کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو



آخرین مطالب

 



۲-۵-۱-آزادی فردی (شخصی):

 

امام علی(ع) می­فرمایند: و لا تکن عبد غیرک و قد جعلک ا… حرا.

 

خود را برده­ی دیگران  مساز که  خدا تو را آزاد آفریده است.

 

از این آزادی دو نتیجه می­توان گرفت:

 

الف: منع تملک انسان و بردگی اعم از بردگی جسمی یا فکری

 

ب: تحریم کار اجباری

 

هر انسانی آزاد آفریده شده و این آزادی حق طبیعی اوست و کسی نمی­تواند از او سلب کند. زیرا خداوند بشر را آزاد آفریده است. اسلام در عین اینکه به این حقیقت گوشزد می­ کند که همه­ی انسان ها آزاد آفریده شده اند، اما به این واقعیت  نیز اعتراف می­ کند که اگر بشرا ز این موهبت الهی استفاده نکرد، بلکه بی­لیاقتی به خرج داده و از حقوقش دفاع نکرده و ذلت و تو سری خوری را پذیرا شده است، طبعا این نعمت بزرگ را از دست  داده است.

 

 

در قرآن از اهل کتابی که موجبا ت بردگی خود را فراهم آورند و آزادی را از خود سلب کنند و اختیار خود را به دست انسان­هایی همانند خود بسپارند توبیخ به عمل آمده است.

 

انسان مالک و صاحب اراده و اختیار خودش است و هیچ کس حق تملک آن را ندارد.

 

۲-۵-۱-۱-برخی از موجبات سلب این آزادی

 

۲-۵-۱-۱-۱- ترس از مرگ:

 

بدین معنا که برخی از انسان­ها به جهت ترس از کشته شدن هر نوع قید و بندی را پذیرا می­شوند و در مقابل ظلم و تجاوز تنها به جمله­ی خدا جزایش دهد، بسنده کرده و هیچ اعتراضی نمی­کنند و زبان را در کام خود حبس کرده، قلم­ها را شکسته و زانو در بغل می­گیرند، حتی از شنیدن حق نیز سرباز می­زنند و حاضر نیستند از، زبان دیگری نیز علیه آن تجاوز سخنی به میان آید که مبادا عواقبی را به دنبال داشته باشد. در حالی که انسان­های مؤمن از مرگ نمی­هراسند.

 

امام حسین(ع) می­فرمایند: در شأن من نیست که از مرگ بترسم، در راه رسیدن به عزت و احیای حق چقدر تحمل مرگ آسان است مرگ در راه عزت جز زندگی جاوید نیست و زندگی با ذلت نیز جز مرگ بدون حیات نیست.

 

۲-۵-۱-۱-۲- مسؤلیت فوق توان:

 

امام صادق(ع) فرمودند: شایسته مؤمن نیست که خود را ذلیل کند یعنی مسؤلیتی را قبول کند که در توانش نمی­­باشد.گاهی انگیزه­ی پذیرش ذلت و خواری از آنجا ناشی می­شود که فردی مسؤلیت را می­پذیرد اما از انجام آن عاجز است به اصطلاح  لقمه از دهانش بزرگ­تر است در نتیجه کاربر او سوار می­­­شود در آن صورت یا انسان آزاده­ای است که کار، را رها کرده و به اهلش می­سپارد، و یا چون نمی­تواند از تمایلات نفسانی خود جدا شود در نتیجه برای حفظ آن موقعیت از هیچ خلافی روگردان نیست.

 

۲-۵-۱-۱-۳- علاقه­ وافر به زندگی دنیا :

 

امام صادق(ع) فرمودند: هر کس دل به زندگی ببندد ذلیل خواهد شد.

 

امام علی(ع) فرمودند: مبدأ همه خطاها حب دنیا و علاقه به آن است.

 

حب دنیا فی­نفسه مذموم نیست، بلکه لازمه­ی زندگی و ادامه­ی حیات در دنیا چنین حبی است، اما تا جایی که بتوان از آن به عنوان نردبان ترقی استفاده کرد و آن را کشتزاری برای آخرت، وسیله­ای برای تکامل انسانیت بدانیم لذا در گفتار معصوم(ع) آمده که دنیا پل است، بدون تردید برای عبور وجود پل ضروری است منتهی پل گذرگاه است نه استراحتگاه وسیله است نه هدف. برخی از انسان­ها دنیا را با این دید می­نگرند. اما با کمال تأسف بعضی دنیا را هدف قرارداده­اند و همه چیز را برای دنیا می­خواهند و در آن غرق می­گردند و در نتیجه جان خود و شخصیت انسانی خود را فدای آن می­ کنند.

 

 

چنانچه یکی ازاهداف آمریکا و اسرائیل، از تأسیس شبکه های ماهواره­ای و اینترنت، همین ترویج مصرف

 

گرایی و غرق کردن انسان در مادیات و مدگرایی و اشاعه فحشا، فساد و بی­بندوباری است.

 

۲-۵-۱-۱-۴- حرص و طمع:

 

آزمندی موجب سلب آزادی است. امام علی(ع) فرمود: مبادا طمع تو را بنده­ی خویش سازد که خداوند تو را آزاد آفریده است.امام باقر(ع) فرمود: هیچ ذلتی به ذلت ناشی از طمع نمی­رسد.

 

چون حریص به دنبال انباشته کردن سرمایه و… می­باشد و عطش او ایستائی ندارد و مرضی است که درمان پذیر نیست اما او درمان خود را در جمع کردن و انباشتن می­داند لذا شرف، فضیلت و انسانیت را قربانی آن خواهد کرد و بنده­ی حرص و طمع خود خواهد شد.

 

۲-۵-۱-۱-۵- احتیاج:

 

انسان گرسنه به دنبال هر لاشه­ی متعفنی خواهد رفت، فطرت و اصالت خود را فراموش خواهد کرد.

 

اگر به قول امامان معصوم احتیاج و فقر زمینه ساز کفر بوده و بستر کفر، را می­گستراند، چگونه چنین انسانی به آزادی خود پشت پانزده و از خود سلب آزادی نکند؟

 

مولا امیرمؤمنان علی(ع) در پیشگاه الهی این گونه به راز و نیاز می­ایستاد: خدایا آبرویم را با توانگری نگاه­دار و شخصیتم را در اثر فقر ساقط مگردان که از روزی خواران تو در خواست کنم و از اشخاص پست، خواستار عطوفت و بخشش باشم به ستودن کسی که کمکم می­ کند مبتلا گردم و به بدگویی کسی که امساک می کند و نمی­بخشد آزمایش شوم.

 

پیامبر اکرم(ص) به خداوند عرض می­ کند: خدایا بین ما و نان جدایی مینداز، زیرا اگر نان نباشد نه نماز گزاریم و نه روزه داریم و نه واجبات الهی را ادا می­کنیم. حاصل اینکه انسان نیازمند نه تنها آزادی خود را فراموش می­ کند که انسانیت خود را لگدمال کرده دست به حرکت تهوع آوری خواهد زد و خوردن هر مرداری را نیز برخود  روا داشته و برای سیر کردن شکم همه چیز را فدا می­ کند.

 

 

 

 

 

۲-۵-۲-آزادی عقیده و فکر

 

اسلام تمام عقاید را محترم می­شمارد.

 

قرآن می­­فرماید: «و لقد کرًمنا بنی آدم» ما بنی آدم را محترم و مورد کرامت خودمان قرار داده­ایم. انسان فکر و اندیشه دارد، استعداد علمی دارد و این در حیوانات، نبادات و جمادات نیست. به همین دلیل انسان نسبت به یک حیوان یا گیاه محترم است.

 

«و علًم آدم الأسماء کلًها» خداوند همه­ی اسماء خودش را به آدم آموخت، انسان یک سلسله استعدادهای اخلاقی و معنوی دارد.

 

شریف­ترین استعدادهایی که در انسان است بالا رفتن به سوی خداست. بنابراین ملاک شرافت و احترام انسان این است که انسان در مسیر انسانیت باشد.

 

۰قل الحق من ربکم فمن شاء فلیؤمن ومن شاء فلیکفر بگو حق از ناحیه­ی پروردگارتان است هرکه می­خواهد ایمان بیاورد  و هر که می­خواهد کافر شود.

 

۰لا اکراه فی الدین قد تبین الرشد من الغی؛ هیچ اکراه و اجباری در دین      نیست.اعتقادات و ایمان از امور قلبی است که اکراه و اجبا ر در آن راه ندارد.عقیده را نمی­­توان  زائل کرد  ولی می­توان با تشکیک و وسوسه آن را تضعیف نمود.

 

کسی که پس از ایمان به خدا ا ظهار کفر کند مرتد و کافر است مگر آن که قلب او اطمینان به ایمان داشته و با اکراه و زور اظهار ارتداد کرده باشد که در این صورت ایمان او از بین نمی­رود.

 

 

 

امام علی(ع) به امام حسن(ع) فرمودند:

 

۰ لا عباده کالتفکًر فی صنعه الله عًزوجلً .

 

هیچ عبادتی مانند اندیشیدن به مخلوقات خدای عزوجل نیست.امام علی(ع) هدایت اندیشه­ها را از مهم­ترین وظایف خود می­داند و در مواردی اندیشه­های پاک را از خطر انحراف و تباهی برحذر می­داشت و از تفکردر حوزه­هایی که از دسترس فهم انسان­های عادی بیرون است، نهی می­کرد.

 

امام صادق(ع) فرمودند: بالاترین عبادت، اندیشیدن پیاپی در کارهای خدا، نیرومندی و توانایی اوست.

 

علامه طباطبایی این آزادی رابردوقسم تقسیم نموده است:

 

آزادی تکوینی یعنی انسان به حسب فطرتش نسبت به انجام یا ترک کارها آزاد است.

 

آزادی تشریعی یعنی هر راهی را در زندگی برای خودش انتخاب کند و هرکاری که می­خواهد انجام دهد. بنابراین هیچ فردی حق ندارد بر اراده و اختیار دیگری مسلط شود و آزادی را از او سلب کند.

 

استاد شهید مطهری معتقداست:آزادی عقیدتی و دینی در مغرب زمین معلول دو عامل اجتماعی و فکری است.

 

الف: عامل اجتماعی عملکرد و روش عملی غلط کلیسا در قرون وسطی و ایجاد محکمه تفتیش عقاید و مجازات های سخت بر افرادی که فکر و عقیده­ای مخالف با کلیسا داشتند.

 

ب: عامل فکری به نظر فلاسفه­ی اروپا مذهب و دین مربوط به دین مربوط به وجدان اشخاص و افراد است یعنی هر فردی در وجدان خودش به یک سرگرمی به نام مذهب نیاز دارد که خوب بد، راست و دروغ ندارد و مذهب حق و باطل ندارد.

 

فرق است میان آزادی تفکر و آزادی عقیده، آزادی تفکر ناشی از همان استعداد انسانی بشراست که می ­تواند در مسایل بیندیشد. این استعداد بشری حتما باید آزاد باشد. پیشرفت و تکامل بشر در گرو این آزادی است و اما آزادی عقیده خصوصیت دیگری دارد. می­دانید که هرعقیده ای ناشی از تفکرصحیح و درست نیست. منشا بسیاری از عقاید، یک سلسله عادت­ها و تقلید­ها و تعصب­هاست. عقیده به این معنا نه تنها راه گشانیست، که به عکس نوعی انعقاد اندیشه به حساب می­آید. یعنی فکر انسان در چنین حالتی به عوض اینکه بازو فعال باشد، بسته و منعقد شده است و در این جاست که آن قوه مقدس تفکر به دلیل این انعقاد و وابستگی در درون انسان اسیر و زندانی می­شود. آزادی در معنای اخیر نه تنها مفید نیست بلکه زیانبارترین اثرات را برای فرد و جامعه به دنبال دارد.

 

مقدس­ترین نوع آزادی، آزادی معنوی است که هدف مهم انبیاء همین آزادی است. آزادی انسان از قید اسارت خودش است. بزرگترین برنامه­ی انبیاء آزادی معنوی است تا انسان از بند همه ی اسارت­های نفسانی آزاد گردد.

 

یکی از ساده­ترین و نیز حساس­ترین وجوه آزادی این است که شخص در انتخاب و پذیرش هرنوع اندیشه و فکری اعم ازاجتماعی– فلسفی– سیاسی– مذهبی و…. آزاد بوده و بدون هیچ گونه احساس نگرانی، بیم و هراس، هر آنچه از حقیقت جان و اندیشه­اش می­جوشد برگزیده و اظهار نماید. قرآن مجید بشر را مقید به نظریه­ علمی خاصی نکرده است که تجاوز از آن مستوجب باز خواست گردد.

 

اسلام به تأمل و تفکر در مورد جهان توصیه نموده و مسلمانان را آزاد گذاشته است تا مسائل را آزادانه درک کنند و درباره­ی آن تصمیم بگیرند.آزادی عقیده و اندیشه از مهمترین حقوق همه شهروندان است .یعنی هر انسانی حق داشته باشد هر نوع عقیده و مذهبی را که به نظر او صحیح است انتخاب کند و به انسان این اجازه می­دهد تا باورهای دینی­اش را برگزیند. اسلام بر این آزادی، حرمت نهاده، در سخن، رفتار و اندیشه آن را پاس داشته است. هیچ شخصی حق ندارد به زور و اجبار عقیده­ای را بر کسی تحمیل کند. پیروان ادیان آسمانی کشورهای اسلامی با آزادی کامل زندگی می­ کنند و تحت حمایت حکومت و قوانین اسلامی هستند و نمی­توان آنان را بر ترک مراسم مذهبی مجبورکرد. می­توان از راه گفتگو با روش حکیمانه و مجادله ای نیکو، دیگران را به دین حق دعوت کرد. بنابراین، انسان در اندیشیدن و اعتقاد آزاد است و کسی نمی­تواند دیگری را به انتخاب دینی خاص مجبورکند. هر فردی می ­تواند در باطن خودش هر نوع اعتقادی نسبت به اخلاق، مذهب و امورد یگر داشته باشد. اسلام راه اندیشه را باز گذاشته و از آن جا که این امراختیاری به دو گونه تحقق می­پذیرد. یکی تفکر صحیح و بجا که باعث ترقی و تکامل انسان می­شود. دیگری تفکر باطل که باعث تنزل وسقوط انسان می­شود. به همین دلیل اسلام اندیشه صحیح را تعریف و تمجید و تفکر باطل را مذموم و مردود نموده است. اسلام خدا را انگیزه و هدف هرنوع ا ندیشه­ای قرار داده است اما ا ندیشه­ی غیراسلامی، مادیات و دنیا را هدف اصلی قرار داده است. اسلام به یک اندیشمند و مبتکر و ….. توصیه می­ کند که در تمام کارهایش خدا را در نظر بگیرد و در مسیر او حرکت کند تا هم در دنیا و هم در آخرت سر بلند باشد. اما در غرب تمام توجه به مادیات است. هر چه پیش می­روند ظلم و ستمشان افزون می­گردد و به ملت­های محروم و ضعیف  هر نوع ظلمی را روا می­دارند.

 

۲-۵-۳-آزادی سیاسی:

 

منظور از آزادی سیاسی این است که هر انسانی بتواند از حقوقی که جامعه به هر فردی داده است بهره­مند شود. از جمله اینکه مردم با قطع نظر از وابستگی­های قومی، نژادی، زبانی و… در تکوین و هدایت نظام سیاسی جامعه نقش داشته باشند و بتوانند آن نظام را به سمت مطلوب خودشان هدایت کنند و هر فردی از افراد مملکت حق داشته باشد بدون بیم و هراس نظرات اصلاحی و انتقادی خود را بیان کنند.

 

آزادی سیاسی بر دو پایه استوار است:

 

الف: هر فردی از افراد ملت حق دارد هر منصبی از مناصب اداری مملکت را که شایستگی تصدی آن را دار است اشغال نماید و در پی ریزی تشکیلات سیاسی و اجتماعی مملکت خود سهیم باشد.

 

ب: هر فردی از افراد مملکت حق دارد نظرات اصلاحی و انتقادی خود را به طور آزاد و بدون هیچ گونه بیم و هراسی ابراز نماید .

 

امام علی(ع) چنین فرمان می­دهد: در استخدام کارمندان و فرمانروایان شفاعت و وساطت کسی را مپذیر، مگر شفاعت شایستگی و امانت داری خود آنها را. هرانسانی حق دارد که در امور سیاسی و اداره­ی کشور و پیشبرد مصالح دولت و ملت مشارکت کند. از گرفتار آمدن به استبداد و تمامی مظاهر ستم و سرکشی، در امان باشد و تا موجودیت دولت، نظام ومصلحت مردم، گزندی نبیند.

 

در نظر اسلام ملاک مشروعیت دولت و قدرت حاکم رأی اکثریت افراد است. مثل انتخابات که حق مردم است و هیچ قدرتی نمی­تواند این حق را از مردم سلب کند یا در اختیار فرد یا گروه خاصی قرار دهد. در اصل ۵۶ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران این حق به رسمیت شناخته شده است.

 

۲-۵-۴-آزادی بیان :

 

همه مردم چه در امور دینی یا سیاسی در اظهار عقیده آزادند. تعارض افکار از نظر علمی و سیاسی موجب رشد علم و افکار مردم می­شود که دارای منافع زیادی است که اگر این آزادی از آنان سلب شود حرکت تکاملی جامعه و افراد مختل خواهد شد. لازم به ذکراست که آزادی بیان به این معنا نیست که هر کس هر چیزی را که خودش صلاح دید بیان کند حالا بیانش مفید یامضر باشد یا موجب فساد فتنه یا آشوب، آزادی بیان حدودی دارد که قانون تعیین کننده­ آن است.

