کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو



آخرین مطالب

 



 

۳-۴-۱- سطح تحلیل داخلی

 

سوریه کشوری است که اکثر مشکلات سیاسی و اجتماعی کنونی اش ریشه در تاریخ دارد و این مسأله به سبب موقعیت خاص جغرافیایی آن بوده است. این کشور پیوسته محل برخورد اقوام و نژادها و عقاید و فرهنگ های مختلف بوده است. موجودیت برخی دولت های خاورمیانه و شمال آفریقا محصول استعمار نه معلول نیاز مردمی که در آن به سر می برند. مرزهای این کشور را قدرت های استعماری بعد از جنگ جهانی اول و بدون توجه به روابط، جغرافیایی، فرهنگی، تاریخی و اقتصادی موجود در کل منطقه ترسیم کردند(دارایسدل و بلیک،۱۳۶۸: ۲۴۴). همچنین هویت سیاسی این کشورها هویتی ساختگی می باشد به این معنی که این هویت طبیعی نمی باشد و تحت فشار قوه قهریه و زور نظامی شکل گرفته است. در سطح داخلی سوریه، سه شکاف عمده مذهبی، سیاسی و اقتصادی در شکل دادن به سمت و سوی حوادث کشور مؤثر بوده است.

 

 

 

۳-۴-۱-۱- شکاف مذهبی- طایفه ای

 

ریشه اصلی بحران جمعیتی سوریه، به این واقعیت بر می گردد که این کشور از اقوام و طایفه های مختلف تشکیل شده است. ایجاد یک نظم جدید سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مستلزم حل و فصل این بحران درونی است. ناگفته پیداست که یک چنین ترکیبات جمعیتی انسانی ناهمگونی در زمینه های مختلف فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و مذهبی موجب بروز تنش ها و چالش های ناگزیر سیاسی و اجتماعی مختلفی را فراهم خواهد ساخت(آجرلو،۱۳۹۰: ۶۰). تبعیض قومی و فرقه گرایی مذهبی از بارزترین ویژگی های حکومت سوریه در دوران اسد به شمار می رود که زمینه های نارضایتی گسترده را در میان اقشار گسترده ای از جمله بخشی از کردها و بویژه بنیادگرایان سنی که علوی ها را نامسلمان می دانند ایجاد کرده و بستر عمیقی از منازعات فرقه ای را در این کشور به وجود آورده است.

 

ترکیب طایفه ای خاص سوریه به یک صف بندی و شکاف عمیق منجر شده که در یک سوی آن بخش هایی از اکثریت اهل سنت و در سوی دیگر آن بخش های عمده اقلیت ها (علویان، مسیحیان، دروزی ها) قرار دارند. اگر بخش هایی از اکثریت مذهبی اهل سنت برای پایان دادن به حاکمیت اقلیت علوی مبارزه می کنند، اقلیت علوی از تمامی امتیازات حاکمیتی و ابزار قدرت موجود برای حفظ خود بهره برداری کرده و تا حدودی توانسته سایر اقلیت ها و اکثریت اهل سنت را از ترس حاکمیت نیروهای مذهبی متعصب سنی، با خود همراه کند.  

 

 

 

۳-۴-۱-۲- شکاف سیاسی

 

معارضان نظام حاکم خود از طیف وسیعی از نیروها تشکیل می شوند که دچار شکاف های درونی مختلف بوده و از ظهور به عنوان یک جبهه متحد باز مانده اند. اختلاف میان معارضان از طیف وسیعی از اختلاف، نظرها و دیدگاه های آنها ناشی می شود. به طور کلی، معارضان و مخالفان سوری را می‎توان به سه دسته کلی اسلام گرایان، ملی گرایان و ناسیونالیست های عرب تقسیم کرد. اسلام گرایان به دو گروه اخوان المسلمین و سلفی، ناسیونالیست ها به دو گروه قومی و چپ گرا تقسیم می شوند. این طیف بندی را نیز می توان به دو گروه یعنی نیروهای سکولار(ملی گرایان و قومی گرایان) و اسلام گرایان تقسیم کرد.

 

 

 

۳-۴-۱-۳- شکاف اقتصادی

 

یکی از مهمترین مسائل موجود در دنیای امروز، عوامل اقتصادی است که در موفقیت یا عدم موفقیت و در کل بر بقا و ادامه حیات حکومت تاثیر قابل توجهی دارد. عوامل اقتصادی در تحولات سوریه نیز بی تاثیر نبوده است(آجرلو،۱۳۹۰: ۶۱). بخش عمده توده های مردمی شرکت کننده در اعتراضات سوریه حاشیه نشینان و اقشار طبقات فرودست اجتماعی کشور هستند که به لحاظ تاریخی جزئی از پایگاه مردمی حزب حاکم بعث محسوب می شوند. طبقات اجتماعی کارگری و کشاورزان در بیش از یک دهه اخیر از اعمال سیاست های تعدیل اقتصادی متضرر شده اند و انگیزه بیشتری برای برخورد با وضع موجود یافته اند. این در حالی است که بخش های مهمی از طبقه متوسط شهری و بورژوازی تجاری در اعتراضات جاری فعال نبوده و بی طرف یا گاه همراهی با نظام حاکم را در پیش گرفته اند. همین واقعیت نقش عمده ای از گسترش ناآرامی به دو شهر عمده (دمشق و حلب) جلوگیری کرده و بحران را در مناطق حاشیه ای کشور (مانند درعا و ادلب) و برخی از شهر های کوچک تر در مرکز کشور(حمص و حما)محدود نگه داشته و از تبدیل آن به قیام فراگیر کشوری، جلوگیری کرده است.

 

 

 

۳-۴-۲- سطح تحلیل فرا منطقه ای

 

علاوه بر سطح داخلی، قدرت های فرا منطقه ای نیز در سطح بین المللی سعی نموده اند تا روند تحولات منطقه ای را به گونه ای هدایت و مدیریت کنند که در آینده به نحو بهتری منافع آن ها را تأمین نماید. بدیهی است که تمام بازیگران سعی دارند در سایر تحولات حد اکثر منافع را بدست آورند. منافع ملی کشورها ایجاب می کند که بازیگران برای کسب منافع و اهداف تعریف شده خود در این تحولات نقش بازی کنند از طرف دیگر به دلیل منافع محور بودن رویکرد بازیگران، با استراتژی و منطق دوگانه ای برخورد می کنند به این معنی که نوع رفتار بازیگران بین المللی نسبت به تحولات منطقه و سوریه متفاوت باشد. در یک کشور از مردم و در کشوری دیگر از حکومت ها حمایت به عمل می آورند. در بحران سوریه دو دسته از قدرت های بزرگ جهانی با راهبردهای متفاوت و متعارض وجود دارند.

 

نخست، قدرت هایی که خواستار تغییر وضع موجود در سوریه می باشند. از جمله مهمترین این کشورها که در تحولات سوریه نقش بارزی را ایفا می کند آمریکا می باشد. آمریکا که از تحولات خاورمیانه غافلگیر شده است و ادامه این روند را در تضاد با منافع خود می بیند در تلاش است که با بازتعریف خود در منطقه، امور منطقه را مدیریت کند. آمریکا برای حفظ امنیت رژیم صهیونیستی، تضعیف مقاومت در منطقه را در دستور کار خود قرار داده است. برای این کار، سوریه را به عنوان محور اساسی مقاومت، مورد هجمه همه جانبه داخلی، منطقه ای و بین المللی قرار داده است.

