کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          



جستجو



آخرین مطالب

 



بافت فرهنگی اجزای شناختی، تجربی و احتمالاً عاطفی اضطراب مرگ را شکل می­دهد. شاید بهترین وظیفه­ی فرهنگ این باشد که از شخص در مقابل آگاهی و ترس از مرگ حمایت کند، فرهنگ­ها در  روش­های خود برای بیان و معنادهی به مرگ، با یکدیگر فرق دارند؛ برخی از فرهنگ­ها با ابعاد متأثر از آگاهی از مرگ برخورد موثرتری دارند.

آدرس سایت برای متن کامل پایان نامه ها

جوامع غربی اغلب برای مخفی کردن بیماری و سالمندان از نظرها،  سرزنش می­شوند در نتیجه اعضای خود را از آگاه شدن از مرگ محافظت می­ کند. چنین شیوه­ای می ­تواند اضطراب مرگ را افزایش ­دهد؛ زیرا،  مرگ پدیده­ای غیر­عادی می­شود که از نظم طبیعی امور شده، در غرب سعی می­شود به وسیله­ی به حداقل رساندن عوامل برانگیزاننده اضطراب مرگ، مانند عدم مشاهده پدیده های مربوط به ناتوانی، پیری، بیماری و خود  مرگ سعی در کاهش این اضطراب صورت می­گیرد. در فرهنگ­های شرقی با وجود اینکه مانند غرب پدیده مرگ انکار نمی­ شود، تفاوت اندکی بین سطح کلی اضطراب آنها با غربی­ها وجود دارد(عبدالخالق، ۲۰۰۹).

 

 

۷-۲- نگرش دین اسلام به مرگ

۱-۷-۲- نگرش قرآن

  • و سرانجام سکرات مرگ حقیقت را (پیش چشم او)، می­آورد و به انسان گفته می­شود این همان چیزی است که تو از آن می­گریختی (سورۀ ق، آیه ۱۹) .
  • سپس شما را پس از مرگتان، حیات بخشیدیم، شاید شکر نعمت او را به جا آورید (سورۀ بقره،آیه ۵۶) .
  • هر کسی مرگ را می­چشد؛ و شما پاداش خود را به طور کامل در روز قیامت خواهید گرفت آن­ها که از آتش (دوزخ) دور شده، به بهشت وارد شوند، نجات یافته و رستگار شده ­اند و زندگی دنیا، چیزی جز سرمایه­ی فریب نیست (سورۀ آل عمران، آیه ۱۸۵) .
  • ما شما را آفریدیم، پس چرا تصدیق نمی­کنید؟ آیا از نطفه­ای که در رحم می­ریزید، آگاهید؟ آیا شما آن را آفرینش می­دهید یا آفریدگاریم؟ ما در میان شما مرگ را مقدر ساختیم و هرگز کسی بر ما پیشی نمی­گیرد. تا گروهی را به جای گروه دیگر بیاوریم و شما را در جهانی که نمی­دانید آفرینش تازه­ای بخشیم. شما عالم نخستین، دانستید، چگونه متذکر نمی­شوید! (سورۀ واقعه، آیه۶۰-۵۷).
  • ما می­دانیم سینه است از آن چه می­گویند تنگ می­شود. پروردگارت را تسبیح و حمد گو و از سجده کنندگان باش و پروردگارت را عبادت کن تا یقین (مرگ) تو فرا رسد (سورۀ حجر، آیه ۹۷-۹۹) .

با توجه به آیات متعددی می­توان به اهمیت توجه به پدیده­ مرگ و حل اضطراب و تشویش حاصل از آن پی برد.

 

۲-۷-۲- دیدگاه نهج البلاغه

  • انسان با هر نفسی که می­کشد قدمی به سوی مرگ می­رود (حکمت، ۷۱) .
  • دنیا بدن­ها را فرسوده، آرزوها را تازه می­نماید، مرگ را نزدیک و خواسته­ ها را دور و دراز می­سازد، کسی که به آن دست یافت خسته می­شود، و آنکه به دنیا نرسید رنج برد (حکمت، ۶۹).
  • فخر فروشی را کنار بگذار، تکبر و خود بزرگ بینی را رها کن، به یاد مرگ باش (حکمت، ۳۸۶).
  • فرزندآدم را با فخر فروشی چه کار؟ او که در آغاز نطفه­ای گندیده، و در پایان مرداری بد بو است نه می ­تواند روزی خویش را فراهم کند نه مرگ را از خود دور نماید (حکمت، ۴۴۵) .
  • از مرگ و نزدیک بودنش بترسید، شما همه آماده مرگ می­باشید، اگر توقف کنید شما را می­گیرد و اگر فرار کنید به شما می­رسد. مرگ از سایه­ی شما به شما نزدیک­تر است نشانه مرگ بر پیشانی شما زده شده، دنیا پشت سر شما در حال در هم پیچیده شدن است.

ارزش و اهمیت مرگ را از اینجا نیز می­توان دریافت که حضرت علی (ع) در نهج البلاغه بیش از ۸۰  بار راجع به مرگ صحبت کرده است.

