کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          



جستجو



آخرین مطالب

 



  • اغلب نظریه­ها سرمایه اجتماعی را به بوردیو، پوتنام و کلمن نسبت می­ دهند که اخیراً فوکویاما[۱] را نیز باید به آنان افزود. در اکثر این تعاریف تشابه زیادی به چشم می­خورد اما در کنار این شباهت­ها، تفاوت­های معنی­داری نیز مشاهده می­شود که اغلب در کاربرد سرمایه اجتماعی در جنبه­ های مختلفی از قبیل تئوری­های اقتصادی، کنترل اجتماعی، رفتار خانوادگی، دموکراسی و حکومت، بیش و مشهود است. در ادامه به ارائه نظرات کلمن، بوردیو و پوتنام به عنوان پیشگامان این حوزه پرداخته می­شود( آشنا و دیگران، ۱۳۸۵).

     

     

    ۲-۲-۴-۱ سرمایه اجتماعی از دیدگاه پوتنام(۱۹۹۵)

     

    پوتنام از نظریه پردازان اصلی سرمایه اجتماعی(۱۹۹۸-۱۹۹۳) عمده تحقیقات وی بر روی تأثیر سرمایه­های اجتماعی بر نهادهای سیاسی و دموکراتیک است. وی سرمایه اجتماعی را مجموعه ­ای از مفاهیم مانند اعتماد، هنجارها و شبکه­ها می­داند که موجب ایجاد ارتباط و مشارکت بهینه اعضای یک اجتماع شده و منافع متقابل و گاهی مشترک آنان را تأمین می­ کند. به اعتقاد او اعتماد و عمل متقابل اعضا در شبکه به عنوان منابعی هستند که کنش­های اعضاء را تحت تأثیر قرار می­ دهند. او سرمایه اجتماعی را در جوامع امروزی مانند ابزاری در جهت رسیدن به توسعه سیاسی و اجتماعی می­داند. او وجود عنصر اعتماد را یک اصل اساسی در توسعه سیاسی بر می­شمارد و ابزار می­دارد که اعتماد منبع باارزشی از سرمایه اجتماعی است که وجود آن رابطه مستقیمی با توسعه اجتماعی دارد.

     

    ۲-۲-۴-۲ سرمایه اجتماعی از دیدگاه بوردیو(۱۹۹۰)

     

    یکی از بزرگترین تئوری­پردازان عصر حاضر که کم­تر از او سخن به میان آمده است، بوردیو است. نقطه عطف تفکر بوردیو به کارگیری استعاره­های قوی در تشریح رابطه قدرت و سلطه در اجتماع و به طور کلی قشربندی فرهنگی می­باشد. برجسته­ترین تئوری وی در خصوص سرمایه فرهنگی است. به نظر وی سرمایه فرهنگی در درون فضای اجتماعی ایجاد می­شود و سینه به سینه انتقال یافته و سپس به صورت فرهنگ، سرمایه­گذاری می­شود.

     

    ۲-۲-۴-۳ سرمایه اجتماعی از دیگاه کلمن(۱۹۹۸)

     

    کلمن سرمایه اجتماعی را به عنوان ابزاری برای دستیابی به سرمایه انسانی به کار می­برد. وی معتقد است که سرمایه اجتماعی عبارت است از آن جنبه از ساختار اجتماعی که به عنوان منابعی در اختیار اعضا قرار می­گیرد تا بتوانند به اهداف و منافع خود دست یابند. کلمن، سرمایه اجتماعی را موجب تقویت سرمایه انسانی می­داند و از دیدگاه وی، ساختار اجتماعی پدیدآورنده سرمایه اجتماعی است و موجب دستیابی به اهدافی است که در صورت نبود آن یا محقق نمی­شوند یا با هزینه بالاتری محقق خواهند شد(وال و دیگران[۲] ۱۹۹۸، به نقل از آشنا و دیگران، ۱۳۸۵).

     

    دانلود مقاله و پایان نامه

     

    به نظر پاکستون[۳]، سرمایه اجتماعی در مؤلفه پیوستگی­های عینی بین افراد به عنوان شبکه عینی که افراد را در یک فضای اجتماعی با یکدیگر پیوند می­دهد و نوعی پیوند ذهنی که موجب شکل­ گیری روابط مبتنی بر اعتماد متقابل و روابط عاطفی مثبت اعضای جامعه نسبت به یکدیگر می­شود را شامل می­گردد(ازکیا و غفاری، ۱۳۸۳: ۲۷۹).

     

    اما خلاصه­ترین تعریفی که از سرمایه اجتماعی به عمل آمده است و تا حدی در بردارنده تمامی تعاریفی است که از سرمایه اجتماعی ارائه شده است، تعریف فیلد از سرمایه اجتماعی است؛ وی مفهوم سرمایه اجتماعی را در سه کلمه که در ارتباطات مهم است بیان می­ کند. او بیان می­دارد که مردم زمانی که با یکدیگر ارتباط دارند، کارهایی انجام می­ دهند که به تنهایی قادر به انجام دادن آن نیستند یا برای انجام آن دچار مشکل می­شوند، هنگامی که مردم شبکه ­های ارتباطی ایجاد کرده و با اعضای آن شبکه که ارزش­های مشترک دارند رابطه دارند، این شبکه­ها به عنوان منابعی تلقی می­شود که سرمایه اجتماعی ایجاد می­ کند(فیلد[۴]، ۲۰۰۳: ۱).

     

    تعاریف بالا تنها بخشی از تعاریف عنوان شده در ادبیات سرمایه اجتماعی­اند. این مسئله نشان می­دهد که ویژگی­ غیر قابل مشاهده بودن سرمایه اجتماعی سبب شده است که هر محققی با برداشت نسبی­ که از سرمایه اجتماعی دارد به تعریف این پدیده جدید اقدام کند. اما این امر به مفهوم این نیست که تعاریف مذکور در مقابل هم هستند و نکات مشترکی بین آن­ها وجود ندارد بلکه با اندکی توجه می­توان فهمید که همه تعاریف به یک نکته اشاره می­ کنند و بر اساس همین نکته مشترک می­توان یک تعریف جامع از سرمایه اجتماعی عنوان کرد:

     

    به طور کلی سرمایه اجتماعی را می­توان به معنای مجموعه منابعی دانست که روابط اجتماعی را تسهیل می­ کند و به وسیله آن می­توان از توانایی­های افراد در جهت منافع شخصی و سود جمعی بهره برد. روابط اجتماعی در چارچوب ارزش­ها و هنجارهای خاصی صورت می­گیرد که از جامعه­­ای به جامعه دیگر متفاوت است(سعادت، ۱۳۸۷: ۳-۴).

     

    ۲-۲-۵ تعریف مفهومی سرمایه و سرمایه اجتماعی

     

    سرمایه، ثروتی است مولد درآمد یا منبعی که شخص می ­تواند جهت ایجاد درآمد یا منابع اضافی دیگر به کار برد. در اقتصاد سیاسی مارکس، سرمایه به عنوان کار حجیم یا انباشته تعریف می­شود که در مناسبات اجتماعی ایجاد می­شود و از آن برای انباشت بیش­تر سرمایه استفاده می­شود. بوردیو نیز سرمایه را کار انباشته تعریف می­ کند. دریافت بوردیو از سرمایه وسیع­تر از معنای پول و سرمایه در اقتصاد است. سرمایه یک منبع عام است که می ­تواند شکل پولی و غیر پولی و همچنین ملموس به خود گیرد، بنابراین به نظر بوردیو، سرمایه هر منبعی است که در عرصه خاصی اثربگذارد و به فرد امکان دهد که سود خاصی را از طریق مشارکت در رقابت بر سر آن به دست آورد(بوردیو، ۱۳۸۰: ۳۱).