 

سیاست آمریکا در منطقه خاورمیانه پس از انقلاب های عربی تاثیرگذاری بر معادلات قدرت در منطقه و پیگیری سیاست سنتی خود یعنی حفظ توازن قوا در منطقه برای تامین منافع و امنیت ملی خود بوده است. آمریکا در استراتژی خود در سیاست خارجی همواره به اصل توازن قوا به عنوان یک اصل مهم برای تامین منافع خود در منطقه از جمله تضمین جریان آزاد نفت و انرژی و حفظ امنیت اسرائیل نگاه کرده است. بنابراین یکی از عناصر اصلی استراتژی کلان آمریکا در منطقه خاورمیانه بعد از بروز انقلاب های عربی حفظ توازن قوا و به نوعی تسلط بر معادلات منطقه است(برزگر،۱۳۹۲ :۲۸۶). یکی دیگر از کشورهای تأثیر گذار در تحولات سوریه که هم راستا با سیاست آمریکا می باشد فرانسه است. از آغازین روزهای شروع اعتراضات در سوریه، فرانسه حساسیت زیادی نسبت به عکس­العمل دولت بشار اسد در خصوص ناآرامی­ها از خود نشان داد. دولت فرانسه با محکوم کردن شدید اقدامات نامتناسب دولت دمشق در برخورد با مردم، همچون قضیه لیبی تلاش بسیاری برای اعمال فشار حداکثری به دولت سوریه در شورای امنیت سازمان ملل صورت داد. سیاست فرانسه در قبال بحران سوریه، تغییر رژیم در دمشق است.

 

گروه دوم، قدرت های خواستار حفظ وضع سابق در سوریه که در برگیرنده روسیه و چین می باشند و در بحران سوریه در مقابل آمریکا و دولت های اروپایی ایستادگی کرده اند. بنابراین در حالی که کشورهای غربی و متحدین عرب آنها برای تشدید فشارها علیه سوریه و فراهم آوردن زمینه برای دخالت نظامی در سوریه تأکید می کنند؛ روسیه و چین بر مخالفت های خود با چنین تلاش های خصمانه ای تأکیدکرده اند.

 

سیاست و برداشت‏ های روسیه نسبت به تحولات جهان عرب را باید ناشی از منافع و ارزش‏های خاص روسیه در چارچوب رقابت کلان با آمریکا در ارتباط با موضوعاتی همچون گسترش نظم آمریکایی به منطقه خاورمیانه و همچنین بحث گسترش سپر دفاع موشکی آمریکا در اروپا و سپر دفاع موشکی ناتو در ترکیه مورد ارزیابی قرار داد(برزگر،۱۳۹۲ :۲۷۱). روسیه به خوبی از این مسأله آگاهی دارد که در صورت سرنگونی دولت بشار اسد با مداخله نظامی غربی ها، دیگر قادر به ادامه روابط قبلی با سوریه نبوده و علاوه بر زیان های اقتصادی، از منظر نظامی نیز دچار خسارات عظیمی با از دست دادن بازار تسلیحاتی سوریه و پایان حضور دریایی آن نیز در بندر طرطوس خواهد شد(عبدالباری،۲۰۱۲). روسیه و سوریه همکاری‌ های نظامی گسترده‌ای دارند و نیروی دریایی روسیه دارای یک پایگاه دریایی در بندر طرطوس است که تنها پایگاه نظامی روسیه خارج از محدوده شوروی سابق محسوب می شود.

 

چین همانند روسیه نگران گسترش نقش و نفوذ آمریکا در منطقه خاورمیانه و از دست رفتن کشورهایی همچون سوریه در چارچوب تحولات عربی است(برزگر،۱۳۹۲ :۲۸۱). مخالفت روسیه و چین با غرب در خصوص بحران سوریه، تاکنون یکی از دلایل عدم قاطعیت آمریکا در سیاست های خود در قبال بحران سوریه بوده است. با توجه به اهمیت ژئواستراتژیکی و ژئوپلیتیکی بحران سوریه به ویژه از لحاظ امنیت اسرائیل، آمریکا به موافقت و همراهی قدرت هایی چون روسیه و چین در خصوص این بحران نیاز دارد. این موضوع سیاست آمریکا در قبال بحران سوریه را از سیاست آمریکا در قبال بحران افغانستان، عراق و تا حدودی لیبی از لحاظ بی توجهی به مخالفت روسیه و چین متمایز می کند. روسیه و چین بارها اعلام کرده اندکه با رویکرد غربی ها در قبال سوریه به شدت مخالفند. به همین جهت با وتوی قطعنامه پیشنهادی غرب علیه دولت سوریه در شورای امنیت سازمان ملل، به صورت جدی در صدد خنثی کردن اقدامات غرب در خصوص سوریه بر آمده اند. در این راستا روسیه دست به اقدامات دیگری نظیر ارسال محموله موشک های ضد کشتی پیشرفته به سوریه زده است اقدام دیگر روسیه، اعزام یک ناو گروه شامل ناو هواپیمابر به سواحل سوریه بوده است(عبدالباری،۲۰۱۲) این اقدام در واقع با هدف اعلام پشتیبانی جدی روسیه از دولت سوریه و به منزله هشداری به غرب انجام شد. می توان گفت که هدف اصلی روسیه از این اقدام، جلوگیری از شکل گیری هر گونه توافقی بین کشور های بزرگ غربی یعنی آمریکا ، فرانسه و انگلیس برای اقدام نظامی مشابه مورد لیبی در چارچوب عملیات فرا منطقه ایی ناتو علیه سوریه است. نقش دو قدرت روسیه و چین در مورد تحولات سوریه را می توان به عنوان قدرت موازنه کننده ای در مقابل غرب تلقی کرد.





موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1399-06-12] [ 01:42:00 ق.ظ ]




 

