پایان نامه حقوق : مباحث حقوقی ادغام شرکتهای دولتی و خصوصی |
برخی از مباحث حقوقی و اثرات ادغام شرکتهای تجاری در مباحث قبلی تشریح گردیده است و در این مبحث نیز به برخی دیگر از اثرات و مباحث حقوقی که میتواند در ادغام شرکتهای تجاری ایجاد گردد پرداخته میشود. هر یک از این اثرات در مرحله اجرا، بار حقوقی به دنبال دارد که از جمله میتوان به تبیین شرایط و زمان انتقال تعهدات و دیون در فرایند ادغام، چگونگی حفظ حقوق اقلیت سهامداران یا شرکاء مخالف ادغام، چگونگی انتقال محرومیتها و محدودیتهای مدیران قبلی به مدیران جدید، مباحث مربوط به تخلفات مدیران قبلی، مباحث مربوط به ممنوع الخروجی و مباحث مربوط به وضعیت بازداشت سرمایه شرکتهای قبلی اشاره نمود.
گفتار اول: زمان انتقال تعهدات و دیون در فرایند ادغام
یکی از مباحث حقوقی که در ادغام شرکتهای تجاری بسیار امر مهم تلقی میگردد، زمان انتقال دیون و تعهدات و دارایی شرکتهای ادغام شونده ، به شرکتهای ادغام پذیر میباشد. به طور مثال شرکت ادغام شونده در مجمع عمومی فوق العاده مورخ ۲۰/۳/۹۲ تصمیم به ادغام در شرکت دیگر را میگیرد و با اکثریت آرا تصمیم فوق به تصویب میرسد، در حالی که شرکت دیگر در مورخ ۱۵/۴/ ۹۲ نسبت به ادغام و انتقال تعهد دیون شرکت ادغام شونده را در مجمع عمومی فوق العاده مطرح و به تصویب میرساند. لذا سوالی که مطرح میشود این است که تاریخ ادغام، تاریخ مجمع شرکت ادغام شونده میباشد یا تاریخ مجمع شرکت ادغام پذیر و یا سایر موارد؟
با توجه به اینکه در این خصوص نظام خاصی وجود ندارد و رویه قضایی نیز در این مورد سکوت کرده است و ممکن است در فاصله مغایرت تاریخ ادغام در شرکتهای ادغام شونده و یا ادغام پذیر ، مدیران شرکت، اقداماتی انجام دهد که به میزان تعهدات و دیون شرکت ادغام شونده اضافه گردد و یا به نحوی برای فرار از دین، قصد فروش اموال خود را بنماید. لذا به نظر میرسد، برای جلوگیری از این گونه تعارضات در ابتدا مدیران و ارکان تصمیم گیرنده شرکتهای تجاری ادغام شونده، پیش قرار دادی مبنی بر ادغام را تنظیم نماید و تاریخ مشخصی را برای تشکیل مجمع عمومی و تقویم و تصویب دارایی و دیون شرکت و سایر تشریفات را در نظر بگیرد.
در مراجع ثبت شرکت ها، برای حل این مشکل لزوم دو صورت جلسه ی همزمان مجمع عمومی فوق العاده دو شرکت (اگر دو شرکت ادغام شوند) که در آن تصمیم به ادغام شرکت اتخاذ شده باشد با رعایت مواد اساسنامه و تشریفات دعوت از جمله ماده ۱۰۰ لایحه ی اصلاحی و ماده ی ۱۱۱ قانون مالیاتهای مستقیم، جهت ثبت ادغام در نظر گرفته شده است.
ضررورت دو صورت جلسه همزمان که در عرف مراجع ثبت شرکتها وجود دارد، در ماده ی ۱۰۵ قانون برنامه ی پنجم توسعه و همچنین سایر قوانین مرتبط پیش بینی نشده است، لکن بدان جهت که از یک طرف انحلال شرکت صورت میپذیرد و شرکت ادغام شونده به نحوی از بین میرود و از طرف دیگر امکان افزایش سرمایه و نقل و انتقال سرمایه، دارایی دیون و تعهدات در شرکت ادغام پذیر وجود دارد، لذا در جهت تطبیق مواعد در مباحث مالیاتی و ارزیابی دیون و تعهدات و همچنین حسابرسی و تقویم آن، ضروت دو صورتجلسه همزمان شرکتهای ادغام شونده توجیه مالی و حسابرسی و حقوقی دارد.