 

۲-۶- ماهیت آزادی ازدیدگاه فقه امامیه وعلمای اسلام:

 

۰ خداوند می­فرمایند: انا هدیناه السبیل اماشاکرا و اما کفورا؛

 

ما انسان را هدایت کردیم یا سپاسگذار این نعمت است و یا کافر به آن.

 

۰ ان الله لایغیروا ما بقوم حتی یغیروانا بانفسهم؛

 

خداوند وضعیت هیچ قوم وگروهی از انسان­ها را دگرگون نمی­کند مگر اینکه خود بخواهند.

 

ماهیت آزادی در اسلام با توجه به دو مسأله قابل فهم است .از دیدگاه اسلام انسان موجودی است که دارای ادراک و قوه تشخیص و انتخاب است.

 

اسلام این دنیا را مثل گذرگاهی می­داند که دارای قوانینی است که انسان برای عبور از این گذرگاه و به فعالیت رساندن استعدادهایش باید آن قوانین را رعایت کند این آزادی را مسؤلانه گویند یعنی رعایت قوانین همراه با رعایت حقوق آزادی دیگران.

 

قانون­گذاری در اسلام براساس توحید بوده و پایه­ دیگر آن فضائل اخلاقی است.

 

شهیدمطهری معتقد است که انسان در اعمالش آزاد است و درمقابل هیچ عمل طبیعی یا ما فوق طبیعی مسلوب الاختیار نیست انسان وجدانا احساس می­ کند که در هر حالتی و تحت هر شرایطی در انتخاب فعل یا ترک فعل آزاد است.

 

درتفکرات حوزوی آزادی یعنی رهایی ازقیدبندگی حکومت ونفی استبداد است.

 

مرحوم آقا نوراله اصفهانی از مشروطه خواهان طرفدار اصل آزادی بودند آزادی مذهبی در روایت آمده تمام مردم آزادند اما خداوند بعضی از شما را بر بعضی دیگر برتری داده است .

 

علامه محمدتقی جعفری معتقد است: آزادی به این معناست که بشر هر چه را که خواست می ­تواند انجام دهد و به  واسطه ی داشتن این آزادی است که انسان می ­تواند به حیات خودش معنای حقیقی بدهد و نباید باعث تزاحم آزادی دیگران شود.

 

ماهیت آزادی در نزد صوفیان: به معنای انقطاع کامل فکر از اتصال و پیوستگی به هر چیزی جز  خداوند است و انسان آن گاه به آزادی می­رسد که هیچ مقصود دنیوی برای دنبال کردن وپروای دنیا و عقبی نداشته باشد، زیرا چیزی که تو در بند آنی، بنده­ی آنی. انسان کامل که آزاد نامیده می­شود، هشت چیز را به کمال رسانده است: اقوال و افعال، معرفت واخلاق نیک، ترک، عزلت، قناعت و فراغت. اگر کسی چهار خصوصیت اول را دارا  باشد، او را  بالغ وکامل گویند نه آزاد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[شنبه 1399-06-08] [ 05:49:00 ب.ظ ]




درحقوق اسلامی ،آزادی به عنوان اصل پذیرفته شده است (اصاله الاباحه).انسان باعقل خودمی تواندراه پرپیچ وخم زندگی خودراطی کند،مشروط براینکه ازاحکام الهی تجاوزنکند.یکی ازشاخه های مهم اصل اباحه ،که درحقوق عمومی اهمیت فراوانی دارد،این است که هیچ کس بردیگری ولایت ندارد،مگراینکه دلیلی درقانون براین ولایت تصریح شده باشد(مانندولایت پدربرفرزندان:ماده۱۱۸۰ق .م.).قانون اساسی ،دربند۶اصل دوم ،ترکیبی ازآزادی وتکلیف راعنوان کرده است که به ظاهرمتناقص است:این بند،یکی ازپایه های نظام جمهوری اسلامی را(کرامت وارزش والای انسان و آزادی توأم بامسؤلیت اودربرابرخدا)قرارمی دهد.

 

 

اگر قدرتمداران آزادی مردم را که موجب رشد و شکوفایی استعدادهاست ازآنان سلب کنند در واقع حیات را ازآنان گرفتند.

 

 از اصول حقوق اساسی انسان در اسلام و در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران:

 

۱-اصل کرامت:

 

اصل کرامت و ارزش والای انسان قرآن انسان را میان دو بی­نهایت معرفی کرده:

 

الف: بعد حیوانی ب: بعد انسانی،

 

بشر از جنبه­ی مثبت انسانی، موجودی برتر، آگاه، امانتدار، خلیفه­ی خدا در، روی زمین و صاحب فضیلت و کرامت است این اصل ریشه در تفکر توحیدی و جهان بینی دارد، نه تفکر مادی. اسلام انسان را والاترین و برترین موجودات و جانشین خدا و حاکم زمین معرفی می­ کند.

 

هیچ فرد گروه یا مقامی حق ندارد به اسم آزادی به استقلال سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و نظامی ایران خدشه­ای وارد کند .

 

سرچشمه­ی همه حقوق و آزادی­های سیاسی، اصل کرامت و شرافت ذاتی انسان است.

 

۰   علًم الانسان مالم یعلم؛ به آدم آنچه را که نمی­دانست تعلیم داد.

 

۰  ….انی جاعل فی الارض خلیفه ؛من در زمین خلیفه ای (ازبشر) خواهم گماشت.

 

۰ ولقدکرمنا بنی آدم وحملنا هم فی البرًوالبحر؛ و ما فرزندان آدم را بسیار گرامی داشتیم آنها را به مرکب برً و بحر سوار کردیم. این اصل در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در، ردیف اصول اعتقادی و بنیادی نظام جمهوری اسلامی آورده شده،بندششم ازاصل دوم این قانون ،به آن تصریح کرده است. حقوق، آزادی و مسؤلیت انسان، قسط و عدل، نفی ستمگری و ستم­کشی و مانند آن، ابعاد حرکتی این اصل است.

 

۲- اصل آزادی:

 

زیباترین موهبت الهی که به انسان رسیده، آزادی و اراده­ی اوست که به موجب آن می ­تواند سرنوشت خود را تعیین کند. از منظر اسلام، انسان موجودی خردمند است که توانایی شناخت نیک و بد را دارد و از آزادی و اختیار برخوردار است، اما مسؤل سرنوشت خویش است. این همان آزادی توأم با مسؤلیت ا ست که درآیات متعدد  قرآنی برآن تأ کید شده است.

 

۰  من عمل صالحا فلنفسه و من أساء فعلیها ثمً الی ربکم ترجعون؛هرکس کار نیک کند به نفع خود و هرکه بد کند به زیان خویش کرده است آنگاه به سوی خدای خود باز می­گردید.

 

فضیلت و برتری انسان بر دیگر مخلوقات همین است. خداوند با همه­ی قدرت و سیطره­اش برجهان، انسان را همچون سایر حیوانت محکوم به مبادی طبیعی وغریزی نکرده ، بلکه تنها با امر و نهی و ارشاد به عواقب امور او را به نظم و انضباط مطلوب هدایت کرده است و این خود انسان است که با انتخاب و اختیارخویش سرنوشت خود را رقم می­زند و در این انتخاب خود مسؤل است. آزادی در هر دیدگاه و مکتبی، اعم از الهی و مادی، حدود ویژه­ای دارد. بنابراین آزادی به معنای بی­دینی نیست و نباید با این خیال با آن مخالفت کرد.

 

اگر در غرب آزادی از بند و بندگی استبداد، رهایی از قیود دین را به همراه داشته، به این دلیل بوده که استبداد و اختناق قرون وسطی به نام دین حاکم بوده و آزادی­خواهی نخست رهایی از چنگال ظلم و ستم ارباب کلیسا بوده است. مسلم است اگر قدرتمداران آزادی مردم را، که سبب حیات انسانی آنان و موجب رشد و شکوفایی استعدادها، تعالی وترقی آنانند به هر نام و عنوا نی سلب کنند، در واقع حیات را از آن­ها گرفته اند  (خفقان)، و بدیهی است که با عکس­العمل مردم مواجه شوند اما تعالیم اسلام خود مبلغ آزادی و آزادی­خواهی است.

 

الناس کلهم احرار. درقانون اساسی جمهوری اسلامی ایران آزادی، درکناراصل کرامت، در زمره اصول اساسی و مبانی اعتقادی نظام اسلامی است و در اصل نهم بر تفکیک ناپذیری اصول آزادی، استقلال و تمامیت ارضی تأکید شده است، به این معناکه هیچ فرد یا گروه یا مقامی حق ندارد به نام استفاده از آزادی، به استقلال سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، نظامی و تمامیت ارضی کمترین خدشه­ای وارد کند، و هیچ مقامی حق ندارد به نام حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور،  آزادی­های مشروع را، هر چند با وضع قوانین و مقررات باشد، سلب کند.

 

۳- اصل مساوات:

 

این اصل درتعالیم اسلامی، ودرعمل وسیره ی پیامبر(ص ) و امامان معصوم همواره مورد تأکید و توجه قرارگرفته است.

 

 این مساوات بر چند قسم است .

 

الف: مساوات درخلقت و نژاد:

 

۰    و نفخت فیه من روحی. از روح خود در او بد میدم.

 

۰  یاایها الناس انا خلقناکم من ذکروانثی وجعلناکم شعوبا وقبائل لتعارفوا انً اکرمکم عندالله اتقیکم.

 

ای مردم ما همه­ی شما را نخست از مرد و زنی آفریدیم وآنگاه شعبه­های بسیار و فرق مختلف گردانیدیم تا یکدیگر را بشناسید بزرگوارترین شما نزد خدا با تقواترین مردمند.

 

ب: مساوات در حقوق و تکالیف:

 

نظام اسلامی نظام مبتنی برقانون الهی است و این قانون موضوع و تابعش انسان است و همه­ی افراد جامعه را در برمی­گیرد. بنابراین، تمام افراد ملت بدون هیچ تبعیض و استثنایی در جمیع حقوق و تکالیف مقرر در آن قانون برابرند و شخص حاکم نیز در زمره­ی آنان است.

 

 

سیره­ی پیامبرگرامی اسلام(ص) و حضرت علی(ع) به صراحت نشان دهنده­ی شدت اهتمام آن بزرگواران به تقویت وتحکیم این اصل اساسی ومایه­ی سعادت فرد و جامعه است.

 

در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران که هدف آن ایجاد نظامی مبتنی بر قسط و عدل در ابعاد مختلف زندگی است بدیهی است که مساوات درحقوق، اصل قرار گیرد که در اصل نوزدهم آمده است: مردم ایران از هر قوم وقبیله­ای که باشند، ازحقوق مساوی برخوردارند و رنگ، نژاد، زبان و مانند این­ها سبب امتیاز نخواهد بود.

 

ج: مساوات در عقوبت و مجازات:

 

برابری در این باره، در واقع لازمه ومکمل برابری حقوق و تکالیف است، یعنی وقتی برابری حقوق وتکالیف تحقق می­یابد که با موارد مشابه تعدی و تجاوز یکسان  برخورد شود.

 

اگر حق یا تکلیفی از سوی زمامداران نقض گردید، باید آن گونه با او عمل شود که اگر از سوی پایین­ترین افراد جامعه اتفاق می­افتاد، عمل می­شد. مشاهده­ تبعیض در مؤاخذه و مجازات متخلفان به همان میزان در کام تلخ می­نمایدکه مشاهده­ تبعیض در بهره­مندی ازحقوق و شاید تلخ تر و این میزان اهمیت را باید از رفتار پیامبر گرامی اسلام(ص) استنباط کرد که در لحظات آخر عمر شریف خویش با شدت بیماری بر فراز منبر بدن مبارک خویش را برهنه کردند تا تازیانه­ی قصاص را…. و این که فرمود: اگر از صدیقه­ی فاطمه­ی زهرا(س) سرقت سر زند، دست مبارکش را قطع خواهم کرد.

 

امام علی(ع) می­فرمایند: به خدا سوگند اگر روی خارهای جان خراش شب را به روز رسانم و با غل و زنجیر روی زمین کشیده شوم، برای من گواراتراست از این که خدا و رسولش را روز قیا مت ملاقات کنم، درحالی که به بعضی از بندگانم ظلم کرده باشم.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:49:00 ب.ظ ]




الف :حق تعیین سرنوشت:

 

افراد ملت علاوه بر اینکه در امور مادی و معنوی خویش درحدود شرع و قانون از آزادی عمل برخور دارند، به عنوان اعضای جامعه و در قبال تکالیفی که جامعه بر دوش آنان می­گذارد حق مشارکت در تصمیم ­گیری­ها برای اداره ی امور عمومی جامعه را دارند و مسؤل نظام و وضعیت موجود جامعه هستند، یعنی اگر نظام  نا مطلوبی بر جامعه حاکم باشد مردم وظیفه دارند در اصلاح آن تلاش کنند.

 

شعب این حق به شرح زیر می باشد:

 

۱- حق انتخاب شوری:

 

مشارکت افراد ابتدا از طریق ا نتخابات عملی می گردد.

 

مردم در واقع با انتخاب نظام اجتماعی مورد خواست خود تعیین نمایندگان خویش و شرکت در گزینش مدیران جامعه، در اداره­ی امور جامعه شرکت نموده، اصل شورای اسلامی را جامه­ی عمل می­پوشانند، که این یکی از اصول اساسی در قا نون اساسی جمهوری اسلامی ایران است.

 

 

 

 

 

 

 

۲- حق نظارت:

 

مردم به مقتضای اصل امر به معروف و نهی ا زمنکر، نظارت و کنترل بر رفتار و عملکرد مدیران و زمامداران کشور را برعهده دارند. این حق  منشأ حقوق و آزادی­های متعددی است، مانند آزادی اخبار و اطلاعات، آزادی بیان، آزادی تشکلات و تجمعات سیاسی، اجتماعی و مانند آن.

 

ب :حق گروه پیوندی:

 

آزادی ایجاد تشکلات سیاسی و اجتماعی از قبیل احزاب، انجمن­ها و غیرآن ناشی از همان حق مشارکت است. از لوازم این آزادی، حق افراد، در پیوستن به این گروههاست و همچنین برپایی تجمعات موقتی، مانند تظاهرات، کنفرانس­ها و پیوستن به آنها، از جمله شیوه ­های اعمال حق مشارکت و نظارت است. استفاده از این حقوق و آزادی­ها به نحو صحیح و در چار چوب نظام اسلامی است، بنابراین، سوء استفاده از این حقوق و اعمال آن در تعارض با اصل نظام اسلامی ممکن نیست.

 

 

پ : حق داد خواهی:

 

دسترسی به محاکم و مراجع صالح قضایی برای حل و فصل دعا وی و ارجاع شکایات از حقوق مسلمی است که جامعه باید برای همه­ی افراد به طور یکسان فراهم آورد و این چیزی است که برای تضمین امنیت حقوقی و اجتماعی افراد ضروری است. در اسلام و در قانون اساسی جمهوری اسلامی بر قضاوت به عدل سفارش شده است. در اصل سی و چهارم قانون اساسی دادخواهی را از حقوق مسلم هر فرد، دانسته است.

 

 

 

 

 

 

 

ت : حق برخورداری از تأمین اجتماعی:

 

در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران این حق ازجمله حقوق همگانی است. جامعه وظیفه دارد افراد را در مواردی ما نند بازنشستگی، بیکاری، پیری، ازکار افتادگی، بی­سرپرستی، در راه ماندگی، حوادث و سوانح و بیماری بیمه کند.

 

۲-۹- ماهیت آزادی از دیدگاه غرب:

 

قدیمی­ترین تعریف آزادی حدود سال۸۰۰ میلادی به فردی به نام میشل باذوذ نسبت داده شده است

 

میشل باذوذ معتقداست: آزادی قدرت نامحدود طبایع عقلانی است هم طبایعی که با حواس سروکار دارند و هم طبایعی که با ادراک عقلانی سروکار دارند.

 

از دیدگاه ویل دورانت: او آزادی را وسیله­ی رسیدن به اهداف خودخواهانه­ی دولت­های جدید دیده است. آزادی یعنی وسیله مجاز بی­بند و باری .

 

از دیدگاه مونتسکیو مؤلف روح القوانین: آزادی رابه انجام دادن هر کاری که قانون اجازه داده تعبیر می­ کند. اعلامیه­ی حقوق بشر فرانسه مصوب ۱۷۸۹، آزادی رابه معنای توانایی بر انجام دادن کاری که به دیگران زیان نرساند می داند.

 

از دیدگاه آفریم(آپریم): آزادی بزرگترین موهبت الهی است که به حضرت آدم عطا شده است که بدون آن جهان فرو می­ریزد و آن را ستایش می­ کند.آنتی تز آزادی، طبیعت است که به معنای بردگی است.

 

در حالی که آزادی در انسان به صورت خوی و عادت ظهور می­ کند. آزادی برای استفاده­ی انسان و برای این است که با اراده ی او کنترل گردد به وجود آمده ا ست. خداوند و شریعت الهی می­توانند آزادی او را محدود کنند. شیطان می­خواهدآزادی را متوقف کند، اما موفق نمی­ شود.