با شکل گیری بحران سیاسی در سوریه، بازیگران داخلی، منطقه ای و بین المللی بر اساس منافع و علایق خود جهت گیری مختلفی را در رابطه با این کشور که از اهمیت ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی در منطقه نیز برخوردار است، اتخاذ نموده اند. از جمله مهمترین بازیگران منطقه ای که دخالت های آشکاری در تحولات سوریه داشته داشته اند می توان به مثلث ترکیه، عربستان و قطر اشاره کرد. این بازیگران خواهان تغییر نظام در سوریه و با تأکید بر حل منازعه سوریه از طرق خشونت آمیز و مداخله ی خارجی هستند. هر یک از این کشورها دارای منافع خاصی در بحران سوریه می باشند. ترکیه از طریق بحران سوریه تلاش می‌کند تا شکوه و عظمت امپراتوری عثمانی را بازیابد و به گونه‌ای از مسیر سوریه راهی برای ورود به جهان عرب پیدا کند تا به این طریق منافع و خواسته‌های خود را محقق و خود را به عنوان بازیگر مهم و تأثیرگذار منطقه‌ای در راستای افول نقش مصر در منطقه مطرح کند؛ در همین راستا خواستار تغییر موازنه قوای منطقه ای به سود خود می باشد. هدف عربستان سعودی از دامن زدن به بحران سوریه و دخالت در آن تسویه حساب‌های قدیمی با رهبران سوریه و از بین بردن تمام گزینه‌ها و راهکارهای سیاسی برای حل بحران این کشور و از بین بردن پل ارتباطی بین ایران و جنبش‌های مقاومت در منطقه است. قطر با ثروت‌های مالی و نفتی هنگفت و کلان خود طی بحران سوریه تلاش کرده تا طی بحران سوریه نقشی بسیار فراتر از حجم و اندازه خود در عرصه منطقه‌ای بازی کند و تمام تلاش خود را برای اجرای اهداف آمریکا و اسرائیل در منطقه به کار برد و در این راه به حمایت از برخی از گروه‌های «جهادی تکفیری» برای تحقق طرح سیاسی خود برخیزد. اما عاملی که باعث اتحاد این سه کشور برای سرنگونی بشار اسد علی رغم اختلاف و تعارض در مواضع یکدیگر، احساس خطر نمودن از جانب ایران بود. با سقوط صدام حسین در عراق و پس از روی کار آمدن حکومت شیعی در این کشور، منافع این کشور به همدیگر نزدیک شد. قدرت گرفتن شیعیان و ایران در منطقه به نفع هیچ یک ار آنها نبود و منبع خطری برای این بازیگران محسوب می شد. همین امر هم باعث شد که سیاست های ریاض، آنکارا و دوحه به همدیگر نزدیک شود. احساس خطر یا تهدید مشترک باعث نزدیکی این بازیگران شده است و کانون این احساس خطر متوجه ایران و قدرت منطقه ای آن است. ترس از قدرت‌یابی منطقه‌ای ایران باعث شد که رقبایی که احساس تهدید و خطر می کردند به همدیگر نزدیک تر شوند و در خیلی از موارد سیاستهای نزدیک به هم اتخاذ کنند. دو رقیب منطقه ای ایران(عربستان و ترکیه) نیز با سیاستهای مختلف سعی در تضعیف ایران دارند و همین امر هم باعث برخی اتحادها و سیاستهای نزدیک به هم شده است. این مسئله را می توان بر اساس نظریه موازنه قدرت توضیح داد. و می توان به جرأت ادعا کرد که یکی از اهداف اصلی آنکارا و ریاض از پیگیری سیاست های تحریم، فشار، حمایت از معارضین و تغییر نظام در سوریه، تضعیف قدرت منطقه ای و نفوذ ایران در خاورمیانه هست تا توازن قدرت را به سود خود تغییر دهند.

 

 

 

۴-۲- روابط ترکیه و سوریه در دوران معاصر

 

جنگ جهانی اول، نقطۀ عطفی در سرنوشت ملل عرب و به خصوص سوریه پدید آورد. هنگامی که ناقوس جنگ جهانی اول به صدا درآمد، فرانسه و انگلیس تصمیم خود را برای تجزیه امپراتوری عثمانی گرفته بودند. شروع این جنگ بزرگ، دشمنی وکینه هایی را میان اعراب وترک ها برانگیخت. در طول جنگ، اعراب به رهبری شریف حسین و فرزندانش فیصل و عبدالله به امید کسب استقلال و قومیت عربی با فراموش کردن آرمان های اسلامی در کنار نیروهای مسیحی از انگلیس و فرانسه قرار گرفتند و در مقابل ترک ها که به نوبه خود در کنار آلمان و چند کشور مسیحی دیگر قرار گرفته بودند، ایستادند (امامی،۱۳۷۷: ۶۸۵)؛ بنابراین پس از قرن ها ارتباط مداوم و نزدیک میان ترکیه عثمانی و بلاد شام، یک دیوار بلند جدایی میان دو کشور ترکیه جدید به رهبری آتاتورک و سوریه جدید که بخش جدا شده ای از سوریه بزرگ به دست استعمار فرانسه بود و قبلا طبق پیمان « سایکس پیکو » حدود آن تقسیم و مشخص شده بود، بوجود آمد. در فاصله بین دو جنگ جهانی، در حالیکه ترکیه تحت حکومت آتاتورک به دنبال یک کشور مدرن غربی و بریدن از ریشه های اسلامی بود نخبگان عرب سوری به تدریج در صدد خروج از آثار باقی مانده از عثمانی و رواج گرایش های ملی گرایی عرب و وحدت عربی بودند. از سوی دیگر، دین اسلام که عامل وحدت میان بخش های مسلمان نشین امپراتور عثمانی از جمله استانبول و دمشق بود، با تعبیرها و تفسیرهای خاص و متفاوت در ترکیه و سوریه مواجه شد و از جانب حکم فرمایان به مایه انفصال و جدایی مبدل گردید (نقدی نژاد، ۱۳۸۷: ۶۰).

 

پس از جنگ جهانی دوم تحولات بین الملی و منطقه ای به کلی سوریه و ترکیه را به دو مسیر مختلف سوق داد. در سوریه نخبگان جدید، قدرت را به دست گرفتند و در جهت برقراری روابط با اتحاد شوری که به عنوان قطب جدید در صحنه بین المللی ظهور کرده بود حرکت کردند و از نظر اعتقادی تحت تأثیر افکار تند ملی گرایی عرب و کمونیسم قرار گرفتند. در حالی که ترکیه با جدیت تمام در جهت عکس آن حرکت نموده و به عضویت کامل پیمان آتلانتیک شمالی« ناتو » درآمد و روابط خود را ایالات متحده آمریکا و کشورهای غربی گسترش داد. مجموعه ی این عوامل ظهور دو طرز تفکر و اندیشه سیاسی متفاوت و متضاد در سوریه و ترکیه را بدنبال داشت که به نوبه ی خود موجب شد دو کشور فاصله بیشتری از یکدیگر بگیرند. علاوه بر این، شناسایی رژیم تصنعی اسرائیل از جانب ترکیه به این بدگمانی ها افزود (نقدی نژاد، ۱۳۸۷: ۶۲-۶۱). در حقیقت می توان گفت که در طول دوران جنگ سرد سوریه به شوروی و بلوک شرق گرایش داشت و امروزه نیز روابط نزدیکی با روسیه دارد؛ در حالی که ترکیه به آمریکا و بلوک غرب گرایش داشت و در حال حاضر نیز از روابط محکمی با ایالات متحده و غرب برخوردار است و از متحدین آنها در منطقه بشمار می آید.

 

همانگونه که ملاحظه شد؛ ترکیه وسوریه از گذشته تا به حال در روابط دو جانبه خود با مشکلاتی مواجه بوده اند. با نگاهی به گذشته تاریخی روابط دو کشور ترکیه وسوریه این نکته محرز می گردد که روابط دو کشور از مناسبات گرمی برخوردار نبوده است و همواره سایه اختلافات بر روابط دو جانبه دو کشور طنین انداز بوده است. در این میان سه اختلاف اصلی بر روابط این دو کشور تاثیر گذار بوده است. اختلاف ارضی در مورد استان هاتای، تقسیم منابع آبی مشترک و مسئله کردها، سه عامل مهم واختلاف انگیز در روابط ترکیه و سوریه بوده اند. سه اختلاف فوق الذکر، در گذشته با درجات مختلفی از شدت و ضعف بر روابط ترکیه و سوریه سایه انداخته اند و همواره باعث ایجاد تزلزل در روابط دوجانبه این کشورها بوده اند، در ذیل به سه اختلاف اصلی میان ترکیه و سوریه در سال های گذشته اشاره می شود.





موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:41:00 ق.ظ ]




 

۴-۷- دلایل تغییر رویکرد سیاست خارجی ترکیه در قبال تحولات سوریه

 

در مورد دیدگاه ها و اقدامات ترکیه نسبت به تحولات سوریه و اهداف آن از ایفای نقش در بحران سوریه را می توان در قالب تئوری رئالیستی و موازنه قوا مورد بررسی قرار داد. در مورد عمده ترین اهداف ترکیه از نقش آفرینی در تحولات سوریه می توان به : توجه به منافع ملی، ایفای نقش رهبری در منطقه و ایجاد تغییر در موازنه ی منطقه ای اشاره کرد. در ذیل اشاره ی کوتاهی به هر کدام خواهیم داشت.

 

 

 

۴-۷-۱- توجه به منافع ملی

 

اگر چه در دوره اردوغان و در راستای سیاست «به صفر رساندن مشکلات با همسایگان» ترکیه به گسترش روابط با سوریه پرداخت. اما در پی انقلاب های عربی رویکرد ترکیه نسبت به سوریه کاملاً عوض شد. زمینه اصلی این چرخش اولویت نگاه ترکیه در روابط با غرب می باشد. اما علی رغم بهبود روابط دو کشور طی سال های اخیر، چرخش رویکرد اردوغان نسبت به سیاست های بشار اسد در پی تحولات اخیر در سوریه ناشی از عوامل داخلی چون اهمیت به منافع ملی در سیاست خارجی ترکیه و عوامل خارجی چون نقش کشورهای خارجی به ویژه آمریکا و اتحادیه اروپا می باشد(برزگر،۱۳۹۲: ۳۱۰). بدیهی است که تمام بازیگران سعی دارند در سایر تحولات حداکثر منافع را بدست آورند. منافع ملی کشورها ایجاب می کند که بازیگران برای کسب منافع و اهداف تعریف شده خود در این تحولات نقش بازی کنند. ترکیه نیز به عنوان بازیگر منطقه ای حاضر در مسأله سوریه با تبعیت از آموزه‌های «رئالیستی» حاکم بر سیاست خارجی خویش در صدد بهره برداری بیشتر و به تبع آن تأمین حداکثری منافع ملی خویش در ابعاد گوناگون وجودی از طریق مشارکت در بحران سوریه بوده است. دولت ترکیه ضمن تبعیت از اصول و مبانی شکل دهنده سیاست خارجی خویش که مبتنی بر آموزه‌های واقعگرایانه که تأکید بر قدرت به خصوص ابعاد نظامی آن، اولویت بخشیدن به منافع ملی، اعتقاد به شرایط هرج و مرج گونه (آنارشیک) نظام بین الملل، فقدان اقتدار مرکزی در سیاست بین الملل، عقلانیت رفتاری دولت‌ها در تامین حداکثری منافع ملی و همچنین عدم امکان توسعه همکاری های بین المللی از ویژگی‌های بارز آن می ‌باشد، از همان ابتدا به عنوان یکی از بازیگران تأثیرگذار فارغ از ابعاد منفی یا مثبت ماهیت تأثیرگذاری خویش، در بحران سوریه شناخته شده است که از آغاز بحران در سوریه سعی کرده است با حمایت از نیروهای معارض داخلی و تقویت آن‌ها، زمینه‌های سرنگونی بشار اسد را فراهم کرده و در نهایت با سقوط نظام سیاسی سوریه به آنچه که می‌خواست و در صدد آن بوده است یعنی تغییر ساختاری نظام سیاسی سوریه و متعاقب آن تحقق مقام مرجعیت منطقه ای ترکیه از این راه، دست یازد. واقعیت این است که ترکیه از همان ابتدا در راستای تحقق «حاصل جمع جبری صفر» وارد بازی استراتژیکی با سوریه شد. به این معنا که هر میزان امتیازی که ترکیه به دست خواهد آورد به همان میزان امتیاز را سوریه باید از دست بدهد. یعنی نتیجه برای دولت ترکیه مثبت و برای سوریه منفی باشد. یا به عبارت بهتر، برآیند و نتیجه نهایی بازی برد ترکیه و باخت سوریه شود (خوشایند، مهر۱۳۹۱).

 

 

 

۴-۷-۲- ایفای نقش رهبری

 

ترکیه در تلاش است به جای جایگاه بی طرفانه در امور خاورمیانه، تبدیل به بازیگری مهم در این منطقه گردد(امیدی و رضایی، ۱۳۹۰: ۲۳۳). اهمیت ترکیه در منطقه به شکل مستمر، در حال افزایش است و تمایل ترک ها برای تبدیل شدن به بازیگر اصلی منطقه، بر بیشتر تلاش‌های دیپلماتیک آنها سایه انداخته است، اما دقیقاً نمی توان سیاست ترکیه را تعریف کرد. آشکار است که ترکیه به انتقاد شدید از بشار اسد و حکومت بعث این کشور می پردازد و اظهارات ترک‌ ها هر روز به مواضع سران آمریکا نزدیکتر می شود. ترک‌ ها پناهندگان سوری را که خواهان عبور از مرزها هستند در پناه خود می گیرند(والرشتاین، ۲۰۱۲). یکی از اهداف اصلی ترکیه از نقش آفرینی در تحولات سوریه را باید در بلند پروازی های آنکارا در دست یابی به نقش رهبری سیاسی در منطقه دانست. ترکیه در صدد است با بهره گیری از نفوذ خود در سطح منطقه در ظاهر با حمایت از اعتراضات مردمی در خاورمیانه به عنوان یکی از مؤلفه های قدرت نرم در سیاست خارجی خود استفاده کند تا در صورت بروز هر گونه تغییر در کشورهای منطقه جای پای خود را در سیاست های دولت های بعدی باز کند. در این میان ترکیه نیز ضمن همراهی با غرب و تثبیت موقعیت خود به عنوان مدلی میانه رو و مترقی از کشوری اسلامی، خود را به عنوان بازیگری مهم در جهان اسلام و خاورمیانه مطرح خواهد کرد. از سوی دیگر با ادامه حمایت از فلسطین خود را به عنوان پرچمدار مقاومت در منطقه معرفی خواهد نمود (برزگر،۱۳۹۲ :۱۹۳).

 

 

 

۴-۷-۳- ایجاد تغییر در موازنه ی منطقه ای

 

تحولات اخیر در خاورمیانه را می توان به عنوان محور اصلی تغییر در موازنۀ قدرت منطقه ای دانست. هر گونه جابه جایی در ساخت قدرت سیاسی کشورهای منطقه، دارای ییامدهای راهبردی برای کشورهای مختلف خواهد بود. به عبارتی دیگر، جا به جایی قدرت و رهبران سیاسی در خاورمیانه نه تنها منجر به ایجاد خلاء قدرت در سطح منطقه ای می شود بلکه می توان آن را زمینه ساز دگرگونی های بنیادی تری در حوزۀ امنیت منطقه ای دانست. بنابراین تحولات مربوط به بهار خاورمیانه بر معادله قدرت و موازنه منطقه ای خاورمیانه تأثیرگذار خواهد بود. در این راستا کشورهایی همانند ترکیه و عربستان در صدد برآمدند تا بر موازنۀ منطقه ای تاثیر به جا گذارند. بنابراین ترکیه و بازیگرانی که نقش رقیب منطقه ای ایران ایفا می نمایند، تلاش دارند تا نقش ایران در برقراری امنیت منطقه ای در خاورمیانه را کاهش دهند. به همین دلیل از یک سو درصدد تغییر موازنه قدرت منطقه ای علیه جمهوری اسلامی ایران هستند، از سوی دیگر تلاش می کنند تا موج های جدید نوگرایی را در حوزه شکل بندی های قدرت منطقه ای تحت تأثیر قرار دهند(مصلی نژاد،۱۳۹۱: ۳۵). ترکیه همواره ایران را به عنوان یک رقیب در منطقه می بیند. این کشور رقابت تاریخی در خاورمیانه با ایران دارد اگر چه این رقابت یک رقابت یک رقابت نرم ژئوپلیتیکی می باشد که در سال های گذشته شدت بیشتری پیدا کرده است.

