کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          



جستجو



آخرین مطالب

 



۱-۲-۹  اسناد عادی

 

 

۱-۲-۹-۱ مفهوم سند عادی

 

به‌موجب ماده ۱۲۹۳ ق.م. ((هرگاه سند به‌وسیله­ی یکی از مأمورین رسمی تنظیم اسناد تهیه‌شده لیکن مأمور صلاحیت تنظیم آن سند را نداشته و یا رعایت ترتیبات مقرره­ی قانونی را در تنظیم سند نکرده باشد، سند مزبور درصورتی‌که دارای امضا یا مهر طرف باشد عادی است)). از سوی دیگر ماده ۲۸۹ ق.م. می­گوید ((غیر از اسناد مذکوره در ماده ۱۲۸۷ سایر اسناد عادی است)). درنتیجه حتی سندی که یکی از ارکان سند رسمی را نداشته باشد اما علی‌القاعده دارای امضا،مهر یا اثرانگشت طرف باشد، عادی است.

 

۱-۲-۹ -۲ رکن سند عادی، امضا

 

امضای منتسب­الیه، رکن سند عادی است.امضای زیر سند و معمولاً در خود سند می‌شود[۱] امضای سنتی به مفهوم اعم هر گونه علامت انحصاری شخصی است که زیر نوشته ترسیم یا گذاشته شده و دلالت بر هویت امضاکننده و تأیید متن نوشته توسط او نماید، بنابراین می‌تواند به‌وسیله­ی دست در سند ترسیم شده(امضا به معنای اخص) و یا به‌وسیله­ی دیگری نقش بسته و منحصراً مهر یا اثرانگشت باشد. درنتیجه از یک‌سو عدم تصریح ((اثرانگشت)) در مواد ۱۲۹۱ و ۱۲۹۳ ق.م نباید نشان از بی‌اعتباری آن شمرده شود،ماده ۲۱۶ ق. ج نیز این امر را تأیید می‌نماید از سوی دیگر اگرچه ماده ۱۲۹۳ ق.م امضا را رکن سند عادی اعلام نموده است، اما قانون‌گذار در مواردی نوشته­ی بدون امضا را نیز سند دانسته است (ماده ۱۴ ق.ت و ماده ۱۲۹۷ ق.م). در غیر مواردی که قانون استثنا کرده، امضای منتسب الیه رکن سند عادی است[۲] درنتیجه با لحاظ این استثنا هر نوشته­ی قابل استنادی که هریک از شرایط سند رسمی را نداشته باشد اما دارای امضای منتسب الیه باشد سند عادی شمرده می‌شود.

 

درعین‌حال یکی از آرای قدیمی اعلام می­نماید: ((در صورت تحقق صدور نامه از شخصی به شخصی دیگر مفاد آن نامه برعلیه نویسنده سندیت خواهد داشت و لو اینکه مهر یا امضایی از او در آن نباشد)). پرسش این است که آیا اثرانگشت اشخاصی که همواره امضای سند را با ترسم امضا به معنای اخص انجام داده‌اند می‌تواند امضای سند شمرده شود؟باید پذیرفت که چون گذاشتن اثرانگشت نیز در قانون از وسایل امضای سند شمرده می‌شود، وجود اثرانگشت اشخاص مزبور نیز دلالت بر تأیید متن مربوط از سوی آنان می‌نماید مگر اینکه خلاف آن اثبات شود.

 

هرگاه سند عادی نسخه های متعدد داشته باشد، هر یک از آن‌ها در صورتی معتبر است که امضای اصل را داشته باشد.در حقیقت اصالت نسخه­ی اصل ملازمه با اصالت نسخه­ای دارای کپی امضای منتسب الیه ندارد و درصورتی‌که اصالت آن مورد تعرض قرار گیرد، استناد کننده در اثبات اصالت آن می‌تواند با دشواری روبرو شود.[۳]

 

ماده ۶ قانون تجارت الکترونیکی مصوب ۱۷/۱۰/۱۳۸۲[۴] نوشته الکتریکی یا ((داده پیام)) را در حکم ((نوشته­ی)) سنتی قرار داده است. به‌موجب بند(ی)ماده ۲ قانون مزبور((امضای الکترونیکی)) عبارت ازهر نوع علامت منضم شده یا به نحو منطقی متصل شده به ((داده پیام)) است که برای شناسایی امضاکننده­ی ((داد پیام)) مورداستفاده قرار می‌گیرد.بنابراین در فضای الکترونیکی که نوشته‌ها صورت مادی ندارند و قابل‌لمس نمی­باشند و تبادل اطلاعات در محیطی مجازی صورت می‌گیرد، هر علامتی (برای مثال شماره­ی رمز) که شناسایی امضاکننده داده پیام را امکان‌پذیر نماید امضای الکترونیکی شمرده می‌شود(مانند شماره‌ی رمزی که مشتری بانک برای استفاده از دستگاه خودپرداز بانک ، پس از واردکردن کارت خود به دستگاه می‌دهد و به داده پیام یعنی درخواست برداشت وجهی از حساب، متصل است).[۵]

 

امضای سند به‌منزله‌ی آگاهی از مفاد سند و تأیید قبول آن انجام می‌شود. بنابراین هرگاه سندی علیه شخصی ابراز شود و این شخص اظهار نماید که سند سفید امضا بوده است، بدین معنا که امضای سند پیش از تنظیم و یا تکمیل آن انجام‌شده ، مدعی شمرده می‌شود و بار دلیل سفید امضا بودن سند بر دوش اوست. اما پرسش این است که اگر سفید امضا بودن سند عادی اثبات گردید، حسب مورد مفاد سند (درصورتی‌که برگ ، بدون نوشته امضاشده باشد)یا آن قسمت که پس از امضا تکمیل‌شده (درصورتی‌که بخشی از آن پیش از امضا تکمیل‌شده باشد)تا چه حد اعتبار دارد؟

 

در حقوق ایران نظر داده‌شده است که ((… تسلیم سند سفید امضا به دیگری به‌منزله‌ی دادن نمایندگی برای تنظیم سند است و عرف این نمایندگی ضمنی را درک می­کند و می­پذیرد…)) بنابراین نظر برای بی‌اعتبار ساختن سند سفید امضا خوانده باید نه تنها سفید امضا شدن سند را اثبات نماید بلکه اثبات نماید، که ((… از این امضا سو استفاده شده است. یعنی این و نایب امضاکننده برخلاف اختیار و مصلحت موکل دست به اقدام فضولی زده و سند را مخالف تبانی مبنای آن تنظیم کرده است)). در تأیید این نظر به ماده ۶۷۳ ق.م.ا مصوب ۱۳۷۵ که سوءاستفاده از سفید مهر و سفید امضا را جرم می­داند و قاعده­ی ((لیس علی الامین الا الیمین)) نیز استناد شده است[۶] اما باید پذیرفت که اگر هم دادن سفید امضا به مفهوم دادن نمایندگی باشد، نمی‌توان در تمام موارد دارنده‌ی سفید امضا را در نوشتن هر چه در سند آمده با آنچه ادعای نمایندگی آن می‌شود بر دوش نماینده است و درنتیجه قراینی باید بر اثبات محدوده و موضوع نمایندگی ارائه شود.برای مثال در اسنادی مانند چک و سفته که محلی برای نوشتن تاریخ در آن وجود دارد، هرگاه امضاکننده آن را بی‌آنکه تکمیل نماید به دارنده داده باشد، می‌توان نمایندگی دارنده را در تکمیل این قسمت پذیرفت. همچنین در اسنادی مانند سفته که مبلغی است که در آن چاپ‌شده است بنابراین نظری که سند سفید امضا را در تمام موارد معتبر دانسته و همواره امضاکننده را مدعی مخالف متن سند با نیابت ادعایی استناد کننده به سند قابل دفاع نمی­باشد.آرایی که در این خصوص دیده شده نیز مؤید نظر مزبور نمی‌باشد. برای مثال[۷]: ((نظر به اینکه فرجام خواه امضای ذیل رسید عادی ابرازی فرجام خوانده را منسوب به خود دانسته و مدعی شده است که نام برده از سفید مهری که برای منظور دیگری به او سپرده‌شده بوده است سوءاستفاده کرده و در متن برگ مزبور رسید وجه سفته‌های مورد دعوا را نوشته و مورداستفاده قرارداده است و نظر به اینکه … فرجام خواه برای اثبات این ادعا که مندرجات متن رسید از ناحیه­ی او نوشته نشده بود دلیلی اقامه نکرده…حکم فرجام‌خواسته به اکثریت آرا ابرام می‌شود)).

