جایگاه ورزش در اسلام |
هدف از فعالیت های بدنی این است که فرد از نظر آمادگی جسمانی به حد مطلوب برسد و بتواند کارآیی بدن را تضمین کند و قادر باشد، در کاربرد اعضای خود تسلط کامل از خویشتن بروز دهد و انواع مهارت ها راکسب کند.توجه به فعالیت های جسمانی در شادمانی معنوی و لذات روحانی دخالت دارد و گویند: « عقل سالم در بدن سالم است ».
امام خمینی – قدس سره – فرموده اند: ورزشکاران همیشه این طور بودند که یک روح سالمی داشتند از باب این که توجه به شهوت نداشتند، توجه به لذات نداشتند . . . شما اگر دقت کنید درحال جوان ها و طبقات جامعه، می بینید آنهایی که در عیش و عشرت می گذرانند، حقیقتاً عیش و عشرت نیست، بدن ها افسرده، روح ها پژمرده و کسالت سر تا پای آنها را گرفته است.( از سخنان امام امت در دیدار با وزنه برداران در تاریخ ۲۳/۲/۱۳۵۸) همچنین این رهبر عزیز دربیاناتی به این نکته تأکید فرموده اند که ورزشکاران علاوه بر ورزش جسمانی وظیفه دارند به پرورش روحانی خود نیز بپردازند، ورزش جسمانی قدرت لازم برای دفاع از میهن و مقابله با دشمنان را به انسان می بخشد، اما ورزش روحی، امیال نفسانی درون انسان را سرکوب و انسان را برای کمال معنوی آماده می سازد.(گزیده ای از سخنان امام خمینی – قدس سره – مندرج در آغاز روش تدریس تربیت بدنی درمدارس، دکتر محمد نبوی، محمود ذکاتی)
ورزش از مفیدترین و سالم ترین سرگرمی هایی است که می تواند اوقات فراغت جوانان را پر نماید و بانشاط بخشیدن به آنان، این نیروهای ذخیره را برای انجام وظایف فردی و اجتماعی مهیا نماید. ورزش روحیه شجاعت و توان رزمی انسان را فزونی داده و کمک شایانی در تقویت سلامتی جسمانی و روانی می نماید. در ورزش، خون بیشتری به اندام ها و نسوج بدن رسیده و درنتیجه شادابی قلب قوی می گردد و درنتیجه قدرت انقباض آن افزایش می یابد.(پاک نژاد،۱۳۸۵:ج۱۴،صص ۱۴۹و۱۵۰)
تلاش های بدنی و تحرک جسمانی فرد را از ابتلا به بیماری هایی چون فشار خون، نارسایی کلیه و اختلالات قلبی، عروقی و نابسامانی های روانی برحذر می دارد.(مددی وهمکاران،۱۳۶۹ش:۱۲)
کسی که مشغول فعالیت های جسمی وحرکتی است، رفته رفته به کنترل روحیه پرداخته و عواطف، عقده ها و انگیزه های خویش را اصلاح و تعدیل نموده و به تقویت روحیه اعتماد به نفس می پردازد. از آثار تربیتی بازی این است که فرد، متوجه دیگران شده و ازخودگرایی بیرون آمده و احساسات وتمایلاتش به گروه و اجتماع تعلّق می یابد. بازی های هدف دار دراسلام به عنوان سرگرمی بیهوده و توام با لهو محسوب نمی گردند و درحدیثی رسول الله (ص) بهترین سرگرمی را برای مرد باایمان شنا دانسته است.(ری شهری، ۱۳۶۳ش: ج ۸ ،ص۵۳۴)
دراین بخش تحقیق، ازمنظر قرآن کریم به بررسی مبحث «سبق و رمایه» ومشروعیت مسابقات ورزشی و مانورهای نظامی و نیز ملاک و معیار جواز شرط بندی در مسابقات پرداخته ایم.
قرآن، کتاب آسمانی اسلام، بزرگترین سرمشق و راهگشای زندگی انسان ها درهمه شئون و امور تا روز قیامت است. دراین کتاب بزرگ و بی نقص که کلام خالق انسان و تمام هستی می باشد، آیاتی وجود دارد که به گونه ای براهمیت ورزش و نیرومندسازی جسم درکنار تقویت روح و بُعد علمی دلالت دارد.