پایان نامه

 

۳-۷-۲- مفهوم مرگ در ادعیه صحیفه سجادیه                       
امام سجاد(ع) در ادعیه­ی فراوانی از مرگ و لحظه­ی مردن یاد نمود، شاید بتوان گفت دعایی نیست که آن حضرت یادی از مرگ و عوالم پس از آن نکرده باشد. تعابیر ایشان درباه مرگ به گونه­ای است که بر جان و روح شنونده اثر فراوانی می­گذارد. ایشان در دعاهای فراوانی لحظه­ای که مرگ را مشاهده می­ کند، به خداوند پناه برده، از خداوند می­خواهد مرگ بهترین و مبارک­ترین مهمانی باشد که با آن روبه رو می­شود،  وی از فتنه حیات و ممات را از  پروردگار تقاضا می­ کند و امید شفاعت هنگام مرگ را دارد ،  ایشان از اینکه غافلانه جان دهد، هراسان است و از اینکه مرگ را همواره در برابر خود می­بیند، انتظار آرامش ندارد؛ زیرا، تنها مرگ برای اضطراب و تشویش آدمی کفایت می­ کند؛ هرچند خود مرگ، مقدمه­ی مصائبی عظیم­تر است. حضرت در ادبیاتی این دلهره مرگ را که ویرانگر لذات است این گونه به تصویر کشیده اند:

ألا لا و لکنا نفّر نفوسنا

و تشغلنا اللذات عما نحادز

و کیف یلذ العیش من هو موقفٌ

سدیّ مالنا بعد اللمات مصادر

ایشان در این ابیات، به خوبی حیات مرگ آگاهانه و زندگی عاقلانه را به تصویر کشیده­اند. حضرت از خدواند می­خواهد کلمات نورانی که بر زبان ما جاری می­شود و عقاید حقیقی ما نوری باشد که در قبر و مرگ و حیات و بعثت دست­گیر ما گردد. این سختی و هراسی که برای مرگ تصویر شده امر عجیبی نیست و حقیقت مرگ و جدایی و فراق است. گاهی یکی از اموال و خویشان آدمی از دست می­رود وتا روزها و گاهی تا سال ها روح انسان را پریشان می­سازد.  با واکاوی مفهوم مرگ در دو مجموعه دعایی امام سجاد (ع) به نظر می­رسد در صحیفه کامله سجادیه بیش از آنکه بر دهشت­زایی مرگ تأکید گردد، سعی بر تصویرسازی مرگ مطلوب بوده است؛  مرگی که در آن حیات دنیوی با سعادت و ابدیت مقرون با رحمت و عفو الهی مورد انتظار است. چنین مردنی برای حضرت امری مطلوب است .از این منظر، هیچ یک از مرگ و حیات مطلوبیت ذاتی ندارند؛ بلکه مطلوب، اطاعت و بندگی حق تعالی و در امان بودن از غضب اوست. نکته دیگر آنکه، زندگی و مرگ در فرهنگ صحیفه بسان قرآن کریم، اعم از زندگی و مرگ ظاهری است و حیات و ممات باطنی را نیز در بر     می­گیرد (عصر مردم، ۱۳۹۲)  .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1400-02-31] [ 05:06:00 ب.ظ ]




۲- بررسی وضعیت افراد در مولفه های آموزش داده شده

۳- بررسی تکالیف جلسات قبل

۴- تعریف سلامت روان  از دیدگاه اعضا

۵- ابعاد مختلف سلامت روان

۶- بررسی ناراحتی و نگرانی های افراد

۷- بررسی سابقه ی ناراحتی روحی آنها

۸- ارائه تکلیف و بازخورد

بعد از حوال پرسی با اعضاء و مرور خلاصه ی جلسات قبل و همچنین بررسی نظر اعضا در خصوص عملی کردن آموزش های داده شده و تأثیراتی که بر زندگی آنها داشته اند. سپس تکالیف جلسه قبل بررسی می شود.

در این جلسه به بررسی یکی دیگر از ابعاد سبک زندگی سالم یعنی سلامت روان پرداخته می شود. مفهوم سلامت روانی در واقع جنبه ای از مفهوم کلی سلامت است. کارشناسان سازمان بهداشت جهانی سلامت فکر و روان را اینطور تعریف می کنند: «سلامت فکر عبارت از قابلیت ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران، تغییر و اصلاح محیط فردی و اجتماعی و حل تضادها و تمایلات شخصی به طور منطقی، عادلانه و مناسب».

فرد دارای سلامت روان فردی است که از هر گونه اضطراب و علائم ناتوانی جدا است و هنگامی که سلامت عاطفی، اجتماعی، روانی و جسمی فرد کامل می شود که توانایی برقراری ارتباط با دیگران وهمچنین ظرفیت مقابله با مشکلات زندگی را دا شته باشد، از این رو، سلامت روانی به جنبه های زیر تقسیم می شود: “بهبود فردی” فقدان علایم ناتوانی"، توانایی برقراری ارتباط با دیگران و “ظرفیت مقابله با مشکلات و فشارهای زندگی”

بهداشت روانی افراد متاثر از عوامل متعددی است، اگر چه این عوامل به صورت جداگانه مورد مطالعه قرار می‌گیرند ولی در واقع این موضوع چند وجهی متأثر از یکدیگر است. بدین معنی که افراد به علت شرایط محیطی یا عوامل فردی تعادل و آرامش روحی شان دچار تغییراتی می‌شود و هر چه شدت این عوامل زیادتر باشد، تأثیر و تهدیدش بیشتر خواهد بود. عواملی همچون : نداشتن شرح صدر ، از خود بیگانگی ، عدم برآورده شدن نیازهای اولیه، ناکامی، وجود عوامل استرس زا ( که بعضا ساخته دست بشر است ) ، یادگیری، مسائل اجتماعی و رسانه های جمعی و… از عمده ترین تاثیرگذاران بر بهداشت روانی هستند.

