کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          



جستجو



آخرین مطالب

 



۴۸/۱۲۹۳۹/۹۵۹۰/۱۲۳۳۲/۱۲۱۲۵/۱۲۹۳۲/۶۱۷/۰نگرش به کاربرد۵۶/۱۲۵۰۵/۱۳۲۸۰/۱۵۸۰۷/۸۹۰۵/۱۱۳۲۱/۵۲۶/۰تمایل به کاربرد۵۰/۱۲۵۸۱/۱۲۹۹۰/۱۷۸۴۳/۹۹۷۰/۹۶۳۲/۶۱۷/۰رفتار به کاربرد۳۲/۱۳۰۵۸/۱۲۲۱۰/۱۲۴۸۹/۶۹۵۰/۹۸۷۷/۱۰*۰۲/۰

*معنیداری در سطح ۰۵/۰ درصد
۴-۳-۴ آزمونهای همبستگی
در این قسمت به بررسی و آزمون فرضیات همبستگی پژوهش پرداخته شد و فرضیه های همبستگی تحقیق مورد بررسی و آزمون قرار گرفتند. در این بخش همبستگی هر یک از متغیرهای مستقل با متغیرهای سودمندی، سهولت، نگرش، تمایل و رفتار استفاده از نهادههای زیستی مورد آزمون قرار گرفت که نتایج در ادامه آمده است.
۱-۴-۳-۴ بررسی همبستگی ابعاد مؤثر بر پذیرش نهادههای زیستی با متغیرهای فردی
در این قسمت رابطه همبستگی بین ویژگیهای فردی( سن، تحصیلات، بعد خانوار) گندمکاران با ابعاد مؤثر بر پذیرش نهادههای زیستی آورده شده است.
نتایج ضریب همبستگی در جدول شماره ۲۷-۴ نشان میدهد که بین سن، سطح تحصیلات و بعد خانوار با دیدگاه پاسخگویان در خصوص سودمندی نهادههای زیستی همبستگی معنیداری پیدا نشد.
نتایج ضریب همبستگی در جدول شماره ۲۷-۴ نشان میدهد که بین سن، سطح تحصیلات و بعد خانوار با دیدگاه پاسخگویان در خصوص سهولت استفاده از نهادههای زیستی همبستگی معنیداری پیدا نشد.
نتایج ضریب همبستگی در جدول شماره ۲۷-۴ نشان میدهد که بین بعد خانوار با نگرش پاسخگویان در خصوص استفاده از نهادههای زیستی همبستگی معنیداری پیدا نشد. این نتایج تا حدودی با یافته های شاهپسند و همکاران (۱۳۸۹)، ساداتی و همکاران (۲۰۱۰)، زو و همکاران (۲۰۱۰) مغایرت دارد.
همچنین نتایج جدول نشان میدهد که بین سن پاسخگویان با نگرش آنها نسبت به استفاده از نهادههای زیستی همبستگی منفی و معنیداری در سطح ۰۵/۰ درصد وجود دارد و گندمکارانی که جوان میباشند نگرش بهتری نسبت به استفاده از نهادههای زیستی دارند. بین سطح تحصیلات با نگرش پاسخگویان نسبت به استفاده از نهادههای زیستی همبستگی مثبت و معنیداری در سطح ۰۱/۰ درصد وجود دارد و هر چه سطح تحصیلات گندمکاران بالا باشد نگرش بهتری نسبت به استفاده از نهادههای زیستی دارند. این نتایج تا حدودی با یافته های کرکه آبادی (۱۳۸۴)، عمانی و چیذری (۱۳۸۵)، سلیمانی(۱۳۸۷)، شاهپسند و همکاران (۱۳۸۹)، ساداتی و همکاران (۲۰۱۰)، حیدری ساربان (۱۳۹۱)، ویلر (۲۰۰۵)، زو و همکاران (۲۰۱۰)، آسیس و اسماعیل (۲۰۱۱) مطابقت دارد.
نتایج ضریب همبستگی در جدول شماره ۲۷-۴ نشان میدهد که بین بعد خانوار با تمایل پاسخگویان در خصوص استفاده از نهادههای زیستی همبستگی معنیداری پیدا نشد.
همچنین نتایج جدول نشان میدهد که بین سن پاسخگویان با تمایل آنها نسبت به استفاده از نهادههای زیستی همبستگی منفی و معنیداری در سطح ۰۵/۰ درصد وجود دارد و گندمکاران که جوان میباشند تمایل بیشتری جهت استفاده از نهادههای زیستی دارند. بین سطح تحصیلات با تمایل پاسخگویان نسبت به استفاده از نهادههای زیستی همبستگی مثبت و معنیداری در سطح ۰۱/۰ درصد وجود دارد و هر چه سطح تحصیلات گندمکاران بالا باشد تمایل بیشتری نسبت به استفاده از نهادههای زیستی دارند. این نتایج تا حدودی با یافته های کرکه آبادی (۱۳۸۴)، افروز و عبدالله زاده ( ۲۰۱۱)، پورقاسم و علی بیگی (۱۳۹۲)، ویلر ( ۲۰۰۸)، هایرمات (۲۰۱۱ ) مطابقت دارد.
نتایج ضریب همبستگی در جدول شماره ۲۷-۴ نشان میدهد که بین بعد خانوار با رفتار پاسخگویان در خصوص استفاده از نهادههای زیستی همبستگی معنیداری پیدا نشد. این نتایج تا حدودی با یافته های وطنخواه(۱۳۹۲) مغایرت دارد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1399-12-18] [ 09:33:00 ب.ظ ]




