کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          



جستجو



آخرین مطالب

 



طبق نظریه انتخاب، تلاش درمانگر این است که مشکل را ریشه یابی کند، هدف زوج ها را از آمدن به مشاوره دریابد و توانایی آن ها را برای برطرف کردن مشکل از زبان خودشان بشنود. این سوال و جواب کوتاه و مختصر مسیر حل مشکل را بسیار ساده می کند و تا حدود زیادی راه را برای درمانگر راحت می کند. اولین سوال این است که آیا می خواهید به بهبود روابطتان کمک کنید. پاسخ آن ها باعث می شود، درمانگر یک قدم دیگر به جلو بردارد. اکثر زوج ها می گویند، می خواهیم روابطمان بهبود پیدا کند.

 

 

سوال دوم : این است که هر کدام از ما چه کسی را می توانیم کنترل کنیم؟ حتی زوج های به شدت کنترل گر پاسخ می دهند خودمان؛ اما وقتی می پرسیم پس چرا برای همسرتان محدودیت ایجاد می کنید، نمی دانند   .زیرا فقط به احساسات خود واقف هستند و از نیازهای اساسی خود بی خبرند . ممکن است برخی تصور کنند کنترل خوبی روی همسر و فرزندانشان دارند اما بی گمان دچار سوء تفاهم شده اند زیرا همسر و فرزندان یک فرد کنترل گر خودشان تصمیم گرفته اند برای برآورده شدن یکی از نیازها چنین رفتار کنند. بنابراین ما مشکل زوج ها را به هم نسبت نمی دهیم. آن ها متوجه می شوند که خودشان مسئولیت رفتارهایشان را به عهده دارند. سپس آن ها باید مشکل شان را در چند جمله و بدون اشاره به گذشته و مشکلاتی که داشته اند، بگویند.

 

شوک بعدی با سوال سوم به زوج ها وارد می شود. وقتی از آن ها پرسیده می شود آیا می توانید یک یا دو ویژگی مثبت رابطه تان را بگویید. این سوال باعث می شود حس بد ناشی از طرح مشکل از بین برود و آن ها تلاش کنند مثبت فکر کنند. گاهی زوج ها برای پاسخ مکث زیادی می کنند و بعضی که دچار تحریف شناختی موسوم به تعمیم بیش از حد هستند، بلافاصله می گویند: «زندگی ما هیچ نکته مثبتی ندارد» یا «هیچ چیز این زندگی من را راضی نمی کند» در حالی که این طرز تفکر فقط به ناامیدی و یأس و دلمردگی در زندگی مشترک می انجامد. اما به هر حال به اصرار درمانگر به وجوه مثبت زندگی فکر می کنند.

 

به عنوان آخرین سوال درمانگر می پرسد، هر کدام از شما اگر بخواهید کاری را در هفته آینده انجام دهید که زندگیتان را ۵ درصد بهتر کند، آن کار چیست؟

 

پاسخ به این سوال بسیار مهم است زوج ها باید دوکاری که حتماً انجام می دهند و برای آن ها امکان پذیر است، ذکر کنند و فارغ از واکنش همسر فقط به انجام آن فکر کنند. وقتی زوج ها تصمیم می گیرند کاری بکنند یعنی می خواهند خودشان را کنترل کنند . ذکر این سوالات و طرح این شیوه درمانگری به این مفهوم نیست که تمام مشکلات ارتباطی زن و شوهر در یک جلسه مشاوره قابل حل است. نباید انتظار داشت حتی با یک تا دوجلسه مشاوره، تمام تعارضات زناشویی را حل کرد بلکه زوج ها نیاز به تمرین و تکرار دارند. آموزش درباره نیازها، دیدگاه های همسر و شرح عادت های منفی و مثبت مؤثر در رابطه، از دیگر اقدامات درمانگر طبق نظریه انتخاب است.

 

زوج درمانگر مشهوری مثل آرنولد لازاروس که سابقه ۵۰ سال زوج درمانی داشت، توصیه می کرد اگر می بینید زوجی نمی توانند با هم زندگی کنند و هیچ علاقه ای به ادامه زندگی ندارند و تنها برای بچه ها دارند ادامه زندگی می دهند، باید به آن ها گفت به خاطر بچه ها از هم جدا شوید زیرا فرزندان این خانواده ها دچار مشکلات ارتباطی و روانی شدیدی می شوند. طبق تحقیقات بچه هایی که در خانواده های پرتنش زندگی می کنند، از نظر سلامت جسمی و روانی از دیگر همسالان خود عقب تر هستند.

 

وجود اختلافات عقیده و رفتار بین زن و مرد امری طبیعی است. ولی خانواده‌هایی وجود دارند که در آن زن و مرد زندگی مشترکشان تبدیل به یک میدان جنگ کرده‌اند.