 

ابعاد بهداشت روانی

پیشگیری نوع اول

هدف این نوع از بهداشت روانی ممانعت از شروع یک بیماری یا اختلال است، با حذف عوامل کلی کاهش عوامل خطرساز ، تقویت مقاومت افراد ، دخالت در فرایند اختلال ، بدست می‌آید.  برنامه‌های آموزش بهداشت روانی (نظیر آموزش والدین برای تربیت کودکان ، آموزش تأثیرات مصرف الکل و مواد و…) ، برنامه‌های بالا بردن کارایی و توان افراد (نظیر برنامه‌های تقویتی برای کودکان محروم) ، ایجاد سیستم‌های حمایت اجتماعی (نظیر بیمه‌های درمانی ، ایجاد و حمایت از گروه‌های محلی و اجتماعی حمایت کننده از افراد مبتلا ) نمونه‌های پیشگیری نوع اول می‌باشد. عبارت های “گناه نکردن از توبه کردن آسان تر است"  یا  “پیشگیری از درمان ارزان تر و سهل الوصول تر است” موید نکات ذکر شده است.

دانلود مقاله و پایان نامه

پیشگیری نوع دوم

هدف اقدامات این بعد از برنامه بهداشت روانی ، شناخت به موقع و درمان فوری و مناسب اختلال (یا بیماری) است. تمام نظریه‌ها و اقدامات درمانی نظیر دارو درمانی ، رفتار درمانی ، شناخت درمانی ، گروه درمانی ، روانکاوی و … در قالب این بعد از بهداشت روانی قرار می‌گیرد.

پیشگیری نوع سوم

هدف این بعد از بهداشت روانی ، بازگرداندن و حفظ تمام یا قسمتی از توانایی‌های از دست رفته فرد به علت اختلال (یا بیماری) است، تا فرد بتواند به گونه‌ای مفید و سازنده به زندگی خانوادگی ، اجتماعی و شغلی خود باز گردد. در واقع برنامه‌های این بعد با توانبخشی افراد و جلوگیری از بازگشت مجدد اختلال (یا بیماری) در فرد و حفظ و پیشبرد سلامت ایجاد شده توسط درمان ، سروکار داشته ، اقدامات قبلی را تکمیل می‌کند.

یکی از مفاهیم مهم در بهداشت و سلامت روان، مفهوم «امنیت روانی» است. اگر فردی احساس امنیت روانی نکند، زندگی برای او بی معنا خواهد بود و سلامت روانی نیز برقرار نخواهد شد. امنیت روانی؛ یعنی داشتن روح و روانی آرام و به دور از ترس که در این صورت، زندگی آدمی گوارا و دلپذیر خواهد شد. پس نشاط و آرامش از آنِ کسی است که به امنیت و اطمینان نفس می رسد و این امر زمانی به وجود خواهد آمد که انسان به خداوند خویش، وابستگی و دل بستگی راستین پیدا کرده باشد و ذکر او سراسرِ اندیشه، عاطفه و رفتارش را فراگرفته باشد. از نظر قرآن، تنها در پرتو یاد خداست که انسان به آرامش می رسد. همان گونه که می فرماید: «أَلا بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ؛ همانا با یاد خداوند، دل ها آرامش می یابد». مقام خداوند، مقام امن است و هر که با یاد خداوند، با این مقام ارتباط برقرار سازد، از امنیّت و آرامش برخوردار خواهد شد.

همچنین نتایج بررسی های که با بهره گرفتن از پرسش نامه ی سبک زندگی سالم به دست آمد نتایج آن در خصوص بعد روانی در این جلسه مورد توجه و تحلیل قرار می گیرد. سپس از اعضا در خصوص ناراحتی های روحی و روانی یا سابقه ی قبلی آنها سوال می شود.

تکلیف: در این جلسه از آنها خواسته می شود که تا جلسه ی آینده به ناراحتی ها و نگرانی های خود توجه کنند و آنها را برای خود دسته بندی نمایند.

 

جلسه هشتم:آشنایی با سلامت روان و آشنایی با شناخت هیجان ها و چگونگی مهار آنها(۲)

دستور جلسه:

۱-مرور خلاصه جلسات قبل

۲- ارائه راهکارهای مقابله با فشار روانی  به صورت رفتاری و ذهنی مثل:

آموزش آرمیدگی

شناخت هیجانات و نامگذاری آنها

مرور قضیه در ذهن

شخیص احساس سالم یا ناسالم

استفاده از استراتژی لاتمن(لغات کلیدی،تعمیم،مبالغه،نادیده گرفتن)

استفاده از فنون مثبت اندیشی

۳- تمرین این فن در جلسه گروهی

۴- ارائه تکلیف به افراد و دریافت بازخورد

در این جلسه مطابق جلسات قبلی بعد از بررسی تکلیف و خلاصه ی جلسات گذشته به طرح موضوع امروز پرداخته می شود.