 

بعد از حمله آمریکا به عراق و بدنبال آن خروج نظامیان آمریکایی، ایران نقش فعال تری در عراق پیدا کرده است، علاوه بر آن از طریق گروه های طرفدار خود در لبنان توانست جایگاه خود را در این کشور تثبیت کند؛ همچنین خواهان برقراری و گسترش روابط با مصر می باشد ؛ از طرف دیگر حمایت های مطلق ایران از نظام اسد باعث بی اعتمادی گروهی از مردم سوریه شده است، از این زمان فرصت برای ترکیه هموار شد که با ایجاد تغییر در نظام سوریه، این کشور را از هم پپیمانی با ایران جدا کند. به خصوص که ترکیه از حمایت آمریکا نیز برخوردار است(نیفین، ۲۰۱۱). از یک دهه گذشته همواره این مسأله در سطح منطقه مطرح بوده است که توازن استراتژیک منطقه ای به هم خورده است و ایران جایگاه ویژه و برتری در سطح منطقه به دست آورده است، از جمله کشورهای منطقه که نسبت به این مسأله واکنش نشان دادند رژیم صهیونیستی و عربستان سعودی بودند و در مقابله با ایران، تشییع و مقاومت برآمدند. بعد از تحولات اخیر منطقه ترکیه نیز به تدریج به این جریان نزدیک شده است و درصدد جلوگیری از نقش ایران در منطقه پرداخت.

 

آنکارا معتقد است در صورتی که بشار اسد حفظ شود، موازنه بین ایران، عراق و سوریه دسترسی ترکیه به خاورمیانه را با مشکل مواجه خواهد کرد. ترکیه بر این تصور بوده است که با تغییر نظام حکومتی در سوریه و روی کار آمدن دولتی نزدیک و همراستا، می تواند حوزه نفوذ خود را در منطقه خاورمیانه و شرق مدیترانه گسترش دهد. به همین دلیل سیاست خارجی این کشور برای اینکه در آینده جای پای محکمی در سوریه برای خود ایجاد کند به حمایت مخالفین بشار اسد پرداخته است. رئالیسم حاکم بر سیاست خارجی آنکارا، سیاستمداران ترک را واداشته است تا از نخستین روزهای آغاز تحولات سوریه تمام قد در مقابل دمشق قرار گرفته و با بهره گرفتن از تمامی اهرم‌های تحت اختیار خود اعم از قابلیت‌های سیاسی، توانمندی‌های اقتصادی، پتانسیل‌های استراتژیکی، امتیازات ایدئولوژیکی و نفوذ فرامنطقه‌ای، بدنبال تحقق اهداف از پیش تعریف شده خویش در ابعاد سیاسی، امنیتی، ایدئولوژیکی و… با بهره گرفتن از تحولات سوریه و فرصت‌های ناشی از بحران موجود در دمشق باشند. حمایت از اپوزیسیون سوری و برگزاری کنفرانس برای آن ها در ترکیه و همچنین پذیرایی از مردم سوریه در مرزهای مشترک دو کشور، نشان‏دهنده تمایل ترکیه برای تغییرات سیاسی در سوریه است. این سیاست ترکیه می ‏تواند منجر به تضعیف جایگاه ایران در سوریه و در نتیجه در لبنان و غزه شود و توازن منطقه‏ ای را به ضرر ایران تغییر دهد(برزگر،۱۳۹۲ :۱۵۴).





موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:41:00 ق.ظ ]




 

۴-۹- روابط عربستان سعودی و سوریه

 

روابط عربستان و سوریه در زمان بشار اسد به دلایلی از جمله تحکیم روابط سوریه با ایران، دخالت سوریه در لبنان – که برای عربستان از اهمیت ویژه ای برخوردار بود- و بدنبال آن ترور رفیق حریری (۲۰۰۵) نخست وزیر اسبق لبنان تیره شد. این امر به دنبال خود کاهش حجم سرمایه گذاری عربستان در سوریه را به دنبال داشت( عمر حسن، ۲۰۱۲)؛ اما از نیمه های سال ۲۰۰۸ تا سال ۲۰۱۱ بهبودی در روابط دو طرف به وجود آمد. به گونه ای که ملک عبدالله، پادشاه عربستان در اکتبر ۲۰۰۹ به دمشق سفر کرد. اما با آغاز تحولات سوریه، عربستان تصمیم گرفت که بر سر سرنگونی اسد قمار کند، گفته مشهوری را پادشاه عربستان در آگوست ۲۰۱۱ بر زبان راند؛ مبنی بر این که خشونت برای کشور او قابل قبول نیست و از اسد می خواهد که جلوی کشتار را بگیرد روابط دو کشور تیره شد. در واقع در طی چند دهه اخیر، روابط سعودی ها با سوریه کاملا جنبه رقابت گونه داشته است و عامل شکست بسیاری از طرح های عربستان در لبنان، مناطق فلسطینی و … را در سیاست ها و برنامه های سوریه جستجو می کند. تنش ها میان سوریه و عربستان بعد از سقوط صدام حسین و قدرت گیری نیروهای شیعی در عراق دو چندان شده است و باعث گردیده است که عربستان سیاست تضعیف نظام سوریه را در دستور کار قرار دهد. لذا عربستان سعودی از سال های ۱۹۸۲ به بعد، به حمایت از سلفی های سوری پرداخته است و آن را هم اینک به اوج رسانده است.

 

 

 

۴-۱۰- رویکرد سیاست خارجی عربستان سعودی در قبال بحران سوریه

 