ازجمله مواردی که نیرومندی جسمانی به عنوان یک مزیّت و امتیاز درقرآن ذکرشده، داستان طالوت وقوم بنی اسرائیل است. قوم یهود که زیر سلطه فرعونیان، ضعیف و ناتوان شده بودند، بر اثر رهبری های خردمندانه حضرت موسی(ع) ازآن وضع اسف بار نجات یافته و به قدرت وعظمت رسیدند، ولی پس ازمدتی دچار غرور شده و دست به قانون شکنی زدند و به همین جهت سرانجام ازقوم جالوت که درساحل دریای روم (بین فلسطین و مصر) می زیستند شکست خوردند. تااینکه خداوند حضرت طالوت (ع) را به پیغمبری برگزید.(رک: بقره : ۲۴۷) طالوت (ع) قدرت مالی و موقعیت اجتماعی چندانی نداشت لذا این انتخاب خداوند، مورد انتقاد بنی اسرائیل قرارگرفت و خداوند برای قانع کردن آنها فرمود: « إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَئهُ عَلَیْکُمْ وَ زَادَهُ بَسْطَهً فىِ الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ»(بقره:۲۴۷) خدا او (طالوت) را برشما برگزیده و وى را در دانش و نیروى جسمى فزونى داده است. چنانکه ملاحظه میشود دوخصلت «گسترش علمی و توانایی جسمی» بر عدم قدرت مالی و نداشتن موقعیت اجتماعی طالوت ترجیح داده شده است. دراینجا قدرت بدنی باصراحت به عنوان یک مزیت و فضیلت مطرح شده و درکنار علم و قدرت علمی قرارگرفته و با آن مقایسه شده است. اهمیت این مطلب زمانی روشن میشود که می بینیم خداوند متعال، قدرت جسمی را درکنار گسترش علم قرار داده است. البته باید توجه داشت که نیرومندی علمی بر توانایی جسمانی اولویت و برتری دارد بدین جهت است که میبینیم ابتدا توانایی علمی طالوت مطرح شده وسپس توانایی جسمی او. ازهمین مطلب نیز می توان دریافت که صرف قوت جسمانی برای یک ورزشکار کافی نیست و باید به موازات تقویت جسم، به تقویت جنبه علمی و ایمانی نیز بپردازد. قدرت بدنی و حتی قدرت علمی فراوان، چنانچه با ایمان به خدا همراه نگردد، جز زیان و خسران، فایده دیگری برای جامعه بشری ندارد.
درسوره قصص درباره حضرت موسی (ع) چنین می خوانیم: « وَ لَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ اسْتَوَى ءَاتَیْنَاهُ حُکْمًا وَ عِلْمًا وَ کَذَالِکَ نجَْزِى الْمُحْسِنِین» (قصص:۱۴) چون به توانایى [جسمى و عقلى] خود رسید و
رشد و کمال یافت، به او حکمت و دانش دادیم و اینگونه نیکوکاران را پاداش مىدهیم.
«اشدّ» ازماده شدّت به معنی نیرومند شدن است. گویا یک نحو ارتباط بین سلامتی و نیرومندی جسمانی و یاد گرفتن حکمت و دانش وجود داشته باشد و هرگز شنیده نشده که هیچ یک از پیامبران الهی، ضعیف و یا ناقص الخلقه بوده باشند. درمورد جانشینان دوازده گانه پیامبر اسلام(ص) نیز چنین است و به همین جهت است که درآیه مذکور می فرماید: …. هنگامی که موسی نیرومند و کامل شد، حکمت و دانش را به او دادیم.
درجای دیگری ازقرآن کریم می خوانیم که امانت را باید به کسی سپرد که دارای ویژگی قوت جسمانی باشد؛ آنجا که درآیه ۲۶سوره قصص، دختر حضرت شعیب(ع) به پدر خود پیشنهاد می کند که : « یَأَبَتِ اسْتَْجِرْهُ إِنَّ خَیرَْ مَنِ اسْتَْجَرْتَ الْقَوِىُّ الْأَمِین». اى پدر! او را استخدام کن زیرا بهترین کسى که استخدام مىکنى آن کسى است که نیرومند و امین باشد [و او داراى این صفات است]. دراین آیه قوی بودن به عنوان یک مزیت و امتیاز برای حضرت موسی(ع) به حساب آمده است؛ البته قوی بودنی که با امین همراه باشد. خداوند متعال درآیات متعددی ازقرآن به «قوت و نیرومندی» اشاره نموده است. (رک: اعراف:۶۹؛ فصلت:۱۵؛ نجم: ۵۶؛ بقره: ۱۶۵؛ کهف: ۳۹؛ ذاریات:۵۸؛ انفال:۵۲؛ هود:۶۶؛ مجادله:۲۲)
دردین مبین اسلام، «سبق و رمایه» به عنوان زمینهای برای ایجاد آمادگی نظامی و دفاعی
مسلمانان بیان گردیده است و آیات متعددی با موضوع ایجاد و حفظ آمادگی نظامی مسلمانان نازل شده است که جا دارد دراین پژوهش مورد مطالعه قراربگیرند.
ازجمله مهم ترین این آیات میتوان به آیه ۶۰ سوره مبارکه انفال اشاره کرد که مسلمانان را به آمادگی نظامی ودفاعی ترغیب می نماید. خداوند عزیز دراین آیه میفرماید: «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّهٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّکُمْ وَ آخَرینَ مِنْ دُونِهِمْ لا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ یَعْلَمُهُمْ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَیْءٍ فی سَبیلِ اللَّهِ یُوَفَّ إِلَیْکُمْ وَ أَنْتُمْ لا تُظْلَمُونَ». و در برابر آنان آنچه در قدرت و توان دارید از نیرو [و نفرات و ساز و برگ جنگى] و اسبان ورزیده [براى جنگ] آماده کنید تا به وسیله آنها دشمن خدا و دشمن خودتان ودشمنانى غیر ایشان را که نمىشناسید، ولى خدا آنان را مىشناسد بترسانید. و هر چه در راه خدا هزینه کنید، پاداشش به طور کامل به شما داده مىشود، و مورد ستم قرار نخواهید گرفت.