 

۲-۱۰- معیارهای تحدید آزادی درفقه امامیه و نظام اسلامی:

 

قرآن کریم می فرمایند: حد و مرز آزادی فرد در اجتماع تا جایی است که به آزادی دیگران لطمه یا صدمه ای نزند.

 

قرآن و اسلام آزادی انسان را محدود کردند به عبودیت و بندگی خدا و رعایت حقوق و مصالح دیگران مصالح مادی ومعنوی جامعه مهمترین عامل محدود کننده­ آزادی فرد است به این معنا که فرد تا زمانی که به مصالح جامعه زیان نرساند از لحاظ حقوقی و قانونی آزاد است که هرچه می­خواهد بکند.

 

امام خمینی(ره) دراین زمینه می فرمایند:اسلام آزادی را به هرکسی تا جایی که به ضرر ملت ایران نباشد می­دهد اما چنانچه کسی به مقدسات توهین کند با او به مقابله پرداخته و سرکوب می­کنیم و به صلاحیت هر فردی که دارای هر سمتی باشد مثل قاضی دادستان کارمند .رسیدگی کرده تا اشخاص فاسد و مفسد تصفیه شوند.

 

استاد شهید مطهری فرمودند: انسان با طبیعت انسانی به دنیا می­آید از آن جهت  که پدر و مادرش انسان بوده او هم قهر او جبرا مثل یک فرد انسان به دنیا می­آید و صفاتی را از پدر و مادرش مثل رنگ پوست، چشم و مانند این­ها را به صورت جبری به ارث می برد. زبان آداب عرفی و اجتماعی دین و مذهب همان چیزهایی است که محیط اجتماعی برانسان  تحمیل می­ کند. که علاوه برآزادی­ها و حقوق دیگران مصالح عالی خود فرد هم می ­تواند آزادی او را محدود کند او آزادی انسان را نسبی می­داند یعنی آزادی در داخل دایره محدود است  و در داخل همین دایره محدود است که می ­تواند آینده سعادت بخش یا شقاوت آلود را برای خودش انتخاب کند.

 

ازدیدگاه مصباح یزدی:آزادی محدودا ست به چهار چوبه­ی قدرتی که خداوند متعال به ما ارزانی داشته است.

 

از دیدگاه علامه محمدتقی جعفری:آزادی برین یعنی رهایی شخصیت انسان از عوامل رکود و محدودیت در صندوق­های خودپرستی وتخیلات و سایر آزادی­ها مثل آزادی اجتماعی عقیده.

 

ازدیدگاه آیت اله جوادی آملی:عامل تحدید آزادی انسان همان مبدأ تحدید اصل هستی اوست یعنی آن مبدأ هستی بخشی که وجود محدود را به انسان عطا کرد. تنها مرجع تعیین حدود آزادی خداست.

 

اصل آزادی همان ودیعه الهی است و یکی از زیباترین چهره­های حقوقی است و ملک انسان نیست بلکه و دیعه الهی است که به او سپرده شده و نباید هرگز آن را به رأی خودش تفسیرکند.

 

۲-۱۱- معیارهای تحدید آزادی در نظام حقوقی ایران

 

معیار تحدید آزادی از دیدگاه دکتر سروش: عوامل محدود کننده­ آزادی را عدالت، خود آزادی واخلاق اجتماعی می­داند و معتقد است که آزادی مثل بازی و مسابقه است که فقط قواعد بازی است که برمسابقه قید و بند می­گذارد و محدود کننده­ حرکات بازیکنان است و بازیکنان حق ندارند هر حرکتی را انجام دهند. او معتقد است در هر جامعه­ای انسان­ها تا آنجا رها هستند که اخلاق آن جامعه اجازه می­دهد و بیشتر از آن اجا زه­ی رهایی و آزادی ندارند و ارزش­های اخلاقی یک جامعه است که پاره­ای از آزادی­ها را برای مردم فراهم کرده و نه برعکس.

 

آزادی آیینه­ی اخلاقی جامعه است و به میزانی که اخلاق جامعه اجازه می­دهد ارزش­ها در  آیینه­ی آزادی تجلی می شود.

 

۲-۱۲- مقایسه و نتیجه­گیری

 

قولوالا اله الا الله تفلحوا.قرآن کریم انسان را در موارد زیادی ستوده و او را اشرف مخلوقات خلیفه الهی مسجود فرشتگان می­داند.

 

اینکه انسان دارای استعدادهای فوق العاده­ای است که می ­تواند به کمک ادراکات عقلی وروحی خود به کمال عالی دست پیدا کند و انسان را موجودی پاک و طرفدار حق، عدالت ودارای ارزشی بسیار والا معرفی می­ کند که دارای فطرت توحید و خداشناسی است .

 

آزادی در مکتب اسلام به معنای از بیگانه رستن و به دوست پیوستن است. یعنی انسانی را آزاد می­داند که تمام کردار تفکرات و رفتارش از قید عبودیت و بندگی غیر خدا آزاد کرده تا به عبودیت و بندگی خدا بپردازد.مولای ما امیرمومنان امام علی(ع) در خطبه ۱۴۷نهج البلاغه فرمودند:خداوند حضرت محمد(ص) را به حق مبعوث کرد تا بندگانش را از بت پرستی خارج کند و به خدا پرستی دعوت کند و آنان را از زیر بار اطاعت شیطان رها و آزاد کرده و به اطاعت او یعنی خدا سوق دهد.

 

آزادی که انبیاء و ادیان الهی که به دنبال تحقق آن هستند آزادی از چنگال حکومت­های مستکبر و انسان­های مستبد.

 

در اجتماع و حکومت، اقتصاد و حقوق و عقیده و قلم و بیان و… اگر قوانینی حاکم نباشد چیزی جز هرج و مرج و فساد و بی‎بند و باری نخواهد بود، پس چه خوب است، قوانینی مطرح باشد که بر پایه عقل و وحی الهی، تدوین شده باشد تا سعادت انسان‎ها را تضمین نماید و آزادی واقعی را به ارمغان آورد.

 

کدام آزادی مطلوب است؟

 

آزادی از غیرخدا ما باید به دنبال چه نوع آزادی باشیم؟

 

آزادی که ما را به کمال و سعادت دنیوی و اخروی رهنمون سازد.

 

تعلیمات الهی و اسلامی در راستای تحقق این دو نوع آزادی برای بشر تنظیم شده است. سوفسطائیان و افرادی مثل ابوالعلاء معری و بسیاری از سیاست­مداران غرب معتقدند: فطرت بشرت  طغیانگر مفسد گرگ صفت و وحشی است و اعطای آزادی را به مصلحت نمی­دانند.

 

برخی از آزادی­ها که در اسلا م نامشروع و ممنوعند:

 

الف- در سراسر ایران، الزامی وجود ندارد که رأی را به این بده یا به آن بده، الزام به رأی دادن نکرده است، رأی دادن یک تکلیف شرعی است.

 

ب- هیچ کس حق ندارد کسی را بدون حکم قاضی که از روی موازین شرعیه باید باشد توقیف کند یا احضار نماید، هر چند مدت توقیف کم باشد. توقیف واحضار به عنف، جرم است و موجب تعزیر شرعی است.

 

ج- هیچ کس حق ندارد، درمال کسی چه منقول چه غیرمنقول و در مورد حق کسی دخل و تصرف کند یا توقیف و مصادره نماید مگر به حکم حاکم شرع، آن هم پس از بررسی دقیق و ثبوت حکم از نظر شرعی.

 

د- هیچ کس حق ندارد به خانه یا مغازه یا محل کارشخصی فردی، بدون اذن صاحب آن وارد شود یا کسی را جلب کند یا نام کشف جرم یا ارتکاب گناه، تعقیب نماید و یا نسبت به فردی اهانت نموده و اعمال غیرانسانی و اسلامی مرتکب شود، یا به تلفن یا نوار ضبط صوت دیگری به نام کشف جرم یا کشف مرکز گناه گوش کند و یا برای کشف گناه و جرم، هرچند گناه بزرگ باشد، شنود بگذارد و یا به دنبال اسرار مردم باشد و تجسس ازگناهان غیر نماید و یا اسراری که ازغیر به او رسیده ولو یک نفر باشد فاش کند.تمام این­ها جرم وگناه است و مرتکبین مجرم و مستحق تعزیر شرعی هستند و بعضی از آن­ها موجب حد شرعی می­باشند.

 

در غرب چنین قوانینی وجود ندارد آنان بیشتر به آزادی جنسی اهمیت می­ دهند با این وسیله بی­بندوباری را، رونق دادند و برای عقلانیت آن، به توجیهات فلسفی و روان شناختی تمسک جستند، اما این اشتباهی بود که منشأ آن بی­توجهی به پیامدهای آن بود اشتباه فروید و امثال او در این است که فکر کردند تنها راه آرام کردن غرایز، ارضا و اشباح بی­حد و حصر آن­ها است و مدعی هستند که قید و ممنوعیت، غریزه را عاصی و نا آرام سرکش و منحرف می کند، که برای ایجاد آرامش این غریزه باید به آن آزادی مطلق داد.

 

اما توجه نکردند همان طور که محدودیت و ممنوعیت، غریزه را سرکوب و تولید عقده می­ کند، رها کردن، تسلیم شدن و در معرض تحریکات در آوردن، آن را دیوانه می­سازد.

 

ازدیدگاه اسلام برای آرامش غریزه دو چیز لازم است:

 

الف-  ارضای غریزه درحد حاجت طبیعی

 

ب- جلوگیری از تحریک آن

 

 مهم­ترین پیامد های آزادی جنسی

 

الف- افزایش بیمارهای روانی ازقبیل جنون، خودکشی، جنایت، دلهره، اضطراب، یأس، بدبینی حسادت و کینه.

 

ب- شانه خالی کردن جوانان از، ازدواج

 

ج- تنفر زنان از امر حاملگی و تربیت کودکان و اداره­ی منزل

 

در دموکراسی امروز غرب که یکی از اصول اساسی خود را آزادی می­داند هیچ گاه آزادی مطلق مد نظرشان نیست. دلیلش وجود هزارن قانون ومقررات آن جوامع است که هر قانونی مستلزم نوعی محدودیت است. در اسلام تمام آزادی­هایی که برای سعادت حقیقی انسان لازم است به او بخشیده شده است و تمام آزادی­های که مانع تکامل و سعادت انسان است از او سلب شده است.

 

امروزه جهان غرب پرچم آزادی را به دست گرفته، جنگ­های زیادی را به بهانه­ی یافتن سلاح­های کشتار جمعی به راه انداخته است که حیات و زندگی ملت­ها را به خطر انداخته است .

 

آزادی در غرب فقط مشروط بر این است که مزاحم دیگران نباشد و از آنان سلب آزادی نکند.

 

اساس آن نفی تکلیف و ارضای غرایز شهوانی است.

 

محدوده­اش در محدوده­ تأمین نیازهای مادی درزندگی فردی، اجتماعی، احزاب و جریان­های سیاسی است که هیچ مانعی وجودندارد.

 

فلسفه و پشتوانه­ی آزادی آنان، خواستن و تمنای دل است. شراب را از اولین واجبات یک مرد می­دانند.

 

سرکوب را نخستین و بهترین راه تنظیم آزادی و قدرت می­دانند.آزادی در اسلام در صورتی که به سعادت فرد لطمه­ای وارد نسازد.

 

مبنای تکلیف است، احیای ارزش­های والای انسانی است که خوبی­ها را ارزش و بدی­ها را ضد ارزش
می­داند.

 

محدوده­اش در محدوه­ی حفظ حقوق و تکالیف الهی است.

 

آزادی به معنای حقیقی کلمه در کشور ما بیش از هر کشور دیگری است و طبیعی است که این آزادی به معنای آزادی بی حد و حصر نیست، این آزادی نباید به معنای آزادی در فریب دادن واز بین بردن زیر ساخت­های فرهنگی تلقی شود.

 

مدعیان آزادی، تحمل انتشار حقایق از رسانه­های ایران اسلامی را ندارند.

 

یکی از اهداف مهم پیامبران الهی نیز آزاد کردن انسان‎ها از اسارت و بند و زنجیرهای درونی و بیرونی بوده است: اگر انسان پایبند به برنامه‎های دین حق الهی باشد، از اسارت‎ها و بندگی‎های زیادی رها و آزادی‎های درونی و بیرونی زیادی به دست خواهد آورد.

 

 

 

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:48:00 ب.ظ ]




آشکار شدن، هویدایی، ظاهر کردگی.درقاموس قرآن نیز آمده است:گویندبأن الشئ بیانا ؛آشکاروروشن

 

 

شد. ازمجموع معانی لغوی برمی آیدکه ممکن است بیان به وسیله­ی نطق، کتابت، اشاره باشد. امروزه بیان در قالب سخنرانی، مطبوعات، کتاب، اعلامیه، رسانه­ها و … نمود پیدا می­ کند.

 

۳-۲- مفهوم اصلاحی بیان :

 

آزادی اندیشه و گفتار یکی از مهم­ترین اقسام آزادی است، در وهله­ی نخست، عبارت است از فراهم آوردن زمینه­ مناسب برای اندیشه ورزی آدمی و بهره­ گیری از درنگ­های عقلانی برای گزینش و مسیر زندگی و در وهله­ی بعد این­که انسان بتواند از دیدگاه­های خود با توانایی­های گوناگون گفتاری و نوشتاری در زمینه ­های مختلف ا­عم از اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی برای هدف خیر و سود رساندن به مردم گزارش کند.

 

هیچ کس از داشتن عقاید خود بیم و اضطرابی نداشته باشد و در کسب اطلاعات و افکار در اخذ و انتشار آن به تمامی وسایل ممکن  بدون ملاحظات مرزی آزاد باشد.

 

بنابراین آزا دی اندیشه و فکر به معنای گسترده­ی آن به تمامی تلاش­های ذهنی و معنوی گفته می­شود که به صورت­های گوناگون آزادی اندیشه، عقیده، مذهب، آزادی اجتماعات، آزادی احزاب، انجمن­ها، آزادی قلم و مطبوعات ابراز می­شود.

 

پایان نامه

 

 

 

 

 

۳-۳- ضرورت بحث آزادی بیان در فقه امامیه

 

ن والقلم و ما یسطرون.

 

بیان یکی از ابزارهای مهم ارتباطی و حامل اندیشه و فرهنگ بشر بین نسل­ها و جوامع مختلف است. بیان از آیات مقدس الهی است که خداوند نعمت بیان را در، ردیف نعمت خلقت و آفرینش انسان بر شمرده و به قلم و آ نچه از او می­طراود سوگند یاد نموده است.

 

بیان هر فرد نمایان گرهویت فکری و شخصیت انسانی، وسیله­ای برای طرح افکار، ارزش­ها، آرمان­ها، عواطف و احساسات اوست. چرا که رمز ترقی اندیشه­ها در اظهار نظر و تضارب آرا نهفته است، ابتکار و خلاقیت مرهون محیط آزاد است .

 

امام صادق(ع) فرمودند: محیطی که در آن آزادی بیان و عقیده باشد، تبلور زندگی خوب و انسانی می­شمارد. در چنین محیطی است که عقول و افکار به سوی میدان­های گسترده­ی علوم، فرهنگ و سر چشمه­های زلال دین و شریعت که زیر بنای نظام و سلامت جامعه است رهنمون می­گردد. جلوگیری از بروز افکار و عقاید موجب تنبلی مغزها، سلب قوه­ی ابتکار و خشکیدن  جوانه­های استعداد و ا فول هر نوع حر کت و تحول علمی می­گردد و ا فراد را قالبی بار می­آورد.

 

در نتیجه موجبات نفاق، اختلاف، پنهان کاری به وجود می­آید و زمینه ­های انحراف، دین­سازی، بدعت کاری و زهد فروشی را به وجود می­آورد. آزادی گفتار وحدت و همبستگی را در جامعه گسترش می­دهد و با کاهش کینه­ها، نقاط ضعف و نارسایی­های پنهان یک جامعه آشکار می­شود و مانع بروز استبداد، اختناق و طغیان اجتماعی می­گردد.

 

آزادی بیان یعنی اینکه انسان بتواند آزادا نه ا ندیشه­ها، اعتقادات، احساسات و عواطف خود را به صورت طبیعی، مرسوم و معمول بیان کند، زیرا انسان موجودی متحرک است، وجود او نیاز دارد که نسبت به جهان پیرامون خود وا کنش نشان دهد و مکنونات درونی خود را ابراز نماید .

 

آزادی بیان یکی از مهم­ترین مصادیق آزادی سیاسی است که رابطه­ تنگاتنگی با آزادی تفکر و عقیده دارد.

 

در اسلام از تفکر و بیان صحیح به خاطر منافع و مصالحی که برای انسان دارد تعریف، تمجید و تشویق  شده است و اندیشه و بیان  باطل به خاطر مفاسد و مضراتی که برای انسان دارد مذمت و نهی گردیده است.

 

۳-۴- ضرورت بحث آزادی بیان در نظام حقوقی ایران

 

آزادی بیان از حقوق بشر و حقوق انسانی محسوب می­شود که توسط قوانین بین المللی ضمانت شده است، این حق به طور مشخص در بند نوزدهم قا نون جهانی حقوق بشر آمده است که هر کسی حق دارد  بدون ترس و واهمه  باورهای خود را به هر روشی که می­پسندد بیان کند.

