دانشگاه آزاد اسلامی واحد نراق- قسمت ۱۹ |
نگهداری سطح مطلوبی از موجودی کالا با توجه به شرایط، ضرورت خواهد داشت (مدرس و عبداله زاده، ۱۳۸۴، ص ۲۵).
از جمله این نسبتها میتوان به نسبت گردش موجودی کالا و دوره گردش موجودیهای جنسی اشاره کرد.
الف –۱) نسبت گردش موجودی کالا[۶۲]:
با بهره گرفتن از این نسبت گردش موجودی کالای شرکت (یعنی تعداد دفعاتی که شرکت در سال، موجودی کالای خود را میفروشد) محاسبه میشود که برای محاسبه آن، بهای تمام شده کالای فروش رفته بر متوسط موجودی کالا تقسیم میشود (پی نوو، ۱۳۸۲، ص ۴۲).
بالا بودن نسبت گردش موجودی کالا مطلوب است چونکه هر بار کالا به فروش برسد معمولاً سودی را به همراه میآورد. اما یک نسبت گردش موجودی خیلی بالا، ممکن است اشاره به این مطلب داشته باشد که شرکت موجودی به اندازه کافی و در دسترس جهت فروش و ارائه به مشتریان نگهداری نمیکند و نتیجه آن کمبود موجودی و عدم رضایت مشتریان بوده و در نهایت باعث از دست رفتن مشتریان میگردد. از طرف دیگر نسبت گردش پایین موجودیها، نشانه این است که میزان زیادی از موجودیهای جنسی در شرکت نگهداری میشود. فروش در سطح پائینی است و یا هزینههای نگهداری موجودیهای جنسی در سطح بالایی است. گرچه ممکن است این کاهش ناشی از این باشد که شرکت اقلام جدیدی را به تولیدات خود افزوده است و باید برای هر یک از اقلام تولیدی خود، حداقلی از موجودی را قرار دهد (اسماعیل پور، ۱۳۷۷، ص ۲۴-۱۲۳).
الف –۲) دوره گردش موجودیهای کالا[۶۳]:
این نسبت نشان دهنده تعداد روزهایی است که طول میکشد تا موجودی انبار تمام شود.
به طور کلی هر چه این نسبت پایینتر باشد مطلوبتر است و نشانه کارآیی مدیریت است (پیشین، ۱۳۷۷، ص ۲۴-۱۲۳).
برای تجزیه و تجلیل گردش موجودیهای جنسی، نسبتهای دیگری، مشابه با نسبتهای بالا به تفکیک انواع موجودی نیز وجود دارد.
ب) نسبت گردش کل داراییها[۶۴]:
نسبت گردش کل داراییها، به منظور ارزیابی توانایی بکار گرفتن دارایی ها به طور مؤثر و محاسبه سطح توان فروش شرکت، مورد استفاده قرار می گیرد (مدرس و عبداله زاده، ۱۳۸۴، ص ۲۸). با این نسبت میتوان رابطه بین ارزش داراییها و حجم فعالیت شرکت در یک سال را محاسبه کرد، بدین ترتیب که خالص فروش را بر کل داراییها تقسیم می کنیم (پی نوو، ۱۳۸۲، ص ۴۳).
به طور کلی اگر این نسبت در حد بالایی باشد، نشان میدهد که شرکت در به کارگیری از داراییهای خود جهت ایجاد درآمد فروش موفق بوده است و نسبت پایین گردش داراییها حاکی از این است که شرکت متناسب با داراییهای سرمایهگذاری شده، نسبت به تولید اقدامی نکرده است. یعنی ظرفیت بلا استفاده زیادی دارد یا اینکه شرکت در سیاست فروش خود ضعیف بوده است (اسماعیل پور، ۱۳۷۷، ص ۱۴۰).
