شیوه ی بر خورد پیامبر(ص) و ائمهی معصو مین(ع) با افکار مخالف بیانگر وجود محیطی آزاد برای بیاناند یشههای مخالف در اسلام است.
آنان نه تنها با گفتار بلکه در عمل نیز سعی داشتند محیطی سالم در جامعه ایجاد نمایند و همگان بدون ترس و دلهره آنچه را میاندیشند بیان کنند و به نقد و بررسی آراء دیگران بپردازند.
الف: در سیرهی پیامبر(ص):
با مراجعه به تاریخ زندگی پیشوایان دین می توان دریا فت که آنان نه در گفتار؛ بلکه در عمل هم، تا آنجا که به نظم عمومی و اخلاق جامعه آسیب نرساند در برابر افکار مخالف، اصل آزادی بیان را رعایت و ترغیب نموده اند.
سیره پیامبر اکرم صلیاللهعلیه وآله، نخستین بنیان گذار حکومت اسلامی در مدینه، این بود که اجازه می دادند صاحبان حق، سخن خود را بدون ترس بیان کنند. انتقاد و اعتراض خود را بر زبان آورند و در برابر حاکم چشم و گوش بسته عمل نکنند.
خداوند، پیامبرش را شخصیتی مهربان، خوش قلب و مردم دار معرفی می کند و میفرماید:
۰ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْ لِکَ.
چنانچه سخت دل و تندخو بودی مردم از اطراف تو پرا کنده می شدند.
سعهی صدر، گشاده رویی و اخلاق کریمانه از مهمترین عوامل موفقیت آن پیام آور وحی بود . در اینجا به نمونه هایی از تاریخ زندگی پیامبر در مدینه اشاره می کنیم؛ چرا که حضرت در این شهر، حکومت تشکیل داده و علاوه بر مقام نبوت، صاحب قدرت و حکومت نیز بود.
شخصی از پیامبر صلیالله علیه وآله طلب داشت و در مطالبه خود درشتی کرد. حضرت همچنان ساکت بود؛ ولی اصحاب برآشفتند و در صدد تأدیب او برآمدند. حضرت فرمود: متعرض وی نشوید، بگذارید صاحب حق، حرف خود را بزند.
عبدالله ابن أبی سر دسته منافقان مدینه بود. او کسی بود که وجود پیامبر صلی الله علیه و آله را مانع به قدرت رسیدن خود می دید. از حضور در جنگ احد به دلیل آن که پیامبر صلی الله علیه و آله نظر او را ترجیح نداد، خودداری کرد و در عمل در مدینه، رهبری چهره نفاق را بر عهده گرفت.
اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله از وی دل پرخونی داشتند و حتی قصد جان او نیز کردند و فرزندش نیز حاضر شد او را بکشد؛ اما پیامبر صلی الله علیه و آله رحمت هر بار مانع شد و در هنگام بیماریش به عیادت او رفت و بر جنازهاش نماز خوا ند.
استاد مطهری در این زمینه میگوید: شما کی در تاریخ عالم دیده اید که در مملکتی که همهی مردمش احساسات مذهبی دارند به غیر مذهبی ها آن اندازه آزادی بدهند که بیایند، درمسجد پیامبر یا در مکه بنشینند وحرف خودشان را آن طور که دلشان میخواهد بزنند، خدا را انکار کنند، منکر پیامبری پیامبر شوند، نماز و حج و… را رد کنند و بگویند ما اینها را قبول نداریم، اما معتقدان مذهب با نهایت احترام با آنها برخورد کنند در تاریخ اسلام از این نمونه های درخشان فراوان میبینیم و به دلیل همین آزادی ها بود که اسلام توانست باقی بماند. اگر در صدر اسلام در جواب فردی که میآمد و میگفت من خدا را قبول ندارم، میگفتند بزنید و بکشید، امروز دیگر ا سلامی وجود نداشت.
اسلام به این دلیل باقی مانده که با شجاعت و با صراحت با افکار مختلف مواجه شده است.
با نگاهی به تاریخ اسلام درمییابیم که علمای ملت های مختلف از یهود، نصا ری، مشرک و…به مدینه، مرکز حاکمیت اسلام، میآمد ند و درکمال آزادی به اظهار عقاید خویش میپرداختند.
ساعتها با پیامبر(ص) مناظره و گفتگوی عقیدتی داشتند و ایشان با سعهی صدر کامل به دور از تنگ نظریها و حساسیتهای بی مورد به سخنان آنان گوش میدادند. و با دلیل و منطق پاسخ میدادند. در جریان تقسیم غنائم جنگ (حنین) برخی از انصار اعتراض کرد ند و انتقاد خود را به وسیله ی سعد بن عباده به ا طلاع پیامبر(ص) رسا ندند، حتی مردی با تندی رو به پیا مبر(ص) کرد و گفت: من امروز کارهای شما را دقیقا مورد بررسی قرار دادم و دیدم در تقسیم غنائم راه عدالت در پیش نگرفتید، پیامبر(ص) فرمود: اگر عدالت و انصاف نزد من نیست پس نزد چه کسی است؟ خلیفهی دوم از پیامبر(ص) خواست تا اجازه دهد که او را تنبیه کند؛ اما حضرت فرمود رهایش کنید. آن گاه به سعد بن عباده که به نمایندگی از انصار، پیام گله آمیز را منتقل کرد فرمود: همهی آنان را در یک نقطه جمع کن تا من جریان را برای آنها تشریح کنم …..سخنان منطقی پیامبر (ص) ،چنان در دل انصار جای گرفت که همگی گفتند: ای رسول خدا ما به قسمت خود راضی هستیم و کوچکترین گلهای نداریم.
ب : در سیرهی امام علی(ع):
آن حضرت در دوران حکومت خویش بر آزادی مخالفان مذهبی و سیاسی در بیان نظرات، انتقادات و مخالفتها تاکید داشت و می فرمود:
۰ فلا تکلمونی بما تکلم به الجبا بره و لا تتحفظوا منی بما یتحفظ به عند اهل البادره و لاتخالطونى بالمصانعه و لاتظنوا بی استثقالافی حق قیل لی…
آن سان که با جباران سخن مىگویند با من سخن مگویید و از من پنهان مدارید آن چه را از مردم خشمگین به هنگام خشمشان پنهان مىدارند. همچنین به چاپلوسى و تملق با من رفتار نکنید و مپندارید که گفتن حق برمن گران مىآید.
۰وفلاتکفوا عن مقاله بحق او مشوره بعدل.
از گفتن سخن حق و با مشورت عدالت آمیز خوداری مکنید.
درسخنى دیگر فریاد و خروش برآوردن در برابر حاکم جائر را برترین جهاد می نامد:
۰ وما اعمال البرّ کلها والجهاد فى سبیل الله عند الامر بالمعروف والنهى عن المنکر الا کنفثه فی بحر لجى و افضل من ذلک کله کلمه عدل عند امام جائر.
تمام اعمال نیک و حتی جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف و نهى از منکر همچون قطره ای است در مقابل یک دریای پهناور و اما از همه مهم تر سخنى است که براى دفاع از عدالت در برابر پیشواى ستمگرى گفته مىشود.آن امام همام، در بیان حقوق متقابل حاکم و مردم فرمود:
۰ …و اما حقى علیکم فالوفاء بالبیعه والنصیحه فى المشهد والمغیب والاجابه حین ادعوکم والطاعه حین امرکم .و ادعوکم و الطاعه حین امرکم .
و اما حقى که من بر گردن شما دارم آن است که در بیعت وفادار باشید و در آشکارا و نهان خیرخواهى را از دست ندهید و چون فرا می خوا نمتان به من پاسخ دهید و چون فرمان مىدهم فرمان برید. نصیحت شامل پیشنهادهاى مفید وانتقادهای سازنده میباشد که انجام آن نیازمند به وجود آزادی بیان است .یکی از زیباترین سند حکومتی امام علی علیهالسلام که از برگهای زرین تاریخ اسلام شمرده میشود فرمان و سفارشهای آن حضرت به مالک اشتر است. در قسمتی از آن فرمان می فرماید:
۰وأشعرقلبک الرحمه للرعیه و المحبه لهم و اللطف بهم و لاتکو نن علیهم سبعا ضاریا تغتنم أکلهم. فانهم صنفان: اما أخ لک فی الدین، أونظیر لک فی الخلق.
یعنی: دلت را نسبت به توده مردم سرشار از مهربانی و لطف و محبت کن. مبادا چونان حیوان شکاری برای خوردن آنان لحظه شماری کنی؛ چرا که آنان دو دسته اند: یا برادر هم کیش تو هستند و یا همانند تو انسان و در خلقت برابرند .در این باره می فرماید:
- اجعل لذوی و الحاجات منک قسما تفرغ لهم فیه شخصک، و تجلس لهم مجلسا
عا ما فتتواضع فیه لله الذی خلقک، و تقعد منهم جندک و أعوانک من أحراسک
و شرطک، حتی یکلمک متکلمهم غیر متتعتع، فانی سمعت رسول الله صلی الله
علیه و آله یقول فی غیر موطن: ولن تقدس امه لایؤخذ للضعیف فیها حقه من
القوی غیر متتعتع.
بخشی از وقت خود را برای کسانی که به تو نیاز دارند، منظور دار و شخصا به امور آنان رسیدگی کن و در مجلس عمومی با آنان بنشین و در برابر خدایی که تو را آفریده، فروتن باش. سربازان و یاران و نگهبانان خود را از آنان دور کن تا سخنگوی آنان بتوا ند بدون ا ضطراب و لکنت زبان با تو گفتگو کند. من از رسول خدا صلی الله علیه و آله بارها شنید م که می فرمود: هرگز ا متی را گرامی نخوا نند که در آن امت بی آنکه بترسند و در گفتار درما نند حق ناتوان را از زورمندان، نستانند.
از رفتار و بیان آن امام به خوبی پیداست که آن حضرت، حکومتی را طلب میکرد که در سایه آن آزادی بیان یک فرهنگ محسوب شود و این فرهنگ نیز ترویج گردد. بالاتر از آن به مالک سفارش می کند از میان وزیران و معاونان خود کسی را برای جلسات خصوصی برگزیند که سخن تلخ حق را به او بیشتر گوشزد کند.
۰ثم لیکن آثرهم عندک اقولهم بمر الحق لک، و اقلهم مساعده فیما
یکون منک مماکره الله لاولیائه، واقعا ذلک من هواک حیث وقع.
آن کس را بر دیگران برگزین که سخن تلخ حق را به تو بیشتر گوید و در آ نچه که ا نجام می دهی و خدا آن را از دوستانش ناپسند دارد کمتر یاریت کند.
امام علی(ع) همانند پیامبر(ص) از رویا رویی و استماع سخنان پیروان دیگر ادیان، اظهار ناراحتی نمیکردند، بلکه با آغوش باز، از آنا ن استقبال میکردند و با آنان به بحث وگفتگو می پرداختند.
علمای ادیان، با کمال آزادی، عقاید، پرسشها و شبهات خود را مطرح می کردند امام علی(ع) با کمال احترام به سخنان آنان گوش میدادند و بعد پاسخ میگفتند.امام علی(ع) با برخورد منطقی، سیرهی حسنهای را استحکام بخشید که باید سرمشق همهی مسلمانان، به ویژه عالمان و مبلغان دین، در برخورد با افکار مخالف قرار گیرد. در مدت حکومت خویش دربرخورد با خوارج علی رغم برخوردهای بسیار سخیف و به دور از ادب آنان تاجایی که تنها در چارچوب اظهار نظر بود ، آنان را آزاد می گذاشت، و در نهایت سعهی صدر و خویشتن داری عمل مینمود.
۳- از دیدگاه سایر ائمه(ع):
سیره و برخورد عملی دیگر امامان و رهبران الهی مانند امام محمدباقر(ع)، امام جعفر صادق(ع) و امام رضا(ع) بیانگر استمرار سیرهی پیامبر(ص) و امامعلی(ع) در بر خورد با عقاید و شبهات اربابان ادیان مختلف است.
در زمان امام محمد باقر(ع) و امام صادق(ع) و امام رضا(ع)، تقریبا محیطی آزاد برای گسترش معارف اسلامی به و جود آمده بود و امامان، فرصتی را در راه نشر فرهنگ اسلام و تفسیرقرآن پیدا کرده بودند، افراد گوناگونی را، از غیر مسلمانان، مشاهده می کنیم که آزادا نه در محضر آنا ن رفت و آمد می کردند و به بحث و تحقیق دربارهی عقیدهی خود می پرداختند و سؤالات و شبهات خو د را با کما ل آزادی در آن مجالس مطرح می کردند و ائمه نیز با کمال متانت و با احترام ، به آنان پاسخ می گفتند. برخورد منطقی این امامان باعث شد که تعدادی به اسلام ایمان بیاورند و مسلمان شوند.
در زمان امام رضا(ع)، مأمون عباسی، یکی از تشکیل دهندگان مجالس مناظره و مباحثه بود.
پس از آمدن اما م رضا(ع) به خراسان ، مأمون به فضل بن سهل دستور داد که علمای ادیان مختلف را برای مناظره با امام رضا(ع) دعوت کند. علمای زیادی از اهل ادیان مختلف، در آن جلسه شرکت داشتند.
امام رضا(ع) در مجلس مناظره حاضر شدند و هر یک از آنها، عقاید، شبهات و سؤالات خود را با کمال آزادی مطرح ساختند و حضرت نیز با کمال آرامش وبا استدلال از کتب خود آنان، به آنان پاسخ داد. این برخورد منطقی امام رضا(ع) چنا ن در جمع عالمان و دانشمندان غیرمسلمان تأثیر گذاشت که برخی از آنان اسلام آوردند و از مدافعین اسلام شدند.
۳-۶- ما هیت آزادی بیان در نظام حقوقی ایران:
آزادی بیان یکی از اقسام آزادی حقوقی در مجموعهی حقوق بشر است که مورد توجه قرار گر فته است.
به این معنا که افراد گذشته از اینکه به خاطر داشتن عقیدهی مخالف، چه در امور دینی و چه در امور سیاسی نباید مورد تعقیب قرار گیرند بلکه باید بتوانند عملا عقیده ی خود را ابراز نمایند.
آزادی بیان به این معنانیست که هر فردی هر چه را، صلاح دید، در جامعه مطرح کند اعم از اینکه به حال جا معه مفید باشد یا مضر و یا سبب گمراهی، فساد اخلاق، فتنه و آشوب شود .
هر چند در اسلا م آزادی بیان و قلم به رسمیت شناخته شده است، اما هیچ کس به این بهانه نمیتواند به نشر اکاذیب، اشاعهی فحشا و نسبتهای ناروا نسبت به دیگران اقدام کند.
قلم و بیانی آزاد است که بر خلا ف انقلابی که با خون شهدا به دست آمده چیزی نوشته نشود.
باید مطبوعات در خدمت کشور باشند نه بر ضد انقلاب کشور، مطبوعاتی که بر ضد انقلاب باشند، خائن هستند.
در چهار چوب قوانین اسلامی و قانون اساسی، روزنامه ها ومطبوعات آزادند و میتوانند مطالب بنویسند. منظور ما از آزادی بیان و عقیده، اموری است که نه تنها تنشی به قوانین ثابت الهی وارد نمیکند بلکه باعث شکوفایی افکار، برانگیختن عقول، تدبیر امور و تحکیم اصول می گردد.
مقررات اسلامی دو نوعند:
الف- احکام و مقررات ثابت و غیر قا بل تغییر، مثل اصول دین، حدود و قصاص
ب- احکام و مقررات غیر ثابت و متغییر، مثل علوم طبیعی، مقررات اجتماعی، حکومتی، علوم مادی و…… در اعلامیهی حقوق بشر یکی از حقوقی که برای همهی انسانها، به عنوان فوق قوانین موضوعه، در نظر گرفته شده آزادی مطبوعات و آزادی بیان است و آزادیها در دنیا به عنوان اصول دموکراسی شناخته شده است.
وقتی هرج و مرج در جامعهای حاکم باشد، آزادی بیان، مطلوب و میًسر نخواهد بود و کسانی که طالب آزادی بیان هستند، آزادی بیان را در پرتو نظمی میپذیرند که بتواند حداکثر امنیت آرامش را برای آنان به همراه داشته باشد.
آزادی بیان مهمترین جنبهی آزادی سخن است.
آزادی بیان قلم و مطبوعات از اهم عناوین حقوق و آزادیهای فردی است. آزادی با رشد فکری مردم، رابطه مستقیم دارد.
۳-۷- ماهیت آزادی بیان از دیدگاه فقه امامیه:
خداوند می فرمایند: بعضی از مؤمنین نسبت به بعضی دیگر مقدمند و این آیات در جامعه تحقق پیدا
نمیکنند مگر در فضای باز آزادی بیان.
امام علی(ع) فرمودند: من ساتر عیو بک فهو عدوًک.
فردی که عیوب تو را پنهان کند و تو را آگاه نسازد تا آن عیب را بر طرف کنی او دشمن تو است.
همیشه در برخورد با سخنان افراد، به خود سخن توجه کنید نه به صا حب سخن زیرا ممکن است به واسطهی محبت یا حسن ظن یا سؤ ظن به صا حب سخن، منظور او را اشتباه متوجه شویم و از سخن او اشتباه برداشت نمائیم.
انسان چون معصوم نیست دچار خطا و لغزش می شود، اسلام هم به بهانه ی این لغزش هایی که از انسان سر می زند راه آزادی بیان را مسدود نکرده و خواسته که هر کسی هر چه را در مورد هر موضوعی که در نهانش است اظهار کند.
خواسته که سخنان هر گویندهای را با دقت بشنود و با عقل و فکر صحیح بررسی کند و با قول خدا و معصومین(ع) بسنجد.
۰غایه الدًین الأمر بالمعروف و النهی عن المنکر واقامه الحدود.
هدف نهایی دین، امر کردن مردم به کارهای نیک و پسندیده و باز داشتن آنان از کارهای زشت و ناپسند و اجرای قوانین الهی است.
۰لاتمسک عن اظهارالحق ان وجدت له اهلا.
چنانچه حقیقت یابی را یافتی، از بیان حق برای
اوخوداری مکن تا میتوانی او را هدایت کن.
بیان حق بدون آزادی بیان، میَسر نیست پس باید آزادی باشد تا بتوان حق را بدون کم و زیاد گفت.این حقیقت نیز در سراسر زندگی پیا مبران الهی و در حکومت امام علی(ع) به روشنی دیده میشود. نه تنها دوستان آزادی فکر و بیا ن داشتند بلکه کافران و دانشمندان دیگر ادیان و مخالفان امام(ع) آزاد بودند تا با پیامبر اسلام(ص) بحث و مناظره کنند، آزادانه انتخاب نمایند و عقاید و افکار خود را آشکارا بیان نمایند.
امام علی(ع) میفرمایند: بالاترین مرحلهی امر به معروف و نهی از منکر را گفتن سخن بجا و درست است که در برابر مردم بی باک و متکبر، از گفتن حق خوداری نکنید.
این روایات دلالت کامل بر آزادی بیان دارند، چرا که دین را در امر به معروف و نهی از منکر و اجرای حدود الهی، خلاصه کردند.
امام زین العابدین(ع) فرمودند: ترک کننده امر به معروف و نهی از منکر مانند فردی است که کتاب خدا را پشت سراندازد و نسبت به احکام الهی بیتوجه باشد مگر پرهیز کند پرهیز ویژه یعنی بترسد و دوری کند.
یکی دیگر از اصول مهم اسلام که مورد تأکید معصومین(ع) در امور اجتماعی و فردی که در زمینه آزادی بیان باید مدً نظر قرار گیرد، مشورت است. مشورت در صورتی مفید و مثمر ثمر است که فرد مشورت کننده در بیان عقایدش آزاد باشد.
دموکراسی یعنی انسان ها آزاد باشند تا درست فکر کنند و تفکرات خود را آزادانه بیان دارند و قدرتی نتواند مردم را به خط سکوت بکشاند.
واضح است که انسان در فضای آزاد و خالی از هر نوع ترس، وحشت و اضطراب است که می تواند مطالب خود را بیان نماید.
از دیدگاه محمدتقی جعفری؛انسان نباید از داشتن عقاید خود ترس و اضطراب داشته باشد بلکه کسب اطلاعات، افکار، اخذ و ا نتشار آن با تمام وسایل، ممکن و آزاد است. آزادی بیان باید معقول باشد. آزادی بیان را این گونه تفسیرمیکنند که معقول بودن یا نامعقول بودن درذات آزادی نهفته است و آنچه آزادی را متصف به این اوصاف می کند نحوهی بهره برداری از آزادی است. هر آزادی بیانی که به ضررمادی یا معنوی انسان مورد بهره برداری قرارگیرد نامعقول است و اگر موا فق اصول و قوانین مفید انسانی مورد استفاده قرارگیرد معقول است.
آزادی انسان و آزادی بیان، لازم و ملزوم یکدیگرند.
آزادی سیاسی همان حق آزادی بیان و قلم ا ست که به همه ی آحاد ملت اجازه می دهد دیگران از نظرات اصلاحی خود به هر طریقی که ممکن است (بیان، قلم، تشکیل احزاب، جمعیت هاو غیره) محروم نسازند و از دعوت به حق و مبارزه با فساد دریغ نکنید.
مقام معظم رهبری (مدظلهالعالی) در خصوص آزادی بیان فرمودند: بالاترین تخلفها، تخلفها و جرایمی هستند که پایه های نظام را سست می کنند. ناامید کردن مردم، مأیوس کردن دلهای امیدوار، کج نشان دادن راه است. گمراه کردن انسانهای مؤمن و با اخلاص، سوء استفاده کردن از اوضاع و احوال گوناگون در جامعهی اسلامی کمک کردن به دشمن، مخالفت کردن با احکام اسلام و پیاده شدن مقررات اسلام، تلاش برای به فساد کشاندن نسل مؤمن، منکرهای مهم هستند. در جامعهی اسلامی، تکلیف عامهی مردم امر به معرف و نهی از منکر با لسان است؛ با زبان اگر کار به برخورد بکشد، آن دیگر تکیف مسؤلین است. آنها باید وارد شوند اما امر به معروف ونهی از منکر زبانی مهمتر است.
چیزی که جامعه را اصلاح می کند، همین نهی از منکر زبانی است. آن آدم خلافکار، آن آدم بدکار، آن آدمی که اشاعهی فحشا می کند، آن آدمی که قبح گناه را از جامعه می خواهد ببرد، مردم باید به او بگویند.
۳-۸- مقایسه و نتیجه گیری آزادی بیان در اسلام و غرب:
مهمترین مسألهای که نسل جوان وتحصیل کرده را به خود معطوف ساخته، مسأله آزادی عقیده و بیان است. کرامت انسان را در این میدانند که انسان درگزینش هرنوع و عقیده، و در نشر آن هیچ شخص و مقامی نتواند انسان را به خاطر عقیده اش نکوهش کند.
با توسعهی وسایل ارتباط جمعی کاربرد و اثر بخشی رسانهها و سرعت مبادله اطلاعات به نحوی گسترش پیدا کرده است.
برنامهها و تاکتیک ها به طوری وابستهی کسب اطلاعات شد که دنیای کنونی را عصر ارتباطات لقب دادند.
مطبوعات همواره ابزار بسیار کارا در جهت تثبیت حاکمیتهای سیاسی و سمت و سودادن به افکار عمومی در جهات مختلف بوده است.
امام راحل (قدس ره) فرمودند: در اسلام قلم ها و زبانها در خدمت انقلاب و زیر پرچم توحید است.
بیان و قلم در اسلام به قصد اصلاح جامعه، بدون توطئه است.
تهاجم و نفوذی که عمدتا کشورهای صنعتی و غربی به سوی کشورهای جهان سوم تدارک دیدند، از طریق رسانهها طراحی و اجرا می شود. ماهوارهها، رادیوها، تلویزیون و مطبوعات ابزارهای مؤثر و کارایی برای این نفوذ به شمار می رود.
جوامع غربی با بهره گرفتن از این ابزارها شبکه های نفوذ و تسلط فرهنگی خود را برجوامع مختلف هر چند دارای فرهنگ کهن باشند گسترش می دهند و به طور غیر مستقیم سیاست ها، رفتارها، سنت ها، روش ها و آداب و رسوم ملت ها را از مسیر عادی و سنتی خود به سمت فرهنگ مورد نظر خود سوق می دهند.
از دیدگاه غرب دموکراسی به این معناست که مردم حق دارند هر قانونی را وضع کنند گر چه بر خلاف قانون خدا باشد، اگر همه ی عالم جمع شوند ما چنین د موکراسی را نمیپذیریم اما دموکراسی از دیدگاه اسلام یعنی اینکه مردم در سرنوشت خودشان مؤثر باشند، فردی بر آنها تحمیل نکند، امور مردم در چارچوب ارزشهای اسلامی، قوانین و مبانی اسلامی حرکت کنند، این چیزی است که در کشور ما از آغاز انقلاب به آن عمل شده است.
مطابق قوانین اساسی کشورهای غربی، اصل برآزادی مطبوعات است و تنها هنگامی که فردی جرمی مرتکب شود، دادگاه مطبوعات به آن رسیدگی می کند در این کشورها نظارت قبل از انتشار وجود ندارد.
در اروپای قرن نوزدهم، دولتها پیوسته در صدد این بودند که مطبوعات را مهار کنند.
از نظر اسلام پیامبران الهی، مبتکر و پایه گذار اولین پیام آوران آزادی بیان بودند.
با این بیان آنچه باعث سوءاستفادهی عدهای بازیگر است که به خود نقاب دانشمند زدند و به وسیلهی بازی با این الفاظ نیکو در جهت تخریب اذهان قدم بر میدارند، مثل غرب که از آزادی بیان در جهت پیشبرد اهداف خود استفاده می نمایند.
اسلام با بهره گرفتن از آیات، روایات، سیره ی پیامبر(ص) و ائمه(ع) به پیروان خود آزادی اظهار عقیده در تمامی عرصههای عقیدتی، سیاسی و اجتماعی میدهد و کتمان حق را، حرام و بیان حقایق را برای مردم واجب می داند و برای غیر مسلمانان هم قائل به آزادی بیان است. در برخورد با اندیشههای مخالف اسلام دستور میدهد که با حکمت، موعظه ی و جدال احسن با آن ها مناظره شود.
آزادی قلم را آمیخته با آزادی نطق و بیا ن می داند که هر یک ملازم دیگری است و آزادی بیان و قلم را برای همگان، در جامعه ی اسلامی، پذیرفته است ولی حدود و مقرراتی را برای آن مشخص کرده است تا جامعه دچار هرج و مرج نگردد.
باید آزادی بیان باشد تا ما بتوانیم از نظرات دیگران بهرهمند شویم، باید با مشورت تفحص بیانات صحیح را از ناصحیح تمییز داد و بیاناتی که مخالف حق هستند رد کرد.
یکی از مزایای اسلام و موهبتهایی که مایهی عزت، جلال و عظمت اسلام گردیده، اصل آزادی عقیده و بیان است.
دامنه ی آن تا جایی وسیع و گسترده است که دانیترین فرد جامعه حق دارد، در مقابل عالیترین رتبهی فرد کشوری آزادانه اظهار نظر کنند اما در دولت غربی چنین چیزی وجود ندارد.
از نگاه اسلام، هر کسی می تواند برای خود هر گونه باور و اندیشهای دا شته باشد و در خلوت خانه خود هر رفتاری را انجام دهد. چنین فردی هر چند در پیشگاه خداوند مورد باز خواست قرار خواهد گرفت اما کسی حق تجسس ندارد. اما اگر همین فرد بخواهد باورها و اندیشه های غیر اسلامی خود را برای دیگران نه به عنوان بحث و در محفل علمی بیان و به عبارت دقیقتر تبلیغ نماید و یا درملأ عام ارزشهای اسلامی را زیر پا بگذارد و به اصطلاح تظاهر به فسق کند، اسلام دستور برخورد شدید با او را میدهد، چرا که دیگر مربوط به خود وی نیست بلکه رفتار او جنبه ی اجتماعی پیدا کرده و باورها، اندیشه ها و رفتارهای وی در دیگران تأثیر گذاشته و به انحراف فرهنگی دیگران میانجامد. یکی از حکمتهای تحریم غیبت و خبر دادن از گناهانی که انجام شده در همین نکته نهفته است؛ یعنی هنگامی که کسی، معایب و منکرات پنهانی دیگران را پیش مردم نقل کرده و آن را پخش می کند و یا کسی تظاهر به فسق کرده و آشکارا هنجار شکنی می کند، رفته رفته قبح هنجار شکنی و ارتکاب ضد ارزشها از بین رفته و فراگیر می شود. برهمین اساس و برای پیش گیری از تغییر نامطلوب فرهنگی جامعه، اسلام آن دسته از محصولات فرهنگی را که به نوعی باورها و اندیشهها، ارزشها و هنجارهای غیر اسلامی را ترویج و یا با القاء شک و شبهه در باورها و ارزشهای دینی، مسلمانان را دچار تزلزل دینی می نماید، تحریم و امحاء آن را واجب کرده است. این راهکار از دیر باز تحت عنوان حرمت کتب ضاله در کتب فقهی مطرح بوده و فقهای اسلامی بالاتفاق نگهداری، چاپ و تکثیر، خریدوفروش، خواندن، درس گرفتن، درس دادن این گونه کتاب ها و نیز کسب در آمد از راههای مذکور را حرام دانسته اند. البته افرادی که اهل فن بوده و تنها برای استفادهی علمی و نقد و رد نیازمند این کتاب ها بوده و از خطر انحراف نیز مصون باشند، استثناء شده اند. امام خمینی(ره) در این باره می فرمایند: روشن است که نشریات، روزنامه ها و نیز امواج و تصاویر ضاله نیز که از ماهواره و اینترنت دریافت می شوند، همین حکم را دارند. در واقع از دیدگاه اسلام هویت و سعادت حقیقی انسان در دنیا و آخرت در گرو عناصری چون باورها، ارزشها، ایدئولوژی و هنجارهای وحیانی است و مؤلفه هایی چون تکنولوژی مادی، رسانهها، نمادها و… ابزاری بیش نیستند که اگر در خدمت اهداف، اندیشه ها و رفتارهای توحیدی قرار بگیرد، حرکت انسان به سوی هدف آفرینش را شتاب می بخشد، اما اگر در خدمت باورها و ارزشها و هنجارهایی قرار گیرد که بازتاب هوا و هوسهای فردی و جمعی انسانهاست، جز نگون بختی و تباهی به بار نخواهد آورد و دقیقا به مرکب راهوار و تند و تیزی خواهد ماند ،که راکبش به خاطر بلد نبودن راه، آن را در خلاف جهت می راند که هر چقدر بر سرعت او افزوده شود، از مقصد دورتر خواهد شد.
آزادی عقیده و بیان در اسلام مایهی ا فتخار ما مسلما نان شده که به دیگران خرده بگیریم و به عملکرد غربیها ایراد و اشکا ل وارد کنیم.
ما به اسلام مینازیم و به خود میبالیم که در آئین ماهر اندیشمند و پژوهشگری، آزاد است در علوم و فنون مختلف تحقیق و تفحص کند و با آزادی کامل نتیجه ی تحقیقات و کشفیات خود را در جامعه مطرح کند.
ارائه نظر، مبتنی بر منابع معتبر اسلامی، با توجه به ابعاد مختلف امری است لازم و ضروری است.
در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، آزادی بیان و نشر افکار با رعایت موازین اسلامی و مصالح کشور تأمین میگردد.
آزادی بیان و اندیشه ازدیدگاه اسلام موجب سعادت، شکوفایی شخصیت انسانها و داشتن جامعهای سالم، شفاف و توسعه یافته است.
ایمان و اخلاق درجامعه از ارزش والایی برخوردار است، برای آزادی اندیشه و قلم نیز احترام خاصی قائل است.
ادعای غرب در دفاع از آزادی بیان، دروغی بیش نیست. غربیها یکی از علل پیشرفت خود را آزادی و بی بند و باری میدانند.
توقف پخش شبکه های ایرانی نقض آشکار ادعای غرب در آزادی بیان است.
شبکه های اجتماعی، تلویزیون های ماهوارهای، فیس بوک و یوتیوب که در ابتدای بیماری اسلامی در کشورهای غربی به عنوان ابزارهایی برای پیگیری آزادی بیان تبدل شده بودند، به تدریج به کانال هایی برای ترویج به کانالهایی برای تنفر و خشونت تبدیل شده اند. خشن نشان دادن چهرهی پیا مبر(ص)، جنایت نسبت به همهی هستی است.
معیار دوگانهی غرب در قبال آزادی بیان، تأسف آور است .یک رویه ی آن دوستدار و مدافع آزادی بیان و رویه ی دیگرش بدخواه و مخالف سرسخت آزادی بیان است.
دورهی اول غرب مربوط به حاکمیت کلیسای مسیحی است دوران تفتیش عقاید.
دورانی که هیچ کس حق اندیشیدن و بیان عقاید را نداشت چه بسیار خونهایی که ریخته شد مثل برونو که توسط پاپ سوزانده شد.
دورهی دوم مربوط به سرکوب شدید آزادی بیان توسط سلاطین و شاهان اروپایی است آنان نگران تاج و تخت خود بودند برای همین با آزادی قلم، بیان و اندیشه، مخالف بودند.
دوره سوم مربوط به ظهور ایدئولوژیهای نازیسم، فاشیسم و فالانژیسم در قرن بیستم است.
در این دوره مخالفت با آزادی ها ازجمله آزادی بیان، که هم جنبهی اعتقادی وایدئولوژیک داشت وهم جنبهی سیاسی و قدرت طلبانه که پیامد شان به راه انداختن دو جنگ ویرانگر جهانی است که بالغ بر۵۰ میلیون انسان قربانی شدند.
دوره چهارم مخالفت با آزادی بیان درغرب است.
علاوه برعوامل سیاسی و قدرت طلبانه، اعتقادی وخرا فی، عامل اقتصادی وشرکت های چند ملیتی است که با قدرت های سیاسی، آزادی بیان را محدود می کنند مثل کاری که شبکه های ماهواره ای غرب علیه شبکه های ما هواره ای ایران انجام دادند.
آزادی بیان در غرب هر چند تاریخ پرفراز و نشیبی داشته در آینده هم می تواند سرنوشت پرفراز ونشیبی داشته باشد.
آزادی بیان در غرب، امر تضمین شده ای نیست و مثل گذشته در معرض آسیبهای فراوانی است. اگر در گذشته آزادی بیان در غرب با دو عامل اقتصادی و سیاسی به شدت تهدید شد و وقایع خون باری از این مجرا رخ داد، امروز هم آن عوامل در غرب دیده میشود منافع اقتصادی و مالی هم برعوا مل قبلی افزوده شده، آزادی بیان امروز در غرب شکننده تر ازگذشته است.
در اسلام آزادی سیاسی وجود دارد و افراد در قانون گذاری و انتخابات آزادند.
درا صل ۵۶ ، این حق به رسمیت شناخته شده است، هیچ قدرتی نمی تواند آن را از مردم سلب کند یا در اختیار فرد و گروه خاصی قرار دهد.
آزادی بیان، در دین به این صورت است که انسان مطلقا آزاد نیست زیرا بیانی که موجب هتک حرمت به دیگران شود حرام است مثل دروغ، افترا بستن، غیبت.
مقدمه
تحدید آزادی بیان :
آزادی بیان یکی از مهمترین و با ارزش ترین حقوق و خواسته های جامعه اسلامی ایران است . علی رغم گذشت نزدیک به سه دهه از پیروزی انقلاب اسلامی و تحقق ابعاد وسیعی از این موهبت الهی در سطوح مختلف جامعه و نمایان بودن مظاهر گوناگون آن ، به نظر می رسد این واژه از جهات متعددی دچار ابهام بوده و موجبات برداشت های نادرست و متضاد و حتی کاربردهای منافی با فلسفه و ضرورت آن را ، فراهم نموده است . موضوعی که در صورت عدم توجه کافی می تواند آفات متعددی برای منافع و مصالح جامعه اسلامی به دنبال داشته و تحقق همه جانبه استراتژی «اتحاد ملی و انسجام اسلامی» , به عنوان یکی از ضرورت های کنونی را با مخاطره رو برو سازد . از این رو توجه جدی به شناخت صحیح آزادی بیان , مبانی و محدودهای آن از اهمیت به سزائی برخوردار است .
فصل چهارم
تحدیدآزادی بیان
۴-۱- مفهوم لغوی تحدید:
جمع حدود، حد و مرز، نهایت، انتها، غایت چیزی.
۴-۲- مفهوم اصطلاحی تحدید:
حد و مرز چیز ی را معین و مشخص کردن.
۴-۳- ماهیت تحدید آزادی بیان در فقه امامیه و اسلام
اکثراختلاف نظرات درموردمحدودیت های آزادی بیان حول وحوش موضوعاتی مثل محدوده آزادی بیان چیست؟بیان انسان چگونه بایدباشد؟چه بیانی ممکن است ،محدودیت ایجادکند؟
از دیدگاه دانشمندان اسلامی آزادی بیان همراه با توصیه ها وسفارش هایی است.
در اندیشهی سیاسی امام خمینی(ره )، آزادی بیان و اظهار عقیده برای کلیهی افراد، گروهها و احزاب سیاسی مجاز است و اختصاصی به طرفداران نظام اسلامی ندارد. در سخنی از ایشان، در جمهوری اسلامی، اقلیتهای مذهبی و حتی کمونیست ها نیز در بیان عقاید خود آزادند. آن چه محدوده و قلمرو آزادی بیان را معین می کند همان به خطر نیفتادن مصالح ملت است . امام در پاسخ به این سؤال که: در مورد آزادی بیان و عقیده، شما چه حدودی را در نظر دارید؟ آیا فکر می کنید باید محدو دیت هایی قائل شد یا نه؟
می فرمایند: اگر چنانچه مضر به حال ملت نباشد، بیان همه چیز آزاد است. چیزهایی آزاد نیست که مضر به حال ملت ما باشد. و در پاسخ به این پرسش که آیا فکر می کنید که گروههای چپ و مارکسیست آزادی فعالیت خواهند داشت؟ میفرمایند: اگر مضر به حال ملت باشند جلوگیری می شوند، اگر نباشند و فقط اظهار عقیده باشد مانعی ندارد همهی مردم آزادند مگر حزبی که مخالف با مصلحت مملکت باشد. از دیدگاه امام مطبوعات می توانند با طرح نظرات افراد و گروهها، به تقویت نظام همت گمارند، چرا که امور سیاسی بی مباحثه به مقصد نمی رسند. لسان مطبوعات باید لسان نصیحت، لسان انتقاد باشد. مرز آزادی مطبوعات تضعیف جمهوری اسلامی، توطئه علیه انقلاب و انتقام است. توجه به اهمیت رعایت مصالح مسلمانان و نظام جمهوری اسلامی، در گفتار و نوشتار امام راحل، جلوه ای خاص دارد، آن جا که در باب آزادی قلم و مطبوعات میفرمایند: آزادی قلم و آزادی بیان معنایش این نیست که کسی بر ضد مصلحت کشور قلمش آزاد است بنویسد وبر خلاف انقلابی که مردم خون پایش دادهاند، بنویسد. چنین آزادی صحیح نیست، قلم آزاد است که مسائل را بنویسد لکن نه این که توطئه برضد انقلاب بکند… ما برای مطبوعاتی احترام قائل هستیم که بفهمد آزادی بیان و آزادی یعنی چه؛و همچنین آزادی بیان و قلم و عقیده برای همگان آزاد میباشد لکن مردم توطئه را هرگز اجازه نمیدهند.
رهبر کبیر انقلاب در جایی دیگر میفرمایند: روزنامهها باید با کسی صورت مخاصمه نداشته باشند، بلکه باید صورت ارشاد داشته باشند. مطالب را بگویند، انتقادها باید باشد زیرا تا جامعه انتقاد نشود اصلاح نمی شود. در مملکت ما آزادی اندیشه هست، آزادی قلم هست، آزادی بیان هست ولی آزادی فساد کاری و توطئه نیست.
مطبوعات باید همیشه در خدمت اسلام و مردم باشند. آزادیها در حدود قوانین مقدس اسلام و قانون اساسی است که می تواند به بهترین وجه تأمین شود.
هر ملتی در حدود قانون، آزادی دارد، نمیتواند فردی به اسم آزادی بیان، قانون شکنی کند یا به دیگران ناسزا بگوید یا کتک بزند یا قلم بردارد و هر چه دلش میخواهد ولو بر ضد اسلام وضد قانون باشد بنویسد.
در چهارچوب نهضت انقلاب اسلامی، همهی مردم آزادند، کسانی که حرف دارند از هرفرقه یا گروهی حرفشان را بزنند اما نه حرفهایی که هدفشان توطئه، شکست ملت و نهضت انقلاب اسلامی باشد، آزادی در حدود قانون درست است.
اسلام مخالف فساد است و با هر نوع آزادی بیانی که موجبات فساد و تباهی را به وجود می آورد جلوگیری کرده و مبارزه می کند. غربی ها آزادی را درست بیان نمی کنند یا نمی دانند.
پس معنای آزادی بیان این نیست که هر فردی بر خلاف قوانین ملت، هر چه دلش خواست بگوید.
از منظر حضرت امام(ره)، مهم ترین قیود آزادی بیان عبارت است از:
یعنی، آن جا که از آزادی فساد خیزد، دایرهی آن محدود به حدی میشود که سلامت معنوی جامعه حفظ شود.
۲-آزادی در چارچوب اسلام و قوانین کشوری و مصالح جامعه؛
۳-آزادی تا مرز اضرار مردم؛
۴-آزادی تا مرز توطئه برضد نظام اسلامی.
استاد شهید مطهری ارزش و جایگاه ویژهای برای آزادی بیان قائل است تا آنجا که میفرماید: من به جوانان و طرفداران اسلام هشدار می دهیم که خیال نکنید راه حفظ معتقدات اسلامی جلوگیری از ابراز عقیدهی دیگران است. از اسلام فقط با یک نیرو می شود پاسداری کرد و آن علم است و آزادی دادن به افکار مخالف و مواجههی صریح و روشن با آنها. انسان باید آزاد باشد به رشد و تکامل برسد و این رشد و تکامل به سه چیز نیاز دارد: تربیت، امنیت و آزادی.
از این رو، در بیان آزادی می گوید: آزادی نبود مانع ا ست. انسان های آزاد، انسان هایی هستند که با موانعی که در مقابل رشد و کمالشان است مبارزه کنند انسان هایی هستند که با موانعی که در مقابل رشد و تکاملشان است مبارزه می کنند انسانهایی هستند که تن به وجود مانع نمیدهند بنابراین، کسی که به عنوان آزادی در راستای گسترش فساد و رذایل اخلاقی تلاش می کنند، مخالف آزادی است.
کسی که در راه نابودی ارزشهای اجتماعی به تکاپو پردازد، گرچه آزادی را یدک بکشد، طرفدار آزادی نیست. کسی که فحشا و زشتی ها را گسترش دهد، با آزادی میانهای ندارد، چون این تلاشها در راستای رشد و تعالی و تکامل انسان نیست.
از این منظر آزادی تکامل آفرین دارای ویژگی هایی نظیر؛
۱-آزادی انسان از اسارت طبیعت
۲-آزادی انسانیت انسان از جنبهی حیوانیت
۳-آزاد بودن انسان از محکومیت انسانهای دیگر می باشد.
بر این اساس ا ستاد درباره ی محدوده آزادی بیان بر دو موضوع تأکید دارند :
۱-آزادی باید در مسیر تکامل باشد .
۲-آزادی بیان به معنای عام به دور از فریب و گمراهی باشد.
از منظر وی رأی به آزادی فکر بدون آزادی بیان، سخنی نا صواب و ناپخته است. به همین دلیل ایشان پس از تبیین آزادی فکر به تبیین آزادی بیان و مطبوعات پرداخته و حدود آن را مشخص مینماید اما مسأله آزادی فکر به مسأله آزادی بیان نیز می انجامد. تجربههای گذشته نشان داده که هر وقت جامعه از آزادی فکری (و لو از روی سوء نیت) برخوردار بوده، در نهایت به سود ا سلام تمام شده ا ست. اگر در جامعهی ما، محیط آزاد برخورد آرا و نظریات پدید آید که صاحبان افکار مختلف بتوانند حرف خود را مطرح کنند و ما هم بتوانیم حرف خود را مطرح کنیم، تنها در چنین زمینه سالمی است که اسلام رشد می کند. من مکرر گفته ام که هرگز از پیدایش افراد شکاک در اجتماع که علیه اسلام سخنرانی کنند و مقاله بنویسند، نه تنها متأثر نمی شوم که خوشحال هم می شوم؛ زیرا کار این ها باعث میشود چهرهی اسلام بیشتر نمایان شود. در سالهای اخیر، تودهایها و….علیه اسلام سخنانی گفتند، واقعا به طور غیر مستقیم به اسلام خدمت کردند؛ زیرا مسائلی که سالها در اثر عدم اعتراض و تشکیک در پرده ابهام قرار گرفته بود، دوباره مطرح شد و علما به آشکار ساختن حقایق پرداختند. یک دین زنده هرگز از این حرف ها بیمی ندارد… البته باید توجه کرد که برخورد آرا و عقاید، غیر از اغفال است. اغفال یعنی کاری توأم با دروغ و تبلیغات نادرست. بر همین مبنا است که خرید و فروش کتب ضلال در اسلام تحریم شده است؛ یعنی کتابهای ضد دین و ضد اسلام دو دسته اند: برخی بر یک منطق و تفکر خاص استوارند، یعنی واقعا کسی طرز تفکر خود را عرضه می کند که در اینجا محل آزادی بیان است و مبارزه با اینها باید در قالب ارشاد و هدایت و عرضهی منطق صحیح باشد. اما گاه مسأله دروغ و اغفال در میان است؛ مثلا اگر کسی آیهای یا مطلبی تاریخی را به صورت تحریف شده در کتابش آورد تا نتایج دلخواهش را بگیرد، آیا ممانعت از نشر این کتاب، ممانعت از آزادی بیان است؟ آزادی ابراز نظر عقیده یعنی آنچه واقعا بدان معتقد است، بکوید نه این که به این نام دروغگویی کند و مثلا زیر پوشش اسلام، افکار مارکسیستی را تبلیغ و مردم را اغوا کند. من به دانشکدهی الهیات گفته ام که باید یک کرسی به مار کسیسم اختصاص دهید؛ اما نه این که استادی مسلمان، آن را تدریس کند و با حقهبازی، مارکسیسم را نشأت گرفته از اسلام قلمداد نماید؛ بلکه استادی که خودش واقعا مارکسیست است باید بیاید. ما هم منطق خودمان را عرضه می کنیم و هیچ کس هم مجبور نیست منطق ما را بپذیرد؛ اما این که اگر کسی به نام آزادی بیان، افکار ضد دین را در پوشش اسلام عرضه کنند، ممنوع است.
استاد در بحث از آزادی بیان و قلم ، به حد و مرزهای آن اشاره می کند و از دو گونه کتاب و نوشته سخن به میان می آورد: کتاب هایی که با استدلال و منطق به موضوعی پرداخته و منطقی بحث کرده است. این
کتابها، گاه با اسلام ناسازگاری هایی دارند و از آن جا که نویسندگان آنها، منطقی و اهل دلیل و استدلال و در کار خود صادق هستند، در راه برخورد با آنها ارشادی و در جهت راهنمایی است. اما گروهی ممکن است به دروغ و اغفال دست بزنند، آمارهای غیر واقعی بدهند و هزاران دروغ به نام آزادی مطرح کنند و حتی به کسانی بهتان بزنند و سند علیه آنها بسازنند و…. اینجاست که مرزی روشن برای آزادی جلوه می کند و آزادی بیان محدود میگردد: حالا در این جا باید بگوییم چون کشور ما آزاد است، پس باید بگذاریم او حرفهای خودش را در میان مردم پخش کند و آیا اگر ما جلوی دروغ و اغفال را بگیریم، مرتکب سانسور شده ایم؟ حرف ما این است که دروغ و خیانت را باید سانسور کرد و نباید اجازه داد به نام آزادی فکر و عقیده، آزادی دروغ در میان مردم رایج بشود.
و البته این موضوع منحصر در کتب نیست؛ بلکه همان طور که کتب ضلال هست، نطق و خطا به و فیلم ضلال هم هست که همگی مانند غذای مسموم می باشند و مقیاس ضلالتش از اثر و نتیجه ای که عاید روح بشر می شود. معلوم می گردد و هم خود افراد موظفند غذای روح خود راکنترل کنند و هم مسؤلین اجتماع از آن نظر که مدیر و مسؤل جامعهاند، وظیفه دارند مراقب اغذیهی روحی اجتماع باشند. به عنوان آزادی از این گونه عقیده ها دفاع کرد؛ زیرا چنین اندیشه هایی، سبب جمود و رکود اجتماعی می شود و انسان را از رشد و تکامل و ترقی باز می دارد.
بر این اساس شهید مطهر ی(ره) ضمن تأکید بر ضرورت آزادی بیان در جامعه معتقد است:
۱-آزادی بیان باید در مسیر هدایت، رشد و تکامل فرد و جامعه باشد.
۲-ترویج فساد، فحشا، رذایل اخلاقی و نابودی ارزش های اجتماعی مخالف آزادی بیان است .
۳-آزادی بیان و تضارب آرا و عقاید، غیر از اغفال، تحریف، بهتان، خیانت و دروغ که به گمراهی و ضلالت منتهی می شوند است.
۴-بیان کننده باید در بیان مطالب خویش صداقت داشته باشد.
۵-طرح نظرات مخالفین در مراکز علمی و تخصصی در راستای آزادی بیان و تکامل جامعه می شود.
۶- در مواجهه با سوء استفاده هایی که از آزادی بیان می شود ؛ هم افراد و هم مسؤلین اجتماع موظف بوده و باید کنترل و مراقبت به عمل آورند.
علامه محمد تقی جعفری معتقد است: آزادی بیان در دیدگاه اسلام همراه با سفارشها و توصیه هایی است که از آن کشف می شود هر آزادی بیانی که به ضرر مادی یا معنوی انسانی مورد بهره برداری قرار گیرد، آزادی نا معقول خواهد بود. فاجعه این است که از آن هنگام که آزادی مطلق بیان در جوامع تجویز شد، هر کس هر چه به ذهنش آمد، آن را از راه زبان و قلم و بیان بیرون ریخت، درست است که در میان امور بیان شده حقایقی نیز وجود داشت، ولی آن قدر مطالبی احمقانه و خود محورانه بیرون آمد و به مغزهای سراسر دنیا سرازیر شد که رنگ اکثریت قریب به اتفاق، حقایی انسانی و اصول ارزشی ناشی از هستی شناسی مات شد.
ایشان در پاسخ به این پرسش که آیا با تکیه بر اصل آزادی بیان می توان هر چیزی را به هر شکلی بیان کرد، می گوید: فقط در دو صورت می توان قائل به آزادی مطلق شد؛ اول آن جا که همهی افراد جامعه در حد افرادی چون ملا صدرا، مولوی، ابن سینا و… باشند که قدرت تشخیص کافی را در اختیار دارند و دوم این که، هر گویندهای همهی افراد جامعه را همانند خانوادهی خود تلقی کند. اگر اعتلای فکری بشر به حدی رسیده بود که هم بیان کننده غیر از حق و واقعیت را ابراز نمی کرد و هم شنونده و مطالعه کننده و تحقیق کننده در آن بیان، از اطلاعات کافی و فکری نافذ برخوردار بود، هیچ مشکلی در آزادی بیان به طور مطلق وجود نمی داشت ولی آیا این واقعیت چنین است؟
آیا بیان کنندگان و شنوندگان و مطالعه کنندگان در جوامع مشرق زمین همگی در علم و فلسفه ابوریحان بیرونی و فارابی و ابن سینا و در معارف اسلامی محمد مهدی نراقی و شیخ مرتضی انصاری هستند؟ که هر چه بیان کنند روی محاسبهی دقیق و معرفت باشد.
آیا می توان از آزادی مطلق بیان بدون هیچ قید و شرطی دفاع نمود و آن را برای هر کسی و در هر محیط و شرایطی تجویز کرد؟ آری، میتوان ولی یک شرط دارد و آن این که صاحبان این نظریه ها نخست قهوه خانه ها و سینماها و میکدهها و قمار خانهها و همهی اماکن عمومی و خصوصی از کود کستان ها و دبستان ها و خیابان ها و هر یک از خانه های شخصی مردم را دانشکده ها و آکاد می هایی تلقی کنند که در حدود شش میلیارد عضو به نام بشر را در خود جای داده است، سپس هر چه به ذهنشان خطور می کند، بگویند.
علامه جعفری ضمن پذیرش آزادی بیان ، محدوده هایی منطقی همچون توجه به
۱-آثار و پیامد های آزادی بیان در هدایت و تکامل انسان
۲-شرایط و توانایی های علمی بیان کننده و مخاطب، را ضروری می داند.
مقام معظم رهبری (مدظله العالی) می فرمایند: همین آزادی اجتماعی که این قدر در اسلام ارزش دارد، اگر در خدمت ضایع کردن فرآورده های ارزشمند معنوی یا مادی یک ملت به کار گرفته شود مضر است ارزش ها و حقایق ثابت مسلم، این آزادی را محدود می کند.
در اسلام به آزادی بیان اهتمام جدی و بهای فراوانی داده شده است. هر فردی آزاد است هر چیزی که فکر می کند بیان کند مگر آنکه مخالف مبانی و مقدسات باشد.
اگر آزادی بیان به ضرر مادی یا معنوی انسان باشد، آن آزادی نامعقول است.
از دیدگاه قرآن کریم نمیتوان هر غذایی را به جامعه تزریق کرد زیرا پیامدهای شومی در دنیا و آخرت دارد.
۰(إنً الذَّین یحبونً أن تشیع الفاحشه فی الذَّین آمنوا
لهم عذاب الیم فیالدُّنیا و الآخره)
کسانی که دوست دارند شیوع یا بد زشتیها در میان مردم باایمان عذاب دردناکی برای آنان در دنیا و آخرت است.
این آیه دلالت می کند بر این که رواج فساد و فحشا به هر شکلی در جامعه ممنوع است.
در مجامع علمی، تنها محدودیت آزادی ابراز عقیده، ضوابط علمی است و هیچ منع دینی ندارد. به این معنا که ابراز عقیده غیر اسلامی و نقدآرای اسلامی در مجامع علمی و درحضور عا لمان دین آزاد است که این آزادی ابراز عقیده در مجامع علمی حاکی از قوت، متانت و استحکام اندیشهی اسلامی در مواجهه با دیگر آرا و اندیشهها است. بر این اساس اگر کسی به مسایل اسلامی انتقاد دارد یا احساس می کند که بعضی مسایل اسلامی، امروزه جواب گوی عصر ونسل فعلی جامعه نیست. آزادی بیان اقتضا می کند که مسایل را نقادانه و با دلیل و برهان در جمع کارشناسان اسلامی و حوزههای علمیه طرح نماید. به عنوان مثال اگر کسی به مسایل پزشکی انتقاد، داشت و حتی تزجدیدی برای ارائه دارد، جای طرح آن در دانشگاههای علوم پزشکی در جمع کارشناسان همان رشته می باشد.
در مجامع عمومی، ابراز عقیده با دو قید باید رعایت شود.
ا لف- عدم ترویج، تبلیغ و اشاعهی آراء منافی اسلام.
ب- عدم تمسخر و تحریف آراء اسلامی.
اما گاهی مشاهده می شود برخی افراد نا آگاه یا با اغراضی خاص مسایلی را که فهم و ارزیابی آنها نیازمند تخصص و کارشناسی است، یا اینکه با منافع و امنیت ملی و مصالح عمومی جامعه مرتبط بوده و قابل انتشار نمی باشد، را در مجامع عمومی بیان می کنند، این خود سوء استفاده از آزادی بیان است که با فلسفه و روح آن در تضاد می باشد.
آزادی بیان در حقیقت زیر مجموعهی آزادی اجتماعی و سیاسی است. این آزادی در اسلام ارزشها و مبانی خاصی دارد که ساختار آن را روشن میسازد. ابراز عقاید (نه منافی) اسلام، بدون تبلیغ، تمسخر و تحریف، با رعایت ضوابط در جامعه اسلامی آزاد است، به عنوان مثال اهل کتاب همواره در ابراز عقاید خود، در جوامع اسلامی آزاد بوده اند .
از دیدگاه مقام معظم رهبری یکی از اهداف و دستاوردهای مهم انقلاب اسلامی است؛ آزادی فکر وبیان هم یکی از ارزش های انقلاب بود. مردم می خواستند آزادانه فکر کنند. آن روز، آزادی بیان و آزادی تصمیم گیری هم نبود.
مردم این را نمی خواستند که این آزادیها باشد. آزادی باید به شکل منطقی وصحیح در جامعه تأمین شود ؛ همان آزادی که انقلاب اسلامی و نظام اسلامی پرچمش را در دنیای اسلام بلند کرد ؛ نه آزادی به شکل افراطی ، تقلیدی ومن درآوردی… ما به آزادی معتقدیم. اعتقاد ما آزادی و تأمین حقوق شهروندی در مسائل اجتماعی هم، ریشه دار و دارای مبنای دینی است.
مقام معظم رهبری(مدظله العالی) در زمینه مرزهای آزاد می فرمایند: در اسلام مرزهای اخلاقی وجود دارد. در اسلام آزادی علاوه بر آن حدود مادی مرزهای معنوی هم دارد. البته بله کسی که علیه منافع کشور و علیه سود کشور اقدامی بکند آزادیاش محدود می شوداین منطقی است اما مرزهای معنوی هم دارد. اگر کسی عقیده ی گمراهی دارد، عیبی ندارد، وقتی میگوییم عیبی ندارد یعنی پیش خدا و پیش انسانهای مؤمن عیب دارد لیکن حکومت هیچ وظیفه ای در قبال او ندارد، در جامعهی مسلمان، یهودی و مسیحی و بقیهی ادیان گوناگون هستند الان در کشور ما هم هستند در زمان صدر اسلام هم که قدرت دفاع ندارند اتفاق بیفتد و بخواهد آنها را هم گمراه کند این برای آدم یک مرز است این جا آزادی محدود می شود. از نظر اسلام این گونه است یا مثلا بخواهند اشاعهی فساد کنند، بخواهند فساد سیاسی، فساد جنسی و فساد فکری به وجود بیاورند یا همین فیلسوف نماهایی که در گوشه و کنار هستند بخواهند دربارهی این که تحصیلات عالیه برای جوانان خوب نیست مقاله بنویسند بنا کنند عیوبش را ذکر کردند البته به احتمال قوی درصدی نود اثر نخواهد کرد اما ممکن است در صدی ده در جوان تنبل اثر کند.
نمی شود اجازه داد کسانی بنشینند با وسوسه و دروغ انسان ها را از تحصیل باز دارند. آزادی در دروغگویی نیست، آزادی شایعه پراکنی نیست. در اسلام مبانی و ارزشهای مسلم و ثابتی وجود دارد که ساختار آزادی را مشخص می کند.
رهبر معظم انقلاب در پاسخ به نامه جمعی از پژو هشگران و دانش آموختگان حوزه علمیه می فرمایند:
آن گاه که نخبگان ما نقطه تعادل میان هرج و مرج و دیکتاتوری را شناسایی و تثبیت کنند، دوران جدیدآغاز شده است. آری، نباید از آزادی ترسید و از مناظره گریخت و نقد و انتقاد را به کالای قاچاق و امری تشریفاتی، تبدیل کرد چناچه نباید به جای مناظره، به جدال، گرفتار آمد و به جای آزادی، به دام هتاکی و مسؤلیت گریزی لغزید. آن روز که سهم آزادی، سهم اخلاق و سهم منطق، همه یکجا و در کنار یکدیگر ادا شود، آغاز روند خلاقیت علمی و تفکر بالندهی دینی در این جامعه است و کلید جنبش تولید نرم افزار علمی و دینی در کلیهی علوم و معارف دانشگاهی و حوزوی زده شده است. بی شک آزادیخواهی و مطالبه فرصتی برای اندیشیدن و برای بیان اندیشه توأم با رعایت ادب استفاده از آزادی یک مطالبهی اسلامی است و آزادی تفکر و قلم و بیان نه یک شعار تبلیغاتی است بلکه از اهداف اصلی انقلاب اسلامی است و من عمیقا متأسفم که برخی میان مرداب (سکوت و جمود) با گرداب (هرزه گویی و کفر گویی) طریق سومی نمی شناسند و گمان می کنند که برای پرهیز از هر یک از این دوباید به دام دیگری افتاد. حال آنکه انقلاب اسلامی آمد تا هم فرهنگ خفقان و سر جنبانیدن و جمود و هم فرهنگ آزادی بی مهار و خود خواهانهی غربی را نقد و اصلاح کند و فضایی بسازد که در آن آزادی بیان، مقید به منطق و اخلاق و حقوق معنوی و مادی دیگران و نه به هیچ چیز دیگری، تبدیل به فرهنگ اجتماعی و حکومتی گردد و حریت و عقلانیت وتعادل و انصاف، سکهی رایج شود تا همهی اندیشهها در همهی حوزهها فعال و برانگیخته گردند و زاد و ولد فرهنگی که به تعبیر روایات پیامبر اکرم(ص) و اهلبیت ایشان(علیهم السلام)، محصول (تضارب آرا و عقول) است، عادت ثانوی نخبگان و اندیشه ورزان گردد. به ویژه که فرهنگ اسلامی و تمدن اسلامی همواره در مصاف با معضلات جدید و نیز در چالش با مکاتب و تمدن های دیگر، شکفته است و پاسخ به شبهه نیز بدون شناخت شبهه، نا ممکن است. اما متأسفانه گروهی به دنبال سیاست زدگی و گروهی به دنبال سیاست زدایی، دائما تبدیل فضای کشور را به سکوت مرداب گونه با تلاطم گرداب وار، میخواهند تا در این بلبشو، فقط صاحبان قدرت و ثروت و تریبون، بتوانند تأثیر گذار و جریان ساز باشند و سطح تفکر اجتماعی را پایین آورده و همهی فرصت را هدر دهند و اعصاب ملت را بفرسایند و درگیریهای منحط و غلط قبیله ای یا فرهنگ فاسد بیگانه را رواج دهند و در نتیجه صاحبان خرد و احساس، ساکت و مسکوت بمانند و صاحبدلان و خردمندان، برکنار و در حاشیه مانده و منزوی، خسته و فراموش شوند. در چنین فضایی، هیچ فکری تولید و حرف تازهای گفته نمی شود، عده ای مدام خود را تکرار می کنند و عده ای دیگر تنها غرب را ترجمه می کنند و جامعه و حکومت نیز که تابع نخبگان خویش اند، دچار انفعال و عقب گرد می شوند. چنانچه در نامه خود توجه کردهاید، برای بیدار کردن عقل جمعی، چاره ای جز مشاوره و مناظره نیست و بدون فضای انتقادی سالم و بدون آزادی بیان و گفتکوی آزاد باحمایت حکومت اسلامی و هدایت علما و صاحب نظران، تولید علم و اندیشه دینی و در نتیجه، تمدن سازی و جامعه پردازی، ناممکن یا بسیار مشکل خواهد بود. برای علاج بیماری ها و هتاکی ها و مهار هرج و مرج فرهنگی نیز بهترین راه، همین است که آزادی بیان در چارچوب قانون و تولید نظریه در چارچوب اسلام، حمایت و نهادینه شود.
از دیدگاه رهبر معظم انقلاب اسلامی، وجود اختلاف نظر و سلیقه در جامعه امری کاملا طبیعی و مایه پیشرفت کشور است و طرح مطالبی که مخالف نظر مشهور باشد اشکال ندارد، به شرط آن که نحوه مطرح کردن و پرداختن به آن علمی باشد به نظر ایشان، بررسی همه مسائل از جمله سیاسی در فضای آرام و با دید علمی، امری کاملا ضروری است .
ضدیت با نظم و جهت گیری آنار شیستی، شایسته محیط های دانشگاهی نیست و صد در صد مخالف لوازم و ضروریات محیط های علمی است.
حضرت آیت الله خامنه ای در تبیین لزوم برخورداری از طرح کشمکش های فکری در عرصه های عمومی می فرمایند: اختلافات فکری ایرادی ندارد و بنده به معنای حقیقی، وسیع کلمه به آزادی بیان معتقدم اما اگر حرفها و مسائلی که محل طرح و استدلال و بحث درباره آنها مجامع تخصصی و کارشناسی است به صورت اغوا گرانه در محافل عمومی مطرح شود، نمیتوان این کار، را آزادی بیان نامید.