خرید اینترنتی فایل پایان نامه مدیریت : مدل بروکینگ |
بروکینگ درسال ۱۹۹۶از IC تحت عنوان مجموعه ای از دارایی های نامشهود نام می برد که شرکت ها قدر به ادامه فعالیت میکند. وی تلاش ها و تحقیقات ادوینسون و مالون را برای تعریف IC درنظر گرفت و چهار دسته مجزا را در زمینه IC معرفی کرد :۱- دارایی بازار ۲- دارایی با محوریت انسان (انسان محور) ۳-زیرساخت ها ۴- دارایی مالکیت معنوی (شکل ۲-۲) دارایی بازار: به دارایی های بالقوه ای اطلاق می شود که یک شرکت به خاطر نامشهودی های بازارگرایانه اش مانند تجاری، مشتریان وکانالهای توزیع دارا می باشد.
دارایی انسان محور: شامل میزان تخصصهای گروهی ،خلاقیت وحل مسایل ،رهبری ،مهارتها وتوانمندیهای موجود درکارکنان یک شرکت می باشد .
زیرساخت ها : شامل تکنولوژی ها، متدولوژی ها و کلیه فرآیند هایی است که باعث می شود صحت ، کیفیت و ایمنی در سازمان حفظ شود.
مالکیت معنوی: که شامل دانش فنی ، نرم افزارهای تجاری و کسب وکار، کپی رایت ،حقوق مربوط به طرحهای گوناگون ونشانه های تجاری است.
شکل ۱-۲- مدل سرمایه فکری بروکینگ
سرمایه فکری |
دارایی های بازرا |
دارایی های انسان |
دارایی زیرساخت |
دارایی مالکیت معنوی |
طبقه بندی ارائه شده توسط بروکینگ مشابه باطرح ادوینسون ومالون است امادراین طبقه بندی برکینگ ،مالکیت معنوی را ازداراییهای زیر ساختی جداکرده ودریک دسته مجزا قرارداده است .دیدگاه آنها اگرچه یکسان نیستند اما مکمل یکدیگر هستند. هدف ادوینسون ومالون توضیح اهمیت ICدرسازمان ها بوده وموضوعات مهمی مانند ویژگی های کلیدی ،اندازه گیری رویکرد های مدیریت برآنها رادربرمی گرفت.
آنها مدیریت بر IC را بعنوان گامی نهایی برای ساخت سازمانهایی با ارزش بالا و سازمان های که می خواهند ارزش در آنها بصورت مداوم افزایش یابد معرفی گردند. با اینکه بروکینگ دارای اهداف مشابهی باادوینسون و مالون بود ، اما او اجزای [۱]IC را طوری تعیین کرد که بتوان از آن درامر ممیزی نیز استفاده نمود و بدین خاطر وی بر روی فرآیند های تعریف ، مستند سازی و اندازه گیری IC تاکید کرده است. خانم بروکینگ عقیده دارد که هدف نهایی هر کسب و کاری بدست آوردن ارزش پولی به ازارء هر جزئی از دارایی ها است. او تصریع کرده است که این امر برای شرکت ها بسیار مهم است که میزان دارایی هایشان را ارزیابی کرده وازطریق مدیران را ازمحل وجود ارزش های واقعی درسازمان آگاه سازند. به همین دلیل آنها نیاز دارند تا شاخص هایی برای ارزیابی موفقیت و رشد در دست داشته و مبناهایی را برای افزایش احتمال دریافت وام از موسسات مالی به وجود بیاورند.
۱۹ -۲- مدل روس و همکاران
روس و روس ، دراگونتی و ادوینسون در سال ۱۹۹۷ شاخص سرمایه فکری را برای اندازه گیری IC معرفی کردند. آنها تشریح کردند که دیدگاههایشان دررابطه با IC ،دانش محور بوده و اشتباهاتی با مباحث دانشی دارد. از سوی دیگر بعدها آنها از مدلی استفاده کردند که مشابه بامدل ادوینسون ومالون بود (اما دقیقا همانندآنها نبود ). آنها SC و HC را از IC انشعاب داده و این سازه ها را نماینده منابع شعور و بدون شعور دانستند که بالطبع هرکدام شیوه های مدیریتی متفاوتی را طلب می کند (شکل ۴-۲).این محققان سرمایه ارتباطی رابه عنوان بخشی ازسرمایه ساختاری (به جای آنکه آنرا دردسته سومی قراربدهند)درنظر گرفته اند.روس وهمکاران ۱۹۹۷ HC رابه شایستگی ،نگرش وزیرکی فکری تقسیم کردند.