ج) نسبتهای حساب های دریافتنی (مطالبات):
در این بحث ما به ۲ نسبت اشاره میکنیم:
ج-۱) نسبت گردش حساب های دریافتنی[۶۵]:
این نسبت ارتباط بین فروشهای نسیه و حساب ها و اسناد دریافتنی را بیان میکند. این نسبت نشان میدهد که در طی یک دوره مالی، حساب ها و اسناد دریافتنی چند دفعه وصول شدهاند. این نسبت از تقسیم فروش های نسیه خالص بر متوسط حساب های دریافتنی به دست می آید.
یک نسبت گردش حساب های دریافتنی بالا میتواند حاکی از این باشد که حساب های دریافتنی شرکت به نحو مؤثری اداره میشود و منابع و سرمایه کمتری در حسابهای دریافتنی سرمایهگذاری شده است. و همچنین سیاست اعتباری و روشهای وصول مطالبات شرکت در حد مطلوبی میباشد. یک نسبت گردش حسابهای دریافتنی پایین پایینی بوده و شرکت در جمعآوری مطالباتش دچار مشکل شده است (اسماعیل پور، ۱۳۷۷، ص ۱۲۸-۱۲۷).
ج-۲) متوسط دوره وصول حساب های دریافتنی:[۶۶]
با این نسبت میتوان زمان یا تعداد روزهایی که طول میکشد تا شرکت مطالباتش را وصول کند را مشخص کرد. با بهره گرفتن از این نسبت می توان رابطه فروش نسیه و مطالبات کوتاه مدت شرکت را تعیین کرد. این نسبت از حاصل تقسیم حساب های دریافتنی بر متوسط فروش نسیه در روز محاسبه می گردد که بایست قبل از آن کل فروش نسیه را برعدد ۳۶۰ تقسیم کرد.
مطلوب یا عدم مطلوب بودن دوره وصول مطالبات به سیاستهای اعتباری شرکت و نوع صنعتی که در آن فعالیت میکند، بستگی دارد (پی نوو، ۱۳۸۲، ص ۴۴).
د) نسبتهای حساب های پرداختنی:
دو نسبتی که در این زمینه مطرح میشوند عبارتند از:
د-۱) نسبت دفعات واریز حساب های پرداختنی[۶۷]:
این نسبت نشان میدهد که به طور متوسط چند مرتبه طی سال، حسابهای پرداختنی توسط شرکت واریز شده و مجدداً ایجاد گردیدهاند. این نسبت از حاصل تقسیم خریدهای نسیه طی دوره بر متوسط حساب های پرداختنی به دست می آید (قدرتیان، ۱۳۸۱، ص ۵۰).
چنانچه خریدهای نسیه دوره از کل خریدها قابل تفکیک نباشد، در این صورت خریدهای کل دوره را از طریق ذیل محاسبه مینماییم:
موجودی پایان دوره + موجودی اول دوره ـ بهای تمام شده کالای فروش رفته =خریدهای طی دوره
د-۲) دوره واریز حسابهای پرداختنی[۶۸]:
دوره واریز حساب های پرداختنی، به مدت زمانی گفته میشود که شرکت در آن مدت زمان می تواند بدون پرداخت هزینههای بهره، از پول دیگران استفاده کند. این نسبت برعکس دوره وصول حساب های دریافتنی هر چه طولانیتر باشد از نظر شرکت اعتبار گیرنده بهتر است. این نسبت از تقسیم عدد ۳۶۰ بر تعداد دفعات واریز حساب های پرداختنی بدست می آید (اسماعیل پور، ۱۳۷۷، ص ۱۳۶-۱۳۵).
هـ)دوره گردش عملیات[۶۹]:
دوره گردش عملیات در شرکت های تولیدی از حاصلجمع دوره تولید + دوره گردش کالا + دوره وصول مطالبات به دست می آید.
درحالیکه گردش عملیات در شرکت های خدماتی، شامل دوره تولید نمیشود. دوره گردش عملیات را باید با ادوار گذشته همان واحد تجاری و یا مؤسسات مشابه مقایسه کرد. طولانیتر شدن دوره گردش عملیات در مقایسه با ادوار گذشته نشانهای نامطلوب تلقی میگردد، زیرا حکایت از کند شدن فعالیت در یک یا چند قسمت از دوره گردش عملیات را دارد (اکبری، ۱۳۷۱، ص ۳۵).
