هزاران سال بشر در تمام نقاط کره زمین از مواد مخدر به عنوان وسیله ای جهت فراموشی و رهایی از غم و رنج و اندوه استفاده می کرده است. در زمان های بسیار کهن انسان تمایل به مصرف موادی داشته که در حالات هشیاری و روانی او تغییر ایجاد کنند.

هر چند با گذشت زمان به خصوص چند دهه اخیر نوع مواد و داروهایی که بشر به قصد تفریح و تفنن و یا تسکین دردها از آنها استفاده کرده ، فرق کرده اند ، اما الکل و تریاک در این میان از قدیمی ترین داروهای روان گردان محسوب می شوند که در بسیاری از فرهنگ ها و جوامع مورد استفاده و تقاضا بوده اند.(گراوند ، ۱۳۹۰)

در نقاشی هایی که بر روی سنگها حک شده است طرح هایی از گل بوته ی شقایق و خشخاش دیده شده است. قدیمی ترین آثار مربوط به ۴ هزار سال پیش در نواحی رم و مصر باستان می باشند.بابلیان،سومریان،فنیقیها،آشوریها با خواص انواع مواد مخدر آشنا بوده اند و از دو هزار سال پیش مصریها ، پارتها ، هندوها ، چینیها ، ژاپنی ها و رومیان ملتهایی بوده اند که خشخاش را به عنوان دارویی مخدر شناخته و مصرف می کرده اند. بر روی یکی از سکه های بسیار قدیمی یونان (شهر آتن) تصویر بوته خشخاش حک شده است.البته خود واژه افیون دارای ریشه ی یونانی است.

تخدیر، تحریک و تسکین ، بوسیله موادی طبیعی و گاه مصنوعی صورت می گیرند که معمولاً آن را مواد مخدر نامیده اند و فردی که به یکی از مورد عنوان شده وابسته باشد معتاد به مواد مخدر تلقی کرده اند.(قراباغی ، ۱۳۸۷)

واژه اعتیاد از نظر لغوی ، اسم مصدر عربی از ریشه « عاد » است که در فرهنگ لغت معین به مفهوم « عادت کردن و خو گرفتن » معنا شده است و در فرهنگ لغت دهخدا اعتیاد به مفهوم « پیاپی خواستن چیزی » آمده است.(تحلیلی پیرامون اعتیاد.۱۳۸۸)

در حال حاضر درمان پدیده اعتیاد ، خط اول دفاع در جنگ علیه بیماریهای رفتاری ؛ مانند ایدز و هپاتیت و یکی از مهمترین مشکلات سلامت عمومی در سراسر جهان بشمار می رود. ( دالی[۶] ، مارلات [۷]، مارگولین[۸] ) در سال ۲۰۰۶ . دفتر پیشگیری از جرم و کنترل مواد سازمان ملل (UNODCP[9] ) در سال ۲۰۰۵ . شمار مصرف کنندگان موجود مواد در بین جمعیت ۱۵ تا ۶۴ ساله سراسر جهان ۲۰۰ میلیون نفر یا ۵/۰ کل جمعیت جهان برآورد کرده که از این تعداد ۱۶ میلیون نفر یعنی ۴/۰ /۰ جمعیت ، مصرف کننده مواد افیونی و ۱۱ میلیون نفر مصرف کننده هروئین و مشتقات آن برآورد شده است.(بوالهری.۱۳۸۷)

نوجوانان و جوانان کشورهای مختلف اروپایی ، آسیای جنوب شرقی از حشیش به مقدار فراوان استفاده می کنند. الکل و کوکائین نیز در زمره مواد محرک به شمار می روند که میزان اعتیاد به یان مواد در این مناطق کمتر است. اعتیاد به آمفتامین که تا حدی توهم زا ، محرک است به آرامی وارد جرگه مواد مصرفی اعتیاد آور شده و میزان مصرف و وابستگی به آن در حال افزایش است.(قراباغی.۱۳۸۷)

مواد مخدر به دو دسته قابل تقسیم اند : ۱- مواد محرک ۲- مواد افیونی

مواد محرک : به عنوان یک طبقه بندی کلی : آمفتامین ها ، مقلدهای سمپاتیک ، مواد شبه آمفتامین ، کوکائین و مشتقات آن را محرکها ، محرکهای روانی هم می نامند که برای بالا بردن عملکرد بدنی و ایجاد احساسی لذت بخش و سرخوشی مصرف می شوند.

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

مواد افیونی : واژه افیون ، یا شبه افیون از واژه تریاک گرفته شده است که به عصاره خشخاش معنی می دهد ؛ که حاوی ۲۰ نوع الکالوئید و از جمله مورفین (مرفین) است.

مصرف مواد توسط افراد معتاد بویژه نوجوانان از نگرانیهای عمده مربوط به عصر حاضر است. تخمین زده می شود که ۲۵ /۰ نوجوانان ۱۲ تا ۱۷ ساله از نوعی داروی غیر مجاز استفاده می کنند. تقریباً یکی از هر پنج نوجوان یک ماده مخدر (حشیش/ماری جوانا) را امتحان کرده است. تقریباً یک سوم نوجوانان تا سن ۱۷ سالگی سیگار کشیده اند. مراجعه به درمانگاه های فوریت (اورژانس) به دلیل مصرف زیاد هروئین بین رده سنی ۱۸ تا ۲۵ ساله در بین سالهای (۲۰۰۰-۱۹۹۷ ) ۵۰ /۰ افزایش یافته است.

عکس مرتبط با سیگار

ماری جوانا بیش از هر داروی غیر مجاز دیگر مصرف می شود. در سال ۲۰۰۰ ، در حدود ۷۶ /۰ مصرف کننده های جاری مواد غیر مجاز آن را مصرف کرده اند که تقریباً۵۹/۰ مصرف کننده های غیر مجاز فقط ماری جوانا مصرف می کرده اند ، ۱۷/۰ماری جوانا و یک داروی دیگر و مابقی ۲۴ /۰ دارویی غیر مجاز از ماری جوانا را مصرف می کرده اند.(کاپلان و سادوک.۱۳۸۷)

۲-۲- تاریخچه اعتیاد در جهان :

چنان که از شواهد موجود بر میان بشر از نخستین سالهای حیات مواد مخدر را در این کره خاکی می شناخته است و آن را به نوعی مصرف می کرده است. اما انسانهای اولیه در آغاز قادر به تشخیص و شناسایی این مواد و تأثیرات آن نبوده اند و حتی به مضرات و عوارض جانبی آن نیز آگاهی نداشتند. از این مواد صرفاً جهت تسکین دردها و آلام خویش استفاده می کردند و بر اساس مندرجات تاریخی کشت اینگونه مواد صرفاً تصادفی اتفاق می افتاده است. اما آنچه به نظر مهم می رسد آنست که مواد مصرفی امروزه در جهان در زمان ابتدایی و خیلی دورتر دارای چنین تنوع و اشکالی مختلف نبوده است ؛ بلکه به مرور با گذشت سالیان متمادی و طولانی بشر توانسته ترکیبات متنوع و جدیدتری از مواد اولیه به دست آورد.(اعتیاد و ماهیت آن.۱۳۸۵)

مواد افیونی حداقل ۳۵۰۰ سال ، عمدتاً به صورت تریاک یا محلول الکلی تریاک مورد استفاده قرار گرفته اند. مورفین نخستین بار در سال ۱۸۰۶ و کدئین در ۱۸۰۲ از تریاک استخراج شد. در یک قرن بعد ، مرفین و کدئین خالص برای مقاصد پزشکی تدریجاً جانشین تریاک خالص گردیدند ، هر چند مصرف غیر طبی تریاک (یه صورت دود کردن) هنوز هم در بعضی از نقاط دنیا ادامه دارد. در سراسر دنیا ، بیش از ۲۰ داروی افیونی مشخص از نظر ترکیبات شیمیایی در کار بالینی مورد استفاده قرار می گیرند. در ممالک پیشرفته ، داروهای افیونی که بیش از همه با سوء مصرف و وابستگی مربوط است هروئین می باشد. (دارویی که در آمریکا جهت اهداف پزشکی استفاده نمی شود)…(کاپلان و سادوک.۱۳۸۷)

بر اساس مستندات تاریخی در حکومت های مانند امپراطوری بزرگ مثل روم ، یونان و حتی آشوریان هم اینگونه مواد رایج بوده است. همچنین مصری ها حدود پانصد سال قبل از میلاد مسیح و اروپائیان تقریباً از ۴۰۰۰ سال قبل ، معجونی به نام کوکنار و نیز خشخاش را می شناختند و برای مشکلات جسمانی به عنوان مسکن یا ضد درد مورد استفاده قرار می دادند. اما در بین انواع مواد مخدر شناخته شده ای که یافت می شوند به نظر می رسد تریاک جزء ابتدایی ترین و شاید اصلی ترین ماده مخدر است که به مصرف می رسیده است.( قراباغی.۱۳۸۷)

بررسی انجام شده در زمینه مصرف مواد مخدر توسط نوجوانان (نظیر بررسی سالانه دانشگاه میشیگان) نشان می دهد که در آمریکا نوجوانان و کودکان تا چه حد در زمینه مواد مخدر فعال هستند. بر اساس این بررسی های ، حدود ۵۰ /۰ از دانش آموزان سال آخر دبیرستان با مصرف مشروبات الکی مست می کنند. نوشیدن مشروب نیز به خصوص در دوره دانشگاه وضعیتی وخیم و شدید به خود گرفته است.(هومان.۱۳۸۷)

در حال حاضر تخمین زده می شود که بیش از سه میلیون نوجوان آمریکایی از « ریتالین » که نوعی محرک روانی است ، استفاده می کنند تا آرام بگیرند و این آمار (رقم) رو به افزایش است.

واژه دارو به طیف وسیعی از مواد طبی (داروها)و غیر طبی اطلاق می شود. مصرف یا سوء مصرف داروها سابقه طولانی دارد. چینی ها در ۲۷ قرن قبل از میلاد مسیح از مری وانا [۱۰] استفاده می کردند. در آمریکا از قرن نوزدهم از داروهایی که شامل اُپیوم بود ، بدون نسخه پزشک استفاده میشد در نتیجه تعداد زیادی در سنین نوجوانی معتاد شدند .(شاملو.۱۳۸۸)

اعتیاد به مواد مخدر به عنوان یک اختلال روان پزشکی ، با ابعاد روان شناختی ، زیست شناسی و اجتماعی یکی از بزرگترین مشکلات هر کشور به شمار می آید. مطالعات نشان می دهند که مصرف مواد مخدر در متولدین دهه بیست و سی میلادی از ۱/۰ الی ۲ /۰ به ۲۰ درصد در متولدین پنجاه میلادیافزایش یافته است. این آمار نشان از آن دارد که مصرف مواد سیری نوسانی داشته است به طوری که طی قرن گذشته جهان شاهد افزایش مصرف در دهه های اول و دوم ، دهه های ششم تا هشتم و اواسط دهه نهم میلادی بوده است.(سازمان بهزیستی.۱۳۸۷)

اعتیاد به مواد مخدر

۳-۲- تاریخچه مواد مخدر در ایران :

اینکه مواد اعتیاد آور چه زمانی وارد کشور ما شد نظرها متفاوت است. عده ای بر این عقیده اند که استعمال تریاک در ایران ره آورد حمله مغول ها یا اعراب به کشور است و عده ای اعتقاد دارند که تریاک سوغات حمله نادر شاه به هندوستان است. ولی بر اساس اسناد موثق موجود در دوره صفویه مصرف تریاک بیشتر توسط درباریان و رجال سیاسی و بازرگانان به منظور رفع خستگی اضطراب و نگرانی و در بیشتر اوقات برای خوش گذرانی معمول شد و حتی مصرف آن در دربار صفوی آنچنان رواج پیدا کرد که بر اثر سوء مصرف آن برخی از شاهان صفویه جان خود را از دست دادند. در قرن دهم هجری شاه طهماسب صفوی به عوارض و خطرات ناشی از مصرف تریاک پی برد و دستور داد تا همه تریاکی های موجود دربار را منهدم کنند.

البته مصرف تریاک و انواع مختلف دیگر مواد تنها به آن دوران محدود نمیشد و از دوره شاه طهماسب به بعد بر مقدار و مصرف آن به صورت روزشمار افزوده شد. اما با تحولات سیاسی بسیار وسیعی که در ایران رخ داد مصرف این ماده شکل جدیدی به خود گرفت.ابتدا در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم در دوره ناصر الدین شاه کشت تریاک در اطراف تهران به صورت آزمایشی صورت گرفت.

با رشد و گسترش استعمال در ایران مصرف و حتی تولید انواع مختلفی از مواد مخدر رواج وسیعی می یابد و این رویه حتی به صادارت تریاک به عنوان یکی از کالاهای بسیار سود آور برای دولت های ایران تا قبل از انقلاب محسوب میشد.

بعد از انقلاب تلاش های گسترده ای در جهت مبارزه با ورود یا تولید و پخش اینگونه مواد صورت گرفته اما به رغم تمهیدات صورت گرفته هر روز جوانان و بزرگسالان بیشتری گرفتار این پدیده شوم می گردند.(قراباغی.۱۳۸۷)

در بین پزشکان ایرانی بوعلی سینا و زکریای رازی جزء اوین اشخاصی بودند که به خواص دارویی تریاک پی برده و از آن به عنوان تسکین دهنده (مسکن) بسیار قوی برای معالجه بیماران استفاده می کردند.

در زمینه مبارزه با معضل اعتیاد اولین قانون ممنوعیت مصرف به سال ۱۲۹۰ بر می گردد. در سال ۱۳۱۷ مقدار صادرات رسمی تریاک ۴۶۸ تن بود که قریب به ۱۰ /. درآمد دولت را تشکیل میداد. مروری بر روند تحولات سوء مصرف مواد مخدر نشان میدهد که هر ۱۰ تا ۱۵ سال یکبار ، جامعه با تصویب قوانین جدید برای مبارزه با اعتیاد اقدام کرده است.

در طی این سالها فشار بین المللی و گروه های مردمی مبارزه با اعتیاد منجر به اقدام های بسیاری گردید. در سال ۱۳۳۴ با تصویب قانون منع کشت خشخاش ، روند قاچاق مواد مخدر آغاز شد. در سال ۱۳۴۴ (ده سال بعد) میزان قاچاق تریاک از ۱۳ تن به ۱۷ تن رسید.در سال ۱۳۴۷ پلیس بین الملل ، ایران را از لحاظ کشت مواد افیونی در دنیا به عنوان مقام اول معرفی کرد.

بعد از انقلاب با مصوبه شورای انقلاب در سال ۱۳۵۹ ، مصرف مواد مخدر جرم تلقی میشد و مصرف کنندگان آن پس از دستگیری بهاردوگاه های باز پروری تحت نظارت سازمان زندانها و کمیته انقلاب اسلامی معرفی گردیدند. تا سال ۱۳۶۷ اقدامات صورت گرفته محدود به فعالیت های مبارزه با عرضه مواد اختصاص یافت. اردوگاه های باز پروری از سال ۱۳۶۲ به سازمان بهزیستی کشور واگذار شد. از سال ۱۳۳۷ اقدام های جامعی مربوط به پیشگیری از اعتیاد در استانها توسط سازمان بهزیستی ایجاد شد و از سال ۱۳۷۵ نیز این سازمان اقدام به توسعه درمانگاه های ترک اعتیاد کرد ، به طوری که تا سال ۱۳۷۸ موفق به احداث ۴۰ مرکز سرپایی درمان اعتیاد در کشور گردید. (سازمان بهزیستی.۱۳۸۷)

در ایران شمار مصرف کنندگان مواد مخدر بین ۸/۱ تا ۳/۳ میلیون نفر برآورد شده است که مواد افیونی بیشترین نوع مواد مصرفی اند.بررسی هاهمچنین نشان می دهند ۲۰/۰تا۹۰/۰ معتادانی که تحت درمان قرار می گیرند ، دچار عود می شوند.(بوالهری.۱۳۸۷)

ایران به دلیل همسایگی با دو کشور تولید کننده مواد مخدر (افغانستان– پاکستان) که موسوم به (هلال طلایی) قرار گرفته است ، سالانه بیش از ۳۵۰۰ تن انواع مواد مخدر در این دو کشور تولید می گردد. ایران دارای مرز مشترک به طول ۱۹۲۵ کیلومتر با این دو کشور است و به منظور مقابله و کنترل مرزها تا به حال اعتباری بالغ بر ۲۵۰ تا ۳۰۰ میلیون دلار نسبت به احداث بیش از ۱۰۰۰ کیلومتر جاده مرزی و پاسگاه اقدام نموده است هرچند این اقدامات نتوانسته اند میزان تقاضا را کم یا کنترل نمایند و میزان آمار معتادان رو به صعود است.(مطالعات و پژوهش.۱۳۸۸)

به دلیل سوق الجیشی منحصر به فرد ایران در مسیرهای اصلی حمل و نقل مواد مخدر و به دلایل خاص تاریخی و اجتماعی دیگر ، جزء بزرگترین قربانیان در خصوص تجارت مواد مخدر بشمار می آید. بر اساس برخی برآوردهای منتشر شده در ایران ۲/۱ میلیون تا ۶ میلیون نفر از مواد مخدر به صورت تفننی یا وابستگی مداوم استفاده می کنند. از آنجا که در حدود بالای ۴۰ /۰ جمعیت کشور را افراد زیر سن ۱۵ سال تشکیل می دهند و جمعیت افراد بالای ۱۵ سال حدود ۳۵ تا ۴۰ میلیون نفر هستند. طبق تخمین های بسیار خوش بینانه ( بر اساس آمار موجود) اگر وجود دو میلیون فرد معتاد را در کشور در نظر بگیریم ، بنابراین در حدود ۵ /۰ از جمعیت بالغ در کشور ما با مشکل اعتیاد دست به گریبانند ؛ در حال یکه این رقم در کشورهای صنعتی نسبت به دو دهه پیش بسیار کاهش یافته و به حدود ۲-۱ درصد رسیده است.(حیدری پهلویان.۱۳۸۸۶)

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

۴-۲- ماهیت مواد مخدر :

ماده مخدر ماده ای طبیعی یا شیمیایی است که نیروی روانی را تحریک می کند که از طریق آثاری که در احساسات ، ذهن یا اندیشه آدمی می گذارد ، باعث تغییراتی در رفتار می شود. اگر آن را به معنی وسیعش در نظر بگیریم موادی مانند آسپرین یا قهوه را هم در بر می گیرد. اما معمولاً منظور از مواد مخدر موادی اند که منع قانونی دارند مانند هروئین ، تریاک ، ال.اس.دی یکی از ویژگی های مهم در اعتیاد وابستگی است. یعنی در شخص میلی شدید و وسوسه آمیز به مواد ایجاد می شود که ممکن است اعتیاد به صورت وابستگی جسمانی یا روانی و یا ترکیبی از هر دو باشد. در حالت اول (وابستگی جسمی) در صورت دیر رسیدن یا عدم مصرف فرد دچار علایم خفیفی از لرزش مختصر اعضای بدن و علایم شدید آن شوک های مرگ آور است. در وابستگی روانی شخص دچار ناراحتی های روانی روحی و افسردگی می گردد.(قراباغی.۱۳۸۷)

نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی

سوء مصرف و اعتیاد به مواد تغییر دهنده رفتار و خلق و خو آثار مخرب جسمانی مانند (بیماریهای گوارشی ، قلبی ، تنفسی ، عصبی ، ایدز ، مجروح شدن و در برخی مواقع مرگ) ، روانی مثل (استرس ، اضطراب ، دلهره ، بی قراری ، افسردگی ، فراموشی و پریشانی) ،خانوادگی مانند (اختلاف وکشمکش با اعضای خانواده ، ارتباط ناسالم با افراد خانواده ، سوء استفاده و تجاوز جنسی ، دعوا و خیانت و کتک کاری ، طلاق و جدایی) ، شغلی مانند (تأخیر و غیبت از محل کار ، اخراج و بیکاری)،مالی مثل (بدهکاری ، ورشکستگی ، فقر و تنگدستی ) ، اجتماعی مانند ( طرد ، انزوا و گوشه گیری ، از دست دادن دوستان ، بی ارزشی ، نداشتن احترام ، تنهایی و بی کسی) ، اخلاقی ( دروغگویی و تهمت ، زنا ) دارد و باعث ارتکاب خلاف ، جرم و جنایت های مختلف همانند ( تجاوز و سوء استفاده های جنسی ، تقلب ، دزدی ، رشوه خواری ، ربا ، کلاهبرداری و قتل) می شود.( دباغی.۱۳۸۷)

از نظر سازمان راهنمای تشخیص و آماری انجمن روان پزشکی آمریکا (APA) اعتیاد الگویی از مصرف مکرر مواد است که معمولاً به ظهور علایم تحمل ، ترک و رفتارهای اجباری مصرف مکرر مواد می انجامد.اعتیاد ، عادت اکتسابی است که زمانی ظهور کرده و خاموش کردن آن حتی در مواجه با پیامدهای بسیار منفی و چشم گیر آن دشوار است. واژه « وابستگی[۱۱]» حاکی است که الگوی رفتار شامل کنترل ضعیف خود فرمانی است که با وجود بازخوردمنفی ادامه دارد و اغلب به نظر می رسد خارج از کنترل باشد.

اسکول و پاندینا (۲۰۰۳) معتقدند در بحث از مصرف مواد ، رفتارهای وابسته به مصرف متأثر از عوامل درون شخصیتی ، برون شخصیتی و اجتماعی – فرهنگی است. (بهاری.۱۳۸۸)

هر جامعه ای سعی می کند از طریق وضع قانون و بکارگیری افراد از هنجارهای اجتماعی مصرف مواد را به نظم و قاعده درآورد.کسانی که در هر عملی حد مجاز را رعایت نکنند منحرف و نابهنجار تلقی می شوند. ممکن است در جوامع مختلف و یا در یک جامعه در زمان های مختلف تخطی از حد مجاز انحراف به شمار نیاید. مثلاً در بسیاری از نقاط در آفریقای شمالی مصرف الکل و ماری جوانا ممنوع است. در بعضی مناطق هندوستان تریاک در فروشگاه ها به طور آزاد به فروش می رسد اما مصرف الکل طبق قانون اساسی منع شده است.

آنچه در این بین به نظر قابل بیان است اینکه هنجارها و قوانین وضع شده در جوامع ارتباط چندانی با خطرات واقعی اینگونه مواد روی سلامتی بدن ندارند. بلکه از نظر جامعه شناسان آنچه اهمیت دارد عکس العملی است که جامعه در برابر انواع این مواد نشان میدهد. زیرا این نحوه عکس العمل جامعه است که نقش و پایگاه های اجتماعی مصرف کننده مواد مخدر را تعیین می کنند.(قراباغی.۱۳۸۷)

۵-۲- تعریف واژه اعتیاد و مفهوم آن :

واژه اعتیاد در فرهنگ لغت معین و عمید به معنای خو گرفتن و عادت کردن آمده است و منظور از عادت هر عملی که به صورت خود به خودی و بدون دخالت تفکر و اندیشه صورت می گیرد. برای درک معانی آن ابتدا تفاوت اعتیاد با عادات باید مشخص گردد. عادت های ذاتی انسان مانند تعریق یا تنفس جهت حفظ تعادل بدن و جهت ایجاد سازگاری با مقتضات گوناگون حیات ، ضروری است و انسان در زمان مقتضی و شرایط لازم به کسب عادات و یادگیری جهت تطابق بهتر با امور زندگی خود می پردازد ، با این حال در مورد اعتیاد نحوه واکنش متفاوت است. به این معنا که اعتیاد یک عادت غیر انطباقی است که مانع از ایجاد سازگاری مورد نیاز و مناسب آدمی با جریانات و شرایط محیط شده و از ادامه ترقی و تعالی در او می کاهد.

اعتیاد یک اصطلاح غیر علمی و عامیانه و به معنای وابستگی بیمار گونه به مصرف یک یا چند نوع ماده مخدر است که سب بروز رفتارهای مواد جویانه شده و در صورت مصرف نکردن آن ماده ، علایم محرومیت در شخص معتاد بروز می کند. منظور از مواد یک ماده شیمیایی – نه خوراکی – است. بعد از مصرف ، وابستگی و نیاز شدید در فرد به مصرف دوباره آن منجر می گردد.(بهاری.۱۳۸۸)

به طور متعارف اعتیاد برای شناسایی رفتارهای خود مخربی بکار می رود که شامل مولفه های دارویی است. این واژه مختص کسانی است که گرفتار وابستگی جسمانی به یک یا بیش از یک داروی غیر قانونی اند : که شامل هوس کردن شدید به مواد و نیاز به مواد بیشتر برای رسیدن به همان تأثیر قبلی است (APA . به نقل از دی کلمنته ، ۲۰۰۳)

در سال ۱۹۶۴ سازمان بهداشت جهانی به این نتیجه رسید که اصطلاح اعتیاد[۱۲] ، دیگر اصطلاحی علمی نیست و « وابستگی دارویی »[۱۳] را به جای آن توصیه کرد. مفهوم وابستگی به مواد در ضمن چند دهه معانی رسمی بسیار و معانی معمولی فراوانی داشته است. اساساً ، در ارتباط با تعریف وابستگی از دو مفهوم استمداد شده است : ( ۱- وابستگی رفتاری و ۲- وابستگی جسمی). وابستگی رفتاری بر فعالیت های مواد جویی و نشانه های وابسته به الگوی مصرف بیمار گونه تأکید کرده است.

وابستگی جسمی بر اثرات جسمی (فیزیولوژیکی) دوره های متعدد مصرف مواد تأکید نموده است.

تعارف منوط به وابستگی جسمی با ملاک های طبقه بندی از وجود تحمل و اثرات ترک استفاده کرده اند.از نظر DSM-IV تجدید نظر شده (DSMIV-TR) ملاک تشخیصی برای سوء مصرف مواد الگوی غیر انطباقی مصرف یک ماده که به ناراحتی قابل ملاحظه از نظر بالینی منجر شود و در طول مدت حداقل ۱۲ ماه مصرف داشته باشد ، تعریف شده است.(کاپلان و سادوک.۱۳۸۷)

مهمترین و قابل تعریف ترین مشخصه اعتیاد وابستگی (جسمی – روانی) به عنصری طبیعی یا شیمیایی است که پس از مدتی جدایی از آن بسیار دشوار می شود.

وابستگی جسمی وضعیتی است که در آن بدن فرد ، خود را با آن ماده سازگار کرده و بخشی از وضع طبیعی (Normal) عملکرد معمولی در سلولهای بدن شده است. این وضع دو مشخصه عمده دارد : ۱- تحمل[۱۴] ۲- محرومیت از مواد[۱۵] . در تحمل بدن که بصورت افزایشی خود را در جذب آن ماده سازگار می بیند باید بصورت تصاعدی از آن برای ارضای خاطر خود استفاده کند. در برخی از موارد این افزایش به مرحله ای می رسد که افزدون بیشتر مواد حاصلی ندارد و تسکینی برای فرد ایجاد نمی کند.