شایستگی : شامل دانش فردی کارکنان ومهرتها ،استعدادها ودانش فنی آنهاست .
نگرش : نشان دهنده ارزشی است که نتیجه نوع رفتارکارکنان درمحل کاربوده وتحت تاثیر انگیزش ،رفتارها ورهبری است.
چالاکی فکری :شامل نوآوری کارکنان ،توانایی انطباق باشرایط وقابلیت استفاده از دانش ازیک مفهوم وزمینه به مفهوم وزمینه دیگراست .ازسوی دیگر ساختاری شامل اجزای زیر است :
روابط : به معنی ارتباط بامشتریان ،عرضه کنندگان ،شرکاءاستراتژیک و دیگر ذینفعان شرکت می باشد .
سازمان : یک سازمان نه تنها دارای سیستم ها و ساختارهای مشهود است ، بلکه همچنین شامل زیر ساختهای نامشهود ،دارایی های معنوی ، فرآیند ها و فرهنگ نیز می باشد.
تجدید وتوسعه : به عنوان جنبه نامشهود هر چیزی که باعث خلق ارزش درآینده گردیده اما اثرآن درحال حاضر مشخص نیست.
شکل ۲-۲- روس وهمکاران ، مدل شاخص سرمایه فکری
اگرچه ادوینسون و مالون پیشرفت های زیادی دررابطه با اندازه گیری IC داشته اند اما روس و روس ۱۹۹۷پیشرفت های ملموسی در یکپارچگی معیارهای IC و حرکت به سمت یک معیار واحد (رویکرد کل نگربه ارزش) داشتند. آنها در تحقیقی دیگر و در طبقه بندی شبیه به طبقه بندی ادوینسون ومالون ،IC را به سرمایه انسانی ،سرمایه سازمانی وسرمایه ارتباطی تقسیم کرده واین سه دسته رادریک سطح افقی قرارداده اند، (Chang,2007) را این طبقه بندی اجزاسرمایه های فکری باجزئیات بیشتری معرفی شده است: سرمایه ساختاری :فرهنگ شرکت ،ساختار،فرآیند ها ورویه های کاری سرمایه انسانی :شامل دانش فنی، مهارتها ، ویژگی های رهبری مدیران ارشد، نوآوری ها، انگیزش (بعد مالی وغیرمالی ) و قابلیت سازگاری است. سرمایه رابطه ای : رابطه بامشتری جهت اطمینان ازمیزان رضایت آنها ازمحصولات وخدمات ارائه شده ،ارتباط با تامین کنندگان جهت اطمینان ازارائه مواد اولیه با کیفیت، (Brennan,2000).
شکل ۳ -۲ طبقه بندی سرمایه های فکری
۲۰ -۲- مدل استیوارت
استیوارت درسال ۱۹۹۱و در مجله فورچون IC را عبارت از دانشی که از طریق تبدیل مواد خام به محصولاتی که آنها را ارزشمند ترمی سازد معرفی کرده است. استیوارت هم همچون محققان قبلی IC را ترکیبی از دو دسته HC و SC دانسته و سرمایه سازمانی را زیر مجموعه ای از SC قلمداد کرده است. او عقیده دارد که هر شرکتی هر سه سرمایه مذکور را دارد اما بر اساس شرایط متفاوت، تاکید بیشتری بروی یکی از این سرمایه ها می کند .ازاین منظر استیوارت اجزای سرمایه فکری عبارتند از:
سرمایه انسانی : که اشاره به مهارت ها و دانش فردی کارکنان شرمت دارد.