۲-۳-۳-۱-۳-۳- نسبتهای ساختار سرمایه (توانایی پرداخت بدهی ها):
این نسبتها خود به دو دسته تقسیم میشوند. یک دسته که به بخش بدهیها و حقوق صاحبان سهام مربوط است و میزان منابعی را که شرکت از راه گرفتن وام تأمین کرده است، مورد اشاره قرار میدهد. دسته دوم نسبتهایی هستند که توان شرکت را در ایجاد سود کافی برای پرداخت بهره بدهیها نشان میدهد (پی نوو، ۱۳۸۲، ص ۴۶-۴۵).
از مهمترین این نسبتها عبارتند از:
۱٫ نسبت بدهی[۷۰]:
نسبت بدهی، مجموع بدهی ها را نسبت به مجموع دارایی ها سنجش می کند. این نسبت درصد وجوهی را نشان میدهد که از طریق اعتباردهندگان (بدهی ها) در شرکت تأمین مالی شده است.
اگر بازده حاصله از بدهی ها از هزینه بدهی ها بیشتر باشد، استفاده از این اهرم به نفع مالکین می باشد از این رو صاحبان سرمایه شرکت ها، نسبت بدهی بالاتر را ترجیح میدهند زیرا از این طریق، سرمایهگذاران، درآمد بیشتری به ازاء سرمایهگذاری کمتر عایدشان میشود، ولی معمولا اعتباردهندگان نسبت مالی کم را ترجیح میدهند، زیرا نسبت بدهی کم وضعیت ایمن شرکت تلقی میگردد (مدرس و عبداله زاده، ۱۳۸۴، ص ۳۰).
۲٫ نسبت کل بدهی به حقوق صاحبان سهام[۷۱]:
این نسبت معیار مهمی از تونایی پرداخت بدهیهاست؛ زیرا بالا بودن میزان بدهیها در ساختار سرمایه میتواند مشکلاتی را برای پرداخت اصل و بهره بدهی در سررسید فراهم آورد. بالا بودن بدهی شرکت در شرایط نامساعد، ریسک تحصیل وجوه نقد را افزایش میدهد، مضاف بر این که، در صورتی که بدهی بیش از حد بالا باشد، در شرایط نامساعد بازار پول، به دلیل افزایش مشکلات تأمین مالی، انعطافپذیری مالی شرکت کاهش خواهد یافت. این نسبت از تقسیم مجموع بدهی ها بر حقوق صاحبان سهام به دست می آید (مدرس و عبداله زاده، ۱۳۸۴، ص ۳۱-۳۰).
۳٫ نسبت حقوق صاحبان سهام به کل دارایی ها یا نسبت مالکانه[۷۲]:
این نسبت نشان میدهد که به طور کلی چه مقدار از دارایی ها به صاحبان سهام تعلق دارد و در تفسیر با نسبت کل بدهی که در بالا ذکر شد، ارتباط نزدیک دارد. عدهای این نسبت را مکمل نسبتهای نقدینگی میدانند، زیرا نشان میدهد که محل تأمین نقدینگی استقراض بوده است یا خیر(اکبری، ۱۳۷۱، ص ۳۵).
۴٫ نسبت دارایی ثابت به حقوق صاحبان سهام:
میزان سرمایهگذاری در دارایی های ثابت بستگی به نوع صنعت دارد. از این رو اظهار نظر نسبت به کم یا زیاد بودن آن کار آسانی نیست. اصولاً هر قدر سرمایهگذاری در دارایی های ثابت کمتر باشد، سودمندتر تشخیص داده میشود. عدهای از صاحبنظران معتقدند که نسبت فوق نباید در واحدهای صنعتی از ۱۰۰ درصد و در شرکت های خدماتی از ۷۵ درصد افزایش یابد. هر چند که تعیین حد مطلوب برای نسبت بالا به لحاظ تفاوت مؤسسات از نظر لزوم سرمایهگذاری در دارایی های ثابت کاری بس دشوار است، لذا تنها میتوان از طریق مقایسه وضع یک شرکت با شرکت های دیگر در این مورد اظهار نظر کرد. (اکبری، ۱۳۷۱، ص ۴۲).