 

تعارض‌های زناشویی تأثیر عمیق منفی بر روابط آنها و پیرو آن بربافت و روابط خانوادگی می‌گذارد. تعارضات در خانواده اغلب منجر به استرس می‌شود، می‌تواند پیش بینی کننده شروع افسردگی، اضطراب و بسیاری از بیماریهای جسمی و روانی باشد. البته عدم توافق موجود بین زوج ها نه تنها غیر عادی نیست بلکه اگر ساختارمند حل شود باعث تحکیم رابطه می‌شود.  غم، تنش و بروز خشم بین زوج ها گریز ناپذیر است. اگر بپذیریم که هیچ زندگی مشترکی بدون تعارضات قابل تصور نیست، آن گاه می توانیم خود را از فشار چرایی به وجود آمدن مشکل برهانیم و در عوض به حل آن فکر کنیم. درجامعه کنونی مشکلات خانواده و روابط حاکم  بر اعضای خانواده تا آن اندازه اهمیت دارد که حل تعارضات زناشویی یکی از آرزوهای مشاوران خانواده است. حل تعارضات زناشویی با بهره گرفتن از شیوه واقعیت درمانی که زیرمجموعه نظریه انتخاب است، امکان پذیر گردیده است . منبع این اختلاف‌ها می تواند تقاضاهای غیر واقع بینانه و غیرمعقولانه، انتظارات کشف نشده و موضوعات حل نشده یکی از زوج ها باشد. در نتیجه طبق نظریه انتخاب، تلاش درمانگر این است که مشکل را ریشه یابی کند، هدف زوجها را ازآمدن به مشاوره دریابد وتوانایی آنهارا برای برطرف کردن مشکل از زبان خودشان بشنوند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1399-06-07] [ 03:08:00 ب.ظ ]




پرسشنامه تعارض‌های زناشویی که دارای ۴۲ سؤال است که هفت حیطه تعارض‌ زوجین را بررسی می کند. دامنه نمرات سؤالها بین ۱ تا ۵ است و دامنه نمرات پرسشنامه بین ۴۲ تا ۲۱۰ می باشد.

 

پایایی این ابزار توسط براتی (۱۳۷۵) برابر با ۵۲/۰، توسط فرحبخش (۱۳۸۴) برابر با۶۹/۰ و در مطالعه حاضر۸۰/. بدست آمد. نمره گذاری سؤالات به روش لیکرت است. نمره پایین حاکی از تعارض طبیعی و نمره بالاتر نشانه شدت تعارض است.

 

 

 

۳-۷ شیوه اجرا

 

با توجه به اینکه نگارنده این پژوهش در یکی از مراکز مشاوره ومددکاری ناجا در شهر کرمانشاه مشغول به خدمت است ، طی هماهنگی با سایر مراکز مشاوره هم رده خود در شهر،  نسبت به گزینش نمونه ها اقدام نموده، که ابتدا اطلاعات مختصری راجع به طرح پژوهش ، اهداف وشیوه ی اجرای آن در اختیار نمونه ها قرار داده شد در ادامه به افرادی که تمایل به شرکت در این پژوهش را داشتند ،  سه پرسشنامه داده شد تا نسبت به   تکمیل آن اقدام نمایندکه پس از تکمیل و جمع آوری از طریق نرم افزار SPSS  نسبت به تجزیه وتحلیل داده ها اقدام شد .

 

 

 

۳-۸ روش تجزیه وتحلیل داده ها

 

برای پاسخگویی به پرسش های پژوهش حاضر، داده های جمع آوری شده به وسیله نرم افزار آماری SPSS از دو جنبه توصیفی و استنباطی مورد تحلیل قرار گرفت. در بُعد توصیفی، شاخص های آماری که محاسبه شدند، عبارتند از: فراوانی ها، درصدها، میانگین ها و انحراف معیار ها که در قالب جدول ارائه شده است و در بُعد استنباطی داده ها از آزمون های t ، ضریب همبستگی پیرسون وتحلیل رگرسیون استفاده گردید.

 

 

[۱] – Likert

 

 

 

محقق پس از تعیین روش تحقیق، با بهره گرفتن از ابزارهای مناسب، داده های مرتبط با فرضیه های خود را جمع آوری کرده است . اینک زمان آن فرا رسیده که با بهره گیری از تکنیک های آماری مناسب که متناسب با روش تحقیق، نوع متغیرها اتخاذ می شود، داده های جمع آوری شده را دسته بندی و مورد تجزیه و تحلیل قرار داده و در نهایت فرضیه هایی را که تا این مرحله او را در تحقیق هدایت کرده اند در بوته آزمون قرار دهد تا بتواند راه حل و پاسخی برای پرسشهای تحقیق بیابد. پیوند دادن موضوع تحقیق به رشته ای از اطلاعات موجود مستلزم اندیشه ای خلاق است، معمولاً موضوعی به ذهن محقق خطور می کند که یافتن منابع داده های موجود برای بررسی آن مستلزم خلاقیت ذهنی محقق است، در ضمن آرایش و تنظیم داده ها نیز مستلزم خلاقیت است. فرآیند تجزیه و تحلیل داده ها فرآیند چندمرحله ای است که از طریق به کارگیری ابزارهای جمع آوری در جامعه (نمونه) آماری فراهم آمده اند. خلاصه، کدبندی، دسته بندی،… و نهایت پردازش می شوند تا زمینه برقراری انواع تحلیل ها و ارتباط بین داده ها به منظور آزمون فرضیه های تحقیق فراهم آید.