محرومیت از مواد عبارت است از علایم جسمانی و روانی ناخوشایند در شخص معتاد که زمانی به وجود می آید که از استفاده از موادی که به آن وابسته است محروم شود. بروز نوع علایم به نوع مواد مصرف شده بستگی دارد و شامل تحریک پذیری عصبی ، اضطرای ، میل بسیار شدید به مصرف ، توهم ، تهوع ، سردرد و لرزشهای عضلانی است. مواد مختلف قدرتهای بالقوه متفاوت در ایجاد وابستگی جسمانی دارند. وابستگی جسمی به هروئین بسیار بالاست ولی در برخی مواد دیگر مانند LSD کمتر است. (هافمن و واینر ۱۹۹۲)

وابستگی روانی حالتی است که در آن فرد در استفاده از مواد با هدف لذت بردن احساس اجبار می کند بدون اینکه الزاماً از نظر جسمی وابستگی وجود داشته باشد. در این گونه افراد بسیاری از فعالیتها صرفاً بر محور به دست آوردن این مواد است (روزنبرگ) افراد وابستگی به مواد را به دلیل تکرار استفاده از آن می آموزند.(شاملو.۱۳۸۸)

۶-۲-تعریف مواد مخدر :

مواد مخدر به آن دسته از موادی گفته می شود که از طریق کشیدن ، تنفس ، بلعیدن ، تزریق ، بالا کشیدن از راه بینی و جذب کردن وارد بدن فرد می شود. با سرعت های گوناگون وارد سیستم گردش خون شده و در نهایت با ورود به مغز ، نحوه احساس ، تفکر ، دریافت و رفتار شخص مصرف کننده را تحت تأثیر قرار می دهند. این تاثیرات با توجه به نوع مواد ، نحوه مصرف ، میزان مصرف و متغیر های فردی خاص ، در بین افراد مختلف متغیر می باشند.(هومان.۱۳۸۷)

اثرات مواد مخدر بر انتقال دهنده های عصبی :

تخریب نورونها

تغییر غشای نورون

اثر گذاری روی آنزیمها

آزاد کردن انتقال دهنده های عصبی که تحریک عصبی را شبیه سازی می کنند

تخریب انتقال دهنده های عصبی

جلوگیری از باز جذب سروتونین

تقلید کردن از انتقال دهنده های عصبی

تغییر در حساسیت گیرنده های عصبی

مسدود کردن گیرنده ها

۱۰-تولید انتقال دهنده عصبی کاذب (فریب مغز)

۷-۲-راه های مصرف مواد :

مواد از سه راه اصلی : ۱- بلعیدن ۲- تزریق ۳- استنشاق ۴- و گاه زیر زبانی ( گوش ، چشم ، بینی ، مقعدی و مهبلی) مصرف می شوند.

بلعیدنی ها : اثر اوج رسانی کمتری دارند اما نسبت به استعمال ، تزریق و استنشاق دارای اثر بخشی طولانی تری هستند.

تزریقی ها : دارای شروع سریع ( از چند ثانیه تا چند دقیقه) نقطه اوج بالا و مدت اثر نسبتاً کوتاه دارند.

استنشاقی ها : مانند داروهای تزریقی شروع سریعی دارند. نقطه اوج بالا دارند ولی طول عمر و نیز اثر نسبتاً کوتاهی دارند.

۸-۲- طبقه بندی مواد مخدر :

مواد افیونی (تریاک) : طبیعی ، نیمه ترکیبی (هروئین) و خواب آورهای ترکیبی (کراک)

تحریک کننده ها (الکل) : مثل آمفتامین ، کوکائین ، شبه آمفتامین ها و کافئین

توهم زاها : مثل LSD، پیلوسیبین ، مسکالین و مواد تحریک کننده

داروهای استنشاقی : اتر ، نفت ، بنزین ، انواع حلال ها

_مواد افیونی :

شامل تریاک و داروهای مصنوعی مثل هروئین ، متادون ، کدئین ، اکسی کودون و … بر روی گیرنده های افیونی بدن ( آندورفینی) تاثیر می گذارد. مصرف تریاک (استنشاقی – خوراکی ) هروئین از طریق بینی (لانفیه) ، تزریق داخل وریدی و تزریق زیر جلدی است.

_مواد محرک : کوکائین – قرص های اکس Xtazi

کوکائین : دارای نشئگی قوی و شدید (حتی با یک بار مصرف اعتیاد زاست). مصرف (کشیدنی ، وریدی و استنشاقی ) است.

مشروبات الکی

آمفتامین ها : انواع دست ساز آن (Ecstasy) ، (Ecs) و (Eve) و ترکیبات دیگری مثل شیشه (Ice) یا فرم خالص آمفتامین و نام های دیگر آن : اشک خدا و عروس خوشگله است. مصرف آمفتامین ( استنشاقی ، تزریقی ، تدخینی ) است.

_ مواد توهم زا : ( پسیلوسیبین ، مسکالین و LSD و غیره ؛ دارای اثرات روانی شامل ادراکات روشن و عمیق از محرک های بیرونی است. رنگ و جنس غنی تر به نظر می آید. موسیقی روشن تر و غنی تر. هیجانها تشدید می شوند و تغییرات ناگهانی دارند. جابجایی حس رایج است. توهم بویژه توهم بینایی شایع است.(بهاری.۱۳۸۸)

۹-۲-خطرات مصرف مواد مخدر:

مواد مخدر از جمله (تریاک ، هروئین ، مورفین ، کریستال و …) الگوی بیداری- خواب را به هم می ریزد. مصرف کنندگان اینگونه مواد ، شب ها تا دیر وقت بیدارند و نمی توانند بخوابند و صبح ها نیز برای به موقع بیدار شدن با مشکل مواجه اند. احتمال ابتلا این افراد به اختلالاتی چون مشکلات جنسی ، ناتوانی جنسی و مشکلات بهداشت دهان و دندان بالاست. خشکی دهان و بی حوصلگی در رسیدن به سلامتی دهان و دندان دچار پوسیدگی متعدد دندانها و مشکلات لثه ای می شوند. اثر ضد درد این مواد باعث عدم توجه به موقع بیمار از مشکلات طبی اندامهای بدن شده و اغلب در دوره پیشرفته بیماریها از آن مطلع می گردند.

الکل : باعث ایجاد فقر تیامین ، ویتامین (B12) می شود ؛ چون با تخریبی که در سیستم گوارش ایجاد می کند جذب ویتامین ها را مختل کرده و اثرات تخریبی بر سلولهای مغزی می گذارد. باعث ایجاد فراموشی بدون بازگشت (سندرم نسیانی) و نوعی دمانس (زوال عقلی) پیشرونده و غیر قابل برگشت به نام سندرم (کورساکف) می شود. الکل منجر به ورم لوزالمعده (غده پانکراتیت) و کبد نیز می گردد. تأثیر دیگر الکل بر مغز اختلال در قوه قضاوت و تصمیم گیری شخص است.

مواد محرک و آمفتامین ها : (شیشه –Ice) باعث بروز اضطراب ، بی قراری ، تعریق زیاد و طپش قلب می گردد. بیمار ملتهب و بی تاب است و از کنترل هیجاناتش ناتوان است.

کوکائین نیز باعث اختلال در خون رسانی به مغز شده و اغلب منجر به سکته های مغزی خطرناک می شوند.

حشیش : احتمال ایجاد بیماریهای روانی را تشدید می کنند. ( ژن های نهفته بیماری روانی را بیدار می کند). از لحاظ روانی ( در خلق ، قضاوت و قدرت تصمیم گیری) ثبات نداشته و روحیه و افکارشان متأثر از مصرف ماده است. در یک حالت بسیار ترسو در مواقعی بی باک و شجاع اند ، گاه بذله گو و شوخ طبع و در حالتی دیگر بدعنق و بی حال اند.(سرگلزایی.۱۳۸۶)

۱۱-۲-دیدگاه نظری و تئوریک اعتیاد:

در خصوص اتیولوژی و سبب شناسی اعتیاد ، دیدگاه های نظری و تئوریک متنوعی مطرح شده است که در این رساله به آنها پرداخته می شود.

علل زیست شناختی مستعد کننده اعتیاد :

از نقطه نظر زیستی برخی عوامل ژنتیکی افراد را مستعد معتاد شدن می سازد که نسبت به بقیه کمتر از خطر اجتناب می کنند و بیشتر به سمت رفتارهای پر خطر و ریسک پذیر می روند. این افراد ساختمان شیمیایی مغزشان به گونه است که صبور و بی احتیاطند. در الگوی کودکی شان خاطرات آتش بازی ، کتک کاری وحشیانه ، پریدن از بلندی ها و در نوجوانی درگیری با مسئولان در مدرسه ، معلمان ، موتور سواری و رانندگی های بی احتیاط زیاد است. ولی کمتر از نیمی از معتادان دارای چنین ساختار ژنتیکی اند. در اغلب آنها سایر جنبه ها ( روان شناختی – جامعه شناختی – معنا شناختی) اسیب پذیرترند.(مسعودی ، ۱۳۸۸)

علل روان شناختی مستعد کننده اعتیاد :

وقتی از عوامل روان شناختی صحبت به میان می آید منظور الگوهای رفتاری تکرار شونده ای است که فرد در زندگی خود دارد و معمولاً این الگوها ریشه در تربیت وی دارند. برخی از این الگوها با اعتیاد هیچ ارتباط خاصی ندارند اما زمینه ساز بروز آنند. یکی از این الگوها « نارضایتی دائمی » است. یعنی میزان رضایت داشتن از زندگی که در دوران کودکی آموخته می گردد. دومین الگو « تغییر از بیرون » است. الگوی ذهنی چنین شخصی این است که تا تغییر از بیرون (محیط) اطراف رخ ندهد زندگی من تغییر نمی کند. الگوی شایع دیگر « انکار» نام دارد ، اینگونه افراد خود را می فریبند. توانایی و ظرفیت آنها در درونگری و ارزیابی خود پائین است. مشکلات را نمی پذیرند. الگوی دیگر « اهمال و سهل انگاری » است . کارها و مشکلات را روی یکدیگر تلنبار کرده و روی هم انباشته می کنند. (وحیدی، ۱۳۸۷)

علل اجتماعی مستعد کننده اعتیاد :

در خصوص الگوی جامعه شناختی عامل مهم که زمینه ساز اعتیاد است « پذیرش فرهنگی مصرف مواد در جامعه » است. در هر ملتی بسته به شدت مقبولیت ماده خاص شیوع اعتیاد بالاتر است. مثلاً در فرانسه (مصرف الکل) از نظر فرهنگی کاملاً پذیرفته شده است. ۱۰/۰ مرگ و میرها در این کشور ناشی از الکل و در حدود ۳۰/۰ بیماریهای جسمی ناشی از عوارض سوء مصرف الکلی هاست.

علل معنا شناسی – فلسفی :

و الگوی آخر به دنبال یافتن « معنا برای زندگی » است. یکی از نیازهای انسان یافتن معنا برای زیستن است. دغدغه معنا از مهمترین ویژگی های دنیای امروز است که موجب تلاش در جهت بهتر زیستن و ایجاد امید و بالندگی در زندگی است. (سرگلزایی.۱۳۸۶)

۱۲-۲- پیامدها وعوارض مصرف مواد مخدر:

۱-عوارض جسمانی:

اگر مصرف روزانه ی شخص معتاد متوقف گردد و از ده تا دوازده ساعت بیشتر طول بکشد ، به عوارض و ناراحتی های جسمی ، عصبی مانند اضطراب ، بی قراری ، آبریزش مکرر بینی و چشم ، ناراحتی های عضلانی ، فشار شدید در ستون فقرات ، دل پیچه ، دل درد ، بی اشتهایی ، استفراغ مکرر ، کم وزنی شدید و لاغری. اگر به چنین شخصی بین دو یا سه روز مواد مخدر نرسد ، اعتیادش از بین می رود. زیرا نرسیدن مواد به بدن عارضه دارد ولی مرگ و میر ندارد ، مشروط به اینکه پس از ترک اعتیاد به مواد مخدر دسترسی نداشته باشد.

 

تریاک و مشتقات آن دندان ها را کثیف و آسیب پذیر کرده ، مخاط دهان را ملتهب می سازد موجب نقصان ترشحات بزاقی غدد می شود.

۲-۱- ورود هروئین و مرفین به بدن ، کار دستگاه عصبی را در سطوح مختلف تغییر داده و در صورت تداوم مصرف آنرا به بدکاری مزمن و دائمی سوق می دهد.

۳-۱- مواد افیونی منجر به تنبل شدن ساختمان کبد می شوند ، راه ریختن صفرا به روده را منقبض و تنگ می کند. چون ترشحات پانکراس به خوبی در روده ها ریخته نمی شود ، یرقان ایجاد می شود که اثرات ناگواری در سیستم گوارشی به جا می گذارد.

۴-۱- کلیه ها : در اثر مصرف مواد مخدر متورم شده و منجر به اشکال در دفع ادرار یا ادرار توأم با درد و سوزش و نیز تکرر ادرار می گردند.

۵-۱- مشکلات جنسی نیز از عواقب دیگر استفاده از مواد مخدرند. مواد مخدر می توانند سبب کم یا توقف میل جنسی شوند. زنان معتاد خیلی زود نازا می شوند و در دوران بارداری احتمال سقط جنین در آنها بالاست.

۶-۱- مواد مخدر تارهای صوتی حنجره را تحریک کرده و به التهاب مزمن آن می انجامد که منجر به غیر طبیعی شدن صدای فرد می گردد و گاهی بیماری برنشیت (آسم) را در پی دارد ، ریه ها به محیط سازگار جهت بروز بیماری سل می شود.

۷-۱- وقتی دود تریاک ریه را پر می کند ، اکسیژن رسانی به خون ضعیف شده و منجر به تنگی نفس و تپش قلب بالا (غیر عادی) می گردد.

۸-۱- از عوارض دیگر آن می توان خشکی پوست ، قرمز شدن ، بالا رفتن یا پائین آمدن در جه حرارت پوست در نواحی مختلف بدن بویژه (دستها و پاها) ، شکنندگی ناخن ها ، سیاهی یا رنگ پریدگی پوست صورت و به طور کلی (ضعف عمومی) نام برد.

عوارض روانی : فرد معتاد تعادل روانی ندارد. لا ابالیگری ، عدم توجه به اصول و قوانین جامعه تسلیم شدن در برابر پیشامدها ، ضعف اراده ، عدم توجه به وظایف و مسئولیت شخصی و اجتماعی وی از خصوصیات رفتاری اینگونه اشخاص است. از لحاظ عاطفی افرادی عصیانگر ، نابالغ ، بی قرار و دارای احساساتی خصومت زا هستند. اضطراب بالایی دارند. احساس و بی کفایت بودن می کنند.

اصل اتکای روانی مقدم بر اعتیاد بر جسم است. زیرا قبل از اینکه شخص تعادل جسمی اش را از دست بدهد تعادل روانی خود را تا زمان رسیدن به آن ماده مصرفی از دست می دهد. (شایعترین عوارض روانی افسردگی- اضطراب و ADHD) می باشد.

۳- عوارض اجتماعی : افراد معتاد سازنده و مولد نیستند بلکه مصرف کنندگانی اند که کاری جز ضرر رساندن ندارند. فرد معتاد به اعضای خانواده خود احساس مسئولیت ندارد ، موقعیت اجتماعی وی متزلزل است. به دیگران اعتماد ندارد و برآوردن خواسته ها و نیارهای خود را بر دیگران ارجح تر می دارد. در روابط اجتماعی رفتاری سطحی و بسیار تصنعی دارد ، به ندرت پیوندهای عاطفی یا وفاداری به تعهد دارند. تنها تلاش وی در جهت کسب مواد مخدر صرف می شود و چون ناگزیر به پرداخت هزینه آنند به راهای نادرست و غیر قانونی و از نظر اجتماع نابهنجار مانند (دزدی ، تجاوز به دیگران ، آدم کشی و فحشاء) روی آورند. این اعمال باعث دیدی محتاط و ناشایست از سوی افراد یک جامعه به آنان شده و نظم اجتماع را به هم می ریزند.(قراباغی.۱۳۸۷)

۱۳-۲-پیشگیری از اعتیاد به مواد مخدر و انواع آن :

در دیدگاه عمومی حوزه پیشگیری از بیماریها از روح اجتماع نگر برخاسته است. (زاکس ۱۹۹۸) . نکته قانع کننده و محکمی که مشخص شده است اینکه هیچ نوع اپیدمی تا کنون از طریق درمان صرف افراد مبتلا به بیماری ریشه کن نشده است. (سیلورمن ، وادیکس ۱۹۹۱) . رویکرد و دیدگاهی که گستره آن فراسوی سنتی درمان فرد – مدار است. این امکان را فراهم می کند تا به افراد بیشتری کمک شود. بطور کلی برنامه های پیشگیری علاقمند به مداخله های زود هنگام هستند تا دیر هنگام ، بر کارکرد ، بهزیستی و ارتقاء بهداشت تمرکز دارند تا ناتوانی. نسبت به مشارکت جمعی متخصصان پزشکی و همین طور مراکز تخصصی و تأکید روی به دست آوردن نتایج معمولی بر حسب خود کارآمدی ، استقلال و کارکرد بهبود یافته و علاقه فزاینده به وجود آمده است.

انواع پیشگیری : پیشگیریها سه قسم اند :

۱-پیشگیری اولیه : سعی دارد از بروز یک اختلال (سوء مصرف مواد) قبل از ایجاد آن جلوگیری کند. تلویح فعالیت این پیشگیری بر این است که باور دارند که عوامل علّی را می توان شناسایی کرد و تغییر داد. نمونه هایی از مداخله های اولیه در مورد سوء مصرف مواد عبارت است از : (تلاشهای رسانه های جمعی برای افزایش آگاهی از فشارهای اجتماعی مثل همسران – گروه های همتا) که در شروع مصرف نقش دارند ، یا تلاش گروه های معروفی چون مادران مخالف با رانندگی در مستی (MADD) و آموزش مقاومت در مقابل سوء مصرف (DARE) (برنامه آگاهی همگانی برای آشنایی با خطرات مواد اعتیاد زا)

۲-پیشگیری ثانویه : سعی دارد آن دسته از افرادی را که در معرض خطر بالای ابتلاء به اختلال سوء مصرف مواد هستند ، شناسایی و با مداخله از ابتلای کامل و تمام عیار پیشگیری کنند. این رویکرد بر این فرض است.

۳-پیشگیری ثالث:برای کاهش شدت یک اخبلال سوء مصرف مواد طراحی می شود. اساسا این نوع از پیشگیری از سوی برنامه های درمان سنتی ارائه می شود. فرد قبل از این علائم و نشانه های کامل اختلال را دارد و درمان جهت توقف پیشروی اختلال سوء مصرف مواد و بازپروری و بازتوانی در شخص صورت می پذیرد. (برنامه های ترک اعتیاد در مراکز تخصصی/درمانهای گروهی و فردی و …)(رنجگر.۱۳۸۷)

۱۳-۲-مراکز درمانی تخصصی سوء مصرف مواد و الکل:

۱- مراکز سم زایی / دارو درمانی:

به زبان ساده، وقتی که بدن به استفاده از دارویی عادت کرده باشد ، قطع آن دارو موجب بر هم خوردن توازن و تعادل ذهنی و جسمی می شود و عوارض نامطلوبی به جای می گذارد و تنها می توان از طریق سم زایی این عوارض را تحت کنترل در آورد. سم زدایی معمولاً یک روش درمانی مجزا تلقی می شود و از آن می توان به عنوان روش های درمانی دیگر استفاده کرد . سم زایی به رفع اثرات انزوا طلبی و گوشه گیری کمک می کند ، اما مشکلات روانی اجتماعی و رفتاری مرتبط با سوء مصرف را حل نمی کند.

سم زدایی کامل یکی از مهمترین اهداف اکثر برنامه های درمانی است و می توان آن را پیش شرط درمان برخی از مشکلات پزشکی دانست سم زایی را هم می توان با قطع یک باره مواد و هم قطع تدریجی آنها آغاز کرد .(UNDCP2000)

۲- برنامه های توانبخشی سر پایی :

برنامه های توان بخشی مانند سم زدایی ممکن است در مراکز غیر درمانی و بیمارستان ها اجراء شود و معمولا ۳ تا ۴ هفته ای هستند هدف کلی برنامه باز توانی کمک به حل مشکلات فرد بیمار مراجعه کننده است که مشکلاتش را درک کند و او را برای بهبودی طولانی آماده کند ( مک کرادی ، دین ، دوبریویل و سوانسون [۱۶]۱۹۸۵٫)

۳- اجتماع درمانی[۱۷] :

اجتماع درمانی ، به ویژه برای افراد معتاد به مواد مخدر تشکیل می شود . بنابر تعریف ، یک اجتماع درمانی مرکز اقامتی است که فرد مصرف کننده ( وابسته به مواد) در آنجا زندگی می کند و از فشار های محیط بیرون و مواد مخدر درامان است در آنجا می تواند بیاموزد که چگونه زندگی جدید عاری از مواد را پیش بگیرد.

هدف از گروه درمانی باز گرداندن معتادان به جامعه از طریق ایجاد یا خلق یک محیط باری رسان متقابل مجزا شده و با ساختار است که در آن فرد معتاد می تواند یاد بگیرد همانند یک شرکت کننده بالغ و پخته عمل کند ( پولیچ ،۲۰۰۹)

۴- ارائه دهندگان مشاوره سر پایی:

مشاوره اعتیاد به بیماران سر پایی در بسیاری از مراکز جامع بهداشت روانی محلی تا مطلب های خصوصی پزشکان ارائه می شود ویژگی بارز این مراکز این است که اولاً اجازه می دهد فرد خودش باشد و درمان به صورت فردی ارائه می شود در ثانی مشاوره طراحی برنامه های درمانی را بر اساس اهداف کوتاه مدت و دراز مدت ترغیب می کند و ثالثاً : مشاور سر پایی به فرد این فرصت را می دهد که رفتارهای جدید را در محیط های عادی امتحان کند.

۵- الکلی های گمنام (AA) و معتادان گمنام(NA): الکلی های گمنام ( آلانون ) و معتادان گمنام ( نارآنون) گروه های خود یاری هستند که در دنیا دست به کار شده اند و به طور کلی اینگروهها درمانی ارائه نمی کنند؛ بلکه برای حمایت از بهبود بافتن افراد الکلی یا سوء مصرف کنندگان مواد در فرایند توانبخشی خود شکل می گیرند هدف آنها به حداقل رساندن مشکلات بهداشتی و اجتماعی ناشی از مصرف مواد است .

معتادان گمنام: مردان و زنان همدردی هستند که تجربیات ، نقاط قوت و امید خود را با یکدیگر در میان می گذارند ، که ممکن است مشکلات رایج شان را حل کند. تنها شرط مورد نیاز برای عضویت تمایل به توقف در مصرف است.(بهاری.۱۳۸۷)

۱۴-۲- شیوه های درمان

سه مرحله و سه فعالیت عمده، در درمان بیماران وابسته به مواد جهت ترک و رهایی از اعتیاد عبارتند از:

۱- بهبود وضعیت جسمی معتاد که با انجام کلیه آزمایش های پزشکی به منظور درمان و پیشرفت وضع جسمی معتادان و مواد لازم با همکاری کلینک ها ، بیمارستان ها و بخش بهداشتی /پزشکی صورت می گیرد.(قراباغی.۱۳۸۷)

بسیاری از مواد مانند ( تریاک و مخدرهای شبه تریاک ( هروئین ، کدئین ، کریستال و الکل) وابستگی فیزیولوژیکی ایجاد می کنند. این علایم بسته به نوع ماده مصرفی ، مقدار و مدت زمان مصرف و شرایط جسمانی افراد بسیار متنوع اند که به صورت ( درد، بی قراری، لرزش ، عصبانیت ضعف و سستی و …) تظاهر می یابد تحمل این علایم بدون کمک های پزشکی و مصرف داروهای مناسب گاهی بسیار سخت و در مواردی خطرناک است (سایت پزشکان بدون مرز ، ۱۳۸۸)

۲- ترک وابستگی روانی معتاد که از طریق معالجه های فردی و گروهی و گروه درمانی و پیگیری مشکلات و مسایل بحث انگیز که از نظر روانی فرد معتاد با آنها روبروست.(قراباغی.۱۳۸۷)

هر چند علایم حاد ترک ظرف چند هفته فروکش می کند ، علایم خفیف اما مزمن ترک شاید ماه ها طول بکشد هر چه زمان طولانی تر باشد احتمال موفقیت در درمان بالاتر می رود بعضی تا ماه ها بی حال و کم حوصله اند برخی دچار تحریک پذیری و زود خشمی می شوند بعضی از افراد تا چند ماه بعد دچار انزال زود رس ، بدخوابی ، مشکلات گوارشی می شوند میل و وسوسه شدید در فردی که ترک کرده بالاست بیان این افکار ، بودن در حضور جمعی مانند خود که دارای چنین مشکلاتی هستند گرفتن مشورت و ارائه راهکارهای از سوی دیگران می توانند در گذر از مراحل آسیب پذیری موثر باشند .(زکی.۱۳۸۷)

ایجاد تسهیلات برای تطبیق فرد معتاد با جامعه و باز توانی وی که مهمترین کوشش در این مرحله فعالیت هایی است که از طریق مراقبت های بعدی پس از ترک انجام می گیرد: بدست آوردن شغل قبلی ، تهیه مسکن و سر پناه ، لوازم مورد نیاز و مشاوره های مورد نیاز وی شخص رها شده از اعتیاد تا ۱۲ ماه پس از ترک می تواند به مراکز مشاوره ای که به همین منظور وجود دارد مراجعه کنند.(قراباغی.۱۳۸۷)

۱۵-۲- اقدامات درمانی:

درمان سوء مصرف اعتیاد به دلیل راهبرد ها و فعالیتهای مورد استفاده انواع متنوعی دارد همین طور اهداف اقشار ، گروه های هدف و زمینه های ارائه دهنده خدمات در تعیین نوع درمان موثرند. به طور کلی ۵ روش اصلی در درمان عبارتند از :

۱- درمان جسمی

۲- درمان دارویی

۳- درمان های روان شناختی / مشاوره ای

۴- درمانهای گروهی و خانوادگی

۵-درمان های سنتی (مثل طب سوزنی).

واتسون(۲۰۱۰) معتقد است که پرهیز / پاکی پیش شرط پیشرفت در درمان است ؛ نه نقطه پایانی درمان. وقتی افراد در جهت قطع جریان اعتیاد شروع به پرهیز یا کنترل مصرف می کنند تمامی مشکلات نشان خود به خود از بین نمی رود درمان هم بر عوامل درون روانی و هم عوامل محیطی و بین فردی متمرکز است .(بهاری.۱۳۸۷)

۱۶-۲-برنامه های نگهدارنده با متادون:

پیشگام استفاده از متادون به عنوان درمان اعتیاد ( معمولا هروئین) در سال ۱۹۹۵ ( دوله ونیسواندر)[۱۸] بودند ( درنیویورک طی سالهای ۶۰-۱۹۹۵) هدف آنها از استفاده این ماده مخدر ترکیبی ( ساخته شده ) تمرکز به توانبخشی و کمک به معتادان برای داشتن یک زندگی پر بار بود نه دارویی برای خلاص شدن از دست ماده مخدر . در سالهای اخیر دور نگهدارنده متادون یک رویکرد درمانی مهم شده است چرا که به عنوان راهی برای نجات شخص معتاد از بی ثباتی سبک زندگی مرتبط با به دست آوردن و مصرف مواد مخدر است این روش درمانی شرایطی ایجاب می کند تا فرد به طور منظم برای دریافت متادون به درمانگاه یا مرکز درمانی مراجعه کند و آزمایش ادرار دهد تا اطمینان لازم حاصل شود که شخص دارو یا ماده دیگری مصرف نکرده باشد.

اساس « درمان نگه دارنده» بر مبنای این پیش فرض استوار است که عده ای از بیماران چه به دلیل شرایط جسمانی – روانی و چه علل دیگر هنوز آمادگی لازم برای قطع مصرف مواد و خروج ازوادی ارتباط با مواد را پیدا نکرده اند سیستم درمانی به جای نادیده گرفتن این گروه از افراد ، یک برنامه درمانی را برای این دسته از بیماران طراحی می کند تا براساس آن تا هر زمان که مایل باشد به یک مرکز درمانی مراجعه و به جای ماده مخدر غیر بهداشتی و غیر قانونی از داروی مخدر قانونی و بهداشتی تحت نظر پزشک ( روانپزشک ) استفاده کند گرچه در برنامه ” درمان نگهدارنده ” شخص بیمار همچنان به یک ماده شیمیایی وابسته است اما سبک زندگی او تغییر چشمگیری پیدا می کند.(سرگلزایی.۱۳۸۶)

علت شایع شکست در درمان اعتیاد این است که بسیاری از بیماران هدف درمان را ” قطع مصرف مواد ” قرار می دهند و زمانیکه به این نقطه می رسند درمان را خاتمه یافته تلقی می کنند در حالیکه تا زمانیکه الگوهای روانشناختی بیمار تغییر نیابد همیشه خطر بازگشت اعتیاد زنده است.(همان منبع)

تاثیر متادون ( یک داروی مخدر مصنوعی[۱۹] به گونه ای است که با تجویز ۲۰ تا ۸۰ میلی گرم آن در روز ( تا ۱۲۰ میلی گرم در روز نیز تجویز شده است ) می توان بیمار را در وضع ثابتی نگه داشت متادون با دور نگهدارنده تا زمانی که بتوان بیمار را از متادون که خود اعتیاد آور است ، باز گرفت تجویز می شود.