۵٫ توان پرداخت بهره[۷۳]:
این نسبت در مفهوم ضمنی، نشان می دهد که چه مقدر از سود باقیمانده ( سود پس از کسر هزینه های تولید، عملیاتی و اداری از خالص فروش )، صرف پرداخت هزینه بهره وام می شود، بعبارت دیگر، این نسبت نشان دهنده توانایی شرکت در پرداخت بهره وام می باشد. محاسبه این نسبت، از طریق تقسیم سود قبل از بهره و مالیات بر هزینه بهره می باشد (پی نوو، ۱۳۸۲، ص ۴۸-۴۷). هر چه این نسبت بیشتر باشد شرکت بیشتر میتواند وام و اعتبار دریافت نماید اگر این نسبت از عدد یک کمتر شود ممکن است شرکت با اقدامات اجرایی اعتباردهندگان مواجه شود (اسماعیل پور، ۱۳۷۷، ص ۱۴۹).
۶٫ نسبت پوشش هزینه های ثابت مالی[۷۴]:
این نسبت نیز همانند نسبت توانایی پرداخت هزینههای بهره است، تنها با این تفاوت که تا حدودی جنبه کاملتری دارد؛ چرا که علاوه بر هزینههای بهره، هزینه اجاره سرمایهای و وجوه پرداختنی به صندوقهای معین(مانند وجوه استهلاکی اوراق قرضه) و.. . نیز جزء هزینههای ثابت مالی میباشند. به عبارت دیگر این هزینه معرف وجوه نقدی است که شرکت براساس قراردادهای مربوطه ملزم به پرداخت آن به طور سالانه است. این نسبت از تقسیم سود قبل از بهره و مالیات بر مجموع پرداخت اصل بدهی با هزینه بهره و سود ناخالص سهام محاسبه میگردد (اسماعیل پور، ۱۳۷۷، ص۱۵۰-۱۴۹).
۷٫ نسبت پوشش بدهی:
در گذشته که بیشتر دارایی های ثابت را ملاک اعتبار و وثیقه و موجب واریز بدهی بلندمدت میدانستند، اهمیّت زیادتری داشته است. این نسبت از تقسیم دارایی های ثابت بر بدهی های بلند مدت محاسبه میگردد (اکبری، ۱۳۷۱، ص ۵۳).
۲-۳-۳-۱-۳-۴- نسبتهای سودآوری:
نسبت های سودآوری، میزان سودآوری شرکت را در یک دوره مالی نشان می دهد. این نسبتها برای سنجش مدیریت مؤثر در تحصیل سود و بازده کافی سرمایه گذاری، مورد استفاده شرکت ها قرار میگیرند (مدرس و عبداله زاده، ۱۳۸۴، ص ۳۱).
از مهمترین این نسبتها عبارتند از:
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید. |
- نسبت سود ناخالص به فروش[۷۵](حاشیه سود ناخالص):
نسبت سود ناخالص به فروش، درصد هر ریال فروش را نشان میدهد که پس از کسر قیمت تمام شده کالای فروش رفته باقی میماند. این نسبت از تقسیم سود ناخالص بر فروش خالص محاسبه میشود. سود ناخالص از مابه التفاوت فروش خالص و قیمت تمام شده کالای فروش رفته به دست می آید (مدرس و عبداله زاده، ۱۳۸۴، ص ۳۲).
فرم در حال بارگذاری ...
[دوشنبه 1399-12-18] [ 11:40:00 ب.ظ ]
|