 

برای رفع اختلاف و برای تعدیل و کنترل خواسته­ها و به کارگیری آزادی­های افراد باید قا نون باشد .قانونی که بر فطرت ثابت بشری وضع، و پاسخگوی نیازها باشد و راه آزادی را بیاموزد زیرا رشد انسان در سایه­ی آزادی بیان و رفتار است، از طرفی  قانون­گذار باید یک ا نسان­شناس کامل باشد .مبانی فقهی و قانون این آزادی را بیان می­ کند و محدودیت آن را مشخص می­ کند .

 

آزادی اسلامی یعنی آزادی از عبودیت غیر خدا، لذا هر فردی که در عبودیت خداوند راسخ­تر باشد آزادتر خواهد بود.

 

وجود امکاناتی که ا شخاص بتوانند افکار و عقاید خود را بگویند و در اظهار نظر آزاد باشند و اجازه استفاده از وسایل و ابزارهایی که با آن­ها بتوا نند مطالب خود را بگویند، بنو یسند و منتشر کنند از حقوق اولیه­ی انسان­هاست.

 

یعنی وجود روزنامه و نشریه­ای که شخص بتواند مطالب خود را آزادانه بنویسد حق  فطری و طبیعی اوست. این آزادی درگفتن و نوشتن تا جایی است که با حقوق دیگران برخورد نداشته باشد و در یک نظا م اسلامی مورد قبول عموم باشد باید با نظام و مبانی اسلام که از جهتی جزء حقوق عمومی است برخورد ندا شته باشد. باید دستگاه کنترل کننده ­ای باشد تا صلاحیت فرد یا نوشته را تأیید کند، این کنترل و تنظیم، حق حکومت است که حا فظ حقوق عمومی است و در نظام ما  وزارت ارشاد اسلامی آن را انجام می­دهد

 

خداوند در وجود  هر فردی، ا ستعداد خاص خودش را قرار داده است.

 

تبادل افکار، رد و بدل کردن نظرات و محیطی که بتوان در آن صحبت کرد و از نظریات دیگران مطلع شد از حقوق ابتدائی انسان­ها در زندگی اجتماعی است.

 

البته تا حدی که به مقد سا ت مسلم ا سلا می و ا لهی و مقبو لا ت عقلا یی بر خو ر د نداشته با شد.

 

نشریات و مطبوعات یعنی کل روزنامه­ها، جراید هفتگی، ماهانه، فصلی، سالانه و کتب همگی در بیان مطالب آزادند تا هر کس مطلبش را بگوید و بنویسد و کار تکامل افکار شکل بگیرد. تبادل و تضارب افکار موجب تکامل آن­هاست.

 

اگر فردی بخواهد به وسیله­ی مقاله در، روزنامه، مجله یا نشر کتاب با و عظ و خطا به انکار خدا را ترویج  نماید آن هم پیش کسانی که قدرت درک مطلب و پا سخ آن را ندارند ممنوع است.

 

مسلمان نه تنها حق آزادی بیان دارد؛ بلکه مکلف به اعمال این آزادی است. مسلمان باید در برابر ستم و تجاوز بایستد و عاملان آن را به تکالیف اجتماعی و انسانی و دینی خود ترغیب و وادار کند. بدیهی است مسلمان آن گاه می­توا ند حاکمان را از منکر نهی کند که در بیان اندیشه­ی خود آزاد باشد.

 

۳-۵- مصادیق آزادی بیان

 

۱- مصادیق آزادی بیان در قرآن

 

در نصوص دینی و ظایف و دستوراتی برای مسلمانان مقررگردیده که انجام هر کدام از آن­ها، مستلزم وجود آزادی بیان برای پیروان دین است و بدون آزادی بیان در متن دین، به ویژه در قلمرو مسائل سیاسی و اجتماعی، انجام چنین وظایفی امکان پذیر نیست.

 

الف : مصادیق آزادی بیان برای مسلمانان:

 

مصادیق آزادی بیان در قرآن برای مسلمانان به سه قسم تقسیم می شود:

 

۱-امر به معروف و نهی از منکر:

 

قرآن پیروان دین اسلام را از آن جهت که بهترین امت است می­خواند که به امر به معروف و نهی از منکر اهتمام داشته و ملزم به انجام دستورات دینی نموده است.

 

۰ ولتکن منکم امه یدعون الی الخیر و یأمرون بالمعروف وینهون عن المنکرو اولئک هم   المفلحون.

 

جایگاه  آن بر کسی پوشیده نیست، آیات و احادیث متعدد و فراوانی از ائمه­ی معصومین(ع) نشانگر عظمت و اهمیت این فریضه­ی مهم دینی است.

 

اسلام مسلمانان را موظف نموده است تا با تشخیص معروف و منکر در، راه گسترش معروف و زدودن منکر از پیکر جامعه با هر وسیله­ی ممکن تلاش نمایند و از فساد مسلمانان و انحراف  داخلی و خارجی جامعه جلوگیری نموده تا سلامت  نظام اسلامی تضمین گردد از جمله مهم­ترین مرتبه­ی آن (ز با ن) قلم  و  بیان است.

 

اسلام آزادی بیان و ابراز عقیده را پذیرفته و به پیروان خود اجازه­ی ابراز عقیده در برا بر انحرافات فردی و اجتماعی داده تا زمینه­  مساعد برای اجرای این وا جب فراهم گردد. از شواهد دیگر آزادی بیان در اسلام، شورا و مشورت است.

 

  • وشاورهم فی الأمر فإذا عزمت فتوکل علی الله انً اللهً یحب المتوکلین… وامرهم شوری بینهم.

زیرا اگرآزادی بیان نباشد وبرای مشورت دهندگان امنیت لازم وجودنداشته باشد مسأله­ دستور به مشورت بی­فایده خواهد بود، بنابراین آزادی بیان نه تنها از نظر اسلام مانعی ندارد بلکه حق طبیعی و فطری انسان است.

 

مشورت، ریشه در قرآن، سنت و سفارش­های ائمه(ع) دارد که برای حل معضلات و مشکلات مهم است.[۱] در اهمیت مشورت و نظرخواهی از دیگران همین بس که خداوند، به پیامبر(ص) با این که عقل کامل بوده و با وحی الهی ارتباط دارد، فرمان می­دهدکه با اهل نظرمشورت کند… و پیامبر(ص) درموارد متعدد مانند جنگ بدر، احد و مانند آن به رایزنی ومشورت می­پرداخت و به آنان اجازه­ی ا اظهار نظر و انتقاد می­داد و گاهی از رأی خویش، به منظور احترام به رأی و نظر اکثریت  صرف نظر میکرد.مقتضای این اصل آن است که سرای دولت ومسؤلین جامعه بامردم مشورت نمایندواموررابراساس مشورت پیش برند.

 

حق انتقاد یکی از نمونه­های  بارز حق آزادی بیان است. این حق برای یکایک  شهروندان محفوظ است و هر کس می ­تواند دستگاه­های مختلف سیاسی کشور، را مورد ا نتقاد قرار دهدوازانحرافات برحذرداردوبه رعایت حقوق مردم به اجرای عدالت فراخوانند. به رسمیت شناختن این حق در عمل، زمامداران را وادار می­ کند تا در پرهیز از نگاه تیز بین توده­ی مردم و خردمندان جا معه، چنان عمل کنند که کمتر هدف انتقاد قرار گیرند.

 

در اسلام افکاری هستندکه نیاز به بحث وبررسی دارند و باید، درجایگاه خود طرح و با بحث و گفتگو شفاف سازی شوند. امام علی(ع) فرمودند: برای خردمند سزاوار است که رأی دیگران را به نظریات خود بیفزاید و دانسته­های حکیمان را به دا نسته­هایش اضافه کند.

 

اسلام طالب محیط و جامعه­ای است که انسان­ها بتوانند، در آن ، آزادا نه به اظهار رأی و عقیده خود، در امر جامعه و یکدیگر بپردازند، تا در پرتو تضارب آرای موافق و مخالف، گزینش بهترین رأی میسًر گردد و گرنه  حق اظهار عقیده، در موضوع مورد مشورت، تشویق و ترغیب  به آن بی­مورد خواهد بود

 

۲- نصیحت و خیر خواهی:

 

خیرخواهی که در متون دینی از آن به نصح تعبیر شده است، پایه و اساس آن، حدیث معروف پیامبر(ص) می­فرمایند: (کلکم راع و کلکم مسؤل عن رعیته).

 

مسلمانان موظف هستند تا نسبت به آحاد مسلمانان به ویژه پیشوایان دین خیرخواه و نیک اندیش باشند و آنان را از طریق ارائه­  نظریات و ا ندیشه­های خیرخواهانه و اصلاحی کمک نما یند و با انتقاد سازنده، که نشأ ت گرفته ازتعهد اسلامی است آنان را، از افتادن در مسیر انحرافات باز دارند.نصیحت به معنای تذکرات دوستانه است که دراسلام موردتأکیدفراوان است به اندازه ای که پیامبرانی مثل نوح وصالح،هدف ازبعثت خویش راازسوی خداوند،نصیحت اعلام می کنند.نصیحت برای مدیران ومسؤلین امت اسلامی وکل اعضاءجامعه به معنای مساعدت آنهادراصلاح اموروابرازمشورت درست درجهت بهبوداوضاع ورفع پلیدیها است.

 

امام علی(ع) فرمودند: حق من بر شما وفای به بیعت و نصیحت و خیرخواهی در حضور و غیاب من است و همچنین در، راستای  هرچه بهتر انجام گرفتن این وظیفه­ی مهم، به مسلمانان یادآور می­شود: با من آن طور که با جبارین سخن می­گویید، سخن مگویید و چنانچه از روی ترس از گفتن حق در برابر متکبر خوداری می­کنید، با من از گفتن حق، خوداری نکنید و با من باظا هرسازی بر خورد نکنید و درباره­ام گمان بی­جا نبرید که گفتن حق بر من سنگین باشد و یا بخواهید مرا به بزرگی تعظیم کنید، چون کسی که حق و یا پیشنهاد و عد ل بر او سنگین باشد، عمل بدان بر او سنگین­تر است . پس، از سخن به حق و یا مشورت در عدل با من دریغ نورزید.

 

۳- نهی از کتمان حق:

 

از اصول دیگری که لزوم آزادی بیان را تثبیت می­ کند، حرمت کتمان حق و لزوم بیان حقایق برای مردمان است. قرآن به پیامبر(ص) فرمان می­دهد که: یعنی بگو این راه من ا ست که با بصیرت و بینش، همگان را به سوی خدا د عوت می­کنم، من و هر کسی که راه مرا برگزیند و دعوت مرا دنبال کند و پاک است خدا و من ا ز مشرکان  نیستم. پیامبران مردم را با بصیرت دعوت و هدایت میکردند. خداوند در موارد متعدد از کسانی که از روی هوا و هوس یا ترس و طمع به کتمان حق و سانسور روی می­آورند، نکوهش کرده و خواستار بیان حقایق شده است.

 

۰لم تلبسون الحقَ  با لبا طل و تکتمون ا لحقَ وا نتم تعلمون.

 

چراحق را با باطل پوشانده و آگاهانه به کتمان حق روی می­ آورید.

 

قرآن کسانی را که از ادای شهادت سرباز، زده و به اخفای حقایق می­پردا زند، ظالمترین مردم معرفی نموده است.

 

۰  و من اظلم ممن کتم شهاده عنده من الله .

 

و چه کسی ستمکارتر است از کسی که گواهی و شهادت الهی نزد اوست، کتمان می­ کند. درخصوص عالمان و دا نشمندان، این وظیفه سنگین­تر می­شود.عالمان، باید وقتی که افکار انحرافی و بدعت آمیز آشکار می­شود، حق را از باطل آشکار کنند و بدعت را، از سنت تمییز دهند وگرنه مشمول لعن ا لهی قرار خوا هند گرفت.

 

لزوم بیان حق و ممنوعیت کتمان با آزادی بیان در تلازم است و گرنه جایی برای نکوهش از کتمان و لزوم بیان باقی نخواهد ماند.

 

ب : مصادیق آزادی بیان برای غیرمسلمان:

 

مصادیق آزادی بیان در قرآن برای غیرمسلمان به چهار قسم تقسیم می شود:

 

 

 

۱- جدال احسن:

 

به معنای مجادله­ی نیکو بین طرفین برای کشف حقایق است. اسلام همواره پیروان خویش را به این امر مهم توجه داده است که در مناظره ورویارویی­های علمی خویش، مجادله نیکو را در پیش بگیرید تا حقایق به صورت روشن وشفاف برای همگان آشکار گردد.

 

قرآن کریم در آیات متعدد ، جدال احسن راشیوه­ی برخورد با مخالفان و منکران بیان نمو ده است.

 

. ادع الی سبیل ربک بالحکمه و الموعظه الحسنه و جادلهم بالتی هی احسن.

 

با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت کن و با آنان به طریقی که نیکوتر است منا ظره کن.

 

۰ ولا تجادلوا، اهل الکتا ب إلا بالتی هی احسن.

 

با اهل کتاب جز به روشی که از همه نیکوتر است مجادله نکنید.

 

تعبیر به احسن، تعبیر جامعی است که تمام روش های صحیح و مناسب مناظره و مباحثه در الفاظ و محتوای سخن و در آهنگ گفتار و حرکات دیگر را نیز شامل می شود. این ترغیب و تشویق در صورتی ارزشمند و با معناست که شریعت مقدس اسلام، به طرف مقابل فرصت ابراز عقیده و نظر مخالف را داده و او را در ارئه­ی نظر و اندیشه­ی خویش آزاد گذاشته باشد و گرنه در صورت نبود میدان برای بیان و اظهار عقیده و مخالفان، دستور به جدال احسن، بی­معنا خواهد بود.

 

۲-گزینش بهترین:

 

هر اندیشه­ای در صورتی که مطابق با واقع باشد مورد احترام اسلام است. از این رو قرآن کریم مسلمانان را به انتخاب بهترین اندیشه و سخن دعوت می­ کند. زیرا، انسان براساس فطرت، حق و رشد را طالب است و به هر سخنی که گوش می­دهد به آن امید گوش می­دهد که در آن حقی بیابد.

 

۰  قال الله عزوجل می­فرمایند: فبشر عباد، الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه اولئک الذین هدیهم الله و اولئک هم اولوا الألباب.

 

ای محمد(ص) بندگا ن مرا بشارت ده ، آنهایی که به سخنان گوش فرا می­ دهند و بهترین آن را برمی­گزینند. آنان کسانی هستند که خداوند هدایتشان کرده و هم آنانند که صاحبان خرد و اندیشه­ی پاکند.طبق این آیه­ی شریفه، بندگان را ستین خود را کسانی می­داند که به سخنانی که گفته می­شود، بدون در نظر گرفتن گوینده و خصوصیات دیگر،گوش فرا می دهند و با نیروی عقل وخرد، بهترین آنها را بر می­گزینند و هیچ گونه تعصب و لجاجتی در کار آنان نیست و هیچگونه محد پودیتی در فکر و اندیشه­ی آنان وجود ندارد. آنان جویای حقند و تشنه­ی حقیقت، هر جا آن را بیابند از آن استقبال می کنند.

 

قرآن کریم، پیامبر(ص) را نمونه ی عالی سعه­ی صدر و تحمل آرای مخالف می شمرد.

 

این آیه دلالت صریح بر آزادی بیان دارد.

 

با صراحت کامل می رساند که غیر از کلام خدا و معصومین هیچ کلامی صد در صد خالی از عیب و ایراد  نیست.

 

از آنجا که لازمه ی طبیعت انسان غیرمعصوم ،خطا و لغزش است، به طوری که نمی­توان کسی را ملزم کرد که جز سخن حق و پسندیده نگوید، لذا اسلام باتوجه به مکنونات طبیعی انسان حکم نموده و نخواسته، به بهانه­ی اشتباهات ولغزشهای احتمالی که از انسان از سر می­زند، ا ختناق ایجاد کند و راه آزادی بیان را  مسدود سازد. بلکه راه بیان را باز گذاشته تا هرکس به وسیله­ی بیان عقده­هایش را در مورد هر موضوعی  بگشاید زیرا جلوگیری از بیان منجر به ایجاد عقده می­شود.

 

امام علی(ع)می فرمایند: (الحکمه ضاله کل مؤمن فخذوها ولو من افواه المنافقین).

 

باید سخن دیگران را حتی اگر فرد منافق باشد، شنید تا صحت و سقم و ایرادات آن را بفهمیم و جواب دهیم. باز می­فرمایند: آرا و عقاید و نظرا ت همه را بشنو، با هم مقایسه کن و آنچه نزدیک به حق است بپذیر.

 

پس انسان نباید مستبد و خودکامه باشد بلکه باید با شنیدن نظرات دیگران و با مشورت سخنان حق را از باطل تمییزد هد و سخنانی را که مخالف حق هستند، رد کنند.

 

۳- برهان طلبی:

 

قرآن کریم افزون بر اینکه پیر وان خو د ر ا به تبعیت از دلیل و برهان  فرا خوانده است، همواره از مخالفان و معارضان خود نیز، دلیل و برهان طلب می­ کند. به عنوان مثال در مقام احتجاج با مشرکان می­فرمایند: آیا علاوه بر خداوند خدایی وجود دارد؟ اگر راست می گویید، دلیل و برهان خویش را بیاورید.                     ۰قل هاتوا برهانکم ان کنتم صادقین.