 

 

تجزیه و تحلیل اطلاعات به عنوان مرحله ای علمی از پایه های اساسی هر پژوهش علمی به شمار می رود که به وسیله آن کلیه فعالیتهای پژوهش تا رسیدن به نتیجه، کنترل و هدایت می شود. در این فصل نیز به توصیف داده های پژوهشی و تجزیه و تحلیل داده هایی که به وسیله پرسشنامه از افراد نمونه گردآوری شده اند، پرداخته خواهد شد و سپس به هر یک از سؤالات پاسخ داده می شود.

 

۴-۲ آمار توصیفی

 

به منظور شناخت بهتر ماهیت جامعه ای که در پژوهش مورد مطالعه قرار گرفته است و آشنایی بیشتر با متغیرهای پژوهش، قبل از تجزیه و تحلیل داده های آماری، لازم است این داده ها توصیف شوند. همچنین توصیف آماری داده ها، گامی در جهت تشخیص الگوی حاکم بر آنها و پایه ای برای تبیین روابط بین متغیرهایی است که در پژوهش به کار می رود.

 

همانطور که در فصل قبل بیان شد، تحقیق حاضرسه پرسشنامه دارد که تاثیر دو متغییر اضطراب و افسردگی را برمتغییر تعارضات زناشویی می سنجد. در ابتدای پرسشنامه تعدادی سوالات جمعیت شناختی در رابطه با “جنسیت” ، ” وضعیت تاهل “، “میزان تحصیلات”، مراجعین مطرح شده است.

 

۴-۳ جداول و نمودارها

 

۴-۳-۱ جداول و نمودارهای فراوانی جمعیت شناختی پاسخ دهندگان پرسشنامه

 

 

 

  • جنسیت پاسخ گویان

جدول (۴-۱): جنسیت پاسخ گویان

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

متغیر کمیت فراوانی (درصد)
جنسیت مرد (۵۰) ۵۰
  زن (۵۰) ۵۰
جمع   (۱۰۰) ۱۰۰

همان طور که در جدول و نمودار ۴-۱ ملاحظه می‌کنید، در مجموع ۱۰۰پاسخ دهنده به پرسشنامه‌ پاسخ دادند که ۵۰ نفر زن و ۵۰ نفر مرد پاسخ دهندگان را تشکیل می دادند.

 

 

 

  • وضعیت تاهل پاسخ گویان

جدول (۴-۲): وضعیت تاهل پاسخ گویان

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

متغیر کمیت فراوانی (درصد)
وضعیت تاهل متاهل (۱۰۰) ۱۰۰
  مجرد (۰) ۰
جمع   (۱۰۰) ۱۰۰

 

 

همان طور که در جدول ۴-۲ و نمودار ۴-۲ مشاهده می‌کنید، ۱۰۰نفر پاسخ دهندگان را افراد متاهل تشکیل می دهند.

 

  • وضعیت سن پاسخ گویان

                                                     جدول(۴-۳): سن پاسخ گویان

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

متغیر کمیت فراوانی درصد
سن ۱۰ تا ۱۹ سال ۹ ۹
  ۲۰ تا ۲۹ سال ۳۶ ۳۶
  ۳۰ تا ۳۹ سال ۳۷ ۳۷
  ۴۰ تا ۴۹ سال ۱۶ ۱۶
  بیش از ۵۰ سال ۲ ۲
  جمع ۱۰۰ ۱۰۰

 

 

همانطور که در جدول ۴-۳ و نمودار ۴-۳ مشاهده می‌کنید، بیشترین حجم نمونه از دسته سنی ۳۹-۳۰ سال می‌باشند. از میان ۱۰۰ پاسخ دهنده، تعداد ۹ نفر از پاسخ گویان یعنی ۹ درصد از آن‌ها در رده سنی ۱۰ تا ۱۹ سال ، تعداد ۳۶ نفر از پاسخ گویان یعنی ۳۶ درصد از آن‌ها در رده سنی ۲۰ تا ۲۹ سال ، تعداد ۳۷ نفر از پاسخ گویان یعنی ۳۷ درصد از آن‌ها در رده ۳۰ تا ۳۹ ، تعداد ۱۶ نفر از پاسخ گویان یعنی ۱۶درصد از آن‌ها در رده سنی ۴۰ تا ۴۹ سال و تعداد ۲ نفر از پاسخ گویان یعنی ۲ درصد از آنها در رده سنی بیش از ۵۰ سال قرار داشتند.

