار از موارد توسعه ی مسئولیت کیفری است، زیرا شخص تفویض اختیار شده، حقوق بگیر سادهای بیش نیست که، می تواند برای شخص حقوقی مسئولیت کیفری ایجاد کند، بر مبنای رویه قضائی حقوق فرانسه، برای اینکه شخص دارای تفویض اختیار بتواند برای شخص حقوقی از نظر کیفری مسئولیت ایجاد کند، باید صلاحیت، اختیار و ابزارهای لازم برای اقدام به نام شخص حقوقی را داشته باشد ».
در حقوق ایران چنین نهادی برای گسترش مسئولیت کیفری اشخاص حقوقی وجود ندارد و این امر می تواند یکی از ایرادات قانون باشد. چراکه، مشخص نیست که در صورت دادن تفویض اختیار، مسئولیت شخصی که تفویض اختیار کرده یا شخصی که تفویض اختیار شده چگونه است؟ امید است، حقوق ایران ازطریق ایجاد یک رویه قضایی به سمت رفع این ابهامات پیش رود.
گفتار سوم : اشخاص حقوقی معاف از مسئولیت کیفری
برخلاف مسئولیت کیفرى اشخاص حقیقى که امروزه مسلّم و غیرقابل تردید است و آن بیش از نیم قرن است که، در صحنهی بین المللى تحقق دارد، مسئولیت کیفرى دولتها هیچ گاه به طور صریح پذیرفته نشده است، هرچند تلاش ها و کوششهاى زیادى در این زمینه صورت پذیرفته است. مشکل اساسى شناسایى مسئولیت کیفرى دولتها از حاکمیت آنان و نبود یک مرجع بین المللى فراتر از دولتها ناشى مىشود. دولتها علاقه وافرى به حاکمیت خود دارند و هیچ گاه، نمىخواهند به آن خدشهاى وارد گردد.
بند اول : دلایل عدم مسئولیت کیفری دولت
منظور از اصطلاح دولت (Etat) که بعضی از مولفین آن را دولت_ کشور تعبیر کرده اند، « جامعه سیاسی و متشکلی است که در آن، هم قدرت سیاسی و هم سرزمینی و هم جمعیت یافت میشود و کلیتی را متصور میسازد که جهان امروز ما به این نوع واحدها تقسیم گردیده است که، در درون آن هم مفهوم حکومت gouvernement و هم مفهوم ملت Nation وجود دارد، یا به عبارت دیگر اعم از حکومت و ملت است و شامل قوای حاکم بر کشور اعم از قوه مقننه، مجریه و قضائیه میشود.». دلایل عدم مسئولیت کیفری آن عبارتند از:
- « دولت عالیترین سازمان بندی یا تشکل قدرت است که حافظ نظم جامعه، در گستره حقوق جزا، مسئول اعمال مجازات و تنبیه مجرم است و از طریق اعمال حق حاکمیت از جنبه قضائی آن مجرمین را تعقیب و مجازات می کند و یکی از خصایص روشن آن اعمال قضاء و حق دادرسی و فصل خصومت است. بنابراین معقول و پذیرفتنی نیست که، دولت خود را تعقیب و مجازات کند و دادرس دادگاه که عضوی از اعضاء حاکمیت دولت و مستخدم دولت است، دولت را مورد مؤاخذه قرار دهد ».
- کیفر دولت، با اصل تفکیک قوا در تعارض است.
- مسئولیت کیفری دولت، می تواند آثار زیانبار سیاسی به دنبال داشته باشد، زیرا از شأن و جایگاه دولت در سطح بین المللی میکاهد.
- بعضی از مجازاتهایی که راجع به اشخاص حقوقی اجرا میشود، مانند انحلال، بستن مؤسسه، ممنوعیت از انجام مستقیم یا غیرمستقیم یک یا چند فعالیت حرفهای یا تحت مراقبت قضائی قرار دادن شخص حقوقی و مجازاتهایی نظیر آنها با طبع و وظیفه خطیر دولت و مؤسسات عمومی نه تنها سازگاری ندارد، بلکه، با اعمال قدرت و انجام اعمال حاکمیت این نهاد مغایر است. مجسم کنید که اگر، مؤسسه عمومی مانند یک وزارتخانه یا اداره کل که به انجام خدمات عمومی در سطح کشور یا منطقه اشتغال دارد منحل شود، یا حتی برای مدت محدودی به موجب حکم دادگاه تعطیل گردد، چه تأثیری در سطح جامعه و بر کسانی که از خدمات آن وزارتخانه یا مؤسسه استفاده می کنند، باقی خواهد گذاشت.
بنابراین اعمال چنین ضمانت اجراهایی موجب تحقیر قدرت عمومی و تعطیل اختیارات آن خواهد شد. زیرا، اساساً خدماتی که به عهده مؤسسات عمومی محول شده معلول یک ضرورت اجتماعی و برای پاسخگویی به یک نیاز عمومی است مانند، تعلیم و تربیت، تأمین بهداشت عمومی، حق ارتباط و استفاده از وسائل ارتباط جمعی و لازمه انجام این خدمات وجود دو عنصر ضرورت و استمرار است. به عبارت دیگر، ایجاد مؤسسه عمومی ناشی از وجود ضرورت و نیازی عمومی بوده و لازمه تأمین آن نیاز، استمرار و پایدار بودن آن خدمت است و جز در پاره ای از موارد مانند حق اعتصاب که موقتاً موجب قطع خدمت رسانی و محرومیت استفاده کننده از خدمت عمومی میشود، به هیچ وجه نمی توان آن خدمت را از دارندگان حق، دریغ کرد.
[۱] ر.ک : نبی پور، محمد،« شرایط مسئولیت کیفری در در لایحه ی قانون مجازات اسلامی»، مجله ی تعالی حقوق، سال دوم، شماره ۷، تهران، مهر و آبان ۱۳۸۲، ص ۱۳۵٫
[۲] قاسمزاده، سیدمرتضی، «اصول قراردادها و تعهدات»، انتشارات دادگستر، چاپ اول، تهران، ۱۳۸۳، ص ۱۱۳٫
[۳] درودیان، حسنعلی، « تقریرات درس حقوق مدنی۳»، جزوه درسی، دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، سال تحصیلی۷۵-۱۳۷۴، ص ۱۰۷٫
[۴] حاجیانی، هادی، «حقوق نمایندگی»، انتشارات دانش نگار، چاپ سوم، تهران، ۱۳۸۶، ص ۲۴٫
[۵]Par ricochet
[۶] Indirecte
[۷]روحالامینی، محمود، «دگرگونیهای مسئولیت کیفری اشخاص حقوقی در نظام حقوقی فرانسه»، مجله فقه و حقوق، شماره۱۶، تهران، بهار ۱۳۸۷،صص۱۴۱-۱۴۰٫
[۸]همان، ص ۱۴۱٫
[۹] فرجاللهی، رضا، «مسئولیت کیفری اشخاص حقوقی درحقوق فرانسه»، نشر میزان، چاپ اول، تهران، ۱۳۸۸، ص ۱۱۸٫
[۱۰] همان
[۱۱]روح الامینی،محمود، «منبع پیشین»، ص ۱۳۹٫
[۱۲] ر.ک :فرج اللهی، رضا، «منبع پیشین»، ص ۱۱۹٫
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1399-06-08] [ 11:18:00 ب.ظ ]
|