۳۸: فقدان نظریه در نظام آموزشی
یکی از علل اصلی آموزش وپرورش غیرانتقادی، فقدان نظریه است. منظور از نظریه، دخالت در واقعیت است؛ یعنی برخوردی تحلیلی با هستی، برخوردی که شخص را قادر میسازد تا به هستی بهطور تمام و کمال مادیت بخشد و آن را تجربه کند. در این مفهوم نظریهپردازی یعنی تامل کردن. از دیدگاه فریره، یکی از علتهایی که آموزش جنبهی نظری نداشت این بود که فاقد انعطافپذیری نسبت به مادیتبخشی خلاقیت و تحقیق بود.
ن۳۹: برنامه آموزش سنتی
برنامهی آموزش سنتی با ویژگیهای بیارتباط بودن با زندگی، تمرکزیافتن بر واژه های تهی از معنای حقیقی و فقدان کار واقعی هرگز نمیتواند شناختی نقاد را رشد دهد. سنت آموزش نه بر اساس تبادل افکار بلکه مبتنی بر دیکته کردن است.
ن۴۰: فقدان تجربهی دموکراتیک
فقدان تجربهی دموکراتیک موجب میشود که مشارکت حقیقی در واقعیت که به شناخت نقاد میانجامد، کمتر شود و به همان نسبت یک گروه رویکردش به ادراک و رویارویی با واقعیت سطحیتر و در بیان آن پرگوتر است. به اعتقاد فریره دموکراسی و آموزش دموکراتیک بر ایمان فرد استوار است؛ بر این اعتقاد که او نهتنها میتواند بلکه میبایست مسایل کشور خود، قارهِی خود، جهان خود، کار خود و مسایل خود دموکراسی را بحث کند.
ن۴۱: عدم توجه به کمبودهای کمی و کیفی آموزشی
توجه به هدف دموکراتیزهکردن فرهنگی مستلزم توجه خاص به کمبودهای کمی و کیفی آموزش است.
ن۴۲: مفهوم انسانشناسانهی فرهنگ
اولین مفهومی که میتواند ادراک انتقادی را افزوده و بر فهم سطحی و جادویی فایق آید، مفهوم انسان شناسانهی فرهنگ است؛ یعنی متمایز کردن دنیای طبیعت از دنیای فرهنگ که به نقش فعال انسان در و با واقعیت اطرافش منجر میشود. از نظر فریره در مرحلهی آغازین جدید انسان ناآگاه با کشف خود به عنوان سازندهی جهان فرهنگ با کشف این مساله که او نیز چون انسان آگاه نقش آفرینندگی و بازآفرینی دارد، سبب تغییری در برخوردهای پیشین خود می شود.
با بررسی صورت گرفته از آثار پائولو فریره، نابرابری، ستم، بیعدالتی و… نشاتگرفته از عدم آگاهی و هشیاری افراد در جامعهی تودهوار است. وی همچنین با تاکید بر نظریهی عمل گفت وشنودی، در پی دگرگونسازی سلطه، نظام سرکوبگرانه، و پیوندها و مناسبات سلطهآمیز است و تا زمانی که جامعهای از فقدان عمل گفتوشنودی رنج ببرد، قادر به دگرگونسازی نخواهد بود؛ ازاینرو هر عمل ضد گفتوشنودی را مانعی برای پراکسیس ( اقدام و عمل متفکرانه) و اندیشهی رهاییبخش میداند. از آنجا که هدف در بخش دوم یافتهها، استخراج مولفه های نابرابری آموزشی از دیدگاه فریره بود، پژوهشگر به مولفه های که به عنوان نکات کلیدی در فوق ذکر گریده نایل شد. مولفه های فوقالذکر در ذیل نکات کلیدی، مفاهیم و مقوله های مرکزی قرار میگیرند که پژوهشگر از دل این مقوله ها به مقولهی اصلی دست یافت.
مطالعهی آثار فریره، پژوهشگر را به این مهم سوق داد که از دیدگاه فریره جهل و ضعف افراد، نتیجهی مستقیم نظام فرهنگی، نظام آموزشی، نظام اجتماعی، نظام سیاسی و تا حدودی نظام اقتصادی حاکم می باشد که منشا آن نظریهی عمل ضد گفتوشنودی و جامعهی تودهوار میباشد. ازاینرو مقولهی اصلی مستخرج از مولفه ها به صورت نمودار ارائه گردیده است.
نمودار ۴-۵- ۱- مولفه های نابرابری آموزشی از دیدگاه فریره
جدول ۴-۵- ۱- عوامل ایجادکنندهی نابرابری در نظام فرهنگی

جهت دانلود متن کامل پایان نامه به سایت azarim.ir مراجعه نمایید.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

 

عوامل ایجادکنندهی نابرابری در نظام فرهنگی
نظام فرهنگی
  1. فرهنگ
  2. فقدان پراکسیس
  3. نادیده گرفتن قابلیت ها
  4. ترس از آزادی
  5. مسلکگرایی
  6. مفهوم انسانشناسانهی فرهنگ
  7. فقدان تجربهی دموکراتیک
  8. الگوسازی
  9. مدرنیزاسیون
  10. استیلای فرهنگی
  11. فقدان نگاه جهانشمول
  12. بینش ماشینی از واقعیت
  13. فقدان روش گفتوشنودی

جدول ۴-۵- ۲- عوامل ایجادکنندهی نابرابری در نظام اجتماعی

 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...