 

  • تحصیلات پاسخ گویان

جدول (۴-۴):تحصیلات پاسخ گویان

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

متغیر کمیت فراوانی درصد
تحصیلات سیکل ۱۵ ۱۵
  متوسطه ۲۲ ۲۲
  دیپلم ۲۹ ۲۹
  فوق دیپلم ۱۱ ۱۱
  کارشناسی ۱۶ ۱۶
  کارشناسی ارشد و بالاتر ۷ ۷
جمع   ۱۰۰ ۱۰۰

 

 

همان طور که در جدول ۴-۴ و نمودار ۴-۴مشاهده می‌کنید، بیشتر پاسخ گویان از نظر تحصیلات در مقطع دیپلم قرار داشتند. ۱۵ نفر از پاسخ گویان، یعنی ۱۵ درصد از آن‌ها در سطح سیکل و ۲۲ نفر از پاسخ گویان، یعنی۲۲ درصد در سطح متوسطه، ۲۹ نفر از پاسخ گویان، یعنی ۲۹ درصد در سطح دیپلم ، ۱۱نفر از پاسخ گویان، یعنی ۱۱ درصد در سطح فوق دیپلم ، ۱۶نفر از پاسخ گویان، یعنی ۱۶ درصد در سطح کارشناسی و ۷ نفر از پاسخ گویان، یعنی ۷درصد در سطح کارشناسی ارشد و بالاتر قرار داشتند.

 

 

 

جدول(۴-۵): فراوانی متغیرهای اضطراب ، افسردگی و تعارضات زناشویی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

متغیر عنوان فراوانی فراوانی نسبی درصد فراوانی نسبی فراوانی تجمعی
افسردگی هیچ یا کمترین حد ۱۰ ۱/۰ ۱۰ ۱۰
  خفیف ۲۴ ۲۴/۰ ۲۴ ۳۴
  متوسط ۵۷ ۵۷/۰ ۵۷ ۹۱
  شدید ۶ ۰۶/۰ ۶ ۹۷
  بیش ازحد ۳ ۰۳/۰ ۳ ۱۰۰
  جمع ۱۰۰ ۱۰۰ ۱۰۰  
اضطراب هیچ یا کمترین حد ۱۲ ۱۲/۰ ۱۲ ۱۲
  خفیف ۱۳ ۱۳/۰ ۱۳ ۲۵
  متوسط ۲۳ ۲۳/۰ ۲۳ ۴۸
  شدید ۳۴ ۳۴/۰ ۳۴ ۸۲
  بیش ازحد ۱۸ ۱۸/۰ ۱۸ ۱۰۰
  جمع ۱۰۰ ۱۰۰ ۱۰۰  
تعارضات زناشویی خفیف ۱۱ ۱۱/۰ ۱۱ ۱۱
متوسط ۳۹ ۳۹/۰ ۳۹ ۵۰
  شدید ۳۲ ۳۲/۰ ۳۲ ۸۲
  بیش ازحد ۱۸ ۱۸/۰ ۱۸ ۱۰۰
  جمع ۱۰۰ ۱۰۰ ۱۰۰  

 

 

 

 

 

 

 

 

وضعیت افسردگی پاسخ گویان

 

وضعیت افسردگی پاسخ گویان در این تحقیق با توجه به میزان پاسخ های اذعان شده در پرسشنامه افسردگی که مربوط به میزان افسردگی پاسخ گویان شرکت کننده در طرح است حاکی از این است که بیشترین فراوانی افسردگی پاسخ دهندگان در ردیف سه که همان متوسط است ،می باشد.

 

با توجه به جدول فراوانی بدست آمده برای این متغیر از تحقیق مشاهده می شود که ۱۰ درصد(۱۰نفر) افراد میزان افسردگی شان هیچی یا کمترین حد ،   ۲۴درصد(۲۴ نفر) افراد میزان افسردگی شان خفیف ،   ۵۷ درصد(۵۷ نفر) افراد میزان افسردگی شان متوسط ، ۶ درصد(۶ نفر) افراد میزان افسردگی شان شدید ،   ۳درصد(۳ نفر) افراد میزان افسردگی شان بیش از حد می باشد. بیشترین فراوانی با ۵۷ درصد مربوط به گروه متوسط بوده و همچنین کمترین فراوانی با ۳ درصد مربوط به گروه افسردگی بیش از حد می باشد. یعنی تعداد ۹۰ درصد از مراجعین که دارای اختلاف وتعارض هستند به درجاتی از افسردگی مبتلا می باشند.

 

وضعیت اضطراب پاسخ گویان

 

وضعیت اضطراب پاسخ گویان در این تحقیق با توجه به میزان پاسخ های اذعان شده در پرسشنامه اضطراب که مربوط به میزان اضطراب پاسخ گویان شرکت کننده در طرح است حاکی از این است که بیشترین فراوانی اضطراب پاسخ دهندگان در ردیف چهار که همان شدید است ، می باشد.