سرمایه ساختاری :شامل مالکیت معنوی ،متدولوژی ،نرم افزار،اسناد ومصنوعات دانشی دیگر.
سرمایه مشتری :به معنی ارتباط بامشتریان وعرضه کنندگان است .
شکل ۴-۲- مدل سرمایه های فکری استیورات
ارزش بازار |
دارایی های نامشهود |
دارایی های مشهود |
سرمایه انسانی |
سرمایه ساختاری |
سرمایه مشتری |
۲۱ – ۲- مدل سالیوان
سالیوان یکی ازپایه گذاران وشریک تجاری گروه مدیریت سرمایه های فکری است .گروه مدیریت سرمایههای فکری یک شرکت مشاوره ای است که فعالیت هایش برایجاد وتولید ارزش سرمایه های فکری متمرکز شده است. براساس نظریه این گروه، از کنار هم قراردادن دورکن اساسی سرمایه انسانی و دارایی های فکری می توان به مفهوم وجایگاه سرمایه های فکری دست یافت. مطابق این مدل ، سرمایه های فکری ازسه جزء تشکیل شده اند: منابع انسانی: دراین منابع هوش وخرد کارکنان سازمان رادرنظرگرفته می شوند.منابع انسانی منشاءفن، تخصص وحافظه سازمانی درخصوص موضوعات مهم وحائز اهمیت برای سازمان هستند.منابع انسانی ،شامل تجارب جمعی ،مهارت وفوت وفن عمومی تمام کارکنان بنگاه است.
دارایی های فکری : دانش مشهود طبقه بندی شده ویاتوضیحات فیزیکی از دانش خاصی راشامل می شود که سازمان می تواند ادعای مالکیت آن رانموده وبدون ایجاد مشکلی درحقوق معنوی ،آنهارابه سادگی خرید وفروش کند .هرتکه ای ازدانش سازمان،که معمولابه شکل مستند کاغذی یا کامپیوتری است ،بعنوان دارایی فکری سازمان تلقی شده مورد حمایت وحفاظت قرارگیرد. دارایی های فکری منشاءایده ها ونوآوری هایی هستند که شرکت ها وبنگاه ها آنهارا تجاری می نمایند.
مالکیت معنوی :مالکیت معنوی یک نوع دارای فکری است که بصورت قانون قابلیت حمایت ،حفاظت وپیگیری را داراست. ازموارد مالکیت معنوی می توان به حق اختراع ،حق تالیف ،علائم ونشان تجاری واسار ورموزتولید تجاری اشاره نمود. الگوی سالیوان برای تجسم ونمایش تصویری سرمایه فکری ،به صورت زیر می باشد :
شکل ۵ – ۲- الگوی سرمایه فکری سالیوان
دارای های فکری |
متدولوژی
اسنادومدارک
تصاویر
طراحی ها |
برنامه ها
اختراعات
فرایندها
پایگاه هایداده |
مالکیت معنوی
حق اختراع
حق تالیف
نشان تجاری
رموز تجاری |
سرمایه انسانی
تجربه
فوت وفن
مهارت
خلاقیت |
۲۲ – ۲ – مدل بونفرر
بونفرر۲۰۰۳ اعتقاد به این دارد که بایستی ما بین چهارجزء سرمایه فکری سرمایه شامل سرمایه انسانی ،سرمایه ساختاری ، سرمایه نوآوری تمایز قائل شد .
سرمایه انسانی : مجموعه ای از دانشها ی فنی وروتین موجود درتفکرات کارکنان است .
سرمایه ساختاری : همه آیتم های نامشهود از دانش ضمنی که قابل تفکیک هستند راشامل می شود.
سرمایه بازار: استعدادهای سازمانی در ارتباط با جهان خارج (به عقیده بونفر این شامل پایگاه داده ،سهم بازار، شهرت و اعتبارو محصولات و خدمت جدید است) است. سرمایه نوآوری : قابلیت های نوآوری سازمان رادربرمی گیرد.
شکل ۶-۲- ارزش سرمایه فکری بونفر ۲۰۰۲
از سوی دیگر وی در رویکرد ارزش پویایی IC، شاخص های ویژهای را مد نظر قرار داده که برروی بعد پویا و سازمانی عملکرد اجتماعی – اقتصادی[۲] تمرکز کرده و تحت شرایط مختلفی درسطوح خرد وکلان اقتصادی قابل اجرا است. وی در روش پویایی IC ، چهار بعدی که منجر به توانمندی رقابتی شدن سازمان می گردد را با یکدیگر یکپارچه کرده است (شکل ۸-۲) منابع به عنوان ورودی ها: که اشاره به منابع مورد نیاز فرآیند های تولیدی شامل منابع مشهود ، میزان سرمایهگذاری در R & D و اکتساب تکنولوژی مناسب و…. دارد.
فرایند ها : که نقش آنها در صف آرایی و بکارگیری آن دسته از استراتژی های پویایی است که برمینای فاکتورهای نامشهود شکل گرفته اند.
سرمایه فکری : بوسیله ترکیبی ازمنابع نامشهود ساخته شده ومی تواند به نتایج ویژه ای مانند دانش جمعی، حق ثبت و اختراع ها، علامت تجاری ، شهرت ، رویه های عادی خاص و شبکه های همکاری منجر شود.
سطح خروجی ها : عملکرد سازمان ها (سهم بازار، کیفیت محصولات و خدمات) به صورت سنتی از طریق تحلیل موقعیت بازار محصولات و خدمات اندازه گیری می شود، (chang,2007).
شکل ۷-۲-چارچوب ۴ بعدی سرمایه های فکری بونفر
سرمایه فکری |
خروجی ها |
منابع و توانمندیها |
فرایندها |
بونفر چهار بعد رادریک چهرچوب یکپارچه تبدیل کرده ویک ارتباط بین ورودی ها (منابع )،فرایندها،دارائیهای نامشهود شرکت مطرح کرد.
مدل بنتیس درسال ۱۹۹۸ و به دنبال نظریه های قبلی خود ، سرمایه های فکری رام تشکل از سه جزء سرمایه مشتری ، سرمایه ساختاری و سرمایه انسانی دانست. از منظر وی بخش عمده سرمایه انسانی را دانش ضمنی افراد تشکیل می دهد. این دانش شامل مهارت های تجاری هستند که به راحتی نمی توان آنها را بصورت بندبه بند اذعان کرد. بونتیس عقیده دارد که سرمایه انسانی دارای اهمیت بسیار زیادی است چرا که منبع اصلی خلاقیت و نوآوری محسوب می شود. وی سرمایه ساختاری را شامل مکانیزم ها و ساختارهای سازمانی دانسته که در رساندن کارکنان به ماکزیموم عملکرد ، نقشی پشتیبان دارند. بنتیس این اجزاء را شامل فرهنگ، سیستم های اطلاعاتی ، R & D ، فرایندها، امور جاری و کارایی هر یک از آنها می داند. سرمایه مشتری نیز از منظر بنتیس شامل شناخت کانال های بازاریابی و دانش ارتباط با مشتریان است که هر یک از این دو نقش بسیار مهمی را در یک سازمان بر عهده دارند. علاوه بر این جنبه های دیگری مانند ارتباط با رقبا و تامین کنندگان را از اجزاء مهم این سرمایه بر شمرده است، (Bollen,2005).
۲۳ – ۲- مدل هانس و لاواندال
طبقه بندی دیگری که بایستی از آن نام برد طبقه بندی هانس والاواندال[۳] ۱۹۹۷ است. در این طبقه بندی منابع شرکت به دو دسته مشهود و نامشهود تقسیم می شود. در این منظور از منابع نامشهود IC می باشد که این دو محقق آنها را به دو دسته اصلی منابع ارتباطی و شایستگی تقسیم کرده اند. شایستگی ها به توانایی برای اجرای یک کارخاص اطلاق می شود و به دو سطح فردی (دانش، مدل هانس ولاواندال مهارتها، استعداد و توانمندی ها) و سازمانی (اطلاعات محورها، پایگاه ها ، تکنولوژی و رویه ها) تقسیم می شود. منابع ارتباطی نیز اشاره به شهرت شرکت ، وفاداری مشتریان ، و ارتباطات شرکت با مشتریان دارد.
شکل ۸-۲-مدل هانس و لاواندال۱۹۹۷
منابع |
نامشهود |
مشهود |
ارتباط
شهرت
وفاداری
-ارتباطات |
شایستگی اطلاعات محورها-مهرتها تواناییها توانمندیها |
بعدها لاواندال دو مقوله ارتباط و شایستگی را براساس آن که کارمند محور و یا سازمان محور باشد به دو گروه فرعی فردی و جمعی تقسیم نمودند. این تقسیم بندی کمک می نماید تامابین منابع IC که وابسته به افراد است و منابع IC که وابسته به سازمان است تمایز قائل شویم، (Pew tan el,2008).
شکل ۹-۲-مدل لاواندال ۱۹۹۷
شایستگی فردی گروهی دانش پایگاه داده توانمندی توانمندی استعداد-مهارت فرهنگ-مهارت |
ارتباط فردی گروهی شهرت شهرت وفاداری وفاداری ارتباطات ارتباطات |
مشهود |
نامشهود |
منابع |
۲۴-۲- مدل لین
لین درسال ۱۹۹۸ سرمایه های فکری راتحت عنوان ایده های ارزشمند و توانایی برای نوآوربودن تعریف نمود .تجربه نشان داده است که این دوفاکتور درصورت محقق شدن جزوءمهمترین فاکتورهای هستند که آینده یک سازمان راتضمین می کند وی سرمایه های فکری رامتشکل ازسه جزءسرمایه انسانی ،سرمایه ساختاری وسرمایه مشتری (ارتباطات) دانسته است. در زیر اجزای که وی برای هر یک از این سه جزء در نظر گرفته است را به اجمال برسی می کنیم. سرمایه انسانی : سرمایه انسانی شامل فاکتورهای انسانی مانند هوش ، مهارت، تخصص، تجربه و توانایی های یادگیری است. این سرمایه تماما و به افراد موجود در درون یک سازمان متکی است و نمی تواند تحت مالکیت سازمان در بیاید.
سرمایه ساختاری : لین اصطلاح رویه وامور جاری کاری را جایگزین عنوان سرمایه ساختاری دانسته وآن را شامل خط مشی ،فرهنگ، سستم های اطلاعاتی و نرم افزارهای اختصاصی شرکت می داند.
سرمایه مشتری : همانند بونتیس وی نیز سرمایه مشتری را شناخت کانال های بازاریابی و دانش ارتباط بامشتریان دانسته و جنبه های دیگر مانند ارتباط با رقبا و تامین کنندگان را از اجزای مهم این سرمایه برشمرده است. برخلاف بونتیس ، لین عقیده دارد که سرمایه مشتری بخش پایانی و هدف نهایی در بحث سرمایه های فکری محسوب نمی شود بلکه دارایی های معنوی این بخش را به عهده دارند که به نوعی مشهودترین جزء IP به حساب می آید، (Bollen,2005).
۲۵-۲- شباهت موجود درتعاریف واجزای مدلهای سرمایه فکری:
این مدلهاحداقل شامل موارد زیر است :
- دانش وتجربه قرارگرفته شده درافرادهم بطور رسمی وهم بطورغیررسمی
- سیستم های وفرآیندهای سازمانی
- تکنولوژی ونوآوری
- روابط تجاری ازقبیل روابط بامشتریان ،عرضه کنندگان وشرکاءاستراتژیک
هنگامی که ادبیات تحقیق سرمایه فکری برسی می شود ؛به نظر مکه بیشتر مدل های سرمایه فکری سعی کرده اند یا داشته اند که سه جزءرابایک سری ویژگی های مشترک برای رمایه فکری درنظر بگیرند.
-بعد انسانی سرمایه انسانی یکی از مهمترین وبه عبارتی مهمترین نوع داراییهای دانشی یافکری درسازمان است بخاطر اینکه ؛این داراییها منبع خلاقیت است .این نوع داراییها دانشی ضمنی درافراد داخل یک سازمان قراردارد که یکی ازعوامل حیاتی اثرگذار برروی عملکرد هرشرکتی است .اما باید توجه داشت که وجود این داراییهای دانشی به تنهایی برای تحقق عملکرد یک شرکت کافی نیست .هدف شرکت هاباید این باشد که این نوع داراییها دانشی ضمنی رابه صورت وشکل دانش صریح برای تمامی سطوح سازمان تبدیل کنند درغیر اینصورت امکان وجود وخلق هیچ گونه ارزش سازمانی وجود نخواهد داشت .سرمایه انسانی ترکیبی
تجمعی ازدانش عمومی وحرفه ای کارکنان وتواناییهای رهبری وتواناییهای حل مشکلات وریسک پذیری است .آنچه ازاین تعریف مشخص است این است که سنجش این نوع سرمایه بااین اجزاخیلی مشکل است. این نوع سرمایه دریک شرکت ؛خلاقیت عملیاتی داراییهای مشهود (تجهیزات وابزاره) را ارتقامی دهد و دارایی نامشهود را فعال می کند .درشرکتهای موفق به منظور افزایش وبهبود بینش وتواناییهاوتجربیات برای رقابت در محیط متغیر امروزی ؛سرمایه گذاریهایی بروی کارکنان به صورت میگیرد .باید این نکته را اضافه کرد که مالکیت این نوع سرمایه دراختیار شرکته نیست وخروج افراد ازسازمان منجربه ازدست رفتن حافظه سازمانی می شود که یک نوع تهدید برای سازمان محسوب می شود، (Bontis et al.,2000) تجربه نشان داده است که افزایش توانایی ها و قابلیت های کارکنان دارای اثرمستقیمی بروی نتایج مالی شرکت است وهمچنین سرمایه با عملکرد شرکت رابطه مستقیمی دارد، (Becker et al.,2001)
تعریف دیگر ونام های دیگربرای سرمایه انسانی:
– سرمایه انسانی نمایانگرونشان دهنده ذخیره دانش یک سازمان است که بصورت کارکنان سازمان تجلی می یابد. همچنین سرمایه انسانی ؛نیز به صورت توانایی جمعی یک سازمان برای استخراج بهترین راه حلها ازدانش افراد آن نیز تعرف شده است کارکنان یک سازمان سرمایه فکری راازطریق شایستگی ها وطرز فکرهایشان وزیرکی فکری تولید می کنند که این شایستگی های سازمان شامل مهارتها وتحصیلات است وطرز فکرهای کارکنان که اجزای رفتاری کارکنان راپوشش می دهد.زیرکی یک فرد راقادر می سازد تاعملیات راتغییر دهد وراه حلهای نوآورانه رابرای مشکلات سازمانی درنظر گیرد.
– هدسون[۴] سرمایه انسانی را بصورت ترکیبی ازوراثت ژنتیکی وتحصیلات وتجربه وطرز ف۶کرهای کارکنان درباره زندگی و کسب وکار تعریف می کند .
– سرمایه انسانی بصورت پتانسیل های بلقوه واساسی یک سازمان نیز تعریف شده است .
– بعد ارتباطی سرمایه ارتباطی (مشتری) عبارتست ازمجموع همه داراییهایی که روابط شرکت با محیط راترتیب دهی ومدیریت می کند واین سرمایه شامل ارتباط شرکت بامشتریان وسهامداران وعرضه کنندگان ورقبا ودولت وموسسات دولتی وجامعه است .اگرچه مهمترین قسمت سرمایه ارتباطی ؛روابط مشتری است ولی نباید فقط این روابط مورد توجه قرارگیرد .این سرمایه ارتباطی درواقع انعکاس وبازتابی ازشرکت است .اندازه گیری سرمایه ارتباطی بااین موضوع که چگونه محیط ؛ شرکت را درک می کند مرتبط است .سرمایه ارتباطی شامل برندها ومقیاس های وفاداری مشتری وشهرت شرکت وعرضه کنندگان وسیستم های بازخور مشتری وغیره است . منکا[۵] بیان می کند که سه گام برای برقراری روابط با محیط وجود دارد:
- درک محیط
- همگام شدن با محیط
- برقراری روابط با محیط
در یک زنجیره ارزش؛ تعهدی که برای شرکت ها وجود دارد این است که با همه بخش های محیط از مشتری گرفته تا عرضه کننده روابطی برقرارکنند. تحقیقات بسیاری نشان داده است که توجه به بازار؛ دارای اثر مستقیمی روی نرخ سود آوری دارد و سهم بازار شرکت را افزایش می دهد.
تعاریف و نام های دیگر برای سرمایه ارتباطی:
سرمایه مشتری دانش شامل ارزش فعلی و آتی روابط یک سازمان با مشتریان خود است و بیانگر پتانسیل یک سازمان بخاطر نامشهود های خارج ازسازمان است. سرمایه بازاری به شایستگی سازمان برای مدیریت و ادغام روابط خارجی باسهامداران بیرونی اطلاق می شود، (Seetharaman et al, 2002).
بعد سازمانی:
بعد سازمانی درسرمایه فکری بصورت سرمایه سازمانی (ساختاری) تعریف می شود. سرمایه سازمانی به صورت مجموع دارایی هایی تعریف می شود که توانایی خلاقیت سازمان را ممکن می سازد. ماموریت شرکت ؛ چشم انداز؛ ارزش های اساسی و استراتژی های سیستم های کاری و فرآیندهای درونی یک شرکت می تواند در زمره این نوع دارایی شمرده شود. سرمایه سازمانی یکی از اصول زیربنایی برای خلق سازمان های یادگیرنده است. حتی اگر کارکنان یک سازمان دارای توانایی ها و قابلیت های کافی وبالایی باشد اگر ساختار سازمانی ازیکسری قوانین وسیستم های ضعیفی تشکیل شده باشد نمی توان ازاین قابلیت ها واستعدادهای کارکنان برای خلق ارزش وداشتن عملکرد خوب سازمانی استفاده کرد .البته باید این نکته توجه کرد که اگر سازمان سرمایه گذاری شدیدی بروی تکنولوژی کند ولی کارکنان توانایی استفاده ازاین تکنولوژی را نداشته باشند این سرمایه گذاری وبه تبع آن سرمایه سازمانی مفید وموثر نخواهد بود.
در پایان باید این نکته را افزود که این سه سرمایه با همدیگر می توانند برروی عملکرد سازمانی تاثیر بگذارند. بنابراین وجود روابطی بین آنها ازاهمیت بالایی برخورداراست .سازمان ها نباید فقط به فکر ارتقا و بهبود جداگانه این سرمایه ها باشند.
تحقیقات صورت گرفته شده در کانادا؛ مالزی، تایوان و چند کشور دیگر نیز این مطلب را تایید می کند. درادامه برخی ازاین روابط بین اجزای سرمایه فکری و روابط بین سرمایه فکری و عملکرد سازمانی (تجاری) در یکسری مدل های علی آورده می شود.
تعاریف و نام های دیگر برای سرمایه سازمانی (ساختاری ):
سرمایه :ساختاری شامل همه مخازن دانش غیر انسانی دریک سازمان است که شامل پایگاه داده هاوچارتهای سازمانی ودستورالعمل های فرآیندی واستراتژی ها ویاشامل هرچیز دیگری که به سازمان ارزشیبیشتر ازمواد ان می دهد. سرمایه ساختاری به صورت آن چیزی که درسازمان باقی می ماند هنگامی که افراد شب به به خانه هایشان می روند تعریف شده است وازفرایند ها وروالهای سازمانی برمی خیزد.
سرمایه ساختاری به صورت افزارها و پایگاه داده ها ووساختارسازمانی و حق اختراع ها ومارک های تجاری و سایر توانایی های وقابلیت های سازمانی است که بهره وری کارکنان حمایت می کند .
[۱] Intelectual Capital
[۲] socio- economic performance
[۳] Hans and lavandal
[۴] Hudson
[۵] Mckenna
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1399-06-08] [ 01:41:00 ب.ظ ]
|