• ۱-۱-   مدل­های سبب­شناسی اختلال اضطراب اجتماعی

     

    در این بخش مدل­های شناخته شده در سبب­شناسی این اختلال معرفی می­شود:

     

    ۱-۱-۱- مدل کلارک و ولز  (۱۹۹۵)

     

    اولین مدل شناختی در مورد اختلال هراس اجتماعی به وسیله کلارک و ولز (۱۹۹۵) ارائه شد. این مدل به­طور اساسی سبب­شناسی اختلال اضطراب اجتماعی را تبیین نمی­کند، بلکه اغلب تبیینی را برای تداوم اجتناب اجتماعی و ناراحتی ناشی از آن فراهم می­سازد. بر اساس مدل شناختی کلارک و ولز افراد به سه دسته باور معتقدند. ۱- قرار دادن استانداردهای بسیار افراطی برای خود «ضمن سخنرانی حتی یک کلمه هم نباید اشتباه کنم». ۲- باورهای مشروط درباره خود «اگر هنگام سخنرانی مکث کنم، دیگران فکر می­ کنند که من احمقم». ۳- باورهای نامشروط درباره خود «من عجیب و غریب و شکست خورده هستم». داشتن چنین باورهایی باعث می­شود تا افراد، جهان اجتماعی را خطرناک ادراک کنند و به­طور طبیعی علائم شناختی، فیزیولوژیکی و رفتاری اضطراب را تجربه کنند. داشتن برنامه اضطراب[۱]  تمرکز و توجه فرد را تغییر می­دهد و فرد مضطرب اجتماعی خود را به عنوان شی اجتماعی[۲] پردازش می­ کند. آن­ها به جای تمرکز بر موقعیت اجتماعی به احساس خود و نحوه برخورد با دیگران توجه می­ کنند. این تغییر توجه منجر به تبعات منفی می­شود. تجربه علائم فیزیولوژیکی و شناخت­های منفی درباره خود جهان اجتماعی را تهدید کننده­تر می­نمایاند. توجه مفرط به علائم جسمانی، شدت آن علائم را بیشتر می­ کند. توجه افراطی به خود باعث می­شود تا به اطلاعات مبهم در اطراف کمتر توجه شود. از این­رو آن­ها افرادی با مهارت­های اجتماعی ضعیف به نظر برسند. کلارک و ولز معتقدند که چندین عامل باعث می شود تا افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی نتوانند باورهای خود را به بوته آزمایش بگذارند. عامل اصلی توجه متمرکز بر خود[۳] و تمایل به دیدن خود به عنوان شی اجتماعی است. عامل دوم رفتار ایمنی بخش[۴] است. گرچه اضطراب اجتماعی با اجتناب از موقعیت­های اجتماعی و عملکردی همراه است، تعداد کمی از این افراد از لحاظ اجتماعی کامل منزوی هستند. آن­ها با انتخاب بر اساس ضرورت وارد موقعیت­های اجتماعی می­شوند، اما از استراتژی­ها یا رفتارهای ایمنی بخش استفاده می­ کنند که اغلب اثرات متناقض دارد و به­طور عملی باعث می­شود تا احتمال وقوع پیامد منفی رفتار بیشتر شود و عامل مهم دیگر که نه در موقعیت­های اجتماعی بلکه در پیش ­بینی این موقعیت­ها و حتی پس از وقوع آن رخ می­دهد. این افراد قبل از ورود به موقعیت­ها، اضطراب انتظاری[۵] شدیدی را تجربه می­ کنند. آن­ها میزان وقوع پیامدهای منفی را بیش از حد تلقی می­ کنند، از این رو میزان توجه متمرکز بر خود و رفتارهای ایمنی بخش افزایش می­یابد. همچنین آن­ها دنبال داده­های تأیید کننده برای پیامدهای منفی هستند و توجه انتخابی بر این داده­ ها دارند. افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی هنگام ترک موقعیت­های اجتماعی درگیر ریشه­یابی یا کالبد شکافی[۶] رفتار اجتماعی می­شوند. آن­ها در ذهن خود به آن­چه گفته و انجام داده­اند، گاهی تا ساعت­ها فکر می­ کنند. شکست­های اجتماعی به سرعت کد­­ گذاری می­شوند و در موقعیت­های بعدی به صورت سوگیرانه فعال می­شوند (کلارک و ولز، ۱۹۹۵؛ به نقل از محمدی و همکاران، ۱۳۹۲).
    پایان نامه