 

با توجه به جدول فراوانی بدست آمده برای این متغیر از تحقیق مشاهده می شود که ۱۱درصد(۱۱نفر) افراد میزان تعارضات شان هیچی یا کمترین حد، ۱۳درصد(۱۳ نفر) افراد میزان اضطراب شان خفیف،   ۲۳درصد(۲۳ نفر) افراد میزان اضطراب شان متوسط،  ۳۴ درصد(۳۴ نفر) افراد میزان اضطراب شان شدید ،   ۱۸درصد(۱۸ نفر) افراد میزان اضطراب شان بیش از حد می باشد. بیشترین فراوانی با ۳۴ درصد مربوط به گروه اضطراب شدید بوده و همچنین کمترین فراوانی با ۱۲درصد مربوط به گروه  اضطراب هیچی یا کمترین حد می باشد. یعنی تعداد ۸۸ درصد از مراجعین که دارای اختلاف وتعارض هستند به درجاتی از اضطراب مبتلا می باشند.

 

 وضعیت تعارضات پاسخ گویان

 

وضعیت تعارضات پاسخ گویان در این تحقیق با توجه به میزان پاسخ های اذعان شده در پرسشنامه تعارضات که مربوط به میزان تعارضات پاسخ گویان شرکت کننده در طرح است حاکی از این است که بیشترین فراوانی تعارضات پاسخ دهندگان در ردیف دوم که همان متوسط است ، می باشد.

 

با توجه به جدول فراوانی بدست آمده برای این متغیر از تحقیق مشاهده می شود که ۱۱درصد(۱۱نفر) افراد میزان تعارضات شان خفیف ، ۳۹ درصد(۳۹ نفر) افراد میزان تعارضات شان متوسط ، ۳۲ درصد(۳۲ نفر) افراد میزان تعارضات شان شدید، ۱۸درصد(۱۸ نفر) افراد میزان تعارضات شان بیش از حد می باشد. بیشترین فراوانی با ۳۹ درصد مربوط به گروه تعارضات متوسط بوده و همچنین کمترین فراوانی با ۱۲درصد مربوط به گروه  تعارضات خفیف می باشد. یعنی تعداد ۸۹ درصد از مراجعین به درجاتی از تعارض و اختلاف مبتلا می باشند.

 

 

 

۴-۴ آمار استنباطی

 

به مجموعه روش های که با بهره گرفتن از داده های حاصل از نمونه ، ویژگی ها وخصوصیات گروه بزرگ یا جامعه را استنباط می کنیم ، آمار استنباطی می گویند. از آنجا که اندازه گیری و مشاهده ویژگی تمام جامعه امکان پذیر نیست، آمار استنباطی این امکان را به ما می دهد تا با مطالعه ی گروهی کوچک تر (نمونه) ویژگی های جامعه را برآورد کنیم .هدف آمار استنباطی پی بردن به ویژگی های یک جامعه از راه بررسی ویژگی های یک نمونه آماری است .فرآیند استدلال ((جزء)) به ((کل)) را استنباط گویند. اعتبار استنباط بستگی به این دارد که ((جزء)) انتخاب شده تا چه حد نماینده  ((کل)) است. در علوم رفتاری معمولاً مشاهده کلیه افراد جامعه غیر ممکن (به علت بزرگ بودن حجم جامعه )و غیر عملی (به علت بالا بودن هزینه وزمان) است. در نتیجه محقق باید به صورت استقرایی عمل کند و خصوصیات جامعه مورد نظر را از طریق مطالعه ی داده های جمع آوری شده از گروه نمونه آن جامعه استنباط نماید.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:07:00 ب.ظ ]




خشونت مفهومی گسترده دارد و به سختی می توان آن را صرفاً در یک بعد تعریف کرد . برای نمونه اگر تنها مفهوم فیزیکی یا طبیعی خشونت را در نظر داشته باشیم آن را می توان نوعی قدرت یا زور تعریف کنیم که با تحمیل خود به سایر پدیده ها ، اعم از پدیده های انسانی یا غیر انسانی ، حدود قدرت آن پدیده را مشخص می کند . در مورد انسان محدود شدن قدرت به معنی محدود شدن میل و اراده و آزادی اوست . خشونت به کار بردن  زور جهت کشتن ، آسیب رساندن یا بدرفتاری نسبت به دیگران دلالت دارد . خشونت در صورتی که بین دو یا چند نفر روی دهد خشونت « بین فردی » یا اگر بین گروههایی از جامعه مانند گروه های نژادی ، مذهبی و سیاسی روی دهد ، خشونت « بین گروهی » نامیده می شود . خشونت در حالت بین گروهی ،نهایتاً به معنای مقابله بین افراد است ولی علت رفتار خشونت آمیز افراد به خاطر منافع گروهایشان می باشد که اهمیت بیشتری نسبت به منافع فردی آنها دارد . عموماً ، خشونت بین فردی ، در حالتی روی می دهد که افراد قبل از درگیری ، همدیگر را تا حدودی می شناسند ، اما در حالت خشونت بین گروهی این آشنایی کمتر وجود دارد خشونت ، رفتاری است که برای آسیب رساندن به دیگری از کسی سر می زند و دامنه آن از تحقیر و توهین ، تجاوز و ضرب و جرح تا تخریب اموال و دارایی و قتل گسترده است ( صدیق سروستانی ، ۱۳۸۷ : ۱۱۳ ) .