گفتار دوم: چگونگی حفظ حقوق اقلیت سهامداران یا شرکاء مخالف ادغام
همانطور که بیان گردید، با تحقق و ثبت شرکتهای تجاری، شخصیت حقوقی شرکتهای ادغام شونده محو و از بین میرود و ماهیت خود را از دست میدهد، در این صورت، شرکت پذیرنده ادغام کلیه حقوق و تعهدات شرکت یا شرکتهای موضوع ادغام را میپذیرد.
اثر مهم ادغام بر سهامداران یا دارندگان سهم الشرکه مترتب میشود، لذا چنانچه اقلیتی از سهامداران یا دارندگان سهم الشرکه که در مجمع عمومی فوق العاده، نسبت به ادغام شرکت مخالفت داشته باشد و عدم رضایت خود را در زمان تصمیم گیری اعلام نماید و در رای گیری رای منفی دهد اما تصمیم ادغام با اکثریت سهام داران صورت پذیرد، حقوق این دسته از سهام داران (اقلیت) ضایع میشود. در این حالت دو راه حل پیشنهاد میگردد. راه حل اول که برای ادغام شرکتهای تجاری به نظر میرسد، بدین شکل میباشد که، ادغام میبایستی به اتفاق صد در صد سهامداران وشرکا در مجمع عمومی فوق العاده صورت میپذیرد. در این حالت با توجه به این که تمامی صاحبان سهام و یا سهم الشرکه با ادغام شرکت موافق میباشتد، لذا تمامی مسئولیتها از جمله انتقال دیون و دارایی با رضایت تمامی سهامداران صورت میپذیرد.
راه حل دوم، شرکا وسهامدارانی که با ادغام شرکتها موافق نمی باشند میتوانند سهم الشرکه یا سهامشان را برابر ارزیابی بمبلغ روز دریافت نمایند و از شرکت خارج شوند، لذا میتوان از ظرفیت ماده ۹۴ لایحه ی اصلاحی قانون تجارت استفاده نمود که در ماده فوق مقرر گردیده هیچ اکثریتی نمی تواند بر تعهدات صاحبان سهم بیفزاید. بدین شرح که سهامدار مخالف ادغام را نمی توان اجبار والزام به فرایند ادغام نمود و با پرداخت حقوق و امتیازات سهام و سهم الشرکه، اورا از شرکت خارج نمود. زیرا، همان طور که بیان شد چنانچه اموال دارایی و دیون و مطالبات شرکتی به شرکت دیگر منتقل گردد و ادغام صورت گیرد، باعث افزایش تعهدات شرکت ادغام پذیر میشود.
گفتار سوم: چگونگی انتقال محرومیتها و محدودیتهای مدیران قبلی به مدیران جدید
بند اول : مباحث مربوط به ممنوع الخروجی
ممکن است اعضای هیئت مدیره، مدیرعامل و دارندگان حق امضا شرکت به علت عدم تحقق تعهدات و پرداخت دیون شرکت به عنوان اشخاص ممنوع الخروج تلقی گردندند.
در اجرای ماده ۲۰۱ آئین نامه اجرایی مفاد اسناد رسمی و همچنین ماده ۱۷ قانون گذر نامه برخی از مدیران شرکتهای تجاری به دلیل بدهی تعهدات شرکت توسط مراجعی همچون دوایر اجرای در ادارات ثبت و اسناد، یا سایر مراجع دولتی، ممنوع الخروج میگردند.
بر طبق ماده ۲۰۱ در مواردی که متعهد در اجرای ماده ۱۷ قانون گذرنامه مصوب سال ۱۳۵۱ ممنوع الخروج گردیده باشد چنانچه شخص ممنوع الخروج بنا به ضرورت بخواهد برای یک نوبت حداکثر به مدت ۶ ماه از کشور خارج شود خود یا اشخاص ثالث میبایست ملکی را جهت تضمین مراجعت مدیون به کشور معرفی و در صورتیکه ملک در رهن و یا بازداشت نباشد، پس از ارزیابی توسط کارشناس رسمی و قطعیت آن صورتمجلسی با حضور رئیس ثبت، رئیس و یا مسئول اجرا تنظیم و مراتب جهت بازداشت ملک و انعکاس در سوابق ثبتی به اداره ثبت مربوطه اعلام میگردد و بدیهی است در صورت مراجعت متعهد و مترقی خود ظرف مهلت مقرر از ملک مذکور رفع توقیف شده و ممنوع الخروجی برقرار میشود در غیر اینصورت بدون رعایت مستثنیات دین طلب بستانکار و حقوق اجرایی با فروش ملک مذکور از طریق مزایده استیفاء خواهد شد.
ماده ۱۷ قانون گذرنامه مصوب ۱۳۵۱، دولت میتواند از صدور گذرنامه و خروج بدهکاران قطعی مالیاتی و اجرای دادگستری و ثبت اسناد و متخلفین از انجام تعهدات ارزی طبق ضوابط و مقرراتی که در آیین نامه تعیین میشود جلوگیری نماید.
هر چند استفاده از ظرفیتهای ماده ۲۰۱ آیین نامه اجرای مفاد اسناد رسمی بعلت عدم تصویب آیین نامه و ضوابط ماده ۱۷ قانون گذرنامه مسکوت و مبهم میباشد و قانون گذر نامه، شیوه اجراء را به تصویب آیین نامه موکول نموده است و بنظر میرسد تا زمان تصویب آیین نامه اجرایی ماده ۱۷ قانون گذرنامه، مراجع مختلف ( دوایر اجرای اسناد ) و یا دولت مستقیما حق ممنوع الخروج نمودن اشخاص را ندارد بلکه در هر مورد باید از طریق مراجع قضایی اقدام نماید. علیهذا با عنایت به رویه موجود در دوایر اجرای اسناد، در خصوص ممنوع الخروج نمودن مدیران شرکت ( مدیر عامل و یا دارندگان حق امضاء) بعلت بدهیها و تعهدات شرکت، با توجه به اینکه کلیه شرکتهای تجاری بموجب ماده ۵۸۳ قانون تجارت دارای شخصیت حقوقی مستقل میباشند و شخصیت حقوقی شرکتهای تجاری جدایی از شخصیت حقوقی سهامداران و مدیران میباشند و مدیر عامل و دارندگان حق امضاء نماینده شرکت محسوب میگردند و مسئولیت مدیران شرکت، همان مسئولیتی است که وکیل در مقابل موکل دارد، مع الوصف نوع مسئولیت مدیران شرکت مسئولیت شخصی نمی باشد بلکه از طرف شرکت نماینده محسوب میگردند و تعهدات و دیون شرکت جدایی از شخصیت مستقل مدیران میباشد و تعهد مدیران، تعهد شخصی محسوب نمی گردد که بتوان بطور مستقل مورد تعقیب قرار گیرد.
البته ممکن است بر طبق ماده ۱۴۲ و ۱۴۳ لایحه اصلاحی قانون تجارت، مدیران و مدیر عامل شرکت در مقابل شرکت تخلف نموده و دادگاه آنها را مسئول بشناسد و مسئولیت فردی و شخص نیز برای آنها در نظر بگیرد که در این مورد بطور مثال اگر مدیر شرکتی بر طبق ماده ۱۹ قانون صدور چک از طرف شخص حقوقی چکی صادر نماید، صادر کننده و صاحب حساب متضامنا مسئول پرداخت چک بوده و اجراییه و حکم ضرر و زیان بر اساس تضامن علیه هر دو ( مدیر و شرکت ) صادر میشود ،که در این حالت قانونگذار مسئولیت و تعهد شخصی برای مدیر صادر کننده چک در نظر گرفته است، که این تعهد و مسئولیت شخصی مختص همان مدیر میباشد و مسئولیت شخصی به مدیران بعدی منتخب مجامع عمومی شرکتها ی تجاری سرایت نمی نماید . با جمیع موارد مذکور ممنوع الخروج نمودن مدیران جدید شرکت بعلت بدهی و دیون شرکت ویا تخلف مدیران سابق ، محمل قانونی ندارد.
بند دوم : مباحث مربوط به تخلفات مدیران قبلی
هرچند که بر طبق ماده ۵۸۳ قانون تجارت کلیه شرکتهای تجاری دارای شخصیت حقوقی مستقل میباشند و شخصیت حقوقی شرکتهای تجاری جدایی از شخصیت حقوقی شرکا و مدیران میباشد و مسئولیت مدیران شرکت همان مسئولیتی است که وکیل در مقابل موکل دارد، مع الوصف نوع مسئولیت مدیران شرکت، مسئولیت شخصی نمی باشند، لذا مدیران شرکت با توجه به قواعد عمومی نماینده شخص حقوقی میباشند و تعهدات و دیون شرکت مستقل از شخصیت مدیران میباشد و تعهد مدیران تعهد شخصی تلقی نمی گردد که بتوان به طور مستقل مورد تعقیب قرار گیرد. اما با توجه به ضعفهای های قانونی بسیاری از مدیران شرکتهای به علتهای مختلف مالی و مالیاتی ممنوع الخروج میشوند. سوالی که مطرح میشود این است که آیا بعد از ادغام شرکتهای تجاری، ممنوع الخروج شدن مدیران شرکتهای ادغام شونده منتفی و این ممنوعیت به شرکت جدید(ادغام پذیر) و مدیران شرکت جدید منتقل میشود؟
در پاسخ به این سوال میتوان گفت، هر چند که در ادغام شرکتهای تجاری، کلیه دیون و تعهدات به شرکت انتقال پذیرنده منتقل میشود و شرکت جدید از هر حیث، مسئول تعهدات و دیون شرکت میباشد، اما مسئولیت پرداخت دیون و تعهدات نمی تواند منجر به انتقال محدودیتهای خاص ( از جمله ممنوع الخروجی ) شود. زیرا این ممنوعیت مختص همان مدیر مسئول میباشد و قابل سرایت به مدیران جدیدی که به موجب ادغام مسئول پرداخت دیون و تعهدات شده اند نمی باشد. البته پس از ادغام شرکتها، مدیران شرکت جدید در اسرع وقت میبایستی، تعهدات شرکتهای ادغام شونده را پرداخت نمایند. اما همانطور که بیان شد این موضوع منجر به انتقال قهری محدودیتها وممنوعیتهای حاصل از دیون شرکتهای ادغام شونده به ادغام پذیرنمی شود.
گفتار چهارم : مباحث مربوط به وضعیت بازداشت سرمایه شرکتهای قبلی
کلیه شرکتهای تجاری بموجب ماده ۵۸۳ قانون تجارت دارای شخصیت حقوقی میباشند و شخصیت حقوقی شرکتهای تجاری جدایی از شخصیت حقوقی سهامداران میباشند و دارایی شرکت از دارایی شرکاء مجزا تلقی میگردد و ماهیت سهام شرکت سهامی، مبین میزان مشارکت صاحبان سهام، در منافع و سود و زیان و تعهدات صاحبان سهام شرکت میباشد.
مع الوصف در برخی از آراء ثبتی و قضایی و نظریات حقوقی عدم امکان بازداشت و توقیف سهام سهامدار تصریح شده است که از جمله میتوان به نظریه اداره حقوقی قوه قضاییه به شماره ۴۱۰۰/۷مورخ ۵/۷/۱۳۷۳ اشاره نمود که بیان نموده : ( چون شرکتهای تجاری دارای شخصیت حقوقی مستقل از شخصیت حقوقی صاحبان سهام است، لذا سهام شرکتهای سهامی در قبال بدهی شرکت قابل توقیف نمی باشد. )
همچنین به موجب رأی شماره ۳۱۱۶ مورخ ۲۴/۷/۱۳۷۸ شورای عالی ثبت مقرر گردیده، بازداشت اموال شرکت بابت دین یکی از سهامداران به لحاظ اینکه شخصیت شرکت جدا از شخصیت صاحبان سهام است جایز نمی باشد. لذا بازداشت و توقیف سهام موضوع محاکم داگستری و سایر مراجع دولتی مانند تامین اجتماعی از لحاظ حقوقی با ابهام مواجه میباشد. همچنین بر طبق ماده ۳۹ لایحه اصلاحی قانون تجارت، نقل و انتقال سهام بی نام با قبض و اقباض صورت میپذیرد و سهام بی نام در حکم سند در وجه حامل میباشد. لذا بازداشت سهام بی نام نیز توسط اداره ثبت شرکتها امکان پذیر نمی باشد. از طرفی بر طبق ماده (۴۰) لایحه اصلاحی قانون تجارت، نقل و انتقال سهام بانام در دفتر ثبت سهام شرکت صورت میپذیرد و انتقال دهنده و انتقال گیرنده میبایستی دفتر ثبت سهام را امضاء نمایند. لذا عملا بازداشت و توقیف سهام نزد مراجع ثبت شرکتها و موسسات غیر تجاری امکان پذیر نمی باشد.
در نهایت، عدم وجود رویه ثابت درخصوص بازداشت سهام یا سرمایه در مراجع ثبت شرکتها و موسسات غیر تجاری موجب گشته بازداشت سهام و بازداشت سرمایه و سایر موارد بدون تفکیک مباحث حقوقی بصورت سلیقههای و غیر قانونی صورت پذیرد.
با ذکر مقدمه مذکور، یکی از مباحث حقوقی در ادغام شرکتهای تجاری که مورد بحث و تحلیل قرار میگیرد، نحوه ادغام وچگونگی بازداشت سهام و سرمایه شرکتهای ادغام شونده به شرکت ادغام پذیر یا شرکت جدید میباشد. ممکن است در زمان فعالیت شرکتهای ادغام شونده قسمتی از سهام یا تمامی سرمایه بازداشت شده باشد. که این امر میتواند درادغام شرکتهای تجاری موثر باشد. همچنین ممکن است به دستور مراجع صدور بازداشت کننده شرکت از هرگونه اقدام حقوقی مانند انحلال یا افزایش یا کاهش سرمایه یا ادغام بصراحت منع گردند که در این حالت ادغام شرکت به هیچ وجه امکان پذیر نمی باشد. در ادامه هرگاه شرکت به قصد فرار از دین، مال خود را به دیگری انتقال دهد، بموجب قانون محکومیتهای مالی، عمل او جرم تلقی میگردد[۱].
همچنین هرگاه دادگاه قرار توقیف اموال را به میزان بدهی صادر نماید. در این صورت بدون اجازه دادگاه حق فروش اموال خود را نخواهد داشت [۲]. حکم ماده ۲۱۸ قانون مدنی ویژه فروش نیست و شامل صلح اعم از معوض و غیر معوض و هبه و وقف نیز میشود. به بیان دیگر هر معامله ای که مالکیت مدیون را به زیان طلبکار از بین ببرد و از وثیقه عمومی آنان بکاهد، مشمول آن قاعده است [۳].
با جمیع موارد فوق به نظر میرسد اموالی که از طرف حاکم ممنوع از تصرف شده است را نمی توان به عنوان سرمایه در ادغام شرکت تجاری مورد ارزیابی قرار داد. اما اگر مرجع صدور بازداشت سرمایه و یا سهام از جمله محاکم دادگستری یا سایر مراجع دولتی از جمله سازمان امور مالیاتی صرفا سرمایه و یا سهام یا سهم الشرکه را بازداشت کرده باشد و در خصوص تغییرات و فعالیت شرکت منعی صادر نشده باشد و در صورتی که ادغام شرکت به حقوق افراد ثالث و بازداشت کننده خللی وارد نکند حفظ گردد و یا ذینفع با ادغام شرکت موافق باشد، تحقق ادغام امکان پذیر است. نکته که حائز اهمیت میباشد ابهام در وثیقه نهادن سهام شرکت با توجه به عدم عین بودن ماهیت سهام و سهم الشرکه میباشد. به نظر برخی از حقوقدانان ورقه ی سهم قابل وثیقه نمی باشد، اما با در نظر گرفتن موارد موارد فوق چناچه سهام شرکت در رهن باشد و یا اینکه اموال و داراییهای شرکت از جمله مالکیت دفتر یا کارخانه شرکت بابت وام و یا سایر موارد در رهن قرار گیرد، در مرحله ادغام میبایستی رضایت مرتهن جلب شود تا به حقوق مرتهن درمرحله ادغام خدشه ای وارد نشود.
رویه موجود در ادارات ثبت در زمان ادغام شرکتهای تجاری و یا انحلال این است که چنانچه اموال یا سهام شرکتی در بازداشت باشد ادغام آن امکان پذیر نمی باشد و میبایست قبل از تصمیم گیری به ادغام یا انحلال نامه رفع بازداشت به ادارات ثبت واصل گردد. اما بر طبق نظریه اداره حقوقی بشماره ۵۳۱۲/۷ مورخ ۲۷/۵/۱۳۸۱ اداره کل حقوقی و تدوین قوانین قوه قضاییه : ( باز داشت سرمایه و سهام مانع از انحلال شرکتهای تجاری نمی گردد و در رویه جاری مراجع ثبتی به اشتباه موجبات تضییع حقوق سهامداران را فراهم مینمایند و لذا از وحدت مناط از نظر فوق اداره حقوقی ، اگر سرمایه شرکتهای تجاری در بازداشت باشد بطریق اولی، منعی بر ادغام وجود ندارد.
[۱] – قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی ماده ی ۳
[۲] – قانون مدنی اصلاحی مصوب ۱۳۷۰ ماده ۲۱۸ مکرر
[۳] – دکتر کاتوزیان ناصر، حقوق مدنی در نظم کنونی، تهران ، انشارات میزان ، چاپ ۲۸ ، ص۲۰۹
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1399-06-09] [ 12:53:00 ب.ظ ]
|