رژیم سیاسی عربستان به گفته بهجت کورانی، متخصص جهان عرب، در چارچوب نظام های استبدادی قبیله ای سلسله ای طبقه بندی می شود(کرمی، ۱۳۹۰: ۸۱). این رژیم اقتدارگرا همواره با تکیه بر سیاست چماق و هویج( السیف أو المنسف)، تاکنون توانسته است سلطه ی خود را ابقاء و تحکیم کند. در رژیم های اقتدار گرا، از آنجا که سازوکار نهادینه شده ای برای انتقال قدرت وجود ندارد و سازگاری با تحولات داخلی و خارجی برای رژیم ایستا اغلب دشوار و حتی غیر ممکن است، چنین رژیمی همواره از دریچه ی امنیت به تحولات می نگرد و در تعامل با چالش های آن، از ابزارهای امنیتی بهره می گیرد. هر چند در کنار ابزارهای امنیتی چه بسا از مشوق هایی برای غلبه بر چالش ها بهره می گیرد. در پیگیری اهداف اعلانی واعمالی سیاست خارجی عربستان، اولویت های کاملاً مشخصی دنبال می شود. اولویت های سیاست خارجی عربستان به شدت متأثر از نفت و حرمین شریفین می باشد. این اولویت ها به ترتیب اهمیت عبارتند از: شبه جزیره ی عربستان، جهان عرب، جهان اسلام و سپس عرصه بین المللی(احمدیان و زارع، ۱۳۹۰: ۸۰-۷۹). ریاض تهدید علیه این محورها را تهدید علیه امنیت ملی خود قلمداد می کند و حاضر است برای پیشگیری از آن به جنگ متوسل شود. ارسال نیروهای نظامی و امنیتی به بحرین برای سرکوب نیرو های مردمی تحت عنوان نیروی سپر جزیره به خوبی تاییدی بر این موضوع است. عربستان سعودی به دنبال سقوط متحدین خود از جمله تونس و مصر به هیچ وجه نمی تواند سقوط یکی دیگر از حکومت های سنی در سطح منطقه را تحمل کند، در نتیجه بر خلاف سیاست سنتی و میانه رو خود؛ از تمامی ابزار های موجود حتی توسل به نیروهای امنیتی- نظامی استفاده می کند تا مانع از تغییر بیشتر شرایط به ضرر خود شود. در سوریه شرایط کاملاً متفاوتی حاکم است، برای مقامات سعودی واضح است که سقوط بشار اسد تا چه میزان می تواند توازن از دست رفته منطقه را به شرایط اول باز گرداند. در نتیجه این امر، عربستان بر خلاف سیاست سنتی خود که مبتنی بر میانه روی و حفظ وضع موجود بود، در سوریه سیاست دیگری اتخاذ نموده است. حمایت مالی و لجستیکی از نیروهای داخلی، ارسال اسلحه و مهمات، مداخله در امور داخلی  و… از جمله سیاست ها و اقدامات عربستان سعودی در قبال بحران سوریه بوده است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

۴-۱۱- رویکرد تهاجمی به نظام و حمایت از معارضین

 

در ارزیابی اقدامات عربستان سعودی می توان گفت، در فرصت بهار عرب، ملک عبدالله شیپور تغییر در سوریه را به صدا درآورده است. وی در بیانیه ای غیر منتظره گفت که ادامه کشتار در خیابان های سوریه برای عربستان غیر قابل قبول است و توسط اسلام چشم پوشی نمی شود. سعودی ها مایل اند سوریه را سرنگون سازند و برای این تصمیم دلایل ژئوپلیتیکی و ایدئولوژیکی فراوانی دارند(نیاکوئی و بهمنش، ۱۳۹۱: ۱۲۱). عربستان سعودی برای پیشبرد اهداف خود از قدرت سخت و از گروه های سلفی های مسلح و وابسته به القاعده حمایت می کند، سعودی ها نمی توانند طرفدار اصلاحات یا انتخابات در سوریه باشند چون در این کشور انتخابات آزاد، هرگز وجود نداشته است. همچنین آن ها طرفدار تشکیل دولتی در سوریه هستند که هم راستا با منافع خود در منطقه باشد و هم از نفوذ ایران در منطقه نیز جلوگیری به عمل آورد.

 

عربستان در راستای رسیدن به هدف خود از مکانیسمهای مختلفی استفاده می کند. از جمله ساز و کارهای عربستان برای مداخله در سوریه، می توان به حمایت های مالی و تسلیحاتی از مخالفان نظام سوریه، همچنین تحریک اختلافات قومی و مذهبی در داخل سوریه، بکارگیری ابزارهای نرم افزاری وتبلیغاتی و به راه انداختن جنگ روانی اشاره کرد. حمایت های مالی و معنوی عربستان از معارضین سوری امروزه دیگر امری پذیرفته شده است؛ در این میان عربستان نقش جدید و فعال خود را در ساقط کردن نظام بشار اسد می بیند. عربستان، قطر و ترکیه با حمایت و مسلح سازی گروه های تروریستی، موجب بسته شدن افق گفت وگو و حل مسالمت آمیز بحران و واردشدن خسارات مادی و تلفات انسانی به ملت سوریه شده اند.

 

در واقع سعودی ها قصد دارند با بردن تحولات سوریه به سمت رویارویی نظامی و نوعی از جنگ داخلی و حتی منطقه ای، روند انقلاب های عربی را با مجموعه ای از چالش ها و موانع مواجه کنند و در واقع با ایجاد الگویی جدید از تحولات و بحران ها،‌ جنبش ها و مطالبات مردمی در منطقه را به اولویت ها و مسائل با اهمیت در سطوحی پایین تر تبدیل نمایند. پشتیبانی مالی و اختصاص دلارهای عربستان برای تهیه سلاح و ارسال به داخل سوریه و ارائه راهکارهای عملیاتی به افراد برجسته در میان اعتراض کنندگان و مرتبط کردن آنها با رسانه های بین المللی و ایجاد فشار رسانه ای از طریق رسانه های تحت حاکمیت آن کشور می باشد(کرمی، ۱۳۹۰: ۹۴-۹۳). این کشور، علاوه بر حمایت مالی گسترده از مخالفان، با نقش آفرینی در اتحادیه عرب سبب تعلیق عضویت سوریه در اتحادیه عرب شد. همچنین علاوه بر حمایت از گروه های سلفی و تروریستی، حمایت گسترده ی رسانه ای از مخالفان با رسانه هایی همچون شبکه تلوزیونی العربیه و روزنامه های الحیات و الشرق الاوسط نیز از سایر اقدامات عربستان بوده است(برزگر،۱۳۹۲: ۱۹۳). عربستان سعودی همواره پشتیبان فکری و مالی گروه های سلفی و وهابی تند رو در منطقه و جهان بوده است. این کشور از این گروه ها جهت پیشبرد منافع خود استفاده می کند و نگاهی ایدئولوژیک به منطقه دارد. در همین راستا، گزارش های رسیده حاکی از نقش عربستان سعودی و پشتیبانی مالی مخالفان حکومت سوریه به خصوص از گروه های سلفی رادیکال است(نیاکوئی و بهمنش، ۱۳۹۱: ۱۲۱). دخالت های عربستان در سوریه با حمایتهای مالی، تبلیغاتی و تسلیحاتی از گروه های مسلح، مانع امنیت و ثبات در این کشور شده است. در همین راستا نقش شاهزاده بندر بن سلطان، رئیس دستگاه اطلاعاتی عربستان سعودی در بحران سوریه انکارناپذیر است. با پایان یافتن نقش قطر در براندازی نظام بشار اسد و تقدیم پرونده این بحران به عربستان سعودی و شخص بندر بن سلطان، وی تلاش بسیاری برای تغییر موازنه قوای میدانی در سوریه انجام داده است. در واقع پیروزی ارتش سوریه بر عناصر مسلح و گروه های تکفیری در «نبرد القصیر»  که به همراه حزب الله لبنان صورت گرفت؛ منجر به تغییر توازن میدانی به سود دولت سوریه و نیروی ارتش آن شد. تغییر حاصل شده در موازنه نیروهای داخلی بعد از شکست تروریست ها در نبرد القصیر  موجب نگرانی و هراس آل سعود شد.