     

    سرمایه اجتماعی در جریان اصلی جامعه­شناسی آمریکا به ویژه در روایت­کارکردگرایانه آن عبارت است از روابط دو جانبه، تعاملات و شبکه­هایی که در میان گروه­های انسانی پدیدار می­شود و سطوح اعتمادی که در میان گروه و جماعت خاصی به عنوان پیامدها و تعهدات و هنجارهایی پیوسته با ساختار اجتماعی یافت می­شود.

     

    برای تعریف سرمایه اجتماعی بهتر است از مصادیق­ها و امثال­ها شروع کنیم تا بتوانیم به تعریف مشخصی برسیم. اگر از تمثیل بهره بگیریم سرمایه اجتماعی همانند نوعی روغن اجتماعی است که در مناسبات بین افراد نقش ایفا می­ کند؛ یعنی در عین تسهیل­کنندگی مناسبات، چسبندگی هم ایجاد می­ کند؛ به عبارتی هم چسب اجتماعی و هم روغن اجتماعی است. از یک سو بسیاری از زبری­های مهره­های اجتماعی، یعنی افراد و واحدها را که در اصطکاک با هم قرار می­گیرند، تسهیل می­ کند و از بین می­برد؛ یعنی از تنش برخوردها و مناسبات افراد می­کاهد. در عین حال، همچون چسب اجتماعی افراد را در کنار هم و در محیط تعامل اجتماعی نگه می­دارد، می­توان سرمایه اجتماعی را محیطی با مجموعه شرایط و مجوعه قواعد اخلاقی- اجتماعی و رفتاری دانست که به طور ضمنی رفتار افراد را شکل می­دهد و کمک می­ کند تا سرمایه انسانی و سرمایه مادی و اقتصادی بتوانند در تعامل با هم به یک رشد پویا برسند. بنابراین سرمایه اجتماعی بستر و فضایی است که تعامل نیروهای انسانی و استفاده این نیروی انسانی از سرمایه مادی را کم تنش و کم هزینه می­ کند. سرمایه اجتماعی یک متغیر چند وجهی است نخست آنکه یک متغیر کلان غیر قابل مشاهده است؛ دوم آنکه متغیری است که هم در سطح فرد و هم در سطح کلان وجود دارد. اشکالی که در اینجا به وجود می­آید آن است که سرمایه اجتماعی ممکن است در بسیاری از موارد در سطح خرد تقویت شود، در حالی که در همان زمان سرمایه اجتماعی در سطح کلان در حال تخریب است(عبدالهی آرانی، ۱۳۸۳).

     

    منظور از سرمایه اجتماعی، هنجارها و شبکه­هایی است که مردم را قادر می­سازد تا دست به کنش جمعی بزنند. این تعریف چندین مقصود را در بر می­آورد، اولاً، نه بر پیامدها بلکه بر منابع سرمایه اجتماعی متمرکز است، در حالی که می­پذیرد ویژگی­های مهم سرمایه اجتماعی از قبیل اعتماد و هنجارها متقابل در طی فرآیند مکرر پدید آمده­اند. ثانیاً، این تعریف ابعاد مختلف سرمایه اجتماعی را در خود جای می­دهد و می­پذیرد که اجتماعات کمابیش بدانها دسترسی داشته باشند. ثالثاً، در حالی که تعریف اجتماع را به عنوان واحد درجه اول تحلیل معرفی می­ کند، در ضمن می­پذیرد که افراد و خانواده­ها قادرند سرمایه اجتماعی را از آن خود کنند و به علاوه نحوه سازماندهی خوداجتماع تا حدودی زیادی به مناسبات آنها با دولت برمی­گردد. تأثیری که دولت­های ضعیف، دشمن صفت­یابی تفاوت بر زندگی اجتماع و طرح­های توسعه­ای باقی می­گذارند، با دولت­هایی که قراردادها را محترم می­شمارند و در برابر فساد مقاومت می­ورزند، عمیقاً متفاوت است(پورتز[۵]، ۱۹۹۶ : ۲۱).

     

    سرمایه اجتماعی، مفهومی اساسی است که در دهه­های اخیر به عنوان دارایی با ارزشی برای توانمندی سازمان­ها(تیمبرلیک[۶]، ۲۰۰۵: ۴۴-۳۴) و تولید و افزایش سرمایه انسانی- اقتصادی پذیرفته شده است (شریفیان ثانی، ۱۳۸۰: ۸-۵).

     

    مفهوم سرمایه اجتماعی را به طور کلی می­توان منابعی تعریف کرد که میراث روابط اجتماعی­اند و کنش جمعی را تسهیل می­ کنند. این منابع که از طریق اجتماعی شدن حاصل می­شوند در برگیرنده اعتماد، هنجارهای مشارکتی و شبکه­هایی از پیوندهای اجتماعی است که موجب گرد آمدن افراد به صورتی منسجم و با ثبات در داخل گروه به منظور تأمین هدفی مشترک می­گردد(زاهدی، ۱۳۸۲: ۲۷۴).

     

    سرمایه اجتماعی ثروت یا ارزشی است که از آن می­توان برای افزایش یا ایجاد منابع در اختیار و یا جدید استفاده کرد. سرمایه اجتماعی بیانگر کم و کیف روابط اجتماعی و نحوه تعاملات کنشگران اجتماعی است. وزن و تنوع روابط و تعاملات اجتماعی در مقیاس­های خرد، میانی و کلان تعیین کننده میزان سرمایه اجتماعی است(غفاری، ۱۳۹۰: ۳۵).

     

    بانک جهانی نیز سرمایه اجتماعی را پدیده­ای می­داند که حاصل تأثیر نهادهای اجتماعی، روابط انسانی و هنجارها بر روی کیفیت تعاملات اجتماعی است(مور[۷]، ۱۹۹۷).

     

    توسلی(۱۳۸۱) معتقد است، مفهوم سرمایه اجتماعی صبغه جامعه­شناختی دارد، به این لحاظ که هم می ­تواند از جامعه سنتی برگرفته شود و هم از محیط­های سازمانی نوین نشأت بگیرد.

     

    سرمایه اجتماعی را می­توان حاصل پدیده­های ذیل در یک سیستم اجتماعی دانست: اعتماد متقابل؛ تعامل اجتماعی متقابل؛ گروه­های اجتماعی با احساس هویت جمعی و گروهی؛ احساس وجود تصویری مشترک از آینده؛ کارگروهی(علوی، ۱۳۸۰: ۳۴ به نقل از فلورا، ۱۹۹۹).

     

    سرمایه اجتماعی موجب می­شود که اعضاء یک جامعه به هم اعتماد کنند و به تشکیل گروه­ها و مجامع داوطلبانه بپردازند. توانایی کار جمعی و معاشرت­پذیری به معنی پذیرش صداقت، اتکاء­پذیری، قابلیت اعتماد کردن، اطمینان و حسن وظیفه است. آنچه که موجب تقویت سرمایه اجتماعی در هر جامعه­ای می­شود، این است که افراد در یک جامعه تنها به فکر منافع خود نبوده و تنها در جهت دستیابی به آن عمل نکنند، بلکه به انجام کار جمعی در قالب گروه­ها و تشکل­های داوطلبانه و غیرداوطلبانه بپردازند. سرمایه اجتماعی یک مجموعه از نهادهای زیربنایی اجتماعی نیست، بلکه حلقه اتصال دهنده افراد در قالب نهادها، شبکه­ها و تشکل­های داوطلبانه است. سرمایه اجتماعی شامل شبکه ­های اجتماعی و هنجارهای وابسته آن است که بر تولید و سلامت یک جامعه تأثیر می­گذارد(سویری و همکاران، ۱۳۹۰: ۱۲۳).