 

 

 

 ۱-۲-۹ -۳ انواع سند عادی

 

ویژگی اسناد عادی، در برابر اسناد رسمی این است که آن اسناد هر یک یا هیچ­یک از ارکان سند رسمی را ندارند، اما علی­القاعده دارای امضا، مهر یا اثرانگشت منتسب­الیه است بنابراین اسنادی مانند چک، سفته، برات، سهام شرکت­ها،فیش پرداخت وجه به‌حساب بانکی، قول‌نامه، مبایعه‌نامه،فاکتور خریدوفروش کالا، رسید عادی دریافت، نامه ی خصوصی و… سند عادی شمرده می‌شوند. این اسناد نه تنها قابل‌شمارش نیستند، بلکه دسته‌بندی دقیق و جامع آن‌ها نیز شدنی نیست درعین‌حال چند دسته­ی مهم آن‌ها در زیر آورده می‌شود.

 

۱-۲-۹ -۴  اسناد تجاری

 

اسناد تجاری، کلیه اسنادی را در برمی‌گیرد که بین تجار ردوبدل شده و معمولاً قابل معامله می­باشند.نه تنها چک، سفته و برات بلکه اسنادی مانند بارنامه، قبض انبار را هم در برمی‌گیرند و درهرحال سند عادی شمرده می‌شوند.

 

۱-۲-۹-۵  سند عادی گواهی امضاشده

 

سند عادی ((گواهی امضاشده))، سندی است که درستی امضای آن را مأمور رسمی صالح گواهی کرده باشد چنین سندی، وصف عادی بودن سند را از دست نمی­دهد.گواهی امضای اسناد عادی توسط سردفتر اسناد رسمی معمولاً انجام می‌شود اما نباید پنداشت که سردفتر می‌تواند امضای هر سند عادی را گواهی نماید.در حقیقت برای نمونه، گواهی امضای اسنادی مانند سند خریدوفروش که به‌صورت عادی تنظیم‌شده باشند،جز در موارد استثنایی، با مقررات مالیاتی تعارض پیدا می­کند یا آن را با رعایت کلیه­ی مقررات، به‌صورت رسمی تنظیم کنند.[۸]

 

[۱]– ماده۱۳۰۴ ق.م.

 

[۲]– کمانگر،احمد،اصول قضایی- حقوقی، ص ۲۳

 

[۳]–  شمس،عبدالله،همان،ص ۱۴۸

 

[۴]– مجموعه قوانین روزنامه رسمی کشور

 

[۵]– شمس،عبدالله،همان،ص ۱۴۸

 

[۶]– کاتوزیان، ناصر،اثبات و دلیل اثبات،ج۱،ص ۳۱۹

 

[۷]–  مجموعه رویه قضایی، ۱۳۴۴،ص ۲۰۲

 

[۸]– شمس،عبدالله،همان،ص ۱۵۲

 

پایان نامه ها درباره جرم جعل (فایل کاملشان موجود است )

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 



موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1399-06-12] [ 11:36:00 ق.ظ ]




۱-۲-۱۲ مفهوم جعل در شیوه‌ی طرح ادعا

 

 

«جعل »کردن در لغت ازجمله به معنای دگرگون کردن، منقلب نمودن، گردانیدن، قراردادن، آفریدن، وضع کردن، ساختن و ایجاد کردن آمده است [۱].

 

این اصطلاح در قانون آیین دادرسی مدنی تعریف نشده اما در حقوق کیفری به جعل مادی و مفادی (معنوی) تقسیم می‌شود. بنابراین طرفی که سند علیه او ابراز گردیده ادعا می­نماید که یکی از اعمالی که طبق قانون جعل (مادی یا مفادی) شمرده می‌شود در سند صورت گرفته است تا قابل رسیدگی باشد و واژه‌هایی از قبیل سند ساختگی است و یا امضا نقاشی شده است به تنهایی کافی نیست از سوی دیگر هرگاه مدعی جعل تنها بخشی از سند را مجعول بداند باید آن را مشخص نماید [۲].              

 

۱-۲-۱۳ انکار

 

هریک از اصحاب دعوا ممکن است به‌عنوان دلیل ادعای خود به سندی عادی استناد نماید که منتسب به‌طرف مقابل است، این طرف می‌تواند نسبت به اصالت ان سکوت نموده، اصالت آن را پذیرفته و یا به اصالت آن تعرض نماید. تعرض به اصالت چنین سندی می‌تواند در قالب «انکار» باشد سکوت در برابر انکار نیز در رویه­ی قضایی به پذیرش یا شناخت ضمنی اصالت سند تعبیر می‌شود.

 

البته برخی حقوقدانان نظر داده‌اند که سکوت کسی که سند عادی برعلیه او ابرازشده منحصراً نمی‌تواند قرینه­ی صحت انتساب سند به او قرار گیرد، [۳] ، اما برخی دیگر گفته­اند که این نظر با ظاهر قانون و رویه­ی قضایی مخالف است[۴]، اما در حال حاضر با توجه به ماده ۲۱۷ ق.ج، نظر مرحوم استاد امامی که با توجه به فقه داده‌شده قابل دفاع می­باشد در حقیقت « کسی که علیه او سند غیررسمی ابراز می‌شود می‌تواند خط یا مهر یا امضا و یا اثرانگشت منتسب به خود را انکار نماید و احکام منکر بر او مترتب می‌گردد …..» (ماده ۲۱۶ ق.ج). بنابراین انکار، اعلام رد تعلق حسب مورد خط، مهر، امضا یا اثرانگشت سند غیررسمی به منتسب الیه توسط خود منتسب الیه می­باشد و با به‌کارگیری همین اصطلاح ( انکار) اظهار می‌شود و لزومی ندارد که مقید به امضا، مهر یا …. گردد، مانند اینکه به استناد سند غیررسمی که منتسب به شخص معینی است علیه خود اقامه­ی دعوا و مطالبه ی وجه سند که یکصد میلیون ریال است شود ، درصورتی‌که خوانده نخواهد امضا شدن سند توسط خود را بپذیرد می‌تواند آن را انکار نماید . اعلام رد تعلق خط ، مهر ، امضا یا اثرانگشت سند برای اینکه «انکار » شمرده شود باید صریح بر این معنا باشد و افزون بر آن معنای دیگری از آن برداشت نشود.[۵]

 

« اظهار تردید نسبت به اصالت سند فقط در صورتی امکان دارد که منتسب به مدعی علیه نباشد، و بنابراین تردید پژوهش خوانده در لایحه شماره ۰۰۰۰ از قرارداد عادی مورخه ۰۰۰۰ قابل اعتنا نیست ۰۰۰».