درمان نگهدارنده متادون چندین مزیت دارد: اولا شخص وابسته به مواد افیوی را از مصرف وریدی ( هروئین) رها کرده و لذا شانس انتشار HIV را از طریق سوزن الوده پایین می آورد ثانیاً حداقل میل به مصرف را به وجود می آورد و در مصرف دراز مدت به ندرت منجربه خواب آلودگی یا افسردگی می شود و ثالثا : متادون این امکان را به بیمار می دهد که به جای فعالیت های غیر قانونی و خلاف به مشاغل مفید روی آورد ، سبک زندگی جدیدی را آغاز کند اما عیب عمده اش این نیست که بیمار نسبت به یک مادّه مخدر همچنان وابسته باقی می ماند.(کاپلان و سادوک.۱۳۸۷)

متادون یک داروی کنترل شده با توان بالقوه برای وابستگی بالا و دوز مصرفی مرگ آور پایین است و فقط زمانی توصیه می شود که :

۱- مواد افیونی به طور منظم ( روزانه ) مصرف شوند.

۲- شواهد موثقی از وابستگی وجود داشته باشد.

۳- بر مصرف متادون بتوان نظارت داشت به ویژه برای مقادیر اولیه مصرف در صورت تغییر دوز مصرفی تجویز شده بیمار حداقل ۳ ماه تحت نظارت باشد افرادی که مصرف متادون را شروع می کنند باید از خطرات مسمومیت دوز بالای آن مطلع باشند.

میزان تحمل بیمار باید بر اساس مقدار مصرف ، دفعات مصرف و طرز مصرف تجویز و سنجیده شود میزان تحمل فرد به متادون می تواند سه تا چهار روز بعد از عدم مصرف تحت تاثیر قرار گیرد بهتر است تجویز میزان متادون با دوز پایین شروع شده و به تدریج بالا رود باید توجه داشت سطح ثابت پلاسما پنج روز پس از افزایش آخرین مقدار مصرفی است مصرف از ۱۰ تا ۲۰ میلی گرم شروع شده و تا ۶۰-۱۲۰ میلی گرم ثابت نگه داشته می شود مصرف ثابت معمولا ظرف شش هفته حاصل می شود اما ممکن است طولانی تر هم باشد.(بهاری.۱۳۸۷)

( درمان نگهدارنده دارویی بر اساس یافته ها بدون مداخلات اجتماعی / روانی به علت اطاعت پایین دارویی و بالا بودن میزان ریزش ضعیف است ( اگر به تنهایی اعمال گردند )…(بوالهری.۱۳۸۷)

۱۷-۲-استفاده از روش های گروه درمانی:

انسان ها در گروه های اجتماعی متنوعی زندگی می کنند و فعال هستند در این شرایط عجیب نیست که بسیاری از مسائل عاطفی و احساسی شان از روابط مخدوش شده این گروه ها ناشی نمی شود با پی بردن به اهمیت روز افزون روابط اجتماعی و بین فردی در سالهای اخیر به جای توجه به عوامل درون شخصی توجه به عامل حاکم میان افراد گروه های اجتماعی از اهمیت بیشتری برخوردار گشته است

و بر این اساس در محیط بیمارستان ها عضای روانی ، کلینک ها دفاتر مشاوره و روان درمانی ها و … به شکل بندی های گروهی توجه ویژه ای می گردد.

امروزه انواع شیوه های گروهی و گروه درمانی متداولترین رویکردهای روان درمانی اند در مقابل گروه درمان روان درمانی فردی قرار دارد .

– تاریخچه گروه درمانی:

استفاده از گروه در درمان پدیده نسبتا تازه ای است هر چند التیام بخشی گروهی سابقه ای به قدمت تاریخ دارد که نمونه های بارز آن را می توان در تعالیم مذهبی می شود مشاهده کرد . ژوزف پرات ۱۹۷۴ پزشک اهل بوستون [۲۰]را اغلب پدر گروه درمانی می خوانند در آغاز قرن بیستم ژوزف پرات مساله گرد آوری بیماران معمول و آموزش جنبه های پزشکی بیماری آنها به طور دسته جمعی را مطرح کرد او صرف نظر از کار تعلیم ، فضایی گروهی ایجاد کرد تا بیماران در سایه آن در مقام کمک متقابل به یکدیگر بر آیند.

چند سال بعد تعداد از روان پزشکان آمریکایی نظرات پرات در زمینه روان درمانی را بکار بردند از جمله لازل و مارش[۲۱] که از یک شیوه آموزش گروهی برای درمان ناخوشی های دماغی استفاده کردند. این شیوه درمانی بزودی گسترش یافته و جای آن را روان تحلیل گران پر کردند.

آدلر شخصا از برنامه های گروه درمانی در مرکز هدایت کودکان و نیز معتادان به الکل استفاده نمود. جنگ جهانی دوم به گروه درمانی وسعت تازه ای بخشید ؛ گروه درمانی برای توده های زیادی از بیماران که به ارتش بریتانیا فراخوانده شده بودند نقش مهمی ایفا کرد از دیگر بانیان گروه درمانی در امریکا ” کورت لوین ” بود.(قراباغی.۱۳۸۷)

-درمان با بهره گرفتن از روش درمانی گروهی :

مشکلات و بیماریهایی که از طریق گروه درمانی قابل در مانند گسترده وسیعی دارند مشکلات مرتبط با خود انگاره نداشتن احساس هویت ، عزت نفس، هدف و مقصود مشکلات نشانه ای : اضطراب ، افسردگی روان تنی عملکرد ضعیف شغلی ، بر خورد نا کارآمد با فشار روانی ، مشکلات عاطفی ناتوانی در ابراز اهمیت ناتوانی در کنترل احساس ، پرخاشگریدر روابط اجتماعی ، ناتوانی در اعتماد به دیگران وابستگی شدید به دیگران ، اعتیاد جنسی ، مشکلات زناشویی و… بوده است.

۱۸-۲-خصوصیات افراد شرکت کننده در گروه درمانی:

افرادی که تحت گروه درمانی قرار می گیرند باید از انگیزه بالایی برخوردار باشند و میل به تغییر در آنها زیاد باشد و در راستای رسیدن به این هدف به کوشند .ورود به برنامه گروه درمانی باید داوطلبانه باشد و شخص به صرف توصیه دوستان با اقوام و مسئولان درمان به انجام این کار مجبور یا وادار نشده باشد. فرد مراجعه کننده جهت دریافت کمک ( درمان) باید به این شیوه درمانی (درمان گروهی ) معتقد باشد و آن را شیوه ای درست و مناسب بداند تا خدمات ارائه شده برایش مفید واقع گردد.

از آنجا که روند جریان درمانی در این شیوه اصولا یک فرایند کلامی است فرد بیمار باید از مهارتهای کلامی و مفهومی لازم برخودار باشد معمولا گروه درمانی برای بیماران اسکیزوفرنی حاد، اختلال شخصیت اسکیزوئید شدید،شخصیت جامعه گریز، افراد مبتلا به بیماری انگاری و اختلال شخصیت خود شیفته و بیماران شدیداً افسرده ،در صورتی که مدت ( طول درمان) شرکت گروه درمانی طولانی باشند نمی تواند مفید باشد در طول درمان هر چه جلسات بیشتری تشکیل می شوند در بین اعضای گروه به تدریج صمیمیت بیشتری شکل می گیرد : افراد گروه یاد می گیرند ، احساسات و افکار آزاد دهنده خود را بیان می کنند در مقابل احساسات دیگران واکنش های مناسب می دهند در گروه احساس امنیت می کنند می فهمند که تنها خود دارای مشکلات زیاد نیستند بلکه هستند کسانی که مانند او درگیر فکر و هیجان و احساسی آزانده بوده اند.( یونسی، ۱۳۸۸)

۱۹-۲-روش های کمک به معتادان از طریق گروه درمانی :تغییرات درمانی امور پیچیده ای هستند که تنها از طریق تجربه های متنوع و گسترده و هدایت یافته شکل می گیرند تجربیاتی که آنها را عوامل درمانی می نامیم عوامل درمانی را ۱۰ مقوله عمده تشکیل می دهند:

۱– ایجاد امید: برای نگه داشتن بیمار در درمان ضروری است اعتماد به شیوه درمانی می تواند خود یک اثر درمانی داشته باشد. تحقیقات مورگان (۲۰۱۰) نشان می دهد انتظار مفید بودن با نتایج مطلوب در درمان رابطه مثبتی دارند. بعضی از گروه ها به امید اهمیت زیادی می دهند. این اساس گروههایی همچون معتادان گمنام است. در این گروه ها افراد بهبود یافته داستان رهایی شان را برای دیگران بازگو می کنند شاید دلیل داشتن امید در این گروه ها این باشد که فقط یک معتاد درد معتاد را می فهمد.

۲– عمومیت داشتن: بسیاری از بیماران با این اندیشه آزار دهنده که خود او تنها دارای چنین بد شناسی یا مشکل وخیم و اسف بار است پا به درمان می گذارند. این حس منحصر به فرد بودن مشکل به انزوای اجتماعی می افزاید. شکسته شدن این انحصاری دیدن خود فرد را به آرامش خاصی می رساند افراد احساس می کنند با دنیا در تماس هستند و برای تجربه جدیدی از زندگی به او خوش آمد می گویند .

۳– انتقال اطلاعات: پیشنهاد و راهنمایی که درون گروه اعضای به هم می کنند به انتقال اطلاعات تعبیر می شود در پایان یک دوره درمانی اکثر بیماران اطلاعات زیادی راجع به آدمی ، نشانه های روانی مرضی و خلقی ، تکاپوشناسی گروهی و فرایند روان درمانی آموخته اند فرایند تعلیمی و آموزشی درمان مخفی و پوشیده منتقل می شود

۴– نوع دوستی : بیماران کمک را از هم دردهای خود دریافت می کنند . از حیث روابط انسانی هنگام ورود به درمان افراد احساس ناتوانی و شکستگی دارند این که فکر می کنند چیزی برای عرضه به دیگران / بیان گفتگو ندارند ارزشمند ترین تجربه برای آنها این است که حس کنند می توانند به حال دیگران مفید باشند و تجارب شان مثمر تر می باشد بر عزت نفس آنها می افزاید

۵– رشد مهارتهای اجتماعی : این مهارت گرچه درمان قطعی بیمار به شمار نمی آید ، ولی قطعاً در بهبود روابط اجتماعی وی در آینده موثر است

۶– رفتار تقلیدی : درمانگر برای شخص بیمار در حکم رهبر است در جریان جلسات درمان ممکن است بنشیند حرف بزند قدم بردارند یا حتی فکر کنند تقلید حتی اگر کوتاه مدت هم باشد به این دلیل که توام با تجربه جدید است از بعضی پافشاری ها و عدم انعطاف پذیری در بعضی از افراد کاسته و آماده همراهی می شوند .

۷– یادگیری همنشینانه ( درون گروهی) : یک عامل پیچیده درمانی است که می توان با عوامل درمانی بصیرت / کار روی انتقال و تصحیح عاطفی تجربیات در درمان انفرادی مقایسه اش کرد.

۸- همبستگی گروهی : همانند رابطه یا همدلی در درمان افرادی است که به خونی خود یک عامل درمانی نیست ، بلکه پیش شرط لازم برای درمان موثر است درست مانند رابطه در مشاوره فردی که شرط لازم را تشکیل می دهد

۹- تخلیه روانی ( کاتارسیس): بیرون ریختن احساسات منفی که باعث آزار روحی است از نکات قابل تعمق در کار درمان است . کاتارسیس یک پدیده گروهی و اجتماعی است و فقط در حضور دیگران امکان وقوع دارد.

۱۰- عوامل وجودی (اگزیستانسیالیستی): وجود گرایی نگرشی است که انسان را فردی در حال تبلور یافتن و مستعد رشد و تعالی تلقی می کند. یعنی صرف نظر از این که من به عنوان موجودی که از مواد شیمیایی ساخته شده ام و تحت چه مکانیزم هایی عمل می کنم، نکته اصلی این است که من در این نقطه مکانی – زمانی وجود دارم و مشکل من این است که چطور بدین حقیقت واقف شوم و در این رابطه چه کاری انجام دهم. تحلیل وجودی یا اگزیستانسیالیستی اساساً متمرکز بر وجود و بودن شناسی است.(قراباغی.۱۳۸)

۲۰-۲-اهداف گروه درمانی:

هدف در این روش های گروهی، تغییر در رفتار و احساسات منفی است که به نظر می رسند از جمله عوامل اصلی در سوء مصرف مواد مخدر باشند. به منظور تحقق این هدف، با افزایش صداقت، اعتماد خود یاری و جلوگیری از عقاید و رفتارهای منفی ایجاد محیط آرام کاملاً نظام یافته و ساختارمند را ترغیب می کند.

عناصر مشترک گروه های درمان عبارتند از:

۱- توقعات و انتظارات مستمر از رفتارهای خاص

۲- افزایش مسئولیت ها و امتیاز حاصل از رفتارهای مناسب

۳- آموزش اجتماعی و فرایند الگو سازی از جمله فشار گروه های مختلف برای مشارکت در رفتارهایی که ارزش های مثبت و مورد قبول یک زندگی بدون خشونت و عاری از مواد و افزایش قدرت این گروه ها را بیان می کنند.

گروه های درمانی نیاز به افرادی دارند که در مدتی طولانی (بلند مدت) در گروه بمانند معروف ترین گروه در خصوص کمک دو جانبه مشکلات مواد مخدر، انجمن معتادان گمنام NA می باشد که اعضاء آن به دنبال غلبه بر اعتیاد خود از طریق ایجاد تغییر در درون خود و رفتارشان هستند. این انجمن اعتقادات خاصی درباره اعضایش دارد. از نظر آن ها اگر افراد ناتوانی شان در کنترل اعتیاد را بپذیرند و به قدرتی بالاتر اعتقاد راسخ داشته باشند (معنوی) می توانند از بروز یا عود دوباره اعتیاد رهایی یابند. افراد متعلق به NA با گذراندن ۱۲ جلسه یا مراحل ۱۲ گانه موجودی در اساسنامه می آموزند چگونه زندگی بدون مواد مخدر را تجربه کنند. طبق برآوردهای جهانی در ۵۰ کشور دنیا ۲۵۰۰۰ گروه NA وجود دارد.

در گروه درمانی عوامل پویایی گروهی مانند: تحریکات بین فردی، روابط بین فردی، تلقین خنثی کردن رفتار دیگران، همانند سازی رقابت و برون فکنی وجود دارد.(عرفانی.۱۳۸۷)

۲۱-۲-تعریف گروه معتادان گمنام:

انجمن معتادان گمنام با نام اختصاری NA که مخفف Narcotics Anonymousمی باشد. در این انجمن به فرد معتاد می آموزد تا با رعایت یکسری اصول ( مراحل ۱۲ گانه) به بهبود و درمان خود کمک رساند در گروه معتادان گمنام، سعی می کنند به فرد معتاد بیاموزند که دریچه افکار خود را روی حقایق جدید زندگی باز کند و فرصت داشتن یک زندگی بدون حضور مواد را به خود بدهد.(بخشایی.۱۳۸۷)

این گروه یک گروه خود یار است که درباره مدل بیماری اعتیاد و شرایط آسیب زای خانواده و حمایت و آموزش برنامه های خود یاری ارائه می دهد.

۱۲ گام مسیری است به سمت بهبودی و سلامت برای مشارکت داشتن هیچ مانع مالی وجود ندارد .

گروه های گمنام (AA) و الکلی های گمنام و نارکوتیکهای گمنام (NA) معروفترین برنامه های ۱۲ گام اند ولی تنها برنامه های ۱۲ گام نیستند

۳ مرحله در NA مهم جلوه می کنند.

۱- مرحله اول: مرحله ترک از ۱ تا ۱۴ روز پس از ترک اولیه را شامل می شود

۲- مرحله دوم : پرهیز عمیق

۳- مرحله سوم : پیگیری بهبود طولانی مدت

۱-۱ تکالیف بالینی ابتدایی عبارتند از : سنجش ، تربیت ، حفظ درمان ، افزایش انگیزه و پیشگیری از عود بازگشت

۲-۱- این مرحله پرهیز عمیق ۶ ماهه اول پرهیز را در بر دارد تکالیف بالینی عبارتند از : ادامه سنجش ( سنجش مستمر) کاهش خطر بازگشت حفظ انگیزه، حمایت از عملکرد من، و بهبود خود گردانی

۳-۱ – این مرحله از ۶ ماه و بعد از آن را در بر می گیرد تکالیف بالینی عبارتند از : ادامه سنجش ( سنجش مستمر) تدارک یک شیوه پایدار بدون حضور مواد، پیشگیری از بازگشت ، بررسی سایر آسیب های روانی و بهبود مداوم خود گردانی رونساوویل (۱۹۹۵) و زوین (۱۹۹۸) سه مرحله درمان را به شرح زیر توصیف می کنند

۱- شروع پرهیز: در خلال شروع پرهیز درمانهای فشرده و متمرکز ایجاد روش های جدید در رفتار و تفکر را تسهیل می نمایند.

در طول مراحل اولیه درمان سنجش های چند بعدی اجرا شده و انتخابهای بعدی درمانی چند بعدی متناظر و متقابل ارائه می شوند توصیه های درمانی منطبق با مرحله انگیزه بیمار می شوند بهتر است درمان فشرده و متمرکز در مرحله اول ( به مقدار کم) ارائه شوند دارو درمانی و روان درمانی هر دو با هم اعمال گردد.

۲- پیشگیری از بازگشت: شامل آموزش معمولی پیشگیری از برگشت است و ایجاد تحکیم در اهداف درمانی است.

۳- کنترل بازگشت: کنترل بازگشت به فرایند تحلیل عوامل آشکار ساز و پیامدهای بازگشت و انطباق درمان مطابق با آن اشاره دارد.هنگامی که بازگشت سریعی رخ داد، باید با شدت بیشتری ادامه یابد.

۲۲-۲- برنامه معتادان گمنام :

معتادان گمنام یک انجمن غیر انتفایی از مردان و زنان همدردی است که اعتیاد به مواد مخدر مشکل اصلی زندگی شان بوده است

(( .. ما معتادانی هستیم که در حال بهبودیم و اکنون به طور مرتب گرد هم می آییم تا به کمک یکدیگر پاکی خود را حفظ کنیم این برنامه یک برنامه پرهیز کامل از هر گونه مصرف مواد مخدر است)).

تنها لازمه عضویت در این انجمن تمایل به قطع مصرف مواد مخدر است هیچ شرط و شروطی۰ برای عضویت وجود ندارد به هیچ سازمانی وابسته نیست حق عضویتی نداشته و به هیچ سازمانی ( سیاسی، مذهبی یا انتظامی ) ارتباط ندارد و هر کس که مایل باشد بدون محدودیتی از لحاظ سن، مذهب ، نژاد و جنسیت می تواند به این انجمن ملحق شود.(فروهر.۱۳۸۸)

افرادی که عضو می شوند تا روزی که زندگی سالم و دور از اعتیاد را داشته باشند می توانند در گروه باقی بمانند و از طریق شرکت در جلسات گروه و پیروی از برنامه بازیافت ، ضمن حمایت از همدیگر ، کمک به دیگران خود می آموزند و از طریق این مبادله همگی درباره پستی بلندی های روند بهبود چیزهای مختلفی یاد می گیرند از آنجا که اعتیاد فرایندی روانشناختی و بسیار پیچیده است طوری که افراد به تنهایی قادر به رهایی از آن نیستند.NA با برنامه ۱۲ مرحله ای ضمن درک این افراد حمایت بی دریغی را نیز به آنها ارائه می دهد و با تقویت اصل مشارکت و همکاری به کنار آمدن با مشکلات انسانی کمک می رسانند.

برنامه های NA برای بسیاری از افراد مفید بوده و در زمینه خود داری از مصرف و بازیافت زندگی به دور از اعتیاد کمک کرده است.

– از لحاظ ذهنی ، انجام رفتار عاقلانه ( حفظ نگاه واقع گرایانه)

– صداقت مسئولانه ( گفتن حقیقت به خود و به دیگران)

– هوشیاری روحی ( پرورش و رشد با تکیه به ایمان فردی)

این برنامه ها یک متد ( شیوه ) مرحله ای می باشد که انجام مراحل ( گانه تا رسیدن به بهبود ) طی سالیان متمادی کلید اصلی ا اگر برنامه های درمانی منجربه شرکت شخص در مرحله نخست گردد گام مهم و بزرگی آغاز شده ) است؛ یعنی اقرار به این مسئله که شخص در برابر مصرف مواد ناتوان و ضعیف است و باید تشخیص دهد زندگی اش از اختیار او خارج شده است .

تو هم داشتن کنترل در مصرف و انکار وجود مشکلات ناشی از مصرف مواد، به حفظ و استمرار اعتیاد منجر خواهد شد.

اگر شخصی به مرحله اقرار برسد و از مرحله انکار و تو هم عبور کند ، امکان خود داری مستمر و شانس تشدید و تقویت شرایط بهبود و ماندن و ادامه دادن مراحل باقی مانده افزایش می باید.

” بازیافت را پیشرفت تدریجی است نه آرمانی کامل”

معمولا به اعضا توصیه می شود طی ۹۰ روز در ۹۰ جلسه شرکت کنند.(هومان.۱۳۸۷)

روند پیشروی بر اساس گامها:

عملکرد این انجمن بر اساس ۱۲ گام یا ( قدمهای دوازده گانه) ای صورت می گیرد ؛ که اگر فرد خواهان پاکی در هر یک از مراحل تلاش خود را به کار بندد در جهت بهبودی و پیشرفت گامهای موثر و راسخی خواهد برداشت. این قدمها عبارتند از :

۱- ما اقرار کرده ایم در برابر اعتیاد مان عاجز بودیم و زندگی مان غیر قابل اداره شده بود.

۲- به این باور رسیدیم یک نیروی برتر می تواند سلامت عقل را به ما باز بگرداند.

۳-ما تصمیم گرفتیم اداره زندگی مان را به مراقبت خداوند بدان گونه که او را درک می کردیم بسپاریم. ۴- ما یک تراز نامه بر اخلاقی بی با کانه و جستجو گرانه از خود تهیه نمودیم.

۵- ما چگونگی دقیق خطاهایمان را به خداوند ، به خود و یک انسان دیگر اقرار کردیم.

۶- ما آمادگی کامل پیدا کردیم که خداوند کلیه نواقص شخصیتی ما را بر طرف سازد.

۷- ما با فروتنی از او خواستیم کمبودهای اخلاقی ما را بر طرف کند.

۸- ما با تهیه فهرستی از کلیه کسانی که به اعضا صدمه زده بودیم ، خواستار جبران خسارت آنها شویم.

۹- ما به طور مستقیم در هر جا که امکان داشت از این افراد جبران خسارت کردیم.

۱۰-ما به تهیه تراز نامه شخصی خود ادامه می دهیم و هر گاه در اشتباه بودیم سریعاً به آن اقرار کردیم.

۱۱- ما از راه مراقبه و دعا با خدا خواهان ارتقاء رابطه خود با خداوند شده و فقط جویای آگاهی از اراده او برای خود و قدرت اجرائیش شدیم.

۱۲- با بیداری روحانی حاصل از برداشتن این قدیم ها ، ما کوشیدیم این پیام را به دیگر معتادان رسانده و این اصول روحانی را در تمام امور زندگی خود به اجرا در آوریم.(فروهر ، ۱۳۸۸)

سه اصل ضروری در تمامی این مراحل عبارتند از :

۱- داشتن صداقت

۲- روشن بینی

تمایل ( قطع مصرف).

۲۳-۲- سلامت روان :

مفهوم سلامت روان در واقع جنبه ای از مفهوم کامل تندرستی و سلامتی است

سازمان بهداشت جهانی (who) سلامتی را چنین تعریف می کند

” حالت سلامتی کامل فیزیکی ، روانی و اجتماعی نه فقط فقدان یک بیماری یا ناتوانی “

سلامت روانی ” کارکرد موفقیت آمیز اعمال روانی ، از نظر تفکر ، خلق و رفتار که منجر به فعالیتهای سازنده بر آورنده روابط با دیگران و توانایی سازش به تغییر و مقابله با ناملایمات می گردد ” تعریف شده است (کاپلان و سادوک.۱۳۸۷)

بر اساس دیدگاه های شناختی ، سلامت یا عدم سلامت روانی را به نحوه دریافت و تفسیر افراد از جهان یا به طور اخص محیط پیرامون وابسته دانسته اند ( سومرز فلانگان ۲۰۰۴) . بنابراین دیدگاه ها چگونگی تجربه واقعیت از طریق ادراک تعیین می شود . هر اندازه دریافت افراد از محیط پیرامون و انعکاس آن در ذهن به واقعیت نزدیکتر باشد . روابط افراد با محیط بیرونی و پیرامون و چگونگی واکنش آنها به حوادث و رویدادها منطقی تر و به واقعیت نزدیکتر باشند ، افراد منطقی تر و به سلامت روانی ایده آل نزدیکترند .

باز خورد فرد نسبت به خود ( بدون توجه به میزان خوش بینی یا بد بینی آنها) و دنیای اطراف در آسیب پذیری آنان به تنیدگی های روانی نقش بسیار مهمی ایفا می کند (وارنر.۲۰۰۰)[۲۲]

به طور مثال: از لحاظ شناختی ، احتمال وقوع حوادث و پیامدهای آنها در ذهن تاثیر چشمگیری بر میزان ترس و اضطراب اجتماعی دارد زیرا پاسخ های هیجانی انسان به گونه ای کلی متاثر از شناخت اوست که اغلب به عنوان تحریفهای شناختی عنوان می شوند که می توانند منجربه ایجاد سوء تفاهم در روابط بین فردی گردد از جمله اختلال های شایع روانی ( اضطراب و افسردگی ) می باشند (Davidh reickmann 2004)…(یونسی.۱۳۸۸)

۲۴-۲- نظریه های سلامت روان:

۱- نظریه فروید[۲۳]: به عقیده وی اکثر انسانها به درجات مختلف ” روان نژند” هستند و سلامت روانی یک آرمان است نه یک هنجار آماری ویژگیهای خاصی جهت داشتن سلامت روان ضرورت دارند نخستین ویژگی خود آگاهی است یعنی هر آنچه که ممکن است در ناخودآگاه موجب ایجاد مشکل شود ، بایستی خود آگاه شود و خود آگاه حقیقی امکان ندارند: مگر این که کنترل غیر ضروری و یا زیاد از حد ” من برتر ” در هم بشکند به نظر فروید خود آگاهی عنصر اصلی ( نه کافی) در داشتن سلامت روان است فروید بیگانگی منطق از علاقمندی ها عمودی را معیار نهایی سلامت روانی می داند. (گنجی ، ۱۳۸۸)

۲- نظریه یونگ[۲۴]: به نظر یونگ فرایند تفرد یکی از عمل موثر در سلامت روان است تفرد در ساده ترین شکل آن عبارت است از تمیز ( تشخیص) تدریجی من یا خود آگاهی از نا خودآگاهی ، طوری که فرد به تدریج بیشتر و بیشتر از افکار و انگیزه های منشعب شده از ناخودآگاه جمعی ، آگاه و هشیار شود البته تمیز نا خودآگاهی ، تنها نیمی از داستان تفرد است همزمان با این تغییر تدریجی بایستی نسبت های ناخودآگاه و خود آگاه روان دوباره با هم متحد و یک پارچه شوند این یک پارچه سازی مجدد ضروری است بنابر نظریه ی یونگ بالاترین و نهادی ترین اهداف بشر رسیدن به خود و تحقق خویش است و تنها از طریق مشارکت بی قید و شرط در هنر، مذهب و یا نمادی از این نوع می توان به تحقق خویشتن دست یافت.