     

    ۱٫Fukayama

     

    ۱٫Wall et al

     

    ۲٫Paxton

     

    ۱٫Field

     

    ۱٫Portes

     

    1. Timberlake

    ۲٫Moore

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1399-06-07] [ 06:42:00 ب.ظ ]




  • ویژگی­های مفهوم سرمایه در سرمایه اجتماعی

     

    ۱-سرمایه اجتماعی مالک خصوصی ندارد و مالک آن، گروه یا جامعه است.

     

    ۲-فرد به تنهایی حق قانونی اجرای حقوق مالکیت را ندارد.

     

    ۳-کارایی سرمایه یعنی انتظار انسجام اجتماعی، همکاری و اعتماد بیشتر و سود مادی حاصل از سرمایه اجتماعی، جنبه فرعی آن را تشکیل می­دهد.

     

    ۴-مصرف سرمایه باعث افزایش آن می­شود.

     

    ۵-این سرمایه قابلیت صادرات و واردات را ندارد(وحید و همکاران، ۱۳۸۳: ۶۶).

     

    ۲-۲-۷ انواع سرمایه و رابطه آن با سرمایه اجتماعی

     

    مهمترین عنصری که در میان اندیشمندان موجب تفکیک میان انواع سرمایه اجتماعی شده است، مفید یا مضر بودن آن برای کل اجتماع است. با توجه به این نکته می­توان به تفکیکی که فیلد (۲۰۰۳) میان سویه مثبت و سویه منفی سرمایه اجتماعی قائل شده است اشاره کرد. او دغدغه بوردیو را باز می­گوید: داشتن روابط محکم و مؤثر همواره از آن عده ­ای خاص است و استفاده از آنها همواره می ­تواند به زیان محرومان اجتماعی باشد.

     

     

    یکی از مفیدترین تمایزات نظری انجام شده در حوزه سرمایه اجتماعی، مربوط به تمایز مایک وولکاک[۱] میان سه نوع سرمایه اجتماعی است:

     

    ۱٫سرمایه اجتماعی الزام آور، که مشخص کننده پیوندها میان مردم متشابه در موقعیت­های مشابه است، مانند خانواده اولیه، دوستان نزدیک و همسایگان؛

     

    ۲٫سرمایه اجتماعی پیونددهنده، که شامل پیوندهای دورتر از افراد متمایل به هم است، مانند دوستان دور و همکاران؛

     

    ۳٫سرمایه اجتماعی مربوط کننده، که مردم نامتشابه را در موقعیت­های نامشابه در دسترس هم قرار می­دهد، مانند کسانی که کاملاً خارج از اجتماع قرار گرفته­اند، بنابراین اعضا را قادر می­سازد که محدوده وسیع­تری از منابع را نسبت به داخل اجتماع در اختیار داشته باشند(ولکاک، ۲۰۰۱: ۱۳).

     

     

     

    انواع مختلف سرمایه عبارت است از:

     

    ۱٫سرمایه فیزیکی: ماشین­آلات، تجهیزات و مانند آن در این نوع سرمایه قرار می­گیرد؛

     

    ۲.سرمایه مالی: به درآمد پولی و همچنین دیگر منابع و دارایی­های مالی گفته می­شود و تظاهر نهادینه­اش را در حقوق مالکیت تبلور می­یابد، مثلاً پول و اشیای مادی که می­توان برای تولید و خدمات به کار برد(نازک­تبار و ویسی، ۱۳۸۷: ۴). شکل اقتصادی سرمایه، مانند دارایی­های منقول و ثابت در یک سازمان بلافاصله قابل تبدیل به پول است(انصاری، ۱۳۸۳).

     

    ۳٫سرمایه طبیعیمثل خاک، آب، معادن و دیگر منابع طبیعی(شارع­پور، ۱۳۸۰)؛

     

    ۴٫سرمایه انسانی: شکل دیگر سرمایه است. سرمایه انسانی یک مفهوم اقتصادی است. ویژگی­های کیفی انسان اعم از آموزش، تخصص، مهارت، داشتن خلاقیت، دانش و نوآوری عموماً نوعی سرمایه به شمارمی­رود. به عبارت دیگر، سرمایه انسانی را می­توان ارتقا و بهبود ظرفیت تولیدی افراد جامعه نامید(علوی راد و نصیر زاده، ۱۳۸۰)؛

     

    ۵٫سرمایه فرهنگی: به شکل­های مختلف وجود دارد؛ شامل تمایلات و عادات دیرین که در فرآیند جامعه­پذیری، انباشت اشیای فرهنگی با ارزش مثل نقاشی و صلاحیت­های تحصیلی و آموزش رسمی حاصل آمده است. ترنر در تعریفی دیگر سرمایه فرهنگی را مجموعه نهادها، عادات، منش­ها، شیوه ­های زبانی، مدارک آموزشی، ذوق و سلیقه­ها و شیوه ­های زندگی که به طور غیررسمی بین افراد شایع است تعریف می­ کند( نازک­تبار و ویسی، ۱۳۸۷: ۵). کالینز سرمایه فرهنگی را شامل منابعی نظیر مکالمه­های از پیش­اندوخته در حافظه، شیوه زبانی، انواع خاص دانش، مهارت، حق ویژه تصمیم ­گیری و حق دریافت احترام می­داند. به عبارتی سرمایه فرهنگی، نوع دیگر سرمایه است که در یک سازمان وجود دارد، مانند تحصیلات عالیه اعضای سازمان که این نوع سرمایه نیز در برخی موارد و تحت شرایطی قابل تبدیل به سرمایه اقتصادی است(انصاری، ۱۳۸۳: ۲).

     

     

    ۶٫سرمایه اجتماعی: مجموعه بالقوه است که با عضویت در شبکه ­های اجتماعی کنش­گران و سازمان­ها به وجود می­آید، به عبارتی، شامل روابط مبتنی بر اعتماد و بده­بستان(معامله به مثل) در شبکه ­های اجتماعی است(شارع­پور، ۱۳۸۳)، سرمایه اجتماعی به ارتباط­ها و مشارکت اعضای یک سازمان توجه دارد و می ­تواند به عنوان ابزاری برای رسیدن به سرمایه­های اقتصادی باشد. از نظر بوردیو، سرمایه اجتماعی در ممالک سرمایه­داری به عنوان ابزاری برای تثبیت و تقویت جایگاه اقتصادی افراد به شمار می­رود. در این ممالک سرمایه اقتصادی پایه است و سرمایه اجتماعی و فرهنگی ابزاری برای تحقق آن به شمار می­آید. می­توان نتیجه گرفت که دیدگاه بوردیو در زمینه سرمایه اجتماعی، تنها یک دیدگاه ابزاری است؛ پس اگر سرمایه اجتماعی نتواند موجب رشد سرمایه اقتصادی شود، کاربردی نخواهد داشت(انصاری، ۱۳۸۳).