 

لازمه­ی تحدی و برهان طلبی قرآن این است که اسلام به مخالفان آزادی داده است تا آرا و عقاید خود را بی­پروا و با استدلال و برهان بیان کنند، در غیر این صورت تحدی (برهان طلبی) بی­معنا خواهد بود.

 

۴- نقل آرا و نظرات مخالفین:

 

یکی ازشیوه­های قرآن در برخورد با آرا وا ندیشه های مخالفان، این است که کفر آمیزترین سخن آنان را همراه با استدلالهایشان نقل می­نماید سپس به نقد و ایراد آن می پردازند.

 

۰قال الذین کفروا….قال الذین اشرکوا…. و تعبیرات مشابه آن، بیانگر این حقیقت است و به تعبیر استاد شهید مطهری اگر مادیین و غیرخدا پرستان افکاری داشتند و استدلال­هایی کردند همان است که در کتب مذهبی آمده و بر زبان ائمه(ع) جاری شده و بدین وسیله به ثبت رسیده است.[۲] این شیوه­ی قرآن دلیل بسیار روشن دیگری است بر این که نه تنها مخالفان در بیان عقاید و آرای خویش آزادند که مسلمانان به ثبت و ضبط نظرات آنان، که ضرورت یک برخورد صحیح با ا فکار دیگران است، تشویق شده اند.

 

از دیدگاه اسلام آزادی بیان حتی برای منکران دین امری واضح و روشن است و همه افراد مجازند، در برابر منطق اسلام به بحث و استدلال بپردازند و نظر خود را ابراز نمایند، بیان اندیشه و عقیده از جانب هر کس که باشد محترم است و مسلمانان موظف هستند با برخورد صحیح و نیکو با سخنان و عقاید مخالف بر خورد نمایند. برخورداری اسلام از منطق قوی، در برابر مخالفان فکری خویش است.

 

از سیره­ی پیامبر(ص) و ائمه­ی اطهار(ع) در گفتگو با صاحبان عقاید و آرای باطل نیز می توان بر آزادی بیان استدلال کرد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:48:00 ب.ظ ]




شیوه ی بر خورد پیامبر(ص) و ائمه­ی معصو مین(ع) با افکار مخالف بیانگر وجود محیطی آزاد برای بیان­اند یشه­های مخالف در اسلام است.

 

 

آنان نه تنها با گفتار بلکه در عمل نیز سعی داشتند محیطی سالم در جامعه ایجاد نمایند و همگان بدون ترس و دلهره آنچه را می­اندیشند بیان کنند و به نقد و بررسی آراء دیگران بپردازند.

 

 

الف: در  سیره­ی پیامبر(ص):

 

با مراجعه به تاریخ زندگی پیشوایان دین می توان دریا فت که آنان نه در گفتار؛ بلکه در عمل هم، تا آنجا که به نظم عمومی و اخلاق جامعه آسیب نرساند در برابر افکار مخالف، اصل آزادی بیان را رعایت و ترغیب نموده اند.

 

سیره پیامبر اکرم صلی­الله­علیه وآله، نخستین بنیان گذار حکومت اسلامی در مدینه، این بود که اجازه می دادند صاحبان حق، سخن خود را بدون ترس بیان کنند. انتقاد و اعتراض خود را بر زبان آورند و در برابر حاکم چشم و گوش بسته عمل نکنند.

 

خداوند، پیامبرش را شخصیتی مهربان، خوش قلب و مردم دار معرفی می کند و می­فرماید:

 

۰   لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْ لِکَ.

 

چنانچه سخت دل و تندخو بودی مردم از اطراف تو پرا کنده می شدند.

 

سعه­ی صدر، گشاده رویی و اخلاق کریمانه از مهمترین عوامل موفقیت آن پیام آور وحی بود . در اینجا  به نمونه هایی از تاریخ زندگی پیامبر در مدینه اشاره می کنیم؛ چرا که حضرت در این شهر، حکومت تشکیل داده و علاوه بر مقام نبوت، صاحب قدرت و حکومت نیز بود.

 

شخصی از پیامبر صلی­الله علیه وآله طلب داشت و در مطالبه خود درشتی کرد. حضرت همچنان ساکت بود؛ ولی اصحاب برآشفتند و در صدد تأدیب او برآمدند. حضرت فرمود: متعرض وی نشوید، بگذارید صاحب حق، حرف خود را بزند.

 

عبدالله ابن أبی سر دسته منافقان مدینه بود. او کسی بود که وجود پیامبر صلی الله علیه و آله را مانع به قدرت رسیدن خود می دید. از حضور در جنگ احد به دلیل آن که پیامبر صلی الله علیه و آله نظر او را ترجیح نداد، خودداری کرد و در عمل در مدینه، رهبری چهره نفاق را بر عهده گرفت.

 

اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله از وی دل پرخونی داشتند و حتی قصد جان او نیز کردند و فرزندش نیز حاضر شد او را بکشد؛ اما پیامبر صلی الله علیه و آله رحمت هر بار مانع شد و در هنگام بیماریش به عیادت او رفت و بر جنازه­اش نماز خوا ند.

 

استاد مطهری در این زمینه می­گوید: شما کی در تاریخ عالم دیده اید که در مملکتی که همه­ی مردمش احساسات مذهبی دارند به غیر مذهبی ها آن اندازه آزادی بدهند که بیایند، درمسجد پیامبر یا در مکه بنشینند وحرف خودشان را آن طور که دلشان می­خواهد بزنند، خدا را انکار کنند، منکر پیامبری پیامبر شوند، نماز و حج و… را رد کنند و بگویند ما اینها را قبول نداریم، اما معتقدان مذهب با نهایت احترام با آنها برخورد کنند در تاریخ اسلام از این نمونه های درخشان فراوان می­بینیم و به دلیل همین آزادی ها بود که اسلام توانست باقی بماند. اگر در صدر اسلام در جواب فردی که می­آمد و می­گفت من خدا را قبول ندارم، می­گفتند بزنید و بکشید، امروز دیگر ا سلامی وجود نداشت.

 

اسلام به این دلیل باقی مانده که با شجاعت و با صراحت با افکار مختلف مواجه شده است.

 

با نگاهی به تاریخ اسلام درمی­یابیم که علمای ملت های مختلف از یهود، نصا ری، مشرک و…به مدینه، مرکز حاکمیت اسلام، می­آمد ند و درکمال آزادی به اظهار عقاید خویش می­پرداختند.

 

ساعت­ها با پیامبر(ص) مناظره و گفتگوی عقیدتی داشتند و ایشان با سعه­ی صدر کامل به دور از تنگ نظری­ها و حساسیت­های بی مورد به سخنان آنان گوش می­دادند. و با دلیل و منطق پاسخ می­دادند. در جریان تقسیم غنائم جنگ (حنین) برخی از انصار اعتراض کرد ند و انتقاد خود را به وسیله ی سعد بن عباده به ا طلاع پیامبر(ص) رسا ندند، حتی مردی با تندی رو به پیا مبر(ص) کرد و گفت: من امروز کارهای شما را دقیقا مورد بررسی قرار دادم و دیدم در تقسیم غنائم راه عدالت در پیش نگرفتید، پیامبر(ص) فرمود: اگر عدالت و انصاف نزد من نیست پس نزد چه کسی است؟ خلیفه­ی دوم از پیامبر(ص) خواست تا اجازه دهد که او را تنبیه کند؛ اما حضرت فرمود رهایش کنید. آن گاه به سعد بن عباده که به نمایندگی از انصار، پیام گله آمیز را منتقل کرد فرمود: همه­ی آنان را در یک نقطه جمع کن تا من جریان را برای آنها تشریح کنم …..سخنان منطقی پیامبر (ص) ،چنان در دل انصار جای گرفت که همگی گفتند: ای رسول خدا ما به قسمت خود راضی هستیم و کوچکترین گله­ای نداریم.

 

ب : در  سیره­ی امام علی(ع):

 

آن حضرت در دوران حکومت‏ خویش بر آزادی مخالفان مذهبی و سیاسی در بیان نظرات، انتقادات و مخالفت­ها تاکید داشت و می فرمود:

 

۰  فلا تکلمونی بما تکلم به الجبا بره و لا تتحفظوا منی بما یتحفظ به عند اهل البادره و لاتخالطونى بالمصانعه و لاتظنوا بی استثقالافی حق قیل لی…

 

آن سان که با جباران سخن مى‏گویند با من سخن مگویید و از من پنهان مدارید آن چه را از مردم خشمگین به هنگام خشمشان پنهان مى‏دارند. همچنین به چاپلوسى و تملق با من رفتار نکنید  و مپندارید که گفتن حق برمن گران مى‏آید.

 

۰وفلاتکفوا عن مقاله بحق او مشوره بعدل.

 

از گفتن سخن حق و با مشورت عدالت آمیز خوداری مکنید.

 

درسخنى دیگر فریاد و خروش برآوردن در برابر حاکم جائر را برترین جهاد می نامد:

 

۰   وما اعمال البرّ کلها والجهاد فى سبیل الله عند الامر بالمعروف والنهى عن المنکر الا کنفثه فی بحر لجى و افضل من ذلک کله کلمه عدل عند امام جائر.

 

تمام اعمال نیک و حتی جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف و نهى از منکر همچون قطره ای است در مقابل یک دریای پهناور و اما از همه مهم تر  سخنى است که براى دفاع از عدالت در برابر پیشواى ستمگرى گفته مى‏شود.آن امام همام، در بیان حقوق متقابل حاکم و مردم فرمود:

 

۰   …و اما حقى علیکم فالوفاء بالبیعه والنصیحه فى المشهد والمغیب والاجابه حین ادعوکم والطاعه حین امرکم .و ادعوکم و الطاعه حین امرکم .

 

و اما حقى که من بر گردن شما دارم آن است که در بیعت وفادار باشید و در آشکارا و نهان خیرخواهى را از دست ندهید و چون فرا می خوا نمتان به من پاسخ دهید و چون فرمان مى‏دهم فرمان‏ برید. نصیحت‏ شامل پیشنهادهاى مفید وانتقادهای سازنده می­باشد که انجام آن نیازمند به وجود آزادی بیان است .یکی از زیباترین سند حکومتی امام علی علیه­السلام که از برگهای زرین تاریخ اسلام شمرده می­شود فرمان و سفارشهای آن حضرت به مالک اشتر است. در قسمتی از آن فرمان می فرماید:

 

۰وأشعرقلبک الرحمه للرعیه و المحبه لهم و اللطف بهم و لاتکو نن علیهم سبعا ضاریا تغتنم أکلهم. فانهم صنفان: اما أخ لک فی الدین، أونظیر لک فی الخلق.

 

یعنی: دلت را نسبت به توده مردم سرشار از مهربانی و لطف و محبت کن. مبادا چونان حیوان شکاری برای خوردن آنان لحظه شماری کنی؛ چرا که آنان دو دسته اند: یا برادر هم کیش تو هستند و یا همانند تو انسان و در خلقت برابرند .در این باره می فرماید:

 

 

 

  • اجعل لذوی و الحاجات منک قسما تفرغ لهم فیه شخصک، و تجلس لهم مجلسا

عا ما فتتواضع فیه لله الذی خلقک، و تقعد منهم جندک و أعوانک من أحراسک

 

و شرطک، حتی یکلمک متکلمهم غیر متتعتع، فانی سمعت رسول الله صلی الله

 

علیه و آله یقول فی غیر موطن: ولن تقدس امه لایؤخذ للضعیف فیها حقه من

 

القوی غیر متتعتع.

 

بخشی از وقت خود را برای کسانی که به تو نیاز دارند، منظور دار و شخصا به امور آنان رسیدگی کن و در مجلس عمومی با آنان بنشین و در برابر خدایی که تو را آفریده، فروتن باش. سربازان و یاران و نگهبانان خود را از آنان دور کن تا سخنگوی آنان بتوا ند بدون ا ضطراب و لکنت زبان با تو گفتگو کند. من از رسول خدا صلی الله علیه و آله بارها شنید م که می­ فرمود: هرگز ا متی را گرامی نخوا نند که در آن امت بی آنکه بترسند و در گفتار درما نند حق  ناتوان را از زورمندان، نستانند.

 

از رفتار و بیان آن امام به خوبی پیداست که آن حضرت، حکومتی را طلب می­کرد که در سایه آن آزادی بیان یک فرهنگ محسوب شود و این فرهنگ نیز ترویج گردد. بالاتر از آن به مالک سفارش می­ کند از میان وزیران و معاونان خود کسی را برای جلسات خصوصی برگزیند که سخن تلخ حق را به او بیشتر گوشزد کند.

 

۰ثم لیکن آثرهم عندک اقولهم بمر الحق لک، و اقلهم مساعده فیما

 

یکون منک مماکره الله لاولیائه، واقعا ذلک من هواک حیث وقع.

 

آن کس را بر دیگران برگزین که سخن تلخ حق را به تو بیشتر گوید و در آ نچه که ا نجام می دهی و خدا آن را از دوستانش ناپسند دارد کمتر یاریت کند.

 

امام علی(ع) همانند پیامبر(ص) از رویا رویی و استماع سخنان پیروان دیگر ادیان، اظهار ناراحتی نمی­کردند، بلکه با آغوش باز، از آنا ن استقبال می­کردند و با آنان به بحث وگفتگو می پرداختند.

 

علمای ادیان، با کمال آزادی، عقاید، پرسشها و شبهات خود را مطرح می کردند امام علی(ع) با کمال احترام به سخنان آنان گوش می­دادند و بعد پاسخ می­گفتند.امام علی(ع) با برخورد منطقی، سیره­ی حسنه­ای را استحکام بخشید که باید سرمشق همه­ی مسلمانان، به ویژه عالمان و مبلغان دین، در برخورد با افکار مخالف قرار گیرد. در مدت حکومت خویش دربرخورد با خوارج علی رغم برخوردهای بسیار سخیف و به دور از ادب آنان تاجایی که تنها در چارچوب اظهار نظر بود ، آنان را آزاد می گذاشت، و در نهایت سعه­ی صدر و خویشتن داری عمل می­نمود.

 

۳- از دیدگاه سایر ائمه(ع):

 

سیره و برخورد عملی دیگر امامان و رهبران الهی مانند امام محمدباقر(ع)، امام جعفر صادق(ع) و امام رضا(ع) بیانگر استمرار سیره­ی پیامبر(ص) و امام­علی(ع) در بر خورد با عقاید و شبهات اربابان ادیان مختلف است.

 

در زمان امام محمد باقر(ع) و امام صادق(ع) و امام رضا(ع)، تقریبا محیطی آزاد برای گسترش معارف اسلامی به و جود آمده بود و امامان، فرصتی را در راه نشر فرهنگ اسلام و تفسیرقرآن پیدا کرده بودند، افراد گوناگونی را، از غیر مسلمانان، مشاهده می کنیم که آزادا نه در محضر آنا ن رفت و آمد می کردند و به بحث و تحقیق درباره­ی عقیده­ی خود می پرداختند و سؤالات و شبهات خو د را با کما ل آزادی در آن مجالس مطرح می کردند و ائمه نیز با کمال متانت و با احترام ، به آنان پاسخ می گفتند. برخورد منطقی این امامان باعث شد که تعدادی به اسلام ایمان بیاورند و مسلمان شوند.

 

در زمان امام رضا(ع)، مأمون عباسی، یکی از تشکیل دهندگان مجالس مناظره و مباحثه بود.

 

پس از آمدن اما م رضا(ع) به خراسان ، مأمون به فضل بن سهل دستور داد که علمای ادیان مختلف را برای مناظره با امام رضا(ع) دعوت کند. علمای زیادی از اهل ادیان مختلف، در آن جلسه شرکت داشتند.

 

امام رضا(ع) در مجلس مناظره حاضر شدند و هر یک از آنها، عقاید، شبهات و سؤالات خود را با کمال آزادی مطرح ساختند و حضرت نیز با کمال آرامش وبا استدلال از کتب خود آنان، به آنان پاسخ داد. این برخورد منطقی امام رضا(ع) چنا ن در جمع عالمان و دانشمندان غیرمسلمان تأثیر گذاشت که برخی از آنان اسلام آوردند و از مدافعین اسلام شدند.

 

۳-۶- ما هیت آزادی بیان در نظام حقوقی ایران:

 

آزادی بیان یکی از اقسام آزادی حقوقی در مجموعه­ی حقوق بشر است که مورد توجه قرار گر فته است.

 

به این معنا که افراد گذشته از اینکه به خاطر داشتن عقیده­ی مخالف، چه در امور دینی و چه در امور سیاسی نباید مورد تعقیب قرار گیرند بلکه باید بتوانند عملا عقیده ی خود را ابراز نمایند.

 

آزادی بیان به این معنانیست که هر فردی هر چه را، صلاح دید، در جامعه مطرح کند اعم از اینکه به حال جا معه مفید باشد یا مضر و یا سبب گمراهی، فساد اخلاق، فتنه و آشوب شود .

 

هر چند در اسلا م آزادی بیان و قلم به رسمیت شناخته شده است، اما هیچ کس به این بهانه نمی­تواند به نشر اکاذیب، اشاعه­ی فحشا و نسبت­های ناروا نسبت به دیگران اقدام کند.

 

قلم و بیانی آزاد است که بر خلا ف انقلابی که با خون شهدا به دست آمده چیزی نوشته نشود.