در موردی که شرکت در هنگام صدور سهام جدید، مبلغی مازاد بر مبلغ اسمی سهم بعنوان اضافه ارزش سهم دریافت کند، می توان اضافه ارزش سهم را ۱- به اندوخته منتقل سازد. ۲- صرف پرداخت هزینه های مربوط به افزایش سرمایه نماید. [۴۹] ۳- نقدا بین صاحبان سهام قدیم تقسیم کند. ۴- صرف تادیه مبلغ اضافه شده به مبلغ اسمی سهام در هنگامیکه افزایش سرمایه از طریق بالا بردن مبلغ اسمی سهام موجود صورت می گیرد نماید. ۵- یا در ازای اضافه ارزش سهام جدید به صاحبان سهام سابق بدهد.
مبحث هشتم: اجازه به هیات مدیره به منظور افزایش سرمایه شرکت
مطابق ماده ۸۳٫ ل. ا. ق. ت افزایش سرمایه در صلاحیت انحصاری مجمع عمومی فوق العاده است علی رغم اینکه برابر ماده ۱۶۴٫ ل. ا. ق. ت، اساسنامه شرکت نمی تواند متضمن اختیار افزایش سرمایه برای هیات مدیره باشد. اما این به آن معنی نیست که مجمع مزبور نتواند اختیار انجام آن را به دیگری واگذار نماید. مطابق ماده ۱۶۲٫ ل. ا. ق. ت مجمع عمومی فوق العاده می تواند اجازه افزایش سرمایه را به هیات مدیره بدهد. نحوه آن به این صورت است که مجمع عمومی فوق العاده با مشخص کردن مدت افزایش سرمایه (که حد اکثر آن ۵ سال است) و همینطور مشخص کردن میزان افزایش سرمایه، به هیات مدیره اجازه میدهد که به یکی از روش های مذکور در قانون تجارت، اقدام به افزایش سرمایه نماید.
مبحث نهم: واگذاری اختیار به هیات مدیره جهت تعیین شرایط مربوط به فروش سهام جدید و تادیه قیمت آن
بعد از پیشنهاد هیات مدیره و بازرس و بازرسان شرکت و پس از قرائت گزارش آنان ودر زمان اتخاذ تصمیم راجع به افزایش سرمایه ، مجمع عمومی می تواند در همان جلسه شرایط مربوط به فروش سهام جدید و تادیه قیمت آنرا تعیین نماید. اما در صورت تمایل می تواند اختیار مربوط به فروش سهام جدید و تادیه قیمت را به هیات مدیره شرکت واگذار نماید.
مبحث دهم: محدود نمودن یا افزایش اختیارات هیات مدیره
هر چند انتخاب هیات مدیره با مجمع عمومی عادی است اما از آن جائیکه یکی از مواردی که در اساسنامه شرکت می بایستی لحاظ شود طبق بند ۱۶ ماده ۸ ل.ا.ق.ت مربوط است به تعیین وظایف و حدود اختیارات مدیران، لذا هرگونه تغییر در حدود اختیارات مدیران به منزله تغییر در اساسنامه است و تغییر در اساسنامه هم برابر ماده ۸۳ ل.ا.ق.ت در صلاحیت مجمع عمومی فوق العاده است.
درست است که برابر ماده ۱۱۸ ل.ا.ق.ت، جز درباره موضوعاتی که موجب مقررات این قانون اخذ تصمیم و اقدام درباره آنها در صلاحیت خاص مجامع عمومی است، مدیران شرکت دارای کلیه اختیارات لازم برای اداره امور شرکت در چارچوب موضوع شرکت می باشند، اما به موجب قسمت اخیر همین ماده مجمع عمومی می تواند اختیارات آنان را محدود نماید. هر چند این تحدید اختیارات نسبت به اشخاص ثالث باطل است ولی بین مدیران و صاحبان سهام معتبر است. به عنوان مثال مجمع عمومی فوق العاده می تواند مصوب نماید که مدیران تا سقف مبلغ معینی حق انعقاد قرارداد را با دیگران دارند و مازاد بر آن می بایستی با تصویب مجمع عمومی فوق العاده انجام شود.
مبحث یازدهم: انتخاب مدیر یا مدیران تصفیه و عزل آنها
بعد از تصمیم مجمع عمومی فوق العاده راجع به انحلال شرکت و یا پس از صدور حکم دادگاه مبنی بر بطلان یا انحلال شرکت، دوران تصفیه شرکت شروع می شود. مجموع عملیاتی را که پس از انحلال شرکت به منظور پرداخت قروض و وصول مطالبات وتقسیم مازاد دارائی شرکت انجام می دهند، تصفیه امور شرکت می گویند [۵۰].
در برخی از موارد در اساسنامه نحوه انحلال اختیاری شرکت و ترتیب تصفیه امور پیش بینی می شود.[۵۱] در مواردی که در اساسنامه شرکت مدیر تصفیه پیش بینی نشده باشد، اصولاً امر تصفیه با خود مدیران شرکت است. اما مجمع عمومی فوق العاده که رای به انحلال شرکت می دهد می تواند ترتیب دیگری مقرر نماید و مدیر یامدیران تصفیه را انتخاب نماید [۵۲].
در رابطه با عزل مدیر یا مدیران تصفیه برابر ماده ۲۱۶ ل. ا. ق. ت اگر مجمع عمومی فوق العاده آنها را انتخاب کرده باشد خود نیز حق عزل آنها را دارد.
مبحث دوازدهم: تصویب و یا عدم تصویب آورده های غیرنقدی که در موقع افزایش سرمایه تادیه می شود.
از اختیارات دیگر سهامداران اکثریت در مجمع عمومی فوق العاده بحث تصویب و یا عدم تصویب آورده های غیرنقدی است. هر چند قیمت آورده های غیرنقدی توسط کارشناس رسمی دادگستری تعیین گردیده است ولی اکثریت سهامداران می توانند در جلسه مجمع عمومی فوق العاده با آراء خود مانع از تصویب آورده های غیر نقدی گردند. بدیهی است اگر آورده های غیر نقدی یا حتی اشخاص آورنده سرمایه غیر نقد مورد تائید آنان باشد آنرا تصویب می نمایند.
مبحث سیزدهم: تغییرات در حقوق نوع مخصوصی از سهام شرکت
از دیگر اختیارات مجمع عمومی فوق العاده، تغییر در حقوق نوع مخصوصی از سهام شرکت، مطابق ماده ۹۳ ل. ا. ق. ت می باشد. تغییر در حقوق مربوط به سهام، مستلزم تغییر در اساسنامه است که تغییر در اساسنامه جزء اختیارات مجمع عمومی فوق العاده است. بنابراین هر چند در ماده ۹۳ از تغییر در حقوق نوع مخصوصی از سهام، توسط مجمع عمومی فوق العاده صحبتی نشده است ولی از آنجایی که نوع سهام و خصوصیت آن در اساسنامه ذکر می شود، تغییر در حقوق مربوط به آن باید توسط مجمع عمومی فوق العاده بعمل آید.
برای تغییر در حقوق نوع مخصوصی از سهام شرکت، ابتدا باید مجمع عمومی فوق العاده تشکیل جلسه داده و تغییرات مورد نظر را تصویب کند. برای آنکه تصمیمات مجمع عمومی فوق العاده در این زمینه معتبر باشد، لازم است که لااقل نصف دارندگان اینگونه سهام در جلسه خاصی که به همین منظور تشکیل می شود حاضر باشند.. اگر در دعوت اولی نصف دارندگان اینگونه سهام حاضر نشوند، دعوت دوم از دارندگان اینگونه سهام بعمل می آیدکه در دعوت دوم لازم است حداقل یک سوم دارندگان اینگونه سهام حاضر شوند. تصمیمات جلسه مذکور همواره با اکثریت دو سوم آرامعتبر است و در صورتیکه در دعوت اول و یا دوم اکثریت دو سوم آرا با تغییرات انجام شده توسط مجمع عمومی فوق العاده موافقت ننمایند، تصمیمات مجمع عمومی فوق العاده در رابطه با تغییرات مذکور بی اثر است.
نکته دیگری در اینجا قابل بیان است و آن اینست که بین قسمت اخیر ماده ۴۲ ل. ا. ق. ت با ماده ۹۳ نوعی تعارض وجود دارد. مطابق ماده ۴۲ برای تغییر در امتیازات وابسته به سهام ممتاز، باید موافقت دارندگان نصف به علاوه یک اینگونه سهام جلب شود. اما در ماده ۹۳ آمده که تصمیمات همواره با اکثریت دو سوم آراء معتبر خواهد بود.
توضیحات بیشتر مربوط به سهام موضوع ماده ۹۳ در مبحث صدور سهام ممتاز در همین پایان نامه آمده است.
مبحث چهاردهم: تغییر اساسنامه
بعد از تأسیس و ثبت شرکت، هرگونه تغییر در اساسنامه شرکت برابر ماده ۸۳ ل.ا.ق.ت در اختیار مجمع عمومی فوق العاده است.موارد مذکور در ماده ۸ ل.ا.ق.ت جنبه حصری ندارد و می توان در هنگام تأسیس و یا بعد از تأسیس شرکت موارد دیگری را به اساسنامه اضافه کرد. بعنوان مثال پرداخت پاداش به اعضای هیات مدیره از موارد الزامی که می بایستی در اساسنامه پیش بینی شود نیست. و پس از تأسیس شرکت مجمع عمومی فوق العاده می تواند موضوع تعیین پاداش را در اساسنامه بگنجاند. منتهی این اختیارات در بعضی موارد توسط قانونگذار محدود شده است بنابراین مجمع عمومی فوق العاده نمی تواند در موارد محدودیت قانونی در اساسنامه تغییر دهد به عنوان مثال در ماده ۱۶۴ ل.ا.ق.ت آمده اساسنامه شرکت نمی تواند متضمن اختیار افزایش سرمایه برای هیات مدیره باشد لذا مجمع عمومی فوق العاده نمی تواند چنین امری را در اساسنامه لحاظ کند یا موارد دیگری مثل
۱- تغییر تابعیت ۲- افزایش تعهدات صاحبان سهام ۳- ایجاد محدودیت در اقامه دعوی از سوی یک پنجم دارندگان سهام شرکت علیه مدیران ۴- افزایش مدت مدیریت مدیران به بیش از دو سال ۵– ایجاد محدودیت برای هیات مدیره در عزل رئیس و نائب رئیس هیات مدیره ۶- تغییر در ترتیب مقرر شده برای انتخاب مدیران موضوع ماده ۸۸ ل.ا.ق.ت، که مجمع عمومی فوق العاده حق تصمیم در مورد انها را ندارد.
بدیهی است قوانینی که از دیدگاه قانونگذار جزء قواعدآمره است را نمی توان با تغییر اساسنامه تغییر داد خصوصاً قوانینی که قانونگذار برای حمایت از سهامداران اقلیت در نظر گرفته است.
اما در سایر موارد که جزء قواعد آمره نیست و قانونگذار هم صراحتاً به محدودیت مجامع عمومی اشاره نکرده است می توان هر نوع تغییری را انجام داد یا هر موردی را به اساسنامه اضافه نمود.
مبحث پانزدهم:تبدیل سهام
تبدیل سهام و طریقه آن اصولاً در اساسنامه شرکت پیش بینی می شود ولی اگر اساسنامه اجازه تبدیل سهام را نداده باشد، شرکت می تواند به موجب تصمیم مجمع عمومی فوق العاده مبادرت به تبدیل سهام نماید. این تبدیل به دو گونه صورت می گیرد:
۱ – تبدیل سهام با نام به بی نام
۲ – تبدیل سهام بی نام به با نام
تبدیل سهام با نام به بی نام