 

شهر قصیر که در ده کیلومتری مرز سوریه با لبنان واقع است، اهمیت استراتژیک بسیاری دارد؛ زیرا بین محور دره ی بقاع در لبنان و شهر دهل در مرز سوریه با لبنان ارتباط برقرار می کند و مسیر مبادلاتی با لبنان است. کنترل ارتش سوریه بر این شهر ضمن آنکه می تواند جلوی کمک هایی را که از لبنان به مخالفان دولت سوریه می شود، سد کند؛ ارتباط دولت سوریه با حزب الله لبنان را حفظ می کند(غرایاق زندی،۱۳۹۲: ۳۳). بنابراین در اختیار گرفتن کامل شهر قصیر توسط ارتش سوریه و بیرون راندن گروه های تکفیری از آن موجب شد که عربستان به حمایت آشکار از  این گروه های سلفی و جهادی بپردازد. این عامل نیز باعث ارتباط بیشتر بندر بن سلطان با گروه های تکفیری و جهادی حاضر در بحران سوریه شده و به تحرک و فعال شدن وی در پرونده بحران سوریه منجر شده است.

 

بندر بن سلطان همچنین تلاش فراوانی برای اقناع مسکو برای جلوگیری از ارسال تجهیزات نظامی به ارتش سوریه انجام داده است. سفر اخیر «بندر بن سلطان» به روسیه با هدف بازداشتن «ولادیمیر پوتین» از پشتیبانی سوریه انجام شد. ریاض در قبال کوتاه آمدن روسیه از بشار اسد و عدم در اختیار گذاشتن تجهیزات نظامی به دولت سوریه، پیشنهاد خرید تجهیزات نظامی به قیمت ۱۵ میلیارد دلار را به مسکو داده است(الشرقاوی، ۲۰۱۳).همچنین در صورت قبول مسکو در مورد عدم حمایت از بشار اسد در شورای امنیت و عدم رد قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل بر علیه سوریه تعهد می کند که قطر با صادرات گاز روسیه به اروپا رقابت نخواهد داشت و حضور پایگاه نظامی روسیه در بندر طرطوس را به رسمیت بشناسد( البستانی، ۲۰۱۳). اما رئیس جمهور روسیه، پیشنهاد عربستان در مورد کناره گیری از قضیه سوریه را رد کرد. خطاب «ولادیمیر پوتین» به بندر این بود که روسیه متحدین خود را به مشتی از نقره نمی فروشد. به همین دلیل بندر اظهار داشت که جنگ تنها گزینه، و راه حل باقی مانده، حمله نظامی است و متحدین سوریه باید کنفرانس ژنو را فراموش کنند(عبد الباری، ۲۰۱۳)

 

با شکست طرح آل سعود که با هدف بازداشتن روسیه از پشتیبانی سوریه انجام شد؛ «بندر بن سلطان» درخواست خود به آمریکا را مبنی بر ادامه خونریزی و حمایت از مخالفان مطرح کرد. رئیس دستگاه اطلاعاتی عربستان مدت هاست که بر کمک به مخالفان دولت سوریه تمرکز کرده و اکنون نیز در تلاش ها برای اقدام نظامی علیه دمشق، نقشی محوری ایفا می کند.

 

پس از اینکه آمریکا اعلام کرد که اقدام به حمایت تسلیحاتی از گروه های مسلح در سوریه خواهد کرد، عربستان سعودی مسئولیت ارسال سلاح های پیشرفته و جدید را برای معارضان سوری بر عهده گرفت و در این راه قراردادهایی تسلیحاتی با چندین کشور منعقد کرد. تجهیزات نظامی که عربستان با هزینه خود برای گروه های مسلح در سوریه فرستاده است، طی هفته های اخیر از طریق اردن و پس از اعمال سیاست چماق و هویج ریاض بر امان برای اینکه خط پشتیبانی از گروه های مسلح در سوریه را از طریق خاک خود بگشاید، فرستاده شده است( الفاس، ۲۰۱۳).





موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:41:00 ق.ظ ]




 

۴-۱۲-۴- رقابت با ایران و تغییر در موازنۀ قدرت منطقه ای

 

تحولات اخیر در خاورمیانه را می توان به عنوان محور اصلی تغییر در موازنۀ قدرت منطقه ای دانست. هر گونه جابه جایی در ساخت قدرت سیاسی کشورهای منطقه، دارای پیامدهای راهبردی برای کشورهای مختلف خواهد بود. به عبارتی دیگر، جا به جایی قدرت و رهبران سیاسی در خاورمیانه نه تنها منجر به ایجاد خلاء قدرت در سطح منطقه ای می شود بلکه می توان آن را زمینه ساز دگرگونی های بنیادی تری در حوزۀ امنیت منطقه ای دانست. بنابراین تحولات مربوط به بهار خاورمیانه بر معادله قدرت و موازنه منطقه ای خاورمیانه تأثیر گذار خواهد بود. در همین راستا، تحولات و ناآرامی های سوریه فرصتی برای عربستان سعودی به منظور تضعیف موقعیت ایران در موازنه قدرت منطقه ای است(مصلی نژاد،۱۳۹۱: ۳۵). عربستان سعودی نظم منطقه‌ای شکل گرفته پس از تحولات جهان عرب در راستای منافع موجود را قبول ندارد و این توازن قدرت منطقه‌ای را در تقابل با نگاه و سیاست های خود ارزیابی می کند. به همین دلیل آل سعود در پی آن هستند تا با بهره‌گیری از بحران ها و فرصت های موجود، نظم و توازن قدرت موجود منطقه ای را به نفع خود تغییر دهند.

 

عربستان سعودی از جمله کشور های عربی است که به ویژه بعد از سرنگونی صدام در عراق خود را در رقابت جدی با ایران قرار داده است و تلاش دارد در برابر ایران نوعی توازن برقرار کند و از رشد روز افزون قدرت ایران جلوگیری کند به همین خاطر است که به نسبت دیگر کشور های عربی منطقه رفتاری کاملا تهاجمی نسبت به سیاست ایران در منطقه دارد(نادری نسب، ۱۳۸۶: ۳۳۲). با توجه به الزامات قدرت منطقه ای بودن- که هدف اصلی عربستان سعودی در منطقه خاورمیانه است- این کشور توجه فراوانی به افزایش توان نظامی خود داشته است. خرید تسلیحاتی عمده و توسعه زیر ساخت های نظامی از جمله فعالیت های عربستان در این زمینه است(صادقی و احمدیان، ۱۳۸۹: ۱۵۱). اختصاص بودجه ای قابل توجه از کل بودجۀ این کشور برای امور نظامی و خرید تسلیحات پیشرفته، در راستای رقابت و فائق آمدن بر قدرت های منطقه ای اتخاذ می شود.