 

باید مطبوعات در خدمت کشور باشند نه بر ضد انقلاب کشور، مطبوعاتی که بر ضد انقلاب باشند، خائن هستند.

 

در چهار چوب قوانین اسلامی و قانون اساسی، روزنامه ها ومطبوعات آزادند و می­توانند مطالب بنویسند. منظور ما از آزادی بیان و عقیده، اموری است که نه تنها تنشی به قوانین ثابت الهی وارد نمی­کند بلکه باعث شکوفایی افکار، برانگیختن عقول، تدبیر امور و تحکیم اصول می گردد.

 

مقررات اسلامی دو نوعند:

 

الف- احکام و مقررات ثابت و غیر قا بل تغییر، مثل اصول دین، حدود و قصاص

 

ب- احکام و مقررات غیر ثابت و متغییر، مثل علوم طبیعی، مقررات اجتماعی، حکومتی، علوم مادی و…… در اعلامیه­ی حقوق بشر یکی از حقوقی که برای همه­ی انسان­ها، به عنوان فوق قوانین موضوعه، در نظر گرفته شده آزادی مطبوعات و آزادی بیان است و آزادی­ها در دنیا به عنوان اصول دموکراسی شناخته شده است.

 

وقتی هرج و مرج در جامعه­ای حاکم باشد، آزادی بیان، مطلوب و میًسر نخواهد بود و کسانی که طالب آزادی بیان هستند، آزادی بیان را در پرتو نظمی می­پذیرند که بتواند حداکثر امنیت آرامش را برای آنان به  همراه داشته باشد.

 

آزادی بیان مهمترین جنبه­ی آزادی سخن است.

 

آزادی بیان قلم و مطبوعات از اهم عناوین حقوق و آزادی­های فردی است. آزادی با رشد فکری مردم، رابطه­ مستقیم دارد.

 

۳-۷- ماهیت آزادی بیان از دیدگاه فقه امامیه:

 

خداوند می فرمایند: بعضی از مؤمنین نسبت به بعضی دیگر مقدمند و این آیات در جامعه تحقق پیدا
نمی­کنند مگر در فضای باز آزادی بیان.

 

امام علی(ع) فرمودند: من ساتر عیو بک فهو عدوًک.

 

فردی که عیوب تو را پنهان کند و تو را آگاه نسازد تا آن عیب را بر طرف کنی او دشمن تو است.

 

همیشه در برخورد با سخنان افراد، به خود سخن توجه کنید نه به صا حب سخن زیرا ممکن است به واسطه­ی محبت یا حسن ظن یا سؤ ظن به صا حب سخن، منظور او را اشتباه متوجه شویم و از سخن او اشتباه برداشت نمائیم.

 

انسان چون معصوم نیست دچار خطا و لغزش می شود، اسلام هم به بهانه ی این لغزش هایی که از انسان سر می زند راه آزادی بیان را مسدود نکرده و خواسته که هر کسی هر چه را در مورد  هر موضوعی که در نهانش است اظهار کند.

 

خواسته که سخنان هر گوینده­ای را با دقت بشنود و با عقل و فکر صحیح بررسی کند و با قول خدا و معصومین(ع) بسنجد.

 

۰غایه الدًین الأمر بالمعروف و النهی عن المنکر واقامه الحدود.

 

هدف نهایی دین، امر کردن مردم به کارهای نیک و پسندیده و باز داشتن آنان از کارهای زشت و ناپسند و اجرای  قوانین الهی است.

 

۰لاتمسک عن اظهارالحق ان وجدت له اهلا.

 

چنانچه حقیقت یابی را یافتی، از بیان حق برای

 

اوخوداری مکن تا می­توانی او را هدایت کن.

 

بیان حق بدون آزادی بیان، میَسر نیست پس باید آزادی باشد تا بتوان حق را بدون کم و زیاد گفت.این حقیقت نیز در سراسر زندگی پیا مبران الهی و در حکومت امام علی(ع) به روشنی دیده می­شود. نه تنها دوستان آزادی فکر و بیا ن داشتند  بلکه کافران و دانشمندان دیگر ادیان و مخالفان امام(ع) آزاد بودند تا با پیامبر اسلام(ص) بحث و مناظره کنند، آزادانه انتخاب نمایند و عقاید و افکار خود را آشکارا بیان نمایند.

 

امام علی(ع) می­فرمایند: بالاترین مرحله­ی امر به معروف و نهی از منکر را گفتن سخن بجا و درست است که در برابر مردم بی باک و متکبر، از گفتن حق خوداری نکنید.

 

این روایات دلالت کامل بر آزادی بیان دارند، چرا که دین را در امر به معروف و نهی از منکر و اجرای حدود الهی، خلاصه کردند.

 

امام زین العابدین(ع) فرمودند: ترک کننده­ امر به معروف و نهی از منکر مانند فردی است که کتاب خدا را پشت سراندازد و نسبت به احکام الهی بی­توجه باشد مگر پرهیز کند پرهیز ویژه یعنی بترسد و دوری کند.

 

یکی دیگر از اصول مهم اسلام که مورد تأکید معصومین(ع) در امور اجتماعی و فردی که در زمینه­ آزادی بیان باید مدً نظر قرار گیرد، مشورت است. مشورت در صورتی مفید و مثمر ثمر است که فرد مشورت کننده در بیان عقایدش آزاد باشد.

 

دموکراسی یعنی انسان ها آزاد باشند تا درست فکر کنند و تفکرات خود را آزادانه بیان دارند و قدرتی نتواند مردم را به خط سکوت بکشاند.

 

واضح است که انسان در فضای آزاد و خالی از هر نوع ترس، وحشت و اضطراب است که می تواند مطالب خود را بیان نماید.

 

از دیدگاه محمدتقی جعفری؛انسان نباید از داشتن عقاید خود ترس و اضطراب داشته باشد بلکه کسب اطلاعات، افکار، اخذ و ا نتشار آن با تمام وسایل، ممکن و آزاد است. آزادی بیان باید معقول باشد. آزادی بیان را این گونه تفسیرمی­کنند که معقول بودن یا نامعقول بودن درذات آزادی نهفته است و آنچه آزادی را متصف به این اوصاف می­ کند نحوه­ی بهره ­برداری از آزادی است. هر آزادی بیانی که به ضررمادی یا معنوی انسان مورد بهره برداری قرارگیرد نامعقول است و اگر موا فق اصول و قوانین مفید انسانی مورد استفاده قرارگیرد معقول است.

 

آزادی انسان و آزادی بیان، لازم و ملزوم یکدیگرند.

 

آزادی سیاسی همان حق آزادی بیان و قلم ا ست که به همه ی آحاد ملت اجازه می دهد دیگران از نظرات اصلاحی خود به هر طریقی که ممکن است (بیان، قلم، تشکیل احزاب، جمعیت هاو غیره) محروم نسازند و از دعوت به حق و مبارزه با فساد دریغ نکنید.

 

مقام معظم رهبری (مدظله­العالی) در خصوص آزادی بیان فرمودند: بالاترین تخلف­ها، تخلف­ها و جرایمی هستند که پایه­ های نظام را سست می­ کنند. ناامید کردن مردم، مأیوس کردن دل­های امیدوار، کج نشان دادن راه است. گمراه کردن انسان­های مؤمن و با اخلاص، سوء استفاده کردن از اوضاع و احوال گوناگون در جامعه­ی اسلامی کمک کردن به دشمن، مخالفت کردن با احکام اسلام و پیاده شدن مقررات اسلام، تلاش برای به فساد کشاندن نسل مؤمن، منکرهای مهم هستند. در جامعه­ی اسلامی، تکلیف عامه­ی مردم امر به معرف و نهی از منکر با لسان است؛ با زبان اگر کار به برخورد بکشد، آن دیگر تکیف مسؤلین است. آنها باید وارد شوند اما امر به معروف ونهی از منکر زبانی مهم­تر است.

 

چیزی که جامعه را اصلاح می­ کند، همین نهی از منکر زبانی است. آن آدم خلافکار، آن آدم بدکار، آن آدمی که اشاعه­ی فحشا می­ کند، آن آدمی که قبح گناه را از جامعه می خواهد ببرد، مردم باید به او بگویند.

 

 

 

۳-۸- مقایسه و نتیجه گیری آزادی بیان در اسلام و غرب:

 

مهمترین مسأله­ای که نسل جوان وتحصیل کرده را به خود معطوف ساخته، مسأله آزادی عقیده و بیان است. کرامت انسان را در این می­دانند که انسان درگزینش هرنوع و عقیده، و در نشر آن هیچ شخص و مقامی نتواند انسان را به خاطر عقیده اش نکوهش کند.

 

با توسعه­ی وسایل ارتباط جمعی کاربرد و اثر بخشی رسانه­ها و سرعت مبادله­ اطلاعات به نحوی گسترش پیدا کرده است.

 

برنامه­ها و تاکتیک ها به طوری وابسته­ی کسب اطلاعات شد که دنیای کنونی را عصر ارتباطات لقب دادند.

 

مطبوعات همواره ابزار بسیار کارا در جهت تثبیت حاکمیت­های سیاسی و سمت و سودادن به افکار عمومی در جهات مختلف بوده است.

 

امام راحل (قدس ره) فرمودند: در اسلام قلم ها و زبانها در خدمت انقلاب و زیر پرچم توحید است.

 

بیان و قلم در اسلام به قصد اصلاح جامعه، بدون توطئه است.

 

تهاجم و نفوذی که عمدتا کشورهای صنعتی و غربی به سوی کشورهای جهان سوم تدارک دیدند، از طریق رسانه­ها طراحی و اجرا می شود. ماهواره­ها، رادیوها، تلویزیون و مطبوعات ابزارهای مؤثر و کارایی برای این نفوذ به شمار می رود.

 

جوامع غربی با بهره گرفتن از این ابزارها شبکه های نفوذ و تسلط فرهنگی خود را برجوامع مختلف هر چند دارای فرهنگ کهن باشند گسترش می­ دهند و به طور غیر مستقیم سیاست ها، رفتارها، سنت ها، روش ها و آداب و رسوم ملت ها را از مسیر عادی و سنتی خود به سمت فرهنگ مورد نظر خود سوق می­ دهند.

 

از دیدگاه غرب دموکراسی به این معناست که مردم حق دارند هر قانونی را وضع کنند گر چه بر خلاف قانون خدا باشد، اگر همه ی عالم جمع شوند ما چنین د موکراسی را نمی­پذیریم اما دموکراسی از دیدگاه اسلام یعنی اینکه مردم در سرنوشت خودشان مؤثر باشند، فردی بر آنها تحمیل نکند، امور مردم در چارچوب ارزش­های اسلامی، قوانین و مبانی اسلامی حرکت کنند، این چیزی است که در کشور ما از آغاز انقلاب به آن عمل شده است.

 

مطابق قوانین اساسی کشورهای غربی، اصل برآزادی مطبوعات است و تنها هنگامی که فردی جرمی مرتکب شود، دادگاه مطبوعات به آن رسیدگی می­ کند در این کشورها نظارت قبل از انتشار وجود ندارد.

 

در اروپای قرن نوزدهم، دولت­ها پیوسته در صدد این بودند که مطبوعات را مهار کنند.

 

از نظر اسلام پیامبران الهی، مبتکر و پایه گذار اولین پیام آوران آزادی بیان بودند.

 

با این بیان آنچه باعث سوء­استفاده­ی عده­ای بازیگر است که به خود نقاب دانشمند زدند و به وسیله­ی بازی با این الفاظ نیکو در جهت تخریب اذهان قدم بر می­دارند، مثل غرب که از آزادی بیان در جهت پیشبرد اهداف خود استفاده می نمایند.

 

اسلام با بهره گرفتن از آیات، روایات، سیره ی پیامبر(ص) و ائمه(ع) به پیروان خود آزادی اظهار عقیده در تمامی عرصه­های عقیدتی، سیاسی و اجتماعی می­دهد و کتمان حق را، حرام و بیان حقایق را برای مردم واجب می داند و برای غیر مسلمانان هم قائل به آزادی بیان است. در برخورد با اندیشه­های مخالف اسلام دستور می­دهد که با حکمت، موعظه ی و جدال احسن با آن ها مناظره شود.

 

آزادی قلم را آمیخته با آزادی نطق و بیا ن می داند که هر یک ملازم دیگری است و آزادی بیان و قلم را  برای همگان، در جامعه ی اسلامی، پذیرفته است ولی حدود و مقرراتی را برای آن مشخص کرده است تا جامعه دچار هرج و مرج نگردد.

 

باید آزادی بیان باشد تا ما بتوانیم از نظرات دیگران بهره­مند شویم، باید با مشورت تفحص بیانات صحیح را از ناصحیح تمییز داد و بیاناتی که مخالف حق هستند رد کرد.

 

یکی از مزایای اسلام و موهبت­هایی که مایه­ی عزت، جلال و عظمت اسلام گردیده، اصل آزادی عقیده و بیان است.

 

دامنه ی آن تا جایی وسیع و گسترده است که دانی­ترین فرد جامعه حق دارد، در مقابل عالی­ترین رتبه­ی فرد کشوری آزادانه اظهار نظر کنند اما در دولت غربی چنین چیزی وجود ندارد.

 

از نگاه اسلام، هر کسی می ­تواند برای خود هر گونه باور و اندیشه­ای دا شته باشد و در خلوت خانه خود هر  رفتاری را انجام دهد. چنین فردی هر چند در پیشگاه خداوند مورد باز خواست قرار خواهد گرفت اما کسی حق تجسس ندارد. اما اگر همین فرد بخواهد باورها و اندیشه های غیر اسلامی خود را برای دیگران نه به عنوان بحث و در محفل علمی بیان و به عبارت دقیق­تر تبلیغ نماید و یا درملأ عام ارزش­های اسلامی را زیر پا بگذارد و به اصطلاح تظاهر به فسق کند، اسلام دستور برخورد شدید با او را می­دهد، چرا که دیگر مربوط به خود وی نیست بلکه رفتار او جنبه ی اجتماعی پیدا کرده و باورها، اندیشه ها و رفتارهای وی در دیگران تأثیر گذاشته و به انحراف فرهنگی دیگران می­انجامد. یکی از حکمت­های تحریم غیبت و خبر دادن از گناهانی که انجام شده در همین نکته نهفته است؛ یعنی هنگامی که کسی، معایب و منکرات پنهانی دیگران را پیش مردم نقل کرده و آن را پخش می­ کند و یا کسی تظاهر به فسق کرده و آشکارا هنجار شکنی می کند، رفته رفته قبح هنجار شکنی و ارتکاب ضد ارزش­ها از بین رفته و فراگیر می شود. برهمین اساس و برای پیش گیری از تغییر نامطلوب فرهنگی جامعه، اسلام آن دسته از محصولات فرهنگی را که به نوعی باورها و اندیشه­ها، ارزشها و هنجارهای غیر اسلامی را ترویج و یا با القاء شک و شبهه در باورها و ارزشهای دینی، مسلمانان را دچار تزلزل دینی می نماید، تحریم و امحاء آن را واجب کرده است. این راهکار از دیر باز تحت عنوان حرمت کتب ضاله در کتب فقهی مطرح بوده و فقهای اسلامی بالاتفاق نگهداری، چاپ و تکثیر، خریدوفروش، خواندن، درس گرفتن، درس دادن این گونه کتاب ها و نیز کسب در آمد از راه­های مذکور را حرام دانسته اند. البته افرادی که اهل فن بوده و تنها برای استفاده­ی علمی و نقد و رد نیازمند این کتاب ها بوده و از خطر انحراف نیز مصون باشند، استثناء شده اند. امام خمینی(ره) در این باره می فرمایند: روشن است که نشریات، روزنامه ها و نیز امواج و تصاویر ضاله نیز که از ماهواره و اینترنت دریافت می شوند، همین حکم را دارند. در واقع از دیدگاه اسلام هویت و سعادت حقیقی انسان در دنیا و آخرت در گرو عناصری چون باورها، ارزش­ها، ایدئولوژی و هنجارهای وحیانی است و مؤلفه هایی چون تکنولوژی مادی، رسانه­ها، نمادها و… ابزاری بیش نیستند که اگر در خدمت اهداف، اندیشه ها و رفتارهای توحیدی قرار بگیرد، حرکت انسان به سوی هدف آفرینش را شتاب می بخشد، اما اگر در خدمت باورها و ارزش­ها و هنجارهایی قرار گیرد که بازتاب هوا و هوسهای فردی و جمعی انسانهاست، جز نگون بختی و تباهی به بار نخواهد آورد و دقیقا به مرکب راهوار و تند و تیزی خواهد ماند ،که راکبش به خاطر بلد نبودن راه، آن را در خلاف جهت می راند که هر چقدر بر سرعت او افزوده شود، از مقصد دورتر خواهد شد.

 

آزادی عقیده و بیان در اسلام  مایه­ی ا فتخار ما مسلما نان شده که به دیگران خرده بگیریم و به عملکرد غربی­ها ایراد و اشکا ل وارد کنیم.

 

ما به اسلام می­نازیم و به خود می­بالیم که در آئین ماهر اندیشمند و پژوهشگری، آزاد است در علوم و فنون مختلف تحقیق و تفحص کند و با آزادی کامل نتیجه ی تحقیقات و کشفیات خود را در جامعه مطرح کند.

 

ارائه­ نظر، مبتنی بر منابع معتبر اسلامی، با توجه به ابعاد مختلف امری است لازم و ضروری است.