 

ماده مزبور ( ماده ۲۱۶ ق.ج ) انکار خط سند را نیز پیش‌بینی نموده است، درحالی‌که سند را ممکن است دیگری نوشته و منتسب الیه حسب مورد مهر « درصورتی‌که مقصود منتسب الیه از تصدیق نمودن ذیل سند این باشد که مهر به توسط دیگری به ورقه زده شده وصدور ورقه از ناحیه­ی او نبوده است و خلاصه غرض از مجعولیت و مزورّیت ورقه مزبور بدون معرفی جاعل باشد صادر کند »[۶].

 

یا امضا کرده یا زیر آن انگشت زده باشد که در این صورت نیز سند قابل استناد می­باشد. البته گفته شده است « … در موردی که خط شخص نیز از شرایط اعتبار سند باشد ( مانند وصیت نامه خود نوشت که باید به خط و امضای موصی باشد ) یا افزوده بر متن سند امضاشده که خط متهم نشان اصالت آن است …» انکار خط نیز می‌تواند مفید باشد.[۷] اما باید پذیرفت هرگاه شخصی که سند عادی علیه او ابرازشده اصطلاح امضا، مهر یا اثرانگشت زیر سند را صریحاً یا با سکوت خود تلویحاً بپذیرد اما ادعا داشته باشد که قسمتی پس از امضا به آن الحاق شده که مورد قبول او نیست ، راهی جز طرح ادعای جعل نسبت به آن قسمت ندارد. در حقیقت تفاوت بارز بین ادعای جعل از یک‌سو و انکار و تردید ازسوی دیگر همین است که ادعای جعل نسبت به قسمتی از سند امکان‌پذیر است زیرا جزئی از سند می‌تواند اصیل و جزء دیگر آن مجعول باشد ( برای مثال جمله یا کلمه‌ای به آن الحاق شده) درحالی‌که انکار یا تردید نسبت به سند معینی حسب مورد نپذیرفتن اصالت امضا یا اثرانگشت و قسمتی از متن سند را پذیرفت اما بدون ادعای جعل اصالت قسمت دیگر آن را موردتعــرض قرارداد. این معنا به‌روشنی از ماده ۱۳۰۱ ق.م برداشت می‌شود « امضایی که در روی نوشته یا سندی باشد برضرر امضاکننده دلیل است » بنابراین به کار رفتن واژه­ی « خط» در ماده ۲۱۶ ق.ج که البته از ماده ۳۷۶ ق.ق گرفته شده است، اگر مبنی بر مسامحه نباشد می‌تواند ناظر به موارد بسیار نادری باشد که اعتبار سندی مستلزم نوشته شدن آن به خط منتسب الیه و لزوم اثبات این امر توسط ابراز کننده باشد. درهرحال ماده ۳۷۶ ق.ق در آن قسمت که انکار و تردید در موارد ی میزان وجه یا مالی که در سند عادی تعهد به تسلیم آن شده باید « به خط » متعهد باشد درنتیجه در این اسناد، متعهد می‌تواند ضمن تأیید اصالت امضا، خط آن را مورد انکار قرار دهد، بی‌آنکه مکلف به ادعای جعل باشد.[۸]

 

۱-۲-۱۴ تردید

 

سند غیررسمی که علیه هریک از اصحاب دعوا مورد استناد قرار می‌گیرد ممکن است منتسب به شخص دیگری باشد در این صورت شخصی که سند علیه او مورد استناد قرارگرفته و اصالت سند را نمی­پذیرد و به هر علت مایل به ادعای جعل نمی­باشد، می‌تواند نسبت به آن « تردید » نماید. بنابراین «تردید » درواقع حسب مورد عدم پذیرش تعلق خط، امضا، مهر و اثرانگشت سند غیررسمی به منتسب الیه توسط شخص دیگر است و با به‌کارگیری همین اصطلاح ( تردید ) اظهار می‌شود. به‌کارگیری اصطلاح « تردید » در این خصوص به این سبب است که تعرض کننده علی‌القاعده نمی‌تواند با اطمینان، انتساب سند را به منتسب الیه رد نماید و درنتیجه نسبت به آن تردید می­نماید. مانند اینکه شخصی به استناد سندی غیررسمی که منتسب به متوفایی است علیه وارث او اقامه­ی دعوا و مطالبه وجه آن را می­نماید. درصورتی‌که خوانده یا وارث نخواهد اصالت سند را بپذیرد می‌تواند نسبت به آن تردید نماید همان‌گونه که در مورد « انکار » نیز گفته شد، به‌کارگیری عبارت تکذیب سند به‌جای انکار یا تردید در لوایح تقدیمی به دادگاه و صورت جلسات دادرسی دیده می‌شود اما ازجمله چون « تکذیب سند » در قانون پیش‌بینی‌نشده، دست‌کم باید از « تکذیب » کننده­ی سند در این مورد توضیح خواسته شود. « مطابق ماده ۳۷۶ ق.(ق)آ.د.م (ماده ۲۱۶ ق.ج) کسی که سند منتسب به او نباشد می‌تواند تردید کند و تردید منافاتی با تکذیب و انکار ندارد.»[۹]      « انکار و تردید از سند به شرحی که در ماده ۳۷۶ ق.ق.آ.د.م ( ماده ۲۱۶ ق.ج ) پیش‌بینی‌شده با یکدیگر تفاوت دارد و تکذیب اعم از انکار و تردید است ….»[۱۰].

 

 

 

 

 

 

 

[۱]– معین، دکتر محمد، ج۱، ص ۱۲۳

 

[۲]– شمس، عبدالله، آیین دادرسی مدنی، پیشرفته، جلد دوم، ص ۱۸۷

 

[۳]– امامی، سید حسن، حقوق مدنی، ج ۶، ص ۱۶۹

 

[۴]– کاتوزیان، ناصر، دلیل اثبات دلیل، ج۱، ش ۲۰۷

 

[۵]– کاتوزیان، ناصر، عدالت قضایی، گزیده آرا، ص ۳۴۹

 

[۶]– متین، احمد، مجموعه رویه قضایی، قسمت حقوقی، ص ۳۵

 

[۷]– کاتوزیان، ناصر، دلیل اثبات دلیل، ج۱، ش ۲۰۶

 

[۸]– شمس، عبدالله، آیین دادرسی مدنی، جلد سوم پیشرفته، ص۱۷۸

 

[۹]– متین، احمد، مجموعه رویه قضایی، قسمت حقوقی، ص ۲۹

 

[۱۰]– شمس، عبدالله، آیین دادرسی مدنی ۳، جلد پیشرفته، ص۱۷۹

 