     

    ۷٫سرمایه نمادین: استونر و ترنر[۲] به نوع دیگر از سرمایه به نام سرمایه نمادین اشاره می­ کنند که با بهره گرفتن از سمبل­ها برای مشروعیت بخشیدن به تصرف سطوح و گونه­های متغیری از سه نوع سرمایه­ یاد شده می­انجامد. این شکل­های مختلف سرمایه کاملاً مستقل از یکدیگر نیستند. بلکه به یکدیگر وابستگی متقابل دارند و تقویت کننده یکدیگرند. سرمایه اجتماعی و فرهنگی نقش مهمی در شکل­ گیری سرمایه انسانی دارد و همچنین عکس این مسئله نیز صادق است. برای نمونه، یک مدیر ممکن است تصمیم بگیرد تا برای خرید فناوری جدید سرمایه­گذاری کنند(سرمایه فیزیکی) او ممکن است یک دوره آموزشی برای پرسنل خود فراهم کند(سرمایه انسانی) یا ممکن است با یک اردوی خارج از محل کار، روحیه کارگروهی را در آن­ها تقویت کند (سرمایه اجتماعی) (نازک تبار و ویسی، ۱۳۸۷: ۶).

     

    ۲-۲-۸ سرمایه اجتماعی و سطوح تحلیل آن

     

    یکی از نکات با اهمیّت در تعریف سرمایه اجتماعی، مشخص کردن سطح تحلیل سرمایه اجتماعی است. سرمایه اجتماعی را می­توان در دوسطح سرمایه اجتماعی فردی و سرمایه اجتماعی جمعی، در نظر گرفت. برای اندازه ­گیری سرمایه اجتماعی فردی، واحد سنجش فرد است و واحد تحلیل هم فرد است. در اندازه ­گیری سرمایه اجتماعی جمعی، واحد سنجش فرد است، اما واحد تحلیل گروه­ها، اجتماعات، جوامع و یا کشورها هستند(اصغر­پور ماسوله، ۱۳۸۵).

     

    به منظورتوصیف فضای مفهومی سرمایه اجتماعی، می­بایست ضمن تعریف این مفهوم،آن را از لحاظ گونه­های سطوح، ابعاد و ویژگی­های کلید آن مورد بررسی قرار داد. بیش­تر محققین سرمایه اجتماعی، آن را در سه سطح خرد، میانی و کلان تقسم کرده­اند.

     

    سطح خرد: در این سطح تعریف سرمایه اجتماعی، بر روابط فردی و شبکه ­های ارتباطی بین افراد، هنجارها و ارزش­های غیررسمی حاکم بر آن تأکید می­گردد. در این سطح منافعی مورد نظر است که فرد به سبب عضویت در گروه و بهره ­برداری از سرمایه اجتماعی به دست می­آورد.

     

    سطح میانی: این نوع سرمایه اجتماعی، به سرمایه اجتماعی رابط نیز معروف است و شامل پیوندها و روابط عمودی است که بین سازمان­ها و گروه­ها وجود دارد. این مؤلفه برای اولین بار توسط کلمن مطرح شد. تعریف وی از سرمایه اجتماعی، به طور ضمنی روابط حاکم در درون ساختار، گروه­ها و روابط بین افراد هم تراز را در بر می­گیرد. او مفهوم سرمایه اجتماعی را به گونه­ای گسترش می­دهد که علاوه بر پیوندهای افقی، شامل پیوندهای عمودی نیز می­شود و روابط میان گروه­ها را نیز شامل می­شود.

     

    سطح کلان: فراگیرترین سطح سرمایه اجتماعی، سطح کلان است که شامل رسمی­ترین روابط و ساختارهای نهادی است. این سطح از سرمایه اجتماعی به محیط سیاسی و اجتماعی می ­پردازد که به ساختارهای اجتماعی شکل می­دهد. رژیم سیاسی، سلطه قانون، نظام قضایی و آزادی­های سیاسی و مدنی، نهادهایی است که  از طریق آن­ها سرمایه اجتماعی کلان شکل می­گیرد. در سطح کلان تعداد زیادی از گروه­های داوطلبانه بر مبنای روابط افقی و اعتماد وجود دارد که سرمایه اجتماعی را تولید می­ کنند و همه اعضای جامعه از آن بهره­مند می­شوند. از آن جا که نمی­توان واقعیت­های مجود در جامعه را فقط در یک سطح در نظر گرفت، لذا می­توان گفت که تحلیل در یک سطح، به طور اجتناب­ناپذیر وابسته به دو سطح دیگر خواهد بود.

     

    به طور کلی می­توان گفت ادغام سطوح مختلف سرمایه اجتماعی می ­تواند تأثیرات نیرومندی در سطح جامعه داشته باشد. نهادهای سطح کلان می­توانند یک محیط توانمندی را برای توسعه نهادهای سطح خرد فراهم کنند و انجمن­های محلی نیز به حفظ مؤسسات ملی و منطقه­ای کمک می­ کنند که در نهایت باعث افزایش موجودی سرمایه اجتماعی در جامعه خواهد شد(قاسمی و کاظمی، ۱۳۸۸: ۹-۱۰).

     

    ۱٫Woolcock

     

    ۱٫Astvnr & Turner

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:42:00 ب.ظ ]




  • در تحقیقات گوناگون برای سرمایه اجتماعی، ابعاد گوناگونی مورد توجه قرار گرفته است. « گروتارت و دیگران[۱]» (۲۰۰۴ و ۲۰۰۵)  شش بُعد را برای سرمایه اجتماعی بیان کرده­اند: ۱) گروه­ها و شبکه­ها ۲) اعتماد و انسجام ۳) کنش جمعی و تعاون ۴) ارتباطات و اطلاعات ۵) پیوند اجتماعی و شمول ۶) تقویت واکنش سیاسی. «وولکاک دو ناریان[۲]» (۲۰۰۰) و «جنیفر پرس[۳]» (۲۰۰۳)  سرمایه اجتماعی را در دو بُعد درون گروهی، (پیوند دهنده) و پیوندهای برون گروهی ( متصل کننده)  سنجیده­اند. ویژگی اصلی سرمایه اجتماعی گروهی، وجود پیوندهای قوی (چسب­های اجتماعی) در بین اعضای مثلا̋ یک خانواده یا یک گروه قومی است و ویژگی اصلی سرمایه اجتماعی قوی است(شارع­پور، ۱۳۸۵). «هافمن و دیگران[۴]» (۲۰۰۵) نیز با بررسی پیشینه سرمایه اجتماعی آن را به پنج بُعد: ۱) کانالهای اطلاعاتی ۲ هنجارهای اجتماعی ۳) هویت ۴) وظایف و انتظارات و ۵) ساختار اخلاقی تقسیم می­ کنند.

     

     

    پاملاپاکسون[۵]، برای سرمایه اجتماعی دوبعد قائل می­شود: پیوندهای عینی و پیوندهای ذهنی.

     

    آدرس سایت برای متن کامل پایان نامه ها

     

    ۱-پیوندهای عینی: منظور از این نوع سرمایه اجتماعی، پیوندهای عینی میان افراد و ساختار شبکه­ای عینی است که افراد را به یکدیگر پیوند می­دهد. این بعد، ارتباط افراد را درفضای اجتماعی نشان می­دهد.

     

    ۲-پیوندهای ذهنی: پیوندهای ذهنی به مفهوم خاص آن به معنای متقابل، اعتمادزا و دربرگیرنده احساسات مثبت است (پاکستون، ۲۰۰۲: ۲۵۷).

