متوسط۹۴۰۴۵۶۱۰۰کم۱۴۳۰۲۳۱۶۸جمع۲۵۸۹۱۱۲۱۱۲۳۷

جدول شماره۴-۵ نشان می دهد عمده زنانی که احساس قدرت متوسط و زیاد دارند، تحصیلاتشان نیز بالا و یا درحد متوسط است. بر این اساس ۷۰نفر از زنانی که احساس قدرت متوسط می کنند، تحصیلاتشان نیز در حد متوسط بوده در حالی که تنها ۱۱نفر از زنانی که احساس قدرت کم دارند دارای تحصیلات بالایی بودند.
همچنین نتایج نشان میدهد ۳۵ نفر از زنانی که احساس قدرت زیاد دارند تحصیلات آن ها نیز فوق دیپلم به بالا است، در حالی که دونفر از زنانی که احساس قدرت زیاد دارند، تحصیلاتی نیز ندارند.

 

 

 

 

 

 

جدول شماره (۴-۶ ): بررسی آماری رابطه احساس قدرت زنان با تحصیلات
مقدار خی دو Df معناداری شدت رابطه (Phi)
۰۹۱/۲۲ ۶ ۰٫۰۰۱ ۳۰۵/۰

مقدار معناداری بدست آمده نشان می دهد بین دو متغیر رابطه معناداری وجوددارد. به عبارت دیگر بین میزان احساس قدرت زنان و تحصیلات رابطه معناداری وجوددارد. هم چنین ضریب فی که برای ارزیابی شدت رابطه به کار میرود نیز حاکی از آن است که بین دو متغیر رابطه نسبتا قوی وجود دارد. با توجه به تئوری هایی که در مباحث نظری مطرح شد تحصیلات از جمله عواملی است که همواره به عنوان عامل ایجاد قدرت در زنان شناخته شده است، در این پژوهش نیز این فرضیه تقویت شد و متوجه شدیم زنانی که از تحصیلات بالاتری برخوردار بودند خود را توانمندتر دیده و احساس قدرت بیشتری داشته اند.
۴-۲-۱-۲- اشتغال
با توجه به نظریه بوردیو اشتغال به مثابه عنصری مهم در احساس قدرت زنان مطرح است. پاسخگویان این پژوهش در ارتباط با شغل خود نظرات زیر را ارائه داده اند. با توجه به نوع شغل پاسخگویان، ۷/۳۳درصد کارگر، ۱/۵۷درصد کارمند، ۵/۲درصد بازنشسته و ۷/۶درصد هم مغازه دار هستند. در پاسخ به درآمد ماهیانه پاسخگویان ناشی از شغلشان، ۲/۲۶درصد بین ۳۰۱ تا ۵۰۰هزارتومان در ماه درآمد داشتند، ۷/۱۶درصد بین ۱۰۱ تا ۳۰۰هزارتومان، ۵/۱۲درصد بین ۵۰۱ تا ۷۰۰هزارتومان، ۸/۱۵درصد بدون درآمد، ۹/۲درصد بین ۷۰۱ تا ۹۰۰هزارتومان و ۷/۱ درصد هم بالاتر از ۹۰۱ هزارتومان در ماه درآمد داشتند.
با توجه به یافته های به دست آمده۳۰درصد از افراد فاقد شغل اظهار داشتند که مایل به کار نیستند، اما ۲۱درصد پاسخگویان مایل به داشتن شغل بودند ولی یا شغلی به دست نیاورده اند و یا دیگران برای عدم اشتغال آنان تصمیم گرفته اند. در بین ۳۰درصد افرادی که تمایلی به داشتن شغل داشتند، ۵/۱۲درصد عدم علاقه به کار کردن را عنوان کرده، ۵/۷درصد علت را اشتغال به تحصیل ذکر کرده اند، ۸/۳درصد به علت داشتن فرزند و تربیت آن ها نمی توانند کار کنند، ۲/۱درصد نداشتن مهارت برای کار و ۷/۱درصد هم شغل مورد علاقه خود را پیدا نکرده اند.
در بین ۲۰درصد افرادی که تمایلی به داشتن شغل نداشتند، ۶/۹درصد چرایی را در پیدا نکردن شغل مناسب ذکر نموده اند، ۷/۶درصد عدم علاقه همسر به کار کردن را دلیل آورده، ۷/۱درصد عدم علاقه پدر به کار کردن را علت می دانستند، ۸/۰درصد مراقبت از والدین بیمار و ۸/۰درصد هم در حین تحصیل بودند. درصد بالایی از بانوان به دلایل غیرشخصی کار نمی کردند.
از بین پاسخگویان۷/۶۶درصد خود شغلشان را انتخاب کرده اند،۳/۳۳درصد هم دیگران برایشان انتخاب کرده اند. افراد تصمیم گیرنده در انتخاب شغل برای افراد، ۴۰درصد همسرانشان این کار را انجام داده بودند، ۵۰ درصد پدر، ۵/۷ درصد مادر و ۵/۲ درصد هم دوستان این انتخاب را برایشان انجام داده اند.
لازم به ذکر است از آن جا که بسیاری از زنان، مرد را نان آور خانواده دانسته و تنها وظیفه خود را مراقبت از خانواده می دانند، به نظر می رسد آنان ضرورتی به شاغل شدن نمی بینند تا این نکته روشن شود که امکان تصمیمگیری برای اشتغال خود را دارند و یا همسرشان در این ارتباط تصمیمگیرنده نهایی است. داده های بخش کمی حاکی از تایید این نکته است چرا که بیش از ۶۰درصد از زنان پاسخگو بر این باور بودند که وظیفه اصلی زن رسیدگی به امور خانه است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...