انسان با مجموعه احساسات و هیجانات مختلف در طول زندگی خود رو به رو می شود و چنان چه این هیجانات و احساسات را به خوبی کنترل کند، می تواند زندگی و روابط فردی و اجتماعی سالم تری داشته باشد. هیجانات جزو واقعیت های زندگی است که نباید به روی آن چشم بست . هیجان در زبان فارسی کلمه ای است که بیشتر برای بیان احساسات و حالات پرشور و پرانرژی به کار می رود.

اگر بتوانیم مدیریت مطلوبی بر هیجان های خود مانند شادی، غم، خشم، ترس، یأس، اضطراب و …. داشته باشیم رویاها ، خاطرات و ادراکات ما جان می گیرد. مهارت مدیریت هیجانات فرد را قادر می سازد تا هیجان ها را در خود و دیگران تشخیص داده، نحوی ی تأثیر آن ها را بر رفتار بداند و بتواند واکنش مناسبی به هیجان های مختلف نشان دهد.

کسب این مهارت به ما نیروی مقابله با آنها و واکنش مناسب در مقابل آن ها را می دهد. به عبارت دیگر شناخت هیجان ها و تاثیر آنها بر رفتار همچنین فراگیری نحوه اداره هیجان های شدید و مشکل آفرین نظیر خشم مهارت مقابله با هیجانها نامیده می شود . این توانایی فرد را قادر می سازد تا هیجان ها را در خود و دیگران تشخیص دهد، نحوه تاثیر هیجان ها بر رفتار را بداند و بتواند واکنش مناسبی به هیجان های مختلف نشان دهد. اگر با حالات هیجانی ، مثل غم و خشم و اضطراب درست برخورد نشود این هیجانات تاثیر منفی بر سلامت جسمی و روانی خواهد گذاشت و برای سلامت پیامدهای منفی بدنبال خواهد داشت. در ادامه ی جلسه در خصوص پیامدهای منفی عدم توانایی در مهار واکنش های جسمانی و رفتاری و ذهنی صحبت شود و راهکارهای مجزایی در این مورد اراده گردد.

راهکارهای مقابله با واکنش های جسمانی و رفتاری:

  • روش تنفس عمیق
  • روش تنفس ماهیچه ای
  • تخلیه هیجانی (مثل گوش دادن به موسیقی آرام، تسبیح انداختن و راز و نیاز با خدا، پیاده روی کردن).

راهکارهای مبارزه با واکنش های ذهنی:

  • شناخت هیجان و نامگذاری صحیح آن
  • مرور قضیه در ذهن
  • تشخیص احساس سالم یا ناسالم
  • استفاده از استراتژی لاتمن(لغات کلیدی تعمیم، مبالغه و نادیده گرفتن)
  • استفاده از فن مثبت اندیشی

سپس به اجرای عملی این فنون پرداخته شود. به اعضاء تکلیف داده می شود که این فنون را در زندگی روزمره خود به کار ببرند و نتایج آن را ارائه کنند.

 

 

و سپس از آنها در خصوص تجارب خود در جلسات و کارهایی که در آن انجام شد سخن بگویند. در پایان از اعضاء خواسته شد که آموزش های داده شده را به صورت برنامه ی روزانه و مدون جایگزین شیوه ی قبلی زندگی خود کنند. و سپس نسبت به اجرای پس آزمون اقدام شود.

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:05:00 ب.ظ ]




اضطراب مرگ از دیدگاه مکاتب روانشناسی

 

از جمله مکاتبی که در مورد مرگ اظهار نظر کردند، اگزیستانسیال­ها بودند. دیدگاه اگزیستانسیال بر تعارض اساسی متفاوت تأکید دارد،  نه تعارض با غرایز سرکوب شده ، نه تعارض با بالغین مهم درونی شده، بلکه با تعارضی حاصل رویارویی فرد با مسلمات هستی، منظور از مسلمات هستی دلواپسی­های غایی مسلم است؛ ویژگی های درونی قطعی و مسلمی که بخش گریزناپذیری از هستی انسان در جهان آفرینش­اند. مرگ واضح­ترین و قابل درک­ترین دلواپسی غایی است. تعارض اصلی اگزیستانسیال­ها تنشی است که میان آگاهی از اجتناب­ناپذیری مرگ و آرزوی ادامه زندگی وجود دارد (یالوم۲۰۰۲؛ترجمه حبیب، ۱۳۹۰) .

اضطراب مرگ به عنوان عاملی از عوامل مرتبط با سلامتی و اصلی مقدم بر زندگی انسان  ذکر شده است. در این دیدگاه کسی که معنایی برای پویایی زندگی­اش پیدا نمی­کند، دچار تهدید نیستی است، که ترس از مرگ خوانده می­شود؛ همچنین، اضطراب مرگ زمانی که نیروی محرک برای افراد باشد،  باعث خواهد شد تا آنها به طور کامل زندگی کنند و بخشی از وجود طبیعی افراد می­شود (هالتروف، ۲۰۱۰).