۳- نظریه موری : به عقیده موری فرد سالم از ساختار روانی خویش آگاهی دارد انسان در عین این که بین نیازهای مختلفش تعارضی ندارد از انواع نیازها به نحو مقتضی استفاده می کند در شخص هنجار بین ” من برتر ” و ” من آرمانی ” فاصله خیلی زیاد نیست در انسان سالم به عقیده وی ابتدا نهاد ، سپس من برتر و آن گاه ” من” به ترتیب نقش عمده ای در کنترل رفتار ایفا می کنند و بر نظرات خردمندانه من و مواظبت ( من برتر) تکانه های نهاد می توانند به صورت قابل قبول ارضاء شوند به عقیده موری تمام انسانها با شدت و ضعف دچار عقده اند اما عقده ها اگر شدید و افراطی باشند منجربه ناهنجاری و بیماری فرد خواهند گشت از نظر وی ( تخیل و خلاقیت ) ۲- عامل مهم در سلامت روانی به شمار می آیند.(سید محمدی، ۱۳۸۸)

۴- نظریه آدلر[۲۵]: آدلر می گوید ” سلامت روان یعنی داشتن اهداف شخصی در زندگی ، داشتن فلسفه مستحکم و راسخ برای زیستن ، داشتن روابط خانوادگی و اجتماعی مطلوب و پایدار مفید بودن برای همنوعان ، داشتن جرات و شهامت و قاطع عمل کردن در جهت نیل به اهداف ، کنترل داشتن روی عواطف و احساسات داشتن هدف نهایی کمال و تحقق نفس پذیرفتن اشکالات و کوشیدن در جهت حل آنها با توجه به توانایی خود.(گنجی ،۱۳۸۸)

۵- نظریه فروم [۲۶]:فروم عقیده دارد که انسان دارای سلامت روان کسی است که عمیقاً عشق می ورزد آفرینشگر است ، قدرت تخیل و عقل و خرد را در درون خود پروانیده است خودش و جهان را به شکل عمیقی ادراک می کند احساسات پایدار و درستی دارد با جهان می پیوندد و در آن رشد می کند ریشه و اصالت دارد و حاکم بر سر نوشت خویش است انسان سالم دارای جهت گیری منطقی است یعنی تمام قدرت ها و استعدادهای بالقوه اش را در آن بکار می برد.

۶- نظریه مازلو [۲۷]: به عقیده مازلو افراد دارای سلامت روان ، نیاز های سطوح پایین را برآروده اند و دارای اختلال روان شناختی نیستند می دانند که هستند و به کجا می روند ادراک شان از واقعیات دنیای پیرامون صحیح است جهان را به صورت عینی درک می کنند خود انگیخته و طبیعی اند و عواطف خودشان را بدون رنجش دیگران و صادقانه عنوان می کنند این افراد نیاز به خلوت و استقلال رای دارند کنش آنها مستقل است تجارب عارفانه ( اوج ) را تجربه می کنند و همین تجارب ، منجربه اعتماد آنها و ایجاد احساس قدرت و قاطعیت در آنها می گردد .

۷- نظریه اسکینر[۲۸]: انسان سالم و سلامت روانی به اعتقاد اسکینر معادل رفتار منطبق با قوانین و مقرارت یک جامعه است و چنین شخصی هنگام رویاروی با مشکلات از طریق شیوه ” اصلاح رفتار ” برای بهبودی و به هنجار کردن رفتار خود و اطرافیانش سود می جوید و این کار را تا زمانی که به سطح نرمال و مورد پذیرش از جامعه برسد ادامه می دهد این شخص تأییدات اجتماعی بیشتری را به خاطر رفتار مناسب خود از محیط اجتماعی و بین فردی دریافت می کند.(قراباغی.۱۳۸۷)

۲۵-۲-حمایت اجتماعی :

انسان از بدو تولد، تا آخرین لحظات زندگی اش برای تأمین نیازمندیهایش به راهنمایی و حمایت دیگران نیازمند است. کودک نخستین تجارب اجتماعی خود را در کانون خانواده کسب می کند . نحوه برخورد با او ، پذیرش ، دوست داشتن و مساعدت کودک ، وی را برای ایفای نقش های اجتماعی و بر طرف ساختن نیازهایش یاری می دهد . ارتباط و پیوند افراد خانواده در سلامت روانی جسمانی شخصتأثیر به سزایی دارد به گونه ای که الگوهای رفتاری و سنی را بنیان نهاده و موجبات امنیت خاطر و بهره گیری از عزت نفس بالا را فراهم می آورد.

حمایت اجتماعی از جمله موضوعاتی است که مورد علاقه ی بسیاری از روانشناسان قرار گرفته است . برای نمونه کینگ[۲۹] ۱۹۸۵ ، کسلر[۳۰] و همکاران ۱۹۸۵ . اساس نظری این موضوع دیدگاه جرج کلی ( ۱۹۰۲ ) است که بر اهمیت پذیرش اجتماعی یا تأئید اجتماعی تأکید می کند و آن را در چگونگی مثبت یا منفی بودن خود پنداره افراد مؤثر می داند.

چندین مطالعه ی تحقیقاتی تأثیر منابع حمایتی چون مادر ، پدر و دوستان را بر عزت نفس و سلامت نوجوانان مورد تأئید قرار داده است (بیابانگرد،۱۳۸۲).

_تعریف حمایت اجتماعی:

حمایت اجتماعی عبارت است از ادراک فرد از اینکه مورد توجه و علاقه دیگران است. از دیدگاه آنان فردی ارزشمند است و چنانچه دچار مشکل و ناراحتی شود ، افراد مثل دوستان و همکاران به او یاری خواهند رساند. حمایت اجتماعی به احساس تعلق داشتن ، پذیرفته شدن ، مورد عشق و محبت قرار گرفتن اطلاق می شود . حمایت اجتماعی برای هر فرد یک ارتباط امن بوجود می آورد که احساس محبت و نزدیکی از ویژگی های اصلی این روابط است ( هاوس[۳۱]،۱۹۸۵).

دیدگاه های نظری در مورد حمایت اجتماعی :

در ارتباط با حمایت اجتماعی نظریات گوناگونی وجود دارد که برخی از آنها به ارتباط دوران کودکی با اعضا خانواده در سالهای اولیه تولد تأکید دارد . عده ای دیگر به ارتباط فرد و تماسهای اجتماعی او با شبکه اجتماعی[۳۲] در زندگی روزانه می پردازند و عده ای دیگر نیز هر دو ارتباط را در شکل گیری این مفهوم دخیل می دانند. در این جا به اختصار هر نظریه مورد بررسی قرار می گیرد.

– دیدگاه روان پویشی[۳۳]:

در نظام روان تحلیل گری ، مادر برای کودک ، معرف حمایت ، ایمنی ، عشق و تغذیه است در اوان تولد کودک از درک اشیاء عاجز است و از وجود خودش و دنیای خودش آگاه نیست . تحریک مثبت ، گرما و غذا را احساس می کند ، ولی هنوز آنها را از سرچشمه شان که مادر است باز نمی شناسد. گرما همان مادر است ، غذا همان مادر است. به اصطلاح فروید ، این یکی از حالتهای حاصل از خودشیفتگی است. وقتی که کودک رشد می کند و پرورش می یابد کم کم یاد می گیرد که اشیاء را آن طور که هستند ، درک کند ، پی می برد که مادر به هنگام غذا دادن او را تحسین می کند. همه این دریافتها به صورت تجربه، متبلور و ترکیب می شود : مرا دوست دارند . دوستم دارند برای اینکه قشنگ و قابل تحسینم . دوستم دارند برای اینکه مادر هم به من نیازمند است. به طور کلی به خاطر آنچه هستم ، دوستم دارند . یا اگر دقیقتر بگوییم ، دوستم دارند برای اینکه وجود دارم . کودک احتیاج ندارد برای محبوب بودن کوششی بکند ، عشق مادر ی بدون قید و شرط است . عشق مادری موهبت است ، آرامش است ، احتیاجی به تحصیل ندارد ، احتیاجی به شایستگی ندارد ( فروم،۱۹۶۰، ترجمه تبریزی،۱۳۶۱).

_در نظام اریکسون در مرحله اول ( اعتماد در برابرعدم اعتماد ) :

کودک معمولاً نخستین ارتباط را با مادر برقرار می سازد . او باید بتواند در کنار مادر احساس ایمنی به دست آورد ، یعنی این احساس را که مادر دائماً برای ارضای نیازهای وی در کنارش قرار دارد مراقبتهای منظم و محبت آمیز برای ایجاد احساس اعتماد در کودک ضروری است . اولین ارتباط عاطفی ، اگر خوب برقرار شود برای کودک یک ایمنی است که اعتماد به دنیای بیرونی را میسر می سازد احساس ایمنی شرط هر نوع پیشرفت بعدی است. در مرحله سوم بر حسب نظریه اریکسون ، تقویت شدن از سوی همسالان ، والدین و تشویقهایی که کودک در اولین کوششهایش دریافت می کند می تواند به کودک در تشکیل تصویری مثبت از خود و همچنین ایجاد یک شخصیت مستحکم کمک کنند . در دوره نوجوانی ، اگر نوجوان در محیطی مناسب قرار گیرد، ورود وی به یک سطح رشد یافتگی معتدل و رضایت بخش تسهیل می گردد. او در برابر چندین تناوب قرار می گیرد و اگر مورد تشویقهای بجا قرار گیرد می تواند بزرگسالی مستقل با اغماض ، دیگر دوست و با اخلاق شود.(برک،۲۰۰۱،ترجمه سید محمدی،۱۳۸۴).

دیدگاه یادگیری اجتماعی – شناختی [۳۴]:

نظریه پردازان یادگیری اجتماعی – شناختی به این عقیده رسیدند که بخش عمده تقویت در تجربه انسان ( دست کم پس از ( طفولیت ) ارتباط اندکی با نیازهای فیزیولوژیک و یا هیچ ارتباطی با آن ندارد . در عوض اکثر تقویت کننده هایی که برای افراد اهمیت دارند و تقویت اجتماعی پاسخهای تأیید کننده یا رد کننده سایر افراد هستند، تأیید بر این عقیده که تقویت کننده های عمده در تجربه انسان ماهیتی اجتماعی دارند – پذیرش ، لبخند ، آزار در آغوش گرفتن ، تحسین ، تأئید علاقه و توجه از سوی دیگران – اولین مفهوم از چند مفهومی است که این نظریه ها بدان مفاهیم نظریه های یادگیری « اجتماعی » هستند. در الگوی سرمشق گیری به نظر می رسد تأکید بر حمایت ابزاری و ملموس است .

_دیدگاه پدیدار شناختی[۳۵]:

مازلو حمایت اجتماعی را یک نیاز اساسی برای رشد هر فرد می داند . او مشاهده کرد که اکثر افراد نوروتیک دارای سطوحی از حس فقدان امنیت ، تعلق خاطر ، عشق و توجه به حرمت نفس می باشند و هر یک از این ویژگی ها و نیازها ارتباط تنگاتنگی با تکامل شخصیت و خود شکوفایی فرد دارد. به اعتقاد مازلو افراد وابسته به محیط اجتماعی خود هستند و بدین روش نیازهای اساسی خود را رفع می کنند. و به احساسات و نیات دیگران حساس هستند. همه اینها شرایطی را فراهم می کند که شخص بتواند استعدادها و توانائیهای بالقوه خود را شکوفا و به کمال برساند. لذا بر اساس نظریات مازلو افراد خود شکوفا نیاز اندکی برای حمایت اجتماعی دارند ، زیرا آنها متکی به خود بوده و منبع حمایتی مثبتی برای دیگران محسوب می گردند (مازلو،ترجمه رضوانی،۱۳۷۶).

_دیدگاه شناختی :

در نظریه شناختی ، برخی از پژوهشگران از جمله لازاروس[۳۶] ، فولکمن[۳۷] بر این باورند که تنیدگی به شناخت فرد از خود و محیط بستگی پیدا می کند . از سوی این پژوهشگران به دو راهبرد اشاره می شود که توسط فرد برای کاهش اثرات تنیدگی استفاده می شود. راهبردهای مشکل مدار و راهبردهای هیجان مدار، راهبرد های مشکل مدار جهتشان به طرف اداره و رویارویی با مشکل است. صورتی که راهبردهای هیجان مدار جهتشان به سوی بهینه سازی پریشانی هیجانی است.به علاوه راهبردهایی وجود دارد که از هر دو کنش مشکل مدار و هیجان مدار استفاده می کند حمایت اجتماعی یکی از این راهبردهاست . حمایت اجتماعی راهبردی است که از دو کنش سود می جوید و بدین ترتیب ناظر بر حمایت اطلاعاتی ، عاطفی و ابزاری است ( قلاتی، ۱۳۸۰ ).

_دیدگاه تحولی :

تأثیر حمایت اجتماعی ریشه در تئوری دلبستگی بالبی[۳۸] و راتر[۳۹] دارد که وجود ارتباط میان کودک و اطرافیان وی را در رشد تحولی ضروری می دانند.از جنبه ارتباط حمایت اجتماعی با تئوری دلبستگی می توان گفت که مراقب به عنوان پایگاه امنی است برای نوزاد تا به شیوه ی مؤثری درمحیط به کشف و دستکاری بپردازد که در نتیجه آن حسی از شایستگی و مو ثر بودن را در خود رشد دهد و از این طریق منابع بالقوه فشار زا را کمتر تهدید کننده تفسیر می کنند و منجر به ایجاد اطمینان و اعتماد در فرد و دیگران می شود ( منصور و دادستان ، ۱۳۸۰).

۲۶-۲-منابع حمایت اجتماعی :

منابع حمایتی شخص مواردی همچون خانواده ، دوستان و همسالان ، افراد آشنا و نزدیک معلمان و حمایت عمومی را شامل می شود . در دوره نوجوانی به خاطر ویژگی های مخصوص این دوره شکل نیاز حمایت اجتماعی پیچیده تر می شود . نوجوانان از یک طرف به خاطر نیاز به استقلال حمایت اجتماعی را طرد می کنند و از طرف دیگر شدیداً به آن نیاز مندند با این فشار درونی برای کسب استقلال ، نیاز به خصوصی برای جستجوی حمایت از منابع دیگر در آنها به وجود می آید. از این جاست که شکل روابط انها نیز تغییر می یابد و در بسیاری از موارد نگرانی هایی را برای والدین به وجود می آورد . این مسائل معمولاً نوجوانان را به طرف گروه همسالان و دوستان سوق می دهند و نیاز به دریافت حمایتی از طرف آن گروه ها بیشتر می شود. همسالان نقش عمده ای را در رشد روانشناختی و اجتماعی نوجوانان بازی می کنند تعامل با همسالان فرض هایی را برای یادگیری نحوه کنترل رفتار اجتماعی ، رشد مهارتهای مربوط به سن و علایق بوجود می آورد و باعث می شود نوجوان همسالان خود را در مشکلات و احساساتش سهیم بداند. همچنین نوجوانان در مقایسه با افراد کم سن و سال ، بیشتر به روابط همسالان وابسته اند زیرا در این دوره پایبندی به ارزشهای والدین به تدریج سست می شود و نوجوانان بیشتر به استقلال و متکی به خود بودن می اندیشند.علاوه بر خانواده ،دوستان، همسالان ، معلمان نیز از منابع حمایتی مهم به شمار می آیند که از دوران تحصیلات ابتدایی به عنوان یکی از شبکه های حمایتی وارد عمل می شوند . اگر چه طی دوره نوجوانی نیاز به کسب استقلال تا حدودی ارتباط نوجوانان را با معلمان نیز سست می کند و حتی موجب عصیانهایی بر علیه معلمان می شود ولی هرگز نیاز به حمایت ایشان از بین نمی رود.(میچل دمونت.مارک آ.۲۰۰۷).

۲۷-۲-ابعاد حمایت اجتماعی :

حمایت اجتماعی دارای دو بعد یا جنبه ی اساسی است :

الف ) جنبه ی ذهنی : بعد ذهنی حمایت اجتماعی به تصوری اطلاق می گردد که فرد از افرادی دارد که قادرند به طور مؤثر در مواقع درماندگی و ناچاری وی را مساعدت نمایند.

ب) جنبه ی عینی : بعد عینی یا بالفعل حمایت اجتماعی به میزان واقعی مساعدتها و همیاری های ارائه شده به فرد بستگی دارد . هر نوع تغییر ناگهانی یا بروز مصیبت در زندگی ، از جمله منابع فشاری است که ممکن است موجب پریشانی و نگرانی شخص شود.

جنبه ذهنی درمیزان عملکرد فرد تأثیر فراوانی دارد و یافته های پژوهشی حاکی از آن است که هر چه ذهنیت فرد در برخورداری از حمایت دیگران ( حمایت بالقوه ) بیشتر باشد،میزان پاسخهای موفقیت آمیزی که به فشارهای روانی و موقعیتهای بغرنج نشان می دهد ، بیشتر است . به عکس اگر فرد احساس کند که از حمایت اجتماعی کافی اطرافیان برخوردار نیست ، احتمالاً آمادگی کمتری برای مقابله با خطر از خود نشان می دهد و ممکن است به جای رویارویی با مسایل ، اجتناب متوسل شود ( هاینزمن.کاپلان.۱۹۸۸)

با توجه به بعد عینی حمایت اجتماعی، افراد مؤثر در مساعدت و یاری فرد تا حد زیادی از شدت فشار روانی می کاهد و فرد را به انطباق دوباره قادر خواهد ساخت. به عنوان مثال : ازدواج از جمله وقایعی است که سبب ایجاد فشار روانی مضاعف بر فرد می شود ، حضور شرکت افراد خانواده و دوستان در مجلس عروسی تا اندازه ای پذیرش نقش همسری و مسئولیت را برای عروس و داماد آسانتر می کند . همچنین مساعدت هایی که تا مدتها بعد از عروسی به زوج جوان از سوی اطرافیان به خصوص خانواده ارائه می شود . به میزان قابل توجهی از فشار روانی ناشی از تغییر زندگی و بار مسئولیتها می کاهد و آنها را قادر می سازد که با موفقیت و شرایط تازه انطباق لازم را به عمل آورند

۲۸-۲-سیستم های حمایت اجتماعی :

سیستم های حمایت اجتماعی مطابق با نظر کاپلان( ۱۹۹۶ )،عبارت است از واگذار کردن بخشی از ضروریات بین فردی به گروهی از افراد که قادرند در مواقع اضطراری حفاظتهای عاطفی و منابع حمایتی را برای افراد نیازمند مهیا کنند. بعلاوه مردم با فراهم کردن کمک ها ، منابع اطلاعات و آگاهیهای شناختی برای افراد نیازمند موجب افزایش توانایی آنان در مقابله با بحرانهای روحی می شوند. مطابق نظر کاپلان یک فرد به گروه های حمایتی متعددی در خانه ، محل کار و تفریحگاههای عمومی نیازمند ا ست. در سال (۱۹۹۶) به وسیله کاپلان نظریه مفیدی درباره ی اینکه چگونه خانواده به عنوان سیستم حمایتی عمل می کند ارائه شد. کاپلان می گوید : که خانواده به چند راه مختلف به عضو خود خدمت می کند، منبع ایدئولوژی و راهنما و واسطه ای در حل مشکلات ، خدمت عملی و راهنمایی صحیح پناهگاهی برای استراحت و رفع خستگی و به عنوان یک گروه کنترل و مرجع خانواده تاریخچه ای از چگونگی زندگی اعضا و ارتباط متقابل و طریقه متقابل با مشکلات زندگی رابرای اعضای خود تمهید می کند . به عنوان یک حلال مشکل برای تصمیم گیری در شرایط بحرانی کمک می کند و می تواند به عنوان نیروی قدرتمندی برای حمایت در برابر دگرگونی ها عمل نماید سیستم های حمایت اجتماعی در خانه و محل کار، افراد را در مقابله با استرس های محیطی یاری می رسانند و به عنوان سپر عمل می کنند.

محققان گاهی این سوال را مطرح می کنند که چرا سیستم های حمایت اجتماعی چنین اثرات مشخصی دارند و تحلیل کنونی پیشنهاد می کند که یکی از دلایل این است که اشخاص حمایت کننده اطمینان مجدد و پذیرش را به شخص عرضه می کنند ( شریفی درآمدی ، ۱۳۸۰ ) .

_افزایش حرمت نفس :

کار کردهای حمایتی و هویتی خود به صورتی کلی به آنچه که فرد پیرامون خود آموخته است اشاره دارد. فرد قادر است خود را موجودی ارزشمند و با کفایت قلمداد کند منابع مربوط به کارکرد حرمت نفس عبارتند از :

۱- دریافت اطمینان و تصدیق

۲- ارزشمندی تایید و تحسین

۳- ابراز احترام به فرد دریافت کننده حمایت

ساراسون[۴۰] (۱۹۸۷) ، ابعاد حمایت اجتماعی را به پنج دسته تقسم کرده است :

حمایت هیجانی

حمایت شبکه اجتماعی

حمایت عزت نفس

حمایت وسیله

حمایت اطلاعاتی

حمایت هیجانی : عبارتست از مهارت درکسب کمک از دیگران به هنگامیکه فشار روانی افزایش می یابد.

حمایت شبکه اجتماعی : موجب کاهش فشار روانی از طریق دسترسی به عضویت در شبکه به فراموش کردن مشکلات می گردد.

حمایت عزت نفس : بدین مفهوم است که دیگران به فرد بقبولانند قابلیت های ویژه ای دارد .

حمایت وسیله ای : عبارتست از دسترسی به منابع مالی و خدماتی ، زمانی که فرد برای سازگاری با رویدادهای فشار زای روانی بدانها نیاز دارد .

حمایت اطلاعاتی: ارائه اطلاعات برای درک رویدادهای فشار زای روانی(سارا سو[۴۱]ن، ۱۹۸۷).

فلتون و بری (۱۹۹۲ ) می خواستند بدانند که آیا تغییر در منشاء حمایت فرزندان باعث تغییر در دسترسی به حمایت اجتماعی و رضایت مندی از آن می شود.

نتایج نشان می دهد که گر چه عموماً دسترسی به حمایت اجتماعی با ارزش است لیکن برخورداری از حمایت عزت نفس به مراتب سودمند تر است به ویژه اگر منشأ آن خارج از خانواده باشد.(کشاورز هدایتی. ۱۳۸۸)

کاپلان ( ۱۹۹۸۱ ) معتقد است که به هنگام افزایش فشار روانی ، اشخاصی که از حمایت اجتماعی بالایی برخوردارند علائم افسردگی در آنان دیده نمی شود و بنابراین حمایت اجتماعی با افزایش درک صریح از رویدادهای روانی فشار زا باعث کاهش تأثیر فشار روانی می شود.(کاپلان ، ۱۹۹۶،ترجمه پور افکاری ، ۱۳۸۰ ).

_عوامل فردی و اجتماعی حمایت اجتماعی:

اکنون تقریباً مسلم شده است که حمایت اجتماعی یکی از عوامل بسیار مهم در سلامت روانی نیز هست . در طی بیست سال گذشته مجموعه ای از اطلاعات و داده ها پیوند حمایت اجتماعی نسبت به سلامتی را جمع آوری کرده اند . تحقیقات نشان می دهد که ارتباط قابل توجهی بین سطوح پایین حمایت اجتماعی و میزان بروز بیماریها و مرگ و میر وجود دارد. پیوند مکانیزم های مطرح شده نسبت به سلامتی بر پایه روانشناختی است. یعنی اینکه حمایت اجتماعی ممکن است با بیشتر وضعیتهای عاطفی مثبت احساس تعلق صمیمیت ، خود ارزشی ، و افزایش حس کنترل در ارتباط باشد. وضعیتهای روانشناختی مثبت مشتق شده از حمایت اجتماعی ممکن است رفتار های سلامت را افزایش دهدیا ممکن است مانع واکنشهای فیزیولوژیکی آسیب زای مرتبط با وضعیتهای روانی منفی شوند . تحقیقات نشان داده اند زنانی که از حمایت اجتماعی کمتری برخوردار بوده اند نسبت به مردانی که از حمایت بیشتری برخوردار بودها ند طول عمر کمتری داشته و آمادگی بیشتری برای ابتلا به بیماری از خود نشان داده اند . البته حمایت اجتماعی نیز برای ادراک فرد از محبت و حمایت خانواده ، دوستان و اطرافیان در مقابل استرس و مشکلات زندگی اطلاق می شود . افرادی که حمایت اجتماعی بیشتری دریافت می کنند درد کمتری را متحمل شده و کمتر به بیماری مبتلا می شوند .

۲۹-۲-طبقه بندی حمایت اجتماعی و انواع آن :

کوب[۴۲] ۱۹۷۶ حمایت اجتماعی را به عنوان اطلاعاتی تعریف کرده است که باعث می شود افراد به این اعتقاد پیدا کنند که می بایستی مورد مراقبت قرار بگیرند و دوست داشته باشند ، مورد احترام قرار گرفته وبه آنها ارزش داده شود و متعلق به یک شبکه اجتماعی بوده و این ارتباط نیز دو طرفه می باشد. این سه نوع اطلاعات فرد را با انواع مختلفی از حمایت اجتماعی مواجه می کنند ،حمایت ازحرمت نفس ، ارزشمند شدن و حمایت عاطفی وحمایت از طرف جامعه.

شی فر [۴۳]، کوین[۴۴] و لازاروس ( ۱۹۸۱ ) سه محور را برای حمایت اجتماعی بر شمرده اند .

۱- حمایت اجتماعی هیجانی یا عاطفی که در برگیرنده صمیمت و به دست آوردن آن در روابط بین فردی است .

۲- حمایت عینی یا ملموس که کمک مستقیم و قابل لمس در ارتباط با امکانات و خدمات می باشد .

۳- حمایت اطلاعاتی : که در برگیرنده راهنماییها با اطلاعات و راه حلهایی است که یک شخص در ارتباط با مشکل خود به آن نیاز داشته و پسخوراندی به رفتار می باشد(قلاتی ،۱۳۸۰).

بر کمن[۴۵]( ۱۹۸۶ )، بیان می کند که حمایت اجتماعی به دو نوع اساسی ساختاری و کارکردی تقسیم می شود . حمایت ساختاری معمولاً به جنبه عینی حمایت اشاره دارد و در برگیرنده ارتباطات اولیه و اساسی می باشد . از قبیل تأهل ، عضویت در گروه ها ، دلبستگی ،علایق و غیره – حمایت کارکردی شامل کار کردهای مثل حمایت اطلاعاتی و ابزاری و محترم شمردن فرد ، صمیمت در روابط اجتماعی ، میزان و مکان دسترسی به فرد مذکور در زمان معین و مورد نیاز را در بر می گیرد .

وان[۴۶] ( ۱۹۹۶ ) اعتبار افتراقی چهار نوع حمایت اجتماعی ( اطلاعات ، عاطفی ، ملموس و رفاقت) را مورد بررسی قرار داد. نتایج حاکی از تأثیر حمایتهای اجتماعی بر عوامل متعددی بود. نتایج قطعی و مهمی از اینکه چه افرادی این حمایتها را بوجود می آورد در دست است. تجزیه و تحلیل داده ها یک همبستگی میان اعضای خانواده وا نواع حمایت اجتماعی را نشان می دهد. (یار احمدی ،۱۳۷۸).

