پایان نامه بررسی رابطه صمیمیت زناشویی و بخشودگی با تعهد زناشویی در کارکنان زن متأهل شاغل در آموزش و پرورش شهر شاهرود |
پوشش داده میشود و رابطهای زیستی، اقتصادی، عاطفی – روانی، اجتماعی و معنوی بین زن و شوهر برقرار میشود. ازدواج اولین تعهد عاطفی و حقوقی ای است که در بزرگسالی منعقد میشود، به گونه ای که انتخاب همسر و انعقاد پیمان زناشویی، نقطه ی عطفی در رشد و پیشرفت شخص تلقی میشود (نظری، 1389). ازدواج رابطه ای انسانی، پیچیده، ظریف و پویاست و از ویژگی های خاصی برخوردار است. در جوامع امروز زندگی انسان ها در تمامی ابعاد دستخوش تغییرات سریع و شگرفی شده است. ازدواج و زندگی زناشویی نیز از این قاعده مستثنی نیست. هرچند ازدواج به عنوان نهادی جهانی باقی مانده است، ولی اهداف و انتظارات و نحوه شکل گیری آن بر اثر تغییرات مختلف اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی در طول زمان تغییر کرده است. در گذشته، همسران به وسیله والدین انتخاب می شدند و ازدواج، قرارداد بین خانواده ها بود. همچنین ازدواج وسیله تنظیم رفتار جنسی، تولید نسل، حفظ وضعیت اقتصادی و اجتماعی خانواده و نیاز جامعه برای تثبیت خانواده بود. با تغییر و تحولات اجتماعی و اقتصادی، اساس ازدواج از قرارداد بین والدین به انتخاب همسر و آزادی انتخاب تغییر کرد و علاوه بر مسائل اجتماعی و اقتصادی، جاذبه رومانتیک و نیازهای شخصی اساس انتخاب همسر شد. هدف ازدواج نیز از ارتباط اجتماعی و خانوادگی، به ارضای نیازهای عاطفی – روانی شخصی تغییر پیدا کرد. همچنین ازدواج یک واقعه اجتماعی مهم نیز میباشد که مشروعیت روابط جسمانی و جنسی را تسهیل میکند و به حفظ گروه و نسل ها از نظر کمی و کیفی کمک میکند (تبعه امامی، 1382). میتوان گفت ازدواج دارای منشأ زیستی و جسمی است که بر آن حیات فرهنگی نیز افزوده میشود تا با ساخت خویشاوندی موجبات دگرگونی حیات طبیعی را فراهم آورد. این فرآیند ناشی از این واقعیت است که انسان موجودی برخوردار از نیازهای طبیعی و اجتماعی است. به همین دلیل است که بیان میشود ازدواج دارای ابعاد زیستی، اقتصادی، عاطفی – روانی و اجتماعی است. بر این مبنا، همزیستی زن و شوهر در درون خانواده آنان را در چنان گردونه ای از تعامل های مختلف قرار میدهد که قابل مقایسه با هیچ یک از الگوهای روابط دیگر انسانی نیست. ازدواج، مطلوب ترین فرصت برای گیراترین تبادل کلام ها، پرجاذبه ترین رفتارها، همسوترین اندیشه ها، استوارترین گام ها و تجلی متعالی ترین ارزش ها است.
رابطه زناشویی نیز مانند هر رابطه دیگری دارای جنبه های مثبت و منفی است. زوجین به همکاری، مودت و حسن تفاهم نیاز دارند. زوجین باید انعطاف پذیر، پذیرنده و بخشنده باشند، خطاهای یکدیگر را تحمل کنند و به خصوصیات هم بها دهند. تنها در صورت وجود این خصوصیات و تقویت آنها است که به مرور ایام، ازدواج به بلوغ و خودشکوفایی میرسد. خانواده پناهگاه و کانون ویژه ای برای رفع نیازهای عاطفی و روانی افراد است و هم چنین خانواده کانون التیام بخش دردها و رنجهای زندگی است و روابط زناشویی نیز به این بافت، معنای خاص خود را میدهد. ازدواج در عین حال که میتواند مغذی ترین و انسانی ترین ارتباط باشد، همچنین میتواند یأس آورترین و ناکام کننده ترین رابطه انسانی نیز باشد. در واقع افراط یا تفریط در هیجان میتواند منبعی از خوشی و لذتی بزرگ را به وجود آورد و یا دردی عمیق ایجاد کند و منشأ آسیب باشد. روابط بین زن و شوهر به عنوان بخشی از روابط خانوادگی از اهمیت بسزایی برخوردار است. برقراری ارتباط سالم و درست بین اعضای خانواده و به خصوص زوج ها، مهم ترین عامل سلامت و ثبات خانواده است. در کشور ما کانون خانواده و ازدواج به دلیل مسائل خاص فرهنگی و ارزشی، اهمیت بیشتری در مقایسه با کشورهای غربی دارد، لذا تلاش برای استحکام و تداوم خانواده و ارضای نیازهای عاطفی و روانی اعضا، بویژه همسران در چارچوب خانواده نیز از اهمیت بیشتری برخوردار است.