سهام با نام، سهامی است که متعلق به شخص معینی است و نام دارنده آن در دفتر سهام شرکت ثبت شده است. به همین دلیل در هنگام انتقال آن به شخص دیگر باید این انتقال در دفتر سهام شرکت به ثبت برسد و انتقال دهنده یا وکیل یا نماینده قانونی اوباید انتقال را در دفتر مزبور امضاء کند.
تبدیل سهام با نام به بی نام در مواردی اتفاق می افتد که شرکت مطابق ماده ۳۰٫ل.ا.ق.ت. به علت عدم تأدیه تمامی مبلغ اسمی سهام، بناچار مبادرت به صدور سهام با نام کرده ولی بعداً به لحاظ مزیتهای سهام بی نام تصمیم به تبدیل سهام با نام به بی نام گرفته است دلایل متعددی وجود دارند که باعث می شود اشخاص سهام بی نام را به سهام بانام ترجیح بدهند که در اینجا تعدادی از آنها آورده می شود:
۱ – نقل و انتقال سهام بی نام به صورت خیلی ساده انجام می شود. بدین صورت که مطابق ماده ۳۹٫ل.ا.ق.ت. نقل و انتقال سهام بی نام به دلیل اینکه سهام بی نام بصورت سند در وجه حامل تنظیم می شود با قبض و اقباض صورت می گیرد. ولی نقل و انتقال سهام با نام تشریفات بیشتری دارد بدین صورت که مطابق ماده ۴۰٫ل.ا.ق.ت.«انتقال سهام بانام باید در دفتر ثبت سهام شرکت به ثبت برسد و انتقال دهنده یا وکیل یا نماینده قانونی او باید انتقال را در دفتر مزبور امضا کند».
۲ – بعضی از سهامداران مایل نیستند که توسط سهامداران و یا اشخاص دیگر شناخته شوند به همین دلیل از سهام بی نام استفاده می کنند.
۳ – عده ای برای فرار از مالیات، سهام بی نام را با سهام به نام ترجیح می دهند. در اکثر کشورها به درآمد حاصله از فروش سهام مالیات تعلق می گیرد به همین خاطر اشخاص با خرید سهام بی نام از پرداخت مالیات فرار می کنند.
۴ – نقل و انتقال سهام بی نام نمی تواند مشروط به موافقت مجامع عمومی صاحبان سهام یا مدیران شرکت شود.
برای تبدیل سهام بانام به سهام بی نام «مراتب فقط یک نوبت در روزنامه کثیرالانتشاری که آگهی های مربوط به شرکت در آن نشر می گردد منتشر و مهلتی که نباید کمتر از دو ماه باشد به صاحبان سهام داده می شود تا برای تبدیل سهام خود به مرکز شرکت مراجعه کنند. بعد از انقضای مهلت مذکور برابر تعداد سهامی که تبدیل نشده است سهام بی نام صادر و در مرکز شرکت نگاهداری خواهد شد تا هر موقعی که دارندگان سهام بانام به شرکت مراجعه کنند سهام بانام آنان اخذ و ابطال و سهام بی نام به آنها داده شود»[۵۳]. پس از تبدیل کلیه سهام بانام به سهام بی نام و یا بعد از مهلت دوماهه ای که برای تبدیل سهام بانام به بی نام در نظر گرفته شده است شرکت باید مرجع ثبت شرکت ها را از تبدیل سهام خود کتباً مطلع سازد تا مراتب طبق مقررات به ثبت رسیده و برای اطلاع عموم آگهی شود.[۵۴]
در لایحه تجارت ۹۱ و برابر ماده ۴۱۹ آن تبدیل سهام بی نام به با نام مجاز نیست.
تبدیل سهام بی نام به بانام
سهام بی نام سهامی است که نام صاحب آن بر روی آن قید نمی شود و هر کسی که آن را در اختیار داشته باشد مالک آن است. به عبارت دیگر سهام بی نام سهم در وجه حامل محسوب می شود که حامل آن مالک آن است و برای مطالبه وجه آن محق محسوب می شود. زمانی یک شرکت می تواند مبادرت به صدور سهام بی نام نماید که تمامی مبلغ اسمی سهم پرداخت شده باشد زیرا به موجب ماده ۳۰ل.ا.ق.ت. «مادام که تمامی مبلغ اسمی هر سهم پرداخت شده صدور ورقه سهم بی نام یا گواهی نامه موقت بی نام ممنوع است».
سهام بانام با وجود معایبی که دارد، مزایایی نیز دارد که از این مزایا می توان موارد زیر را نام برد:
۱ – سهام با نام مشکل گم شدن، سرقت یا تلف شدن را ندارد. به این خاطر که نام دارنده سهام در دفتر ثبت سهام شرکت به ثبت رسیده است. به همین خاطر اشخاصی که کمتر دنبال خرید و فروش و نقل وانتقال سهام هستند مبادرت به خرید سهام بانام می نمایند.
۲ – صدور سهام بانام از نظر مالیاتی به نفع دولتهاست به این صورت که دولتها از نقل و انتقال سهام مبلغی به عنوان مالیات اخذ می کنند.
بعضی دولتها به شرکت هایی که از لحاظ سیاسی و اقتصادی مورد توجه هستند اجازه انتشار سهام بی نام را نمی دهند. به این علت که می خواهند سهامداران آن شناخته شوند یا اینکه اشخاصی که از لحاظ قانون کشور نمی توانند سهامدار شرکت های خاصی شوند نتوانند مبادرت به خرید سهام آن شرکت نمایند به همین خاطر این شرکت ها مجبور به انتشار سهام با نام می شوند.
«در مورد تبدیل سهام بی نام به با نام باید مراتب در روزنامه کثیرالانتشاری که آگهی های مربوط به شرکت در آن نشر می گردد سه نوبت هر یک به فاصله ۵ روز منتشر و مهلتی که کمتر از ۶ ماه از تاریخ اولین آگهی نباشد به صاحبان سهام داده شود تا برای تبدیل سهام خود به مرکز شرکت مراجعه کنند. در آگهی تصریح خواهد شد که پس از انقضای مهلت مزبور کلیه سهام بی نام شرکت باطل شده تلقی گردد.»[۵۵]
«سهام بی نامی که ظرف مهلت مذکور در ماده ۴۴ برای تبدیل به سهام بانام به مرکز شرکت تسلیم نشده باشد باطل شده محسوب و برابر تعداد آن سهام بانام صادرو توسط شرکت در صورتی که سهام شرکت در بورس اوراق بهادار پذیرفته شده باشد از طریق بورس وگرنه از طریق حراج فروخته خواهد شد. آگهی حراج حداکثر تا یک ماه پس از انقضای مهلت شش ماه مذکور فقط یک نوع و در روزنامه کثیرالانتشاری که آگهی های مربوط به شرکت در آن نشر می گردد منتشر خواهد شد. فاصله بین آگهی و تاریخ حراج حداقل ده روز و حداکثر یک ماه خواهد بود. در صورتی که در تاریخ تعیین شده تنها تمام یا قسمتی از سهام به فروش نرسد حراج تا دو نوبت طبق شرایط مندرج در این ماده تجدید خواهد شد».[۵۶]
«از حاصل فروش سهامی که بر طبق ماده ۴۵ فروخته می شود بدوا هزینه های مترتبه از قبیل هزینه آگهی حراج یا حق الزحمه کارگزار بورس کسر و مازاد آن توسط شرکت در حساب بانکی بهره بردار سپرده می شود، در صورتی که ظرف ده سال از تاریخ فروش، سهام باطل شده به شرکت مسترد شود مبلغ سپرده و بهره مربوطه به دستور شرکت از طرف بانک به مالک سهم پرداخت می شود. پس از انقضای ده سال، باقیمانده وجود در حکم مال بلا صاحب بوده و باید از طرف بانک و به اطلاع دادستان شهرستان به خزانه دولت منتقل گردد».(ماده ۴۶ ل.ا.ق.ت.)
«در مورد مواد ۴۵ و۴۶ هر گاه پس از تجدید حراج مقداری از سهام به فروش نرسد صاحبان سهام بی نام که به شرکت مراجعه می کنند به ترتیب مراجعه به شرکت اختیار خواهند داشت از خالص حاصل فروش سهامی که فروخته شده به نسبت سهام بی نام که در دست دارند وجه نقد دریافت کنند و یا آنکه بنابر تعداد سهام بی نام خود سهام با نام تحصیل نمایند و این ترتیب تا وقتی که وجه نقد و سهم فروخته نشده هر دو در اختیار شرکت قرار دارد رعایت خواهد شد» (تبصره ماده ۴۶ل.ا.ق.ت).
بین مقررات تبدیل سهام بی نام به سهام با نام با مقررات تبدیل سهام با نام به سهام بی نام تفاوتهایی وجود دارد.این تفاوتها عبارتند از :
۱ – در تبدیل سهام بی نام به سهام با نام مراتب سه نوبت در روزنامه کثیرالانتشاری که آگهی های مربوط به شرکت در آن نشر می گردد منتشر می گردد.ولی در تبدیل سهام بانام به سهام بی نام مراتب فقط یک بار در روزنامه کثیرالانتشار منتشر می شود. دلیل آن است که صاحبان سهام بی نام معلوم ومشخص نیستند و شرکت از هویت و اقامتگاه آنان آگاهی ندارد.
۲ – در تبدیل سهام بی نام به بانام، مهلتی که برای تبدیل سهام در نظر گرفته می شود شش ماه از تاریخ اولین آگهی است ولی در تبدیل سهام بانام به بی نام مهلت فوق یک ماه است.
۳ – در آگهی تبدیل سهام بی نام به بانام تصریح می شود که اگر صاحبان سهام در مهلت تعیین شده برای تبدیل سهام مراجعه نکنند کلیه سهام آنان باطل شده تلقی می گردد ولی در آگهی تبدیل سهام بانام به بی نام چنین تصریحی صورت نمی گیرد، بلکه بعد از انقضای مهلت، سهام با نام صاحبان سهام به سهام بی نام تبدیل می شود.
فصل سوم
حقوق سهامداران اقلیت
سهامداران اقلیت همانطوری که از نام آن پیداست در شرکت جز گروهی هستند که به دلیل نداشتن آراء کافی نمی توانند تصمیمات مطلوب خودرا اتخاذنمایند لذا قانونگذار جهت حمایت از این گروه مقررات خاصی وضع نموده تا اینان از حداقل حقوق قانونی برخوردار شوند بنابراین در این فصل حقوقی که سهامداران اقلیت توانایی برخوردار شدن از آن را دارا هستند موردمطالعه قرار میگیرد بدیهی است حقوقی که اقلیت سهامداران از آن برخوردارند اکثریت سهامداران نیز ازآن برخوردارند ولی به لحاظ آنکه یکی از اهداف اصلی این پایان نامه آشناکردن شخص سهامدارو سهامداران اقلیت با حقوقی است که قانونگذار برای آنها پیش بینی کرده لذا دراین قسمت از پایان نامه ، حقوقی که شخص سهامدار به تنهایی یا در غالب گروه سهامداران اقلیت می تواند از آن منتفع گردد بررسی می شود. با این توضیحات مطالب این فصل را در دو بخش تحت عنوان حقوق مالی و حقوق غیر مالی مورد بررسی قرار می دهیم که بخش اول در نه مبحث وبخش دوم در چهار مبحث به شرح آتی مطرح می گردد:

جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید.

 

عکس مرتبط با اقتصاد

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:32:00 ب.ظ ]




۱۲) سازمان مبارزه با مواد مخدر، دفتر اطلاعات امنیت ملی[۵۹](زیر مجموعه وزارت دادگستری)
۱۳) دفتر تحقیقات فدرال (اف. بی.آی)، معاونت اطلاعات (زیر مجموعه وزارت دادگستری)
۱۴) دفتر اطلاعات و ضداطلاعات وزارت انرژی[۶۰]
۱۵) دفتر اطلاعات و تحقیقات وزارت امور خارجه[۶۱]
۱۶) اداره اطلاعات وتحلیل وزارت خزانه داری[۶۲]
سازمان اطلاعات مرکزی سیا، وظیفه جمع آوری و تحلیل اطلاعات از خارج از مرزهای آمریکا را در اختیار دارد. این سازمان طیفی از محصولات اطلاعاتی که تمامی موضوعات مورد علاقه سیاست گذاران امنیت ملی را پوشش می دهد، تولید می کند. همچنین سیا جمع آوری اطلاعات از طریق منابع انسانی و در موارد خاص، انجام عملیات های مخفی با هدایت رییس جمهور را بر عهده دارد (عملیات پنهان، عملیات یا فعالیت های دولت ایالات متحده است برای ایجاد تاثیر سیاسی، اقتصادی یا نظامی در خارج از کشور به گونه ای که نقش ایالات متحده ظاهر نشود یا به صورت علنی قبول نشود).
سه آژانس اطلاعاتی در وزارت دفاع که شامل سازمان امنیت ملی، دفتر شناسایی ملی، سازمان اطلاعات فضای زمین است، بیشترین بودجه اطلاعات ملی را به خود اختصاص می دهند. سازمان امنیت ملی مسئول اطلاعات مخابراتی و جمع آوری آن در سرتاسر جهان است. دفتر شناسایی ملی مسئولیت توسعه و اجرای عملیات شناسایی ماهواره ای است. سازمان اطلاعات ژئو فضایی، داده های ژئو فضایی را تهیه کرده ـ از نقشه و چارت تا پایگاه داده های کامپیوتری شده بسیار پیشرفته وسعت دارد ـ و از آن برای هدف گیری در زمانی که دقت اسلحه های هدایت شونده بدان متکی است استفاده می شود.
علاوه بر این سه سازمان، سازمان اطلاعات دفاعی مسئول رایزنان دفاعی است و همچنین مسئول فراهم کردن محصولات اطلاعاتی مختلف برای وزارت دفاع می باشد. اگر چه قانون اصلاح اطلاعات، اختیارات مدیریتی و بودجه ای وسیعی در خصوص سازمان های زیر مجموعه وزارت دفاع به مدیر اطلاعات ملی داده است لاکن این امر باعث سلب اختیار وزیر دفاع در مقابل این سازمان ها نمی گردد.
دفتر اطلاعات و تحقیقات وزارت امور خارجه، یکی از کوچکترین اعضای جامعه اطلاعاتی است اما تحلیل های این دفتر با کیفیت بالا شناخته می شود. دفتر اطلاعات و تحقیقات صرفاً یک آژانس تحلیلی است و گزارش های سیاسی جمع آوری شده از سفارتخانه ها که برای تحلیل گران بسیار سودمند می باشد به عنوان یک وظیفه اطلاعاتی محسوب نمی شود (بودجه آن نیز مانند دیگر سازمان ها از این مدل تبعیت نمی کند).
وظیفه اصلی اداره تحقیقات فدرال (اف. بی. آی) با موضوعات ضد تروریسم و ضد جاسوسی ارتباط دارد. سازمان مبارزه با مواد مخدر، سازمانی است مسئول اجرای قانون مواد کنترل شده قانونی و تعدیل آن در ایالات متحده.
سازمان های اطلاعاتی ۴ سرویس نظامی (نیروی هوایی، ارتش، نیروی دریایی و تفنگ داران دریایی) به طور گسترده ای بر روی موضوعات مربوط به ماموریت های خاص خود تمرکز دارند. محصولات تحلیلی این سرویس ها به همراه محصولات سازمان اطلاعات دفاعی، مکمل وظیفه تحلیل گران سیا است و تحلیل موضوعات فنی اساسی را با عمق بیشتری فراهم می آورند.
قانون امنیت داخلی سال ۲۰۰۲(Office of Director of National Intelligence, 2009: 265)، وزارت امنیت داخلی را مسئول همگرایی اجرای قانون و اخبار اطلاعاتی مرتبط با تهدیدات تروریستی داخلی دانسته است. معاونت تحلیل اطلاعات و مدیریت حفاظت از زیر ساختارها در این وزارتخانه در تلاش های ضد تروریسم درون سازمانی و به همراه اف. بی. آی مشارکت کرده و بر روی حصول اطمینان از کسب اطلاعات توسط مقامات اجرای قانون محلی و ایالتی از سازمان های اطلاعاتی در سطح ملی، تمرکز دارد. گارد ساحلی نیز که اکنون بخشی از وزارت امنیت داخلی است در خصوص اطلاعات مرتبط با امنیت سواحل و دفاع شهری تعامل دارد.
وزارت انرژی تحلیل برنامه های سلاح های اتمی کشورهای خارجی نظیر معاهده منع گسترش سلاح های هسته ای و مقوله امنیت انرژی را بر عهده دارد. این سازمان همچنین تلاش های قدرتمندی در خصوص ضد جاسوسی دارد.
وزارت خزانه داری، درباره جمع آوری و پالایش اطلاعاتی که ممکن است بر روی سیاست های مالی و پولی آمریکا تاثیر بگذارد، بحث می کند همچنین این وزارتخانه مقولات مربوط به تروریسم مالی را پوشش می دهد.