علامه طباطبایی درتفسیر این آیه می فرماید: «کلمه «قوّه» به معناى هرچیزى است که با وجودش کار معینى از کارها ممکن مىگردد، و در جنگ به معناى هر چیزى است که جنگ و دفاع با آن امکان پذیر است، از قبیل انواع اسلحه و مردان جنگى با تجربه و داراى سوابق جنگى و تشکیلات نظامى… و اینکه فرمود: « وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّهٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَیْلِ» امر عامى است به مؤمنین که در قبال کفار به قدر تواناییشان از تدارکات جنگى که به آن احتیاج پیدا خواهند کرد تهیه کنند، به مقدار آنچه که کفار بالفعل دارند و آنچه که توانایى تهیه آن را دارند؛گواینکه پارهاى از ذخیرههاى دفاعى هست که تهیه آن جز از عهده حکومتها بر نمىآید، و لیکن پارهاى دیگر هم هست که مسئول تهیه آن خود افرادند، چون حکومت هر قدر هم نیرومند و داراى امکانات زیادى باشد به افراد مردم محتاج است، پس مردم هم بنوبه خود باید قبلا فنون جنگى را آموخته و خود را براى روز مبادا آماده کنند. پس تکلیف «و اعدّوا …»، تکلیف به همه است.(طباطبایی،۱۳۷۴ش: ج۹،ص۱۵۹)
درکتاب صحیح مسلم از عقبه بن عامر نقل شده که رسول خدا(ص) این آیه را تلاوت کرد و سپس فرمود که منظور از «قوه» درآیه، تیراندازی و این مطلب را سه بار تکرار فرمود.(مسلم، ۱۴۱۲ق: ۴۷۸)
اینکه پیامبر (ص) در این روایت کلمه «رمی» (تیراندازی) را به طور مطلق ذکر کرده شامل هرنوع تیری که به سوی دشمن رها میشود خواهد گردید، خواه ازنوع تیرهای قدیمی و منجنیق باشد یا تفنگ و بمباران وتوپ و غیره و واژه «رمی» شامل همه این موارد و موارد مشابه آن خواهد شد و گوئی خواست خداست که کلمه «رمی» را اینگونه – بدون قید- بر زبان پیامبرش جاری نموده است وآیه مورد بحث، عام است و خطاب به همه مسلمین می باشد. بنابراین برمسلمان جهان لازم است که برای دفاع از کیان نظام اسلامی، آمادگی جسمی و رزمی و دفاعی خود را فراهم آورند.
اهمیت ویژه ای که رسول خدا (ص) به تیراندازی داده است نشانگر عظمت ارزش این ورزش است؛ به این معنی که هریک ازدستورات اسلامی درجای خود پر ارزشند چراکه اگر دشمن را ازراه
دور بتوان کشت، ازنظر نتایج نظامی از درگیری تن به تن بسیار مفیدتر است.
در تفسیر المنار در ذیل آیه۶۰ سوره انفال آمده است: «پروردگار متعال بندگان مؤمنش را فرمان می دهد که برای جنگ و کارزار نیرو تهیه کنید به خاطر نابودی دشمن و شرارت های او و برای حفظ انسان ها و پایداری حق و عدل و فضلیت». (عبده، ۱۳۳۰ق: ج۱۰، ص۶۹)
بسیار روشن است که آمادگی نظامی که خداوند بزرگ از مسلمین خواسته است برحسب زمان و مکان و توان و درجات امکانات، تفاوت دارد. روزی مهمترین آموزش نظامی و یا یکی از حساسترین و مؤثرترین ابزار نظامی، تیر اندازی بوده است که به آن اهمیت فراوان داده اند. شهید مطهری دراین رابطه اظهار می دارد که: «قرآن می گوید برای اینکه رعب شما در دل دشمن قرار بگیرد و دشمن خیال تجاوز به ساحت شما را دردماغ خودش راه ندهد، نیرو تهیه کنید و نیرومند باشید». (مطهری،۱۳۸۹ش: ۲۸)
نیرومندی مطلوب، زمانی پدید می آید که مسلمانان با تمرین و ممارست ازلحاظ جسمی و تجهیزاتی آمادگی دفاعی و نظامی را داشته باشند و اینجاست که نقش ورزش و آمادگی جسمانی بارز و آشکار می شود. بنابراین تعداد زیاد سفارشات مکرر اسلام به ورزش و تندرستی، مؤید این مهم می باشد.