     

    در هر صورت، سرمایه اجتماعی در هریک از سطوح خرد، میانه و کلان، اثر خود را بر توسعه به عنوان کنش میان دو نوع سرمایه اجتماعی مشخص اعمال می­ کند:سرمایه اجتماعی ساختاری و سرمایه اجتماعی شناختی

     

    بعد ساختار به جنبه­ای قابل رؤیت و عینی­تر سرمایه اجتماعی اطلاق می­شود؛ مانند شبکه­ها، تشکل­ها، نمادها، قوانین و تشکیلات شکل گرفته توسط آن­ها. سرمایه اجتماعی ساختاری بیش­تر با شبکه­ها در ارتباط است که از طریق آن­ها همکاری، به خصوص فعالیت­های جمعی دارای منافع متقابل شکل می­گیرد. گروه­های ورزشی و گردهمایی با همسالان مثال­های سرمایه اجتماعی ساختاری هستند.

     

    بعد شناختی که گاهی از آن با عنوان سرمایه اجتماعی ذهنی یاد می­شود به ارزش­ها، اعتماد، گرایش­ها و عقاید مشترک ناظر است و به همین دلیل بیش­تر امری ذهنی و نامحسوس است(میشل و بوسرت[۶]، ۲۰۰۷).

     

    ۲-۲-۱۰ گونه­های سرمایه اجتماعی

     

    سرمایه اجتماعی برحسب نوع گروهی که در آن سرمایه اجتماعی پدید می­آید به دو گونه تقسیم می­شود:

     

    ۱-سرمایه اجتماعی درون گروهی: در این گونه از سرمایه اجتماعی اشاره به روابطی مبتنی بر اعتماد و همکاری میان اعضای یک گروه دارد و سایر گروه­ها برای این گروه غریبه می­شوند و منافع حاصله از سرمایه اجتماعی فقط توسط اعضای گروه مورد بهره ­برداری قرار می­گیرد.

     

    ۲-سرمایه اجتماعی برون­گروهیاین گونه از سرمایه اجتماعی روابط مبتنی بر اعتماد گروه­ها با یکدیگر(گروه با غریبه­ها) اشاره دارد. ولکاک علاوه بر دو نوع مذکور، گونه­ دیگری به سرمایه اجتماعی اضافه می­ کند.

     

    ۳-سرمایه اجتماعی اتصالی: که مبین همبستگی بین افراد غیرهمانند در موقعیت­های متفاوت را نشان می­دهد(ولکاک، ۲۰۰۱: ۱۴-۱۳).

     

    ۲-۲-۱۱ مزایای سرمایه اجتماعی

     

    بنابر عقیده لینا و وان بورن[۷]، سرمایه اجتماعی از چهار طریق منجر به پیامدهای سودمند می­گردد:

     

    ۱-سرمایه اجتماعی به منزله­ یک مجوز برای تعهد فردی: وقتی سرمایه اجتماعی در یک جامعه یا سازمان، بالاست افراد برای صرف­نظر کردن از منافع فردی کوتاه مدت خود به نفع منافع و هدف­های بلند مدت مبنا و دلیل عقلایی دارند. اگر افراد معتقد باشند که تلاش­هایشان برای موفقیت کل جامعه یا سازمان، ضروری است؛ احتمال بیش­تری وجود دارد که به انجام کارهایی بپردازند که از نظر جامعه یا سازمان مفید است و احتمال انجام اعمالی که تنها منافع فردی آن­ها را برآورده می­سازد، کاهش می­یابد.

     

    ۲-سرمایه اجتماعی به منزله­ تسهیل کننده ایجاد یک سازمان کاری انعطاف­پذیر: سرمایه اجتماعی می ­تواند به ایجاد انعطاف­پذیری در انجام کارها به جای سختی و عدم انعطاف، کمک نماید. سرمایه اجتماعی سازمانی با تأکید بر هویت و عمل جمعی و اتکاء بر اعتماد ایجاد می­شود و به جای نظارت رسمی و مشوق­های اقتصادی؛ قابلیت انطباق و اثربخشی وظایف کاری انعطاف­پذیر در کنار عملکرد بالا را تسهیل می­نماید.

     

    ۳-سرمایه اجتماعی به منزله­ ابزار اداره عمل جمعی: سرمایه اجتماعی می ­تواند به انجام وظایف به صورت جمعی، کمک شایانی نماید؛ زیرا به عنوان یک عامل جایگزین برای قرادادها، مشوق­ها و مکانیزم­های نظارت رسمی که در سیستم­هایی با سرمایه اجتماعی کم یا بدون سرمایه اجتماعی ضروری هستند، عمل می­نماید. در زبان اقتصاددانان، سرمایه اجتماعی هزینه­ های مبادله را کاهش می­دهد و در زبان رفتار سازمانی می ­تواند به عنوان جایگزینی برای رهبری عمل نماید.

     

    ۴-سرمایه اجتماعی به منزله­ی تسهیل­کننده ایجاد سرمایه مفهومی: ناهاپیت و گوشال شرح داده­اند که چگونه اشکال مختلف سرمایه اجتماعی، می­توانند ایجاد سرمایه مفهومی درون جامعه یا سازمان را به وسیله ارائه یک محیط سازنده برای ترکیب و مبادله اطلاعات و دانش، تسهیل نمایند. بر طبق نظر ناهاپیت و گوشال این امر به چندین طریق اتفاق می­افتد؛ مثلاً سرمایه اجتماعی می ­تواند ابزاری برای دستیابی و توزیع اطلاعات ارائه نماید که اغلب نسبت به مکانیزم­های رسمی کاراکتر بوده و هزینه کمتری دارد. زبان، استعاره­ها و دیدگاه­های مشترک که اغلب در سازمان­هایی با سرمایه اجتماعی بالا یافت می­شوند، می­توانند از جمله راه­های مؤثر و کارایی انتقال دانش و افزایش سرمایه مفهومی سازمان باشند. از دیدگاه آدلر و وان[۸]، اولین مزیت مستقیم سرمایه اجتماعی، توزیع اطلاعات است. سرمایه اجتماعی دسترسی به منافع و وسیع­تر اطلاعات را تسهیل نموده و کیفیت، مربوط بودن، مناسبت و به جا بودن اطلاعات بهبود می­بخشد. این دو محقق، ایجاد راه­های نفوذ و کنترل و قدرت به منزله دومین مزیت سرمایه اجتماعی در نظر می­گیرند. همچنین بیان می­دارند که انسجام، سومین مزیت سرمایه اجتماعی است. از نظر این دو محقق، هنجارها و اعتقادات اجتماعی قوی که با درجه بالایی از همبستگی شبکه اجتماعی همراه است، اطاعت از قوانین مرکزی را تشویق نموده و نیاز به کنترل­های رسمی را کاهش می­دهد(درانی و رشیدی،۱۳۸۷: ۴).

     

    ۱٫Grvtart  et al.

     

    ۲٫Woolcock Do Narian

     

    ۳٫Jennifer Press

     

    ۴٫Haffman et al.