پایان نامه ها درباره جرم جعل (فایل کاملشان موجود است )

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 



موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:35:00 ق.ظ ]




۱-۲-۱۵  تفاوت انکار و تردید وجوه تشابه آن‌ها

 

 

نخست – تفاوت

 

تنها تفاوتی که بین انکار و تردید وجود دارد همان است که در معرفی آن‌ها دیده شد. هرگاه طرفی که سند علیه او ابرازشده و سند منتسب به خود او باشد اصطلاح تردید را به‌جای انکار به کار گیرد دادگاه به آن ترتیب اثر نخواهد داد.[۱]

 

دوم – وجوه تشابه

 

نوع سند قابل انکار یا تردید [۲]

 

انکار و تردید همان‌گونه که ماده ۲۱۶ ق.ج به‌روشنی می­گوید، تنها نسبت به اسناد غیررسمی پذیرفته می‌شود پس نسبت به اسناد رسمی شنیده نمی­شوند. انکار و تردید نه تنها نسبت به سند رسمی بلکه نسبت به اسنادی نیز که اعتبار سند رسمی را داشته باشند شنیده نمی­شود.درحقیقت به‌موجب ماده ۱۲۹۲ ق.م« در مقابل اسناد رسمی یا اسنادی که اعتبار سند رسمی را دارد انکار و تردید مسموع نیست و طرف می­تواند ادعای جعلیت نسبت به اسناد مزبور کند یا ثابت کند که اسناد مزبور به جهتی از جهات قانونی از اعتبار افتاده است».

 

بنابراین انکار و تردید نسبت به اسناد عادی نیز در صورتی شنیده می‌شود که این اسناد اعتبار اسناد رسمی را نداشته باشند. به‌موجب ماده۱۲۹۱ ق.م « اسناد عادی در دو مورد اعتبار اسناد رسمی را داشته درباره­ی طرفین و وراث و قائم‌مقام آنان معتبر است:

 

۱- اگر طرفی که سند برعلیه او اقامه‌شده است صدور آن را از منتسب الیه تصدیق نماید.

 

۲- هرگاه در محکمه ثابت شود که سند مزبور را طرفی که آن را تکذیب یا تردید کرده فی­الواقع امضا یا مهر کرده است.»

 

درنتیجه هرگاه سند علیه شخصی ابراز شود که آن سند، بر اساس ماده ۱۲۹۱ ق.م اعتبار سند رسمی را داشته باشد و این شخص بخواهد انتساب سند را به خود نپذیرد به صراحت ماده ۱۲۹۲ق.م راهی جز ادعای جعلیت نسبت به آن را ندارد. اگر سند غیررسمی بوده و مشمول ماده ۱۲۹۱ق.م نیز قرار نگیرد می‌توان حسب مورد نسبت به آن انکار یا تردید نمود، حتی اگر چنین سندی لازم­الاجرا باشد. بنابراین برای مثال اگرچه چک از اسناد لازم­الاجرا می­باشد، اما چون سند رسمی شمرده نمی­شود می‌توان مورد انکار یا تردید قرار گیرد.

 

 

 

 

 

۱-۲-۱۶ تفاوت ادعای جعل و انکار و تردید

 

تعرض به اصالت سند می‌تواند در قالب ادعای جعل یا حسب مورد انکار یا تردید باشد . درعین‌حال اگرچه ادعای جعل مادی ممکن است نسبت به اسناد رسمی یا غیررسمی به عمل آید ، اما انکار و تردید نسبت به اسناد رسمی و اسناد عادی که اعتبار سند رسمی‌دارند شنیده نمی‌شود و تعرض به این دودسته از اسناد تنها در قالب ادعای جعل امکان‌پذیر است . بنابراین طرفی که سند عادی علیه او ابراز گردیده تکلیفی به طرح ادعای جعل ندارد مگر اینکه ادعا داشته باشد راهی جز ادعای جعل ندارد زیرا هرگاه حسب مورد به انکار یا تردید روی آورد ، با محرز شدن اصالت امضا تمامی مفاد سند به او تحمیل می‌شود (ماده ۱۳۰۱ ق.م).

 

تفاوت بنیادین دیگری که ادعای جعل سو و انکار تردید چون « اظهار» شمرده می‌شود لازم نیست از سوی اظهارکننده اثبات شود بلکه به‌صرف انکار یا تردید تکلیف اثبات اصالت سند بر دوش ابراز کننده‌ی آن نهاده می‌شود . درحالی‌که « ادعای جعل» چون « ادعا» شمرده می‌شود باید توسط ادعا کننده اثبات شود ، تفاوتی نمی‌نماید که سند موردادعای جعل عادی یا رسمی‌باشد  . البته طرفی که علیه او سندی ابراز گردیده و آشنا به مقررات می‌باشد علی‌القاعده  در صورتی برای تعرض به اصالت سند راه ادعای جعل را انتخاب می‌نماید که راه انکار یا تردید  بسته باشد ( سند رسمی است یا اعتبار سند رسمی را دارد ) و یا اگر هم راه انکار یا تردید باز باشد ( سند غیررسمی است و اعتبار سند رسمی هم ندارد ) چاره‌ای جز ادعای جعل نداشته باشد.[۳]

 

۱-۲-۱۷ وجوه تشابه ادعای جعل و انکار و تردید

 

در مقابل ادعای جعل و انکار و تردید، تعرض به اصالت سند و تنها راه های تعرض به اصالت سند می­باشند و از جهات دیگر در آثار و احکام باهم مشابه‌اند. بنابراین زمان طرح ادعای جعل با لحاظ برخی ویژگی‌ها همان است که در انکار و تردید است افزون بر آن، اگر دادگاه در پی ادعای جعل با احراز شرایط، قرار رسیدگی به اصالت سند صادر نماید، همان‌گونه که در بررسی انکار و تردید گفته شد تکلیف دعوا علی‌القاعده منوط به روشن شدن نتیجه­ی ادعای جعل و اصالت یا جعلیت سند می‌گردد .[۴]

 

 

 

 

 

 

 

 

 

[۱]– همان ص۱۷۹

 

[۲]– همان ص ۱۷۹

 

[۳]– شمس، عبدالله، آیین دادرسی مدنی، جلد سوم پیشرفته، ص۱۹۱

 

[۴]– همان ص۱۹۵

 

پایان نامه ها درباره جرم جعل (فایل کاملشان موجود است )

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 



موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:35:00 ق.ظ ]




۲-۱ گفتار اول

 

 

۲-۱-۱ رسیدگی به صحت و اصالت سند

 

هرگاه یکی از اصحاب دعوا نسبت به سند ابرازی طرف مقابل حسب موردادعای جعل، انکار یا تردید نماید، دادگاه تحت شرایطی تعرض مزبور را استماع نموده و رسیدگی به اصالت سند را آغاز می­نماید

 

۲-۱-۲ راه های تشخیص اصالت سند

 

 

 