تأییدکننده این موضوع، هماهنگی قدرت جسمی وآمادگی بدنی انسان درآفرینش است که در
بدن انسانی، قوای دفاعی همچون خشم و نیروی مقاومت نهاده شده است و فکری که بتواند درمسیر جنگ و مبارزه به کار گیرد در او نهفته است؛ بنابراین ازآنجا که سرشت آدمی چنین است، برمجتمع انسانی لازم است که همیشه و مداوم به آمادگی و تهیه نیرو برحسب نیازش بپردازد تا در هرصحنه و پیکار بتواند در برابر دشمنان ایستادگی نماید. (محمدی اشتهاردی، ۱۳۶۷ش:۲۷)
اگر به اصل «واعدوا لهم …» توجه کنیم می بینیم یک اصل همواره نو و زنده است، چه درآن زمان چه درزمان ما و چه آینده. اما درمورد حکم سبق و رمایه دیگرضرورتی ندارد که چنین مسابقاتی به آن نیت سابق برگزار شود. یعنی به نظر می رسد که این حکم دیگرمصداق ندارد وزمانش گذشته است. دلیل این امر این است که سبق و رمایه «اصالت» ندارد وحکم مربوط به یکی از منازل است، اصالت مال و «اعدوا لهم…» است که مسیر را مشخص می کند. درهمین زمان می توان این حکم را با توجه به شرایط زمانه با صورت اجرایی تازه ای، به مرحله اجرا درآورد.(مطهری، بی تا: ۵)
برخی از مفسرین آیه ۶۰ سوره مبارکه انفال را درباب جهاد وارد کرده اند و دراهمیت این کلام نورانی همین بس که قانونگذار جمهوری اسلامی ایران نیز اصل ۱۵۱ قانون اساسی را بر اساس این آیه صادر نموده و مقرر می دارد: «به حکم آیه کریمه « وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّهٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّکُمْ وَ آخَرینَ مِنْ دُونِهِمْ لا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ یَعْلَمُهُمْ»، دولت موظف است برای همه افراد کشور، برنامه و امکانات آموزشی نظامی را برطبق موازین اسلامی فراهم نماید به طوری که همه افراد همواره توانایی دفاع مسلّحانه ازکشور ونظام جمهوری اسلامی ایران را داشته باشند، ولی داشتن اسلحه باید با اجازه مقامات رسمی باشد.
همچنین آیه مذکور را می توان به عنوان یکی از دلایل جواز برخی مسابقات برشمرد. وجه استدلال به این آیه درمورد جواز مسابقه این است که خداوند به ما فرمان می دهد که درمورد تیراندازی و اسب دوانی خودرا اماده سازیم تا بتوانیم با آمادگی رزمی در برابر دشمن بجنگیم و این آمادگی بستگی به تمرین، آموزش و مسابقه دارد تا هرکسی کارایی خود را دراین مورد بیازماید و حدّ آمادگی خود را بداند تا بی گدار به آب نزند. (محمدی اشتهاردی، ۱۳۶۷ش:۷۸)
یکی دیگر از نکات مهمی که ازآیه اخیر برداشت می شود این است که رزمندگان اسلام باید علاوه بر آموزش های علمی و فنی، ازآموزش های مختلف جسمی که در پیشبرد کارهای جنگی امروز لازم است، برخوردار باشند. آیه « وَ أَعِدُّوا لَهُمْ ….» به ما میگوید که یک مسلمان باید درزمین، هوا و دریا ازنیروی بیگانه که درمقابل اوست، برتر باشد و این مطلب همسان که در زمینه های فکری و تکنیکی لازم است، درزمینه توانایی جسمی نیز ضرورت دارد.
امروزه باید مراکز بزرگ تربیت بدنی، به کار تربیت درجهت توانمندی جسمی جوانان و رزمندگان در زمینه های مختلف رزمی بپردازد و آموزش ها و تمارین مناسب دراین جهت را هرچه بیشتر درمیان جوانان گسترش دهد.
۳-۲- ورزش در سیره معصومین (ع):
مقام معظم رهبری در یک جمله ورزش را اینطور معرفی می نمایند که «امر به ورزش، امر به معروف است». امامان شیعه درطول حیات خویش، همواره مردم را به این «معروف» امر می کردند و مسلمانان را به آمادگی جسمی توصیه می فرمودند. البته که خود اهل بیت(ع) در مورداین معروف، هم «آمـر» بودند و هم «عامل». از پیامبر اسلام(ص) تا آخرین امام شیعیان، همگی به آمادگی جسمی و دفاعی تأکید نموده اند؛ زیرا اقتدار اسلام و مسلمین درسایه همین آمادگی حفظ می شود. با نگاهی به تاریخ، در می یابیم که معصومین(ع) همیشه به امر ورزش می پرداختند و در تاریخ، از رشادت های ایشان، بسیار یاد شده است.
۳-۲-۱- ورزش در سیره پیامبر(ص):
درکتب متعددی از شیعه و سنی از قول رسول خدا(ص) نقل شده است که ایشان مسلمین را به ورزش و تربیت بدنی امر فرموده و خصوصاً بر سه ورزش شنا، تیراندازی و سوارکاری، توصیه اکید نموده اند. چراکه درصدر اسلام با فراگیری این فنون، مسلمانان می توانستند بر دشمنان فائق آیند، لذا پیامبر(ص) مردان مسلمان را به آموزش های نظامی وتربیت بدنی ترغیب می کردند.