تظاهرات این نحله فکری را در آثار و اندیشه­های سورن کی یرکگارد[۱] فیلسوف دانمارکی، هایدگر[۲] و اروین یالوم و … می­توان یافت. هایدگر منتقد­ترین فیلسوف وجودی نیز در زمینه روانشناسی هراس از مرگ به تفکر پرداخته است. او معتقد است انسان در اوقاتی که به مرگ می­اندیشد مملو از دلهره می­شود،  در آن لحظه که گویی تمام وجود انسان به نیستی رانده می­شود، شخص می­کوشد زندگی کند، گویی مرگ واقعی نیست، او می­کوشد از واقعیت بگریزد. هایدگر معتقد است مرگ اصلی­ترین و بهترین لحظۀ شخصی است که فرد باید به تنهایی تحمل کند، انسان باید بتواند مرگ را به درون زندگی ببرد. یاسپرس[۳] از دیگر اندیشمندان این رویکرد، به رویگرد دوگانه­ی مشهور در برابر مرگ اشاره می­ کند و  می­نویسد مرگ را  همزمان دوست و دشمن دیدن و اشتیاق و اکراه داشتن همزمان در برابر آن، نشان­دهنده وجود تعارض بشری نیست. ژان پل سارتر[۴] مرگ را پدیده­ای مشخص و متعلق به بشر نمی­داند،  به نظر او مرگ نابودی تمام امکان نیست و هیچ شدن فرد از هرگونه ارج و قربی است. سارتر می­گوید ما قادر نیستیم در انتظار مرگ بشینیم بلکه باید خود را در برابر آن آماده کنیم (معتمدی، ۱۳۸۷).

یالوم اضطراب مرگ و هراس از مرگ را هم معنی می­داند، آن را این­گونه تعریف می­ کند؛ وحشت از مرگ که جایگاه آن در ناخودآگاه است و نخستین بار زمانی­که فرد شروع به تشکیل مفاهیم کرد به وجود می­آید، ترسی که هولناک است  و خارج از زبان و تصور وجود دارد (یالوم، ۱۹۸۰؛ ترجمه حبیب، ۱۳۹۰) .

در مکتب روانکاوی اضطراب مرگ آگاهانه باشد یا ناآگاهانه به مشکلات روان شناختی مرتبط است و این تأیید می­ کند اضطراب مرگ با سلامت روانی مرتبط است. دیدگاه فروید وجود اضطراب مرگ را تأیید می­ کند و همچنین بیان می­ کند که با سلامت روانی و نوسان میان دو سطح آگاهی مرتبط است (هالتروف، ۲۰۱۰).

فروید اضطراب مرگ را مکانیسم دفاعی فرض کرد که با تعارض­های ناخودآگاه سروکار دارد، اضطراب  مرگ علت چیزی نیست؛ بلکه، صرفاً نشانه­ای از آسیب روانی است، ناخودآگاه انسان برای مرگ نگرانی       ندارد؛ زیرا، ناخودآگاه اضطراب مرگ را  نمی­تواند به طور ذهنی تجربه کند، در حقیقت مرگ ما کاملاً  غیر قابل تصور است (فروید، ۱۹۵۶ به نقل از قربانعلی پور، ۱۳۸۹).

بنابراین، ما زمانی که سعی می­کنیم آن را تصور کنیم، واقعاً مانند تماشاگر زندگی می­کنیم. در نهایت، هیچ کسی مرگ خود را متصور نیست و یا هر کسی آن را به شیوه متفاوت درک می­ کند، در ناخودآگاه، هر فردی به ابدیت خود اعتقاد دارد. از نظر فروید ناخودآگاه انسان هرگز مرگ را نمی­پذیرد،  به همین دلیل انسان حتی وقتی به مرگ خود می­اندیشد مرگ را نظاره­گر ا ست و هنوز آن را از آن خود نمی­داند (کریمی وکیل،۱۳۹۱)

  1. ۱٫ Kierkegaard, S.
  2. ۲٫ Heidegger, M.
  3. ۳٫ Jaspers, K.
  4. ۴٫ Sartre, J. P.
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:05:00 ب.ظ ]




دو الگو که برای رضایت از زندگی معرفی شده است عبارتند از : الگوی کارکرد انطباقی و الگوی رضایت از زندگی.

۱-۱۱-۲- الگوی کارکرد انطباقی

رضایت از زندگی بر حسب کارکرد انطباقی و یا از طریق تسلطی که فرد بر محیط دارد،  نیز تعریف می­شود؛ یعنی هر چه تسلط فرد بر زندگی­اش بیشتر باشد، احساس رضایت از زندگی در وی بیشتر خواهد بود. رضایت از زندگی با توانایی شخص جهت تسلط بر محیط همبستگی مثبت دارد و این الگو بر اساس فرضیه  خودشکوفایی مطرح می شود، البته باید توجه داشت که محیط در این جا نقش حائز اهمیتی دارد(همان منبع).

 

۲-۱۱-۲- الگوی رضایت از زندگی

در این الگو رضایت از زندگی، ارزیابی مفهوم رضایت از زندگی بر مبنای مقایسه شرایط عینی با برداشت ذهنی از این شرایط است. رضایت از زندگی یک جریان فعال و چند­ وجهی از دریافت­ها، نگرش­ها و تغییرات رفتاری است که در مجموع از تجربیات گوناگونی که در طول زندگی اتفاق می­افتد حاصل  می شود. سازمان بهداشت جهانی رضایت از زندگی را دریافت هر فرد از وضعیت زندگی­اش با توجه به فرهنگ و نظام ارزشی که در آن زندگی می­ کند و ارتباط این دریافت­ها با اهداف و انتظارات، استانداردها و اولویت­های مورد نظر فرد            می­داند(کوهپایه زاده، ۱۳۸۰).