کاپلان و هاینزمن (۲۰۱۰) حمایت اجتماعی را یک مفهوم چند بعدی می دانند که شامل دو بخش است:

۱- حمایتی که در عمل دریافت شده است. که خود به سه نوع حمایت قابل تقسیم اند:

۱- حمایت آگاهی دهنده ۲- حمایت عاطفی و ۳- حمایت ابزاری

۲- حمایت در دومین  قسمت به منابع حمایتی اشاره دارد: ۱- خانواده ۲- دوستان ۳- غریبه ها ۴- حیوانات.

کوهن[۴۷] (۲۰۰۹) برای توضیح نقش های دفاعی حمایت های اجتماعی دو نوع الگو را شناسایی کرده است:

۱- اولین الگو به نام «الگو عامل موثر بنیادی» شناخته می شود و فرض را بر این می گیرد حمایت اجتماعی بدون در نظر گرفتن تجارب واقعی رویدادهای استرس آور، یک موقعیت کلی مثبت را به فرد می دهد.

۲-الگوی دوم به عنوان «الگو عامل موثر بازدارنده استرس» تعریف می شود و فرض را بر این می گرد که داشتن حمایت اجتماعی مناسب تاثیر استرس را روی سلامت فرد تعدیل (کاهش) می کند. (میچل دمونت.مارک آ.۲۰۰۵)

دیویدسون و نیل[۴۸] حمایت اجتماعی را به ۴ طبقه کلی تقسیم نموده اند:

۱- حمایت اطلاعاتی ۲- حمایت ابزاری ۳- حمایت معاشرت اجتماعی ۴- حمایت عزت نفس(بخشایی.۱۳۸۷)

راتوس [۴۹](۲۰۰۸)معتقد است حمایت اجتماعی از پنج طریق عمل می کند:

۱- توجه عاطفی: شامل گوش دادن به مشکلات افراد و ابراز احساسات همدلی، مراقبت، فهم کردن و قوت قلب دادن؛

۲- یاری رسانی: یعنی ارائه حمایت و یاری که به رفتار انطباقی می انجامد.

۳- اطلاعات: ارائه توصیه و راهنمایی جهت افزایش توانایی مقابله ای افراد.

۴- ارزیابی: ارائه پسخوراند از سوی دیگران در زمینه عملکرد منجر به تصحیح عملکرد.

۵- جامعه پذیری: دریافت حمایت اجتماعی معمولاً بواسطه جامعه پذیری به وجود می آید. در نتیجه اثرات سودمندی به دنبال دارد.

روک واتیارد[۵۰](۲۰۰۹)حمایت اجتماعی را دارای دو شکل می دانند:

حمایت اجتماعی عاطفی

۲- حمایت اجتماعی ابزاری

_حمایت اجتماعی عاطفی: را می توان ایجاد نوعی رابطه صمیمی و محبت آمیز با دیگر افراد دانست. مثل خانواده؛

_حمایت اجتماعی ابزاری: ارائه خدمات، کمک در انجام فعالیت ها، دادن پول و سایر کمک هایی است که از افراد دیگر به فرد می گردد.

اعضای خانواده به عنوان مهم ترین منبع حمایت ابزاری به شمار می آیند در حالی که دوستان معمولاً کمتر چنین کمکی را فراهم می کنند. از سوی دیگر حمایت عاطفی هم از طرف اعضاء، خانواده و هم دوستان بروز می کند.(روک و ایتارد.۲۰۰۰)

۳۰-۲-مهارتهای مقابله ای :

مهارت های مقابله ای، فنونی هستند که افراد در مواجهه با رویدادهای تنش زا به کار می گیرند. توانایی کنترل و تسلط بر موقعیت می تواند در افزایش توانمندی مهارت های مقابله ای موثر باشد و اثرات مخرب تنیدگی بر سلامت جسمانی و روانی جلوگیری کند. گاهی فرد می تواند افکاری را که درباره رویداد تنش زا دارد، تحت کنترل داشته باشد. که به آن کنترل شناختی گفته می شود. در مواردی کسب اطلاعات بیشتر درباره موقعیت تنش زا می تواند کمک کننده باشد. البته گذشته از این مهارت ها افراد می توانند در راستای پیشگیری از پیامدهای جسمانی و روانی تنیدگی، آموزش مهارت های مقابله ای را یاد بگیرند. آموزش مهارت های مقابله ای شامل آموزش مجموعه ای از روش های شناختی و رفتاری متعددی است که در جریان آن با هدف کمک به فرد آموزش داده می شوند تا بدین ترتیب فرد بتواند در بسیاری از موقعیت ها سازش لازم و سلامت روان را به دست آورد (دیماتئو ۱۹۹۱/ ترجمه موسوی).

– لازاروس (۲۰۰۰) مهارت های مقابله ای را به شرح زیر خلاصه می کند:

۱- کاهش آسیب ناشی از شرایط محیطی

۲- تحمل کردن حوادث یا واقعیت های منفی و یا تطبیق دادن خود با آن

۳- حفظ تصویر ذهنی مثبت

۴- حفظ تعادل احساسی و عاطفی

۵- حفظ روابط رضایت بخش با دیگران

پاسخ های مقابله ای می توانند سه نتیجه به بار آورند:

۱- حفظ شرایط احساسی حال حاضر

۲- ادامه دادن فعالیت های روزمره که تحت تاثیر محرک تنش زا با وقفه روبرو شد است

۳- احساس توانمندی روانی

– مقابله یا مدارای موثر برای رویارویی با علت محرک های تنش زا از چهار جزء اولیه تشکیل می شود:

۱- راهبردهای موثر مقابله و مدارا

۲- پردازش اطلاعات

۳- اصلاح رفتار

۴- رسیدن به راه حل های صلح آمیز و آرامش بخش (تسکین دهنده های فوری)

دیدگاه های نظری درباره مهارتهای مقابله ای :

درباره مقابله دیدگاه های نظری متفاوتی مطرح شده است که می توان از آنها موارد زیر را مورد مطالعه قرار داد:

– دیدگاه فرایدنبرگ و لویئس (به نقل از لازاروس ۱۹۹۳):

فرایدنبرگ و لویئس با تعریف مقابله به عنوان مجموعه ای از اعمال شناختی و عاطفی که در پاسخ به مسایل ویژه ای به کار برده می شود سه سبک مقابله ای را مطرح کرده اند که (۱۹۸۴) بر اساس نظریه لازاروس عبارتند از:

– سبک های بارور – مراجعه به دیگران و – سبک های نابارور (ناکارآمد)

این ۳ نوع سبک از هیجده (۱۸) نوع راهبرد تشکیل شده اند.

الف: سبک بارور: اجزا سبک بارور هشت راهبرد مقابله ای است.

۱- حمایت اجتماعی: گرایش در میان گذاشتن مشکل با دیگران و جلب حمایت آنان به عنوان یکی از راه های کنترل کردن می باشد.

۲- تمرکز بر حل مشکل: یک راهبرد مساله مدار می باشد که طی آن به طور منظم به بررسی مساله پرداخته می شود و با در نظر گرفتن دیدگاه های گوناگون با مشکل برخورد می شود.

۳- سخت کوشی و موفقیت: این راهبرد توصیف کننده تعهد، بلند پروازی و تلاش زیاد می باشد.

۴- تفریحات فیزیکی: منظور انجام فعالیت های ورزشی و داشتن آمادگی جسمانی برای برخورد مناسب با مشکل می باشد.

۵- راه های آرام بخش: این راهبرد بیشتر به جهت آرام ساختن و (Relaxeition) است تا پرداختن به فعالیت های تفریحی و بدنی

۶- حفظ تعادل خاطر: این راهبرد بیانگر ایجاد یا حفظ آرامش اطمینان به خود توانایی فرد برای مقابله با مشکل

۷- تقویت رابطه با دوستان: حاکی از یک ارتباط صمیمی خاص می باشد.

۸- تمرکز بر جنبه های مثبت (مثبت اندیشی): یعنی داشتن نگاهی مثبت و توجه به ویژگی های مثبت یک رویداد. (تا تمرکز بر بد اندیشی و ایجاد انرژی منفی)

– ب: سبک نابارور: مترادف سبک مقابله ای ناکار آمد (غیر مفید/ بی اثر)می باشند و از هشت راهبرد زیر تشکیل شده است:

۱- نگرانی: بیانگر اهمیت دادن به آینده و به طور کلی خوشبختی در آینده به طور خاص می باشد.

۲- حفظ تعلق خاطر: اهمیت دادن به ارتباط با دیگران به ویژه به آن چه که دیگران به آن فکر می کنند می باشد.

۳- تفکر آرزومندانه: امیدواری به گرفتن یک نتیجه مثبت

۴- کنار نیامدن (اجتناب دوری کردن): این راهبرد نشان دهنده دور شدن از مشکل و تسلیم شدن در برابر آن است.

۵- کاهش تنش: فرد از راه تخلیه هیجانی و کاهش تنش سعی می کند احساس بهتری داشته باشد .

۶- کناره گیری (خودداری): دوری کردن و کناره گیریفرد از جمع و دیگران و مخفی نگه داشتن مساله در خود و عدم ابراز آن به کسی

۷- سرزنش خود: فرد خود را مسئول بروز نگرانی و مشکل می داند.

– ج: سبک مراجعه به دیگران: بیانگر مراجعه فرد به اشخاص دیگر جهت مساعدت و یاری خواستن از آن هاست و شامل چهار راهبرد است دیگران شامل همسالان، متخصصان، والدین و نیروهای معنوی / الهی می باشند.(عرفانی.۱۳۸۷)

۱- راهبرد جستجوی حمایت اجتماعی: گرایشی است برای در میان گذاشتن مشکل شخصی با دیگر افراد و جلب حمایت آنان جهت کمک به وی

۲- حمایت معنوی: نشان دهنده اعتقاد به خدا، دعا و نیایش کردن، توکل، امدادهای الهی و کمک گرفتن با این نیروی مذهبی است.

کمک حرفه ای[۵۱]: در این راهبرد فرد از اشخاص حرفه ای و متخصص آن حیطه خاص کمک می گیرد. (مثل کمک از وکیل برای جلب رضایت / کمک از دبیر ریاضی برای تقویت درسی)

اقدام اجتماعی: عملی است که فرد طی آن دیگران را است مشکل خویش مطلع می کند.

دیدگاه لازاروس ،فولکمن (۱۹۸۴) :به اعتقاد لازاروس ، فولکمن راهبردهای مقابله ای که به صورت آگاهانه صورت می گیرند؛ سه کار عمده برای افراد دارند:

الف: فراهم نمودن اطلاعات مورد نیاز در رابطه وی با محیط

ب: پردازش نمودن اطلاعات

ج: حفظ استقلال و آزادی عمل در به کارگیری مهارت ها

بر طبق این دیدگاه تصور و برآورد افراد از رویدادها، از خود رویدادها اهمیت بیشتری دارند. (نه رویداد محیطی و نه پاسخی که فرد خواهد داد) هیچ یک نمی توانند استرس را تعیین نمایند، بلکه ادراک فرد از موقعیت است که استرس و شدت (مقدار سختی) آن را تعیین می کند. این ادراک شامل (آسیب ها، تدابیر، تهدیدها و حالات بالقوه) و توانایی ادراک شده فرد برای مقابله با آنهاست.

۳- نوع ارزیابی توسط فرد هنگام سنجش یک واقعه (رویداد) صورت می گیرد (لازاروس ، فولکمن):

– الف): اولیه: یعنی فرد رویداد معینی را فشار زا بداند (تلقی کند) یا خیر.

– ب): ارزیابی ثانویه: این ارزیابی شامل بررسی تمهیدات مقابله ای در دسترس می باشد که طی آن به سه سوال پاسخ داده می شود: اول این که چه راه هایی در برابر فرد گشوده است؟ دوم این که چقدر احتمال دارد که بتوان راهبردهای لازم را برای کاهش استرس به طور موفقیت آمیزی به کار گرفت؟ و سوم این که آیا این رویکرد مورد استفاده موثر است و در کاهش پیامدهای تنشی موثر هست یا خیر؟

– ج): ارزیابی مجدد: در این نوع ارزیابی فرد به وفور سعی می کند ارزیابی های خود از موفقیت تغییر داده و اصلاح کند و به محض آن که اطلاعات جدیدتری دریافت کند، ارزیابی دیگری را به عمل می آورد، با این حال ارزیابی مجدد موثر نیست بلکه گاهی اثرات، کاهنده و زیانبار دارند.

دیدگاه آنتونوفسکی: از نظر آنتونوفسکی (۱۹۸۷) مقابله داری سه جزء عمده و مرتبط با هم است و مقابله کار ساز مستلزم استفاده از این سه عامل است

۱- خرد پذیری: ارزیابی دقیق و عینی از موقعیت پیش آمده با عامل روانی تنش زا می باشد.

۲- انعطاف پذیری: دسترسی داشتن به مجموعه ای از راهبردها جهت فایق آمدن بر مشکل

۳- دوراندیشی: توانایی پیش بینی پیامد راهبردهای گوناگون است.

او در پژوهش های خود پی برد که حس انسجام یک منبع عمومی مقاومت است زیرا این جهان بینی می تواند به نحوی از تاثیرات رویدادها جلوگیری نماید (موانعی که فرد بسیار وخیم و شدید تلقی می کند.)

به اعتقاد آنتونوفسکی (۱۹۸۷) حس انسجام از سه سازه اصلی برخوردار است:

۱- حرکت پذیری: توانایی معنی دادن به زندگی

۲- کنترل پذیری: کنترل موقعیت های فشار زا

۳- معنادار بودن: ارزشمند شمردن درگیری با مشکلات

– برای اولین بار در سال ۱۹۸۲ م بلینگر و موس پاسخ های مقابله ای را بر اساس روش مقابله دسته بندی کردند.

موس و بلینگر به دو روش مقابله (فعال / اجتنابی) اشاره کرده اند که هر یک شامل پاسخ های رفتاری و شناختی است که بدین ترتیب ۴ نوع مقابله را تشکیل می دهند:

۱- مقابله شناختی فعال: توجه فرد به جنبه های مثبت یک مساله

۲- مقابله رفتاری فعال: کمک خواستن از دیگری

۳- مقابله شناختی اجتنابی: فرد به طور موقت فکر کردن به مشکل را کنار می گذارد و یا معنای موقعیت را تغییر می دهد.

۴- مقابله رفتاری اجتنابی: به صورت انجام فعالیت هایی (مانند ورزش) جهت فرار کردن از معضل پیش رو.

با در نظر گرفتن روش های اجتنابی و فعال در ترکیب ویژه ای از مساله مداری و هیجان مداری هشت پاسخ مقابله ای به وجود می آید.

 

 

 

 

 

 

اجتنابی فعال روش های متمرکز بر
شناختی رفتاری شناختی رفتاری مساله
شناختی رفتاری شناختی رفتاری هیجان

پس به طور کلی بلینگر و موس(۲۰۰۷) ارزیابی و مقابله را در سه زمینه مختلف یعنی: مقابله متمرکز بر ارزیابی، متمرکز بر مساله و متمرکز بر هیجان سازمان بندی کرده اند.

۱-۱- مقابله متمرکز بر ارزیابی: شامل اقداماتی است که در جهت درک موقعیت، تحلیل منطقی و شناخت آن صورت می گیرد.

۲-۱- مقابله متمرکز بر مساله: این نوع مقابله سعی در تغییر و یا حذف مشکل دارد، بنابراین با پیامدهای عینی و محسوس یک مشکل، ارتباط دارد تا خود موقعیت (مشکل).

۳-۱- مقابله متمرکز بر هیجان: پاسخ هایی را شامل می شود که حذف آن ها (رفلکس ها) کنترل هیجان های برانگیخته شده توسط عامل مشکل یا تنش زا می باشد.

– دیدگاه موس و اسکافر (۱۹۹۷): موس و اسکافر به چهار نوع راهبرد مقابله اشاره کرده اند:

۱- مقابله رویارویی رفتاری: جستجوی راهنمایی و هدایت، انجام عمل به طور صحیح برای بررسی مستقیم یک موقعیت است نتیجه آن.

۲- رویارویی شناختی: تحلیل منطقی، ارزیابی مجدد، پذیرش واقعیت محیطی و بازسازی آن برای یافتن راه های مساعد و مفید

۳- مقابله رفتاری اجتنابی: جستجوی شقاق های پاداشی، تخلیه هیجانی (کاتارسیس) و انجام رفتارهای کاهش دهنده استرس مثل رفتارهای سوق دهنده به سوی خوردن غذا یا ترکیبات آرامش بخش

۴- مقابله اجتنابی شناختی: واکنشی هدفدار در افکار و کم کردن شدت یک بحران یا نتایج آن، پذیرش موقعیت البته با این فرض که قابل تغییر نیست.

– دیدگاه آلتمایر و ورندال: در دیدگاه ورندال و آلتمایر(۲۰۰۷) دو تمایز عمده در فرایند مقابله مطرح می باشد که عبارتند از:

۱- مقابله مساله مدار و هیجان مدار که به ویژگی های فردی مانند خودکار آمدی مربوط است مقابله مساله مدار بر عامل فشار آور متمرکز است در حالی که مقابله هیجان محور به شخص امکان می دهد پیامدهای هیجانی متعاقب مشکل را کنترل کند.

۲- تمایز بین منابع مقابله و پاسخ های مقابله، منابع مقابله آن چه که در دسترس فرد است اما پاسخ های مقابله، اعمالی هستند که به طور عملی در شرایط خاص به کار گرفته می شوند.

– دیدگاه لانگ و اسکات: اسکات و لانگ(۲۰۰۶) شیوه های مقابله را به دو نوع (درگیر شدن، و درگیر نشدن) تقسیم می کنند.

۱- مقابله درگیر شدن: تلاش های فعالی را می طلبد که هم برای کنترل پدیده های مشکل مدار و هم هیجان مدار به کار می رود چون این نوع مقابله تحت تاثیر موقعیت است، ثبات کمتری دارد.

۲- مقابله درگیر نشدن: این نوع مقابله، شامل راهبرد هیجان مدار است، زیرا کمتر متاثر از عوامل موقعیتی است مانند: تفکر آرزومندانه، این نوع مقابله ثبات متوسطی دارد.

– دیدگاه کارور و شیرز[۵۲]: (۱۹۸۹) مقابله را به چهار دسته کلی تقسیم می کنند و هر نوع از چندین زیر محور تشکیل شده است:

۱- مقابله فعال: تلاش جهت غلبه بر مشکلات و در مسیر حل مشکلات (به طور صرف) به کار گرفته می شود.

۲- مقابله برنامه ریزی: به منظور اتخاذ روش های مشخص و منظم انجام کارها، مراحل حل مسئله و انتخاب بهترین راه حل، تلاش و تفکر دقیقی صورت می گیرد.

۳- جلوگیری از مقابله عجولانه با مشکل: انجام هر اقدامی تا شرایط مساعد و زمان مناسب به تعویق انداخته می شود.

۴- جلوگیری از فعالیت های مزاحم: توجه شخص به مسئله اصلی است و فعالیت ها و افکار نا مربوط کنار گذاشته می شوند.

۵- جستجوی حمایت اجتماعی ابزاری: درخواست راهنمایی از دیگران در مورد مشکل و پرس و جو از کسانی که تجارب مشابه با فرد داشته اند.

ب) مقابله هیجان مدار: برای متعادل ساختن عواطف، هیجانات، کنترل واکنش های هیجانی صورت می گیرد و شامل موارد زیر است:

۱- روی آوردن به مذهب

۲- جستجوی حمایت عاطفی و اجتماعی

۳- تفسیر مجدد مثبت: کنترل هیجانات ناخوشایند

۴- پذیرش: پذیرش و قبول واقعیت ها

۵- انکار: هر شکل یا رویداد پیش آمده مورد انکار قرار می گیرد.

ج- مقابله ناکارآمد و کمتر موثر: مجموعه ای از شیوه های مقابله ای می باشد که به عنوان روش های ناکارآمد برای تغییر شرایط یا بهبود عواطف و هیجانات شدید موقعیتی در نظر گرفته می شوند شامل چند طریق جهت مقابله هستند:

۱- انحراف فکر از مساله به فعالیت های دیگر: نبود درگیری ذهنی

۲- نبود درگیری رفتاری: عدم تلاش برای انجام امور و رسیدگی جهت دستیابی به اهداف

۳- تمرکز بر جوانب عاطفی و ابراز (بیان) آن ها: آشفتگی عاطفی و احساس تحلیل انرژی روانی زیاد

د) پاسخ مقابله غیرموثر: شامل موارد زیر است:

۱- تکانش وری: به صورت از دست دادن صبر و شکیبایی، تصمیم گیری عجولانه (سریع) و عمل کردن حتی به رغم داشتن اطلاعات کافی و درست.

۲- تفکر خرافی: شامل پاسخ هایی مانند این تصور که صحبت کردن در مورد موقعیت، از وقوع آن جلوگیری می کنند.

۳- تفکر آرزومندانه: تفکراتی مثل امید داشتن به وقوع معجزه، آرزوی تغییر شرایط

۴- تفکر های منفی: توجه و تمرکز بر نقاط ضعف و علل های منفی برای حوادث منسوب کردن

استفاده از دارو، دخانیات، الکل و مواد مخدر جهت منحرف کردن ذهن از مساله

۳۱-۲- ارزیابی سبک های مقابله ای:

واکنش ما آدمیان به رویدادها و مسایل واقع شده در طول عمر تحت تاثیر نحوه ارزیابی هر کس از آن رویداد و روش و نوع مقابله ای می باشد که در چنین موقعیت های بستگی دارد.

بنابراین می توان چنین گفت: هر پدیده که بتواند نحوه ارزیابی افراد و دیدگاه ذهنی شان را تحت تاثیر خود قرار دهد و یک سری روش های خاص مقابله را در اختیارشان قرار دهد، باعث تغییر در نحوه ادراک اشخاص از میزان شدت و تنش زا بودن این وقایع و نیز نوع و نحوه واکنش به حوادث و رویدادهای ناخوشایند می گردند.(اصلانی ،۱۳۸۸)

این واقعیت ها و بحران های به ظاهر شدید یا ندرتاً لاینحل و نحوه چگونگی مقابله با آن و رابطه خاص مشکلات با سلامت روانی تامل و کنکاش در این حیطه را بیشتر نمایان می سازد.

به نظر موس و بلینگر(۲۰۰۷) تفاوت نوع واکنش مقابله ای به موقعیت های پیش آمده متکی است. مقابله مساله مدار در موقعیت هایی که می توان کارهای سازنده انجام داد به کار می رود و مقابله هیجان مدار معمولاً پس از رویدادهایی به کار برده می شوند که نمی توان تغییرشان داد.

با این وجود در بیشتر موارد برای مقابله موثر و طولانی مدت، هر دو رویکرد مساله مدار و هیجان مدار ضروری است هر چند برخورد با جنبه عاطفی یک مشکل ممکن است خیلی مهم باشد اما کوشش های هیجان مدار با واقعیت مشکل (اصل مساله) برخورد نکرده و راه حل دراز مدتی برای آن فراهم نمی سازند(.بومینگ.جینگان.۲۰۰۹)

۳۲-۲-تفاوت های فردی در سبک مقابله ای:

دو دیدگاه کلی در مورد این که تفاوت های فردی چگونه (به چه صورتی) شیوه مقابله به کار رفته را تحت تاثیر قرار می دهد وجود دارد:

الف) دیدگاهی که معتقد است هر شخصی سبک های مقابله ای ثابتی (مخصوص خود) دارد و هنگام رویارویی با حوادث (مشکلات) روش مقابله جدیدی را به کار نمی برند بلکه آن نوع مقابله هایی که در طول زمان در وجود شان ثابت شده و شکل گرفته خواهند گرفت.

ب) دیدگاهی است که مقابله را یک فرایند پویا در نظر می گیرد که در تعامل با موقعیت ها تغییر می یابد دیدگاهی که سبک های مقابله ای دانسته و فرد را با یک روش پاسخ دهی ثابت در نظر می گیرد و منکر اینست که فرد بتواند به صورت انعطاف پذیر و آزادانه پاسخ دهد. اما با در نظر گرفتن مقابله به صورت فرآیندی تعاملی و پویا، در شرایط مختلف مواردی مثل شرایط به وجود آورنده استرس، خصوصیات شخصیتی، اجتماعی و روان شناختی اشخاص از اهمیت قابل ملاحظه ی برخوردار می شود. (لازاروس و فولکمن ۱۹۸۵). بنابراین منابع تفاوت های فردی (خلق / جنسیت، ویژگی های شخصیتی و منابع روان شناختی اش باید در نظر گرفته شوند.

بعضی افراد به خاطر داشتن شرایط و خصوصیات خاص شخصیتی شان، راحت تر و بهتر با موانع زندگی خود مقابله می کنند و خصلت های خاص فردی شان بر انتخاب سبک های مقابله به کار گرفته از جانب آن ها تاثیر می گذارد.

دیماتئو ۱۹۹۱و مری و کوباسا ۱۹۸۲ معتقدند که این ویژگی های خاص شخصیتی مقاوم بودن است این ویژگی ها سه عضو در هم تنیده دارند:

۱- تعهد: داشتن اعتقاد به آن چه انجام می دهد و اهمیت و ارزش مند دانستن خود.

۲- کنترل: اعتقاد به این که می تواند بر وقایع زندگی اش تاثیر بگذارد.

۳- چالش انگیزی: این باور که دگرگونی و تغییر در جریان زندگی عادی است باید آن را یک فرصت جهت پیشرفت و ترقی به حساب آورد تا یک تهدید برای امنیت و آسایش خاطر.

– یک ویژگی موثر و بنیادی دیگر خودکار آمدی است که بر سبک مقابله اثر دارد. افرادی که خودکار آمدی بالایی دارند در مقابله با وقایع فعال تر و موثرتر هستند. در حالی که افراد دارای خودکار آمدی پایین اند، کمتر فعال هستند و بیشتر تمایل به اجتناب از موقعیت مشکل ساز دارند.

– متغیر خوش بینی نیز از ویژگی های شخصیتی است که از نظر (کارور و شی یر ۱۹۸۹) به عنوان پیش بینی کننده مهم در تلاش های مقابله ای است و این افراد (خوش بین) بیشتر از مقابله مساله محور (مساله مدار) استفاده می نمایند.

بخش دوم: پیشینه پژوهش

۳۳-۲-پژوهشهای داخلی :

۱) در بررسی مقابله های دینی در افرادمعتادو عادی (سالم) که توسط هاجر پهلوانی و بهروز دولت شاهی در سال۱۳۸۷ صورت گرفت ،نتایج نشان می دهد افراد معتاد در مقایسه با افراد غیر معتاد به طور معنی داری کمتر از روش های مقابله دینی استفاده می کنند. بین متغیر سن این افراد و میزان تحصیلات آن ها با نوع راهبرد مقابله به کار برده توسط این اشخاص وجود رابطه تایید شد. هر چه افراد مسن تر بودند بیشتر از مقابله کارآمد و مذهبی (دینی) استفاده می کردند درعین حال نحوه مقابله کاربردی در افراد بی سواد و افراد با تحصیلات دیپلم و بالاتر متفاوت بود. در نتیجه داشتن باورهای دینی در برخورد با موقعیت های تنش زا در زندگی باعث تخفیف تاثیرات فشار زای ایجاد شده گردیده و شخص را از مصرف کردن مواد یا پناه بردن به انجام الگوهای نامناسب رفتاری باز می دارد. البته نه تنها گرایش دینی داشتن عاملی دفاعی در برابر گرایش به سمت مواد داشتن است بلکه به نظر می رسد وقتی فرد مصرف مواد را کنار می گذارد در وی گرایش های بیشتری نسبت به مسایل دینی ایجاد می شود.

۲) در پژوهشی با عنوان مقایسه سلامت روان و حمایت اجتماعی بین سالمندان ساکن منزل شخصی و سالمندان ساکن خانه سالمندی که توسط رویامشاک در سال ۱۳۸۶ صورت گرفته است مشخص شد افراد ساکن در خانه سالمندی از نظر سطح سلامت عمومی شان و نیز متغیرهای آن (اضطراب، افسردگی عملکردهای اجتماعی و وضعیت نشانه های جسمانی) به نسبت افراد ساکن خانه شخصی نمرات بسیار پایین تری کسب نموده و شرایط مساعدی نداشتند. افراد ساکن خانه سالمندان میزان حمایت اجتماعی کمتری از محیط پیرامونی شان دریافت می کردند.