     

    ۱٫Pamlapaksvn

     

    ۲٫Michelle & Bvsrt

     

    ۱٫Linav & Van Buren

     

    ۱٫Adler and Van

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:41:00 ب.ظ ]




  • وجوه منفی سرمایه اجتماعی از دو جنبه بررسی می­گردد؛ یکی تأثیر سرمایه اجتماعی در تقویت نابرابری(زیرا فواید سرمایه اجتماعی به شکل نابرابر توزیع شده است، و افراد دارای اتصالات بیشتر از مزایای آن بیشتر بهره می­گیرند) و دیگری نقش سرمایه اجتماعی در حمایت از رفتارهای ضد اجتماعی است( مانند همبستگی اجتماعی میان گروه­های مخرب، حال چه این مخرب بودن ویژگی و هدف آگاهانه آنها باشد و چه محصول جانبی و ناخواسته آنها). در میان متفکرین، برای مثال پاتنام می­گوید که سرمایه اجتماعی بی­ضرر است و تنها مقداری هزینه دارد. فوکویاما سرمایه اجتماعی را خیر عمومی هم برای اقتصاد و هم برای کل جامعه می­داند و تنها بعدها از اثرات منفی آن یاد می­ کند. پاتنام نه تنها از اثرات منفی سرمایه اجتماعی بلکه از اثرات منفی سرمایه فیزیکی و همچنین سرمایه انسانی یاد می­ کند و به ترتیب اسلحه و شکنجه را مثال می­زند که البته احتمال اثرات منفی تولید شده توسط سرمایه اجتماعی را بیش از سرمایه فیزیکی و انسانی برآورد می­ کند. اعتماد نقش مهمی را در مفهوم فوکویا ما از سرمایه اجتماعی بازی می­ کند و او نتایج منفی سرمایه اجتماعی را با بهره گرفتن از ایده« شعاع محور اعتماد» تشریح می­نماید. هرچه شعاع اعتماد محدود به اعضای خود گروه باشد، احتمال بروز اثرات منفی بیشتر می­شود(فوکویاما به نقل از فیلد، ۱۳۸۶: ۱۲۳). بوردیو و کلمن نیز درباره وجوه منفی سرمایه اجتماعی مطلع بوده ­اند اما در کل همه آنها به اندازه کافی به این وجوه منفی نپرداخته­اند.

     

     

    به طور کلی و مختصر جنبه­ های منفی سرمایه اجتماعی شامل موارد ذیل است:

     

    ۱-تثبیت نابرابری­های اجتماعی؛

     

    ۲-از دست دادن خلاقیت و آزادی افراد در پی حمایت گروهی و تقویت همبستگی؛

     

    ۳-تشویق و ترغیب نژادپرستی در پی تأکید بیش از حد بر گروه و شبکه اجتماعی خاص؛

     

    ۳-تشویق و ترغیب نژادپرستی در پی تأکید بیش از حد گروه و شبکه اجتماعی خاص؛

     

    ۴-اثر سوء قدرت شبکه ­های اجتماعی به جهت ارضاء نیازهای احساسی و کم شدن وابستگی زوج­ها در خانواده؛

     

    ۵-سرمایه اجتماعی به عنوان ابزاری در اختیار نخبگان جامعه است تا به وسیله آن بر دامنه امتیازات خود بیافزایند.

     

    باید توجه داشت که سرمایه اجتماعی یک ویژگی ژنتیکی فطری نیست، بلکه پدیده­ای برخاسته از تجارب تاریخ مردم است و لذا همواره در معرض تغییر قرار دارد. شناسایی میزان و روند سرمایه اجتماعی در میان مردم جامعه می ­تواند به شناسایی روند تحولات فرهنگی و اجتماعی آن جامعه کمک زیادی بکند(شارع­پور، ۱۳۸۵: ۱۱۳).

     

    در دو دهه اخیر، گسترش کاربرد و مفهوم سرمایه اجتماعی در متون علمی و پژوهشی، اسناد مربوط به سیاست گذاری­ها و برنامه ­ریزی­های توسعه اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی در کشورهای مختلف جهان با روند فزاینده­ای ادامه دارد. امروزه سرمایه اجتماعی را یکی از اجزای ثروت ملت­ها و توسعه پایدار، یکی از ابزارهای ظرفیت­سازی در اجتماعات، تدبیری برای پیشگیری و کاهش مشکلات اجتماعی و عاملی برای موفقیت برنامه ­های رفاه اجتماعی و ارتقای سلامت فردی و اجتماعی می­دانند(توالایی و شریفیان ثانی، ۱۳۸۴).

     

     

    در مجموع می­توان از سرمایه اجتماعی به عنوان ابزاری برای نیل به اهداف سیاست اجتماعی استفاده کرد. به همین دلیل توصیه می­شود که در طراحی، اجرا و ارزیابی برنامه­ها، به طور صریح به ملاحظات مربوط به سرمایه اجتماعی توجه داشت.

     

    ۲-۲-۱۳ عناصر و مؤلفه­های سرمایه اجتماعی

     

    برخی عناصر اصلی سرمایه اجتماعی عبارتند از: آگاهی به امور عمومی، سیاسی و اجتماعی،/اعتماد عمومی/اعتماد نهادی/مشارکت غیررسمی همیارانه/مشارکت غیررسمی خیریه­ای/ مشارکت غیررسمی مذهبی/شرکت در اتحادیه­ها، انجمن­ها، سازمان­ها و مؤسسات مدنی رسمی. با این وجود به نظر ما مؤلفه­های اعتماد اجتماعی، انسجام اجتماعیی،مشارکت اجتماعی و تعلق اجتماعی که در یک رابطه متعامل قرار گرفته و هر کدام تقویت­کننده دیگری­اند، از مؤلفه­های اصلی سرمایه اجتماعی محسوب می­شوند. این چهار مؤلفه از مفاهیم کلیدی جامعه­شناسی نیز هستند.

     

    ۲-۲-۱۳-۱ اعتماد اجتماعی

     

    اعتماد در لغت به معنای تکیه کردن، واگذاشتن کاری به کسی، اطمینان، وثوق، باور و اعتماد است(معین، ۱۳۷۵: ۳۰۲). این واژه در متون جامعه­شناسی معمولاً به صورت زیر تعریف می­شود: اعتماد«باوری قوی به اعتبار، صداقت و توان یک فرد، انتظاری مطمئن و اتکاء به یک ادعا یا اظهار نظر، بدون آزمون کردن آن است»(لیون[۱]، ۲۰۰۲: ۶۶۴). در جای دیگر آمده که اعتماد عبارت است از اطمینان به دیگران با وجود امکان فرصت طلبی، عدم قطعیت و مخاطره آمیز بودن آنان(میزتال[۲]، ۱۹۹۶: ۱۸). اعتماد نوعی شرط­بندی در مورد کنش­هایی است که دیگران در آینده انجام خواهند داد(زتومکا[۳]، ۱۹۹۹: ۲۴).اعتماد عبارت است از واگذاری منابع به دیگران با این انتظار که آن­ها به گونه­ای عمل خواهند کرد که نتایج منفی به حداقل ممکن کاهش یابد و دستیابی به اهداف میسر گردد(کافی، ۱۳۸۰: ۱۰). اعتماد لازمه شکل­ گیری پیوندها و معاهدات اجتماعی است. اعتماد اجتماعی ایجادکننده تعاون و همیاری است و فقط در این حالت که در عین وجود تفاوت­ها قادر به حل مشکلات و انجام تعهدات اجتماعی می­شود. اعتماد اجتماعی برگرفته از عدالت، برابری و امنیت اجتماعی نیز فزاینده آن­ها می­باشد. آنتونی گینز، اعتماد و تأثیر آن برفرآیند توسعه را زیربنا و زمینه­ساز اصلی در جوامع مدرن می­داند، هر جا که سطح اعتماد اجتماعی بالا باشد مشارکت و همیاری مردم در عرصه­های اجتماعی بیشتر و آسیب­های اجتماعی کمتر است(اکبری، ۱۳۸۳: ۱۱).