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.

 

عکس مرتبط با اقتصاد

انواع اطلاعات و جمع آوری کنندگان آنها

پنج منبع اصلی یا روش جمع آوری وجود دارد(ODNI, 2009: 12) :

  1. اطلاعات علائم یا سیگینت
  2. اطلاعات حاصل از سنجش و نشان خوانی(ماسینت)
  3. اطلاعات منابع انسانی یا هیومینت
  4. اطلاعات منابع آشکار یا اسینت
  5. اطلاعات فضای زمین

سیگینت[۶۳]
اطلاعات علائم از رهگیری سیگنال ها به دست می آید و می تواند شامل یک یا ترکیبی از اطلاعات زیر باشد :

  • تمامی اطلاعات ارتباطی (کومینت)[۶۴]
  • اطلاعات الکترونیکی (الینت)[۶۵]
  • اطلاعات مخابراتی دستگاه های خارجی(برای اطلاعات بیشتر بنگرید به: Herman, 1996: 66-72)

در جامعه اطلاعاتی آمریکا سازمان امنیت ملی مسئولیت جمع آوری، تحلیل و گزارش اطلاعات سیگینت را بر عهده دارد.
ماسینت[۶۶]
اخباری است که طی فرایند تحلیل کمی وکیفی ویژگی های فیزیکی اهداف و وقایع با هدف شناسایی آنها تولید می شود. مثال بارز آن استفاده از نمونه برداری از ترکیب شیمیایی آب و هوا برای شناسایی وجود موارد رادیواکتیو در منطقه است.
هیومینت[۶۷]
اطلاعات انسانی از منابع انسانی به دست می آید. عموماً هیومینت مترادف جاسوسی و عملیات های مخفی در نظر گرفته می شود. در حالی که این گونه جمع آوری بیشتر توسط جمع آوری کنندگان آشکار نظیر دیپلمات ها و وابستگان نظامی انجام می پذیرد. اطلاعات انسانی اساساً توسط سیا، وزارت امور خارجه، وزارت دفاع و اف بی آی استفاده می شود. سیا وظیفه هماهنگی و هدایت اطلاعات انسانی جامعه اطلاعاتی آمریکا را برعهده دارد(برای اطلاعات بیشتر بنگرید به: Herman, 1996:61-66).
اُسینت[۶۸]
اطلاعات منابع آشکار آندسته از اطلاعاتی است که به صورت عمومی از طریق رادیو، تلویزیون، مجلات، اینترنت، پایگاه های داده های اقتصادی و ویدیو گرافیک و نقاشی به دست می آید.
اطلاعات فضای زمین[۶۹]
آندسته از اطلاعاتی هستند که به توصیف ویژگی های زمین، و شناسایی ویژگی ها و شاخصه های فیزیکی اقدامات انسانی بر سطح زمین می پردازند. نمونه هایی از محصولات ناشی از این دسته از اطلاعات، تصاویر، نقشه ها و تحلیل هایی هستند که در مورد توپوگرافی یا تغییرات در سطح زمین در مناطق خاص تولید می شوند.

سازمان اطلاعات مرکزی (سیا)

مسئولیت سیا که یک سرویس اطلاعاتی مستقل است، به دست آوردن اطلاعات و تحلیل آن در خصوص دولت ها، شرکت ها و افراد دیگر کشورها (خارجی) و گزارش این اطلاعات به دست آمده و پردازش شده جهت بهره برداری به مدیر اطلاعات ملی و دولت آمریکاست. غیر از این دو وظیفه، وظیفه سوم سیا که به عنوان «دست پنهان»[۷۰] دولت آمریکا شناخته می شود، اجرای عملیات های پنهان به هدایت رییس جمهور ایالات متحده یا رییس اطلاعات ملی است.
وظایف سیا
طبق سایت رسمی سیا وظایف این سازمان به شرح زیر است :

  • جمع آوری اطلاعات از طریق منابع انسانی و دیگر روش ها با توجه به اینکه این سرویس پلیس، احضاریه یا قدرت اجرای قانونی را نداشته و وظیفه امنیت داخلی بر عهده او نیست.
  • ارتباط دادن و تخمین زدن اطلاعات مرتبط با امنیت ملی و فراهم آوردن تمهیدات جهت پخش این گونه اطلاعات.
  • فراهم کردن جهت گیری کلی و هماهنگی برای جمع آوری اطلاعات ملی خارج از آمریکا از طریق منابع انسانی توسط اعضای جامعه اطلاعاتی که این فعالیت توسط آن سازمان ها مورد تصویب جامعه اطلاعاتی قرار گرفته باشد و برعهده داشتن مسئولیت هماهنگی دیگر سازمان ها، بخش ها و یا واحدهای دولتی ایالات متحده که وظیفه جمع آوری در حیطه وظایف کاری آنان منظور شده است و اطمینان از حصول بیشترین بهره برداری از این منابع و حداقل کردن ریسک برای ایالات متحده در مشارکت در این گونه جمع آوری.
  • اجرای دیگر وظایف مرتبط با اطلاعات که بر روی امنیت ملی تاثیرگذار است و توسط رییس جمهور یا رییس اطلاعات ملی ممکن است هدایت گردد.