۳) در برسی رابطه میان رضایت از زندگی و حمایت اجتماعی با سلامت روان در دانشجویان که توسط عابدیان در سال ۱۳۸۵ صورت گرفت، یافته ها نشان می دهند که متغیرهای رضایت از زندگی و حمایت اجتماعی به طور معناداری سطح سلامت روانی را پیش بینی می کنند وضعیت تاهل با سطح بهداشت عمومی مرتبط است افرادی که متاهل هستند سطح بهداشت روانی بالاتری را نشان می دهند. هم چنین احساس حمایت اجتماعی در آن ها بالاتر بود. هر چه افراد از زندگی رضایت بالاتری داشته باشند. سلامت عمومی بالاتری دارند؛ و افرادی که حمایت اجتماعی شان بالاتر بود در مولفه سلامت عمومی وضعیت مناسب تری داشتند.

۴) در پژوهشی که توسط سید سجاد ایرانی در سال ۱۳۸۷ با عنوان بررسی مقایسه ای ویژگی ها و اختلال های شخصیت و نیز راهبردهای مقابله ای در معتادان خود معرف و گروه به هنجار جامعه پرداخت به این نتایج دست یافت که افراد معتاد از راهبردهای مقابله ای غیر سازنده (ناکارآمد) مانند درماندگی، و پرهیز (اجتناب) بیشتر از افراد بهنجار استفاده می کنند و د[۵۳]ر شاخص های آسیب پذیری شخصیت بیش از افراد سالم، دچار آشفتگی و اختلال می باشند ویژگی های شخصیتی هم چون (تکان شوری، پرخاشگری و هیجان طلبی) بر رفتار اعتیادی، در شروع گسترش و تداوم وابستگی به مواد نقش دارند (بال.۲۰۰۴)۱

۵- در تحقیقی که توسط امراله ابراهیمی در سال ۱۳۸۷ با عنوان بررسی رابطه شیوه های مقابله با استرس و حمایت اجتماعی با میزان افسردگی در جانبازان (قطع نخاعی) نتایج نشان داد که افراد افسرده جانباز بیشتر از شیوه های غیرموثر و الگوهای مقابله ای جانبازهای کمتر افسرده بیشتر متمرکز بر مساله و برخی روش های سودمند و کارآمد متمرکز بر هیجان (عاطفه محور) بود. برجسته ترین روش های مقابله ای شان (روی آوردن به مذهب، مقابله فعال، برنامه ریزی، جستجوی حمایت های اجتماعی برداشت یا تفسیر مثبت، خویشتن داری بود. جانبازان بیشتر افسرده از (مقابله متمرکز بر عاطفه، ابراز نمودن ناراحتی، تفکر آرزومندانه انکار استفاده از مواد دارویی و غیرقانونی، دخانیات و جستجوی حمایت عاطفی )بود.

یافته دیگر این که جانبازانی که کمتر افسرده بودند از سطح سلامت روانی بالایی برخودار بودند، میزان حمایت اجتماعی بیشتری از (والدین، دوستان، همسر) را گزارش نموده اند. این یافته بر اهمیت حمایت اجتماعی در پیشگیری از بروز آشفتگی روانی تاکید دارد. در افراد افسرده شدید میزان کشمکش های بین فردی بالاتر و میزان حمایت اجتماعی کمتری گزارش شد.

همچنین بررسیها نشان داده اند افرادی که دارای حمایت اجتماعی بالا و کشمکش های میان فردی کمتری هستند در رویارویی با رخدادهای فشارزای زندگی بیشتر ایستادگی می کنند.بطور موثرتری مقابله می نمایند و نشانه های کمتری از آشفتگی روانی را از خود نشان می دهند.

۶) در مطالعه عصاریان درباره بررسی نیم رخ روانی افراد معتاد در سال ۱۳۸۴ صورت گرفت یافته ها نشان داد که بیشترین ویژگی روان شناختی در میان افراد وابسته به تریاک و هروئین شامل: اضطراب با ۴۳/۰ ، افسردگی با ۳۴/۰ بودند بعد از این ویژگی ها، صفات شخصیتی ضد اجتماعی با ۳۲/۰ اسکیزوئید با ۳۰/۰ و ضعف رو این با ۲۷/۰نسبت به سایر خصوصیات نرخ بیشتری داشتند.

رابطه معنی داری هم بین نوع ماده مصرفی و سطح تحصیلات این افراد به چشم می خورد (افراد دارای تحصیلات پایین و اکثراً مجرد، سن شروع تجربه مواد بالای ۲۰ سال و داشتن سابقه خانوادگی منفی) بیشترین ویژگی تعداد افرادی هستند که گرایش به مصرف مواد در آن ها شایع تر بود.

۷) در تحقیقی که توسط علی پور(۱۳۸۷) درباره بررسی ارتباط حمایت اجتماعی با ایمنی بدنی در افراد سالم صورت گرفت نشان داد که افراد دارای حمایت اجتماعی بالاتر، وضعیت ایمنی بدنی شان بالاتر و شرایط مناسب تری دارد و برخلاف این نتیجه افراد منزوی و دارای سطح حمایت اجتماعی پایین از سلامت جسمی و ایمنی بدنی مناسبی برخوردار نبودند.

۸) در پژوهشی توسط فاطمه رئیسی، سمیه رشیدی(۱۳۸۷) درباره مقایسه شیوه های فرزند پروری و سلامت روان در بین افراد معتاد و غیر معتاد انجام شد نشان داد افراد معتاد بر حسب وضعیت روانی در مقیاس های سایکوتیک، ترس مرضی پرخاشگری، اضطراب افسردگی و حساسیت بین فردی به طور معنا داری علایم بالاتری نسبت به افراد عادی نشان می داند. ولی از لحاظ دارا بودن علایم وسواس فکری. عملی، افکار پارانوشیا و شکایت های جسمانی بین افراد معتاد با افراد عادی تفاوت معناداری وجود نداشت.

۹) در بررسی سطح سلامت روان افراد معتاد به مواد روان گردان که توسط کاظم احمدیان(۱۳۸۴) در دانشگاه ارسنجانصورت گرفت ،یافته ها حاکی است متوسط نمرات سلامت روان در افراد معتاد به طور قابل ملاحظه ای بالاتر از افراد عادی جامعه است و میزان شیوع اختلال های روانی هم در آن ها بالاتر بود. متوسط نمرات در مقیاس افسردگی بالاتر از نمونه عادی بود، یعنی افراد معتاد (خلق منفی تر، احساس بی ارزش بودنم، ناامیدی و افکار خودکشی) بیشتری گزارش نمودند میزان اضطراب و مشکلات خواب در افراد مصرف کننده تریاک و یا چند ماه مصرفی به صورت پایاتر از افراد دیگر بالاتر بود.

۱۰) در پژوهشی که به بررسی ارتباط بین سلامت روان و حمایت اجتماعی در کارمندان بهداشت و درمان صنعت نفت بوشهر توسط حاجبی و فریدنیا در پژوهشکده زیست پزشکی خلیج فارس در سال ۱۳۸۸ صورت گرفت نشان داد وضعیت سلامت روان با نمره های کسب شده از میزان حمایت اجتماعی رابطه مستقیم و معنی داری وجود دارد.

جنسیت و گروه سنی، تحصیلات دانشگاهی وضعیت تاهل و تعداد اعضای خانواده با سلامت روان و حمایت اجتماعی؛ دارای همبستگی معناداری هستند. افرادی که به صورت ساعتی کار می کردند در مقایسه با افراد رسمی یا پیمانی از شرایط سلامت روانی و سطح حمایت اجتماعی پایین تری برخوردار بودند.

افرادی که سطح حمایت اجتماعی شان بالاتر است از نظر شاخص های سلامت روان (افسردگی، اضطراب ناکنش وری اجتماعی و بد کار کردی اجتماعی، وضعیت جسمانی) وضعیت جسمانی بهتری دارند افرادی که بومی منطقه جنوب بودند هم میزان حمایت اجتماعی شان و هم سطح سلامت عمومی بالاتری کسب کردند.

۱۱) در بررسی عوامل موثر در گرایش جوانان به مصرف مواد مخدر به وسیله بهزاد رسول زاده در سال ۱۳۸۳ صورت گرفت نشان داد که: ۱- متغیرهای افسردگی به عنوان اولین متغیر ۲- طلاق والدین ۳- معاشرت با افراد ناباب ۴- کشیدن سیگار ۵- در نهایت شکست تحصیلی؛ بیشترین تاثیر را در گرایش نوجوانان به مصرف مواد مخدر دارند.

با آموزش مهارت های زندگی و آموزش های فرهنگی، بین فردی و فردی از گسترش این معضل کاست.

۱۲) در تحقیق علی اکبر ثمری، لعلی فاز و علی عسگری در سال۱۳۸۶ با عنوان بررسی منابع حمایتی و روش ای مقابله ای با عوامل استرس زا (در دانشجویان) به این یافته ها دست یافتند که رابطه معناداری بین میزان ادراک فرد از شرایط استرس زا و نیز رابطه معناداری بین مقابله هیجان مدار با ادراک استرس موجود وجود دارد.

افرادی که شرایط سخت و فشارزا تری را ادراک کرده اند، بیشتر سعی در کنترل و یا برخورد هیجانی و عاطفی با رویداد داشتند و ادراک افراد از میزان حمایت اجتماعی در دسترس با نحوه برخورد شان با موقعیت پیش رو مرتبط بود. یعنی آنهایی که به داشتن میزان بالاتری از حمایت اجتماعی معتقد بودند کمتر تحت تاثیر پیامدهای هیجانی موقعیت بودند و در برخورد با مشکلات سازگاری بهتری از خود نشان می دادند.

ایستگارد ویلیامسون و ساندلر بیان می کنند که افزایش حمایت اجتماعی از سوی والدین و همسالان اثر رویدادهای منفی زندگی را در بین جوانان کاهش می دهد و منجر به سازگاری و بالا رفتن سطح سلامت روانی خواهد شد.

۱۳) در پژوهشی توسط زهره احمدآبادی در سال ۱۳۸۷ به نقش حمایت اجتماعی و راهبردهای مقابله در سلامت روانی پرداخته شده است. نتایج این تحقیق نشان داد افرادی که مورد آزار و خشونت قرار گرفته بودند از میزان حمایت اجتماعی ضعیف تری برخوردار بوده اند و اکثر آن ها به دلیل عدم استقلال مالی و وابستگی به همسر خود بیشتر مورد خشونت بوده اند اما از هر دو راهبرد مقابله در مواجه با مشکلات خیلی بیشتر از انسان های عادی استفاده کرده اند. به دلیل قرار گرفتن در شرایط فشار آور مداوم و طولانی مدت، به دلیل ایجاد تنش و اضطراب بالا، شاید، افراد در به کارگیری راهبردهای فعال یا شکست مواجه شده اند و یا مثلاً چون از حمایت های اجتماعی مد نظرشان نتیجه ای عایدشان نمی شود به سمت مقابله ای اجتنابی کشیده می شوند بین راهبردهای فعل پذیر (عاطفه محور) و سلامت روانی رابطه معنادار و منفی وجود دارد راهبرد مقابله فعال با حمایت اجتماعی بالا رابطه مثبت و با راهبردهای فعل پذیر رابطه منفی و معنی داری دارند. به علاوه سلامت روان و حمایت اجتماعی با هم رابطه مثبت و همبستگی معناداری دارند.

۱۴) خود کارآمدی ادراک شده و راهبردهای مقابله ای در شرایط تنش زا توسط ابراهیم مسعودنیا در سال ۱۳۸۶ مورد تحقیق قرار گرفت. نتایج حاکی از آن است که افرادی که از خود کارآمدی بالایی برخوردارند از راهبردهای مقابله مساله محور بیشتر استفاده می کنند و برعکس آنهایی که از راهبردهای مقابله اجتنابی و یا هیجان مدار بهره می گیرند از سطح خود کارآمدی پائین تری به نسبت بقیه افراد برخودار هستند.

۱۵) براساس تحقیقات غرابی در سال ۱۳۸۴ با عنوان راهبردهای مقابله ای نوجوانان تهرانی در وضعیت های مختلف هویتی بین روش های مقابله ای افراد و هویت آن ها ارتباط وجود دارد. افراد دارای هویت پیشرفته تر و تعهد، از مهارت های مقابله ای موثرتری استفاده می کنند و در شرایط پر خطر، بهتر عملی خواهند نمود. (یکی از ابعاد هویت، روابط بین فردی است افراد دارای هویت موفق در موقعیت های مختلف از مهارت های مقابله ای موثر و مفید استفاده می کنند استفاده از این مهارت ها به عنوان یک مکانیزم محافظتی عمل کرده و باعث پیشگیری از مصرف مواد می شود.

۱۶) در تحقیق هژیر(۱۳۸۷) با عنوان بررسی رابطه اختلال های شخصیت ضد اجتماعی و مرزی با اعتیاد به انواع مواد بیان می کند در بررسی سبک های مقابله ای در گروهی از معتادان به کوکائین با متوسط رنج سنی ۳۲ سال افرادی که در گذشته استرس های بسیاری را تحمل کرده اند. احتمال بیشتری دارد که به اعتیاد روی آورند. این افراد مصرف کوکائین را به عنوان شیوه ای برای مقابله با این سختی ها به کار می برند.

۳۴-۲- پژوهش های خارجی :

۱- نتایج پژوهش هاینونن (۲۰۰۰) در مورد تاثیر دارو درمانی بر ترک موفق معتادان به الکل در شهر لندن نشان می دهد که با افزایش دوره مصرف صحیح دارو درمانی در مراکز درمان اعتیاد به الکل موفقیت در ترک انها افزایش محسوسی داشته است.(هاینونن ٬ ۲۰۰۰ به نقل از شییر وهمکاران ٬ ۱۹۹۹).

۲-ناپ[۵۴]۱٬ شییر و ویلیامسون ٬[۵۵]۲(۲۰۰۶ ) در تحقیقی که به بررسیمیزان تاثیر کمپهای ترک اعتیاد در ایالت فلوریدای امریکا (در کمپهای تابستانی سال ۲۰۰۵ و ۲۰۰۶) پرداخته اند، متوجه گردیدندکه آموزش روش های ترک اعتیاد در افراد معتاد توانسته است بر مهارتهای زندگی انها به ویژه در زمینه کنترل وسوسه و ابراز وجود تاثیر بسزایی داشته باشد. (آلیسون[۵۶]۳٬گوچارد[۵۷]۴٬ فانگ وگیلیان[۵۸]۵٬ ۲۰۰۳). همچنین نتایج این تحقیق نشان می دهد که آموزش مهارتهای زندگی برای معتادان توانسته است کیفیت زندگی و سبک زندگی انها را بهبود بخشد.

۳- ماتیوز و همکارانش(۲۰۰۰) در یک تحقیق میدانی که با هدف بررسی رابطه بین روش های ترک اعتیاد به قرصهای روان گردان در دانش اموزان دختر دبیرستانی در شهر ونکوور کانادا انجام داده است به این نتیجه رسیده است که بین روش دارو درمانی و میزان موفقیت در ترک قرصهای روان گردان در بین آنها رابطه معنادار گزارش نموده است. علاوه بر این نتایج تحقیق ماتیوز و همکارانش نشان می دهد که هرچه میزان آگاهی از روش ترک اعتیاد به شیوه دارودرمانی در دانش اموزان بالاتر باشد بر میزان سرعت در ترک اعتیاد و موفقیت در این کار انها افزوده شده است.(هاینون٬ ۲۰۰۰ ؛ به نقل از ماتیوز[۵۹]۶ و همکاران ٬ ۲۰۰۰)

۴-نتایج پژوهش دیگری که توسط ویلیامز و همکارا نش(۲۰۰۸) انجام شده ،نشان داده است که میزان کنترل وسوسه ها در بین معتادینی که به روش کمپهای پرهیز محور استفاده شده است در مقایسه با معتادهایی که به روش های دیگر اعتیاد خود را ترک نموده اند بالاتر بوده است. (ویلیامز [۶۰]۷٬ ریلز ۲۰۰۸)

۵- پژوهشی که توسط توس (۲۰۰۹) پیرامون تاثیر اموزش مهارتهای مقابله ای بر ترک موفق سیگار در شیکاگو انجام شده است. در این تحقیق توس اعتقاد دارد که:

۱) فرضیه اساسی آن این است که با رویا رویی تدریجی با تحریکات اجتماعی شخص مقاومت به استعمال مواد دارویی را پیدا خواهد کرد.[۶۱]

۲) آموزش هنجار بنیاد: سعی به ایجاد آن چه فرم و هنجار است و یا مورد قبول و پذیرش در یک جامعه می باشد در شناخت و ادراک نوجوان تاثیر به سزایی دارد.[۶۲]

۳) آموزش مهارت های مقابله: افزایش مقاومت شخص با ایجاد و پرورش رویکردهایی از طریق آموزش شناختی به افراد.[۶۳]

نتایج این تحقیق نشان داد که برنامه هایی که در جهت پیشگیری در زمینه سوء مصرف مواد و سیگار در دوره نوجوانی اجرا گردید به طور کاملاً موثری واقع می شوند. که تاکید آن ها بر افزایش مقاومت به ترغیب های اجتماعی در جهت مصرف می باشد.

۶- بری و بارو کلوچ(۲۰۰۹) در تحقیقی به بررسی راهبردهای مقابله ای و حمایت اجتماعی در روان پریشی (دوران سال خوردگی) پرداخته اند. نتایج این تحقیق نشان می دهد افراد مسنی که شرایط جسمی (سلامت بدنی) نسبتاً بهتری داشتند معمولاً به طور پایا بیشتر از راهبردهای مساله مدار در برخورد با مشکلاتشان بهره می بردند اما بر عکس افراد سالخورده روان پریش که سلامت عمومی ضعیف تری را نشان دادند از راهبردهای مقابله ناکارآمد و غیر مفید استفاده بیشتری داشتند و در عین حال نسبت به گروه جوان تر کمتر نحوه رویارویی خود با مشکلات را کارآمدتر تلقی می کردند، این گروه معمولاً تعداد دوستان کمتری داشتند و از حمایت اجتماعی کمتری نیز برخودار بودند. این یافته ها نیاز بالقوه مداخلات روانی اجتماعی را در دوره پیری برجسته می سازند.

۷- بررسی راهبردهای مقابله ای درباره موقعیت اجتماعی اقتصادی و سلامتی که توسط مک آرتور و کاترین(۲۰۰۸) انجام گرفت. نتایج تحقیق حاضر نشان می دهد که راهبردهای مقابله ای فعال در مقایسه با راهبردهای اجتنابی سازگاری عاطفی بهتری در مقابل رویدادهای سخت فشارزا به وجود می آورند و سلامت جسمانی بهتر و وضعیت ایمنی بالا و بهتری را نشان می دهند. نتایج در مورد ارتباط راهبرد مقابله یا وضعیت اقتصادی اجتماعی اطلاعات کمی را به دست می دهد. اما ارتباط مشخصی بین سلامت روانی و راهبردهای مقابله ای به کار برده شده توسط اشخاص وجود دارد.

۸- دیویدسون (۲۰۰۷) در تحقیقی به بررسی حمایت اجتماعی، تدابیر مقابله ای و هم وابستگی در همسران افراد معتاد به الکل و مواد مخدر پرداخته است. یافته های این تحقیق می افزاید: مولفه های حمایت اجتماعی و تدابیر مقابله ای به کار گرفته توسط زنان داری همسران معتاد معمولاً نا کارآمد است که بیشتر شامل مقابله (اجتناب، سرزنش خود و دیگری جر و بحث کردن و کناره گیری از لحاظ جنسی) را شامل می شوند و کمتر از مقابله های فعال استفاده می کردند. این زنان از لحاظ مالی به همسر خود متکی اند و میزان منابع حمایت اجتماعی دریافتی از محیط پیرامون شان کم تر از افراد به هنجار است.کمتر بودن روابط اجتماعی و منابع حمایتی مناسب در این زنان به طور معناداری با افراد عادی متفاوت بود.

۹-اسپارا هیو و نیکوویچ معتقدند که فعال شدن باور فراشناختی و کنترل نا پذیری و خطر باعث می شود افراد دچار تنش عاطفی شوند.تجربه تنش عاطفی در این افراد باعث می شود این افراد درگیر راهبرد های مقابله ای ناسازگارانه(اجتناب.سرکوبی فکر و ..)شوند.و استفاده از این راهبردها موجب تشدید هیجانهای منفی و در خطر بودن سلامت روانی افراد گردد.

۱۰-والنیتینر در تحقیقاتش نشان داده است که حمایت والدین با سازگاری روانی فرزندان (حمایت اجتماعی) و استفاده از راهبردهای مقابله ای رابطه مثبت دارد.

فصل سوم

روش پژوهش

در این فصل به بررسی روش اجرای تحقیق، طرح تحقیق، جامعه آماری و روش نمونه‏گیری، ابزار جمع‏آوری داده‏ها و روش تجزیه و تحلیل داده پرداخته شده است.

۱-۳- روش پژوهش:

پژوهش حاضرازجمله پژوهشهای توصیفی از نوع علی ـ مقایسه ای به شمارمی رودکه در آن با مقایسه دو گروه معتادان گمنام و معتادان تحت درمان با متادون اهمیت حمایت های اجتماعی و راهبرهای مقابله ای و داشتن سلامت روانی رادر بهبودی ودرمان آنان بررسی می کنیم.

۲-۳-جامعه آماری:

جامعه آماری شامل کلیه افرادی هستند که در مراکز ترک اعتیاد (رازی) در شهرستان قروه جهت درمان مراجعه کردند و تحت درمان با متادون هستند و دوره ۳ ماهه از شروع درمان گذشته است و نیز گروه معتادان گمنام که به اسم اختصاری (Na) شناخته می شوند در شهرستان قروه و این جامعه آماری نیز در فرایند درمانی حداقل ۳ ماه را پشت سر گذاشته اند.

– نمونه آماری:

از هر گروه تعداد ۱۰۰ نفر، به طور تصادفی انتخاب شدند؛ (یعنی از هر گروه؛ ۱۰۰ نفر از معتادان گمنام، ۱۰۰ نفر هم از معتادان تحت درمان با متادون)، به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند.

-روش نمونه گیری: روش نمونه گیری از نوع نمونه گیری در دسترس میباشد .

۳-۳-ابزار پژوهش:در این تحقیق از ۳ ابزار پژوهشی برای ارزیابی متغیرهای مورد بررسی، استفاده گردید.

پرسشنامه سلامت عمومی ([۶۴]GHQ): این آزمون دارای ۲۸ سوال (چهار گزینه ای) می باشد (همیشه / بیشتر اوقات / به ندرت / هرگز) که از ۰ تا ۳) نمره گذاری می شوند.

همچنین آزمون GHQ دارای ۴ زیر مقیاس می باشد (افسردگی، اضطراب و اختلالات خواب، نارسا کنش وری اجتماعی) برای هر مقیاس هفتسوال گنجانیده شده است. نتیجه فرا تحلیلی که توسط گلدنبرگ و ویلیامز(۱۹۸۹)روی ۴۳ پژوهشگر انجام شده است، میانگین حساسیت ۸۴/۰ و متوسط ویژگی ۸۲/۰را نشان می دهد.

در کشور ما یعقوبی وهمکارانش حساسیت این ابزار را در بهترین نقطه برش آن(۲۳) برابر با ۸۶٫۵/۰٫ ویژگی آن را برابر ۸۴/۰ وضریب پایایی بازآزمایی و آلفای کرونباخ را برابر ۸۸/۰ و ضریب پایاییخرده آزمون ها را بین ۵۰/۰ تا ۸۱/۰ گزارش کردند.(بولهری.۱۳۸۷)

این آزمون بر اساس مقیاس فاصله ای مورد سنجش قرار می گیرد.

۲)آزمون حمایت اجتماعی[۶۵]: پرسشنامه حمایت اجتماعی(SPS) توسط کاترونا و راسل (۱۹۸۷)ساخته شد و دارای ۲۴ سوال ۴ گزینه ای(کاملا مخالفم:۱ تا کاملا موافقم:۴).

این ابزار به بررسی وضعیت حمایت اجتماعی از نظر بالا یا پایین بودن مقدار وجود آن در هر گروه سنجیده می شود. این ابزار دارای ۱۶ مولفه میباشد.این ابزار برای ارزیابی میزان اعتقاد به حمایت اجتماعی ساخته شده است و بر پایه الگوی وایس ۶ شرط متکی بر روابط اجتماعی، افزایش حمایت اجتماعی را به دنبال دارد.

۱-راهنمایی و مشورت:توانایی حساب کردن روی کمک دیگران

۲-پیوند و وصلت با دیگران: توانایی آمادگی فرد برای دریافت پیشنهاد یا دریافت اطلاعات از دیگران

۳-ارزش قائل بودن: بها دادن به قابلیت ها و مهارتهای خود

۴-وابستگی:احساس اطمینان و امنیت به دیگران و داشتن روابط باز با آنها

۵-فرصت برای جلب نظر و تشویق:داشتن این حس که از نظر دیگران خوشبخت به حساب می آید.

۶-انسجام اجتماعی:روابط اجتماعی متکی بر منافع و دلبستگی های مشترک داشتن(زکی.۱۳۸۷)

کاترونا وراسل(۱۹۸۷) نخستین ابزار را که دارای ۴ گویه برای هر زیر مقیاس (دو گویه مثبت و دو گویه منفی)بودبرروی ۱۷۹۲ آزمودنی اجرا وپایایی شش مقیاس آنرا بین ۶۵/۰ تا ۷۶/۰ گزارش کردند.پایایی کل مقیاس ۹۳/۰ و پایایی آن به روش بازآزمایی ۹۱۵/۰ گزارش شد.روایی تمایزی ارتباط بین شش زیر مقیاس حمایت اجتماعی با یکدیگر را بین ۱۰/۰ تا ۵۱/۰ (میانگین همبستگی درونی۲۷/۰) نشان داد.. این پرسشنامه روی نمونه های گوناگون اجتماعی انجام شده است. در ایران نیز این ابزار توسط دکتر زکی (۱۳۸۹) در دانشگاه اصفهان مورد ارزیابی قرار گرفته است که آلفای کرونباخ برای بررسی پایایی روی ۲۰۰ آزمودنی ۸۵/۰ گزارش شده است.پایایی ابزار برای پسران و دختران نیز به ترتیب ۸۷/۰ و ۸۲/۰ به دست آمده است.بررسی روایی سازه به کمک تحلیل عاملی نشان داد که شش مقیاس حمایت اجتماعی قابل تقلیل در یک عامل هستند و عامل یاد شده را می توان حمایت اجتماعی نامید.این پرسشنامه بر اساس مقیاس فاصله ای مورد ارزیابی قرار گرفته است.

۳)آزمون راهبردهای مقابله ای[۶۶] (روش های مقابله): این پرسشنامه نیز دارای ۳۲ سوال، چهار گزینه ای است که توسط مووس و بلینگر تدوین و طراحی شد. و متمرکز بر دو بخش است

– راهبرد مقابله ای مساله محور (انجام عملی یا اندیشیدن و ارزیابی مشکل پیش آمده)

– راهبرد مقابله عاطفه محور به هیجان و احساسات متعاقب با رویداد می پردازد بیشتر جنبه دفاعی دارد و در جهت حل مشکل پیش آمده چندان مفید نبوده (غیرموثر)اند

.ضریب اعتبار بر اساس آلفای کرونباخ و روایی محتوایی آن به ترتیب برابربا ۷۸/۰ و ۸۸/۰ می باشد.. شیوه نمره گذاری بر مبنای مقیاس درجه بندی شده که نمره ای بین ۰تا ۳ را شامل می شود بدست می دهد.روایی این مقیاس در بسیاری از پژوهشهای داخلی ازجمله چاووشی فر و طباطبایی و آقا محمدیان و نیز پاژخ زاده به اثبات رسیده است.(عسگری.۱۳۸۵)

بدیهی است در ابتدا اطلاعات فردی با ویژگی های جمعیت شناختی افراد نمونه مثل: (سن، میزان تحصیلات، شغل، نوع ماده مصرفی و مدت زمان مصرف، وضعیت تاهل) گرفته شد.