     

    ۱-۱-۲- مدل  رپی و هیمبرگ (۱۹۹۷)

     

    مدل شناختی– رفتاری اختلال اضطراب اجتماعی که توسط رپی و هیمبرگ (۱۹۹۷) ارائه شده است، فرآیندهای شناختی سوگیرانه را در تداوم این اختلال مهم فرض می­ کند. این مدل بر این فرض است که پیش ­بینی موقعیت یا خود موقعیت مفروضه­هایی را در ذهن افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی فعال می­ کند. این افراد باور دارند که در موقعیت­های اجتماعی به­طور غیر موجه عمل خواهند کرد، به­ طوری که به پیامدهای اجتماعی نامطلوبی منجر می­شود. آن­ها آن­چه را که انتظار رخ دادن آن را دارند، در ذهن خود مرور می­ کنند، حوادث منفی گذشته را به خاطر می­آورند و خودشان را در موقعیت­های قبلی تصور می­ کنند و انتظار عملکرد ضعیف را از خودشان دارند. آن­ها تلاش می­ کنند تا این خطرات را با برگرداندن توجه خود به سمت خودشان و به سمت اطلاعات تهدید­آمیز دریافت شده از محیط مدیریت کنند. در موقعیت­های اجتماعی نیز استانداردهایی را برای خود قرار می­ دهند، چون بر این باورند که اطرافیان آن­ها را مورد ارزیابی قرار می­ دهند و ادراک خود را از عملکرد خودشان برخلاف استاندارهای مدون خود ارزیابی می­ کنند. زمانی که آن­ها فکر می­ کنند به آن حد مطلوب نرسیده­اند، احتمال ارزیابی منفی افزایش می­یابد و اضطراب آن­ها زیاد می­شود. برانگیختگی جسمانی منجر به علائم عینی از قبیل سرخ شدن، تنش عضلانی و لرزش می­گردد. آن­ها این علائم را بیش برآورد کرده­اند و معتقدند که دیگران به صورت منفی به این علائم واکنش نشان می­ دهند. تمرکز بر روی علائم فیزیولوژیک و اعتقاد به پیامدهای منفی منجر به افت عملکرد اجتماعی می­شود. بعد از واقعه نیز آن­ها تفسیرهای منفی از موقعیت می­ کنند، تفسیرهایی که تصویر خود منفی و انتظارات ضعیف عملکردشان را در آینده تقویت می­ کند. مدل رپی و هیمبرگ بر این فرض استوار است که افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی اهمیت بسیار بالایی بر تأثیر بر دیگران قائلند، از این­رو چنین دیدگاهی باعث می­شود تا آن­ها دیگران را بیش از حد نقاد در نظر بگیرند. وقتی این افراد موقعیت­های اجتماعی را پیش ­بینی می­ کنند یا وقتی در چنین موقعیت­هایی قرار می­گیرند، تصویر ذهنی از این می­سازند که توسط دیگران مورد نظاره قرار گرفته­اند. تمامی این عوامل روی­ هم رفته منجر به تشدید اضطراب اجتماعی می­گردد و باعث افت کارکرد فرد در موقعیت­های اجتماعی و عملکردی می­شود (رپی و هیمبرگ،۱۹۹۷).