چارت سازمانی سیا
براساس اطلاعات موجود در سایت سازمان سیا(www.cia.gov)، در حال حاضر سازمان سیا دارای ساختار زیر است:
همانطور که از ساختار فوق برمی آید، معاونت پشتیبانی وظیفه پشتیبانی اداری و مالی از فعالیت های سازمان سیا را برعهده دارد. معاونت علم و فن آوری سازمان سیا وظیفه تولید تکنولوژی های جدید برای کاربرد در فعالیت های اطلاعاتی سازمان را برعهده دارد و علاوه بر آن جمع آوری فنی در سازمان با مدیریت این معاونت انجام می شود. معاونت خدمات پنهانی قلب عملیاتی سازمان سیا است و تمام فعالیت های مربوط به جمع آوری اطلاعات انسانی (جاسوسی) و اقدام پنهان توسط افسران این معاونت انجام می گیرد. معاونت اطلاعات نیز وظیفه تجزیه و تحلیل اطلاعات را برعهده دارد(Johnson, 2006: 90-92; www.cia.gov).
**********
نگاه اجمالی به ساختار جامعه اطلاعاتی آمریکا و به طورخاص چارت سازمانی و وظایف سازمان سیا نشان دهنده آن است که جامعه اطلاعاتی آمریکا در راستای پشتیبانی اطلاعاتی و شناختی از فرایند سیاست گذاری تکامل یافته است. همانطور که از مطالب این فصل برمی آید، کارکرد تمامی سازمان های اطلاعاتی تولید اطلاعات از اهداف وموضوعات مختلف است. در این میان چنین به نظر می رسد که سازمان سیا با مسئولیت تولید اطلاعات انسانی و تحلیل مسائل مربوط به امنیت ملی آمریکا و هم چنین اجرای وظایف اطلاعاتی مرتبط با امنیت ملی هر دو نقش شناختی و اجرایی در سیاست خارجی را دارد. فصول بعدی این بخش با نگاهی عمیق تر این موضوع را بررسی خواهند کرد.

فصل چهارم: سازمان سیا و پشتیبانی شناختی از سیاست گذاری خارجی

همانطور که در بخش اول اشاره شد، پشتیبانی شناختی اصلی ترین نقش سازمان های اطلاعاتی در سیاست گذاری است. فرضیه اصلی این تحقیق نیز بر پایه چارچوب نظری موجود، بر آن است که مهمترین نقش سازمان سیا در سیاست خارجی ایالات متحده در دوره زمانی مورد نظر تحقیق، پشتیبانی شناختی از سیاست گذاری بوده است. از این رو فصل حاضر تلاش می کند با بررسی برخی از عملیات های اطلاعاتی سازمان سیا، نقش این سازمان در پشتیبانی شناختی از سیاست خارجی را بازنمایی کند.

پروژه مجیک و آلترا[۷۱]: نقش اطلاعات در جنگ جهانی دوم

اگرچه عملیات های مجیک و آلترا در محدوده تمرکز این پژوهش نمی گنجند(نقطه تمرکز تحقیق ۱۹۴۵ به بعد و اقدامات مربوط به سازمان سیا است) و حدود ۶ سال قبل از تاسیس سازمان سیا و توسط واحدهای اطلاعات نیروهای نظامی آمریکا و انگلستان در خلال جنگ جهانی دوم انجام شده اند، اما به دلیل نقش ملموس آنها در روند مدیریت جنگ جهانی دوم و علاوه برآن عینیت کافی آنها برای نشان دادن نقش اطلاعات در مدیریت امنیت ملی، به عنوان اولین نمونه از نقش اطلاعات در آمریکا، بررسی می شوند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:32:00 ب.ظ ]




PPPکاپلان و نورتونPPPآی. ای . اِس بیPPPP

سیر تاریخی توسعه مفهوم و کاربرد سرمایه فکری

در سال ۱۹۶۹ آقای جان گالبریت اولین کسی بود که از اصطلاح سرمایه فکری استفاده کرد. اما در اواسط دهه ۱۹۸۰ حرکت از عصر صنعت به سمت عصر اطلاعات آغاز شد. در اوایل ۱۹۹۰، اولین بار نقش مدیریت سرمایه های فکری با تخصیص یک پست رسمی، در سازمان مشروعیت یافت و ادوینسون بعنوان مدیر سرمایه های فکری شرکت اسکاندیا معرفی شد. اما در اواسط دهه ۱۹۹۰، شرکت اسکاندیا اولین گزارش سرمایه های فکری را منتشر کرد و همایشی در سال ۱۹۹۶ توسط SEC با موضوع سرمایه فکری ترتیب داده شد. امروزه پروژه های مختلفی از قبیل انتشار کتب و برگزاری سمینارها و تهیه و تدوین مقالات متعددی در این زمینه در حال انجام است. فرایند توجه به سرمایه فکری در عصر حاضر را می توان در نمودار ۱ خلاصه نمود.

نمودار ۲-۱: فرایند پردازش سرمایه فکری. منبع: نمامیان و همکاران(۱۳۹۰)

انواع سرمایه فکری

با وقوع انقلاب «تکنولوژی اطلاعات» ، شکل گرفتن جامعه اطلاعاتی و شبکه ای و نیز رشد و توسعه سریع تکنولوژی برتر، الگوی رشد اقتصاد جهانی تغییر اساسی کرده است. در نتیجه این تحولات، دانش به عنوان مهمترین سرمایه، جایگزین سرمایه های مالی و فیزیکی در اقتصاد جهانی شده است. در یک سازمان دانش محور، روش های سنتی حسابداری، که مبتنی بر دارائی های ملموس سازمان است، برای ارزش گذاری سرمایه فکری، که بزرگترین و ارزشمندترین دارائی ناملموس سازمان ها است، ناکافی است. رشته نوظهور سرمایه فکری، حوزه تحقیقاتی جدیدی برای محققان و دست اندرکاران سازمانی است که بر ایجاد مکانیزم های اندازه گیری جدید، برای گزارش دهی متغیرهای ناملموس مهم، مثل سرمایه انسانی، سرمایه سازمانی، رضایت مشتری و نوآوری تمرکز دارد.
(Bontis et al, 1996).
سرمایه فکری تحت عناوینی همچون دارایی های ناملموس، دارایی های دانش محور، سرمایه دانشی، دارایی های اطلاعاتی، سرمایه انسانی و ارزش های پنهان سازمان بکار رفته (Bontis, 2001; Razafindrambinina & Kariodimedjo, 2011) و دربرگیرنده ابداعات، ایده ها، دانش بنیادین، روش های مختلف طراحی محصول، برنامه های کامپیوتری و انتشارات می باشد. بعبارت دیگر، سرمایه فکری دارایی هایی را شامل می شود که ناملموس بوده، اما بتدریج موجب ثروت آفرینی برای سازمان ها می گردد (Gharoie Ahangar, 2011).
تاکنون، مدل های متعددی از سرمایه فکری ارائه شده که در هر یک از آنها، ابعاد متفاوتی برای آن در نظر گرفته شده است (Vaskeliene, 2007) و بر مبنای هر یک از ابعاد شاخص های تعریف شده، تکنیک هایی مورد استفاده و بهینه کاوی هایی به کار برده شده اند (Uziene, 2010). اما در مهمترین مدل، سرمایه فکری به سه بخش سرمایه انسانی، سرمایه سازمانی (ساختاری) و سرمایه رابطه ای تفکیک شده است (Bontis, 1998).
لذا بطور کلی سرمایه فکری بعنوان مقوله ای که دارای سه جزء اساسی بهم وابسته است نشان داده می شود: سرمایه انسانی، سرمایه ساختاری و سرمایه مشتری/ رابطه ای (رامیرز و دیگران، ۲۰۰۷: ۷۳۴)، که در ذیل به آنها می پردازیم.

نمودار ۲-۲: انواع سرمایه فکری(نمامیان و همکاران، ۱۳۹۰)
یک) سرمایۀ انسانی – افرادی که منبع ابداع و نوآوری هستند.
دو) سرمایۀ ساختاری – ابزاری برای تقسیم کردن و انتقال دانش به کار میرود؛
سه) سرمایۀ رابطهای- که عبارت از روابطی است که در تجارت ایجاد ارزش می کند.
سرمایۀ فکری به وسیلۀ تعامل میان هر یک از عناصر سرمایۀ انسانی، ساختار و رابطه خلق می شود (Bentid, 2000, pp.226-251) . سرمایۀ انسانی به تنهایی قادر به ایجاد تفاوت نیست مگر آنکه با دو عنصر دیگر همراه شود. هر کدام از این عوامل تشریح و توصیف خواهد شد.