۴-۳- روش تجزیه و تحلیل اطلاعات آماری:

در این پژوهش از روش آمار توصیفی (جداول فراوانی، درصد، میانگین، انحراف استاندارد) و نیز از آزمونهای نامبرده شده زیر به منظور تحلیل و آنالیز داده ها استفاده گردید.

ضریب همبستگی پیرسون به منظور تعیین میزان ارتباط بین متغیرهای مستقل تحقیق با متغیر وابسته استفاده خواهد گردید.

آزمون رگرسیون یک راهه

آزمون T برای سنجش میانگین دو گروه مستقل

داده ها پس از ورود به رایانه از طریق نرم افزار آماری Spss نسخه ۱۴ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

فصل چهارم

نتایج پژوهش

۱-۴- یافته های پژوهش:

الف) یافته های توصیفی:

جدول شماره ۴-۱: مقایسه گروه های سنی پاسخگویان بر حسب روش درمان

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

روش درمانیگروه سنی معتادان گمنام متادون درمانی جمع
فراوانی درصد فراوانی درصد فراوانی درصد
کمتر از ۲۰ سال ۸ ۸ ۱۲ ۱۲ ۲۰ ۱۰
۲۱ تا ۳۰ سال ۳۵ ۳۵ ۲۴ ۲۴ ۵۹ ۵/۲۹
۳۱ تا ۴۰ سال ۳۰ ۳۰ ۲۵ ۲۵ ۵۵ ۵/۲۲
۴۱ تا ۵۰ سال ۲۲ ۲۲ ۱۹ ۱۹ ۴۱ ۵/۲۰
۵۱ سال وبالاتر ۵ ۵ ۲۰ ۲۰ ۲۵ ۵/۱۲
جمع ۱۰۰ ۱۰۰ ۱۰۰ ۱۰۰ ۲۰۰ ۱۰۰

داده های جدول بالا نشان می دهد که بیش از نیمی از شرکت کنندگان در تحقیق بین گروه های سنی ۲۰ تا ۴۰ سالگی قرار دارند. همچنین بر اساس داده های جدول فوق می توان مطرح نمود که شرکت کنندگان با سنین کمتر و جوانتر بیشتر به روش شرکت در جلسات معتادان گمنام اقدام به ترک مواد نموده اند و پاسخگویان با سنین بالاتر بیشتر ترجیح داده اند که از طریق مراکز درمان با متادون به ترک اعتیاد بپردازند.

نمودار شماره ۴-۱: گروه های سنی پاسخگویان

جدول شماره ۴-۲: مقایسه میزان تحصیلات پاسخگویان بر حسب روش درمان

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

روش درمانیتحصیلات معتادان گمنام متادون درمانی جمع
فراوانی درصد فراوانی   فراوانی درصد
بیسواد ۶ ۶ ۲ ۲ ۸ ۴
ابتدایی ۱۹ ۱۹ ۷ ۷ ۲۶ ۱۳
راهنمایی ۲۲ ۲۲ ۱۴ ۱۴ ۳۶ ۱۸
متوسطه ۳۲ ۳۲ ۴۱ ۴۱ ۷۳ ۵/۳۶
کاردانی ۹ ۹ ۱۶ ۱۶ ۲۵ ۵/۱۲
کارشناسی ۹ ۹ ۱۴ ۱۴ ۲۳ ۵/۱۱
ارشد و دکترا ۳ ۳ ۶ ۶ ۹ ۵/۴
جمع ۱۰۰ ۱۰۰ ۱۰۰ ۱۰۰ ۲۰۰ ۱۰۰

با توجه به جدول فوق، می توان عنـــوان نــمود که اکثر نمونه های تحقیق (۷۳ نفر) یعنی ۵/۳۶ درصد « دارای تحصیلات متوسطه و ۵/۲۸ درصد پاسخگویان این تحقیق را افرادی تشکیل می داده است که بالاتر از دیپلم تحصیلات داشته اند.

نمودار شماره ۴-۲ : وضعیت تحصیلی پاسخگویان

جدول شماره ۴-۳: مقایسه وضعیت اشتغال پاسخگویان بر حسب روش درمان

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

روش درمانیاشتغال معتادان گمنام متادون درمانی جمع
فراوانی درصد فراوانی درصد فراوانی درصد
شاغل می باشم ۶۲ ۶۲ ۷۰ ۷۰ ۱۳۲ ۶۶
شاغل نمی باشم ۳۸ ۳۸ ۳۰ ۳۰ ۶۸ ۳۴
جمع ۱۰۰ ۱۰۰ ۱۰۰ ۱۰۰ ۲۰۰ ۱۰۰

داده های جدول فوق بیانگر ان است که دو سوم پاسخگویان شاغل و یک سوم نیز خود را فاقد شغل معرفی نموده اند.(۳۴درصد)

نمودار شماره ۴-۳ : وضعیت اشتغال پاسخگویان

جدول شماره ۴-۴: مقایسه نوع مشاغل پاسخگویان بر حسب روش درمان

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

روش درمانینوع شغل معتادان گمنام متادون درمانی جمع
فراوانی درصد فراوانی درصد فراوانی درصد
آزاد ۱۹ ۱۹/۰ ۲۹ ۲۹/۰ ۴۸ ۴۸/۰
کارمند ۹ ۰۹/۰ ۱۸ ۱۸/۰ ۲۷ ۲۷/۰
کارگر ۳۱ ۳۱/۰ ۱۹ ۱۹/۰ ۵۰ ۵۰/۰
بازنشسته ۱۰ ۱/۰ ۱۴ ۱۴/۰ ۲۴ ۲۴/۰
کشاورز ۲۷ ۲۷/۰ ۱۵ ۱۵/۰ ۴۲ ۴۲/۰
سایر موارد ۴ ۰۴/۰ ۵ ۰۵/۰ ۹ ۰۹/۰
جمع ۱۰۰ ۱۰۰ ۱۰۰ ۱۰۰ ۱۰۰ ۱۰۰

داده های جدول بالا نشان می دهد که ۵۰درصد از شرکت کنندگان در تحقیق دارای شغل کارگری،۴۸ درصد افراد نیز دارای مشاغل آزاد،۴۲ درصد نیز کشاورز، بوده اند. علاوه بر این ۲۷ درصد پاسخگویان نیز شغل خود را کارمند معرفی نموده اند که بیشتر تمایل داشته اند از طریق روش درمان با متادون اقدام به ترک مواد نمایند.

نمودار شماره ۴-۴ : نوع مشاغل پاسخگویان

جدول شماره ۴-۵: مقایسه میزان درامد پاسخگویان بر حسب روش درمان

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

روش درمانیدرامد(تومان) معتادان گمنام متادون درمانی جمع
فراوانی درصد فراوانی درصد فراوانی درصد
کمتر از ۲۰۰هزار ۱۷ ۱۷ ۱۲ ۱۲ ۲۹ ۵/۱۴
۲۰۱ تا ۴۰۰ هزار ۳۹ ۳۹ ۴۲ ۴۲ ۸۱ ۵/۴۰
۴۰۱ تا ۶۰۰ هزار ۳۶ ۳۶ ۲۶ ۲۶ ۶۲ ۳۱
۶۰۱ هزار و بالاتر ۸ ۸ ۲۰ ۲۰ ۲۸ ۱۴
جمع ۱۰۰ ۱۰۰ ۱۰۰ ۱۰۰ ۲۰۰ ۱۰۰

داده های جدول بالا نشان می دهد که بیش از نیمی از پاسخگویان (۵۵/۰) درآمد خود را کمتر از ۴۰۰ هزار تومان معرفی نموده اند. فقط ۱۴/۰از پاسخگویان درآمد بالاتر از ۶۰۰ هزار تومان در ماه داشته اند.

نمودار۴-۵ : توزیع فراوانی پاسخگویان بر حسب میزان درامد

جدول شماره ۴-۶: مقایسه وضعیت تاهل پاسخگویان بر حسب روش درمان

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

روش درمانیوضعیت تاهل معتادان گمنام متادون درمانی جمع
فراوانی درصد فراوانی درصد فراوانی درصد
متاهل ۴۱ ۴۱ ۴۹ ۴۹ ۹۰ ۴۵
مجرد ۳۳ ۳۳ ۳۰ ۳۰ ۶۳ ۵/۳۱
نامزد ۱۴ ۱۴ ۱۱ ۱۱ ۲۵ ۵/۱۲
همسر فوت شده ۷ ۷ ۴ ۴ ۱۱ ۵/۵
مطلقه ۵ ۵ ۶ ۶ ۱۱ ۵/۵
جمع ۱۰۰ ۱۰۰ ۱۰۰ ۱۰۰ ۲۰۰ ۱۰۰

داده های جدول بالا نشان می دهد که ۴۵درصد از افراد مراجعه نموده به جلسات معتادان گمنام و راکز درمان با متادون متاهل بوده ، ۵/۳۱ درصد مجرد و ۵/۱۲ درصد نیز نامزد داشته اند.

نمودار شماره ۴-۶: وضعیت تاهل پاسخگویان

جدول شماره ۴-۷: مقایسه مدت مصرف مواد مخدر توسط پاسخگویان بر حسب روش درمان

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

روش درمانیمدت مصرف معتادان گمنام متادون درمانی جمع
فراوانی درصد فراوانی درصد فراوانی درصد
کمتر از یک سال ۱۱ ۱۱ ۱۸ ۱۸ ۲۹ ۵/۱۴
۱ تا ۳ سال ۲۶ ۲۶ ۳۹ ۳۹ ۶۵ ۵/۳۲
۳ تا ۵ سال ۴۲ ۴۲ ۲۸ ۲۸ ۷۰ ۳۵
۵ سال و بیشتر ۲۱ ۲۱ ۱۵ ۱۵ ۳۶ ۱۸
جمع ۱۰۰ ۱۰۰ ۱۰۰ ۱۰۰ ۲۰۰ ۱۰۰

داده های جدول فوق بیانگر ان است که ۳۵ درصد از شرکت کنندگان بین ۳ تا ۵ سال دارای مصرف مواد بوده اند. داده های جدول بالا بیانگر ان است که شرکت کنندگانی که به روش درمان دارویی با متادون به ترک مواد روی اورده اند دارای مدت مصرف بیشتری از مواد هستند و افرادی که از طریق جلسات معتادان گمنام به ترک مواد پرداخته اند سابقه و مدت مصرف مواد کمتری داشته اند

نمودار ۴-۷: مدت مصرف مواد توسط پاسخگویان

جدول شماره ۴-۸: مقایسه نوع مواد مصرفی توسط پاسخگویان بر حسب روش درمان

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

روش درمانینوع مواد مصرفی معتادان گمنام متادون درمانی جمع
فراوانی درصد فراوانی درصد فراوانی درصد
حشیش ۵ ۵ ۱۶ ۱۶ ۲۱ ۵/۱۰
تریاک ۹ ۹ ۳۴ ۳۴ ۴۳ ۵/۲۱
هرویین ۱۰ ۱۰ ۱۲ ۱۲ ۲۲ ۱۱
شیشه ۲۹ ۲۹ ۱۷ ۱۷ ۴۶ ۲۳
کراک ۳۴ ۳۴ ۱۴ ۱۴ ۴۸ ۲۴
قرص روانگردان ۱۱ ۱۱ ۴ ۴ ۱۵ ۵/۷
سایر مواد ۲ ۲ ۳ ۳ ۵ ۵/۲
جمع ۱۰۰ ۱۰۰ ۱۰۰ ۱۰۰ ۲۰۰ ۱۰۰

داده های جدول بالا نشان دهنده آن است که افرادی که بیشتر به جلسات معتادان گمنام برای ترک مراجعه نموده اند عمدتا از مواد مخدر صنعتی نظیر کراک و شیشه استفاده نموده اند و افرادی که برای ترک مواد مخدر از طریق درمان با متادون مراجعه نموده اند عمدتا مصرف کننده مواد مخدر طبیعی نظیر تریاک و حشیش بوده اند.

نمودار ۴-۸: نوع مواد مصرفی توسط پاسخگویان

جدول شماره ۴-۹: مقایسه نحوه مصرف توسط پاسخگویان بر حسب روش درمان

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

روش درمانینحوه مصرف معتادان گمنام متادون درمانی جمع
فراوانی درصد فراوانی درصد فراوانی درصد
استنشاقی ۱۰ ۱۰ ۷ ۷ ۱۷ ۵/۸
خوراکی ۲۳ ۲۳ ۱۷ ۱۷ ۴۰ ۲۰
تزریقی ۲۶ ۲۶ ۳۸ ۳۸ ۶۴ ۳۲
ترکیبی ۴۱ ۴۱ ۳۸ ۳۸ ۷۹ ۵/۴۹
جمع ۱۰۰ ۱۰۰ ۱۰۰ ۱۰۰ ۲۰۰ ۱۰۰

داده های جدول بالا نشان می دهد که نیمی از شرکت کنندگان در این تحقیق مواد مخدر را به صورت ترکیبی مصرف می نموده اند. افرادی که از طریق جلسات معتادان گمنام اقدام به ترک مواد نموده اند بیشتر به شکل تزریقی و ترکیبی و افرادی که از طریق درمان با متادون به ترک مواد روی اورده اند عمدتا از طریق خوراکی و استنشاقی بوده است.

نمودار شماره ۴-۹: نحوه مصرف مواد توسط پاسخگویان

جدول شماره ۴-۱۰: مقایسه دفعات ترک پاسخگویان بر حسب روش درمان

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

روش درمانیدفعات ترک معتادان گمنام متادون درمانی جمع
فراوانی درصد فراوانی درصد فراوانی درصد
۱تا ۳ بار ۱۵ ۱۵ ۲۹ ۲۹ ۴۴ ۲۲
۴تا ۷ بار ۲۵ ۲۵ ۲۸ ۲۸ ۵۳ ۵/۲۶
۸ تا ۱۰بار ۳۳ ۳۳ ۳۲ ۳۲ ۶۵ ۵/۳۲
بیش از ۱۰ بار ۲۳ ۲۳ ۱۱ ۱۱ ۳۴ ۱۷
جمع ۱۰۰ ۱۰۰ ۱۰۰ ۱۰۰ ۲۰۰ ۱۰۰

داده های جدول بالا نشان می دهد که نزدیک به نیمی از پاسخگویان این تحقیق (۵/۴۸ درصد) دارای سابقه ترک مواد بین یک تا ۷ مرتبه بوده اند. ۵/۳۲ درصد نیز بین ۸ تا ۱۰ بار ترک نموده اند. ۱۷ درصد نیز بیان کرده اند که بیش از ۱۰ بار تاکنون اقدام به ترک مواد نموده اند.

نمودار شماره ۴-۱۰: دفعات ترک مواد توسط پاسخگویان

جدول شماره ۴-۱۱: مقایسه میانگین پاکی پاسخگویان بر حسب روش درمان

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

روش درمانیمیانگین پاکی معتادان گمنام متادون درمانی جمع
فراوانی درصد فراوانی درصد فراوانی درصد
کمتر از ۷ روز ۹ ۹ ۴ ۴ ۱۳ ۵/۶
دوهفته ۲۱ ۲۱ ۲۴ ۲۴ ۴۵ ۵/۲۲
سه هفته ۳۸ ۳۸ ۳۳ ۳۳ ۷۱ ۵/۳۵
یکماه و بیشتر ۳۲ ۳۲ ۳۹ ۳۹ ۷۱ ۵/۳۵
جمع ۱۰۰ ۱۰۰ ۱۰۰ ۱۰۰ ۲۰۰ ۱۰۰

داده های جدول بالا به بررسی میانگین روزها و هفته هایی می پردازد که افراد پس از ترک پاکی داشته اند. داده های جدول بالا نشان می دهد که بیش از دو سوم افراد مطرح نموده اند که میانگین پاکی انها پس از هر بار ترک مواد کمتراز یکماه بوده است.

نمودار شماره ۴-۱۱: میانگین روزهای پاکی بعد از ترک در پاسخگویان

جدول شماره ۴-۱۲: مقایسه روش های ترک پاسخگویان بر حسب روش درمان

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

روش درمانیروش ترک معتادان گمنام متادون درمانی جمع
فراوانی درصد فراوانی درصد فراوانی درصد
دارو درمانی ۱۴ ۱۴ ۶۹ ۶۹ ۸۳ ۵/۴۱
جلساتN.A ۲۱ ۲۱ ۱۱ ۱۱ ۳۲ ۱۶
مرکزT.C ۶ ۶ ۲ ۲ ۸ ۴
کمپ ۴۸ ۴۸ ۶ ۶ ۵۴ ۲۷
طب سوزنی ۲ ۲ ۲ ۲ ۴ ۲
درمان با متادون ۹ ۹ ۱۰ ۱۰ ۱۹ ۵/۹
جمع ۱۰۰ ۱۰۰ ۱۰۰ ۱۰۰ ۲۰۰ ۱۰۰

داده های جدول بالا نشان می دهد که اکثریت افراد شرکت کننده در تحقیق ترجیح داده اند که از طریق مراکز دارو درمان و متادون درمانی وشرکت در جلسات معتادان گمنام به ترک مواد بپردازند. شرکت در مراکز اجتماع درمان محور (T.C) و کمپهای پرهیز محور نیز مورد علاقه افراد بوده است.

نمودار شماره ۴-۱۲: روش های مختلف ترک در میان پاسخگویان

۲-۴-آزمون فرضیه های پژوهش:

فرضیه اول : میزان دریافت حمایت اجتماعی افراد شرکت کننده در جلسات معتادان گمنام و معتادان استفاده کننده از متادون درمانی بیشتر است.

جدول شماره (۴-۱۳ ) : نتایج آزمون tرای سنجش میزان حمایت اجتماعی افراد شرکت کننده در جلسات معتادان گمنام و معتادان استفاده کننده از متادون درمانی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 




شاخص اماری معتادان گمنام متادون درمانی
حمایت اجتماعی تعداد میانگین انحراف معیار تعداد میانگین انحراف معیار
۱۰۰ ۴۷/۱۵۲ ۲۳/۲۸ ۱۰۰ ۵۲/۱۳۱ ۷۸/۲۶
آزمون t درجه آزادی : ۱۹۸df =tمحاسبه شده : ۸۵/۱۲ t =
جدول توزیع t

 

 

 

 


۰۱/۰ ۰۵/۰ df
۳۶/۲ ۹۸/۱ ۱۹۸
قیاس در سطح اطمینان ۹۵ /۰ : ۸۵/۱۲ <98/1در سطح اطمینان ۹۹ /۰ : ۸۵/۱۲ >36/2
نتیجه فرضیه تایید می شود

با توجه به نمرات جدول بالا دردرجه آزادی ۱۹۸ در می یابیم کهt بدست آمده از آزمون t بزرگتر از مقادیرtمشاهده شده از جدول در سطح ۹۹ /۰ و بزرگتر از مقادیر tمشاهده شده در سطح ۹۵ /۰می باشد، نتیجه می گیریم فرضیه تحقیق تایید شده است. به عبارت دیگر می توان بیان داشت بین میزان دریافتحمایت اجتماعی افراد شرکت کننده در جلسات معتادان گمنام و معتادان استفاده کننده از متادون درمانی تفاوت وجود دارد. از آنجا که میانگین میزان دریافت حمایت اجتماعی به دست امده برای معتادان شرکت کننده در جلسات معتادان گمنام بیشتر از افرادی است که به روش متادون درمانی ترک نموده اند می توان بیان داشت که میزان دریافت حمایت اجتماعی معتادان گمنام بیشتر از افرادی است که به روش متادون ترک نموده اند.

فرضیه دوم: میزان سلامت روان افراد شرکت کننده در جلسات معتادان گمنام بیشتر از معتادان استفاده کننده از متادون درمانی می باشد.

جدول شماره ( ۴-۱۴ ) : نتایج آزمون tبرای سنجش میزان سلامت روان افراد شرکت کننده در جلسات معتادان گمنام و معتادان استفاده کننده از متادون درمانی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 




شاخص اماری معتادان گمنام متادون درمانی
سلامت روان تعداد میانگین انحراف معیار تعداد میانگین انحراف معیار
۱۰۰ ۵/۱۳۹ ۲۸/۲۶ ۱۰۰ ۴۵/۱۲۶ ۱۸/۳۱
آزمون t درجه آزادی : ۱۹۸df =tمحاسبه شده : ۴۷۳/۱۰ t =
جدول توزیع t

 

 

 

 


۰۱/۰ ۰۵/۰ df
۳۶/۲ ۹۸/۱ ۱۹۸
قیاس در سطح اطمینان ۹۵ /۰ : ۴۷۳/۱۰ >98/1در سطح اطمینان ۹۹ /۰: ۴۷۳/۱۰>36/2
نتیجه فرضیه تایید می شود

با توجه به نمرات جدول بالا دردرجه آزادی ۱۹۸ در می یابیم کهt بدست آمده از آزمون t بزرگتر از مقادیر مشاهده شده از جدول در سطح ۹۹ /۰و بزرگتر از مقادیر tمشاهده شده در سطح ۹۵ /۰می باشد، نتیجه می گیریم که فرضیه تحقیق تایید شده است . به عبارت دیگر می توان بیان داشت بین میزان سلامت روان افراد شرکت کننده در جلسات معتادان گمنام و معتادان استفاده کننده از متادون درمانی تفاوت وجود دارد. از آنجا که میانگین میزان سلامت روان به دست آمده برای معتادان شرکت کننده در جلسات معتادان گمنام بیشتر از افرادی است که به روش متادون درمانی ترک نموده اند می توان بیان داشت که میزان سلامت روان معتادان گمنام بیشتر از افرادی است که به روش متادون ترک نموده اند.

فرضیه سوم:میزان مهارتهای مقابله ای افراد شرکت کننده در جلسات معتادان گمنام بیشتراز معتادان استفاده کننده از متادون درمانی می باشد.

جدول شماره ( ۴-۱۵ ) : نتایج آزمون tبرای سنجش میزان مهارتهای مقابله ای افراد شرکت کننده در جلسات معتادان گمنام و معتادان استفاده کننده از متادون درمانی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 




شاخص اماری معتادان گمنام متادون درمانی
مهارتهای مقابله ای تعداد میانگین انحراف معیار تعداد میانگین انحراف معیار
۱۰۰ ۴۷/۱۱۲ ۱۳/۱۶ ۱۰۰ ۳۲/۸۸ ۳۳/۴۳
آزمون t درجه آزادی : ۱۹۸df =tمحاسبه شده : ۲۳۱/۶t =
جدول توزیع t

 

 

 

 


۰۱/۰ ۰۵/۰ df
۳۶/۲ ۹۸/۱ ۱۹۸
قیاس در سطح اطمینان ۹۵ /۰ : ۲۳۱/۶>98/1در سطح اطمینان ۹۹ /۰ : ۲۳۱/۶>36/2
نتیجه فرضیه تایید می شود

با توجه به نمرات جدول بالا دردرجه آزادی ۱۹۸ در می یابیم کهt بدست آمده از آزمون t کوچکتر از مقادیر tمشاهده شده از جدول در سطح ۹۹ /۰و از مقادیر tمشاهده شده در سطح ۹۵ /۰ کوچکتر می باشد، نتیجه می گیریم فرضیه تحقیق تایید شده است. به عبارت دیگر می توان بیان داشت بین میزان مهارتهای مقابله ای افراد شرکت کننده در جلسات معتادان گمنام و معتادان استفاده کننده از متادون درمانی تفاوت وجود دارد. از انجا که میانگین میزان مهارتهای مقابله ای به دست امده برای معتادان شرکت کننده در جلسات معتادان گمنام بیشتر از افرادی است که به روش متادون درمانی ترک نموده اند می توان بیان داشت که میزان مهارتهای مقابله ای معتادان گمنام بیشتر از افرادی است که به روش متادون ترک نموده اند.

دول ۴-۱۶: محاسبه آزمون t دوگروه مستقل به منظور مقایسه میانگین نمرات سلامت روان و مولفه های آن در معتادان گمنام و درمان با متادون

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

متغیرها شاخص های آماریگروهها تعداد میانگین واریانس انحراف معیار آزمون یکسانی واریانس ها سطح معناداری آزمون tدو گروه مستقل درجه آزادی سطح معناداری
افسردگی معتادان گمنام ۱۰۰ ۳۷/۵ ۷۵/۴ ۱۸/۲ ۴۳۴/۱ ۰۳۲/۰ ۳۹۸ ۳۳۷/۱- ۰۰۱/۰
متادون درمانی ۱۰۰ ۶۶/۷ ۳۳/۴ ۰۸/۲
اضطراب معتادان گمنام ۱۰۰ ۴۷/۳ ۰۷/۲ ۴۳۱/۱ ۶۹۲/۱۲ ۰۱/۰ ۴۶۶/۳۸۲ ۸۶۰/۳ ۰۱/۰
متادون درمانی ۱۰۰ ۹۶/۴ ۶۴/۱ ۲۸/۱
اختلالات خواب معتادان گمنام ۱۰۰ ۱۳/۳ ۴۴/۱۴ ۸۰/۳ ۱۲۸/۵۲ ۰۱/۰ ۴۰۴/۲۵۹ ۱۶۹/۷ ۰۱/۰
متادون درمانی ۱۰۰ ۰۶/۴ ۲۵/۲ ۵۰/۱
نارسا کنش وری اجتماعی معتادان گمنام ۱۰۰ ۹۷/۶ ۲۴/۲۳ ۸۲/۴ ۲۷/۲۹ ۰۱/۰ ۰۳/۳۷۲ ۸۰/۵ ۰۱/۰
متادون درمانی ۱۰۰ ۶۶/۷ ۴۷/۸ ۹۱/۲

بر اساس داده های جدول فوق می توان چنین قضاوت نمود که در هر چهار خرده مقیاس مربوط به سلامت روان بین معتادان گمنام و افرادی که متادون درمانی را انتخاب نموده اند تفاوت گزارش شده است. بر این اساس در خرده مقیاس افسردگی ، اضطراب ، اختلالات خواب و نارساکنش وری اجتماعی میانگین نمره افرادی که متادون درمانی را انتخاب نموده اند به ترتیب برابر با ۳۷/۵ ، ۴۷/۳، ۱۳/۳ و ۹۷/۶ بوده و برای افرادی که متادون درمانی را انتخاب نموده اند این میانگین به ترتیب برابر با ۶۶/۷ ، ۹۶/۴ ، ۰۶/۴ و ۶۶/۷گزارش شده است. لذا در سطح معناداری محاسبه شده برای هر خرده مقیاس به ترتیب برابر با ۰۳۲/۰= sig ، ۰۱/۰= sig، ۰۱/۰= sig ،۰۱/۰= sig با ۹۵ درصد اطمینان می توان اظهار داشت که میزان افسردگی ، اضطراب ، اختلالات خواب و نارسا کنش وری اجتماعی در افرادی که متادون درمانی را انتخاب نموده اند بالاتر از افرادی که در جلسات معتادان گمنام شرکت نموده اند می باشد.