درتاریخ آمده که پس از استقرار حکومت اسلامی در مدینه، یکی از کارهای پیامبر(ص) آموزش نظامی برای حفظ آمادگی دفاعی مسلمین در برابر حملات احتمالی مشرکین بود. این آموزشهای نظامی به دو شکل خاص بود. آموزشهای تئوری و عملی. قسم دوم به این ترتیب بود که زمین مسطحی در خارج از مدینه به این کار اختصاص داشت که جوانان پرشور مسلمان در آن به تیر اندازی، اسب دوانی، شمشیر زنی و دیگر آموزشهای رزمی می پرداختند که اکثر اوقات، پیامبر(ص) نیز شخصاً با جوانان در این آموزشها شرکت می کردند. (علم الهدی، ۱۳۵۹: ۲۲)
آموزشهای نظامی نزد رسول خدا (ص) از اهمیت بالایی برخوردار بود. جرجی زیدان می گوید: «پیغمبر اسلام اولین کسی بود که جنگ صفی و دسته جمعی را ابداع کرد که برای اولین بار در جنگ بدر به اجرا در آمد » . (خاتمی بروجردی ۱۳۶۸: ۲۵۸)
اولیای گرامی اسلام علاوه بر تشویق مردم، خود شخصاً در این مسابقات مکرر شرکت می کردند و پیروزی های درخشانی به دست آوردند؛ تا جایی که در بعضی از مواقع، زبردستی و مهارتشان باعث تعجب بینندگان مسابقه می شد.
در کتاب مستدرک (ج ۲، ص۱۴۶) آمده است: «عَنْ أَبی لَبیدٍ قالَ: سُئِلَ ابْنُ مالِک: هَلْ کنْتُمْ تَتَراهَنُونَ عَلی عَهْدِ رَسُولِ اللّه صلی الله علیه و آله فَقالَ: نَعَمْ راهَنَ رَسُولُ اللّه صلی الله علیه و آله عَلی فَرَسٍ لَهُ فَسَبَقَ فَسُرَّ بِذلِک و أَعْجَبَهُ» . از انس بن مالک سؤال شد: آیا شما در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله برای مسابقه شرط بندی می کردید؟ جواب داد: بلی، پیغمبر صلی الله علیه و آله، خود، روی اسبی که داشت، شرط بندی کرد و مسابقه را برد. این پیروزی باعث مسرّت و اعجاب آن حضرت شد.
چند نفر از مشرکین برای دستبرد به گوسفندهای مردم، به اطراف مدینه آمدند. رسول اکرم صلی الله علیه و آله و جمعی از مسلمین برای سرکوبی آنان بر اسب ها سوار شدند و به خارج مدینه روی آوردند. مشرکین که احساس خطر نمودند، به سرعت فرار کردند و خود را از دسترس مسلمین دور ساختند. فَقالَ أَبو قَتادَهَ: یا رَسُولَ اللّه ! إِنَّ الْعَدُوّ قَدْ إِنْصَرَفَ فَإِنْ رَأَیتَ أَنْ نَسْتَبِقَ فَقالَ: نَعَمْ، فَاسْتَبِقوا فَخَرَجَ رَسولُ اللّه صلی الله علیه و آله سابِقا عَلَیهِمْ؛ (وسائل الشیعه، ج ۴، ص ۲۳۱) ابو قتاده که یکی از سواران حضرت بود، به حضرت عرض کرد: دشمن برگشته است و اگر موافقت فرمایید، در این صورت یک مسابقه اسب دوانی برقرار کنیم. رسول اکرم صلی الله علیه و آله جواب مثبت داد. مسابقه آغاز شد و سرانجام، آن حضرت از همه پیشی گرفت و مسابقه را برد.
همچنین درمورد شرکت پیامبر(ص) درمسابقات تیراندازی روایاتی وجود دارد. به عنوان نمونه: «رُوی أَنَّ النَّبِی صلی الله علیه و آله مَرَّ بِقَومٍ مِنَ الأنْصارِ یتَرامَونَ، فَقالَ رَسُولُ اللّه صلی الله علیه و آله : «أَنَا مَعَ الْحِزْبِ الَّذی فیهِ ابْنُ الأرْدَعِ». فَأَمْسَک الْحِزْبُ الاْخَرُ و قالُوا: لَنْ یغْلَبَ حِزْبٌ فیهِ رَسُولُ اللّه صلی الله علیه و آله . فَقالَ: «اِرْمُوا فَإِنّی أَرْمی مَعَکمْ»، فَرَمی مَعَ کلِّ واحِدٍ مِنْهُمْ رَشَقا؛ (مجلسی، ۱۳۶۲ش: ج۱۲، ص۴۴۳)
روایت شده رسول اکرم (ص) بر مردمی از انصارکه مشغول تیراندازی بودند، گذر کرد و داوطلب شد که درمسابقه آنها شرکت کند. فرمود: «من با گروهی که ابن أردع درآن است، همکاری می کنم . دسته مقابل با شنیدن سخن آن حضرت، ازتیراندازی دست کشیدند و گفتند: گروهی که رسول اکرم (ص) در آن تیراندازی کند، هرگز مغلوب نخواهد شد. برای آن که مسابقه تعطیل نشود، فرمود: «من با هر دو گروه همکاری می کنم». مجدداً مسابقه شروع شد و پیغمبر صلی الله علیه و آله با هر دو دسته تیراندازی کرد.
