حماسه و اسطوره در شعر مهدی اخوان ثالث و منوچهر آتشی- قسمت ۷ |
-تکرار «چشم» در سطر نهم و دهم، تکرار پایانی و تکرار آن در سطر دهم و یازدهم، تکرار پایانی و آغازین است.
نفس، کز گرمگاه سینه می آید برون، ابری شود تاریک
چو دیوار ایستد در پیش چشمانت
نفس کاینست، پس دیگر چه داری چشم
ز چشم دوستان دور یا نزدیک؟
-تکرار عبارت «منم من» در آغاز سطرهای شانزدهم، هفدهم و هجدهم، تکرار آغازین به شمار می آید.
منم من، میهمان هر شبت، لولی وش مغموم
منم من، سنگ تیپا خورده ی رنجور
منم دشنام پست آفرینش، نغمه ناجور
تکرار عبارت «نه از» و «بیرنگ» در سطر نوزدهم، تکرار فعل «بگشای» در سطر بیستم و تکرار «نیست» در سطر بیست و دوم همه در چارچوب توازن واژگانی است.
نه از رومم، نه از زنگم، همان بی رنگ بیرنگم.
بیا بگشای در، بگشای، دلتنگم
… تگرگی نیست، مرگی نیست.
در همین سطر نوزدهم، عبارت «رومم، زنگم، بیرنگم» و در سطر بیست و دوم عبارت «تگرگی و مرگی» گونه ای قافیه درونی هستند. از میان دیگر نسبت ها و تناظرهایی که میان واژه ها و اجزای شعر وجود دارد، به نمونه های زیر می توان اشاره کرد:
در سطر دوازدهم، «مسیحا و ترسا» مراعات النظیر دارند؛ «پیر و پیرهن» نیز گونه ای جناس می سازند.
مسیحای جوانمرد من! ای ترسای پیر و پیرهن چرکین!
-«جوانمرد» در سطر دوازدهم با «ناجوانمردانه» در سطر سیزدهم نسبت برقرار می کند.
مسیحای جوانمرد من! ای ترسای پیر و پیرهن چرکین!
هوا بس ناجوانمردانه سرد است… آی…
-«پیش» در سطر نهم و «پس» در سطر دهم، گونه ای مراعات النظیر و تضاد پدید می آورند.
… چو دیوار ایستد در پیش چشمانت
نفس کاینست، پس دیگر چه داری چشم …
-قرار گیری «میهمان و میزبان» در کنار یکدیگر، در سطر بیست و یکم هم مراعات النظیر است.
حریفا! میزبانا! میهمان سال و ماهت پشت در چون موج می لرزد.
-در سطر سی و یکی، «چراغ و شب» با یکدیگر، و «شب و روز» هم با یکدیگر نسبت برقرار می کنند.
حریفا! رو چراغ باده را بفروز، شب با روز یکسان است.
-در سطر سی و ششم و سی و هفتم نیز، «زمین و آسمان» با هم و «مهر و ماه» با یکدیگر تناسب دارند.
زمین دلمرده، سقف آسمان کوتاه،
غبار آلود مهر و ماه.
زبان شعر اخوان:
۱-گونه های فراهنجاری
۲-گونه های قاعده افزایی
مطالعه ی زبان شناختی شعر اخوان
در این بخش، از گونه های هنجار گریزی و قاعده افزایی سخن می گوییم و در هر مورد به نمونه هایی از شعر اخوان اشاره می کنیم.
گونه های فرا هنجاری
فرا هنجار گریزی از قواعد زبان است؛ فراتر رفتن از شکل معمول و متداول زبانی است که کاربرد روزمره دارد. این گریز به شیوه های گوناگونی آنجام می شود که به یکایک آن ها خواهیم پرداخت.
- فراهنجاری واژگانی ۲٫ فراهنجاری آوایی ۳٫ فراهنجاری معنایی ۴٫ فراهنجاری دستوری
- فراهنجاری نوشتاری ۶٫ فراهنجاری گویشی ۷٫ فراهنجاری سبکی ۸٫ فراهنجاری زمان
۱- فراهنجاری واژگانی
در این شیوه، شاعر از واژه های موجود در زبان هنجار فراتر می رود و با گریز از قواعد، واژه های نو و ترکیبات جدیدی می سازد و به کار می گیرد.
«با آنکه شب شهر را دیر گاهی است.
با ابرها و «نفَسد و دهایش»
تاریک و سرد و مه آلود کرده است…» (اخوان ثالث، از این اوستا، ۱۳۷۹: ۱۸۱).
چنان که در نمونه بالا دیده می شود، در زبان هنجار عبارت «نفسد» وجود ندارد؛ و اخوان با ساخت آن از قواعد زبانی موجود گریز زده است.
«نهان شد جاودان در خاک و خاموشی
(پریشا دخت) شعر آدمیزادان» (اخوان ثالث، در حیاط کوچک پاییز، ۱۳۷۹: ۲۹۱).
شاعر در این شعر- که بخشی از مرثیه ست که در سوگ فروغ سروده- او را «پری+ شاه+ دخت» نامیده. این واژه نیز پیش از این در زبان وجود نداشته و ساخته اخوان است.
در فراهنجاری واژگانی، گاه یک عنصر به جای عنصر دیگر به کار می رود، به گونه ای که همان نقش را داراست و در ساخت و معنای کلام تغییری پدید نمی آورد.
فرم در حال بارگذاری ...
[دوشنبه 1399-12-18] [ 08:56:00 ب.ظ ]
|