کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          



جستجو



آخرین مطالب

 



 

۴-۹- روابط عربستان سعودی و سوریه

 

روابط عربستان و سوریه در زمان بشار اسد به دلایلی از جمله تحکیم روابط سوریه با ایران، دخالت سوریه در لبنان – که برای عربستان از اهمیت ویژه ای برخوردار بود- و بدنبال آن ترور رفیق حریری (۲۰۰۵) نخست وزیر اسبق لبنان تیره شد. این امر به دنبال خود کاهش حجم سرمایه گذاری عربستان در سوریه را به دنبال داشت( عمر حسن، ۲۰۱۲)؛ اما از نیمه های سال ۲۰۰۸ تا سال ۲۰۱۱ بهبودی در روابط دو طرف به وجود آمد. به گونه ای که ملک عبدالله، پادشاه عربستان در اکتبر ۲۰۰۹ به دمشق سفر کرد. اما با آغاز تحولات سوریه، عربستان تصمیم گرفت که بر سر سرنگونی اسد قمار کند، گفته مشهوری را پادشاه عربستان در آگوست ۲۰۱۱ بر زبان راند؛ مبنی بر این که خشونت برای کشور او قابل قبول نیست و از اسد می خواهد که جلوی کشتار را بگیرد روابط دو کشور تیره شد. در واقع در طی چند دهه اخیر، روابط سعودی ها با سوریه کاملا جنبه رقابت گونه داشته است و عامل شکست بسیاری از طرح های عربستان در لبنان، مناطق فلسطینی و … را در سیاست ها و برنامه های سوریه جستجو می کند. تنش ها میان سوریه و عربستان بعد از سقوط صدام حسین و قدرت گیری نیروهای شیعی در عراق دو چندان شده است و باعث گردیده است که عربستان سیاست تضعیف نظام سوریه را در دستور کار قرار دهد. لذا عربستان سعودی از سال های ۱۹۸۲ به بعد، به حمایت از سلفی های سوری پرداخته است و آن را هم اینک به اوج رسانده است.

 

 

 

۴-۱۰- رویکرد سیاست خارجی عربستان سعودی در قبال بحران سوریه

 

رژیم سیاسی عربستان به گفته بهجت کورانی، متخصص جهان عرب، در چارچوب نظام های استبدادی قبیله ای سلسله ای طبقه بندی می شود(کرمی، ۱۳۹۰: ۸۱). این رژیم اقتدارگرا همواره با تکیه بر سیاست چماق و هویج( السیف أو المنسف)، تاکنون توانسته است سلطه ی خود را ابقاء و تحکیم کند. در رژیم های اقتدار گرا، از آنجا که سازوکار نهادینه شده ای برای انتقال قدرت وجود ندارد و سازگاری با تحولات داخلی و خارجی برای رژیم ایستا اغلب دشوار و حتی غیر ممکن است، چنین رژیمی همواره از دریچه ی امنیت به تحولات می نگرد و در تعامل با چالش های آن، از ابزارهای امنیتی بهره می گیرد. هر چند در کنار ابزارهای امنیتی چه بسا از مشوق هایی برای غلبه بر چالش ها بهره می گیرد. در پیگیری اهداف اعلانی واعمالی سیاست خارجی عربستان، اولویت های کاملاً مشخصی دنبال می شود. اولویت های سیاست خارجی عربستان به شدت متأثر از نفت و حرمین شریفین می باشد. این اولویت ها به ترتیب اهمیت عبارتند از: شبه جزیره ی عربستان، جهان عرب، جهان اسلام و سپس عرصه بین المللی(احمدیان و زارع، ۱۳۹۰: ۸۰-۷۹). ریاض تهدید علیه این محورها را تهدید علیه امنیت ملی خود قلمداد می کند و حاضر است برای پیشگیری از آن به جنگ متوسل شود. ارسال نیروهای نظامی و امنیتی به بحرین برای سرکوب نیرو های مردمی تحت عنوان نیروی سپر جزیره به خوبی تاییدی بر این موضوع است. عربستان سعودی به دنبال سقوط متحدین خود از جمله تونس و مصر به هیچ وجه نمی تواند سقوط یکی دیگر از حکومت های سنی در سطح منطقه را تحمل کند، در نتیجه بر خلاف سیاست سنتی و میانه رو خود؛ از تمامی ابزار های موجود حتی توسل به نیروهای امنیتی- نظامی استفاده می کند تا مانع از تغییر بیشتر شرایط به ضرر خود شود. در سوریه شرایط کاملاً متفاوتی حاکم است، برای مقامات سعودی واضح است که سقوط بشار اسد تا چه میزان می تواند توازن از دست رفته منطقه را به شرایط اول باز گرداند. در نتیجه این امر، عربستان بر خلاف سیاست سنتی خود که مبتنی بر میانه روی و حفظ وضع موجود بود، در سوریه سیاست دیگری اتخاذ نموده است. حمایت مالی و لجستیکی از نیروهای داخلی، ارسال اسلحه و مهمات، مداخله در امور داخلی  و… از جمله سیاست ها و اقدامات عربستان سعودی در قبال بحران سوریه بوده است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

۴-۱۱- رویکرد تهاجمی به نظام و حمایت از معارضین

 

در ارزیابی اقدامات عربستان سعودی می توان گفت، در فرصت بهار عرب، ملک عبدالله شیپور تغییر در سوریه را به صدا درآورده است. وی در بیانیه ای غیر منتظره گفت که ادامه کشتار در خیابان های سوریه برای عربستان غیر قابل قبول است و توسط اسلام چشم پوشی نمی شود. سعودی ها مایل اند سوریه را سرنگون سازند و برای این تصمیم دلایل ژئوپلیتیکی و ایدئولوژیکی فراوانی دارند(نیاکوئی و بهمنش، ۱۳۹۱: ۱۲۱). عربستان سعودی برای پیشبرد اهداف خود از قدرت سخت و از گروه های سلفی های مسلح و وابسته به القاعده حمایت می کند، سعودی ها نمی توانند طرفدار اصلاحات یا انتخابات در سوریه باشند چون در این کشور انتخابات آزاد، هرگز وجود نداشته است. همچنین آن ها طرفدار تشکیل دولتی در سوریه هستند که هم راستا با منافع خود در منطقه باشد و هم از نفوذ ایران در منطقه نیز جلوگیری به عمل آورد.

 

عربستان در راستای رسیدن به هدف خود از مکانیسمهای مختلفی استفاده می کند. از جمله ساز و کارهای عربستان برای مداخله در سوریه، می توان به حمایت های مالی و تسلیحاتی از مخالفان نظام سوریه، همچنین تحریک اختلافات قومی و مذهبی در داخل سوریه، بکارگیری ابزارهای نرم افزاری وتبلیغاتی و به راه انداختن جنگ روانی اشاره کرد. حمایت های مالی و معنوی عربستان از معارضین سوری امروزه دیگر امری پذیرفته شده است؛ در این میان عربستان نقش جدید و فعال خود را در ساقط کردن نظام بشار اسد می بیند. عربستان، قطر و ترکیه با حمایت و مسلح سازی گروه های تروریستی، موجب بسته شدن افق گفت وگو و حل مسالمت آمیز بحران و واردشدن خسارات مادی و تلفات انسانی به ملت سوریه شده اند.

 

در واقع سعودی ها قصد دارند با بردن تحولات سوریه به سمت رویارویی نظامی و نوعی از جنگ داخلی و حتی منطقه ای، روند انقلاب های عربی را با مجموعه ای از چالش ها و موانع مواجه کنند و در واقع با ایجاد الگویی جدید از تحولات و بحران ها،‌ جنبش ها و مطالبات مردمی در منطقه را به اولویت ها و مسائل با اهمیت در سطوحی پایین تر تبدیل نمایند. پشتیبانی مالی و اختصاص دلارهای عربستان برای تهیه سلاح و ارسال به داخل سوریه و ارائه راهکارهای عملیاتی به افراد برجسته در میان اعتراض کنندگان و مرتبط کردن آنها با رسانه های بین المللی و ایجاد فشار رسانه ای از طریق رسانه های تحت حاکمیت آن کشور می باشد(کرمی، ۱۳۹۰: ۹۴-۹۳). این کشور، علاوه بر حمایت مالی گسترده از مخالفان، با نقش آفرینی در اتحادیه عرب سبب تعلیق عضویت سوریه در اتحادیه عرب شد. همچنین علاوه بر حمایت از گروه های سلفی و تروریستی، حمایت گسترده ی رسانه ای از مخالفان با رسانه هایی همچون شبکه تلوزیونی العربیه و روزنامه های الحیات و الشرق الاوسط نیز از سایر اقدامات عربستان بوده است(برزگر،۱۳۹۲: ۱۹۳). عربستان سعودی همواره پشتیبان فکری و مالی گروه های سلفی و وهابی تند رو در منطقه و جهان بوده است. این کشور از این گروه ها جهت پیشبرد منافع خود استفاده می کند و نگاهی ایدئولوژیک به منطقه دارد. در همین راستا، گزارش های رسیده حاکی از نقش عربستان سعودی و پشتیبانی مالی مخالفان حکومت سوریه به خصوص از گروه های سلفی رادیکال است(نیاکوئی و بهمنش، ۱۳۹۱: ۱۲۱). دخالت های عربستان در سوریه با حمایتهای مالی، تبلیغاتی و تسلیحاتی از گروه های مسلح، مانع امنیت و ثبات در این کشور شده است. در همین راستا نقش شاهزاده بندر بن سلطان، رئیس دستگاه اطلاعاتی عربستان سعودی در بحران سوریه انکارناپذیر است. با پایان یافتن نقش قطر در براندازی نظام بشار اسد و تقدیم پرونده این بحران به عربستان سعودی و شخص بندر بن سلطان، وی تلاش بسیاری برای تغییر موازنه قوای میدانی در سوریه انجام داده است. در واقع پیروزی ارتش سوریه بر عناصر مسلح و گروه های تکفیری در «نبرد القصیر»  که به همراه حزب الله لبنان صورت گرفت؛ منجر به تغییر توازن میدانی به سود دولت سوریه و نیروی ارتش آن شد. تغییر حاصل شده در موازنه نیروهای داخلی بعد از شکست تروریست ها در نبرد القصیر  موجب نگرانی و هراس آل سعود شد.

 

شهر قصیر که در ده کیلومتری مرز سوریه با لبنان واقع است، اهمیت استراتژیک بسیاری دارد؛ زیرا بین محور دره ی بقاع در لبنان و شهر دهل در مرز سوریه با لبنان ارتباط برقرار می کند و مسیر مبادلاتی با لبنان است. کنترل ارتش سوریه بر این شهر ضمن آنکه می تواند جلوی کمک هایی را که از لبنان به مخالفان دولت سوریه می شود، سد کند؛ ارتباط دولت سوریه با حزب الله لبنان را حفظ می کند(غرایاق زندی،۱۳۹۲: ۳۳). بنابراین در اختیار گرفتن کامل شهر قصیر توسط ارتش سوریه و بیرون راندن گروه های تکفیری از آن موجب شد که عربستان به حمایت آشکار از  این گروه های سلفی و جهادی بپردازد. این عامل نیز باعث ارتباط بیشتر بندر بن سلطان با گروه های تکفیری و جهادی حاضر در بحران سوریه شده و به تحرک و فعال شدن وی در پرونده بحران سوریه منجر شده است.

 

بندر بن سلطان همچنین تلاش فراوانی برای اقناع مسکو برای جلوگیری از ارسال تجهیزات نظامی به ارتش سوریه انجام داده است. سفر اخیر «بندر بن سلطان» به روسیه با هدف بازداشتن «ولادیمیر پوتین» از پشتیبانی سوریه انجام شد. ریاض در قبال کوتاه آمدن روسیه از بشار اسد و عدم در اختیار گذاشتن تجهیزات نظامی به دولت سوریه، پیشنهاد خرید تجهیزات نظامی به قیمت ۱۵ میلیارد دلار را به مسکو داده است(الشرقاوی، ۲۰۱۳).همچنین در صورت قبول مسکو در مورد عدم حمایت از بشار اسد در شورای امنیت و عدم رد قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل بر علیه سوریه تعهد می کند که قطر با صادرات گاز روسیه به اروپا رقابت نخواهد داشت و حضور پایگاه نظامی روسیه در بندر طرطوس را به رسمیت بشناسد( البستانی، ۲۰۱۳). اما رئیس جمهور روسیه، پیشنهاد عربستان در مورد کناره گیری از قضیه سوریه را رد کرد. خطاب «ولادیمیر پوتین» به بندر این بود که روسیه متحدین خود را به مشتی از نقره نمی فروشد. به همین دلیل بندر اظهار داشت که جنگ تنها گزینه، و راه حل باقی مانده، حمله نظامی است و متحدین سوریه باید کنفرانس ژنو را فراموش کنند(عبد الباری، ۲۰۱۳)

 

با شکست طرح آل سعود که با هدف بازداشتن روسیه از پشتیبانی سوریه انجام شد؛ «بندر بن سلطان» درخواست خود به آمریکا را مبنی بر ادامه خونریزی و حمایت از مخالفان مطرح کرد. رئیس دستگاه اطلاعاتی عربستان مدت هاست که بر کمک به مخالفان دولت سوریه تمرکز کرده و اکنون نیز در تلاش ها برای اقدام نظامی علیه دمشق، نقشی محوری ایفا می کند.

 

پس از اینکه آمریکا اعلام کرد که اقدام به حمایت تسلیحاتی از گروه های مسلح در سوریه خواهد کرد، عربستان سعودی مسئولیت ارسال سلاح های پیشرفته و جدید را برای معارضان سوری بر عهده گرفت و در این راه قراردادهایی تسلیحاتی با چندین کشور منعقد کرد. تجهیزات نظامی که عربستان با هزینه خود برای گروه های مسلح در سوریه فرستاده است، طی هفته های اخیر از طریق اردن و پس از اعمال سیاست چماق و هویج ریاض بر امان برای اینکه خط پشتیبانی از گروه های مسلح در سوریه را از طریق خاک خود بگشاید، فرستاده شده است( الفاس، ۲۰۱۳).





موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1399-06-12] [ 01:41:00 ق.ظ ]




 

۴-۱۲-۴- رقابت با ایران و تغییر در موازنۀ قدرت منطقه ای

 

تحولات اخیر در خاورمیانه را می توان به عنوان محور اصلی تغییر در موازنۀ قدرت منطقه ای دانست. هر گونه جابه جایی در ساخت قدرت سیاسی کشورهای منطقه، دارای پیامدهای راهبردی برای کشورهای مختلف خواهد بود. به عبارتی دیگر، جا به جایی قدرت و رهبران سیاسی در خاورمیانه نه تنها منجر به ایجاد خلاء قدرت در سطح منطقه ای می شود بلکه می توان آن را زمینه ساز دگرگونی های بنیادی تری در حوزۀ امنیت منطقه ای دانست. بنابراین تحولات مربوط به بهار خاورمیانه بر معادله قدرت و موازنه منطقه ای خاورمیانه تأثیر گذار خواهد بود. در همین راستا، تحولات و ناآرامی های سوریه فرصتی برای عربستان سعودی به منظور تضعیف موقعیت ایران در موازنه قدرت منطقه ای است(مصلی نژاد،۱۳۹۱: ۳۵). عربستان سعودی نظم منطقه‌ای شکل گرفته پس از تحولات جهان عرب در راستای منافع موجود را قبول ندارد و این توازن قدرت منطقه‌ای را در تقابل با نگاه و سیاست های خود ارزیابی می کند. به همین دلیل آل سعود در پی آن هستند تا با بهره‌گیری از بحران ها و فرصت های موجود، نظم و توازن قدرت موجود منطقه ای را به نفع خود تغییر دهند.

 

عربستان سعودی از جمله کشور های عربی است که به ویژه بعد از سرنگونی صدام در عراق خود را در رقابت جدی با ایران قرار داده است و تلاش دارد در برابر ایران نوعی توازن برقرار کند و از رشد روز افزون قدرت ایران جلوگیری کند به همین خاطر است که به نسبت دیگر کشور های عربی منطقه رفتاری کاملا تهاجمی نسبت به سیاست ایران در منطقه دارد(نادری نسب، ۱۳۸۶: ۳۳۲). با توجه به الزامات قدرت منطقه ای بودن- که هدف اصلی عربستان سعودی در منطقه خاورمیانه است- این کشور توجه فراوانی به افزایش توان نظامی خود داشته است. خرید تسلیحاتی عمده و توسعه زیر ساخت های نظامی از جمله فعالیت های عربستان در این زمینه است(صادقی و احمدیان، ۱۳۸۹: ۱۵۱). اختصاص بودجه ای قابل توجه از کل بودجۀ این کشور برای امور نظامی و خرید تسلیحات پیشرفته، در راستای رقابت و فائق آمدن بر قدرت های منطقه ای اتخاذ می شود.

 

همچنین سیاست فعالانه این کشور نسبت به تحولات جهان عرب به ویژه در مورد مصر، بحرین و سوریه، نشان‏گر تلاش عربستان برای ایفای نقش فعالانه در منطقه با هدف تغییر توازن قوای منطقه ‏ای از دست‏ رفته به سود خود است. بنابراین تغییر موازنه قوای منطقه‏ ای به سود ایران و شیعیان، مهم ‏ترین عامل تغییر سیاست کلان عربستان سعودی در منطقه بوده است. از سوی دیگر، تحولات جهان عرب نیز اولین محل نمایش سیاست جدید عربستان سعودی و تلاش این کشور برای تغییر توازن قوای منطقه ‏ای به سود خود محسوب می‏ شود. سعودی ها سوریه و تغییر رژیم در این کشور را به عنوان نقطه آغازی برای بر هم زدن موازنه قوای منطقه ای نگاه می کنند. عربستان سعودی احساس می کند که به واسطه تحولات یک دهه گذشته در منطقه خاورمیانه، موازنه قوای منطقه ای به ضرر این کشور به هم خورده است و به ویژه با گسترش جنبش های مردمی در جهان عرب و فروپاشی رژیم های محافظه کار عربی مانند رژیم مبارک موازنه ی قوا به صورت جدیدتری در حال تغییر به زیان این دولت است. از این رو عربستان با توجه به تحولات و ناآرامی های سوریه تلاش می کند که بحران سوریه را به نقطه آغازی برای بر هم زدن و تغییر موازنه قوا به گونه ای معکوس با یک دهه گذشته تبدیل کنند و باعث ایجاد نظم منطقه ای نوینی شود که عربستان در آن نقش کانونی را داشته باشد. رویکرد سعودی ها به تحولات سوریه، تلاش برای تبدیل بحران سوریه به عنوان عامل یا تحولاتی بازدارنده در مقابل جنبش های مردمی جهان عرب است.

 

حمایت های سیاسی، امنیتی و ژئوپلیتیکی آمریکا از عربستان محور اصلی شکل گیری تضادهای ژئوپلیتیکی جدید و برهم خوردن توازن قدرت منطقه ای محسوب می شود. الگوی رفتاری عربستان نشان می دهد که دولت آن کشور قصد ندارد تا اجازه بدهد که تحول قدرت منطقه ای ایران ادامه پیدا کند و یا اینکه ارتقاء نقش منطقه ای ایران به سکوت بگذرد. بنابراین از الگوی تهاجمی استفاده می نماید. چنین الگوهایی دارای ماهیت رسانه ای، دیپلماتیک و امنیتی است (ترابی، ۱۳۹۰: ۱۶۰-۱۵۸).

 

بر این اساس این کشور در تلاش است با اقدامات مختلف سیاسی، امنیتی و مالی و در هماهنگی با سایر کشورهای مخالف سوریه به تغییر رژیم این کشور کمک کند. مقامات عربستان سعودی در اجلاس های مختلف برگزار شده به خصوص اجلاس موسوم به دوستان سوریه و اجلاس اتحادیه عرب نقش فعال داشته اند و مواضعی رادیکال برای تغییر رژیم سوریه اتخاذ کرده اند. عربستان ضمن تلاش برای تغییر رژیم در سوریه سعی دارد از این موضوع اطمینان یابد که پس از سقوط دولت حاکم سوریه حکومتی دوست در این کشور شکل خواهد گرفت (اسدی،۱۳۹۱: ۱۵۸). مقامات سعودی بر این باورند که حمله آمریکا به افغانستان و عراق باعث برکناری رژیم ‏های ضدایرانی و قدرت ‏یابی جمهوری اسلامی ایران در این دو کشور شده است. این حملات به شکلی عراق و افغانستان را از موقعیت تهدید خارج و آن ها را تبدیل به فرصتی مناسب برای ایران نموده و توازن قوای منطقه‏ای را به ضرر عربستان و سایر کشورهای عربی تغییر داده است. از سوی دیگر با به قدرت رسیدن شیعیان در عراق و موفقیت‏ های حزب ‏الله در لبنان، روند قدرت‏ یابی ایران و شیعیان در منطقه سرعت بیشتری یافته است. (برزگر،۱۳۹۲: ۲۲۹) برای سعودی­ها تحولات سوریه دارای ارزش استراتژیکی است و سعی در تداوم یا تشدید بحران سیاسی جاری سوریه از طریق مداخله­های مالی و نظامی دارند؛ چرا که از نقطه نظر آنان، تغییر رژیم سوریه نقطه آغازی برای بر هم زدن موازنه قوای منطقه­ای به نفع عربستان است. سوریه به دلیل برخورداری از موقعیت ژئوپلیتیکی و استراتژیکی از اهمیتی ویژه ای در منطقه برخوردار است؛ به همین دلیل آینده این کشور می ­تواند توازن قوا را در منطقه به شکل جدیدی تعریف کند. از همین رو عربستان به دنبال نفوذ در کشور دیگر و برقراری توازن قدرت در منطقه با ایران بوده است. در واقع کمک عربستان به معارضان سوری و دخالت آشکار در امور داخلی این کشور در چارچوب موازنه قدرت با ایران صورت می پذیرد.

 

 

 

۴-۱۳- چالش ها و فرصت های عربستان سعودی نسبت به رویکرد خود در تحولات سوریه

 

در تبیین تأثیرات بحران سوریه بر منافع و امنیت ملی و منطقه ای عربستان می توان به تأثیرات کوتاه و بلند مدت اشاره کرد. در کوتاه مدت بحران سوریه از چند منظر برای امنیت و منافع دولت سعودی مفید و مطلوب است. اما در بلند مدت این بحران پیامدهای منفی قابل توجهی برای سعودی ها خواهد داشت.

 

با تشدید بحران سوریه توجه و تمرکز جامعه بین المللی و بازیگران منطقه ای به این بحران معطوف می شود و در نتیجه جنبش ها و مطالبات مردمی درون عربستان و محیط پیرامونی به خصوص بحرین و یمن دست کم در مقطعی با وقفه و بی توجهی مواجه می گردد.

 

پیامد مثبت دیگر بحران سوریه برای عربستان سعودی آن است که ابعاد قومی – فرقه ای و اهمیت راهبردی تحولات سوریه و همچنین تعارض منافع بازیگران که در نهایت، مناقشه های منطقه ای را گسترش می دهد، باعث می شود نقش عربستان به عنوان نماینده اهل سنت در مناقشه فرقه ای و رقابت های راهبردی منطقه ای ارتقا پیدا کند. سومین پیامد مثبت بحران سوریه برای عربستان سعودی در چهارچوب موازنه قدرت منطقه ای قرار می گیرد. تحولات و ناآرامی های سوریه فرصتی برای عربستان به منظور تضعیف موقعیت ایران در موازنه قدرت منطقه ای است.

 

بحران سوریه علاوه بر نتایج مثبت کوتاه مدت برا ی عربستان سعودی در بلند مدت پیامدهای منفی برای سعودی ها خواهد داشت. اصلی ترین پیامد اینکه هر نوع تغییر و دگرگونی در سوریه در نهایت در مدار تغییرات منطقه ای را گسترده تر خواهد کرد و کمکی به حفظ وضع موجود و سنتی در منطقه نمی کند. نکته مهم اینکه سوریه در هر شرایطی به وضعیت گذشته باز نخواهد گشت و بیشتر به کشورهای مردم سالار نزدیک تر خواهد شد. در نتیجه موج تغییر در منطقه گامی دیگر پیش خواهد رفت و ممکن است در مراحل بعد و پس از به سامان رسیدن شرایط کشورهای بحرانی کنونی و به خصوص سوریه، عربستان سعودی و کشورهای پیرامونی آن مجبور شوند سیاست های جدید در قبال جنبش ها و مطالبات مردمی اتخاذ کنند. این موضوع در چارچوب ظرفیت های کنونی دولت سعودی و رویکردهای آن ممکن است باعث ایجاد چالش های سیاسی و امنیتی مهمی برای سعودی ها شود (اسدی، ۱۳۹۱: ۵۹-۱۵۸).

 

 

 

 

 





موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:40:00 ق.ظ ]




 

کشور کوچک قطر تحت حاکمیت خاندان آل ثانی است که با حمایت انگلستان در قطر به حکومت رسیدند. قطر در سال ١٩٧١، از قیومیت انگلستان خارج شد و به استقلال رسید. از زمان استقلال این کشور، شیخ خلیفه حکومت این کشور را در دست گرفت و حدود ٢٣ سال بر قطر حکومت کرد. در سال ١٩٩۵، شیخ حمد پسر شیخ خلیفه در هنگام سفر وی به فرانسه با کودتایی بدون خونریزی زمام امور را در دست گرفت(علوی،۱۳۷۴: ۸۲). کودتای شیخ حمد، بر علیه پدر خود که با حمایت آشکار آمریکا انجام شد، سبب انجام برخی تغییرات از جمله شروع فعالیت کانال تلویزیونی الجزیره در قطر و برپایی انتخابات شوراهای شهرداری در دوحه گردید. از زمان حاکمیت شیخ حمد، قطر در عرصه داخلی و منطقه‌ای شاهد تحولات و پیشرفت‌های مهمی شده است.

 

پس از روی کار آمدن، شیخ حمد تلاش کرد تا این کشور کوچک تحت الحمایه عربستان سعودی را به قدرتی تأثیر گذار در منطقه تبدیل کند. بنابرین تلاش کرد تا با بهره گیری از سرمایه عظیم نفت، گاز و ثروت ناشی از آن و همچنین هماهنگی با سیاست آمریکا و غرب در سیاست خارجی و راه اندازی وتوسعه شبکه رسانه ای الجزیره به جاه طلبی ها و بلند پروازی های خود در زمینه حل و فصل مناقشات منطقه ای و تاثیرگذاری بر جریانات سیاسی در کشورهای مختلف، جامه عمل بپوشاند. تحولات اخیر در در جهان عرب، موجب شد که قطر بتواند نقش عمده ای در ایجاد اصلاحات سیاسی در چند کشور عربی بر عهده گیرد و خود را به عنوان کشوری آزادی خواه و اصلاح طلب معرفی کند. در حالی که در درون این کشور، هیچ یک از مؤلفه های دموکراسی و آزادی سیاسی دیده نمی شود و تمامی تصمیمات سیاسی و اقتصادی توسط امیر و نخست وزیر قطر اتخاذ می شود. حضور نظامی چشمگیر آمریکا در قطر، روابط گسترده اقتصادی با غرب و کشورهای شرق آسیا و همگامی با سیاست های غرب و رژیم صهیونیستی، آن کشور را به عنوان کشوری نقش آفرین در تحولات منطقه خاورمیانه وشمال آفریقا در آورده است(جنتی،۱۳۹۱: ۵۱).

 

 

 

 

 

۴-۱۵- رویکرد سیاست خارجی قطر در قبال بحران سوریه

 

سیاست خارجی قطر از زمان روی کار آمدن شیخ حمد بن خلیفه آل ثانی( امیر پیشین قطر)، در ۲۷ ژولای سال ۱۹۹۵ با تحولات و دگرگونی های ریشه ای همراه بوده است. به عبارتی، قطر سعی داشته به عنوان کشوری کوچک، همواره خود را کنش گری بزرگ در صحنه روابط بین الملل نشان دهد و از آن در جهت تثبیت نقش منطقه ای و بین المللی خویش بهره برداری کند( ابراهیمی،۱۳۹۰: ۱۲۸). گرچه دولت قطر در زمینه اصلاحات سیاسی در داخل کشور ناکام مانده و همچنان فاقد یک پارلمان مردمی و آزاد است و تمام تصمیمات توسط شخص امیر قطر و نخست وزیر آن کشور انجام گرفته می شود ولی در زمینه سیاست خارجی کوشیده است ضمن برقراری رابطه تنگاتنگ با آمریکا و غرب و برقراری روابط اقتصادی با کشورهای شرق آسیا در تحولات جهان عرب و دیگر کشورهای منطقه، ایفای نقش کند. علاوه بر آن، با راه اندازی غول رسانه ای الجزیره که متشکل از چند شبکه تلویزیونی است، توانسته است نقش اول را در جذب ببینده در جهان عرب به خود اختصاص دهد. همچنین یکی از بزرگترین زرادخانه سلاح های آمریکا در خارج از ایالات متحده هم اکنون در قطر استقرار یافته است و حضور نظامی آمریکا در پایگاه العدید دوحه و چند کیلومتری کاخ سلطنتی امیر قطر، نشان بارزی از عمق روابط دو کشور بوده است( جنتی،۱۳۹۱: ۴۹).

 

قطر یکی از کشورهایی است که در چند سال اخیر با ایفای نقش هایی فراتر از جایگاه و ظرفیت هایش، توانسته است، وزن و تأثیرگذاری خود را از سطح یک کشور کوچک و ذره ای به سطح فعال منطقه ای و شرکت در ائتلاف های بین المللی برساند. از یک منظر رفتارهای قطر را می‌توان به عنوان یک دولت ذره ای ارزیابی کرد. این کشور توانسته است ضمن تضمین امنیت و ثبات خود، به ایفای نقش های فعال در سطح منطقه ای بپردازد. قطر از جمله بازیگرانی است که نقش پر رنگ و رو به رشدی را در تحولات اخیر منطقه خاورمیانه داشته است، به گونه‌ای که امروزه به جهت استفاده از دیپلماسی پویای خود، دارای نقشی فعالی در تحولات منطقه است. حضور و نقش در سرنگونی برخی از دیکتاتورهای منطقه، میزبانی کنفرانس‌های بین‌المللی، میانجی‌گری در اختلافات میان کشورها و اختلافات احزاب و گروه‌های سیاسی در درون کشورها، اعطای کمک‌های اقتصادی، بازیگر نقش مکمل در پروژه‌های غربی و اطلاع‌ رسانی پویای این کشور از تحولات منطقه جایگاه آن را در شکل‌دهی به تحولات خاورمیانه بالا برده است. همچنین گستردگی حوادث در پهنه جغرافیای منطقه نشان دهنده بلند پروازی قطر از مغرب تا الجزایر، لیبی، تونس، مصر، سودان، یمن و سوریه به عنوان بارزترین صحنه برای نقش های متعدد این کشور می باشد. نظام پادشاهی قطر از دو دهه پیش به دنبال ایفای چنین نقشی است. اما سرعت تحولات با آغاز تحولات بهار عربی حاکمان قطر را بر آن داشت تا نقش چند جانبه و در عین حال متفاوتی، در تحولات خاورمیانه و شمال آفریقا ایفا کنند.

 

در مجموع می توان گفت راهبرد و سیاست قطر در قبال تحولات سوریه در تعارض با اصول و مفاد قانون اساسی قطر است. چون تشویق به حل منازعات و عدم دخالت در امور داخلی کشورها جزو اولویت های سیاست خارجی قطر به شمار می رود(سهرابی،۱۳۹۱: ۵۸). قطر از جمله طرف‌های عمده کشاکش در بحران سوریه می باشد. قطر، به عنوان بازیگر فعال و مخالف بشار اسد می باشد و همواره از معارضین سوری از جمله اخوان المسلمین و گروه موسوم به ارتش آزاد سوریه حمایت آشکاری داشته است. در حال حاضر تأثیرگذاری بر وضعیت سوریه از اولویت‌های سیاست خارجی قطر است. این امیرنشین اولین کشوری بود که سفیر خود را به عنوان اعتراض از سوریه فراخواند و نیز اولین کشوری بود که سفارت سوریه را به اپوزیسیون سوریه تحویل و آنها را به رسمیت شناخت. همچنین اولین کشوری بود که صحبت تحریم‌های سوریه را به میان کشید و بعد از آن هم به حامی اصلی مداخله نظامی در این کشور بدل شده است. قطر کشوری است که در روند بحران در سوریه نقش مهمی داشته و در راستای رسیدن به اهداف خود ابتدا راه کارهای سیاسی را در پیش گرفت و پس از عدم موفقیت در رسیدن به متقاعد نمودن بشار اسد برای کنارگیری از قدرت، تلاش کرد تا با بهره گرفتن از رابطه با غربی ها شرایط و بستر لازم را برای مداخله نظامی در سوریه را فراهم آورد. تلاش برای جلب نظر گروه های فلسطینی، مجهز کردن مخالفان رژیم سوریه و به اجماع رساندن کشورهای عربی علیه این کشور از جمله اقداماتی است که این کشور برای سقوط بشار اسد انجام داده است.

 

قطر همواره بر راه حل نظامی برای خروج از بحران سوریه تأکید داشته است در همین راستا امیر قطر با کنار گذاشتن راهکارهای سیاسی برای حل بحران سوریه که از طریق اتحادیه عرب پیگیری می شد، فعالیت هایی در راستای کمک برای مسلح کردن مخالفان سوری را انجام داد. در مجموع قطر برای موفقیت در رسیدن به اهداف خود در سوریه از مثلثی مهم استفاده کرده است که پول، رسانه و ابزار نظامی سه ضلع این مثلث را تشکیل می دهند. این کشور به پشتوانه حمایت هایی که از سوی آمریکا و کشورهای غربی در سال های اخیر سیاست خارجی فعال و در مواردی مداخله گرانه را در منطقه به اجرا گذاشته است. قطر با بهره گیری از تمامی امکانات مالی، رسانه ای، دیپلماتیک و تسلیحاتی، همگام با آمریکا و غرب برای سرنگونی رژیم بشار اسد در سوریه تلاش کرده است. حمد بن جاسم، نخست وزیر آن کشور در تمام اقدام ها و تحولات اتحادیه عرب و شورای امنیت سازمان ملل متحد بر ضد سوریه پیشگام بوده است. رایزنی های گسترده قطری ها با کشورهای عضو اتحادیه عرب برای اعمال تحریم های اقتصادی علیه سوریه و طرح پرونده سوریه در شورای امنیت و پافشاری آن کشور همراه با عربستان سعودی برای مسلح ساختن مخالفان بشار اسد کاملاً مشهود می باشد. دولت قطر همچنین آمادگی خود برای پرداخت تمام هزینه های سرنگونی رژیم بشار اسد را اعلام کرده است (جنتی،۱۳۹۱: ۵۰).

 





موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:40:00 ق.ظ ]




 

 

الف ـ طبقه ­بندی جرایم بر مبنای انگیزه از دیدگاه جرم­شناسی

 

در سرار فرهنگ واژه­گان حقوقی و جرم­شناسی هیچ واژه­ای از نظر معنی به پیچیدگی واژه جرم یا بزه وجود ندارد، چه بسا افرادی که در برهه­ای از زمان مجرم شناخته شده و در برهه­ای دیگر به عنوان انسان­های نیک سیرت از ایشان یاد می­شود.[۱]ضمن اینکه برخی جرایم نیز وجود دارند که در تمام اعصار و مکان­ها ثابت­اند و همیشه جرم تلقی می­شده ­اند. با این همه درک معنای این اصطلاح دربررسی وضع قانون و نقض آن و نیز در توجیه و ارزیابی مجازات از اهمیت بسزایی برخوردار است.[۲]

 

یکی از طبقه ­بندی­های مورد مطالعه در جرم­شناسی، طبقه ­بندی جرایم برحسب انگیزه ارتکاب جرم      می­باشد. جرم­شناسان جرایم را بر حسب انگیزه­هایی که موجب بروز جرم می­شود به چهار گروه تقسیم می­ کنند که در ادامه به بررسی آنها خوایم پرداخت. [۳]

 

 

 

 

 

 

 

۱ـ جرم ابتدایی

 

جرم ابتدایی عبارت است از بروز ناگهانی فعالیت جنایی بدون اینکه فعالیت مذبور در کنترل تام شخص بوده باشد. مثل قتل ارتکابی به هنگام انفجار ناگهانی خشم.[۴]

 

در این گونه جرایم واکنش فرد در قبال اعمال جزئی، شدید و توأم با خشونت است؛ چنین فردی      نمی­تواند واکنش خود را به تعویق انداخته یا با رفتار محرک، متناسب نماید.[۵] به نظر می­رسد جرم در این موارد تحت تأثیر انگیزه­ای نباشد.

 

 

 

۲ـ جرم سود­بخش

 

در این نوع جرایم، فرد در وضعیت خاص یا خطرناکی قرار می­گیرد که بدون ارتکاب جرم نمی­تواند از آن وضعیت نجات پیدا کند. انواع جرایم سود­بخش متعدد و اهم آنها جرایم علیه اشخاص یا اموال می­باشد؛ جرم سود­بخش همیشه مستلزم این است که بزهکار خود را در وضعیتی مخصوص یا خطرناک بیابد واغلب محدود به یک نوع از جرایم می­باشد و یا علیه شخص واحدی بوده یا علیه گروهی از اشخاص معین است؛ مثل قتل شوهر برای زندگی با عاشق. البته قتل سود­بخش را نباید با قتل عشقی که نوعی از جنایت عدالت­خواهی کاذب است اشتباه کرد.[۶]

 

جرایم سود­بخش علیه اشخاص جرایمی هستند که فرد برای رهایی از فردی که مزاحم و سدی برای پیشبرد هدف است اتفاق می­افتد، مثل رفتار زنی که برای رهایی از شکنجه شوهر بد ­اخلاق، او را به قتل         می­رساند[۷].

 

در جرایم سود­بخش علیه اموال نیز فاعل در حالت غیر­عادی روانی یا در حالت کاملاً عادی با طرح نقشه و تهیه وسایل جرایم علیه اموال را انجام می­دهد. مثل سارقی که برای از بین بردن ادله و آثار جرم و رفع سوء­ضن در محل وقوع سرقت، حریق ایجاد می­ کند.[۸]

 

 

 

۳ـ جرم عدالت­خواهی کاذب

 

برخلاف جرایم سود­بخش که درآن نفع شخصی منظور است، در جرایم عدالت­خواهی کاذب فاعل شخصاً ذی­نفع نیست. مباشردر واقع با ارتکاب جرم می­خواهد به زعم خود عدالت را در زمینه روابط خصوصی یا در زمینه روابط عمومی دوباره برقرار سازد و فقط به تصور اجرای عدالت اجتماعی، مرتکب جرم می­شود، اما در عمل همیشه یک احساس انتقام­جویی، نوع­دوستی، ایدئولوژی و… بیش یا کم شدید در این نوع از جرم وجود دارد که توأم با نوع­خواهی به نظر می­رسد[۹]. البته این نوع از جرایم داخل در شرایط دفاع مشروع نیست. مثل عمل فردی که مقابل بی­­مهری همسر خود اقدام به خودکشی یا ضرب و جرح و قتل طرف مقابل می­ کند؛ یا عمل اشخاصی که برای ابراز نارضایتی خود اقدام به شورش و تخریب دسته­جمعی می­ کنند.[۱۰]

 

 

 

 

 

۴ـ جرایم سازمان­یافته

 

جرایم سازمان­یافته در یک وضعیت که خاص نبوده و موقعیتی نیز برای ارتکاب جرم وجود ندارد با طرح نقشه، نشانی محل، خرید لوازم مورد نیاز، انتخاب شرکاء و معاونین و مقدمات جرم فراهم می­شود، یا به عبارت دیگر این جرایم نتیجه اراده ناشی از تبانی و مشاوره چند نفر برای ارتکاب یک یا چند اقدام جنایی و اساساً به منظور تصاحب اموال دیگران است. انگیزه اصلی ارتکاب این گونه جرایم حرص و طمع است. مثل جرایم    یقه­سفید­ها و جرایم بزهکاران به­عادت.[۱۱] سه نوع جنایت سازمان­یافته تشخیص داده شده:[۱۲]

 

۱ـ۴ـ تبهکار سازمان­یافته با خصیصه بهیمی یا پرخاش­جویی، مانند: سرقت مسلحانه، اخاذی به عنف و…

 

۲ـ۴ـ پرداختن به فعالیت­های غیر­قانونی سود­بخش مانند: اداره قمارخانه، قوادی، قاچاق مواد­مخدر و…

 

۳ـ۴ـ جنایت یقه­سفید، عبارت است از کار اشخاصی که به گروه­های اجتماعی سطح بالا تعلق دارند و شامل اعمال مکارانه است. تقلب در امور مالیاتی، جعل و رشوه دادن به کارمندان دولت و… از آن جمله­اند.

 

[۱]. مظلومان، رضا، کلیات جرم­شناسی، چ ۲، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۵۶، ص ۱۸۱٫

 

[۲]. نجفی­ابرند­آبادی، علی­حسین و هاشم­بیگی، حمید، دانش­نامه جرم­شناسی، چ ۲، تهران، شهید­بهشتی، ۱۳۷۷، ص ۶۲٫

 

[۳]. گسن، ریموند، جرم­شناسی نظری، ترجمه مهدی کی­نیا، چ ۱، تهران، انتشارات مجد، ۱۳۷۴، ص ۲۳۴٫

 

[۴]. همان، ص ۲۳۹٫

 

[۵]. دانش، تاج­زمان، مجرم کیست؟ جرم­شناسی چیست؟، همان، ص ۶۵٫

 

[۶]. گسن، ریموند، جرم­شناسی نظری، ترجمه مهدی کی­نیا، همان، ص ۲۴۰٫

 

[۷]. دانش، تاج­زمان، مجرم کیست؟ جرم­شناسی چیست؟، همان، ص ۶۵٫

 

[۸]. همان، ص ۶۵٫

 

[۹]. گسن، ریموند، جرم­شناسی نظری، ترجمه مهدی کی­نیا، همان، ص ۲۴۱٫

 

[۱۰]. دانش، تاج­زمان، مجرم کیست؟ جرم­شناسی چیست؟، همان، ص ۶۵٫

 

[۱۱]. همان، ص ۶۵٫

 

[۱۲]. گسن، ریموند، جرم­شناسی نظری، ترجمه مهدی کی­نیا، همان، صص ۲۴۳ و ۲۴۴٫






موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:13:00 ق.ظ ]




 

 

 

[۱]. عمید، حسن، فرهنگ عمید، ج ۱، چ ۲۲، تهران، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۶۲، ص ۲۰۴٫

 

[۲]. ولئوته، وئن، حقوق جزا و جرم­شناسی به زبان فرانسه، به نقل از ولیدی، صالح، «تأثیر قصد مجرمانه و انگیزه ارتکاب در مسائل کیفری»، مجله میان­رشته ای، ش ۴۳، ۱۳۶۳، ص ۴۹،قابل دسترس در پایگاه اطلاعاتی www.noormags.com

 

[۳]. بیرو، آلن، فرهنگ علوم اجتماعی، ترجمه باقر ساروخانی، تهران، انتشارات کیهان، ۱۳۶۶،  ص ۲۳۴٫

 

[۴]. جعفری­لنگرودی، جعفر، ترمینولوژی حقوق، چ ۱، تهران، انتشارات گنج­دانش، ۱۳۶۳، صص ۲۸۲ و ۴۸۹ و ۴۹۰٫

 

[۵]. ولیدی، محمد­صالح، «تأثیر قصد مجرمانه و انگیزه ارتکاب در مسائل کیفری»، مجله میان­رشته ای، ش ۴۳، ۱۳۶۳، ص۴۰، قابل دسترس در پایگاه اطلاعاتی www.noormags.com

 

[۶]. محسنی، مرتضی، حقوق جزای عمومی، ج ۱، چ ۱، تهران، انتشارات گنج­دانش، ۱۳۷۵، ص ۲۱۳٫

 

[۷]. علی­آبادی، عبدالحسین، حقوق جنایی، ج ۱، چ ۱، تهران، انتشارات فردوسی، ۱۳۶۷، ص۶۰٫

 

[۸]. کی­نیا، مهدی، مبانی جرم­شناسی، ج ۱، چ ۳، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۶، ص۸۰٫

 

[۹]. اردبیلی، محمدعلی، حقوق جزای عمومی، ج ۱، چ ۲۲، تهران، نشر میزان، ۱۳۸۸، ص ۲۳۷٫

 

[۱۰]. همان، ص ۲۳۷٫

 

[۱۱]. نوری، رضا، «انگیزه ارتکاب جرم و اراده مجرمانه»، مهنامه قضایی، ش ۱۴۴، ۱۳۵۶، ص ۶۲،  قابل دسترس در پایگاه اطلاعاتی www.noormags.com

 

[۱۲]. نوربها، رضا، زمینه حقوق جزای عمومی، چ ۲، تهران، انتشارات کانون وکلای دادگستری، ۱۳۷۵، ص ۱۸۸٫

 

[۱۳]. همان، ص ۱۹۵٫

 

[۱۴].نوری، رضا، «انگیزه ارتکاب جرم»، مهنامه قضایی، ش ۹۳، ۱۳۵۲، ص ۱۲۸،  قابل دسترس در پایگاه اطلاعاتی www.noormags.com

 

[۱۵]. زراعت، عباس، «انگیزه و تأثیر آن در مسئولیت کیفری- قسمت اول»، مجله دادرسی، ش ۴۶، ۱۳۸۳، ص ۲۵،  قابل دسترس در پایگاه اطلاعاتی www.noormags.com

 

 





 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:13:00 ق.ظ ]