در پی انکار، تردید یا ادعای جعل نسبت به سند و صدور قرار رسیدگی به اصالت آن، دادگاه رسیدگی را برای تشخیص اصالت سند هدایت می­نماید در قانون جدید راه­های رسیدگی به اصالت سند در مواد ۲۲۳ و ۲۲۴ و ۲۲۶ ق.ج پیش‌بینی‌شده است و در این خصوص تفاوتی بین نوع تعرض وجود ندارد، بدین بیان با چشم‌پوشی از اینکه نسبت به سند ادعای جعل، انکار یا تردید  شده باشد، برای تشخیص اصالت سند مقررات مواد مزبور اجرا می‌شود. اگرچه این مواد گویای این است که تنها راه تشخیص اصالت سند مورد تعرض، تطبیق خط، مهر، امضا یا اثرانگشت آن با خط، مهر، امضا یا اثرانگشت اسناد « مسلم الصدور» و دقت در سند است و « اسناد مسلم الصدور » را نیز می‌توان از همان دو ماده تشخیص داد اما قانون قدیم راه های گوناگونی برای تشخیص اصالت سند مورد تعرض ارائه کرده بود که در مواد ۳۹۳ به بعد که با دقت لازم تنظیم‌شده بود ملاحظه می‌شد اگرچه حق بود قانون جدید نیز نصوص مزبور را تکرار می­نمود تا با توجه به تفسیری که رویه­ی قضایی در مدت شصت‌ساله‌ی اجرای آن‌ها به دست داده بود. دادرسان، وکلا و قضاوت شوندگان در این خصوص با مشکل کمتری روبه‌رو می‌شوند، اما می‌توان گفت که هیچ‌یک از راه های پیش‌بینی‌شده در قانون قدیم، در قانون جدید منع نشده و نصوص بر تجویز آن‌ها دلالت دارند. درنتیجه مناسب است که راه های تشخیص اصالت سند با توجه به این امر بررسی شود اما در اینجا گفته شود که دادگاه می‌تواند با توجه به‌خصوص مورد و ادله­ی ابزاری، هریک از راه‌هایی را که در تشخیص اصالت سند مؤثر می­داند انتخاب نماید « دادگاه باید به یکی از طرق مفید برای رسیدگی به اصالت سند رسیدگی نماید ولو اینکه آن طریق مورد درخواست واقع نشده یا در غیر موردتقاضا شده باشد» [۱] نخستین راهی که برای تشخیص اصالت سند مورد تعرض باید موردتوجه قرار گیرد تطبیق مفاد این سند با اسناد و دلایل دیگر است به‌موجب بند (۱) ماده ۳۹۳ ق.ق « … ۱-تطبیق مفاد سند با اسناد و دلایل دیگر …» یکی از راه های تشخیص اصالت سند بود. این راه در قانون جدید ممنوع نشده است در ارتباط با این بند، ماده ۳۹۴ همان قانون مقرر می­داد « در مورد تطبیق سند با مفاد اسناد دیگر باید اسنادی را انتخاب نمود که صحت مفاد آن ثابت یا مورد اعتراف طرف مقابل باشد[۲] برای مثال خواهان به استناد سند عادی با ادعای خرید مالی، علیه فروشنده اقامه­ی دعوا و آن را مطالبه می­نماید. سندی عادی با ادعای خرید مالی علیه فروشنده اقامه­ی دعوا و آن را مطالبه می­نماید. خوانده به اصالت سند تعرض می­نماید (انکار یا ادعای جعل). برای تشخیص اصالت سند از این راه، به سند یا دلیل دیگری توجه می‌شود که « مفاد » سند مورد تعرض یعنی خرید مال مزبور را تأیید می­نماید (برای مثال چکی که بابت ثمن بیع داده‌شده وخریدار وجه آن را وصول نموده است).

 

همان‌گونه که دیده می‌شود دادگاه در این راه به شکل امضای زیر سند و این امر که با امضای واقعی فروشنده انطباق دارد یا ندارد توجه نمی­کند این راه مطمئن­ترین راهی است که دادگاه را به‌واقع رهنمون می­سازد زیرا این احتمال وجود دارد که فروشنده با امضای واقعی و معمول خود سند را امضا نکرده باشد (به‌عمد یا غیر عمد) و درنتیجه اگر با امضای وی در اسناد مسلم الصدور تطبیق داده شود به علت عدم انطباق، سند مورد تعرض برخلاف واقع غیر اصیل شمرده شود. این نخستین راهی بود که در ماده ۳۹۳ ق.ق تصریح‌شده بود و در حکومت قانون جدید نیز می‌تواند به‌عنوان نخستین راه شمرده شود برای تطبیق مفاد سند متنازع با مفاد اسناد دیگر باید اسنادی انتخاب شود که صحت مفاد آن ثابت و یا مورد اعتراف طرفی باشد که به اصالت سند تعرض نموده است برای مثال:

 

« اگر وکیل طرف ورقه‌ای را به‌عنوان دفاع از دعوا ابراز دارد که در آن صریحاً اشاره به مستند دعوا گردد و دادگاه این عمل را تصدیق به صحت مستند دعوا قرار دهد این استدراک دادگاه برخلاف اصول مقرر نبوده بلکه شق ۱ ماده ۳۹۳ ق.( ق.آ.د.م مؤید این معناست »[۳].

 

دومین راه تشخیص اصالت سند ، تحقیق از گواهان و مطلعینی است که در سند گواهی نوشته و یا امضا یا مهر شدن سند را دیده‌اند، به‌موجب بند (۲) ماده ۳۹۳ ق.ق « … ۲- تحقیق از گواه و مطلعین که از اطلاعات آن‌ها بتوان صحت یا عدم صحت سند را تشخیص  داد ….» در ارتباط با آن بند، ماده ۳۹۵ همان قانون مقرر می­داشت « گواه‌هایی که در سند گواهی نوشته و یا اشخاصی که نوشته شدن سند متنازع‌فیه یا امضا و مهر شدن سند را دیده‌اند و هم چنین اشخاصی که از اطلاعات آن‌ها می‌توان کشف حقیقت نمود احضار شده و پس از التزام آن‌ها به صحت گواهی، اظهاراتشان استماع می‌شود». با انتخاب این راه نیز دادگاه به شکل امضا یا مهر سند و این امر که با امضا یا مهر واقعی منسب الیه انطباق دارد یا ندارد توجه نمی­کند بلکه به این امر رسیدگی می­کند که آیا اشخاصی دیده‌اند که منتسب الیه برای مثال سند را با حرکت دستان خود امضا کرده باشد و یا مهری را به‌عنوان مهر خود زیر آن گذاشته باشد. این راه نیز یکی از راه‌هایی است که می‌تواند موردتوجه قرار گیرد و ترفند اشخاصی را که با امضا و یا مهر غیرواقعی، سند را تأیید نموده و سپس در دادگاه به اصالت آن تعرض می­نمایند بی‌اثر کند، «در مورد انکار سند که مدعی نتوانسته اساس تطبیقی تهیه کند باید حتماً از مسجل ورقه تحقیقات به عمل آید و عدم اقدام به آن و صدور حکم به بطلان دعوا تخلف است»[۴].