     

    اعتماد اجتماعی شکلی از سرمایه اجتماعی است که جامعه آن را در گذر زمان، به تدریج و از طریق تعاملات افراد به صورت فرد با فرد به دست آورده و آن گاه به نوعی«خیر عامه» تبدیل می­شود که مبنای اعتماد سایر افراد جامعه قرار می­گیرد. از آنجا که این سرمایه ظرف مدت­های جدیدی شکل گرفته، برخلاف سرمایه­های متعارف از بین نمی­رود. اعتماد اجتماعی برخلاف اعتماد فردی، از شبکه ­های موجود در امور اجتماعی، مدنی و هنجارهای روابط متقابل ناشی می­شود. حق کنترل رفتار و اعمال فرد، صرفاً از آن وی نبوده، بلکه به طور جمعی از سوی جامعه­ای که در آن قراردارد بر وی اعمال می­شود، علت آن عمدتاً این است که ممکن است این اعمال بر دیگران نتایج ناخواسته­ای را تحمیل کنند؛ عواقبی که نمی­توان در جامعه، مبادله آن­ها را تحت کنترل در آورد. احتمالاً هنجارهای مؤثر ارتباط­های متقابل، به شبکه ­های در هم تنیده و متراکم مبادلات اجتماعی مربوط می­گردند. به ویژه آن دسته از روابط اجتماعی که به طور افقی در پهنه گروه­بندی­های گوناگون اجتماعی سازمان یافته­اند، برای مثال شبکه ­های عمودی در سلسله مراتب سازمانی که پاسخگویی را طلب می­ کنند، اما عدم تقارن اطلاعاتی وجه مشخصه آنهاست و نمی­توانند به تنهایی اعتماد ایجاد شده توسط شبکه ­های افقی از نوع سلسله مراتب کوتاه­تر را ترویج کنند. این نوع اعتماد اجتماعی، سطوح بالاتری از پذیرش داوطلبانه کارها را ترویج می­ کند و هزینه مبادلات را به دلیل کاهش هزینه­ های قراردادی و کنترلی، بسیار پایین می­آورد(الوانی و شیروانی، ۱۳۸۰: ۱۲۷).

     

    ۲-۲-۱۳-۲ انسجام اجتماعی

     

    انسجام واژه­ای است که نوعی هماهنگی همراه با نظم را به ذهن متبادر می­ کند و در فارسی به معنای یگانه شدن، یکتایی و یگانگی کاربرد دارد(دهخدا، ۱۳۴۲). این واژه به لحاظ مفهومی، احساس مسئولیت متقابل، بین چند نفر یا چند گروه است که از اراده و آگاهی برخوردار باشند، در واقع این مفهوم، دربردارنده­ یک معنای  اخلاقی است که متضمن وجود اندیشه­ یک وظیفه و یا الزام متقابل است. همچنین یک معنای مثبت از آن بر می­آید که وابستگی متقابل کارکردها، اجزا و موجودات در یک کل ساخت یافته را می­رساند. به زبان جامعه­شناسی، همبستگی و انسجام، پدیده­ای را می­رساند که بر پایه­ آن در سطح یک گروه یا یک جامعه، اعضای به یکدیگر وابسته و به طور متقابل نیازمند یکدیگرند(بیرو، ۱۳۷۵). این پدیده اجتناب­پذیر، سیال و نسبی، با هم فکری، همیاری و هماهنگی داوطلبانه و حضور ارادی شهروندان در انجام وظایفی که در حیطه­های گوناگون مناسبات فرهنگی، مذهبی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی پیش روی افراد قرار می­گیرد، شکل می­گیرد(صالحی امیری، ۱۳۸۸).

     

    انسجام یا همبستگی اجتماعی معمولاً مفهومی را می­رساند که بر پایه­ آن در سطح یک گروه یا یک جامعه، اعضا به یکدیگر وابسته­اند و به طور متقابل نیازمند یکدیگرند. انسجام اجتماعی همچنین نوعی احساس ارتباط، گرایش و تعامل با دیگران است و منظور از آن احساس مسئولیت متقابل بین چند نفر یا چند گروه است که از آگاهی و اراده برخوردار باشند(بیرو[۴]، ۱۳۷۵: ۴۰۰). انسجام اجتماعی در این معنا، در واقع احساس همبستگی،  پیوند و تعهد عاطفی است که اعضای جامعه نسبت به یکدیگر دارند (وزیری، ۱۳۸۳: ۱۱۸). این برداشت از انسجام که به برداشت روان­شناسان اجتماعی از این مفهوم نزدیک است، آن را عمدتاً به صورت احساسی نزدیکی عاطفی با افراد دیگر تعریف می­ کند. اما به نظر می­رسد، انسجام اجتماعی مفهومی فراتر از احساس نزدیکی با ارتباط عاطفی با یکدیگر باشد و در واقع می­باید چیزی باشد که بر ماحصل این احساس نیز دلالت کند. به عبارت دیگر در معنای قبل، انسجام اجتماعی بیشتر همان«وفاق اجتماعی» تصور می­شود، در حالی که این دو مفهوم با یکدیگر تفاوت دارند.

     

    ۱٫Lyon

     

    ۲٫Misztal

     

    ۳٫Sztompka

     

    1. Birou
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:41:00 ب.ظ ]




  • واژه مشارکت یک کلمه عربی بر وزن مفاعله است. مشارکت در فرهنگ معین به معنای شرکت دادن، انبازی کردن و همین طور به معنای تعیین سود یا زیان دو یا چند تن که با سرمایه­های معین در زمان­های مشخص به بازرگانی پرداخته­اند آمده است. دهخدا نیز در لغت­نامه­ خود این مفهوم را مأخوذ از تازی و به معنی شراکت و انبازی کردن و حصه­داری و بهره ­برداری می­داند(اکبری، ۱۳۸۳: ۲۷). همچنین عده ­ای مشارکت را از لحاظ لغوی به معنی کمک فعال و واقعی مشخص به یک عمل می­دانند. آلن بیرو می­گوید:«مشارکت به معنای سهمی در چیزی یافتن و از آن سود بردن و یا در گروهی شرکت جستن و بنابراین با آن همکاری داشتن است. به همین جهت از دیدگاه جامعه­شناسی تمیز قائل شد. واژه مشارکت معادل واژه «Participation» لاتین است که از حیث لغوی به معنای درگیری و تجمع برای منظور خاص می­باشد. در فرهنگ بین المللی و بستر معانی زیر برای اصطلاح« Participation» آمده است: عمل یا وضعیت شرکت جستن، بهره ­وری در چیزی، مشارکت بر اساس رابطه خویشاوندی که بیش از یک نفر در آن شرکت داشته باشند(اکبری، ۱۳۸۳: ۲۸-۲۷).

     

     

    بنابراین مشارکت اجتماعی را می­توان فرایند سارمان­یافته­ای دانست که از سوی افراد جامعه به صورت آگاهانه، داوطلبانه و جمعی با در نظر داشتن هدف­های معین و مشخص به منظور سهیم شدن در منابع قدرت انجام می­گیرد. شهود چنین مشارکتی، وجود نهادهای مشارکتی چون انجمن­ها، گروه­ها، سازمان­های محلی و غیر دولتی است(ازکیا و غفاری، ۱۳۸۳: ۲۹۳).

