پایان نامه رابطه بین مدیریت دانش وارتباطات سازمانی |
نهان به عیان (بیرون سازی): ازطریق تلاش افراد برای ارائه دانستههای خود در قالب سخنرانیهای رسمی، اثار مکتوب و نظیرآن صورت میگیرد.
عیان به عیان (ارتباطات): این فرایند در قالب استفاده از فناوری برای ساماندهی، توزیع و انتقال دانش مکتوب انجام میگردد.
عیان به نهان (درونی سازی): در این فرایند افراد با دریافت دانش عیان (مانند یک گزارش) به یک ایده نو دست پیدا میکند یا بر اساس آن عمل سودمندی را انجام میدهند.
چنانچه فرایندهای مذکور در سازمان موفقیت آمیز باشد، در همه سطوح مختلف سازمانی 5 پیامد مثبت خواهد داشت
به اشتراک گذاری دانش به وسیله گروهی از افراد
تبدیل دانش نهان گروهها به مفاهیم و نمودهای عینی
ترکیب مفاهیم گروهها با داده ودانش بیرونی موجود در سازمان
تبیین و بسط مفاهیم به شکل ملموس تر
توزیع دانش جدید در بین افراد سازمان (انتقال دانش بین افراد سازمانی).
2-1-2-3- نظریه سازمان یادگیرنده
نطریه سازمان یادگیرنده از نظریاتی است که لزوم جریان دانش در سازمانها را توجیه می کند. دیوید گاروین در سال 1993سازمان یاد گیرنده را سازمانی تعریف میکند که مهارت تولید، گردآوری و انتقال دانش و هم چنین تغییر رفتار خود با توجه به دانش و اندیشههای جدید را داشته است . (حسن زاده ،1386،ص 35). مهمترین نکته این تعریف تغییری است که حین انجام کار در رفتار سازمانی رخ میدهد. گاهی مواقع سازمانها در تولید دانش (مثلا انجام تحقیقات) و انتقال دانش (مانند دورههای آموزشی) موفق هستند اما در به کارگیری دانش در فعالیتهای خود ناموفق عمل میکنند. یعنی دانش به ندرت موجب تغییرات بنیانی میشود.
همانگونه که مشاهده میشود اطلاعات و دانش و انتقال آن به افراد دیگر در سازمان، هسته اصلی نظریه یاد گیرنده است .
2-1-3- مدیریت دانش
اهمیت دانش در جوامع بشری به طور عام و در سازمانها به طور خاص به زمانهای بسیار قبل بر میگردد، رد پای این تفکر را میتوان در فلسفه یونانی هراکلیوس، سقراط و … جستجو کرد.
یک تعریف مدیریت دانش را توسعه و به کارگیری منابع دانشی ملموس و نا ملموس سازمان قلمداد میکند این تعریف سرمایههای ملموس دانش شرکت را مواردی نظیر حق امتیاز، لیسانس، اطلاعات مشتری و رقبا و سرمایههای ناملموس شرکت را دانش نهفته درکارکنان، شامل تجربه و روشهای ایشان برای حل مسائل میداند.
مدیریت دانش در تعریفی دیگر فرایند لازم برای خلق، احصا، مستند سازی و توزیع دانش در سطح سازمان برای دستیابی به مزیت رقابتی شناخته شده است (اخوان و باقری ،1389،ص 17).
هاینس (2001،ص 12) مدیریت دانش را فرایندی میداند که مبتنی بر چهار رکن است .
1-محتوا:که به نوع دانش (آشکار یا نهفته بودن) مربوط می شود.
2-مهارت :دستیابی به مهارتهایی جهت استخراج دانش
3-فرهنگ : فرهنگ سازمان باید مشوق توزیع دانش و اطلاعات باشد.
4-سازماندهی : سازماندهی دانشهای موجود.
کارل ویگ (2002،ص 6) معتقد است که مدیریت دانش یعنی ایجاد فرایندهای لازم برای شناسایی وجذب دادهها، اطلاعات و دانشهای مورد نیازسازمان از محیط درونی و بیرونی و انتقال آنها به تصمیمها واقدامات سازمان و افراد.
مدیریت دانش (KM) راهبرد بهینه سازی نظام مند و حساب شده تجاری است که به انتخاب، تلخیص ، ذخیره سازی، سازماندهی، دسته بندی و انتقال اطلاعات ضروری برای کسب و کار شرکت می پردازد ، به گونه ای که عملکرد کارکنان و مزیت رقابتی شرکت را بهبود بخشد (قهرمانی وباقری ،1386،ص 11).
2-1-4- داده، اطلاعات، دانش
یکی از مبهم ترین ابعاد مدیریت دانش، تعریف دقیق دانش، اطلاعات و داده میباشد.
2-1-4-1-داده
کمیتهای عددی یا صفات ویژهای هستندکه از مشاهده، تجربه یا محاسبات به دست آمدهاند.
فرم در حال بارگذاری ...
[جمعه 1399-06-07] [ 12:09:00 ق.ظ ]
|