1-2 بیان مسأله و تبیین موضوع
زمانی که یک ازدواج در حال شکلگیری است، زن و شوهر با هم عهد میکنند تا در هر تلخی و شیرینی یکدیگر را همراهی کنند. هر فردی همسری صادق، باوفا و متعهد میخواهد تا در مسیر پرپیچ و خم زندگی جا نماند و اگر مشکلی پیش آمد با صبر و تدبیر، مشورت و توکل آن را حل کند. زوجها آرزو دارند که اولین و آخرین عشق برای طرف مقابلشان باشند و به یکدیگر متعهد بمانند. بدون تعهد هر رابطه ای سطحی و ناپایدار است (دی آنجلیس[1]، 1995؛ ترجمه ابراهیمی، 1383).
عواملی که در روانشناسی، روابط نزدیک را تعریف میکند، عبارت است از: درگیری احساسی، تقسیم کردن افکار و احساسات و وابستگی بین فردی یا تعهد. درگیری احساسی مشتمل بر احساسات عاشقانه، گرمی و وفاداری به همسر میباشد. تقسیم کردن احساسات به سهیم شدن زوجین در تجربه های یکدیگر اشاره دارد و وابستگی و ایجاد تعهد میان دو فرد است که سعادت آن دو را به یکدیگر گره میزند (تبعه امامی، 1382).
تعهد در لغت به معنای عهد و پیمان بستن است. همچنین به معنای تصمیمی عقلانی است که مستلزم مقید بودن فرد به اعمال خاصی است و یا “حالتی دال بر وابستگی عاطفی یا عقلانی به ایده آلی مطلوب” آمده است (عباسی مولید، احمدی، فاتحی زاده و بهرامی، 1390). اما تعهد در روابط زناشویی مفهوم ویژه ای دارد و تاکنون تعاریف ویژه ای برای آن ارائه شده است. تعهد در روابط زناشویی به معنای تک همسری است و این چنین نیز تعریف شده است: شرایطی حاکی از داشتن روابط عاشقانه و زناشویی تنها با یک نفر در هر زمان. برای آنکه زوجین بتوانند ارتباط عاشقانه، درازمدت و پایداری داشته باشند باید هر دوی آنها در زمینه پایبند ماندن به تک همسری توافق نمایند (گود[2]، ترجمه داورپناه، 1384). قدیمی ترین تعریف متعلق به دین و اسپانیر[3] (1974) است که تعهد زناشویی را به عنوان “تمایل پایدار زوجین برای حفظ و تداوم ازدواج” تعریف کرده اند. به تعبیر لایر[4] (1986) نیز، تعهد در ازدواج قول و قراری است متقابل مبنی بر وقف کردن خود در رابطهای که نوعی دلبستگی عاطفی در آن وجود دارد (امانی و بهزاد،1390). تعهد یک متغیر شناختی است که اثر نهایی آن اتصال فرد به رابطه است (تانگ و کوران[5]، 2012).
بر اساس پژوهش لامبرت و دولاهیت[6] (2008) تعهد زناشویی قویترین و پایدارترین عامل پیشبینی کننده کیفیت و ثبات رابطه زناشویی است. کلمنس و سوین سن[7] (2010) نیز در پژوهش خود به این نتیجه رسیده اند که تعهد در همسران به طور مثبت با ثبات و کیفیت رابطه زناشویی و همچنین به طور مثبت با بیان عشق، سازگاری و کاهش تعارضات زناشویی ارتباط دارد (شهبا، یادگار، لرستانی، ملکی، سام دلیری و الهویردی یانی، 1392). در پژوهش ولچ و جانسون[8] (2003) 83 درصد از افراد شرکت کننده در پژوهش، علت اصلی طلاق خود را نبود تعهد در روابط زناشویی خود اعلام کردند (عباسی مولید، 1390). همچنین نتایج پژوهش محمدی و همکاران (1393) نشان داد که دینداری و ابعاد آن رابطه معناداری با تعهد زناشویی دارند و پیشبین مهمی برای تعهد زناشویی میباشد.
توجه به عامل تعهد زناشویی به عنوان یکی از عوامل مهم در زندگی زناشویی جهت تحقیق و پژوهش از اواخر قرن بیستم آغاز شد. محققان زیادی تلاش کردند تا به این سؤال که چرا بسیاری از زوجین علی رغم فقدان رضایتمندی زناشویی هم چنان به همسر و ازدواج خود پایبند هستند، پاسخ دهند (هارمون[9]، 2007).
از جمله مظاهر زندگی اجتماعی انسان ها، وجود تعامل میان انسان ها و برقرار بودن عشق به همنوع و صمیمیت و همدلی به یکدیگر است (نصر اصفهانی، اعتمادی و شفیع آبادی، 1392). رابطه زناشویی نیز یک رابطه پایدار و صمیمی و منبع حمایت و لذت افراد است. رضایت از رابطه زناشویی موجب احساس
فرم در حال بارگذاری ...
[پنجشنبه 1399-06-06] [ 04:56:00 ب.ظ ]
|