 

دانلود پایان نامه

 

اولین تعریف خشونت از « گلز و استراوس » ( ۱۹۷۹ ) است ، دو فردی که سالهای زیادی در زمینه خشونت تحقیق و بررسی کرده اند . از دید این دو محقق ، خشونت رفتاری با قصد و نیت آشکار ( یا رفتاری با قصد و نیت پنهان اما قابل درک ) برای وارد کردن آسیب فیزیکی به فرد دیگری است . از ویژگی های مهم این تعریف این است که اولاً : تأکید بر قصد و نیت فرد جهت وارد کردن آسیب به دیگری است اما شدت جراحات مورد نظر نیست و در ثانی ، تأکید این تعریف بر خشونت های فیزیکی است و انواع دیگری را شامل نمی شود ( اعزازی ۱۳۸۰ : ۷۸ ) .

 

فرهنگ حقوقی ، خشونت را « استفاده نابجا ، غیر قانونی و تعرض آمیز از قدرت تعریف می کند . یک نوع آن اجبار غیر قانونی است که علیه آزادیها و حقوق عمومی به کار برده می شود و در ارتباط با جرایم خشونت آمیز به جرایمی اشاره دارد که جنبه فیزیکی یا جسمی بی نهایت شدیدی دارند و ساختار مجرمانه بودن این عمل نیز روشن و آشکار است از این گونه اعمال می توان به قتل عمد ، تجاوز به عنف ، کتک زدن و … اشاره کرده » ( معتمدی مهر ، ۱۳۸۰ : ۹ ) .

 

 

محمد نجفی توانا : خشونت فرآیندی است که به دلیل فشارهای درونی و بیرونی به فرد تحمیل می شود و در واقع نوعی عدم تعادل رفتاری و شخصیتی است . خشونت ضمن اینکه مولود است مولد نیز هست . آسیب دیدگان از خشونت خود نقش مهمی در ابراز خشونت ایفا می کنند و افرادی که امروز قربانی خشونت شده اند ، در آینده خشن ، آزار دهنده و خطا کار خواهند شد . او معتقد است : خانواده خشن ، جامعه خشن می زاید و اعمال خشونت از اتاق های کوچک به محیط های بزرگ کشیده می شود ( حسنی ، ۱۳۸۵) .

 

دکتر داور شیخاوندی : خشونت یک حالت روانی تخلیه انرژی به صورت قهرانه است نه مهرانه . برای مثال « خنده » یک حالت مهرانه تخلیه انرژی است اما گریه ، فریاد و احساس اینکه آدم دلش می خواهد کسی را کتک بزند یکی از راه های قهرانه تخلیه انرژی است که البته انگیزه های آن می تواند کاملاً متفاوت باشد ( بابایی ، نشریه همشهری : ۱۳۸۵ ) .

 

جانسون : خشونت به مثابه عملی است که عمداً یا من غیر عمد ، نامتجانس با رفتار دیگران است                      ( شایان مهر ، ۱۳۷۶ : ۲۵۹ ) . خشونت رفتاری است که در آن یک نفر با عمل یا کلام به فرد دیگری حمله می کند و او را مورد آزاد و اذیت جسمانی یا روانی قرار می دهد . آنچه در انجام خشونت بسیار آزار دهنده می باشد تحقیری است که نسبت به فرد مقابل صورت می گیرد . رفتار پرخاشگرانه را خشونت و کلام پرخاشگرانه را پرخاشگری می گویند . اعمال خشونت به دو شیوه جسمانی و کلامی است و علت و هدف هر دو یک موضوع است( خرامان ، ۱۳۸۶ : ۲ ) .

 

خشونت یک حالت پرخاشگرانه است از نظر علمی یک کشش و یا یک گرایش در فرد است که به صورت زدن ، کشتن ، ویران کردن خود را نشان می دهد . امری که فرد به عنوان عکس العمل از خود نشان می دهد به گونه ای است که باید گفت مناسب عمل و یا رفتار طرف مقابل نیست ( دفتر امور آسیب دیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی استان کرمانشاه : ۱۳۸۷ ) .

 

خشونت را می توان آسیبی دانست که فرد برای پیشبرد مقاصد خویش انجام می دهد و صرفاً جنبه فیزیکی ( بدنی ) ندارد ، بلکه ممکن است ابعاد روانی ( فحاشی ، تحقیر ، منزوی کردن فرد ، داد و فریاد ، آزار و مزاحمت جنسی و تجاوز ) و اقتصادی ( شکستن وسائل خانه و … ) را به خود بگیرد ( کار ، ۱۳۸۰ : ۴ ) .

 

طبق تعریف کارگاه مشورتی سازمان جهانی بهداشت : خشونت استفاده عمدی از نیرو یا قدرت فیزیکی ، بر روی خود و دیگری یا بر روی یک گروه یا جامعه است که می تواند بدون آسیب جسمی یا همراه با احتمال ایجاد جراحت ، مرگ ، آسیب روحی ، روانی، اختلال رشد و محرومیتهای گوناگون باشد ( گزارش کارگاه خشونت و روش های پیش گیری و حمایت از قربانیان آن ، ۱۳۷۹ ) .