 

اما باید توجه داشت که این راه بااحتیاط بیشتری موردتوجه قرار گیرد زیرا خود می‌تواند مورد سوءاستفاده اشخاصی قرار گیرد ه به استناد اسناد غیر اصیل و با همراهی گواهان غیر صادق درصدد تضییع حقوق دیگران‌اند « اگر غیر از یک نویسنده که مسجل سند موردتکذیب است و به اعتراف خود او طرف دعوای حقوقی با منتسب الیه سند بوده گواه دیگر که گواهی او مطابق قانون معتبر و مؤثر باشد اقامه نشود دادگاه نباید بدون اینکه به وسایل دیگر در مقام کشف وضعیت سند برآید آن را معتبر واصل تشخیص دهد .»[۵]تطبیق خط ،  مهر ، امضا یا اثرانگشت  سند مورد تعرض با« اسناد مسلم الصدور » رایج‌ترین راهی است که ارائه می‌شود و موردتوجه قرار می‌گیرد بنابراین طرفی که باید حس مورد اصالت سند و یا جعل آن را اثبات نماید ، سند مسلم الصدوری را به دادگاه ارائه می‌نماید تا حسب مورد خط ،  مهر ، امضا یا اثرانگشت سند متنازع‌فیه با خط ،  مهر ، امضا یا اثرانگشت آن تطبیق داده شود .

 

۲-۱-۳ مقایسه حدود اعتبار و قابلیت استناد سند رسمی با عادی

 

۲-۱-۳-۱ اعتبار سند به مفهوم اعم

 

به‌موجب ماده ۱۲۸۸ ق.م.: ((مفاد سند در صورتی معتبر است که مخالف قوانین نباشد)).در این ماده ((اعتبار)) به مفهوم ((اطمینان)) به‌کاررفته است. بنابراین دادگاه در صورتی می‌تواند به سند اطمینان کند یا به آن ترتیب اثر دهد که مخالف قوانین نباشد و این نخستین موضوعی است که هرگاه به سندی استناد شود، باید موردتوجه دادگاه قرار گیرد بی‌اعتباری سند مخالف قوانین باشد مین حکم را دارد.از سوی دیگر نه تنها مخالفت با قوانین ، سند را از اعتبار می­اندازد بلکه اثبات مجعولیت آن نیز همین حکم را دارد.[۶]

 

۲-۱-۳-۲ اعتبار سند به مفهوم مقاومت آن در برابر انکار و تردید

 

به‌موجب ماده ۷۰ ق.ث. ((سندی که مطابق قوانین به ثبت رسیده رسمی است و تمام محتویات و امضاهای مندرج آن معتبر خواهد بود مگر اینکه مجعولیت آن سند ثابت شود…)). اعتبار سند رسمی در اینجا به مفهوم اصالت می­باشد و بدین مفهوم است که اصل، بر اصالت سند رسمی است و اگر شخص مایل باشد که به اصالت سند رسمی تعرض کند، تنها، با ذکر دلیل، باید ادعای جعل کند و نمی‌تواند نسبت به آن انکار یا تردید نماید. (ماده ۱۲۹۲ ق.م.).

 

ماده ۱۲۹۱ ق.م. به اسناد عادی در دو مورد ((اعتبار)) سند رسمی می‌دهد نخست: اگر طرفی که سند برعلیه او اقامه‌شده، صدور آن را از منتسب­الیه تصدیق نماید. دوم، هرگاه در دادگاه ثابت شود که سند عادی را طرفی که آن را تکذیب یا تردید کرده، فی­الواقع امضا یا مهر کرده است.چون در این دو مورد سند عادی نیز اعتبار سند رسمی را پیدا می­کند، به‌موجب ماده ۱۲۹۲ ق. م نسبت به چنین سندی نیز انکار و تردید شنیده نمی­شود و تنها می‌تواند موردادعای جعل قرار گیرد.بنابراین  اصل اصالت و صحت سند در ماده ۷۰ ق.ث آمده ویژه­ی سند رسمی است و سند عادی از چنین امتیازی برخوردار نیست (مگر اسناد عادی که در ماده ۱۲۹۱ ق.م شمارش شده است).پس تعرض به اصالت سند عادی اگرچه می‌تواند به شکل ادعای جعل مطرح شود اما انکار یا تردید هم نسبت به سند عادی امکان‌پذیر است.[۷]

 

ماده ۱۲۹۰ ق.م. می­گوید:اسناد رسمی درباره طرفین و وراث و قائم‌مقام آنان معتبر است و اعتبار آن‌ها نسبت به اشخاص ثالث در صورتی است که قانون تصریح کرده باشد)). اعتبار سند در اینجا به مفهوم تحمیل مفاد سند به اشخاص است پرسش این است که اگر برای نمونه ، به‌موجب سندی، مالی مورد معامله قرارگرفته باشد، آثار معامله­ی موضوع سند را (ازجمله الزام به پرداخت ثمن و یا الزام به تحویل مبیع) به چه اشخاصی می‌توان تحمیل نمود.اعتبار اسناد رسمی و نیز عادی، به این مفهوم، نسبت به‌طرفین و اشخاص ثالث در زیر بررسی می‌شود.

 

۲-۱-۳-۳  اعتبار سند نسبت به امضاکننده و قائم‌مقام

 

مندرجات هر سندی علیه اشخاصی که آن را امضا نموده‌اند و نیز قائم‌مقام قانونی آنان معتبر است و از این نظر تفاوتی بین سند رسمی و عادی وجود ندارد.پس اشخاصی که مال منقولی را به‌موجب عقدی که در سند عادی آمده معامله کرده‌اند، به همان اندازه به آثار عقد بیع مزبور متعهداند که اگر عقد مزبور در سند رسمی آمده بود. نه تنها طرفین، بلکه قائم‌مقامان آنان (مانند وارث)نیز مکلف‌اند آثار حقوقی سند مزبور را تحمل نمایند. تاریخ سند (چه رسمی و چه عادی) نیز از این امر مستثنا نیست، بدین معنا که برای اثبات تاریخ تنظیم سند علیه تنظیم کنندگان یا قائم‌مقامان آن‌ها می‌توان به تاریخی که در سند نوشته‌شده استناد نمود.[۸]

 

[۱]– شمس، عبدالله، همان ص۲۰۲

 

[۲]– همان اصالت سند ۲۲

 

[۳]– شمس، عبدالله، همان، ص۲۰۳

 

[۴]– حکم شماره ۷۱۲/۳۰۹ د.ع.ک کمانگر ، احمد ، اصول قضایی –حقوقی ص۲۱

 

[۵]– متین ، احمد ، مجموعه رویه قضایی ، ص ۳۵

 

[۶]– همان،ص ۱۵۵

 

۱- شمس ،عبدالله،همان،ص ۱۵۵

 

[۸]– همان، ص۱۵۷

 

پایان نامه ها درباره جرم جعل (فایل کاملشان موجود است )

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 




موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:35:00 ق.ظ ]




۲-۱-۳-۴ اعتبار سند نسبت به اشخاص ثالث

 

 

مندرجات سند را (چه رسمی چه عادی)، علی­القاعده نمی‌توان به اشخاص ثالث تحمیل نمود. درعین‌حال ، به‌موجب ماده ۱۲۹۰ ق.م. اعتبار اسناد رسمی ((… نسبت به اشخاص ثالث در صورتی است که قانون تصریح کرده باشد)).بنابراین مفاد سند رسمی را، چنانچه در قانون تصریح‌شده باشد، حتی به اشخاص ثالث نیز می‌توان تحمیل نمود. امتیازی که سند عادی، در هیچ صورتی ندارد.بنابراین اگر شخصی به‌موجب سندی (رسمی یا عادی) مالی به دیگری بفروشد باید آن را به خریدار تسلیم نماید، اما در مقابل ، اگر مبیع در تصرف ثالث باشد و ثالث با استناد به ید مالکانه­ی خود، مدعی مالکیت مبیع باشد خریدار نمی‌تواند با استناد به سند مزبور مال را از تصرف متصرف خارج نماید، زیرا سند تنظیمی بین خریدار و فروشنده نسبت به ثالث اثری ندارد. درعین‌حال همان‌گونه که ماده ۱۲۹۰ ق.م. دلالت دارد، در مواردی استثنائاً قانون‌گذار اسناد رسمی را علیه اشخاص ثالث نیز معتبر دانسته است بدین معنا که آثار عمل حقوقی که در سند رسمی آمده به اشخاص ثالث نیز تحمیل می‌شود.

