پایان نامه حقوق : شرط اجل در به تأخیر انداختن امکان اجرای تعهدات قراردادی از سوی متعهد |
شرط اجل در به تأخیر انداختن امکان اجرای تعهدات قراردادی از سوی متعهد
همانطور که در مباحث پیشین به آن اشاره شد، هر گاه طرفین قرارداد بیع و یا متعاقدین هر قراردادی، برای اجرای تعهد یا تعهدات قراردادی خویش اجلی را تعیین نمایند، متعهد مکلف است که تعهد یا تعهدات را تنها در همان سررسید اجل به اجرا گذارد. حال در این جا این سئوال مطرح است آیا متعهد می تواند از این اجل، که بلاشک مربوط به تعهد اوست و بیش از همه منافع وی را تأمین می کند، گذشت نماید و تعهد خویش را بنا به هر دلیلی زودتر از موعد ایفاء نماید یا خیر؟ به عبارت دیگر، آیا به مانند مطالبهی اجرای تعهد از سوی متعهدله، اجرای تعهد از سوی متعهد نیز باید تنها در سررسید اجل ایفاء گردد یا آنکه متعهد می تواند تعهد را زودتر از موعد به اجرا گذارد و متعهدله نیز موظف به پذیرش آن میباشد؟
علاوه بر این سئوال، در این جا سه سئوال دیگر نیز مطرح میشود که عبارت است از اینکه: ۱) اجرای زود هنگام تعهد از سوی متعهد چه تأثیری بر اجرای تعهدات متعهدله میگذارد؟، ۲) آیا برای متعهدی که تعهد خود را قبل از فرا رسیدن اجل ایفاء نموده، امکان رجوع وجود دارد یا خیر؟ و ۳) آیا اساساً امکان ایفای تعهد بعد از اجل شرط شده نیز وجود خواهد داشت یا خیر؟ محقق در این قسمت به هر چهار سئوال فوق پاسخ خواهد داد.
امکان جواز اجرای زود هنگام تعهدات قراردادی: قانون مدنی در خصوص جواز ایفای زودتر از موعد حکمی ندارد؛ اما حقوقدانان در این خصوص به صراحت قائل به جواز شده و با تفکیک شرط اجل به سود متعهد از شرط اجل به سود طرفین تعهد، اجرای زودتر از موعد تعهد را در حالت نخست پذیرفته و در حالت دوم اجرای زودتر از موعد را مردود شماردهاند. به عبارت بهتر، بنا بر نظر حقوقدانان شرط اجل بر دو نوع است: گاه شرط تنها به نفع متعهد است و گاه علاوه بر متعهد، متعهدله نیز در رعایت آن دارای نفع میباشد. به عبارت بهتر، بر طبق نظر حقوقدانان، انشای شرط اجل گاه به نحوی است که تنها منافع متعهد را تأمین می کند، که در این صورت متعهد می تواند ولو قبل از انقضای مدت، تعهد خود را ایفاء و خود را از بار تعهد برهاند؛ چرا که شرط به سود متعهد بوده و همواره مشروطهله می تواند شرط را ساقط و از اجرای آن به نفع خویش صرف نظر کند. اما انشای شرط گاه به شکلی است که علاوه بر نفع متعهد، به سود متعهدله نیز میباشد که در این حالت متعهد نمیتواند از اجرای شرط گذشته و تعهد خود را قبل از موعد اجرا نماید[۱]. النهایه، از آنچه گفته شد نتیجه میگیریم هر گاه اجل تعهد به سود هر دو طرف عقد بیع، یعنی فروشنده و خریدار باشد، نه فروشنده می تواند خریدار مال را به تحویل زود هنگام مبیع مجبور نماید و نه خریدار می تواند فروشنده را به تحویل زود هنگام ثمن وادار نماید.
حقوقدانان اضافه می کنند که شرط اجل، علیالاصول و علیالاطلاق به سود و نفع متعهد است؛ مگر آنکه خلاف آن در قرارداد تصریح شود و یا از امارات قضایی دیگر خلاف آن به اثبات رسد[۲]. اگر سخن حقوقدانان را بپذیریم که شرط اجل نوعاً به نفع متعهد تعهد موجل میباشد، میتوان قائل به دو اثر ذیل باشیم که عبارت است از:
۱- در صورت اختلاف میان متعهد و متعهدله در خصوص اصل شرط اجل و یا زمان اجل، مدعی متعهد است و اوست که باید ادعای خویش را ثابت کند؛ چرا که شرط اجل بر خلاف اصل حال بودن تعهد است و شروط همواره به نفع مشروطعلیه، که در این جا متعهدله میباشد، و به ضرر مشروطله، که در این جا متعهد میباشد، تفسیر میشوند.