 

 

۱۲-۲- نظریه­ های پیرامون رضایت از زندگی

۱-۱۲-۲- نظریه ونتگوت، مریک و اندرسون

ونتگوت، مریک واندرسون(۲۰۰۳)، بیان می­ کنند که عقیده افراد در خصوص زندگی خوب،  می ­تواند به صورت ذهنی تا عینی مشاهده شود که این طیف شماری از نظریه­ های جذاب، رضایت از زندگی را به وجود می­آورد،  به طیف مزبور، نظریه کلی رضایت از زندگی می گویند.

مطابق با این  نظریه، نظریه کلی رضایت از زندگی نظریه جامعی است که شامل هشت نظریه حقیقی دیگر در طیف ذهنی ­_  وجودی_ عینی است.  بهزیستی و عوامل عینی سطحی­ترین جنبه­ها هستند؛  زیرا با توانایی­های سطحی ما برای سازش با فرهنگ­مان ارتباط دارند. رضایت از زندگی و برآورد کردن نیاز­ها با یک جنبه عمیق­تر در ارتباط­اند. شادی و فهم پتانسیل زندگی عمیق­ترین جای وجود ما و طبیعت اشخاص را احاطه  می­ کنند. معناداری زندگی و نظم و هماهنگی در سیستم اطلاعات بیولوژیکی با درونی­ترین جنبه­ های بشر ارتباط دارند. ما همچنین،  نیاز به فرض یک هسته انتزاعی،  میان معناداری زندگی و نظم و هماهنگی در سیستم اطلاعات بیولوژیکی هستیم؛ که غیر­ قابل سنجش می باشند،  به طوری که در این هسته جنبه­ های عینی و ذهنی با هم، یکی می­شوند (ونتگوت، مریک واندرسون، ۲۰۰۳).

 

 

۲-۱۱-۲ نظریه سلسله مراتب نیازهای مزلو

مازلو،  هرمی از نیاز­ها را بیان کرد که از سطوح  نیازهای فیزیولوژیکی، امنیت، تعلق پذیری و عاطفه، احترام و خودشکوفایی، ترکیب یافته­اند. نظریه وی به فهم رضایت از زندگی به وسیله تشخیص ابعاد مرتبط با رضایت از زندگی و تعیین این که،  این ابعاد ممکن است در افراد و زمان­های مختلف متفاوت باشند، کمک می­ کند (ابراهیمی کوه بنانی، ۱۳۹۰).

 

۳-۱۱-۲- نظریه رضایت از زندگی ژان

ژان، مدلی را برای رضایت از زندگی ارائه داده است.  به اعتقاد وی، رضایت از زندگی یک مفهوم چند بعدی است که شامل : عوامل فردی، عوامل بهداشتی یا وابسته به سلامت، عوامل اجتماعی، فرهنگی و محیطی است. مطابق مدل وی،  رضایت از زندگی، تحت تأثیر زمینه ­های شخصی، سلامت، عوامل اقتصادی – اجتماعی، فرهنگ، محیط و سن است. مفهوم درک شده از رضایت از زندگی، در نتیجه اثر متقابل بین شخص و محیط او ایجاد می شود (آقا مولایی، ۱۳۸۴).

 

۴-۱۱-۲- نظریه ادراکی فرانس

فرانس در نظریه ادراکی خود برای رضایت از زندگی چهار عامل اصلی خانواده، وضعیت اجتماعی و اقتصادی، وضعیت روحی و روانی و  وضعیت جسمانی را مؤثر می­داند.

این چهار متغیر اصلی می توانند مستقلاً یا توأم با یکدیگر بر روی رضایت از زندگی تأثیر­گذار باشند. البته درک فرد از رضایت از زندگی نیز می ­تواند بر هر یک از متغیر­های نامبرده تأثیر داشته باشد به طوری که اگر فرد از رضایت از زندگی­اش کاسته شود،  می ­تواند بر توانایی وی در محیط کاری و شغلی­اش تأثیر گذاشته و موجب نقصان شرایط اقتصادی و اجتماعی وی گردد. رضایت از زندگی ضعیف نیز می ­تواند موجب به کارگیری مکانیسم­های مقابله و سازگاری نامؤثر در افراد شده و متعاقباً موجب افزایش تنش در آنان گردد و افزایش تنش، خود در ارتباط مستقیم با عوامل فیزیکی و جسمی بوده و می ­تواند شدت بیماری را در فرد افزایش دهد. لذا، مشاهده می­شود که رضایت از زندگی یک مفهوم و ساختار چند بعدی می­باشد که بایستی از جنبه­ های مختلفی مورد ارزیابی قرار گیرد (همان منبع).