 

یکی از این موارد در ماده ۲۷ ق.ث تصریح‌شده که می­گوید ((کلیه­ی معاملات راجعه به اموال غیرمنقول که بر طبق مقررات راجعه به ثبت املاک ثبت‌شده است نسبت به‌طرفین معامله و قائم‌مقام قانونی آن‌ها و اشخاص ثالث دارای اعتبار کامل و رسمیت خواهد بود)).

 

درنتیجه شخصی که به استناد سند رسمی، مال غیرمنقولی را خریداری نموده و مالک آن شناخته می‌شود نه تنها می‌تواند به استناد سند مزبور تحویل مبیع را از فروشنده بخواهد ، بلکه اگر ملک در تصرف شخص ثالث باشد می‌تواند به استناد همان سند رسمی با اقامه­ی دعوای خلع ید علیه متصرف و اجرای حکم، مال را از ید او خارج کند و ثالث نمی‌تواند با این دفاع که او در تنظیم سند رسمی دخالتی نداشته و یا حتی با استناد به ید خود، آثار حقوقی سند را شامل خود نداند.[۱]

 

افزون بر آن سند رسمی امتیاز دیگری نیز از این حیث همواره دارد و آن قابلیت استناد تاریخ مندرج در سند، نه تنها علیه تنظیم کنندگان و قائم‌مقامان آنان بلکه علیه اشخاص ثالث است و سند عادی چنین امتیازی را ندارد. درحقیقت به‌موجب ماده ۱۳۰۵ ق.م. ((در اسناد رسمی تاریخ تنظیم معتبر است حتی برعلیه اشخاص ثالث ولی در اسناد عادی تاریخ فقط درباره­ی اشخاصی که شرکت در تنظیم آن‌ها داشته و ورثه­ی آنان و کسی که به نفع او وصیت شده معتبر است)). بنابراین، هرگاه دو شخص مدعی خرید مال واحدی از یک نفر باشند و هریک ادعا نماید که بیع او مقدم بوده است و بیع بعدی غیر نافذ است و یکی از آن‌ها به‌موجب سند رسمی مال را خریده باشد و در این صورت می‌تواند به تاریخ مندرج در سند رسمی استناد کند تا تاریخ وقوع عقد بیع خود را اثبات کند که اگر مقدم باشد بیع او صحیح و بیع طرف مقابل غیر نافذ است البته اگر طرف مقابل با سند عادی مال را خریداری کرده باشد و ادعا داشته باشد که بیع او مقدم است چون نمی‌تواند برای اثبات تاریخ تنظیم سند در برابر ثالث به تاریخ مندرج در سند عادی استناد کند، باید ادعای مزبور را با دلیل دیگر اثبات کند.

 

۲-۱-۳-۵ اعتبار سند به مفهوم ارزش آن

 

قانون‌گذار در مواردی اعتبار را به مفهوم ارزش به‌کاربرده است ازجمله به‌موجب ماده ۱۲۸۵ ق.م ((شهادت‌نامه سند محسوب نمی­­شود و فقط اعتبار شهادت را خواهد داشت)).

 

۲-۱-۳-۶ اعتبار رونوشت یا روگرفت اسناد

 

به‌موجب ماده ۷۴ قانون ثبت ((سوادی که مطابقت آن با ثبت دفتر تصدیق شده است به‌منزله‌ی اصل سند خواهد بود مگر در صورت اثبات عدم مطابقت سواد با ثبت دفتر تصدیق شده باشد به‌منزله‌ی اصل سند می­باشد. پس ابراز کننده آن ملزم به ارائه­ی اصل سند نمی‌باشد درنتیجه اگر اصل سند رسمی مفقود یا معدوم شود رونوشت گواهی‌شده‌ی مزبور به‌جای اصل قابل‌ارائه و استناد است و طرف مقابل نمی‌تواند به این علت که دارنده اصل آن را ارائه نداده و حتی به صرف ادعای جعل از دادگاه بخواهد که سند را از عداد دلایل خارج کند . البته رونوشت سند رسمی در صورتی به‌منزله‌ی اصل سند خواهد بود که مأمور مطابقت آن را با ثبت دفتر گواهی نموده باشد.درنتیجه رونوشت یا روگرفت سند رسمی که برای مثال توسط دفتر دادگاه، بخشدار یا وکلای اصحاب دعوا برای پیوست به دادخواست یا لایحه و یا ارائه در جلسه­ی دادرسی برابر با اصل گردیده به منزله اصل سند نمی‌باشد و نباید ماده ۷۴ ق.ثبت را با ماده ۵۴ آ.د.م. اشتباه نمود و درنتیجه اگر سند موردادعای جعل قرارگیرد، علی­القاعده باید اصل آن در مهلت مقرر به دادگاه تسلیم شود (ماده ۲۲۰ ق.آ.د.م.). از سوی دیگر اگر مطابقت رونوشت یا روگرفت سند عادی را با اصل آن یکی از مراجع، مقامات یا اشخاص مذکور در ماده ۵۷ ق.آ.د.م. گواهی کرده باشند و سند سپس مفقود یا معدوم شود صاحب سند نمی‌تواند با ارائه رونوشت یا رو گرفت مزبور از تکلیف ارائه­ی اصل آن معاف شود و از دادگاه بخواهد که روگرفت را به‌منزله‌ی اصل سند به شمار آورد[۲] (ماده ۹۶ ق.آ.د.م).

 

۲-۱-۳-۷ تعرض به اصالت سند و دفاع ماهوی

 

طرفی که سند علیه او اقامه‌شده ، هرگاه سند را اصیل بداند معمولاً دفاع خود را منحصر به « دفاع ماهوی» در برابر سند می‌نماید و اگر سند را اصیل نداند ( حتی در مرحله‌ی اثباتی) معمولاً دفاع شکلی در برابر سند را انتخاب می‌نماید و در این راه با بررسی جوانب امر یا نسبت به سند ادعای جعل و یا حسب مورد انکار یا تردید ممکن است می‌نماید . درعین‌حال افزون بر آنکه ادعای جعل و انکار و تردید ممکن است هم‌زمان و یا به‌گونه‌ای متوالی مطرح شوند ، تعرض به اصالت سند ( دفاع شکلی) و دفاع ماهوی نیز ممکن است هم‌زمان و یا به‌گونه‌ای متوالی مطرح شوند. در هریک از حالات مزبور باید بررسی شود که دادگاه به کدام‌یک از دفاعیات مزبور باید رسیدگی کند.