 

در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، آزادی بیان و نشر افکار با رعایت موازین اسلامی و مصالح کشور تأمین می­گردد.

 

آزادی بیان و اندیشه ازدیدگاه اسلام موجب سعادت، شکوفایی شخصیت انسان­ها و داشتن جامعه­ای سالم، شفاف و توسعه یافته است.

 

ایمان و اخلاق درجامعه از ارزش والایی برخوردار است، برای آزادی اندیشه و قلم نیز احترام خاصی قائل است.

 

ادعای غرب در دفاع از آزادی بیان، دروغی بیش نیست. غربی­ها یکی از علل پیشرفت خود را آزادی و بی بند و باری می­دانند.

 

توقف پخش شبکه ­های ایرانی نقض آشکار ادعای غرب در آزادی بیان است.

 

شبکه ­های اجتماعی، تلویزیون های ماهواره­ای، فیس بوک و یوتیوب که در ابتدای بیماری اسلامی در کشورهای غربی به عنوان ابزارهایی برای پیگیری آزادی بیان تبدل شده بودند، به تدریج به کانال هایی برای ترویج به کانال­هایی برای تنفر و خشونت تبدیل شده اند. خشن نشان دادن  چهره­ی پیا مبر(ص)، جنایت نسبت به همه­ی هستی است.

 

معیار دوگانه­ی غرب در قبال آزادی بیان، تأسف آور است .یک رویه ی آن دوستدار و مدافع آزادی بیان و رویه ی دیگرش بدخواه و مخالف سرسخت آزادی بیان است.

 

دوره­ی اول غرب مربوط به حاکمیت کلیسای مسیحی است دوران تفتیش عقاید.

 

دورانی که هیچ کس حق  اندیشیدن و بیان عقاید را نداشت چه بسیار خون­هایی که ریخته شد مثل برونو که توسط پاپ سوزانده شد.

 

دوره­ی دوم مربوط به سرکوب شدید آزادی بیان توسط سلاطین و شاهان اروپایی است آنان نگران تاج و تخت خود بودند برای همین با آزادی  قلم، بیان و اندیشه، مخالف بودند.

 

دوره سوم مربوط به ظهور ایدئولوژی­های نازیسم، فاشیسم و فالانژیسم در قرن بیستم است.

 

در این دوره مخالفت با آزادی ها ازجمله آزادی بیان، که هم جنبه­ی اعتقادی وایدئولوژیک داشت وهم جنبه­ی سیاسی و قدرت طلبانه که پیامد شان به راه انداختن دو جنگ ویرانگر جهانی است که بالغ بر۵۰ میلیون انسان قربانی شدند.

 

دوره چهارم مخالفت با آزادی بیان درغرب است.

 

علاوه برعوامل سیاسی و قدرت طلبانه، اعتقادی وخرا فی، عامل اقتصادی وشرکت های چند ملیتی است که با قدرت های سیاسی، آزادی بیان را محدود می­ کنند مثل کاری که شبکه های ماهواره ای غرب علیه شبکه های ما هواره ای ایران انجام دادند.

 

آزادی بیان در غرب هر چند تاریخ پرفراز و نشیبی داشته در آینده هم می تواند سرنوشت پرفراز ونشیبی داشته باشد.

 

آزادی بیان در غرب، امر تضمین شده ای نیست و مثل گذشته در معرض آسیب­های فراوانی است. اگر در گذشته آزادی بیان در غرب با دو عامل اقتصادی و سیاسی به شدت تهدید شد و وقایع خون باری از این مجرا رخ داد، امروز هم آن عوامل در غرب دیده می­شود منافع اقتصادی و مالی هم برعوا مل قبلی افزوده شده، آزادی بیان امروز در غرب شکننده تر ازگذشته است.

 

در اسلام آزادی سیاسی وجود دارد و افراد در قانون گذاری و انتخابات آزادند.

 

درا صل ۵۶ ، این حق به رسمیت شناخته شده است، هیچ قدرتی نمی تواند آن را از مردم سلب کند یا در اختیار فرد و گروه خاصی قرار دهد.

 

آزادی بیان، در دین به این صورت است که انسان مطلقا آزاد نیست زیرا بیانی که موجب هتک حرمت به دیگران شود حرام است مثل دروغ، افترا بستن، غیبت.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مقدمه

 

 

 

تحدید آزادی بیان :

 

آزادی بیان یکی از مهمترین و با ارزش ترین حقوق و خواسته های جامعه اسلامی ایران است . علی رغم گذشت نزدیک به سه دهه از پیروزی انقلاب اسلامی و تحقق ابعاد وسیعی از این موهبت الهی در سطوح مختلف جامعه و نمایان بودن مظاهر گوناگون آن ، به نظر می رسد این واژه از جهات متعددی دچار ابهام بوده و موجبات برداشت های نادرست و متضاد و حتی کاربردهای منافی با فلسفه و ضرورت آن را ، فراهم نموده است . موضوعی که در صورت عدم توجه کافی می تواند آفات متعددی برای منافع و مصالح جامعه اسلامی به دنبال داشته و تحقق همه جانبه استراتژی «اتحاد ملی و انسجام اسلامی» , به عنوان یکی از ضرورت های کنونی را با مخاطره رو برو سازد . از این رو توجه جدی به شناخت صحیح آزادی بیان , مبانی و محدودهای آن از اهمیت به سزائی برخوردار است .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فصل چهارم

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تحدیدآزادی بیان

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

۴-۱- مفهوم لغوی تحدید:

 

جمع حدود، حد و مرز، نهایت، انتها، غایت چیزی.

 

۴-۲- مفهوم اصطلاحی تحدید:

 

حد و مرز چیز ی را معین و مشخص کردن.

 

۴-۳- ماهیت تحدید آزادی بیان در فقه امامیه و اسلام

 

اکثراختلاف نظرات درموردمحدودیت های آزادی بیان حول وحوش موضوعاتی مثل محدوده آزادی بیان چیست؟بیان انسان چگونه بایدباشد؟چه بیانی ممکن است ،محدودیت ایجادکند؟

 

از دیدگاه دانشمندان اسلامی آزادی بیان همراه با توصیه ها وسفارش هایی است.

 

در اندیشه­ی سیاسی امام خمینی(ره )، آزادی بیان و اظهار عقیده برای کلیه­ی افراد، گروه­ها و احزاب سیاسی مجاز است و اختصاصی به طرفداران نظام اسلامی ندارد. در سخنی از ایشان، در جمهوری اسلامی، اقلیت­های مذهبی و حتی کمونیست ها نیز در بیان عقاید خود آزادند. آن چه محدوده و قلمرو آزادی بیان را معین می کند همان به خطر نیفتادن مصالح ملت است . امام در پاسخ به این سؤال که: در مورد آزادی بیان و عقیده، شما چه حدودی را در نظر دارید؟ آیا فکر می کنید باید محدو دیت هایی قائل شد یا نه؟

 

می فرمایند: اگر چنانچه مضر به حال ملت نباشد، بیان همه چیز آزاد است. چیزهایی آزاد نیست که مضر به حال ملت ما باشد. و در پاسخ به این پرسش که آیا فکر می کنید که گروه­های چپ و مارکسیست آزادی فعالیت خواهند داشت؟ می­فرمایند: اگر مضر به حال ملت باشند جلوگیری می شوند، اگر نباشند و فقط اظهار عقیده باشد مانعی ندارد همه­ی مردم آزادند مگر حزبی که مخالف با مصلحت مملکت باشد. از دیدگاه امام مطبوعات می توانند با طرح نظرات افراد و گروه­ها، به تقویت نظام همت گمارند، چرا که امور سیاسی بی مباحثه به مقصد نمی رسند. لسان مطبوعات باید لسان نصیحت، لسان انتقاد باشد. مرز آزادی مطبوعات تضعیف جمهوری اسلامی، توطئه علیه انقلاب و انتقام است. توجه به اهمیت رعایت مصالح مسلمانان و نظام جمهوری اسلامی، در گفتار و نوشتار امام راحل، جلوه ای خاص دارد، آن جا که در باب آزادی قلم و مطبوعات می­فرمایند: آزادی قلم و آزادی بیان معنایش این نیست که کسی بر ضد مصلحت کشور قلمش آزاد است بنویسد وبر خلاف انقلابی که مردم خون پایش داده­اند، بنویسد. چنین آزادی صحیح نیست، قلم آزاد است که مسائل را بنویسد لکن نه این که توطئه برضد انقلاب بکند… ما برای مطبوعاتی احترام قائل هستیم که بفهمد آزادی بیان و آزادی یعنی چه؛و همچنین آزادی بیان و قلم و عقیده برای همگان آزاد می­باشد لکن مردم توطئه را هرگز اجازه نمی­دهند.

 

رهبر کبیر انقلاب در جایی دیگر می­فرمایند: روزنامه­ها باید با کسی صورت مخاصمه نداشته باشند، بلکه باید صورت ارشاد داشته باشند. مطالب را بگویند، انتقادها باید باشد زیرا تا جامعه انتقاد نشود اصلاح نمی­ شود. در مملکت ما آزادی اندیشه هست، آزادی قلم هست، آزادی بیان هست ولی آزادی فساد کاری و توطئه نیست.

 

مطبوعات باید همیشه در خدمت اسلام و مردم باشند. آزادی­ها در حدود قوانین مقدس اسلام و قانون اساسی است که می تواند به بهترین وجه تأمین شود.

 

هر ملتی در حدود قانون، آزادی دارد، نمی­تواند فردی به اسم آزادی بیان، قانون شکنی کند یا به دیگران ناسزا بگوید یا کتک بزند یا قلم بردارد و هر چه دلش می­خواهد ولو بر ضد اسلام وضد قانون باشد بنویسد.

 

در چهارچوب نهضت انقلاب اسلامی، همه­ی مردم آزادند، کسانی که حرف دارند از هرفرقه یا گروهی حرفشان را بزنند اما نه حرف­هایی که هدفشان توطئه، شکست ملت و نهضت انقلاب اسلامی باشد، آزادی در حدود قانون درست است.

 

اسلام مخالف فساد است و با هر نوع آزادی بیانی که موجبات فساد و تباهی را به وجود می آورد جلوگیری کرده و مبارزه می کند. غربی ها آزادی را درست بیان نمی کنند یا نمی دانند.

 

پس معنای آزادی بیان این نیست که هر فردی بر خلاف قوانین ملت، هر چه دلش خواست بگوید.

 

از منظر حضرت امام(ره)، مهم ترین قیود آزادی بیان عبارت است از:

 

  • آزادی تا مرز فساد:

یعنی، آن جا که از آزادی فساد خیزد، دایره­ی آن محدود به حدی می­شود که سلامت معنوی جامعه حفظ شود.

 

۲-آزادی در چارچوب اسلام و قوانین کشوری و مصالح جامعه؛

 

۳-آزادی تا مرز اضرار مردم؛

 

۴-آزادی تا مرز توطئه  برضد نظام اسلامی.

 

استاد شهید مطهری ارزش و جایگاه ویژه­ای برای آزادی بیان قائل است تا آنجا که می­فرماید: من به جوانان و طرفداران اسلام هشدار می دهیم که خیال نکنید راه حفظ معتقدات اسلامی جلوگیری از ابراز عقیده­ی دیگران است. از اسلام فقط با یک نیرو می شود پاسداری کرد و آن علم است و آزادی دادن به افکار مخالف و مواجهه­ی صریح و روشن با آنها. انسان باید آزاد باشد به رشد و تکامل برسد و این رشد و تکامل به سه چیز نیاز دارد: تربیت، امنیت و آزادی.

 

از این رو، در بیان آزادی می گوید: آزادی نبود مانع ا ست. انسان های آزاد، انسان هایی هستند که با موانعی که در مقابل رشد و کمالشان است مبارزه کنند انسان هایی هستند که با موانعی که در مقابل رشد و تکاملشان است مبارزه می کنند انسان­هایی هستند که تن به وجود مانع نمی­دهند بنابراین، کسی که به عنوان آزادی در راستای گسترش فساد و رذایل اخلاقی تلاش می کنند، مخالف آزادی است.

 

کسی که در راه نابودی ارزش­های اجتماعی به تکاپو پردازد، گرچه آزادی را یدک بکشد، طرفدار آزادی نیست. کسی که فحشا و زشتی ها را گسترش دهد، با آزادی میانه­ای ندارد، چون این تلاش­ها در راستای رشد و تعالی و تکامل انسان نیست.

 

از این منظر آزادی تکامل آفرین دارای ویژگی هایی نظیر؛

 

۱-آزادی انسان از اسارت طبیعت

 

۲-آزادی انسانیت انسان از جنبه­ی حیوانیت

 

۳-آزاد بودن انسان از محکومیت انسان­های دیگر می باشد.

 

بر این اساس ا ستاد درباره ی محدوده آزادی بیان بر دو موضوع تأکید دارند :

 

۱-آزادی باید در مسیر تکامل باشد .

 

۲-آزادی بیان به معنای عام به دور از فریب و گمراهی باشد.

 

از منظر وی رأی به آزادی فکر بدون آزادی بیان، سخنی نا صواب و ناپخته است. به همین دلیل ایشان پس از تبیین آزادی فکر به تبیین آزادی بیان و مطبوعات پرداخته و حدود آن را مشخص می­نماید اما مسأله آزادی فکر به مسأله آزادی بیان نیز می انجامد. تجربه­های گذشته نشان داده که هر وقت جامعه از آزادی فکری (و لو از روی سوء نیت) برخوردار بوده، در نهایت به سود ا سلام تمام شده ا ست. اگر در جامعه­ی ما، محیط آزاد برخورد آرا و نظریات پدید آید که صاحبان افکار مختلف بتوانند حرف خود را مطرح کنند و ما هم بتوانیم حرف خود را مطرح کنیم، تنها در چنین زمینه­ سالمی است که اسلام رشد می کند. من مکرر گفته ام که هرگز از پیدایش افراد شکاک در اجتماع که علیه اسلام سخنرانی کنند و مقاله بنویسند، نه تنها متأثر نمی شوم که خوشحال هم می شوم؛ زیرا کار این ها باعث می­شود چهره­ی اسلام بیشتر نمایان شود. در سال­های اخیر، توده­ای­ها و….علیه اسلام سخنانی گفتند، واقعا به طور غیر مستقیم به اسلام خدمت کردند؛ زیرا مسائلی که سال­ها در اثر عدم اعتراض و تشکیک در پرده ابهام قرار گرفته بود، دوباره مطرح شد و علما به آشکار ساختن حقایق پرداختند. یک دین زنده هرگز از این حرف ها بیمی ندارد… البته باید توجه کرد که برخورد آرا و عقاید، غیر از اغفال است. اغفال یعنی کاری توأم با دروغ و تبلیغات نادرست. بر همین مبنا است که خرید و فروش کتب ضلال در اسلام تحریم شده است؛ یعنی کتاب­های ضد دین و ضد اسلام دو دسته اند: برخی بر یک منطق و تفکر خاص استوارند، یعنی واقعا کسی طرز تفکر خود را عرضه می­ کند که در اینجا محل آزادی بیان است و مبارزه با این­ها باید در قالب ارشاد و هدایت و عرضه­ی منطق صحیح باشد. اما گاه مسأله­ دروغ و اغفال در میان است؛ مثلا اگر کسی آیه­ای یا مطلبی تاریخی را به صورت تحریف شده در کتابش آورد تا نتایج دلخواهش را بگیرد، آیا ممانعت از نشر این کتاب، ممانعت از آزادی بیان است؟ آزادی ابراز نظر عقیده یعنی آنچه واقعا بدان معتقد است، بکوید نه این که به این نام دروغگویی کند و مثلا زیر پوشش اسلام، افکار مارکسیستی را تبلیغ و مردم را اغوا کند. من به دانشکده­ی الهیات گفته ام که باید یک کرسی به مار کسیسم اختصاص دهید؛ اما نه این که استادی مسلمان، آن را تدریس کند و با حقه­بازی، مارکسیسم را نشأت گرفته از اسلام قلمداد نماید؛ بلکه استادی که خودش واقعا مارکسیست است باید بیاید. ما هم منطق خودمان را عرضه می کنیم و هیچ کس هم مجبور نیست منطق ما را بپذیرد؛ اما این که اگر کسی به نام آزادی بیان، افکار ضد دین را در پوشش اسلام عرضه کنند، ممنوع است.

 

استاد در بحث از آزادی بیان و قلم ، به حد و مرزهای آن اشاره می­ کند و از دو گونه کتاب و نوشته سخن به میان می آورد: کتاب هایی که با استدلال و منطق به موضوعی پرداخته و منطقی بحث کرده است. این
کتاب­ها، گاه با اسلام ناسازگاری هایی دارند و از آن جا که نویسندگان آنها، منطقی و اهل دلیل و استدلال و در کار خود صادق هستند، در راه برخورد با آنها ارشادی و در جهت راهنمایی است. اما گروهی ممکن است به دروغ و اغفال دست بزنند، آمارهای غیر واقعی بدهند و هزاران دروغ به نام آزادی مطرح کنند و حتی به کسانی بهتان بزنند و سند علیه آنها بسازنند و…. اینجاست که مرزی روشن برای آزادی جلوه می کند و آزادی بیان محدود می­گردد: حالا در این جا باید بگوییم چون کشور ما آزاد است، پس باید بگذاریم او حرف­های خودش را در میان مردم پخش کند و آیا اگر ما جلوی دروغ و اغفال را بگیریم، مرتکب سانسور شده ایم؟ حرف ما این است که دروغ و خیانت را باید سانسور کرد و نباید اجازه داد به نام آزادی فکر و عقیده، آزادی  دروغ در میان مردم رایج بشود.