جدول ۴-۱۷: محاسبه آزمون t دوگروه مستقل به منظور مقایسه میانگین نمرات حمایت اجتماعی و مولفه های آن در معتادان گمنام و درمان با متادون

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

متغیرها شاخص های آماریگروهها تعداد میانگین واریانس انحراف معیار آزمون یکسانی واریانس ها سطح معناداری آزمون t دو گروه مستقل t درجه آزادی
حمایت عاطفی معتادان گمنام ۱۰۰ ۵۵/۴ ۷۷/۴ ۱۴/۲ ۴۱۱/۱ ۰۰۰۱/۰ ۹۶ ۰۰۷/۱-
متادون درمانی ۱۰۰ ۸۶/۳ ۸۳/۴ ۳۳/۲
حمایت ابزاری معتادان گمنام ۱۰۰ ۴۷/۴ ۹۹/۲ ۴۶/۱ ۵۶۵/۱۲ ۱۴۵/۰ ۴۸۶/۶۲ ۵۶۰/۳
متادون درمانی ۱۰۰ ۲۳/۴ ۴۱/۱ ۶۹/۱
حمایت اطلاعاتی معتادان گمنام ۱۰۰ ۱۸/۵ ۸۴/۱۴ ۸۱/۳ ۷۸/۱۲ ۰۰۰۱/۰ ۴۱/۷۷ ۹۹۹/۷
متادون درمانی ۱۰۰ ۴۴/۳ ۵۵/۲ ۵۲/۱
حمایت اجتماعی معتادان گمنام ۱۰۰ ۷۷/۵ ۷۵/۱۳ ۸۷/۴ ۲۷/۹ ۰۰۰۱/۰ ۲۲/۶۲ ۴۷/۵
متادون درمانی ۱۰۰ ۱۹/۴ ۶۷/۷ ۷۱/۲

بر اساس داده های جدول بالا می توان چنین اظهار نمود که در خرده مقیاسهای حمایت عاطفی ، حمایت اطلاعاتی و حمایت اجتماعی با توجه به میانگین های به دست امده و نیز سطح معناداری محاسبه شده بین افرادی که به جلسات معتادان گمنام مراجعه نموده اند و معتادانی که متادون درمانی را انتخاب نموده اند ، تفاوت وجود داشته است. اما داده های جدول بالا بیانگر ان است که در خرده مقیاس حمایت ابزاری میانگین نمره گروه معتادان گمنام برابر با ۴۷/۴ و برای افرادی که متادون درمانی انتخاب نموده اند برابر با ۲۳/۴ گزارش شده است و سطح معناداری گزارش شده برابر با ۱۴۵/۰= sig می باشد و می توان اظهار داشت که در این خرده مقیاس بین دو گروه مورد مطالعه تفاوت معناداری گزارش نشده است.

جدول ۴-۱۸: محاسبه آزمون t دوگروه مستقل به منظور مقایسه میانگین نمرات مهارتهای مقابله ای و مولفه های آن در معتادان گمنام و درمان با متادون

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

متغیرها شاخص های آماریگروهها تعداد میانگین واریانس انحراف معیار آزمون یکسانی واریانس ها سطح معناداری آزمون t دو گروه مستقل t درجه آزادی
مساله محور معتادان گمنام ۱۰۰ ۵۸/۱۶ ۸۵/۵ ۱۱/۲ ۴۵۵/۱۱ ۰۰۰/۰ ۱۲/۲۷ ۷۸۱/۳-
متادون درمانی ۱۰۰ ۳۱/۱۳ ۹۵/۴ ۳۹/۲
عاطفی محور معتادان گمنام ۱۰۰ ۴۳/۸ ۶۷/۲ ۰۱/۱ ۶۴۴/۱۲ ۳۳۱/۰ ۵۱/۱۴ ۹۹/۳
متادون درمانی ۱۰۰ ۲۳/۸ ۶۶/۲ ۴۸/۱

بر اساس داده های جدول بالا می توان اظهار داشت که در مولفه راهبردهای مقابله ای مساله محور بین دو گروه معتادان گمنام و متادون درمانی تفاوت وجود داشته و این تفاوت از نظر اماری معنادارا گزارش شده است. چون میانگین به دست امده برای گروه معتادان گمنام برابر با ۵۸/۱۶ بوده و برای افرادی که متادون درمانی را انتخاب نموده اند برابر با ۳۱/۱۳ بوده و در سطح معناداری ۰۰۰۱/۰= sig می توان بیان داشت که فرضیه تحقیق تایید شده است. به این معنا که افرادی که از جلسات معتادان گمنام برای ترک اعتیاد خود استفاده می نمایند بیشتر از افرادی که به روش متادون درمانی ترک اعتیاد داشته اند از راهبردهای مساله محور استفاده نموده اند. اماددر مولفه راهبرد عاطفی محور بین دو گروه مورد مطالعه تفاوت معناداری گزارش نشده است.

فصل پنجم

بحث و نتیجه گیری

در این فصل ضمن اشاره به نتایج و یافته های تحقیق ، به تبیین و تفسیر داده ها ی تحقیق اشاره شده است. علاوه بر این در ادامه به پیشنهادات کاربردی و اجرایی در زمینه ارتقای اثر بخشی روش های درمان اعتیاد و تاکید بر مهارتهای مقابله ای معتادان اشاره شده است. همچنین پیشنهادات برای تحقیقات آتی به منظور ترغیب و تشویق محققان و علاقمندان به پژوهش در زمینه روش های موثر کاهش اعتیاد مورد بحث قرار گرفته و تنگناها و مشکلاتی که در انجام پژوهش حاضر با ان مواجه بودیم مطرح گردیده است.

۱-۵- تبیین و تفسیر داده ها:

۱-فرضیه اول تحقیق مبنی بر اینکه میزان حمایت اجتماعی در معتادان گمنام بیشتر ازمعتادان تحت درمان با متادون است، مورد بررسی قرار گرفت و تایید گردید. این یافته با نتایج تحقیق مانرو و همکارانش (۲۰۰۶) همخوانی و انطباق دارد. مانرو و همکارانش در تحقیقی میدانی که در مورد حمایتهای اجتماعی موجود در میان جوانان مبتلا به اعتیاد به مواد مخدر صنعتی در شهر لندن انجام دادند متوجه شدند که افرادی که به جلسات معتادان گمنام مراجعه نموده بودند ، از میزان حمایت اجتماعی بالاتری برخوردار بوده اند.

به زعم هستر و گراون(۲۰۰۴) جلسات معتادان گمنام خود به عنوان بخشی از حمایت اجتماعی مطلوب و تعیین کننده در فرایند ترک اعتیاد به شمار می رود.

۲-فرضیه دوم تحقیق مبنی بر اینکه راهبردهای مقابله ای به کار گرفته شده معتادان گمنام بیشترازمعتادان تحت درمان با متادون است، مورد آزمون قرار گرفت و تایید گردید. این یافته با نتایج تحقیق دالی و همکاران (۲۰۰۲) و دایکمن(۲۰۰۰) همخوانی و همسویی دارد. دایکمن در پژوهشی به بررسی مهارتهای مقابله ای معتادان بر ترک موفق مواد انجام داده اند. در این تحقیق میدانی نتایج نشان داد که مهارتهای مقابله ای موثر و مساله مدار توانسته است اثر بخشی بیشتری بر ترک موفق مواد داشته باشد.

۳- فرضیه سوم این پژوهش در مورد اینکه وضعیت سلامت روانی در معتادان گمنام بالاترازمعتادان تحت درمان با متادون ،مورد آزمون قرار گرفت و تاییدشد. این یافته با نتایج تحقیق مولرو و همکارانش(۲۰۰۱) همخوانی و همسویی دارد. مولرو و همکارانش اعتقاد دارند که معتادان گمنام به دلیل حضور در جلسات مختلف و نیز بهره مندی از حمایتهای خانواده و معتادان دیگر و نیز گروه درمانی های موثر می تواند در سلامت روانی بالاتر آنها تاثیر داشته باشد.

علاوه بر این نیوتن و همکارانش (۲۰۰۶) اعتقاد دارند که برای تعیین میزان سلامت روان برای هر فردی نیازمند اطلاعاتی بیشتر در مورد وی به ویژه در زمینه سابقه مصرف مواد مخدر، ، شرایط خانوادگی و وضعیت اقتصادی ، نوع مواد مصرفی و نیز روش های ترک قبلی وی می باشد و لزوما روش ترک اعتیاد ان نمی تواند برای علت سلامت روان ان کافی باشد.

جنیک و همکارانش (۲۰۰۵) در پژوهشی دیگر متوجه شدند که اثر بخشی هر روش در درمان اعتیاد به نوع نگرش مراجعه کننده دارد و بر اساس شرایط فیزیکی و روانی وی و میزان بهداشت روان فرد و خانواده اش، می بایستی به انتخاب روش درمان مناسب او پرداخت.

فرضیه دیگر تحقیق در مورد اینکه بین میزان وجود علائم افسردگی در معتادان گمنام و تحت درمان با متادون تفاوت وجود دارد، مورد ازمون قرار گرفت و تایید گردید. یافته های تحقیق نشان داد که میزان افسردگی در میان افرادی که در جلسات معتادان گمنام مراجعه نموده بودند کمتر از افرادی است که به روش متادون درمانی ترک نموده اند. دلیل این موضوع را می بایستی در حمایتهای اجتماعی مطلوب در روش معتادان گمنام جستجو نمود.

فرضیه دیگر تحقیق در مورد اینکه بین میزان وجود علائم اضطراب و مشکلات خواب (اختلالات خواب: کم خوابی / پر خوابی) در معتادان گمنام و تحت درمان با متادون تفاوت وجود دارد، موردآزمون قرار گرفت و تایید شد. این یافته با نتایج تحقیق حسنی زاده (۱۳۸۸) همخوانی دارد. حسنی زاده اعتقاد دارد که اختلالات خلقی در میان معتادانی که به روش معتادان گمنام ترک می نمایند کمتر از روش های درمان اعتیاد دیگر بوده است.

فرضیه دیگر تحقیق در مورد اینکه بین میزان مقدار نارسا کنش وری اجتماعی در معتادان گمنام و تحت درمان با متادون تفاوت وجود دارد، مورد ازمون قرار گرفت و تایید شد. این یافته با نتایج تحقیق محمدی (۱۳۸۸) همسویی داشته است. محمدی معتقد است که محتوای جلسات معتادان گمنام به گونه ای است که از آنها می خواهد که در زمینه اخلاق اجتماعی و رعایت حقوق دیگران احترام بیشتری بگذارند.

۲-۵-پیشنهادات و راهکارها:

براساسآنچهدراینپژوهشتحتعنوانیافتههاونتایجموردارزیابیقرارگرفتهاستونیزباتوجهبهتجربیاتیکهدرخلالانجاماینپژوهشحاصلگردیدباهدفکمکبهبرنامهریزیموثردرمبارزهجدیباگسترشمصرفموادمخدرخطرناکصنعتیوشیمیائیدرکشور،پیشنهاداتذیلخطاببهبهمسئولانامرارائهمیگردد:

۱- یکراهبردکوتاهمدتدرگاماول: مداخلهسریعومحسوسدستگاههایمجریدربرنامهعرضهوتقاضایموادمخدرسنتیباهدفآسیبشناسیوایجادموازنهدرسیستمعرضهوتقاضایاینمواد،ونهایتاًبرنامهریزیدقیقوعلمیبرایهدایتوترغیبمعتادانبهسمتمصرفموادکمخطرسنتی می تواند باشد. اینپیشنهادبهمعنایعدولازارادهوعزمملیبرایمبارزهنیست،بلکهتدبیریستازسرالزاموضرورتکهنتایجحداقلیرادرکوتاهمدتهدفقرارمیدهد. دراینرابطهپیشنهادمیشودپلیسمبارزهباموادمخدرناجادراقداماتکنترلیوقهریهخودبامسئلهترانزیتموادمخدرسنتیبهداخلکشور،بانگاهینوومتفاوتازگذشتهعملنماید،بهنظرمیرسدموفقیتسالهایاخیرپلیسدرکنترلموادمخدرسنتیباعثکاهشعرضهوافزایشقیمتاینموادودرنتیجهافزایشعرضهموادمخدرصنعتیبهعنوانآلترناتیویبرایآنهاشدهاست. ازاینرولازماستتاتدابیرویژهایبرایکنترلبازارمصرفموادسنتیدربرنامههایجاریپلیسمبارزهباموادمخدرناجابویژهدرکنترلحسابشدهترانزیتموادسنتیدرمرزهابهفراخورمیزانتقاضایمصرفکنندگانکشورلحاظشود.

۲-راهبردکوتاهمدتدرگامدوم: بهموازاتتعدیلاقداماتپلیس،سایردستگاههایمتولیاطلاعرسانینیزلازماستتاواردعملشدهوباتولیداطلاعاتمتقابلدربرابرحجمعظیمتبلیغاتدروغینموادصنعتیبراستیلایتبلیغاتیاینموادپرخطرچیرهگردندودرخصوصماهیتموادکمخطروموادپرخطراطلاعاتکافیبهجامعهمخابرهنمایند. دلیلپیشنهاداینرویکرد،دوپیامدمهماست:

الف) درشرایطیکهتوانائیکنترلموادصنعتیپرخطرونیزتوانائیکنترلسوءمصرفافرادجامعهمیسرنیستوبلکهجامعهباگسترشسریععرضهوتغییرالگویمصرفموادبهسمتموادصنعتیمواجهاست،اگرقادربهکنترلموادمخدرصنعتینباشیملااقلتوانائیتغییرنگرشافرادرانسبتبهالگویمصرفموادخواهیمداشتلذامادامیکهشرایطمبارزهدراینسطحکاملاًنابرابررقممیخورد،بهنظرمیرسدبهترینرویکردیکهبجایارسالپیامهایمنعکنندهمیتواناتخاذکرد،سوقدادنوترغیبمعتادانبهمصرفموادکمخطرباشد. بااینرویکردلااقلعوارضزیانبارناشیازمصرفموادصنعتیواتلافسرمایههایانسانیکشورتاحدودیکنترلمیشود. البتهایناقداماتبایستیدرهماهنگیبااقداماتپلیسوسایردستگاههاصورتگیرد.

ب) سیستماطلاعرسانیکشوربااتخاذاینرویکرد،درواقعبابخشیازافرادآسیبدیدهجامعهارتباطیهمدلانهبرقرارمیسازدوبرایالقاءپیامهایبعدیکهمیتواندپیامایجادتنفرازموادمخدرباشد،فضایمناسبیازاعتمادمخاطبینخاصخوددراختیاردارد. بنابراینبهتدریجمیتوانازطریقشبکههایاطلاعرسانیبهالقاءپیامهایسلامتوامثالهممبادرتورزید.

۳- امابهعنوانیکراهبرددرازمدتلازماستتاوزارتآموزشوپرورشنسبتبهتهیهیکپکیجآموزشیمشتملبراطلاعاتکاملیازعوارض،خطراتوویژگیهایخاصموادمخدرصنعتیاقدامنمایدوبانظارتوهمکاریکارشناساناینحوزهپکیجمزبوررامتناسبباادبیاتخاصسنینومقاطعمختلفتحصیلیازپیشدبستانیتاپیشدانشگاهیتدوینوبهعنوانیکدرسدائمیونهمقطعیدربرنامهدرسیدانشآموزانبگنجاندوهرسالههمزمانباایجادتغییراتجدیددرسایرمواددرسی،اینپکیجرانیزباهماهنگیکارشناسانامربهروزنماید. شرطتوفیقدراجرایاینطرحاینستکهاینپکیجبهعنوانیکواحددرسیتوسطارکانآموزشیکشورجدیتلقیشودتاتاثیراتبلندمدتآنرابتواندرنسلهایجاریوآتیمشاهدهنمود.

۴- پیشنهادمیشوددستگاههایفرهنگیهمچونصداوسیماونیزوزارتارشاداسلامیدرراستایایجادتغییربنیادیندرنوعنگرشغالبومثبتنسبتبهموادمخدرصنعتی،بااستفادهازتوانوظرفیتهایموجودبرنامهریزیودرقالبفرهنگسازیواطلاعرسانیونیزبرگزاریکارگاههایآموزشیرسانهایورودرروبرایاقشارمختلفمردماقداماتاساسیومستمراعمالنمایند. اتخاذرویکردهایضدتبلیغ،اقناعسازیوحتیرویکردتبلیغیتلقیحدرجهتخنثیسازیآثارتبلیغاتاغواءکنندهموادمخدرصنعتی،قطعاًموثروکارسازخواهدبود. بویژه در مورد شهرهائی با گرایش مصرف بالا، مانند کوهدشت و نورآباد این مورد مصداق دارد.

۵- تشدیداقداماتقانونیعلیهتولیدکنندگانخانگیوشبکههایتوزیعموادمخدرصنعتینیزازجملهاقداماتیاستکهمیتوانددرکاهشتغییرالگویمصرفموادموثرواقعشود.

۶-پیشنهادمیشودازظرفیتطرحهایتسهیلگریبرایپیشگیریازاعتیاددرسازمانبهزیستیبهعنوانیکشبکهاطلاعرسانیاجتماعیکهباخانوادههادرمحلاتشهریوروستائیدرارتباطاست،درراستایشناسائیخانوادههایدارایمعتادوارتقاءسطحآگاهیخانوادههانسبتبهعوارضوماهیتموادمخدرصنعتیاستفادهبهینهشود. اینطرحهاهماینکدرسراسرکشورودرمحلاتبسیاریدرحالانجاماستوقطعاًمیتوانددرافزایشآگاهیخانوادههاوبهتبعآنبخشیازمعتاداننسبتبهموادصنعتیموثرواقعشود.

۷-استفادهازمعتادانبهبودیافتهیادرحالبهبودیکهبطورعمدهدرمراکزاجتماعمحوروکمپهایN.Aحضوردارند. درصورتارائهآموزشهایلازمبهاینافرادمیتوانازآنهابهعنوانبانفوذترینچهرههایآموزشیدرمواجههبامعتاداناستفادهکرد. بهیقیناینافرادبهراحتیمیتوانندبامعتادانملاقاتونکاتهشداردهندهرابهآنانگوشزدکنند. برایتسهیلدراینکاربهتراستازمیانافرادبهبودیافتهگروههائیتحتعنوان “هستههایرهائی” تشکیلشودوپسازارائهآموزشهایلازم،آنانراجهتآموزشواطلاعرسانیبهعمقمنازلمعتادانبهموادسنتیویاصنعتیگسیلداشت. پیشبینیمیشودبااجرایاینروشدرصدقابلتوجهیازمواردتغییرالگویمصرفموادبهسمتموادصنعتیپرخطرکاهشیابد.

پیشنهادهای برخاسته از تحقیق:

_پیشنهاد می شود در حین درمان ترک اعتیاد ، روش های مقابله ای موثر به معتادان در حال ترک اعتیاد اموزش داده شود تا اثر بخشی بیشتری در زمینه ترک مشاهده شود.

_پیشنهاد می شود در زمینه ترک اعتیاد به موضوع سلامت روان معتادان تاکید بیشتر ی به عمل اید و صرفا به موضع دارو درمانی تاکید نگردد.

_پیشنهاد می شود خانواده های معتادان در حال ترک اعتیاد به موضوع حمایت اجتماعی و نیز حمایتهای روانی از انها توجه بیشتری به عمل اورند تا اثر بخشی ترک اعتیاد در این افراد افزایش یابد.

_پیشنهاد می شود به منظور افزایش سطح حمایت اجتماعی از افراد معتاد ، شبکه حمایت اجتماعی حمایتگر توسط مددکاران اجتماعی به عمل آید.

۳-۵-پیشنهادات برای تحقیقات آتی:

۱-پیشنهاد می شود در پژوهشی به بررسی اثر بخشی سایر روش های درمان اعتیاد نظیر طب سوزنی ، گروه های معتادان گمنام ، کنگره شصت و نظایر ان پرداخته شود.

۲-پیشنهاد می شود که در تحقیقی به بررسی مهمترین عوامل موثر در عود مجدد اعتیاد در میان معتادان پرداخته شود.

۳-پیشنهاد می شود در پژوهشی به بررسی نقش خانواده معتادان در پیشگیری از عود و سوء مصرف مواد در میان افراد پرداخته شود.

۴-۵- مشکلات و محدودیتهای تحقیق:

_عدم همکاری برخی مراجعان در کمپها و مرکز درمان دارویی رازی با محقق جهت تکمیل پرسشنامه های تحقیق

_نگرانی برخی مراجعان از افشای اطلاعات و مشخصات آنها که به این دلیل در برخی موارد کار تکمیل پرسش نامه ها را دشوار می ساخت.

_ منابع و ماخذ:

_ابیگهارت.کارل.کلیدهای پیشگیری ومقابله بااعتیاد.۱۳۸۷٫ترجمه مسعود هومان.نشرکتابهای دانه.

_ابراهیمی.امراله. (۱۳۸۵)بررسی حمایت اجتماعی و راهبردهای مقابله ای به کارگرفته در جانبازان قطع نخاعی.دانشگاه علوم پزشکی انستیتو روان پزشکی تهران.

_اکبری ، ابوالقاسم ،۱۳۸۷ ، مشکلات نوجوانی و جوانی ، تهران ، انتشارات رشد و توسعه، چاپ چهارم.

_احمدوند ، محمدعلی ، ۱۳۸۶ ،اعتیاد (سبب شناسی و درمان )،تهران ، انتشارات پیام نور ،چاپ دوم.

_آشتیانی، الهام (۱۳۸۵)، جامعه شناسی اعتیاددر ایران امروز،نشر مهاجر،تهران.

_آزاد،حسین (۱۳۸۴)،آسیبشناسیروانی ۲،انتشاراتبعثت،تهران.

_احمدی،حبیب(۱۳۸۴)،جامعهشناسیانحرافات،انتشاراتوزارتفرهنگوارشاداسلامی،تهران.

_اسفندریاری نیک. مهتاش (۱۳۷۵). بررسی نگرش های دانش آموزان، معلمین و والدین نسبت به یادگیری و ارزشیابی. مجله روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران؛ ۱۰، ۱و ۲، ۲۵۰- ۲۶۳٫

_اعتماد.محمد تقی.(۱۳۸۸).توصیف انجمن معتادان گمنام و بررسی بین اعضای گروه بامعتادان خواهان جذب نشده در گروه.دانشگاه رودهن.

_بشارت،محمدعلی.،میرزمانیبافقیسیدمحمود.،پورحسین،رضا (۱۳۸۰). نقش متغیرهایخانوادگیدرپدیدآییاختلالکاربردنابجایمواد.فصلنامهاندیشهورفتار،سالهفتم،شماره۳، ۵۲-۴۶٫

_بخشایی.نورمحمد.(۱۳۸۷).بررسی ابعاد شخصیتی.رویدادهای استرس زاوحمایت اجتماعی در افرادافسرده.دانشگاه علوم پزشکی وانستیتوروانپزشکی تهران.

_بوژه. ژان (۱۹۸۷) اعتیاد وشخصیت. ترجمه توفان گرگانی (۱۳۶۸). تهران: انتشارات سازمان آموزش انقلاب اسلامی.

_بیات مختاری. لیلا (۱۳۸۸). برسی ویژگی های شخصیتی و تعداد دفعات ترک اعتیاد در افراد سابقاً معتاد. فصلنامه اعتیاد، شمارهﯼ نهم، صفحه ۹۹-۱۰۳٫

_بهاری.فرشاد.(۱۳۸۸)اعتیاد.مشاوره و درمان.(راهنمای تغییر رفتار اعتیادی معتادان).نشردانژه.

_بهرامی نژاد ، بهرام ، بدریان ، بهرام ، اخوی زادگان ، رضا ( ۱۳۷۴) ، بررسی انواع اعتیاد در زندانیان مرد زندان چوبیدر قزوین ، پایان نامه دکترای حرفه ای ، دانشگاه علوم پزشکی قزوین ، دانشکده پزشکی.

_باقری ، منصور ( ۱۳۸۱) ، نقش آموزش مهارتهای زندگی بر دانش و نگرش نسبت به مواد مخدر و عزت نفس دانش آموزان ، پایان نامه کارشناسی ارشد روانشناسی عمومی ، دانشگاه تهران .

_بهرامی ، هادی ( ۱۳۸۵ ) بررسی میزان شیوع اعتیاد در نوجوانان شهر تهران ،پایان نامه کارشناسی ارشد ، دانشگاه علامه طباطبایی ، تهران .

_بهرامی احسان ، هادی ،۱۳۸۸ ،اعتیاد و فرایند پیشگیری ، تهران ، انتشارات سمت ، چاپ سوم.

_بوالهری.جعفر.(۱۳۸۷).اثربخشی پیشگیری ازعودبرپایه ذهن آگاهی در درمان وابستگی به مواد مخدر و سلامت روان.مجله اعتیاد پژوهی.سال دوم.شماره۷٫

_پهلوانی، هاجر؛ ملکوتی، کاظم و براهنی، محمدتقی .(۱۳۷۵). بررسی میزان استرس، شیوه های مقابله و وضعیت سلامت روان افراد ناباور، پایان نامه ی کارشناسی ارشد، انستیتو روان پزشکی تهران.

_باشکوه ، اکبر ، اوجاقی ، ناهید (۱۳۸۸) مطالعه رابطه نابرخورداری اجتماعی و آمادگی پذیرش اعتیاد در نوجوانان دبیرستانهای دخترانه شهرستان تبریز، مقاله ارائه شده در همایش مقاله نامه اندیشه ای برای نجات، استان لرستان.

_پژوهش هایی که مقاله شدند.(http://psychology.blogfa.com.//post.asx).

_جزوه پیشگیری از اعتیاد در کشور.(۱۳۸۷).انتشارات سازمان امور بهزیستی و توانبخشی کشور.

_جعفری زاده. ذبیح الله (۱۳۸۲). بررسی مقایسه ارتباط بین مولفه های شخصیت و راهبردهای مقابله ای در معتادان به تریاک خود معرف ۳۰-۳۶ ساله. پایان نامهء کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی.

_چارلزایی.داجن دبلیو.مایکل شی. (۱۳۸۷)روانشناسی اعتیاد(سنجش تا درمان).ترجمه بایرامعلی رنجگر.نشر روان.

_داویدیان، هارطون .(۱۳۷۶). بهداشت روانی از دیدگاه ادیان توحیدی، اولین همایش نقش دین در بهداشت روانی، دانشگاه علوم پزشکی ایران، آذرماه.

_دباغی.پرویز.(۱۳۸۷)بررسی نیم رخ روانی درافرادمصرف کننده مواد مخدرو محرک.فصلنامه روانشناسان و مجلهروانپزشکان.سال شانزدهم.شمارهء۱٫

_دلاورپور، محمد آقا،. سلطانی، مرضیه،. مسعود، حسین چاری، (۱۳۸۷). پیشبینیبهبودییابازگشتبهسوءمصرفموادمخدر برپایههوشهیجانیورویاروییمذهبی. مجلهروانپزشکیوروانشناسیبالینیایران،سالچهاردهم،شماره۳، ۳۱۵ -۳۰۷٫

_هژیر.فرهاد.(۱۳۸۸).بررسی رابطه اختلالهای شخصیت ضداجتماعی و مرزی بااعتیاد به موادمخدردر مردان(۳۵-۱۸)ساله کرمانشاهی.دانشگاه تهران.

_زکی.محمد.(۱۳۸۷).بررسی اعتباروروایی حمایت اجتماعی دانشجویاندانشگاه اصفهان.فصلنامه روانشناسان ایرانی.سال چهاردهم.شماره۱۶٫

_حیدری پهلویان.احمد.(۱۳۸۶).بررسی مقایسه ای ویژگیهای شخصیتی معتادان به مواد مخدروافراد غیرمعتاد.مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی وخدمات بهداشت و درمان همدان.

_حاجیرسولی،مسعود (۱۳۸۹)،بررسیالگویمصرفمواداعتیادآوردرمعتادیندرمانجویمراکزدرمانیدرسطحاستانتهران،ستادمبارزهباموادمخدر.

-حیدری پهلوان. احمد، امیرزرگر. محمدعلی، فرهادی نسب. عبدالله، محجوب. حسین (۱۳۸۲). بررسی مقایسه ای ویژگی شخصیتی معتادان به مواد مخدر با افراد غیر معتاد ساکن همدان. مجلهعلمیدانشگاهعلومپزشکیوخدماتبهداشتیدرمانیهمدان. سالدهم،شماره٢،۵۵-۶۲٫

_

 


 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...