۵-۱۱-۲- نظریه سیستمی

هاگراتی مدل رضایت از زندگی را بر اساس رویکرد تئوری سیستم ها ارائه می­دهد که دروندادهای سیاست عمومی را با پیامدهای رضایت از زندگی ربط می­دهد. (هاگراتی، ۲۰۰۱؛ به نقل از همتیان، ۱۳۸۶). در این نظریه رضایت از زندگی حاصل درون­داد، واسطه و خروجی می­باشد، که درون­داد شامل سیاست­های عمومی و محیط، گزینش­های فردی در نقش واسطه­ها و برون­داد آن خوشبختی، تعاون و ابعاد مختلف بهزیستی می­باشد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:05:00 ب.ظ ]




 

عوامل متفاوتی در رضایت از زندگی مشارکت دارند، برای مثال گیبسون[۱] (۱۹۸۶)، تعامل اجتماعی، آمونس و داینر[۲](۱۹۸۵)، عوامل شخصیتی، جورج[۳](۱۹۸۱)، سطح درآمد و طبقه ی اجتماعی، ویلیتس و کرایدر[۴] ( ۱۹۸۸)، مذهب را در میزان رضایت از زندگی مؤثر دانسته ­اند. عامل مهم دیگر در رضایت از زندگی، سلامت روان است. بر اساس تعریف سازمان بهداشت جهانی سلامت روان در بهترین منظر عبارت است از یک حالت پایا و کامل از نبود نشانه­ های بیماری و حضور نشانه­ های سلامت که دارای ابعاد فاعلی، روانی و اجتماعی است (کیز[۵]، ۲۰۰۲ به نقل از کشاورز و همکاران، ۱۳۸۸).

بعد زمانی رضایت از زندگی زندگی مهم است و رضایت از زندگی گذشته، رضایت از حال، رضایت از آینده سه بعد متمیز رضایت از زندگی است. سایر متغیر­های روان شناختی مرتبط با رضایت از زندگی مانند امید، خوشبینی نیز به سوی دیدگاه زمانی آینده­مدار حرکت کرده­اند (بخشی پور رودسری و همکاران، ۱۳۸۴) .

وین هوون[۶] (۱۹۹۷)،  بهزیستی ذهنی را مجموعه ­ای از ارزیابی­های شناختی و عاطفی مرتبط با زندگی فرد و اینکه چقدر احساس خوبی دارد تعریف کرده است. روی هم رفته بهزیستی ذهنی بالا متشکل از سه عامل ویژه است:

  • فراوانی و شدت حالات عاطفی
  • فقدان نسبی اضطراب و افسردگی
  • رضایت کلی از زندگی

 

۱۳-۲- سبک زندگی

 

آدلر[۷] مفهوم سبک زندگی را برای اولین بار در سال ۱۹۰۰بیان کرد،  به اعتقاد وی سبک­های زندگی دائمی افراد،  شکل گسترش یافته سبک زندگی اولیه­ی اوست و یا مشاهدۀ برخورد افراد با سه تکلیف مهم زندگی خود که عبارتند از کار، جامعه و روابط صمیمانه می­توان به سبک زندگی آنان پی­برد، زیرا سبک زندگی در انتخاب کار و نحوه ارتباط با دیگران و عشق منعکس می­شود (شارف[۸]، ۲۰۰۰؛ ترجمه فیروزبخت، ۱۳۸۸) .

پیروان آدلر به تفصیل دربارۀ سبک زندگی، شکل گیری آن در دوران کودکی، نگرش­های اصلی دخیل در سبک زندگی، وظایف اصلی زندگی و تعامل آنها با یکدیگر بحث کردند و آن را در قالب درخت سبک زندگی نشان دادند. آنها همچنین مفاهیم ارزشی، انسان شناختی و فلسفی را مطرح ساختند و تمام زندگی را به صورت یکپارچه به تصویر کشیدند. سبک زندگی مهمترین عاملی است که هر کس زندگی خود را بر اساس آن تنظیم می­ کند، بر این اساس، سبک زندگی مجموعه­ی عقاید، طرح­ها و نمونه­های عادتی رفتار، هوی و هوس­ها و شیوه ­های تبیین شرایط اجتماعی یا شخصی است که نوع خاص واکنش فرد را تعیین می­ کند (فاچینو[۹] و همکاران، ۲۰۰۳) .

در سال­های اخیر اصول حاکم بر سبک زندگی، توجه محقق­های زیادی را به خود جلب نموده است،  نتیجۀ تحقیقات انجام شده، شیوه ­های مفید و مؤثری را برای بهتر زیستن در افراد جامعه،  بالاخص سالمندان به ارمغان آورده است. شیوه زندگی یک فرد معمولی شامل مجموعه رفتارهایی است که مدام یا عوامل  خطر­زایی سرکار دارد که عدم رعایت اصول بهداشتی مربوط به این عوامل موجب بیماری­ها و آسیب­های خطرناکی در فرد بوده و مسیر زندگی را با مشکلاتی مواجهه خواهد ساخت. بعضی از این عوامل خطر­زا زیستی هستند،  مثل توارث     ژن­های خاص، بعضی دیگر از آنها رفتاری هستند که صرف نظر از عوامل زیستی با نهادینه کردن اصول و    شیوه ­های زندگی تعریف شده توسط محققان و صاحب نظران،  موجب گردیده کیفیت زندگی افراد، علل الخصوص سالمندان ارتقاء یابد (سارافینو[۱۰]، ۲۰۰۲) .