جهت دانلود متن کامل پایان نامه به سایت azarim.ir مراجعه نمایید.

عکس مرتبط با اقتصاد

سرمایۀ انسانی

سرمایۀ انسانی نشاندهندۀ «موجودی دانش افراد یک سازمان» است.(Bentis, 1999, p.396) بنتیس بر این باور است که سرمایۀ انسانی به مثابه یک منبع نوآوری و نوسازی استراتژیک، از اهمیت خاصی برخوردار است. روس و روس معتقدند کارکنان سرمایۀ فکری را از طریق شایستگی، نگرش و چالاکی فکرشان ایجاد میکنند. به زعم آنها شایستگی شامل مهارتها و تحصیلات فرد میشود، نگرش دربرگیرندۀ جزء رفتاری کارکنان میشود و چالاکی فکری فرد را به تغییر رویه ها و تفکر در مورد راه حلهای نواورانه مسائل قادر میسازد. بروکنیگ معتقد است که داراییهای انسانی یک سازمان، شامل مهارتها، تخصص، توانایی حل مسئله و سبکهای رهبری است (roos, 1997, p.418)
سرمایه انسانی نشان دهنده موجودی دانش افراد یک سازمان است(بونتیس و دیگران به نقل از قلیچ لی و مشبکی، ۱۳۸۵: ۱۲۸). سرمایه انسانی بعنوان دانش ترکیبی، مهارت، تجربه و توانایی یکا یک افراد سازمان تعریف می شود(مک گیل ، ۲۰۰۶: ۲۶). این سرمایه متحرک است و به سازمان خاصی تعلق ندارد زیرا کارکنان مالکان سرمایه انسانی محسوب می شوند. استوارت سرمایه انسانی را سرچشمه خلاقیت و بصیرت می داند. به نظر بونتیس نیز سرمایه انسانی مهم است چون منبع استراتژیک خلاقیت برای سازمان به حساب می آید(نظری و هرمانس، ۲۰۰۷: ۵۹۶).
چن و همکاران معتقدند سرمایۀ انسانی به مثابه مبنای سرمایۀ فکری اشاره به عواملی نظیر دانش، مهارت، قابلیت و طرز تلقی کارکنان دارد، که منتج به بهبود عملکرد، جذب مشتریان و افزایش سود شرکت میشود. این دانش و مهارت در ذهن کارکنان جای دارد، بدین معنا که ذهن آنها حامل دانش و مهارت است. اگر کارکنان متفکر توسط سازمان به نحو مطلوب به کار گرفته نشوند، دانش و مهارت موجود در مغز آنها نمیتواند فعال شود، یا اینکه به صورت ارزش بازاری درآید (Chen et al., 2004, pp.195-212).
سرمایۀ انسانی سبب شده است که سازمانها تا حد زیادی به دانش و مهارتهای کارکنان برای ایجاد درآمد و رشد و همچنین، بهبود کارآیی و بهره وری متکی شوند. منافع زیادی را میتوان از اطلاعات بیشتر درباره سرمایۀ انسانی به دست آورد. بر اساس این اطلاعات میتوان منابع انسانی را به طور مؤثرتری در درون سازمانها تخصیص داد و شکافهای مهارتی و توانایی های منابع انسانی را به آسانی تشخیص داد. به علاوه، سرمایۀ انسانی تسهیل کننده تهیه اطلاعات جامعتر برای سرمایه گذاران یا سرمایه گذاران بالقوه است. با وجود اهمیت روزافزون سرمایۀ انسانی، بیشتر سازمان ها هنوز طبق روال سنتی، پولی را که برای توسعۀ منابع انسانی صرف میکنند، در صورتحسابهای مالی به عنوان یک هزینه و نه یک سرمایه ­گذاری گزارش می کنند (Roselender, 1997,p.15).

سرمایه ساختاری

سرمایه ساختاری شامل همه ذخایر غیر انسانی دانش در سازمان می شود(رز و رز به نقل از قلیچ لی و مشبکی، ۱۳۸۵: ۱۲۹). که شامل نرم افزارهای اختصاصی، برنامه های کامپیوتری، پایگاه داده ها، ساختار سازمانی، حق ثبت و بهره برداری، مارک تجاری و دارایی های مشابه می شود که بهره وری در سازمان را حمایت می کنند(مک گیل، ۲۰۰۶: ۲۶). سرمایه ساختاری نماینده آن دسته از دارایی هایی است که از افراد درون سازمان مجزا هستند( مک گیل، ۲۰۰۶: ۲۷). سرمایه انسانی عامل اساسی در گسترش سرمایه ساختاری به شمار می رود، بنابراین سرمایه ساختاری متکی به سرمایه انسانی است. سرمایه ساختاری دانشی است که در شرکت هنگامی که کارکنان شب به خانه می روند باقی می ماند، بنابراین کمپانی مالک سرمایه ساختاری است. بعنوان مثال جواز یا پروانه ساخت توسط سرمایه انسانی خلق می شود، اما بعد از خلق آنها به کمپانی تعلق دارند(نظری و هرمانس، ۲۰۰۷: ۵۹۶). به طور کلی سرمایه های انسانی هر شب به خانههایشان باز میگردند. وظیفه مدیران ساخت دارایی های دانشی است که شب به خانه بازنگردند. این مهم میتواند از طریق سرمایۀساختاری که شامل فناوریها، شبکۀ داده ها، انتشارات، فرایندها و سازمان میشود انجام شود (Brown, 2002, p.38).
سرمایۀ ساختاری، محیطی ایجاد میکند که دانش از طریق آن، خلق و آمادۀ ورود به بازار میشود (Sveiby, 1997,p.47 .( ایجاد بانک دانش امکان استفادۀ دوبارۀ دانش را میدهد. سرمایۀ ساختاری یک سازمان باید نقشه و راهنمایی برای داراییهای سرمایۀفکری ایجاد کند؛ برای مثال، کجا به دنبال دانش بگردیم و یا چه فردی بهترین مهارتها را داراست؟ تنها دانش سازمان که باید به عنوان راهنما استفاده شود، دانشی است که مستقیماً با استراتژیهای اصلی سازمان مرتبط است. این دانش باید منجر به نتایج عملکرد بهتر شود. اگر به دنبال یافتن چیزی باشید، با انبوهی از اطلاعات بی معنا مواجه خواهید شد که نیازمندمرتبسازی برای یافتن هدف مورد نظر است (Brown, 2002,p.39).