     

     

    ۱-۱-۳- مدل بارلو و هافمن (۲۰۰۲)

     

    طبق این مدل انسان­ها از لحاظ تکاملی به خشم و انتقاد و سایر شاخص­های طرد اجتماعی حساس هستند. از این­رو اغلب انسان­ها زمانی ترس را تجربه می­ کنند، ولی تعداد کمی از آن­ها مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی می­شوند. شکل­ گیری اختلال اضطراب اجتماعی مستلزم آمادگی بیولوژیکی و روان شناختی برای ادراک اضطراب است. بر اساس این مدل استعداد ژنتیکی برای اضطراب اجتماعی اختصاصی نیست، بلکه اغلب مرتبط با متغیرهای سرشتی خاص مثل خجالت است که ارتباط زیادی با اضطراب اجتماعی دارند. از دیگر عوامل پیشایند ممکن برای ابتلا به اضطراب اجتماعی می­توان از  بازداری رفتاری نام برد که در پژوهش­های زیادی تأکید شده است. مدل هافمن و بارلو فرض می­ کند که حوادث به نسبت جزیی زندگی مثل تعامل­های اجتماعی یا عملکردی منجر به اضطراب می­شوند. به ویژه اگر هشداری با این وقایع پیوند یابد. سپس این عوامل زمینه را برای این که هشدارهای درست یا اشتباه شکل بگیرند، آماده می­ کنند. فرض آن­ها بر این است که هشدارهای صحیح اغلب به سمت زیرگونه نافراگیر (خاص، موقعیتی) اختلال اضطراب اجتماعی پیش می­رود. هافمن و بارلو معتقدند که افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی نافراگیر مثل افراد مبتلا به فوبی خاص واکنش­های ترس بیشتری را تجربه می­ کنند. در حالی­که افراد در زیرگونه فراگیر پاسخ­های اضطراب بیشتری را بروز می­ دهند و ممکن است که همراه با احساس­های خجالت و شرم باشد. از این­رو طبق مدل هافمن و بارلو زیرگونه فراگیر بدون هشدار رخ می­دهد یا از این طریق هشدارهای اشتباهی مربوط با موقعیت­های مرتبط با ارزیابی اجتماعی برانگیخته می­شود. علاوه بر موارد ذکر شده مهارت­های اجتماعی ضعیف و نقش فرآیندهای شناختی مثل توجه متمرکز بر خود اهمیت دارد که اغلب در تداوم اختلال مؤثر است (هافمن و بارلو، ۲۰۰۲؛ به نقل از محمدی و همکاان، ۱۳۹۲).

     

    ۱-۱-۴- مدل رپی و اسپنس (۲۰۰۴)

     