 

همچنین سیاست فعالانه این کشور نسبت به تحولات جهان عرب به ویژه در مورد مصر، بحرین و سوریه، نشان‏گر تلاش عربستان برای ایفای نقش فعالانه در منطقه با هدف تغییر توازن قوای منطقه ‏ای از دست‏ رفته به سود خود است. بنابراین تغییر موازنه قوای منطقه‏ ای به سود ایران و شیعیان، مهم ‏ترین عامل تغییر سیاست کلان عربستان سعودی در منطقه بوده است. از سوی دیگر، تحولات جهان عرب نیز اولین محل نمایش سیاست جدید عربستان سعودی و تلاش این کشور برای تغییر توازن قوای منطقه ‏ای به سود خود محسوب می‏ شود. سعودی ها سوریه و تغییر رژیم در این کشور را به عنوان نقطه آغازی برای بر هم زدن موازنه قوای منطقه ای نگاه می کنند. عربستان سعودی احساس می کند که به واسطه تحولات یک دهه گذشته در منطقه خاورمیانه، موازنه قوای منطقه ای به ضرر این کشور به هم خورده است و به ویژه با گسترش جنبش های مردمی در جهان عرب و فروپاشی رژیم های محافظه کار عربی مانند رژیم مبارک موازنه ی قوا به صورت جدیدتری در حال تغییر به زیان این دولت است. از این رو عربستان با توجه به تحولات و ناآرامی های سوریه تلاش می کند که بحران سوریه را به نقطه آغازی برای بر هم زدن و تغییر موازنه قوا به گونه ای معکوس با یک دهه گذشته تبدیل کنند و باعث ایجاد نظم منطقه ای نوینی شود که عربستان در آن نقش کانونی را داشته باشد. رویکرد سعودی ها به تحولات سوریه، تلاش برای تبدیل بحران سوریه به عنوان عامل یا تحولاتی بازدارنده در مقابل جنبش های مردمی جهان عرب است.

 

حمایت های سیاسی، امنیتی و ژئوپلیتیکی آمریکا از عربستان محور اصلی شکل گیری تضادهای ژئوپلیتیکی جدید و برهم خوردن توازن قدرت منطقه ای محسوب می شود. الگوی رفتاری عربستان نشان می دهد که دولت آن کشور قصد ندارد تا اجازه بدهد که تحول قدرت منطقه ای ایران ادامه پیدا کند و یا اینکه ارتقاء نقش منطقه ای ایران به سکوت بگذرد. بنابراین از الگوی تهاجمی استفاده می نماید. چنین الگوهایی دارای ماهیت رسانه ای، دیپلماتیک و امنیتی است (ترابی، ۱۳۹۰: ۱۶۰-۱۵۸).

 

بر این اساس این کشور در تلاش است با اقدامات مختلف سیاسی، امنیتی و مالی و در هماهنگی با سایر کشورهای مخالف سوریه به تغییر رژیم این کشور کمک کند. مقامات عربستان سعودی در اجلاس های مختلف برگزار شده به خصوص اجلاس موسوم به دوستان سوریه و اجلاس اتحادیه عرب نقش فعال داشته اند و مواضعی رادیکال برای تغییر رژیم سوریه اتخاذ کرده اند. عربستان ضمن تلاش برای تغییر رژیم در سوریه سعی دارد از این موضوع اطمینان یابد که پس از سقوط دولت حاکم سوریه حکومتی دوست در این کشور شکل خواهد گرفت (اسدی،۱۳۹۱: ۱۵۸). مقامات سعودی بر این باورند که حمله آمریکا به افغانستان و عراق باعث برکناری رژیم ‏های ضدایرانی و قدرت ‏یابی جمهوری اسلامی ایران در این دو کشور شده است. این حملات به شکلی عراق و افغانستان را از موقعیت تهدید خارج و آن ها را تبدیل به فرصتی مناسب برای ایران نموده و توازن قوای منطقه‏ای را به ضرر عربستان و سایر کشورهای عربی تغییر داده است. از سوی دیگر با به قدرت رسیدن شیعیان در عراق و موفقیت‏ های حزب ‏الله در لبنان، روند قدرت‏ یابی ایران و شیعیان در منطقه سرعت بیشتری یافته است. (برزگر،۱۳۹۲: ۲۲۹) برای سعودی­ها تحولات سوریه دارای ارزش استراتژیکی است و سعی در تداوم یا تشدید بحران سیاسی جاری سوریه از طریق مداخله­های مالی و نظامی دارند؛ چرا که از نقطه نظر آنان، تغییر رژیم سوریه نقطه آغازی برای بر هم زدن موازنه قوای منطقه­ای به نفع عربستان است. سوریه به دلیل برخورداری از موقعیت ژئوپلیتیکی و استراتژیکی از اهمیتی ویژه ای در منطقه برخوردار است؛ به همین دلیل آینده این کشور می ­تواند توازن قوا را در منطقه به شکل جدیدی تعریف کند. از همین رو عربستان به دنبال نفوذ در کشور دیگر و برقراری توازن قدرت در منطقه با ایران بوده است. در واقع کمک عربستان به معارضان سوری و دخالت آشکار در امور داخلی این کشور در چارچوب موازنه قدرت با ایران صورت می پذیرد.

 

 

 

۴-۱۳- چالش ها و فرصت های عربستان سعودی نسبت به رویکرد خود در تحولات سوریه

 

در تبیین تأثیرات بحران سوریه بر منافع و امنیت ملی و منطقه ای عربستان می توان به تأثیرات کوتاه و بلند مدت اشاره کرد. در کوتاه مدت بحران سوریه از چند منظر برای امنیت و منافع دولت سعودی مفید و مطلوب است. اما در بلند مدت این بحران پیامدهای منفی قابل توجهی برای سعودی ها خواهد داشت.

 

با تشدید بحران سوریه توجه و تمرکز جامعه بین المللی و بازیگران منطقه ای به این بحران معطوف می شود و در نتیجه جنبش ها و مطالبات مردمی درون عربستان و محیط پیرامونی به خصوص بحرین و یمن دست کم در مقطعی با وقفه و بی توجهی مواجه می گردد.

 

پیامد مثبت دیگر بحران سوریه برای عربستان سعودی آن است که ابعاد قومی – فرقه ای و اهمیت راهبردی تحولات سوریه و همچنین تعارض منافع بازیگران که در نهایت، مناقشه های منطقه ای را گسترش می دهد، باعث می شود نقش عربستان به عنوان نماینده اهل سنت در مناقشه فرقه ای و رقابت های راهبردی منطقه ای ارتقا پیدا کند. سومین پیامد مثبت بحران سوریه برای عربستان سعودی در چهارچوب موازنه قدرت منطقه ای قرار می گیرد. تحولات و ناآرامی های سوریه فرصتی برای عربستان به منظور تضعیف موقعیت ایران در موازنه قدرت منطقه ای است.

 

بحران سوریه علاوه بر نتایج مثبت کوتاه مدت برا ی عربستان سعودی در بلند مدت پیامدهای منفی برای سعودی ها خواهد داشت. اصلی ترین پیامد اینکه هر نوع تغییر و دگرگونی در سوریه در نهایت در مدار تغییرات منطقه ای را گسترده تر خواهد کرد و کمکی به حفظ وضع موجود و سنتی در منطقه نمی کند. نکته مهم اینکه سوریه در هر شرایطی به وضعیت گذشته باز نخواهد گشت و بیشتر به کشورهای مردم سالار نزدیک تر خواهد شد. در نتیجه موج تغییر در منطقه گامی دیگر پیش خواهد رفت و ممکن است در مراحل بعد و پس از به سامان رسیدن شرایط کشورهای بحرانی کنونی و به خصوص سوریه، عربستان سعودی و کشورهای پیرامونی آن مجبور شوند سیاست های جدید در قبال جنبش ها و مطالبات مردمی اتخاذ کنند. این موضوع در چارچوب ظرفیت های کنونی دولت سعودی و رویکردهای آن ممکن است باعث ایجاد چالش های سیاسی و امنیتی مهمی برای سعودی ها شود (اسدی، ۱۳۹۱: ۵۹-۱۵۸).

 

 

 

 

 





موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:40:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم