پرخاشگری معمولاً به رفتاری اطلاق میشود که قصد آن صدمه رساندن (جسمانی یا زبانی) به فرد دیگر یا نابود کردن دارایی افراد است، که به لحاظ اجتماعی غیر قابل قبول است (اتکینسون ۱۹۸۳؛ ترجمه براهنی و همکاران ۱۳۷۳، ۱۸۹). رفتار پرخاشگرانه باید مورد قضاوت قرار گیرد و به انگیزه رفتار و زمینه آن نیز توجه شود (پارک و اسلاپی[۱]؛ به نقل از واستا[۲] و همکاران ۱۹۹۲، ۹۷).
۲-۳-۲ انواع پرخاشگری
بعضی از روانشناسان بین پرخاشگری وسیله ای وپرخاشگری خصمانه فرق میگذارند.پرخاشگری وسیلهای، اعمالی است که هدف اصلی فرد به دست آوردن اشیاء، فضا ومزایا می باشد و پرخاشگری خصمانه اعمال پرخاشگرانه ای است که هدف اصلی فاعل آن آسیب رساندن وجراحت وارد کردن به قربانی است. هر یک از انواع پرخاشگری می تواند به صورت عملی ویا کلامی اعمال شود.پرخاشگری عملی یا فیزیکی به صورت هل دادن، لگد زدن، ضربه زدن، شکستن شیشه وجلوه گر می شود (شفر[۳] ۱۹۹۶، ۳۳).
پرخاشگری کلامی به صورت مسخره کردن، تهدید، فحش دادن وغیره می باشد (پارک واسلایی۱۹۸۳؛ به نقل از وستا و همکاران ۱۹۹۲، ۲۰). هارت ونلسون[۴] (۱۹۹۸) نوع دیگری از پرخاشگری را به نام پرخاشگری ارتباطی توصیف می کنند به طوری که حیوانات موجب رفتار پرخاشگرانه در آنها می شود. موش صحرایی که در آزمایشگاه آمده و هرگز یک موش خانگی را نکشته باشد یا شاهد کشتن آن به توسط یک موش صحرایی وحشی نبوده باشد ممکن است با موش خانگی در یک قفس زندگی کند.
اما اگر هیپوتالاموس موش صحرایی به وسیله الکتردهایی که در آن کار گذاشته شده، تحریک شود، حیوان به موش هم قفس خود حمله خواهد برد ودرست مطابق الگوی موش صحرایی وحشی (محکم گاز گرفتن حیوان که باعث پاره شدن نخاع می شود)، جانور را خواهد کشت (اسمیت، کینگ و هویل[۵] ۱۹۷۰ به نقل از اتکینسون ۱۹۸۳، ۱۴۵). در پستاندارن عالی تر، این گونه الگوهای غریزی پرخاشگرانه به وسیله قشر مخ کنترل می شود و در نتیجه بیشتر تحت تاثیر تجربه هستند.آدمیان نیز مجهز به برخی مکانیزمهای عصبی هستند که به آنان امکان می دهد پرخاشگرانه رفتار کنند، اما فعال شدن این مکانیزمها در اختیار کنترل شناختی است.بعضی افرادی که دچار آسیب مغزی هستند ممکن است به محرکی که به طور طبیعی رفتار پر خاشگرانه ای ایجاد نمی کند، پرخاشگرانه واکنش نشان دهند؛ در چنین مواردی، نظارت قشر مخ، مختل شده است (اتکینسون و هیلگارد ۱۹۸۳، ترجمه براهنی و همکاران ۱۳۷۳، ۱۹).
ب-پرخاشگرانه یک پاسخ به اعمال هورمورنی یا بیوشیمیایی بدن است. الکل، هورمونی و دیگر مواد موجود در خون، سیستمهای طبیعی موثر در پرخاشگری هستند (مدنیک، پولاک و ولاوکا[۶] ۱۹۸۲به نقل ازوورتزکی[۷] ۱۹۹۶، ۱۷۹).
یک گاو نر وحشی به هنگام اختگی ،که سطح تستسترون پایین می آید،آرام می شود.این موضوع در مورد موش اخته شده نیز صادق است که به هنگام تزریق دو باره تستسترون، موش دوباره پرخاشگرانه میشود (گلارد[۸] ۱۹۸۹ به نقل از مایرز[۹] ۱۹۹۶، ۱۶۶). اگر چه انسان تحت تاثیر تغییرات هورمونی است ولی در پژوهشهایی که توسط ویلسون و هرنشتان ین[۱۰] (۱۹۸۵) و دابز (۱۹۹۲)صورت گرفته ،مشخص گشته که مجرمین خشن، اغلب مردان جوان عضلانی با سطح هوشی پایین تر از متوسط وسطح تستسترون بالاتر از متوسط میباشد وداروهایی که سطح تستسترون آنها را پایین بیاورد موجب کاهش گرایش به پرخاشگری درآنان میشود (مایرز ۱۹۹۶، ۲۰۱).
۲-۳-۳ تظاهرات پرخاشگری از کودکی تا اوایل بزرگسالی
۱۲- ماهگی-اولین تظاهرات پرخاشگری در تعاملات آغازین با دنیای اجتماعی صورت میپذیرد. بیشتر اطفال نشا نه هایی از ناکامی و خشم را نشان می دهند. شکل بندی چهره ای خاص که همراه با تجربه خشم در بزرگسالان است را می توان به طور تقریبی در سه ماهگی تشخیص داد (ایزار[۱۱]و همکاران به نقل از لوبرهی[۱۲] ۱۹۹۷، ۵۰). بروز خشم در رابطه تنگاتنگ با تغییرات شناختی به وجود آمده در دومین نیمه اولین سال زندگی خود را نشان می دهد واین زمانی است که کودکان رابطه علت و معلولی را درک می کنند.در این زمان اگر چه واقعاًهیچ شواهدی بر تفاوتهای جنسی (دختر یا پسر) در پیش زمینه های پرخاشگری کودکی وجود ندارد اما نشانه هایی از تفاوت در بین دختران وپسران در بیانگر های احساسی و خویشتن داری وجود دارد.
۲-۳-۴ در طول دومین وسومین سال ها عمر، نشانه های رفتاری
از قشقرق و پرخاشگری به سمت بزرگسالان ممکن است مشاهده گردد. پرخاشگری در این زمان بیشتر وسیله است و رفتار پرخاشگرانه کودکان غالباً به خاطر اسباب بازی و متعلقات دیگر است.
سالهای اولیه مدرسه- اختلاف جنسیتی در سطوح پرخاشگری در سنین ۶-۳ سالگی قابل مشاهده است. زمانی که کودکان برای اولین بار در گروههای همسالان به منظور تعلیم و تربیت یا مراقبت روزانه قرار میگیرد، پسران میزان بالای از پرخاشگری فیزیکی را نسبت به دختران نشان میدهند (کوی و دودی[۱۳] ۱۹۹۷، ۲۳۶). بسیاری از پژهشگران در این مورد گفته اند که دختران تمایل به پرخاشگری کلامی وغیر مستقیم مانند تهمت، تهدید به جدایی یا تحریم از حقوق اجتماعی را دارند (کارینز ۱۹۸۹ و برکوست[۱۴] ۱۹۹۲ به نقل از لوبر وهی ۱۹۹۷، ۳۸). پسران در این سن بیش از دختران به رویدادهای پرخاشگرانه دامن میزنند و درگیر آن می شوند و هنگامی که مورد تهاجم قرار می گیرد دست به تلافی می زنند (دارویل وچین[۱۵] ۱۹۸۱ به نقل از هتر ینگتون و پارک، ۱۰۸).
الگوی روابط بین همسالان از اوایل تا اواسط کودکی نشان می دهد که پرخاشگری در این زمان کاهش یا فته و مهارتهای میان فردی افزایش می یابد و تنها زیر گروه کو چکی از پسران در کنترل پرخاشگری خود ناموفق هستند. در آخر سالهای اولیه مدرسه، آزار واذیت دیگر کودکان و حیوانات نشانه هایی از بی نظمی در رفتار هستند که ممکن است در تعدادی از کودکان به عنوان نشا نه ای پیشرفته از پرخاشگری ظهور کند (لوبروهی ۱۹۹۷، ۱۷۰).
۲-۳-۵ نوجوانی و اوایل بزرگسالی
اکثر تغییرات عمده در سطح والگو ی پرخاشگری در طی نوجوانی و اوایل بزرگسالی رخ می دهد .در ابتدا اعمال پرخاشگری شروع به افزایش می کند تا حدی که منجر به صدمات و مرگ می شود که علت آن افزایش قدرت فیزیکی باافزایش سن نوجوان است (آریا[۱۶] ۱۹۹۵ به نقل از لوبروهی ۱۹۹۷، ۷۷). دیگر اینکه گروههای هم سن در مدارس اغلب به صورت دست جمعی اعمال خشونت می کنند، نظیر مجبور کردن کوچکتر کردن کودکان کوچکتر به انجام کارهایی بر خلاف میلشان (لوبروهی ۱۹۹۷، ۹۰). رفتار پرخاشگرانه معمولاً با وضعیت درسی ضعیف وریسک بالا رونده برای اخراج از مدرسه (دروزیر ،کوپر اسمیت و پاترسون[۱۷] ۱۹۹۳، ۱۷۶)، دوری گزیدن از آموزگار و همسالان (ونزلو و آشیر[۱۸] ۱۹۹۵، ۶۰) و شرکت در فعالیتهای بزهکارانه (کوپراسمیت وکوی[۱۹] ۱۹۹۰ به نقل از روبین[۲۰] و همکاران ۱۹۹۸، ۲۰) همراه است.
با آغاز بلوغ جنسی، نوجوان ممکن است خود والد شده و شروع به سوء استفاده از کودکان خود کند، سوءاستفاده از همسر نیز ممکن است جنبه ای از زندگی شخص شود (لوری[۲۱] ۱۹۸۹، ۳۳) برخی از پژوهشگران براین باورند که افراد بسیار پرخاشگر که به نظر می رسد در بزرگسالی دست از جرم کشیدهاند در واقع تکانه های پرخاشگری خود به سوی اعضای خانواده جهت داده اند (موفیت[۲۲] ۱۹۹۳ به نقل از لوبر وهی ۱۹۹۷، ۵۲).
[۱] . Parke&Slaby
[۲] . Vasta.Haith.Miller.Wiley
[۳] . Shaffer
[۴] . Hart&Nelson
[۵] . King&Hoebbl،Smith
[۶] . Volavka.Pollock&Mednick
[۷] . Woretzky
[۸] . Gladue
[۹] . Myers
[۱۰] . Wilson&Herrnstein
[۱۱] . Lzar
[۱۲] . Leober&Hay
[۱۳] . Coie&Dody
[۱۴] . Carins: Berkvist
[۱۵] . Darvil&Cheyne
[۱۶] . Arria
[۱۷] . Derosierkupersmit&Patterson
[۱۸] . Wentzeltasher
[۱۹] . Coie
[۲۰] . Rubin
[۲۱] . Leary
[۲۲] . Moffitt