 

مگارژی محقق دیگر در زمینه خشونت معتقد است تعریف او انواع دیگر خشونت را نیز در بر می گیرد ، او از خشونت به عنوان شکل افراطی پرخاشگرانه نام می برد و احتمالاً باعث آسیب مشخص به فرد قربانی می گردد .

 

خشونت از نظر ساجی[۱]: کاربرد نیروی فیزیکی یا تهدید به کار بردن آن به نحوی که بتواند لطمۀ جسمانی یا معنوی به شخص یا اشخاص وارد آورد . در این موارد خاص ، رضایت فرد یا افراد دیگر ملاک نیست با اینکه این عمل علیرغم میل آنها ظاهر می شود( افتخاری ، ۱۳۷۹ : ۴۸ ).

 

گلاسر[۲]: معتقد است خشونت در بردارندۀ عام جرم ( خشونت ) و قربانی است و بنابراین ممکن است به عنوان یک پاسخ جسمانی با قصد آسیب رساندن جسمانی به شخص دیگری تعریف شود در تعاریف دیگر آمده است : خشونت ، هر گونه تهاجم فیزیکی علیه هستی انسان که با انگیزه وارد کردن آسیب ، رنج یا لطمه زدن همراه باشد . خشونت می تواند بیانی خود جوش از نوع تنفر ، اضطراب و نگرانی باشد و لزومی ندارد که در همان لحظه اوج احساسات و شور و هیجانها تحقق یابد ، زیرا خشم ، ترس ، نگرانی ، اضطراب و … را می توان برای مدت زیادی مخفی نگه داشت . با عبارت دیگر خشونت پس از فروکش کردن احساسها برانگیخته شده و برای دست یابی به نوعی رضایت و انبساط خاطر هر چند موقتی و لحظه ای و صرفاً برای ابراز حالتهای درونی رخ می دهد . خشونت در اینجا یک شیوه نگریستن به وضعیت موجود و راهی برای حل و فصل معضلات است ( الهام ، ۱۳۸۰ : ۵۲ ) .

 

در تعاریف دیگر آمده است : خشونت ، هر نوع اقدام علیه جسم و جان و شرف ، مال و حقوق افراد به طوری که ایجاد ترس نماید و شامل اقدامات فیزیکی شامل ضرب و جرح ، قتل و اقدام معنوی مانند ، تهدید و توهین به علاوه اقدامات قانونی و غیر قانونی را در بر می گیرد ( همان منبع  ، ۱۳۸۰ : ۵۳ ) .

 

هیلگارد[۳] : می گوید خشونت را رفتاری به قصد صدمه رساندن جسمانی و یا زبانی به فرد دیگر ، یا نابود کردن دارایی افراد می داند ( شهریاری ، ۱۳۷۶ : ۱۲۹) .

 

تعاریفی که در بالا برای خشونت آمده اند در مجموع دارای دو عنصر مشترک یعنی « عمل آگاهانه و عمدی و صدمه رساندن فیزیکی یا روانی » هستند . بنابراین می توان در یک جمع بندی کلی خشونت را به صورت زیر تعریف کرد : خشونت عملی است آگاهانه و عمدی که در آن فرد به خود و یا دیگری صدمه فیزیکی یا روانی وارد کرده یا فرد را تهدید به زدن کند .

 

از جمله مفاهیم نزدیک و مرتبط با خشونت ، پرخاشگری است که حتی بعضی از افراد آنها را به جای همدیگر به کار برده اند . پرخاشگری از نظر بوشمن و اندرسون هر گونه رفتاری است که به قصد و نیت قبلی برای آسیب رساندن به فردی دیگر اعمال می شود و در مجموع مرتکب بایستی معتقد که این رفتار او موجب وارد شدن صدمه و آسیب به قربانی می شود و قربانی نیز بایستی انگیزۀ اجتناب از این رفتار را داشته باشد . برای مثال آسیب و صدمه تصادف و یا صدمات ناشی از انجام برخی کارهای مفید مثل جراحی پرخاشگری نیست چون قربانی انگیزه ای برای اجتناب از آن ندارد  ( همتی ، ۱۳۸۲ : ۸ ) .

 

۲-۲- انواع خشونت

 

دانشمندان برای اینکه بتوانند پدیده خشونت را بهتر بررسی کنند آن را به ابعاد گوناگونی تقسیم کرده و دسته بندی های مختلفی از آن ارائه داده اند . در یک تقسیم بندی خشونت را به انواع زیر تقسیم بندی نمود:

 

۱-۲-۲- خشونت جسمانی ( بدنی )

 

خشونت جسمانی در کل شامل هر عمل عمدی که نتیجه آن صدمه رساندن به جسم فرد است  می باشد . خشونت جسمانی شامل صدمه وارد کردن به فرد از طریق ضربه زدن ، بریدن ، لگد زدن ، سیلی زدن و موارد مشابه است . همچنین این صدمات می تواند در نتیجه استفاده از اشیایی نظیر کمر بند ، ترکه ، چوب و چماق به وجود آید .