۳-۲-۲- ورزش در سیره امیرالمؤمنین (ع):
قدرت بدنی بی همانند حضرت علی ( ع ) را باید در ردیف معجزات و کرامات به حساب آورد. تاریخ جهان هیچ شخص دیگری را با چنین نیروی جسمانی فوق العاده سراغ ندارد. توانائی بدنی آن حضرت، همانگونه که خود آن بزرگوار فرمودند، یک قدرت عادی و معمولی نبوده، بلکه قدرت الهی و خدائی بود که از ایمان نیرومند او به خدا نشأت می گرفت. بی شک، قدرت بدنی حضرت علی ( ع) یکی از فضایل آن حضرت بود. همین نعمت بود که به وی امکان آن همه خدمت به اسلام عزیز را بخشید و اگر این نعمت بزرگ نبود، اسلام آنچنان که باید، پا نمی گرفت و یا بطور کلّی نابود می گردید.
پیامبر (ص) درمقام ارزیابی، یک ضربه شمشیرحضرت علی (ع) را ازمجموع عبادات جن و انس برتر و ارزشمندتر می شمارد. به واسطه همین قدرت و شجاعت ناشی از همین ایمان بی نظیر و راسخ آن حضرت به خدا و رسولش بود که ملقب به «أسَدُ ا…» (یعنی شیر همیشه پیروز خدا)گردید.
شاید ذکر نمونه های کوتاه ومختصری از دلاوری ها و رشادت های علی(ع) دراین رساله بیانگر گوشه ای از بی کران شخصیت ارزشمند ایشان باشد.
أ) حضرت علی (ع) در سنین نوجوانی بود که با مردان نیرومند و پهلوان کشتی می گرفت و همه آنها را به زمین می زد و مردان قدبلند و قوی هیکل را به دست بلند می کرد و در هوا نگهداشته و آنها را به سوی خود کشیده، به زمین می زد و گاه با یک دست از قسمت نرم شکم، آنها راگرفته وآنها را به هوا بلند می کرد وبعضی اوقات خود را به اسبی که درحال دویدن بود رسانیده و وقتی با آن برخورد می کرد ، آن را به عقب می راند .(مجلسی،۱۳۶۲ش: ج۴۱،ص۲۷۵)
ب) بسیار اتفاق می افتاد که آن حضرت (ع) سنگ بزرگی راازقله کوه برداشته و با یک دست آن را گرفته و پائین می آورد. آن گاه آن را پیش روی مردم می گذاشت، ولی حتی سه مرد نیرومند نمی توانستند آن را ازجای خود تکان بدهند و همچنین هرگاه آن حضرت، ساق دست کسی را می فشرد، از شدت درد نمی توانست نفس بکشد.(همان، ص۲۷۶)
ج) بارزترین نمونه ای که می تواند قدرت بدنی فوق بشری حضرت علی (ع) را معرفی نماید، ماجرای فتح قلعه خیبر است. قلعه خیبر که متعلق به یهودیان بود، مدتی درمحاصره قوای اسلامی قرار داشت، اما هیچ سرداری نمی توانست آن را فتح کند. این قلعه وخندقی که دراطراف آن حفر شده بود، توسط تیراندازان حرفه ای فراوان و دلیرانی کم نظیر چون مرحب و برادرش حترث حفاظت می شد.
چندین سردار مسلمان به همراهی چندین هزار جنگجو درچند مرحله تلاش کردند تا دروازه خیبر را بگشایند ولی هیچ کدام مؤفق نشدند از سدّ قهرمانان و جنگجویان یهود بگذرند وهمه آنها با بجای گذاشتن تعدادی تلفات بازگشتند. این امر باعث شد روحیه مسلمانان تا حدودی تضعیف شود، تااینکه پیامبر اکرم (ص) مأموریت فتح خیبر را به سردار همیشه پیروز اسلام، شیرخدا، علی مرتضی محوّل فرمود.
در روزهای قبل ازاین، علی (ع) ازجنگ معاف بود، زیرا به مشیت الهی به درد چشم مبتلا شده بود. پیامبر گرامی اسلام (ص) با یک معجزه و ازطریق مالیدن آب دهان، درد چشم آن حضرت را شفا بخشید. علی (ع) با سرعت به سوی خیبر حرکت کرد و آنچنان سریع اسب می راند که همراهان وی از او خواستند، کمی آهسته تر براند.