    مدل رپی و اسپنس، فرض می­ کند که ترکیبی از عوامل ژنتیکی اختصاصی و مشترک به صورت هیجان مداری عمومی (عاطفه منفی یا نوروتیسم) ابراز می­شوند. در این مدل، اضطراب اجتماعی در یک پیوستار بررسی می­شود. اختلال اضطراب اجتماعی در انتهای پیوستار قرار می­گیرد. از موضع رپی و اسپنس عوامل ژنتیکی به صورت کلی در دیگر اختلالات هیجانی نیز نقش دارند. ولی این احتمال نیز وجود دارد که سهمی از واریانس به مسایل اجتماعی و محیطی مربوط باشد. علاوه بر این، عاطفه منفی پایین (برون­گرایی و جامعه­پذیری پایین) به عنوان ویژگی اختلال اضطراب اجتماعی می­باشد و آن را از سایر اختلال­های اضطرابی جدا می­ کند. رپی و اسپنس معتقدند که برای اغلب افراد دو یا چند عامل به­صورت مشترک و در سوق دادن فرد به سمت اضطراب اجتماعی نقش دارند. این عوامل به صورت تنظیم­گر[۷] عمل می­ کند. تنظیم کننده به درجه­ای از اضطراب اجتماعی در فرد اشاره دارد که تا حدودی ثابت و پایدار است. عوامل بسیاری به­ویژه، عوامل محیطی باعث نوسان در فرد در طول پیوستار می شود. اما هر حرکت در این پیوستار به آسانی رخ نمی­دهد این اندازه از ثبات به این معنا نیست که تنظیم گر ثابت و غیر قابل تغییر است. قدرت عوامل محیطی که گاهی خود را در تغییرات پایدار در نوع بروز اختلال اضطراب اجتماعی (در باورها، سوگیری­ها، سبک­های رفتاری و حتی نورولوژی) بسته به زمان وقوع (دوره­های خاص آسیب­پذیری)، میزان اثر (شدت آن عامل و معنای آن برای فرد) و مزمن بودن آن (طول دوره) خود را نشان می­دهد. رپی و اسپنس معتقدند که هرگونه تغییرات در نحوه بروز اختلال اضطراب اجتماعی که به علت عوامل محیطی رخ می­دهد، کم و موقتی است. به عبارت دیگر، وقتی عوامل محیطی متوقف می­شود، تمایل به برگشت به سمت تنظیم کننده رخ می­دهد. تأثیر عواملی چون تعاملات والد/کودک نیز در اختلال اضطراب اجتماعی قابل توجه است. حمایت افراطی والدین، الگوگیری فرزندان از آن­ها به­طور معنی­داری در افراد تأثیر می­گذارد. چنین تعاملاتی همچنین از طریق ایجاد باورهایی مثل (دیگران منتقدند، من مهارت ندارم)، بر تداوم مسأله کمک می­ کنند. رپی و اسپنس معتقدند که تعامل والد/کودک به صورت فرآیند چرخشی رخ می­دهد که در آن شرکت به نوبه خود بر نحوه رفتار والد یا فرزند تأثیر می­گذارد و در مواقعی که این چرخه به­صورت معیوب شکل می­گیرد، به تشدید مشکل می­انجامد. با بزرگ­تر شدن کودکان تأثیر همسالان نیز بر رفتارهای آن­ها بیشتر می­شود. کودکان هیجانی و کناره­گیر به احتمال بیشتری طرد شده ­اند و نادیده گرفته می­شوند. یا مورد آزار و اذیت همسالان خود قرار می­گیرند. این عوامل نیز تأثیر اندکی تنظیم کننده دارند، اما زمانی که اختلال اضطراب اجتماعی شکل می­گیرد، این عوامل واریانس زیادی را تبیین می­ کند. تجربه­های منفی زندگی و تجربه­های یادگیری خاص نیز موقعیت فرد را در پیوستار تحت تأثیر قرار می­دهد. رپی و اسپنس در اشاره به نقش رفتارهای اجتماعی، اختلال در عملکرد اجتماعی را که به دلیل اضطراب رخ می­دهد، از مهارت­های اجتماعی ضعیف است که به دلیل کمبود توانایی اجتماعی (نقص دانش یا نقص در درونی کردن دانش و عمل به آن) از هم متمایز می­ کنند. طبق این مدل، کمبود توانایی اجتماعی نقش علی کمتری در اختلال اضطراب اجتماعی دارد. اما از آن­جایی­که مهارت اجتماعی یک عامل درونی است، بر روی محیط تأثیر خواهد گذاشت و در بلند مدت اضطراب اجتماعی را تحت تأثیر قرار خواهد داد. این مدل همچنین به نقش عوامل فرهنگی در اضطراب اجتماعی تأکید کرده است، معیارها و هنجارهای فرهنگی در بروز اضطراب اجتماعی نقش ویژه­ای دارند. به عبارت دیگر، پیوستار زیربنایی اضطراب اجتماعی در فرهنگ­ها به نسبت ثابت است. در فرهنگ­های مختلف اهمیت رفتار اجتماعی، نقش جنسیت و تعریف مشکل متفاوت است. طبق این مدل، تشخیص اختلال اضطراب اجتماعی با اختلال شخصیت اجتنابی (اضطرابی) بستگی به این دارد که فرد در چه جایگاهی از این پیوستار قرار بگیرد و اختلال چه میزانی از ناراحتی، تداخل و آسیب را در زندگی فرد ایجاد می­ کند. مشخص است که مداخله در زندگی تحت تأثیر شدت اختلال، سن، جنسیت و اهداف زندگی و فرهنگ قرار دارد (رپی و اسپنس، ۲۰۰۴).

     

    [۱]-Anxiety program

     

    [۲]- social object

     

    [۳]- Self-focused

     

    [۴]- safety behavior

     

    [۵]-Anticipatory

     

     [۶]-postmortem

     

    [۷]- Set-Point

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...