     

    مقاله - متن کامل - پایان نامه

     

     

     

    ۲-۲-۱۳-۴ تعلق اجتماعی

     

    مفهوم حس تعلق اجتماعی: مفهوم حس تعلق اجتماعی را می­توان وابستگی به اجتماع یا گروهی معین تعریف کرد. به عبارت دیگر، کسی که حس تعلق و تعهد دارد، عضو جدایی­ناپذیر گروه است. عضویت در گروه به فرد هویت می­بخشد و فرد اغلب، در ارزش­ها و تجربیات و سایر احساسات گروه درگیر می­شود؛ او به گروه احترام می­گذارد و به آن تعهد دارد و با آن همکاری می­ کند(کوتابا و تامی[۱]، ۲۰۱۰).

     

    «حس تعلق اجتماعی» یکی از نیازهای اساسی انسان و محصول روابط اجتماعی اوست که تأثیر فراوانی بر آسیب­های اجتماعی به طور عام و انحرافات محلی به طور خاص دارد.

     

    حس تعلق اجتماعی از نیازهای اساسی انسان است و افراد سعی می­ کنند از طریق تعامل با دیگران، به این حس دست یابند. در واقع، افرادی که در برقراری ارتباط با دیگران موفق نیستند، برای انطباق با محیط با استرس و مشکلات زیادی روبه­رو می­شوند.

     

    امروزه، شواهد زیادی وجود دارد( هانگ و همکاران[۲]، ۲۰۰۵؛ کارپیانو و هیستاد[۳]، ۲۰۱۰؛ بامیستر و لری[۴]، ۱۹۹۵) که حس تعلق اجتماعی در کاهش ناهنجاری­هایی مانند انحرافات، بزهکاری، سوءمصرف مواد مخدر و سیگار و الکل و افسردگ تأثیرگذار است و باعث بهبود سلامتی و روانی و شادی افراد در اجتماع می­شود. در مطالعات اخیر نیز به مفهوم تعلق اجتماعی و احساس ناشی از آن، به عنوان حلقه مفقود شده در تبیین تحولات و مسائل اجتماعی توجه شده است.

     

    این مفهوم، اغلب از دیدگاه­های مختلفی از روان­شناسی و جامعه­شناسی و کالبدی بررسی شده و هر دیدگاه سعی کرده است از نگاه مخصوص به خود، به این مفهوم بپردازد(ناطق­پور، ۱۳۸۳). به همین دلیل، می­توان گفت حس تعلق اجتماعی دارای ابعاد چندگانه است که عبارت است از:

     

    بعد کالبدی: به ارتباط فرد با خانه، محل کار، محیط همسایگی و محله مربوط می­شود؛

     

    بعد اجتماعی: به ارتباط فرد با خانواده، دوستانف همکاران و همسایه­ها مربوط می­شود؛

     

    بعد اجتماع محله­ای(گروهی): به معنای دستیابی به منابع در اجتماعی محله­ای است(لیپوکن و دیگران[۵]، ۲۰۰۴).

     

    حس تعلق اجتماعی فرایندی است که طی آن، مسئولیت­ پذیری و اعتماد اجتماعی افزایش می­یابد و به مشارکت می­انجامد. همچنین با تنظیم روابط اجزای هر نظام، به کاهش پیچیدگی روابط اجتماعی منجر شده و رفتار دیگران را پیش ­بینی­پذیر می­ کند. این امر باعث افزایش اعتماد اجتماعی و به دنبال آن، افزایش احساس امنیت اعضای جامعه و کاهش ناهماهنگی شناختی و سرانجام، ثبات رفتار اعضای جامعه می­شود و هم­بستگی و انسجام و حس وفاداری به جامعه را افزایش می­دهد. در نتیجه، افراد به دلیل وابستگی به جامعه خود، آمادگی ایثار و فداکاری برای آن را پیدا خواهند کرد. بنابراین، می­توان حس تعلق اجتماعی را یکی از مبانی مهم احساس مسئولیت اجتماعی و ارکان تصمیم ­گیری فرد درباره تنظیم روابط مناسب و ثمر بخش با جامعه دانست( ناطق­پور، ۱۳۸۳).

     

    در روان­شناسی اجتماعی، تعلق به گروه نه تنها یکی از نیازهای اساسی انسان در نظر گرفته شده است، بلکه نوعی منبع قوی هویت اجتماعی نیز نامیده می­شود که به شکل­ گیری مفهوم«خود» در فرد بسیار کمک می­ کند(بامیستر و لری، ۱۹۹۵؛ هاگرتی و همکاران[۶]، ۱۹۹۲).

     

    از نظر جامعه شناسی، تعلق، عضویت در گروهاست. این تعریف بر ابعاد رفتاری مفهوم حس تعلق، از قبیل مشارکت و درگیری فرد در گروه دلالت دارد. این ارجاعات رفتاری نیز نشانه­ های فیزیکی تعلق است. از نظر معنوی نیز تعلق، رابطه احساسی و متافیزیکی خاص را به یک فرد یا مکان نشان می­دهد(ناطق­پور، ۱۳۸۳).

     

    کارپا و اتیندل راست (۱۹۹۱) حس تعلق را این گونه تعریف می­ کنند:« تعلق دو بعد دارد: وقتی می­گویم «آن مال من است» یعنی مالک آن منم؛ ولی وقتی می­گویم «تعلق دارم»، به این معنی نیست که فردی مالک من است؛ بلکه بدین معنی است که من مشارکت می­کنم و نیز در واقعیتی فراتر از خودم درگیر شده­ام. این واقعیت ممکن است رابطه­ای باشد بین فرد و دیگری، محله، مذهب یا کل دنیا. پس«من تعلق دارم»، یعنی «من جای خود را در اینجا پیدا کرده­ام» (چو[۷]، ۲۰۰۷).

     

    از تعاریف ارائه شده صاحب­نظران این حوزه، سه بعد اساسی حس تعلق اجتماعی مشخص می­شود:

     

    ۱-بعد احساسی: وقتی فردی در موقعیتی قرار می­گیرد، احساس می­ کند به آن دل بستگی دارد. این دل بستگی باعث وفاداری و علاقه او شده و آرزو برای ماندن در آن موقعیت را به وجود می­آورد.

     

    ۲-بعد شناختی: این که فرد بداند در موقعیتی خاص، دیگران چه انتظاری از او دارند و این انتظارات چه نتایجی برایش در پی دارد. به عبارت دیگر در بعد شناختی، فرد از طریق حس تعلق، هویت جدیدی برای خود تعریف می­ کند.

     

    ۳-بعد عملی: رفتاری است که در موقعیتی خاص از فرد سر می­زند. به عبارت دیگر، فرد به درگیر شدن تمایل دارد و در کارهای گروهی همکاری کرده و از نظر مادی و زمانی برای آن موقعیت هزینه می ­پردازد.

     

    بنابراین حس تعلق وضعیتی احساسی و شناختی و رفتاری است که در فرد وفاداری و التزام به جمع، قواعد، نقش­ها، هنجارها و ارزش­ها ایجاد می­ کند و باعث می­شود وی با انتظارات دیگران سازگاری و تطابق یابد؛ حتی اگر در این راه، متحمل هزینه شود. باید توجه کرد تعلق را باید داوطلبانه و تجلی هم بستگی و پیوند ذهنی فرد با دیگران دانست. در واقع، نشانه سلامت جامعه و حس تعلق اجتماعی و مکانی افراد به جامعه است.

     

    ۱ Qutaiba &  Tami

     

      1. Hang Ng et al

     

      1. Carpiano & Hystad

     

      1. Baumiester & Leary

     

      1. Lipovcan et al

     

      1. Hagerty et. al

     

    1. Chow
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:41:00 ب.ظ ]