۲- از آنجایی که شرط اجل به سود متعهد تعهد موجل میباشد، فلذا متعهد می تواند از این حق خویش گذشته و تعهد را زودتر از موعدش به اجرا در آورد، همچنانکه مشروطله می تواند شرط را ساقط کند و از اجرای شرط بگذرد.
در این رابطه مادهی ۶۵۱ قانون مدنی اشعار میدارد: ” اگر برای اداء قرض به وجه ملزمی اجلی معین شده باشد مقترض نمیتواند قبل از انقضاء مدت طلب خود را مطالبه نماید”. همانطور که در ماده قانونی انعکاس یافته قانونگذار از عدم توانایی متعهدله عقد قرض نام برده که نمیتواند خواهان ایفای تعهد قبل از اجل شود، اما هیچ اشارهایی به عدم توانایی متعهد عقد قرض در ایفای تعهد خود نکرده است. این تفاوت گذاشتن میان متعهد و متعهدله قراردادی کاملا منطقی است؛ چرا که نوعاً شرط اجل به نفع متعهد است و تنها ایشان می تواند اجرای آن را مطالبه یا از اجرای آن خودداری ورزد.
با این حال، در صورتی که متعهدله نیز در اجرای تعهد در موعد مقررش دارای نفع باشد تعهد حتماً باید در تاریخ مقرر آن به اجرا درآید. از این رو، در این گونه موارد متعهد تعهد موجل نمیتواند تعهد را زودتر از فرا رسیدن اجل اجرا نماید، مگر با رضایت متعهدله. از این رو باید گفت: شرط اجل نه تنها می تواند سبب به تأخیر انداختن امکان مطالبهی اجرای تعهد از سوی متعهدله شود، بلکه حتی می تواند سبب به تأخیر انداختن اجرای تعهد از سوی متعهد نیز شود. مانند متعهدی که در تاریخ ۲۰/۲/۹۳ تعهد می کند که در تاریخ ۳۰/۲/۹۳ تعداد ۱۰۰۰ پرس غذا برای شام عروسی فرزند متعهدله آماده نماید.
در این حالت، اجرای تعهد در موعد مقررش مطلوب متعهدله نیز بوده و متعهد نمیتواند تعهد را زودتر از موعد مقررش ایفاء نماید. اما در نقطهی مقابل نظر حقوقدانان، نظر مشهور در فقه آن است که متعهدله می تواند با اجرای زود هنگام تعهد خودداری ورزد؛ چرا که اولاً متعهدله نیز در اجل نفع داشته و ثانیا اجرای زود هنگام تعهد نوعی منت گذاری بر متعهدله است که می تواند از سوی وی مورد پذیرش قرار نگیرد. در کنار این دو دلیل، بعضی دیگر نیز بر آن باور هستند که اجل یک تعهد از اوصاف تعهد است و چون وصف تابع موصوف میباشد به تنهایی قابل اسقاط نیست و بعضی دیگر بر آن باورند که چون اجل با توافق حاصل شده جز با توافق نمیتوان آن را بیاثر نمود[۳].
از نگاه محقق و در مقام داوری میان نظر حقوقدانان و فقها، به نظر میرسد پذیرش نظر حقوقدانان به صواب نزدیکتر باشد؛ چرا که استدلال آنها با موازین حقوقی انطباق بیشتری دارد و با تقسیمبندی که آنها از اجل مینمایند و طی آن حکم اجلی که صرفا به سود متعهد است را از حکم اجلی که به سود هر دو طرف تعهد میباشد جدا میسازند، تا حد زیادی اشکالاتی که فقها در این باب مطرح مینمودند مرتفع میشود. با این حال، از نگاه نگارنده، اجرای زود هنگام تعهد باید با دو شرط ذیل نیز همراه باشد در غیر این صورت میتوان گفت که میتوان مورد رد متعهدله قرار گیرد و آن شرط این است که اجرای زود هنگام تعهد باعث ایجاد زحمت و هزینه باری شخص متعهده نشود و موجبات عسر و حرج وی را فراهم نیاورد. در غیر این صورت، مخالفت متعهدله با اجرای زود هنگام تعهد موجه و قابل پذیرش خواهد بود.
تأثیر قبول اجرای زود هنگام تعهد بر اجل تعهدات متعهدله: گاه پیش میآید که در عقد بیع تعهدات متقابل بایع و خریدار موجل است. حال این سئوال پیش میآید که اگر یکی از متعهدین تعهد موجل، تعهد خود را زودتر از موعد ایفا نماید، این امر چه تأثیری بر زمان ایفای تعهد متعهد دیگر خواهد داشت؟ فیالمثل، شخصی خانهی خود را در ازای تملیک خودروی خریدار به وی میفروشد و در قرارداد بیع چنین شرط میشود که تاریخ تحویل خانه دو ماه پس از عقد و تحویل خودروی خریدار سه ماه پس از انعقاد عقد بیع باشد. حال اگر فروشنده خانه، منزل خویش را زودتر از موعد تحویل دهد، این امر چه تأثیری بر زمان ایفای تعهد طرف مقابل خواهد داشت؟ آیا فروشنده خانه می تواند به دلیل ایفای تعهد خویش، تقاضای تحویل خودرو را بنماید یا خیر؟
در مقام پاسخ به این سئوال به نظر میرسد بتوان گفت اجرای زود هنگام تعهد از سوی متعهد، هیچ گونه تأثیری بر اجل تعیینی برای ایفای تعهدات طرف متعهدله نخواهد داشت؛ چرا که قبول اجرای پیش از موعد از جانب متعهدله، به معنی صرف نظر کردن وی از زمان تعیین شده برای ایفای تعهدات او نیست. از سوی دیگر دلیلی که بر حلول أجل تعهد متعهدله داشته باشد وجود ندارد. فلذا، در تعهدات موجل متقارن، چنانچه یکی از طرفین تعهد خود را زودتر از موعد انجام دهد حق خودداری از ایفای تعهد برای طرف دیگر تا رسیدن اجل تعهد وی وجود خواهد داشت؛ مگر آنکه قرینهی وحود داشته باشد که خلاف آنچه گفته شد از آن قابل استنباط باشد[۴].
امکان رجوع متعهد از ایفای زود هنگام تعهد: سئوالی که در این قسمت باید به آن پاسخ داده شود این است که آیا متعهد می تواند از اجرای زود هنگام تعهد خود رجوع نموده و تعهدی را که زودتر از موعد ایفاء نموده، مسترد کند یا خیر؟ فیالمثل، اگر کسی ملک دیگری را در ازای پرداخت یک میلیون ریال و به سر رسید یک سال دیگر خریداری نماید، اما یک ماه پس از انعقاد عقد بیع مبادرت به تسلیم ثمن مند، می تواند آنچه را که پیش از موعد پرداخت نموده، مسترد دارد یا خیر؟ در مقام پاسخ به این سئوال باید به دو نکته توجه داشت: نکتهی نخست آنکه، تعهدات موجل از مصادیق تعهدات قانونی، و نه تعهدات طبیعی، بوده که با حلول سررسید قانوناً قابل مطالبه میباشند و نکتهی دوم آنکه اجل در درجه نخست امری است به نفع متعهد و بدیهی است که می تواند از سوی وی اسقاط گردد.
در مقام پاسخ به این سئوال باید گفت: چنانچه متعهد به هنگام اجرای زود هنگام تعهد عالماً و عامداً به این امر اقدام نماید، دیگر نمیتواند آنچه را که در مقام ایفای تعهد داده است مسترد نماید یا از بابت اجرای زود هنگام تعهد عوضی را مطالبه نماید؛ چرا که تأخیر در اجرای تعهد تا سررسید اجل حق متعهد است که می تواند به اختیار خود آن را اسقاط کند و ثانیا اجرای زود هنگام تعهد با علم و عمد نوعی مسلم اسقاط حق به شمار میرود[۵]. اما در صورتی که ایفای تعهد از روی اشتباه یا اکراه باشد، حقوق نمیتواند بر این ایفای تعهد اثر قانونی بار نماید؛ فلذا، متعهد می تواند آنچه را که پرداخته مسترد دارد؛ چرا که این گونه اجرای زود هنگام تعهد را نمیتوان اسقاط حق از سوی متعهد دانست[۶].
هر چند که قانونگذار در این خصوص حکم صریحی ندارد، اما میتوان از مادهی ۲۶۶ قانون مدنی، که ویژهی تعهدات طبیعی اشعار داده شده، وحدت ملاک گرفته و حکم به عدم رجوع متعهد به دریافت آنچه که در مقام اجرای تعهدات خود پرداخت نموده است، داد. در این ماده میخوانیم در مورد تعهداتی که برای متعهدله قانونا حق مطالبه نمیباشد اگر متعهد به میل خود آن را ایفاء نماید دعوی استرداد او مسموع نخواهد بود”. در این ماده، قانونگذار شرط عدم رجوع متعهد دیون طبیعی را ایفای با تمایل و طیب نفس معرفی کرده است؛ اما بدیهی است ایفای که در مقام اشتباه یا اکراه صورت میپذیرد را نمیتوان ایفای از روی میل نامید و حق رجوع ایفاء کننده را ساقط دانست.
امکان اجرای تعهد پس از موعد: در جواب این سئوال نیز میتوان گفت: در درجه نخست باید بین حالتی که اجل شرط شده قید تراضی است و حالتی که اجل شرط شده صرفاً یک توافق فرعی است، تفاوت گذاشت. از آنجایی که در حالت نخست انجام تعهد در تاریخ شرط شده مطلوب یگانه و تجزیه ناپذیر متعهدله به شمار میرود دیگر هیچ امکانی برای متعهد وجود نخواهد داشت تا تعهد را پس از فرا رسیدن اجل انجام دهد؛ چرا که انجام تعهد در زمانی غیر از موعدش دیگر مطلوب متعهدله نیست. فلذا، گذشت موعد اجرای تعهد به منزلهی عدم اجرای تعهد است. مانند آن جایی که در قرارداد تهییه غذا، متعهد تعهد می کند در تاریخ یکم اردیبیهشت نود و سه تعداد هزار دست غذا برای برگزاری مراسم جشن عروسی شخص متعهدله پخت و تحویل دهد. در این حالت، تاریخ فوق برای متعهد مطلوب یگانه بوده که تاریخ دیگر نمیتواند جایگزین آن شود. فلذا، متعهد نمیتواند تعهد را در تاریخ دیگر اجرا و متعهدله را پایبند اجرای دیر هنگام تعهد نماید.
اما اگر زمان ایفای تعهد صرفا یک شرط فرعی برای تعهد محسوب شود، در این صورت متعهد می تواند تعهد را انجام دهد و متعهدله نیز باید اجرای این تعهد دیر هنگام را بپذیرد. البته متعهدله می تواند در کنار ایفای تعهد از متعهد مطالبهی خسارت تأخیر در اجرای تعهد را بنماید. فیالمثل، الف در برابر ب تعهد می کند که برای وی ساختمانی به مساحت صد و ده متر ساخته و به صورت کامل (کلید تحویل) و ظرف یک سال از تاریخ عقد قرارداد در تاریخ یکم فروردین هزار سیصد دو نود و دو تحویل دهد. حال اگر وی به دلایل گوناگون از تحویل ساختمان در تاریخ مقرر ناتوان گشت و آن را سه ماه بعد به تحویل متعهدله داد، وی نمیتواند اجرای تعهد را مطلوب خویش ندانسته و از پذیرش آن خودداری کند؛ بلکه می تواند صرفا مطالبهی خسارت تأخیر در اجرای تعهد را مطالبه نماید.
[۱]. ناصر کاتوزیان، قواعد عمومی قراردادها، ج۴،همان ، ص. ۵۹-۶۰٫
[۲]. محمد جعفر جعفری لنگرودی، تعهدات،همان ، ص. ۲۴۲٫
[۳]. محمد باقر پارساپور و حمید کبیری، اجرای زود هنگام تعهدات قراردادی، ص. ۳۲٫
[۴]. همان منبع، ص. ۳۹٫
[۵]. محمد باقر پارساپور و حمید کبیری، اجرای زود هنگام تعهدات قراردادی، ص. ۳۹٫
[۶]. همان منبع، ص. ۴۰٫
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1399-06-08] [ 04:58:00 ب.ظ ]
|