سازمان بهداشت جهانی، سبک زندگی را از طریق زندگی بر اساس الگوهای مشخص و قابل تعریف رفتاری  می­داند که از تعامل بین ویژگی­های شخصیتی، بر هم کنش روابط اجتماعی و شرایط محیطی و موقعیت­های اقتصادی- اجتماعی حاصل می­شود. تعریف سازمان بهداشت جهانی می­گوید که الگوهای رفتاری مرتباً در واکنش به تغییرات محیطی و اجتماعی خود را سازگار می­ کنند و همچنین برای ارتقاء سلامتی و توانمند کردن مردم جهت تغییر رفتار و سبک زندگی­شان، نه تنها باید بر افراد تمرکز نمود بلکه بایستی شرایط اجتماعی را هم در نظر بگیریم. سازمان بهداشت جهانی اعتقاد دارد که سبک زندگی ایدآل وجود نداشته و بسیاری از عوامل تأثیر­گذار بر سبک زندگی، برای هر فرد ویژه­ی خودش می باشد. روش زندگی سالم، تلاش جهت کسب تعادل منطقی بین افزایش سلامتی شخص و ارتقاء سلامت دیگران و بهداشت جهانی جامعه است، تعریف مجدد سبک زندگی بایستی،  اجزایی را علاوه بر تغذیه و روش استفاده از الکل را شامل شود که روابط اجتماعی و    موقعیت­های اجتماعی و سایر ابعاد سلامتی  را در برگیرد (محمدی زیدی؛ ۱۳۸۳).

سبک زندگی  به معنای شیوه­ای است که فرد برای برخورد با تکالیف و حوادث زندگی بر می­گزیند. سبک زندگی معروف نحوه کنار­آمدن شخص با مسائل زندگی و یافتن راه­حل­ها و رسیدن به اهداف زندگی است (شارف، ۲۰۰۰؛ ترجمه فیروزبخت، ۱۳۸۸) .

همچنین، سبک زندگی را می توان، شیوه زندگی فرد دانست که شامل عواملی همچون ویژگی­های شخصیتی، تغذیه، ورزش، خواب، مقابله با استرس، حمایت اجتماعی و استفاده از دارو می­باشد. با ارزیابی سبک زندگی افراد می­توان میزان موفقیت های فردی و اجتماعی آنان را در زندگی مورد ارزیابی و بررسی قرار داد (کوکرهام[۱۱]، ۲۰۰۵).

سازمان بهداشت جهانی (۱۹۹۸)، سبک زندگی سالم را تلاش برای دستیابی به حالت رفاه کامل جسمی، روانی و اجتماعی توصیف کرده است. سبک زندگی سالم شامل رفتارهایی است که سلامت جسمی و روانی انسان را تضمین می­ کنند؛ به عبارت دیگر، سبک زندگی سالم در بردارندۀ ابعاد جسمانی و روانی است، بعد جسمانی شامل تغذیه، ورزش و خواب است و بعد روانی شامل ارتباطات اجتماعی، مقابله با استرس و معنویت است (لعلی و همکاران، ۱۳۹۱) .

سبک زندگی دارای اثرات تعیین کننده ­ای بر سلامت فرد بوده است و هر شخصی با داشتن الگوی زندگی روزانه مطلوب می ­تواند از رفاه کامل جسمی و روانی برخوردار باشد (متعارفی، ۱۳۸۳) .

اخیراً علت عمده مرگ و میر به بیماری­هایی بر می­گردد؛ که ناشی از سبک زندگی است، این بیماری­ها در طول مدت زمان طولانی (چندین سال) ایجاد می­شوند، اختلالات  ناشی از  سبک زندگی قابل پیشگیری و یا قابل تصحیح هستند به شرطی که در عادات و رفتارهایی که به ایجاد این مشکلات کمک می­ کنند، تغییر ایجاد شود (روک و هوارد[۱۲]، ۲۰۰۲) .

سبک زندگی، مجموعه ­ای از قوانین و راهنمایی­هایی است که فرد شکل می­دهد تا آن ها را در مسیر زندگی و به سمت اهدافش سوق دهد. اعتقادات مربوط به سبک زندگی به چهار گروه تقسیم می­شوند:

  • مفهوم خود یا خویشتن پنداری یعنی اعتقاد فرد به این که من هستم.
  • خود آرمانی یعنی اعتقاد فرد به اینکه من چه باید باشم یا مجبورم چه باشم تا جایی که در میان دیگران داشته باشم.
  • تصویری از جهان یعنی اعتقادات فرد درباره اطرافیان و محیط پیرامونش.
  • اعتقادات اخلاقی یعنی مجموعه چیزهایی که فرد درست یا نادرست می­داند (شفیع آبادی و ناصری، ۱۳۹۲).

 

  1. Gibson.T.C.
  2. ۲٫ Diener, E & Emmons, R. A.
  3. ۳٫ George, H.
  4. ۴٫ White, K.L & Klainer, L.M.
  5. ۵٫ Keyes, C.
  6. ۱٫ Veenhoven, R.
  7. Adler, A.
  8. ۳٫ Sharf, R. A.
  9. Fuchino, Y. Mizoue, T. Tokui, N & et all.
  1. Sarafino, E.P.

 

  1. ۱٫ Cockerham, W. C.
  2. Rock, J & Howard, W.
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:05:00 ب.ظ ]