پایان نامه روانکاوی نوین |
-
مکتب روانکاوی از این جهت که به مفهوم تعادل بین ساختارها، تشخیص و درمان استوار است، به مکتب زیستگرایی شباهتهایی دارد. روانکاوی معتقد است که شخصیت فرد از ۳ عنصر نهاد، من و من برتر تشکیل میشود. به نظر برخی روانکاوان، فرد زمانی از سلامت روانی برخوردار میگردد که من با واقعیتها سازگار شود و بتواند نشانه های غریزی نهاد را کنترل نماید. درباره سلامت روانی، مفاهیم روانکاوی زیادی وجود دارد که در ادامه به نظر فروید بنیانگذار روانکاوی و برخی از پیروان به نام مکتب میپردازیم (فرج زاده،۱۳۸۸).
رویکرد انسانگرایی
انسانگرایی یک نظام فکری است که در آن تمایلات و ارزشهای انسان در درجه اول اهمیت قرار دارد. روانشناسان انسانگرا برخلاف فروید و روانکاران نوین که تنها بر روانرنجورها و روان پریشها متمرکز هستند ترجیح می دهند که نیرومندیها و خوبیهای انسان را مطالعه کنند و در جستجوی آن میباشند که چه عاملی باعث میشوند افراد به بهترین حالت خود دست یابند نه فقط آنچه آنها در بدترین حالت میتوانند باشند. به نظر این روانشناسان برای داشتن بهداشت روانی باید تا اندازهای انعطاف پذیر بود. اصطلاح روانشناسی انسانگرا ابتدا در سال ۱۹۳۰ توسط گوردون آلپورت به کاربرده شد. این رویکرد بر توانمندیها و آرزوهای انسان، اراده آزاد هشیار و تحقق بخشیدن به استعدادهای ما تأکید دارد. از مشهورترین روانشناسان انسانگرا میتوان آبراهام مازلو و کارل راجز را نام برد (عطارشوشتری و شفاعی،۱۳۹۱).
رویکرد شناختی
رویکرد شناختی در مورد ارزیابی ویژگیهای شخصیتی متمرکز به شیوهایی میباشد که مردم به وسیلهی آنها خود و محیطشان را میشناسند، یعنی چگونگی آن را درک می کنند، ارزیابی می کنند، فکر می کنند، یاد می گیرند، تصمیم میگیرند و مشکلاتشان را حل می کنند این واقعاً رویکرد روانشناختی به شخصیت است زیرا بر فعالیتهای ذهنی آکاهانه متمرکز می باشد (آریا،۱۳۸۸).
رویکردهای رفتاری
به فرآیندهایی مانند اضطراب، سلیقهها، انگیزهها، نیازها یا مکانیزمهای دفاعی کهاغلب نظریه پردازان در تببین شخصیت انسان و عوامل مؤثر برآن، به آنها متوسل شده اند هیچ اشارهای نمیبینیم. به نظر رفتار گرایان شخصیت انسان چیزی جز تجمع پاسخهای آموخته شده به محرکها، یعنی مجموعه رفتارهای آشکار و نظامهای عادات نمی باشد. شخصیت تنها به چیزی اشاره دارد که بتوان آن را به صورت عینی مشاهده و دست کاری کرد. رفتارگرایان برخلاف روانکاوی، بر فرآیندهای رفتاری در ناهشیاری تأکید ندارد و بهداشت روانی و بیماری روانی را نیز در مقابل یکدیگر قرار نمیدهد، بنابراین آنچه که در مکانی دیگر بیماری روانی محسوب میگردند از دید رفتارگرایان، رفتاری است که مثل سایر رفتارها آموخته شده است. به این ترتیب از نظر رفتارگرایان، سلامت روانی رفتاری است که با یک محیط مشخص، با نوعی بهنجاری رفتاری سازگاری دارد. رفتارگرایی به سلامت روانی با نظریه اسکینر معرفی میشود. هرچند که پژوهشهای وی در این زمینه همگی در آزمایشگاه و بر روی موشها و کبوترها صورت گرفته است و نه از طریق بالینی با این حال ثابت شده است که عقاید وی از طریق شیوه های معروف به تغییر رفتار، در محیط بالینی سودمند میباشند (فرج زاده،۱۳۸۸).
ویژگیهای مشترک افراد دارای سلامت روانی
در حال حاضر یکی از شیوه های مطمئن برای تعریف سلامت روان، استفاده از ملاکهای سلامت روانی است و همانگونه که ملاحظه گردید، هریک از مکاتب موجود، با توجه به شناخت و تعریفی که از انسان دارند، در مورد سلامت روانی وی، ملاکهایی را بیان نموده اند، به طور کلی ویژگیهای مشترک افراد داری سلامت روان در نظریه های روانشناسی به شرح زیر میباشند: طبق احترام به عواطف و احساسات دیگران، احساس رضایت از کار و زندگی، استفاده مفید، مؤثر و مطلوب از وقت خود، داشتن اعتماد به نفس، توانایی دوست داشتن، محبت و برقراری روابط مطلوب، صمیمی و منطقی با دیگران، رعایت هنجارها و معیارهای حاکم بر جامعه، توانایی مقابلهی مؤثر با فشارها و مشکلات زندگی و محیطی، قدرت آرام زیستن با خود و با دیگران در آرامش و تفاهمبودن، توانایی تصمیم گیری منطقی در هنگام بحرانها و مقاومت در برابر مشقات و مشکلات، شناخت محدودیتها و استعدادهای خود و تلاش در بهبود آنها، توانایی تعیین اهداف واقع گرایانه و مطلوب برای خود و تلاش برای دستیابی به آنها، برقراری روابط خانوادگی و اجتماعی مطلوب، صمیمی، مستحکم محبتآمیر، درک خویشتن و سعی در کنترل، هدایت و بهبود آنها، شرکت در فعالیتهای اجتماعی، احساس مفیدبودن و عدم وابستگی به دیگران و متکی به خودبودن، احساس مسئولیت و وظیفه شناسی در انجام کارها و وظایف، نداشتن پیش داوری در برخورد با مسایل محیطی، توانایی استفاده ی موزون از استعدادها و مهارتهای خود، نداشتن اختلالات روانی و فکری، دستیابی به معنا در زندگی و انتخاب شیوهای مطلوب در زندگی، آگاهی از نقاط ضعف و قوت، در زمان حال زندگی کردن و در عین حال داشتن دورنمایی از آینده برای خود، عدم خود فریبی و تظاهر نکردن به آنچه که نیستند، نداشتن ویژگیهایی از قبیل، ریاکاری، دروغگویی، حرص، طمع، حسادت، کینه توزی، خودپرستی خودخواهی، دزدی، کلاهبرداری، تجاوز به حقوق دیگران (جوکار و سمنگان،۱۳۸۹).
فرم در حال بارگذاری ...
[جمعه 1399-06-07] [ 08:53:00 ب.ظ ]
|