 

و البته این موضوع منحصر در کتب نیست؛ بلکه همان طور که کتب ضلال هست، نطق و خطا به و فیلم ضلال هم هست که همگی مانند غذای مسموم می باشند و مقیاس ضلالتش از اثر و نتیجه ای که عاید روح بشر می شود. معلوم می گردد و هم خود افراد موظفند غذای روح خود راکنترل کنند و هم مسؤلین اجتماع از آن نظر که مدیر و مسؤل جامعه­اند، وظیفه دارند مراقب اغذیه­ی روحی اجتماع باشند. به عنوان آزادی از این گونه عقیده ها دفاع کرد؛ زیرا چنین اندیشه هایی، سبب جمود و رکود اجتماعی می شود و انسان را از رشد و تکامل و ترقی باز می دارد.

 

بر این اساس شهید مطهر ی(ره) ضمن تأکید بر ضرورت آزادی بیان در جامعه معتقد است:

 

۱-آزادی بیان باید در مسیر هدایت، رشد و تکامل فرد و جامعه باشد.

 

۲-ترویج فساد، فحشا، رذایل اخلاقی و نابودی ارزش های اجتماعی مخالف آزادی بیان است .

 

۳-آزادی بیان و تضارب آرا و عقاید، غیر از اغفال، تحریف، بهتان، خیانت و دروغ  که به گمراهی و ضلالت منتهی می شوند است.

 

۴-بیان کننده باید در بیان مطالب خویش صداقت داشته باشد.

 

۵-طرح نظرات مخالفین در مراکز علمی و تخصصی در راستای آزادی بیان و تکامل جامعه می شود.

 

۶- در مواجهه با سوء استفاده هایی که از آزادی بیان می شود ؛ هم افراد و هم مسؤلین اجتماع موظف بوده و باید کنترل و مراقبت به عمل آورند.

 

علامه محمد تقی جعفری معتقد است: آزادی بیان در دیدگاه اسلام همراه با سفارش­ها و توصیه هایی است که از آن کشف می شود هر آزادی بیانی که به ضرر مادی یا معنوی انسانی مورد بهره برداری قرار گیرد، آزادی نا معقول خواهد بود. فاجعه این است که از آن هنگام که آزادی مطلق بیان در جوامع تجویز شد، هر کس هر چه به ذهنش آمد، آن را از راه زبان و قلم و بیان بیرون ریخت، درست است که در میان امور بیان شده حقایقی نیز وجود داشت، ولی آن قدر مطالبی احمقانه و خود محورانه بیرون آمد و به مغزهای سراسر دنیا سرازیر شد که رنگ اکثریت قریب به اتفاق، حقایی انسانی و اصول ارزشی ناشی از هستی شناسی مات شد.

 

ایشان در پاسخ به این پرسش که آیا با تکیه بر اصل آزادی بیان می توان هر چیزی را به هر شکلی بیان کرد، می گوید: فقط در دو صورت می توان قائل به آزادی مطلق شد؛ اول آن جا که همه­ی افراد جامعه در حد افرادی چون ملا صدرا، مولوی، ابن سینا و… باشند که قدرت تشخیص کافی را در اختیار دارند و دوم این که، هر گوینده­ای همه­ی افراد جامعه را همانند خانواده­ی خود تلقی کند. اگر اعتلای فکری بشر به حدی رسیده بود که هم بیان کننده غیر از حق  و واقعیت را ابراز نمی کرد و هم شنونده و مطالعه کننده و تحقیق کننده در آن بیان، از اطلاعات کافی و فکری نافذ برخوردار بود، هیچ مشکلی در آزادی بیان به طور مطلق وجود نمی داشت ولی آیا این واقعیت چنین است؟

 

آیا بیان کنندگان و شنوندگان و مطالعه کنندگان در جوامع مشرق زمین همگی در علم و فلسفه ابوریحان بیرونی و فارابی و ابن سینا و در معارف اسلامی محمد مهدی نراقی و شیخ مرتضی انصاری هستند؟ که هر چه بیان کنند روی محاسبه­ی دقیق و معرفت باشد.

 

آیا می توان از آزادی مطلق بیان بدون هیچ قید و شرطی دفاع نمود و آن را برای هر کسی و در هر محیط و شرایطی تجویز کرد؟ آری، می­توان ولی یک شرط دارد و آن این که صاحبان این نظریه ها نخست قهوه خانه ها و سینماها و میکده­ها و قمار خانه­ها و همه­ی اماکن عمومی و خصوصی از کود کستان ها و دبستان ها و خیابان ها و هر یک از خانه های شخصی مردم را دانشکده ها و آکاد می هایی تلقی کنند که در حدود شش میلیارد عضو به نام بشر را در خود جای داده است، سپس هر چه به ذهنشان خطور می کند، بگویند.

 

 

 

علامه جعفری ضمن پذیرش آزادی بیان ، محدوده هایی منطقی همچون توجه به

 

۱-آثار و پیامد های آزادی بیان در هدایت و تکامل انسان

 

۲-شرایط و توانایی های علمی بیان کننده و مخاطب، را ضروری می داند.

 

مقام معظم رهبری (مدظله العالی) می فرمایند: همین آزادی اجتماعی که این قدر در اسلام ارزش دارد، اگر در خدمت ضایع کردن فرآورده ­های ارزشمند معنوی یا مادی یک  ملت به کار گرفته  شود مضر است ارزش ها و حقایق ثابت مسلم، این آزادی را محدود می کند.

 

در اسلام به آزادی بیان اهتمام جدی و بهای فراوانی داده شده است. هر فردی آزاد است هر چیزی که فکر می کند بیان کند مگر آنکه مخالف مبانی و مقدسات باشد.

 

اگر آزادی بیان به ضرر مادی یا معنوی انسان باشد، آن آزادی نامعقول است.

 

از دیدگاه قرآن کریم نمی­توان هر غذایی را به جامعه تزریق کرد زیرا پیامدهای شومی در دنیا و آخرت دارد.

 

۰(إنً الذَّین یحبونً أن تشیع الفاحشه فی الذَّین آمنوا

 

لهم عذاب الیم فی­الدُّنیا و الآخره)

 

کسانی که دوست دارند شیوع یا بد زشتی­ها در میان مردم باایمان عذاب دردناکی برای آنان در دنیا و آخرت است.

 

این آیه دلالت می­ کند بر این­ که روا­ج فساد و فحشا به هر شکلی در جامعه ممنوع است.

 

در مجامع علمی، تنها محدودیت آزادی ابراز عقیده، ضوابط علمی است و هیچ منع دینی ندارد. به این معنا که ابراز عقیده غیر اسلامی و نقدآرای اسلامی در مجامع علمی و درحضور عا لمان دین آزاد است که این آزادی ابراز عقیده در مجامع علمی حاکی از قوت، متانت و استحکام اندیشه­ی اسلامی در مواجهه با دیگر آرا و اندیشه­ها است. بر این اساس اگر کسی به مسایل اسلامی انتقاد دارد یا احساس می­ کند که بعضی مسایل اسلامی، امروزه جواب گوی عصر ونسل فعلی جامعه نیست. آزادی بیان اقتضا می­ کند که مسایل را نقادانه و با دلیل و برهان در جمع کارشناسان اسلامی و حوزه­های علمیه طرح نماید. به عنوان مثال اگر کسی به مسایل پزشکی انتقاد، داشت و حتی تزجدیدی برای ارائه دارد، جای طرح آن در دانشگاه­های علوم پزشکی در جمع کارشناسان همان رشته می باشد.

 

در مجامع عمومی، ابراز عقیده با دو قید باید رعایت شود.

 

ا لف- عدم ترویج، تبلیغ و اشاعه­ی آراء منافی اسلام.

 

ب- عدم تمسخر و تحریف آراء اسلامی.

 

اما گاهی مشاهده می شود برخی افراد نا آگاه یا با اغراضی خاص مسایلی را که فهم و ارزیابی آنها نیازمند تخصص و کارشناسی است، یا اینکه با منافع و امنیت ملی و مصالح عمومی جامعه مرتبط بوده و قابل انتشار نمی باشد، را در مجامع عمومی بیان می کنند، این خود سوء استفاده از آزادی بیان است که با فلسفه و روح آن در تضاد می باشد.

 

آزادی بیان در حقیقت زیر مجموعه­ی آزادی اجتماعی و سیاسی است. این آزادی در اسلام  ارزش­ها و مبانی خاصی دارد که ساختار آن را روشن می­سازد. ابراز عقاید (نه منافی) اسلام، بدون تبلیغ، تمسخر و تحریف، با رعایت ضوابط در جامعه اسلامی آزاد است، به عنوان مثال اهل کتاب همواره در ابراز عقاید  خود، در جوامع اسلامی آزاد بوده ­اند .

 

از دیدگاه مقام معظم رهبری یکی از اهداف و دستاوردهای مهم انقلاب اسلامی است؛ آزادی فکر وبیان هم یکی از ارزش های انقلاب بود. مردم می خواستند آزادانه فکر کنند. آن روز، آزادی بیان و آزادی تصمیم ­گیری هم نبود.

 

مردم این را نمی خواستند که این آزادی­ها باشد. آزادی باید به شکل منطقی وصحیح در جامعه تأمین شود ؛ همان آزادی که انقلاب اسلامی و نظام اسلامی پرچمش را در دنیای اسلام بلند کرد ؛ نه آزادی به شکل افراطی ، تقلیدی ومن درآوردی… ما به آزادی معتقدیم. اعتقاد ما آزادی و تأمین حقوق شهروندی در مسائل اجتماعی هم، ریشه دار و دارای مبنای دینی است.

 

مقام معظم رهبری(مدظله العالی) در زمینه مرزهای آزاد می فرمایند: در اسلام مرزهای اخلاقی وجود دارد. در اسلام آزادی علاوه بر آن حدود مادی مرزهای معنوی هم دارد. البته بله کسی که علیه منافع کشور و علیه سود کشور اقدامی بکند آزادی­اش محدود می شوداین منطقی است اما مرزهای معنوی هم دارد. اگر کسی عقیده ی گمراهی دارد، عیبی ندارد، وقتی می­گوییم عیبی ندارد یعنی پیش خدا و پیش انسان­های مؤمن عیب دارد لیکن حکومت هیچ وظیفه ای در قبال او ندارد، در جامعه­ی مسلمان، یهودی و مسیحی و بقیه­ی ادیان گوناگون هستند الان در کشور ما هم هستند در زمان صدر اسلام هم که قدرت دفاع ندارند اتفاق بیفتد و بخواهد آنها را هم گمراه کند این برای آدم یک مرز است این جا آزادی محدود می شود. از نظر اسلام این گونه است یا مثلا بخواهند اشاعه­ی فساد کنند، بخواهند فساد سیاسی، فساد جنسی و فساد فکری به وجود بیاورند یا همین فیلسوف نماهایی که در گوشه و کنار هستند بخواهند درباره­ی این که تحصیلات عالیه برای جوانان خوب نیست مقاله بنویسند بنا کنند عیوبش را ذکر کردند البته به احتمال قوی درصدی نود اثر نخواهد کرد اما ممکن است در صدی ده در جوان تنبل اثر کند.

 

نمی­ شود اجازه داد کسانی بنشینند با وسوسه و دروغ انسان ها را از تحصیل باز دارند. آزادی در دروغگویی نیست، آزادی شایعه پراکنی نیست. در اسلام مبانی و ارزش­های مسلم و ثابتی وجود دارد که ساختار آزادی را مشخص می کند.

 

رهبر معظم انقلاب در پاسخ به نامه جمعی از پژو هشگران و دانش آموختگان حوزه علمیه می فرمایند:

 

آن گاه که نخبگان ما نقطه تعادل میان هرج و مرج و دیکتاتوری را شناسایی و تثبیت کنند، دوران جدیدآغاز شده است. آری، نباید از آزادی ترسید و از مناظره گریخت و نقد و انتقاد را به کالای قاچاق و امری تشریفاتی، تبدیل کرد چناچه نباید به جای مناظره، به جدال، گرفتار آمد و به جای آزادی، به دام هتاکی و مسؤلیت گریزی لغزید. آن روز که سهم آزادی، سهم اخلاق و سهم منطق، همه یکجا و در کنار یکدیگر ادا شود، آغاز روند خلاقیت علمی و تفکر بالنده­ی دینی در این جامعه است و کلید جنبش تولید نرم افزار علمی و دینی در کلیه­ی علوم و معارف دانشگاهی و حوزوی زده شده است. بی شک آزادیخواهی و مطالبه فرصتی برای اندیشیدن و برای بیان اندیشه توأم با رعایت ادب استفاده از آزادی یک مطالبه­ی اسلامی است و آزادی تفکر و قلم و بیان نه یک شعار تبلیغاتی است بلکه از اهداف اصلی انقلاب اسلامی است و من عمیقا متأسفم که برخی میان مرداب (سکوت و جمود) با گرداب (هرزه گویی و کفر گویی) طریق سومی نمی شناسند و گمان می کنند که برای پرهیز از هر یک از این دوباید به دام دیگری افتاد. حال آنکه انقلاب اسلامی آمد تا هم فرهنگ خفقان و سر جنبانیدن و جمود و هم فرهنگ آزادی بی مهار و خود خواهانه­ی غربی را نقد و اصلاح کند و فضایی بسازد که در آن آزادی بیان، مقید به منطق و اخلاق و حقوق معنوی و مادی دیگران و نه به هیچ چیز دیگری، تبدیل به فرهنگ اجتماعی و حکومتی گردد و حریت و عقلانیت وتعادل و انصاف، سکه­ی رایج شود تا همه­ی اندیشه­ها در همه­ی حوزه­ها فعال و برانگیخته گردند و زاد و ولد فرهنگی که به تعبیر روایات پیامبر اکرم(ص) و اهلبیت ایشان(علیهم السلام)، محصول (تضارب آرا و عقول) است، عادت ثانوی نخبگان و اندیشه ورزان گردد. به ویژه که فرهنگ اسلامی و تمدن اسلامی همواره در مصاف با معضلات جدید و نیز در چالش با مکاتب و تمدن های دیگر، شکفته است و پاسخ به شبهه نیز بدون شناخت شبهه، نا ممکن است. اما متأسفانه گروهی به دنبال سیاست زدگی و گروهی به دنبال سیاست زدایی، دائما تبدیل فضای کشور را به سکوت مرداب گونه با تلاطم گرداب وار، می­خواهند تا در این بلبشو، فقط صاحبان قدرت و ثروت و تریبون، بتوانند تأثیر گذار و جریان ساز باشند و سطح تفکر اجتماعی را پایین آورده و همه­ی فرصت را هدر دهند و اعصاب ملت را بفرسایند و درگیری­های منحط و غلط قبیله ای یا فرهنگ فاسد بیگانه را رواج دهند و در نتیجه صاحبان خرد و احساس، ساکت و مسکوت بمانند و صاحبدلان و خردمندان، برکنار و در حاشیه مانده و منزوی، خسته و فراموش شوند. در چنین فضایی، هیچ فکری تولید و حرف تازه­ای گفته نمی­ شود، عده ای مدام خود را تکرار می کنند و عده ای دیگر تنها غرب را ترجمه می کنند و جامعه و حکومت نیز که تابع نخبگان خویش اند، دچار انفعال و عقب گرد می شوند. چنانچه در نامه خود توجه کرده­اید، برای بیدار کردن عقل جمعی، چاره ای جز مشاوره و مناظره نیست و بدون فضای انتقادی سالم و بدون آزادی بیان و گفتکوی آزاد باحمایت حکومت اسلامی و هدایت علما و صاحب نظران، تولید علم و اندیشه دینی و در نتیجه، تمدن سازی و جامعه پردازی، ناممکن یا بسیار مشکل خواهد بود. برای علاج بیماری ها و هتاکی ها و مهار هرج و مرج فرهنگی نیز بهترین راه، همین است که آزادی بیان در چارچوب قانون و تولید نظریه در چارچوب اسلام، حمایت و نهادینه شود.

 

از دیدگاه رهبر معظم انقلاب اسلامی، وجود اختلاف نظر و سلیقه در جامعه امری کاملا طبیعی و مایه پیشرفت کشور است و طرح مطالبی که مخالف نظر مشهور باشد  اشکال ندارد، به شرط آن که نحوه مطرح کردن و پرداختن به آن علمی باشد به نظر ایشان، بررسی همه مسائل از جمله سیاسی در فضای آرام و با دید علمی، امری کاملا ضروری است .

 

ضدیت با نظم و جهت گیری آنار شیستی، شایسته محیط های دانشگاهی نیست و صد در صد مخالف لوازم و ضروریات محیط های علمی است.

 

حضرت آیت الله خامنه ای در تبیین لزوم برخورداری از طرح کشمکش های فکری در عرصه های عمومی می فرمایند: اختلافات فکری ایرادی ندارد و بنده به معنای حقیقی، وسیع کلمه به آزادی بیان معتقدم اما اگر حرف­ها و مسائلی که محل طرح و استدلال و بحث درباره آنها مجامع تخصصی و کارشناسی است به صورت اغوا گرانه در محافل عمومی مطرح شود، نمی­توان این کار، را آزادی بیان نامید.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:47:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم