به اعتقاد شایم ساندر (۱۹۹۷)[۴۰]، ابزارهای مدیریت سود را میتوان به پنج طبقه زیر تقسیم نمود:[۴۱]
الف) تعیین نحوه عمل حسابداری معاملات خاص به صورت اختیاری: نحوه عمل حسابداری معاملات خاص، مواردی مانند تعمیر و به روز کردن تجهیزات و ماشین آلات، زمانبندی ثبت یک فروش و حذف تجهیزات و ماشین آلات میباشد که به انتخاب مدیریت بنگاه اقتصادی صورت میگیرد. بدیهی است در زمان انجام این اقدامات با هدف مدیریت سود، مشاهده کنندهای خارج از بنگاه اقتصادی، نمیتواند به سادگی آن را آشکار ساخته و افشا کند.
ب) انتخاب اصول حسابداری: اصول پذیرفته شده حسابداری به مدیران اجازه میدهد برای ثبت بسیاری از معاملات، از بین دو یا چند روش حسابداری، یک روش را انتخاب نماید. به عنوان نمونه، میتوان برای اندازه گیری ارزش موجودیهای مواد و کالا (انتخاب روشی از بین روش های اولین صادره از اولین وارده، اولین صادره از آخرین وارده، میانگین موزون و…)، برای محاسبه استهلاک داراییها (روش های مستقیم و روش های تسریعکننده)، مخارج استخراج نفت و گاز (روش مخارج کامل و روش پروژه های موفقیت آمیز)، حسابداری قراردادهای بلند مدت(روش کار تکمیل شده، روش درصد پیشرفت کار) اشاره کرد. به هرحال، در مورد انتخاب اصول حسابداری، انتخاب اولیه و تغییر در اصول و روش های کاربردی اصول حسابداری برای افراد خارج از واحد تجاری قابل مشاهده است. بسیاری از پژوهشهای تجربی انجام شده در رابطه با مدیریت سود، با بهره گرفتن از این نوع ابزار صورت گرفته است.
ج) تعدیل برآوردهای حسابداری: تعدیل برآوردهای حسابداری، قابلیت انعطاف پذیری بیشتری به مدیران بنگاه های اقتصادی میدهد. منظور نمودن ذخیره جهت مطالبات مشکوکالوصول، برآورد عمر اقتصادی داراییها و تعیین نرخ تنزیل برای تعهدات بازنشستگی، نمونههایی از ابزارهای سنتی است که مدیران برای سالهای متمادی، به منظور اعمال مدیریت سود، از آنها استفاده میکنند. در سالهای اخیر،” تجدید ساختار” نیز به عنوان پدیدهای نسبتا جدید، مورد استفاده مدیران قرار گرفته است.
د) تعیین قیمتهای انتقالی کالاها و خدمات: واحدهای تجاری چندملیتی که مالیات آنها بهطور مضاعف محاسبه میشود، از انگیزه لازم برخوردارند تا نه تنها تلاش کنند که نرخهای بالای مالیات بر درآمد آنها کاهش یابد، بلکه نسبت به هموارسازی سود نیز مبادرت ورزند. در گروه شرکتها یا شرکتهای چند ملیتی، قیمتهای انتقالی کالاها و خدمات، در میان واحدهای اقتصادی فرعی شرکتهای مادر، یکی از ابزار جذاب مدیریت سود تلقی میشود.
ه) تصمیمات اقتصادی اساسی و با اهمیت: در برخی از وقایع و رویدادهای مالی و اقتصادی مانند آگهی و تبلیغات، پرداختهای مربوط به طرحهای بازنشستگی، پاداش مدیران اجرایی، هزینه های تحقیق و توسعه، تحصیل یا فروش بخشهایی از واحد اقتصادی و فروش اموال یا سرمایهگذاریها، میتواند این انگیزه وجود داشته باشد که تغییرات مورد نظر در این اقلام، سود واحد تجاری را در کوتاه مدت تحت تاثیر قرار میدهد.
آرتور لویت، ابزارها و روش های مدیریت سود در شرکتهای سهامی را به این صورت نام میبرد:
۱- ارائه بیش از واقع ارقام ناشی از تغییرها،
۲- اختصاص بخش مهمی از قیمت یک واحد خریداری شده به عنوان مخارج فرایند تحقیق و توسعه( یک هزینه جاری) بهگونهای که بتوان این مبلغ را یکباره هزینه کرد.
۳- ایجاد بدهیهای سنگین برای شناخت هزینه ها در آینده
۴- استفاده از مفروضات غیر واقعی برای برآورد بدهیها، در مورد اقلامی مانند برگشت از فروش و هزینه های تضمین(خدمات پس از فروش) بهگونهای که بتوان در طی یک دوره آینده از طریق معکوس کردن اقلام تعهدی بلند مدت، سود خالص را بهبود بخشید.
۵- گنجاندن اشتباهی عمدی در دفاتر شرکت و توجیه عدم امکان در اصلاح این خطاها بر اساس استدلال مبتنی براین که مقادیر حائز اهمیت نیستند.
۶- شناسایی و ثبت درآمد پیش از اینکه فرایند تحصیل درآمد کامل شود (همتی، ۱۳۸۲).
دسته دیگری از ابزارهای مدیریت سود عبارتند از:

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

حسابداری

  • زمانبندی فروش داراییهای ثابت
  • زمانبندی فروش سرمایهگذاریها
  • زمانبندی هزینه های مالی
  • هزینه های استهلاک
  • برآوردهای حسابداری مانند تغییر در برآورد عمر مفید داراییهای ثابت و غیره.

از آنجا که در حسابداری، داراییها بر مبنای بهـــای تمام شده تاریخی مورد ارزیابی قرار میگیرد و در هنگام فروش به قیمت جاری یا بازار به فروش میرسند و سود یا زیان ناشی از فروش آنها در دوره فروش شناسایی میگردد، لذا سود یا زیان ناشی از فروش داراییها و شناسایی هزینه های مالی، ابزاری را در اختیار مدیران قرار میدهد تا از طریق زمانبندی فروش داراییها و زمانبندی شناسایی هزینه های مالی روی سودهای گزارش شده اثر بگذارند. یعنی نوسان در سود شرکت میتواند بر تصمیمگیری مدیران در ارتباط با زمانبندی فروش داراییها و شناسایی هزینه های مالی اثر بگذارد. هنگامی که سود واقعی شرکت کمتر از سود مورد انتظار مدیران است، احتمال زیادی وجود دارد که مدیران با فروش داراییها سعی کنند تا سود گزارش شده را به حد مورد انتظار برسانند یا برعکس، زمانی که سود واقعی شرکت بالاتر از سود مورد انتظار مدیران است، آنها تلاش میکنند با به تعویق انداختن فروش برخی داراییها یا فروش داراییهایی که منجر به ایجاد زیان میشود، سود گزارش شده را به سطح مورد انتظار برسانند (رخشانی، ۱۳۸۴).
همچنین هنگامی که سود شرکت بیشتر از حد مورد انتظار مدیران باشد آنها سعی میکنند با افزایش هزینه های مالی سود شرکت را به حد مورد انتظار خود کاهش دهند یا هنگامی که سود شرکت کمتر از حد مورد انتظار مدیران است، مدیران با کاهش هزینه های مالی سعی میکنند که سود شرکت با سود مورد انتظار آنان اختلاف زیادی نداشته باشد. بنابراین بین سود شرکت( سود قبل از کسر هزینه های مالی) با هزینه های مالی رابطه مثبت وجود دارد.
بنابراین مدیران ممکن است جهت رسیدن به اهداف و نیازهای شرکت که معمولا نیاز به افزایش نقدینگی، رسیدن به سود پیشبینی شده و جلب اعتماد اعتباردهندگان و … میباشد، اقدام به زمانبندی فروش داراییها و شناسایی هزینه های مالی نمایند. لذا این عمل روی سودهای گزارش شده اثر میگذارد.
پژوهشگرانی نظیر کاپلند(۱۹۶۸) عنوان کردند که برآوردهای حسابداری نظیر برآورد هزینه های مطالبات مشکوکالوصول، استهلاک و عمر مفید داراییها ممکن است ابزاری باشد تا از طریق آن بتوان روی سودهای گزارش شده اثر گذاشت و آنها را دستکاری کرد (همان منبع).
به اعتقاد باگشن (۲۰۰۵)، به طور خلاصه میتوان عنوان نمود، دو ابزار برای مدیریت سود وجود دارد:

  1. انتخاب روش های حسابداری

اصول پذیرفته شده حسابداری اجازه میدهد برخی از معاملات باچند روش مختلف ثبت شود و مدیران باید از بین روش های حسابداری پذیرفته شده، برای گزارشگری معاملات اقتصادی مشابه، روش خاصی را انتخاب کنند. به عنوان نمونه، انتخاب از بین روش اولین صادره از اولین وارده و روش میانگین برای موجودیهای مواد و کالا، روش استهلاک خط مستقیم و نزولی برای داراییهای ثابت، روش هزینهیابی کامل و تلاشهای موفق برای هزینه های استخراج نفت و گاز، روش کار تکمیل شده و درصد پیشرفت کار برای قراردادهای پیمانکاری بلندمدت میتوان انتخاب کرد و سپس آن را تغییر داد (هیلی و والن، ۱۹۹۹). انتخاب اولیه و تغییر بعدی اصول حسابداری برای افراد برونسازمانی قابل مشاهده است. اکثر مطالعات تجربی انجام شده در زمینه مدیریت سود با این نوع از ابزارها مرتبط میباشد. با این وجود، تغییر اصول حسابداری ابزار انعطافپذیری برای مدیریت سود به حساب نمیآیند، زیرا از آنها بطور مکرر نمیتوان استفاده کرد (کردستانی، ۱۳۸۱).

عکس مرتبط با اقتصاد

  1. برآورد (مدیریت) اقلام تعهدی

مدیران در این بخش از انعطافپذیری بیشتری برخوردارند. برآوردهایی مانند عمر مفید و ارزش اسقاط داراییهای بلند مدت، اقلام تعهدی بابت مزایای بازنشستگی و سایر مزایای پس از استخدام، مالیاتهای معوق [۴۲]، زیانهای ناشی از مطالبات سوخت شده و کاهش ارزش دارایی، مستلزم اعمال قضاوت از سوی مدیران میباشند (هیلی و والن، ۱۹۹۹) و ابزارهای سنتی هستند که مدیران در طول زمان از آن استفاده کرده و مستقیما قابل مشاهده نمیباشند (باگشن، ۲۰۰۵).
یکی از برجستهترین ابزار انتخابی توسط مدیریت، اقلام تعهدی میباشد و دستکاری این اقلام ابزار مطلوبی برای مدیریت سود فرصت طلبانه میباشد. در سالهای اخیر ادبیات موضوعی، توجه خاصی به این موضوع داشته است (همان منبع).
اصل زیربنای حسابداری تعهدی این است که سود (اقلام تعهدی + جریانهای نقدی) نسبت به جریانهای نقدی جاری و گذشته، نماینده بهتری در مورد سود آتی، سود تقسیمی و جریانهای نقدی میباشد (همان منبع). هدف از این نوع تعدیلات حسابداری (اقلام تعهدی)، بهبود محتوای اطلاعاتی صورتهای مالی و پرهیز از عدم تطابق بین جریانهای نقدی و جریان درآمد و هزینه میباشد (چن و همکاران، ۲۰۰۷)[۴۳]. بنابراین، میتوان گفت که اقلام تعهدی دارای ارزش مربوط هستند (باگشن، ۲۰۰۵). به رغم این هدف مناسب، امکان استفاده داوطلبانه یا سوءاستفاده از اقلام تعهدی وجود دارد. زیرا آنها قادر به انتقال نتایج مثبت یا منفی در طول زمان میباشند، همچنین میتوانند برای دستکاری اطلاعات صورتهای مالی مورد استفاده قرار گیرند. در واقع میتوان گفت این متداولترین و مطلوبترین راه برای تغییر سود [ مدیریت سود] است (چن و همکاران، ۲۰۰۷) زیرا دستکاری اقلام تعهدی حسابداری اثر مستقیمی بر جریانهای نقدی حاصل از عملیات ندارد، در نتیجه کشف آن نیز مشکل میباشد (باگشن، ۲۰۰۵).
انجام پژوهش در زمینه مدیریت سود، مستلزم درنظر گرفتن معیاری برای میزان سود مدیریت شده میباشد. محققان همواره از مدلهای تجربی برای تجزیه کردن کل اقلام تعهدی به اقلام تعهدی اختیاری و غیر اختیاری استفاده میکنند و سپس اقلام تعهدی اختیاری به عنوان نمایندهای برای مدیریت سود در نظر گرفته میشود و به محرکهای بالقوه متفاوت ارتباط داده شده یا به عنوان معیاری از کیفیت سود در نظر گرفته میشود. در این پژوهش از اقلام تعهدی اختیاری به عنوان معیاری برای مدیریت سود استفاده شده است.

۷-۲- پیشینه تحقیق

هر واحد تجاری قراردادهایی را با اشخاص مختلف تنظیم نموده و با آنها در ارتباط است. آنچه در همه این قراردادها برای همه افراد مشترک است آن است که هر شخص، برای تامین منابع، تعهدی نسبت به واحد تجاری دارد و در مقابل نیز حقوقی از آن منافع خواهد داشت. بنابراین واحد تجاری را می توان مجموعه ای از قراردادها میان سهامداران، مدیران، کارکنان، فروشندگان، مشتریان، اعتبار دهندگان، دولت و فرض نمود. در مدل قراردادی مذکور فرض می شود که طرفهای دیگر قرارداد همه به دنبال منافع شخصی خود هستند. طبق تئوری کارگزاران مالکان واحدهای تجاری فرد یا گروهی را به عنوان نماینده خود انتخاب نموده و اختیار تصمیم گیری را به آن تفویض می نماید. در چنین قراردادی طرفین نماینده (مدیر) و مالک هر دو می دانند که در راستای منافع شخصی خود عمل می کنند. بنابراین پیش بینی می شود که مدیر با انجام رفتارهای فرصت طلبانه موجب کاهش ارزش شرکت و در نتیجه متضرر شدن مالک شود. انگیزه های مختلفی برای اینگونه رفتارهای مدیر ذکر شده است که یک نمونه از این رفتارها «مدیریت سود» می باشد.
سادیپ داتا و همکاران[۴۴](۲۰۱۳) در پژوهشی تحت عنوان قدرت قیمت گذاری تولیدات، ساختار صنعت و مدیریت سود ۴۹ شرکت صنعتی فرانسوی در بورس آمریکا را مورد بررسی قرار دادند. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که شرکت های دارای قدرت قیمت گذاری و ساختار صنعت ضعیف به منظور رقابت و ماندگاری در بازار مدیریت سود بیشتری اعمال می کنند.
با توجه به مطالب فوق به مهم ترین تحقیقات انجام گرفته خارجی در زیر اشاره می شود:
مور (۱۹۷۳) با بررسی یک نمونه ۳۶ تایی که دارای تغییر مدیریت بودند و مقایسه آن با یک گروه کنترل ۱۰۰ تایی نتیجه گرفت که نرخ کاهش اقلام تعهدی اختیاری در سال تغییر در شرکت های دارای تغییر مدیریت بیشتر از گروه کنترل بوده است.
ونسیلد (۱۹۸۷) با طبقه بندی تغییر مدیریت به صورت برنامه ریزی شده (عادی) و برنامه ریزی نشده (غیرعادی) نتیجه گرفت که انگیزه های مدیریت سود در موارد برنامه ریزی نشده افزایش می یابد.
الیوت و شو (۱۹۸۸) و استرانگ و میر (۱۹۸۷) به بررسی رابطه بین تغییر مدیران ارشد و تهاتر اقلام تعهدی اختیاری پرداخته اند . یافته های آنها بیانگر این موضوع است که مدیران جایگزین به دنبال نسبت دادن عملکرد ضعیف در سال تغییر به مدیران پیشین هستند.
دی آنجلو (۱۹۸۸) به بررسی مدیریت سود و مسائل نمایندگی در امریکا پرداخته و یافته های وی بیانگر آن است که مدیران در زمان تغییر، مدیریت سود را در جهت کاهشی و در سال بعد از تغییر، سود را در جهت افزایشی مدیریت می کنند.
دیچو و اسلوان (۱۹۹۱) به بررسی انگیزه های مدیران شرکت ها در سال های آخر تصدی پرداختند. آنان به این نتیجه رسیدند که نرخ رشد مخارج تحقیق و توسعه (یکی از ابزار مدیریت سود) در سال های آخر تصدی مدیران کاهش یافته است. همچنین آنها گزارش دادندکه مدیران پیشین، مدیریت سود را از طریق انتقال هزینه ها به سنوات آتی و تصمیم های سرمایه گذاری انجام می دهند.
پورشو (۱۹۹۳) در بررسی مدیریت سود دریک نمونه ۷۳ تایی از شرکت های امریکایی به این نتیجه رسیده است که مدیران عامل جدید در سال تغییر، سود را در جهت کاهشی مدیریت می کنند .
مورفی و زیمرمن (۱۹۹۳) با بررسی متغیر های مالی پیرامون تغییر مدیر عامل، بیان کرده اند که اقلام اختیاری از قبیل هزینه های تحقیق و توسعه ، تبلیغات ، مخارج سرمایه ای و اقلام تعهدی اختیاری، بهترین گزینه جهت تصمیم گیری مدیران برای مدیریت سود است . همچنین یافته های آنها کاهش سود در زمان تغییر را تایید کرده است.
ولز (۲۰۰۲ ) به بررسی پدیده مدیریت سود در دوره های قبل، بعد و زمان تغییر مدیر عامل در شرکت های استرالیایی پرداخته، یافته های ایشان بیانگر آن بوده است که مدیریت سود به صورت افرایشی (دردوره قبل و بعد از تغییر ) و کاهشی ( در دوره تغییر مدیرعامل ) به شکل ضعیفی وجود داشته است . اما یافته های تحقیق وی که از آزمون اقلام غیر عادی و غیرمترقبه حاصل شده است؛ مدیریت سود منفی در زمان تغییر مدیرعامل را تایید می کند.
گادفری و همکاران (۲۰۰۳) در استرالیا به بررسی مدیریت سود در زمان تغییر مدیر عامل پرداخته اند. آنها رابطه بین متغیر ها را در دو مقطع زمان تغییر و بعد از تغییر مدیر عامل را بررسی کرده اند . یافته های آنها نشان می دهد که مدیریت در زمان تغییر به مدیریت سود در جهت منفی (کاهش سود) می پردازد و در دوره بعد از تغییر، به صورت عکس عمل می کند.
ری اِتینگا و ترِنی (۲۰۰۳) به بررسی تغییر مدیریت ناشی از سیاست های بازنشستگی اجباری پرداختند و چهار سال قبل از تغییر را بررسی کردند . آنها شواهدی از مدیریت سود در ۲ سال آخر تصدی مدیران عامل به دست آوردند.
گایگر و نورس (۲۰۰۶) طی تحقیقی نتیجه گرفتند که در سال انتصاب مدیران مالی، اقلام تعهدی اختیاری به طور با اهمیتی کاهش یافته است.
فهیمی (۲۰۰۶ ) در مالزی به این نتیجه رسید که مدیریت منفی سود در سال تغییر اتفاق افتاده است .
اِنگ (۲۰۰۹) با بررسی شرکت های هلندی، رفتار مدیران را در دوره های پیرامون تغییر مدنظر قرار داد و گزارش کرد که مدیریت منفی سود در هر دو حالت تغییر برنامه ریزی شده و برنامه ریزی نشده اتفاق افتاده است؛ ولی شواهدی از مدیریت سود در سال بعد از تغییر به دست نیاورد.
مارد و مارسَت (۲۰۰۹) در فرانسه گزارش دادند که در سال های قبل از تغییر، مدیریت
مثبت سود و در سال تغییر، مدیریت منفی سود بر اساس نظریه ” Big Bath ” انجام گرفته است .
ویلسون و وانگ (۲۰۰۹) در استرالیا شواهدی از مدیریت سود در سال تغییر مدیر عامل و سال بعد از تغییر به دست نیاوردند؛ ولی در موارد تغییر همزمان مدیر عامل و رییس هیئت مدیره، مدیریت منفی سود در سال تغییر را گزارش دادند.
بِنگ سون و همکاران (بدون تاریخ) با بررسی شرکت های پذیرفته شده در بورس استکهلم به بررسی نظریه”Big Bath”پرداخته اند . آنها شواهد قوی در پشتیبانی از فرضیه فوق ارائه کردند. بر اساس یافته های آنها، مدیران عامل شرکت های سوئدی در سال تغییر با بهره گرفتن از اقلام تعهدی اختیاری سود را در جهت منفی مدیریت کرده اند.
اخیرا (لو، ۲۰۰۸) نیز از دریچه جرم شناسی به این مقوله وارد شده و چشم انداز مناسبی را پیش روی تحقیقات تجربی قرار داده است. فلسفه مدیریت سود، بهره گیری از انعطاف پذیری روش های استاندارد و اصول پذیرفته شده حسابداری می باشد. البته تفسیرهای گوناگونی که می توان از روش های اجرایی یک استاندارد حسابداری برداشت کرد، از دیگر دلایل وجود مدیریت سود می باشد. این انعطاف پذیری دلیل اصلی تنوع موجود در روش های حسابداری است. در زمانی که تفسیر یک استاندارد بسیار انعطاف پذیر است، یکپارچگی داده های ارائه شده در صورتهای مالی کمتر می شود. اصول تطابق و محافظه کاری می تواند باعث مدیریت سود شود. پژوهش ها نشان می دهد که مدیران شرکتها عمدا سودهای گزارش شده را با استاندارد را با بهره گرفتن از انتخاب سیاست های حسابداری خاص خود، تغییر در برآوردهای حسابداری و اقلام تعهدی، دستکاری می کنند تا به هدفهای مورد نظر برسند (میلر و جون، [۴۵] ۲۰۰۲).

تصویر درباره بازار سهام (بورس اوراق بهادار)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...