سرمایۀ رابطهای

موضوع اصلی سرمایۀ رابطهای، دانش موجود در مسیرهای بازاریابی و روابط با مشتریان است سرمایۀ مشتری نشاندهندۀ توانایی بالقوه یک سازمان به سبب عوامل نامشهود بیرونی است. گرچه اصطلاح سرمایۀ مشتری در ابتدا توسط هیوبرتساینتانج مطرح شد، اما تعاریف جدید مفهوم ان را به سرمایۀ رابطهای توسعه داده که شامل دانش موجود در همۀ روابطی است که سازمان با مشتریان، رقبا، تأمین کنندگان، انجمنهای تجاری و یا دولت برقرار میکند (Bentis, 1999, p.398). به علاوه، روس و روس اظهار میکنند که سرمایۀ رابطهای شامل روابط با ذینفعان درون و بیرون سازمان است (Roos, 1997, p.417). سرمایه مشتری ارزشی است که مشتریان سازمان برای سازمان قائل اند(مک گیل، ۲۰۰۶: ۲۷). این ارزش بوسیله ارتباطات بین سازمان و مشتریانش شکل می گیرد(همان ). سرمایه فکری شامل مواردی نظیر ارزش امتیازات تحت تملک شرکت، روابط آن با مردم و سازمان های مرتبط با مشتریان، سهم بازار، نرخ حفظ یا از دست دادن مشتریان و همچنین سودآوری خالص به ازای هر مشتری می گردد(موریتسن و دیگران به نقل از رستمی و رستمی، ۱۳۸۲: ۵۷). در تعاریف جدید، مفهوم سرمایه مشتری را به سرمایه رابطه ای توسعه داده اند که شامل دانش موجود در همه روابطی است که سازمان با مشتریان، رقبا، تامین کنندگان، انجمن ها یا دولت برقرار می کند(بونتیس به نقل از قلیچ لی و مشبکی، ۱۳۸۵: ۱۳۰).همچنین، چن و همکاران سرمایۀ مشتری را در قالب قابلیت بازاریابی، شدت بازار و وفاداری مشتری طبقهبندی میکنند. این نگرش بر نقش خدمات و تأثیر ان بر روابط علّی بین رضایت کارکنان، رضایت مشتریان، وفاداری مشتریان و عملکرد مالی تاکید دارد (Chen,2004,p.197).
فورئل در مطالعات خود دریافته است که رضایت مشتریان میتواند رابطۀ کسب و کار را حفظ کند، انعطافپذیری قیمت محصول را کاهش دهد و اعتبار یک شرکت را افزایش دهد. همچنین، تحقیقات دیگری نشان داده است که از طریق اندازه گیری وفاداری کارکنان میتوان وفاداری مشتریان را پیش بینی کرد. این مطالعات شواهد بیشتری را دربارۀ اهمیت سرمایۀ مشتری به عنوان بخش کلیدی سرمایۀ فکری سازمان ارائه میدهد. به طور کلی سرمایۀ مشتری که نقش یک بار و واسطه را در فرایند سرمایۀفکری ایفا میکند، در تبدیل سرمایۀ فکری به ارزش بازاری و در نتیجه، عملکرد کسب و کار سازمان، عامل تعیینکنندۀ اصلی است. بدون سرمایۀ مشتری ارزش بازاری یا عملکرد کسب و کار سازمان نمیتواند محقق شود. بنابراین، رشد سرمایۀ مشتری به حمایت از سرمایۀ انسانی و سرمایۀ ساختاری بستگی دارد (قلیچلی، ۱۳۸۴، ص ۸۳).

اهمیت سرمایه فکری در سازمان

سرمایه فکری در نوآروی، بهره وری، رشد و نمو، رقابت جویی تجاری و عملکرد اقتصادی از اهمیت اساسی و فزاینده ای برخوردار است(لیم و دالیمور ، ۲۰۰۴: ۱۹۲). این دارایی ها فرصت های سازمان را افزایش می دهند(سودرسانام و دیگران، ۲۰۰۶: ۳۰۶).
اندازه گیری سرمایه فکری گام مهمی است در تعیین اینکه چگونه بهبود بهره وری کلی سازمان اندازه گیری شود (رابینسون و کلینر ، ۱۹۹۶: ۳۶). بدون اندازه گیری صحیح سرمایه فکری، شرکت یا سازمان بطور صحیحی اندازه گیری نمی شود و مدیریت قادر به تنظیم و تعیین استراتژی نیست(همان).
سرمایه فکری در تدوین و تنظیم استراتژی یک شرکت باید مورد توجه قرار گیرد و همچنین باید بعنوان یکی از منابع عمده و اساسی سودآوری شرکت ها بحساب آید(مار و دیگران، ۲۰۰۳: ۴۴۴).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:31:00 ب.ظ ]




وفاداری،ایجاد تعهد در مشتری برای انجام معامله با سازمان خاص و خرید کالاها و خدمات به طور مکرر تعریف می شود،اما تعریف جامعی نیز از وفاداری وجود دارد در این دیدگاه وفاداری به تعهد قوی برای خرید مجدد یک محصول یا یک خدمت برتر در آینده اطلاق می شود،به صورتی که همان مارک یا محصول با وجود آثار و تلاش های بازاریابی بالقوه رقبا،خریداری می شود(نکته دان،۱۳۸۹).

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.

 

وفاداری مشتری در اصطلاح به حالتی گفته می شود که مشتری در مرحله بالاتر از رضایت قرار گرفته،خرید دائمی داشته،به رقبا توجه ننموده و از سازمان نزد سایرین تعریف و تمجید نماید.به هر حال وفاداری عبارتست از”وجود یک نگرش مثبت به یک موجود (مارک،خدمت،مغازه یا فروشنده) و رفتار حمایتگرانه از آن”.اگر بخواهیم تعریف وفاداری مشتری را به صورت گسترده تری نشان دهیم،ریچارد الیور وفاداری را با سه عنصر زیر بیان کرده است:

*عنصر رفتار مشتری که همان تکرار عمل خرید است.

*عنصر نگرش مشتری که همان تعهد و اطمینان مشتری است.

*عنصر در دسترس بودن گزینه های زیاد برای انتخاب و انجام عمل خرید.

البته الیور رویکرد نگرشی را به سه قسم مجزا تقسیم کرده است:

*وفاداری شناختی:که منجر به رفتار مشتری و به باور مشتری مربوط می شود.

*وفاداری احساسی:که به تعهد و اعتماد مشتری مربوط شده و به احساس وی مربوط می شود.

*وفاداری کنشی:که به قصد مشتری برای انجام عمل خرید در آینده مربوط می شود.

وفاداری شناختی در مقایسه با دو نوع دیگر،از قدرت بیشتری برای ایجاد وفاداری مشتری برخوردار است،اما اینکه چرا هر یک از مشتریان در میان تعدادی از عرضه کنندگان مشابه،به یکی علاقه مند شده و آن را به دیگری ترجیح می دهند،به میزان وفاداری آنان به آن محصول یا آن عرضه کننده بستگی دارد(Oliver,1999,29).

 

۲-۳۴ مزایای وفاداری مشتری:

ریچهلد[۱](۱۹۹۶)در کتاب خود به نام”تأثیر وفاداری”مزایای وفاداری را به عنوان موارد زیر بیان می کند:

۱-سود مداوم.مزایای وفاداری مشتری بلند مدت و تجمعی می باشد.هر چه یک مشتری به مدت بیشتری به شرکت وفادار باشد شرکت می تواند سود بیشتری از آن مشتری بدست آورد.

۲-کاهش هزینه های بازاریابی.مؤسسات و شرکت ها سرمایه گذاری های زیادی را برای جذب مشتریان جدید انجام می دهند،مثل تبلیغات.برای مشتریان وفادار این هزینه ها حذف می شود،یا به حداقل می رسد.

۳-افزایش رشد درآمد سرانه مشتری.مخارج و هزینه های مشتری درطول زمان افزایش می یابد.برای مثال مصرف کننده ای که به طور مکرر در یک هتل باقی می ماند با خط محصول هتل بیشتر آشنا می شود،مثلاًخریدهای هدیه و اتاق های مهمانی.

۴-کاهش هزینه های عملیاتی.نیازی نیست که برای یک مشتری وفادار،منشی زمان خود را صرف وارد کردن داده ها به کامپیوتر کند.آشنایی مشتریان وفادار با محصولات شرکت آنها را برای اطلاعات و خدمات،کمتر وابسته به کارکنان می کند و بنابراین هزینه خدمت دهی کاهش می یابد.

۵-افزایش مشتریان ارجاعی.مشتریان راضی،شرکت را به دوستان و دیگران توصیه می کنند.توصیه کردن یا ارجاع دادن منبع مهم کسب مشتریان جدید می باشد.

۶-افزایش قیمت.مشتریان وفادار به نام تجاری به دلیل اینکه برخی ارزش واحد و یگانه ای در آن نام تجاری درک می کنند که نام تجاری دیگری نمی تواند جایگزین آن شود و حاضر به پرداخت قیمت بالاتری می باشد.

۷-ایجاد مزیت رقابتی.همانطور که مصرف کنندگان به یک نام تجاری وفادار می شوند،به افزایش قیمت کمتر حساس می شوند.شرکت می تواند به دلیل ارضای نیازهای آنها در طول رقابت یک تمایز قیمت را حفظ کند(Tepeci,1999).

 

[۱] Reichheld

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:30:00 ب.ظ ]