وقتی به نزدیکی قلعه خیبر رسید ، پرچم اسلام را به روی زمین نصب کرد . در این هنگام دروازه قلعه خیبر که ازجنس سنگ بود، باز شد و گروهی از پهلوانان و جنگجویان خیبری ، جهت مقابله با سپاه اسلام از آن خارج شدند.اولین کسی که به میدان آمده و دو نفراز مسلمانان را به شهادت رساند ، « حارث » برادر مرحب خیبری بود. (سپهر، ۱۴۰۰ق: ج۲، ص۲۷۸)
امیرالمؤمنین (ع) درب خیبر را ازجا کند وسپاه اسلام توانست قلعه خیبر را فتح نماید. البته خود ایشان درمورد این واقعه فرمود: «من هرگز آن در را با نیروی بشری از جای نکندم ، بلکه در پرتوی نیروی خدادادی و با ایمانی راسخ به روز بازپسین این کار را انجام دادم .(سبحانی، ۱۳۷۱ش:ج۲، ص۶۵۲)
از آنچه در مورد شجاعت حضرت علی ( ع ) در مطالب قبل گذشت ممکن است شبهه ای در ذهن خوانندگان محترم پدید آید ، و آن شبهه این است که اصولاً چه ارتباطی می تواند بین شجاعت و دلاوری با ورزیدگی وجود داشته باشد ؟
پاسخ شبهه فوق به نظر اینگونه است که در وجود انسان دو منبع می تواند برای بروز و ظهور شجاعت وجود داشته باشد؛ یکی جسم و ظاهر بدن و دیگری روح و به عبارت دیگر انسان از دو جنبه می تواند فردی شجاع باشد گاهی شجاعتش به اتکاء ورزیدگی است که در بازوان خویش جمع کرده وگاه شجاعتش به اعتمادی است که درقلب خود به خدا دارد و این توکل و اعتماد را ممکن است با رنج فراوان به دست آورده باشد . یعنی درطول زندگی خویش به مهذّب کردن و ورزیده نمودن نفس لازم نیست که انسان حتماً دارای نیرومندی جسم هم باشد بلکه پیش می آید شخصی که ازنظر جسمی ضعیف است، از روحی چنان عالی برخوردار است که افراد نیرومند جسمی در برابرش سر تعظیم فرود می آورند.
با توجه به آنچه که در مورد شخصیت متعال حضرت علی ( ع ) می دانیم هر دوجنبه فوق در شخصیت ایشان یافت می شود. ایشان هنگامی که در کارزار با دشمن قرار می گیرد با چنان هیبتی
دشمن خویش را از صحنه به در می کند که کس دیگری جرأت رویارویی با او را پیدا نمی کند. او از طرفی وقتی درمحراب عبادت قرار می گیرد، با معبود خویش راز و نیاز می کند و در پیشگاه او اشک می ریزد و تسلیم مطلق فرامین خداوند می شود . یعنی اگر می گوئیم حضرت علی (ع) فردی شجاع است، این شجاعت خویش را به اتکا براین دو قوّه به دست آورده است؛ یعنی هم دارای جسمی نیرومند است و هم دارای روحی متعال که از ورزیدگی جسمی و روحی خود در پیشبرد اسلام بهره های فراوانی برده است .
۳-۲-۳- ورزش درسیره سایر ائمه(ع):
درباره شجاعت و ورزیدگی سایر امامان معصوم(ع) نیز مواردی درتاریخ ذکرشده است. مثلاً داستان کشتی گرفتن امام حسن و امام حسین(ع) درحضور پیامبر(ص)، مؤید این مطلب است که ورزیدگی و تربیت بدنی برای پیامبر اسلام(ص) بسیار مهم بوده است. (رک: مجلسی، بحارالانوار، ج۱۰۳،ص ۱۸۹)
نمونه دیگری که می توان ذکر کرد، داستان تیراندازی شگفت انگیز امام محمد باقر ( ع ) در مجلس هشام است. درتاریخ زندگانی امام (ع) پنجمین پیشوای شیعیان جهان آمده است که روزی حضرت در مجلس هشام وارد شد که مسابقه تیراندازی برپا بود . هشام از امام (ع) خواست که ایشان نیز دراین مسابقه شرکت نمایند امام باقر (ع) فرمودند: من دیگر پیر شده ام و مرا معذور بدارید. هشام اصرار کرد و امام (ع) در این مسابقه شرکت نمودند و تیری پرتاب کردند که درست به وسط هدف اصابت کرد. سپس ایشان تیر دیگری پرتاب نمودند که بر فاق تیر اول نشست و آن را تا پیکان به دو نیم کرد و این عمل چندین بار تکرار شد تا این که هشام گفت : کافی است! شما بهترین تیرانداز در عرب و عجم هستید!
دراصول کافی نیز درمورد شرکت امام صادق(ع) در مسابقات تیراندازی اینگونه آمده است که: « عَنْ أَبی عَبْدِاللّه علیه السلام إِنَّهُ کانَ یحْضُرُ الرَّمْی و الرِّهانَ؛( کلینی،۱۴۱۲ق: ج ۵، ص ۵۰)
امام صادق علیه السلام در مسابقه تیراندازی حاضر می شد و در شرط بندی آن شرکت می فرمود.
۳-۳- ورزش دربیان متفکرین مسلمان :
مقوله ورزش همواره مورد توجه افراد مختلف بوده است و اندیشمندان زیادی درباره امر ورزش و تربیت بدنی اظهارنظر کرده اند که شایسته است دراین بخش به گوشه هایی ازاین دیدگاه ها اشاره کرد.
الف) دیدگاه ابن خلدون :
ورزش نیز در نشاط روح دخیل است که این نشاط در شهرنشینان کمتر است. به دلیل اینکه در پیش شهرنشینان، ورزش وجود ندارد؛ علتش این است که آنان غالباً درحالت سکونت و آرامش اند و از ثمرات ورزش به هیچ نشانه ای از آن درمیان ایشان یافت نمی شود، بدین دلیل بیماریهای بسیاری در شهرها و بلاد بروز می کند و نسبتاً به بروز امراض، مردم شهرها به این فن و پزشکی نیازمند می شوند .(حسنی، ۱۳۷۶ش:۱۴۳)
ب ) دیدگاه خواجه نصیر طوسی :
در فراگیری (ممارست و تجربه حاصل کردن) هر فنی، ریاضت (ورزش و بازی) که تحریک حرارت غریزی و حفظ صحت و نفی کسالت و بلاهت ( کُند فهمی) و حدّت زکاء (شدت هوشیاری و سرعت انتقال و سرعت فهم) و بعث نشاط و برانگیخته شدن سرور و بشاشیت جسمی و روانی لازم است که به عادت گیرند .(طوسی،۱۳۶۸ش: صص۲۲۷ و۲۲۸)
ج) دیدگاه ابن سینا ؛
ورزش حرکتی است تابع اراده. در ورزش، تنفس بلند، بزرگ و پی در پی می آید.(مراد تنفس عمیق و شدت تنفس در اثر بالا رفتن مقدار اکسیژن مصرفی است) هر کس بتواند با اسلوب صحیح و متناسب با اعتدال مزاجش و در وقت و هنگام مناسب ورزش کند از چاره جوئی (پیشگیری) و مداوای بیماری های مزاجی که در دنباله آن می آید بی نیاز می گردد. این بهره برداری از ورزش هنگامی میسر است که دستورات دیگر بهداشتی را به کلی مراعات کند.( قنبری نیاکی، ۱۳۸۰ش: ص۶۲)
د) دیدگاه امام خمینی(ره) :
مملکت ما همینطور که به علماء ودانشمندان احتیاج دارد. به این قدرت شماها (ورزشکاران) هم احتیاج دارد . این قدرت باید با ایمان باشد ، وقتی که زورخانه با قرآن باشد ، با ایمان باشد ، پشتوانه یک ملت است . وقتی قهرمان ها ، قهرمان های اسلامی باشند ، پشتوانه یک ملت هستند . بازوی یک هستند آنچه که پشتوانه ملت است پشتوانه اسلام است آن مردهای با ایمان هستند ، ورزشکاران با ایمان هستند ، روحانی با ایمان و دانشگاهی با ایمان و … اینها می توانند پشتوانه یک ملت باشند و نگذارند دستهای خائنانه کسانیکه که می خواهند همه چیز ما را ببرند قدرت مادی ما ، قدرت معنوی ما را از بین ببرند. (خمینی، ۱۳۷۵: ج۷، ص ۴۸)
هـ) دیدگاه شهید مطهری :
استاد در کتاب مقدمه ای برجهان بینی اسلامی در جلد چهارم تحت عنوان انسان در قرآن بعد از اینکه به بررسی ویژگی انسان پرداخته، بدین جا رسیده که انسان دارای استعدادهای متفاوت و مختلفی است که در دسته بندی کلی به استعدادهای جسمانی و روحانی می تواند تقسیم شود و دربخش استعداد های جسمانی به پرورش جسمانی و مرادش را از پرورش جسمانی ذکر می کند . (مطهری، ۱۳۷۵ش: ج۴، ص ۲۵)
۳-۴- جمع بندی؛
حاصل بحث در فصل سوم این است که ورزش و تربیت بدنی درآموزه های اسلام ازجایگاه ویژه ای برخوردار است و امامان معصوم (ع) در زمینه آمادگی جسمی و ورزش، هم پیش قدم بوده اند و هم بسیار براین مهم تأکید نموده اند. داستان های فراوانی از آمادگی جسمانی و ورزش کردن پیامبراسلام (ص) و ائمه (ع) ذکر شده است که هرکدام بیانگر رشادت ها و دلاوری های ایشان می باشد. پیامبر (ص) به آموزشهای نظامی بسیار اهمیت می دادند و ورزش را زمینه ای برای این آموزش ها می دانستند. ایشان مسلمین را به انجام ورزش هایی نظیر شنا، سوارکاری و تیراندازی توصیه می فرمودند؛ زیرا فراگیری این ورزش ها به بالابردن سطح آمادگی نظامی مسلمانان کمک زیادی می کرد. بنابراین، ورزش و تربیت بدنی جزئی از سیره معصومین(ع) بوده و ما نیز باید به عنوان پیروان این ذوات مقدس، ورزش کردن را سرلوحه کارهای خویش قرار دهیم. همچنین درمورد ورزش و اثرات مفید آن، اندیشمندان و صاحبنظران مسلمان نیز مطالبی را بیان نموده اند.
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1399-06-08] [ 10:38:00 ب.ظ ]
|