 

۲-۱-۳-۸ همزمانی یا پیاپی بودن تعرض به اصالت سند و دفاع ماهوی[۳]

 

بخش پایانی ماده ۲۲۸ ق.ج می­گوید» … درصورتی‌که ادعای جعل یا اظهار تردید و انکار نسبت به سند شده باشد دیگر ادعای پرداخت وجه آن سند یا انجام هر نوع تعهدی نسبت به آن پذیرفته نمی­شود …» در ارتباط با این مقرره باید پذیرفت که چون پرداخت وجه یا انجام تعهد از اسباب سقوط تعهد است که از این حیث هیچ ویژگی ندارد ، نه تنها ادعای تحقق هر نوع سبب سقوط تعهدی مشمول این ماده می‌شود بلکه هرگونه دفاع ماهوی دیگری را در برمی‌گیرد درنتیجه باید آن را این‌گونه تفسیر نمود که پس از تعرض به اصالت سند دفاع ماهوی در برابر آن شنیده نمی‌شود.

 

ترتیب پیش‌بینی‌شده در این بخش از ماده نیز منطقی است زیرا هرگاه طرفی که سند علیه او ابراز گردیده به اصالت آن تعرض نماید به معنای آن است که رابطه­ی حقوقی موضوع سند واقع نشده و بنابراین ادعای سقوط تعهد موضوع سند ضمن اینکه در تناقض معلوم است بیهوده خواهد بود. این بخش از ماده، اگر تعرض در قالب انکار یا تردید به عمل آمده باشد، همواره بی‌هیچ اشکالی قابل‌اجرا می­باشد.اما اگر تعرض به اصالت سند در قالب  ادعای جعل باشد باید قائل به تفکیک شد. در حقیقت اگر ادعای جعل، کل سند و یا امضای آن را در برگیرد و پس‌ازآن ادعای سقوط تعهد موضوع آن شود ادعای اخیر نباید پذیرفته شود. اما هرگاه ادعای جعل بخشی از سند را در برگیرد مانند آن‌که ادعا شود دین موضوع سند دو میلیون ریال بوده که پرداخت‌شده اما با « جعل سند » به ده میلیون ریال افزایش‌یافته، باید پس از رسیدگی به ادعای جعل به ادعای پرداخت دو میلیون نیز رسیدگی شود. این تفسیر با مقابله­ی این بخش از ماده ۲۲۸ ق.ج با بخش مشابه ماده۳۹۲ ق.ج تقویت می‌شود. « پس از اظهار تردید یا انکار یا دعوای جعل نسبت به سند، دعوای پرداخت وجه آن یا هر نوع انجام تعهد جزئاً یا کلاً مسموع نیست …».

 

بخش پایانی ماده۲۲۸ ق.ج ادامه می‌دهد «… و چنانچه نسبت به اصالت سند همراه با دعوای پرداخت وجه یا انجام تعهد، تعرض شود فقط به ادعای پرداخت وجه یا انجام تعهد رسیدگی خواهد شد و تعرض به اصالت قابل‌رسیدگی نمی­باشد». این امر نیز منطقی است زیرا طرح دفاع ماهوی در برابر سند، متفرع بر پذیرفتن اصالت آن بوده و بر آن دلالت دارد. درنتیجه هرگاه هم‌زمان مطرح شود دادگاه تنها باید به دفاع ماهوی رسیدگی کند. البته باید فرضی که سند جزئاً موردادعای جعل قرار می‌گیرد و دفاع ماهوی نیز نسبت به جزء دیگر آن انجام می‌شود، در اینجا لحاظ شود، فرضی که موجب می‌شود ادعای جعل و دفاع ماهوی هردو، هریک نسبت به بخش مربوط سند، مورد رسیدگی قرار گیرد از سوی دیگر اگرچه در ماده تصریح نشده اما هرگاه نسبت به سند دفاع ماهوی به عمل آید و سپس نسبت به اصالت آن تعرض شود، دادگاه با لحاظ نکته­ی اخیر تنها باید به دفاع ماهوی رسیدگی نماید.[۴]

 

۲-۱-۳-۹ جعل ادعاست و نیازمند اثبات

 

هریک از طرفین که سند رسمی یا عادی علیه او ابرازشده ( خواه سند منتسب به او یا دیگری باشد ) و بخواهد نسبت به اصالت آن تعرض نماید می‌تواند این امر را در قالب ادعای جعل نیز مطرح کند، زیرا ادعای جعل هم نسبت به اسناد رسمی و هم نسبت به اسناد عادی شنیده می‌شود [۵].

 

در ادعای جعل، طرفی که سند برخلاف منافع او ابرازشده است شباهت ظاهری خط و امضای سند را با خط و امضای خود تصدیق دارد، منتها اعلام می­کند که آن برخلاف واقع ساخته‌اند یا برخلاف رضای او گرفته اند. بنابراین، اعلام جعل همانند انکار و تردید گوینده را از آوردن دلیل بی نیاز نمی­کند. اعلام کننده مدعی ساختن و پرداختن و خراشیدن و صورت سازی است و باید برای اثبات ادعای خود دلیل بدهد. ماده ۲۱۹ ق .آ.د.م در تأمین همین موضوع مدعی مقرر می‌دارد: « ادعای جعلیت نسبت به اسناد و مدارک ارائه‌شده باید برابر ماده ۲۱۷ این قانون با ذکر دلیل اقامه شود».

 

ادعای جعل، به‌طورمعمول زمانی اظهار می‌شود که اماره‌ای بر اصالت سند و انتساب آن به مدعی وجود دارد و او برای خنثی نمودن اماره اصالت ناچار است که بار سنگین ادعا را به دوش کشد و برای اثبات آن دلیل بدهد. به‌عنوان‌مثال، اصالت سندی که نزد مأمور رسمی و صالح تنظیم می‌شود و از جهت تشریفات نیز نقصی ندارد­، امری مفروض است ( ماده ۱۲۹۲ ق.م)و کسی که سند علیه او ابرازشده نمی‌تواند با انکار و تردید ساده دامن از معرکه بکشد و ناچار است با ابراز دلیل ادعای جعل کند. همچنین است در برابر سندی که اصالت آن تصدیق یا اثبات شده است ( ماده ۱۲۹۱ق.م) ولی نسبت به سند عادی که خوانده در برابر ابراز خواهان و اصالت ندارد و می‌تواند با انکار و تردید بار اثبات را به دوش ابراز کننده نهد، ادعای جعل نه ضروری است و نه منطقی. باوجود این هیچ منعی وجود ندارد که نسبت به سند عادی ابرازشده در دعوا ادعای جعل شود. منتها همآن‌که اشاره شد، موقعیت خوانده تابع عنوان دفاعی است که انتخاب در فرض ادعای جعل، مدعی است .[۶]

 

[۱] – همان ، ص ۱۵۷

 

[۲] – شمس ، همان،ص ۱۵۸

 

[۳]– همان ص۱۹۸

 

[۴]– شمس، عبدالله، همان ص۱۹۹

 

[۵]– شمس، عبدالله، آیین دادرسی مدنی، جلد سوم، ص ۱۸۶

 

[۶]– کاتوزیان، ناصر، دلیل و اثبات دلیل، ص ۹۳وص ۹۴

 

پایان نامه ها درباره جرم جعل (فایل کاملشان موجود است )

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 



موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:34:00 ق.ظ ]