 

۲-۲-۲- خشونت عاطفی

 

خشونت عاطفی یا بدرفتاری روانی به عنوان عملی لفظی که در آن یک فرد بزرگسالی به خود پنداره و شایستگی های اجتماعی کودک حمله می کند ، تعریف شده است . به عنوان مثال این خشونت در الفاظی که نیت تمسخر ، اهانت ، تهدید ، یا تحقیر کردن کودک به کار برده می شوند ، دیده می شود.

 

۳-۲-۲- خشونت جنسی

 

خشونت جنسی عبارت است از اینکه بزرگسالان یا بچه های بزرگتر از یک کودک برای ارضای جنسی استفاده کنند ، خشونت جنسی شاید همراه با تماس یا بدون تماس باشد . اشکال تماس لمس کردن جنسی یک کودک یا تقاضا نمودن از کودک که یک بزرگسال را به طریق جنسی لمس کند ، تلاش برای تجاوز کردن ، مقاربت و همجنس بازی است . اشکال غیر تماسی نیز شامل در معرض نمایش قرار دادن آلات جنسی در مقابل کودک یا عکس های مستهجن از کودکان گرفتن و … است.( رسول زاده اقدم ، ۱۳۸۱ : ۸ و۷ ) .

 

۳-۲- انواع الگوهای رفتار خشونت بار :

 

۱-۳-۲- نوع پایدار

 

این الگو بوسیله رشد پرخاشگری طی دوره کودکی مشخص می شود و علائم آن به مرور زمان رو به شدت وخامت است . این الگو رفتار خشونت بار مسئول بخش عمده مشکلاتی است که برای افراد و جامعه ایجاد می شود . شواهد مؤید متعددی در این زمینه وجود دارد . مثلاً « مافیت و همکاران » دریافتند که ۲۵ نفر معادل ۷۱% از یک گروه پسران که به دلیل شرارت محکوم شده بودند قبل از ۱۸ سالگی سبک زندگی توأم با پرخاشگری داشتند که مشخصۀ آن اختلال سلوک طی اوائل زندگی و رفتار ضد اجتماعی طی مرحلۀ بلوغ بوده است . همچنین « تقی آزاد ارمکی و بهار » دریافتند خشونت و پرخاشگری الگویی است که فرد طی دوره کودکی فرا می گیرد و با گذشت زمان در او تثبیت می شود این محققان بر نقش عوامل ارثی و تعامل آنها با محیط تأکید کرده اند . ( کی نیا ، ۱۳۷۴ : ۱۵۲ ) .

 

۲-۳-۲- نوع کم دوام

 

ویژگی اساسی این نوع بروز موارد محدود واگذاری پرخاشگری و خشونت است . این شرایط     می تواند طی دوره پیش دبستانی یا دبستان و یا طی نوجوانی رخ دهد . با وجود این دلیل گذار بودن شرایط و نیز درگیری کمتر آنها در خشونتهای جدی ، تعداد افراد این گروه که دچار دردسرهای قانونی می شوند چندان زیاد نیست . اما این امر با توجه به شرایط محیطی می تواند فاصلۀ بین وقایع پرخاشگرانه و توأم با خشونت را که ویژگی این افراد است ، کم کند .

 

۳-۳-۲- نوع تأخیری

 

این نوع شامل افرادی می شود علیرغم درگیری در اقدامات خشونت بار فاقد سابقه بروز پرخاشگری طی دورۀ کودکی و نوجوانی هستند . در پاره ای از مطالعات طولی معلوم شده است اقلیتی از مجرمان بزرگسال فاقد الگو رفتار پرخاشگرانه و خشونت بار طی سالهای اولیه زندگی هستند ( همان منبع ، ۱۳۷۴ : ۱۵۲ ) .

 

به نظر می رسد این گروه بیشتر تحت تأثیر عوامل محیطی و موقعیتی دست به خشونت زده اند . در پاره ای از موارد اعتقادات خاص اقلیتهای قومی با هنجارهای خاص بعضی از خرده فرهنگها نیز در بروز این شرایط مؤثر است . در رابطه با علت بروز این پدیده برخی محققان اعتقاد دارند کنترل بیش از حد افراد مسبب این شرایط است این نظریه در شکل ابتدایی خود توسط « مگارچی » ارائه شد . سپس « بلکبرن ( ۱۹۳۳ ) » آن را شرح و بسط داد . او اعتقاد دارد مجرمان فاقد سابقۀ پرخاشگری طی دوره کودکی خود بازداری های قوی داشته اند ، که بر اثر شدت خشم این بازداری ها کارایی خود را از دست می دهند و در این شرایط آنها با حالت انفجاری دست به خشونت می زنند .

 

عده ای از محققان با هدف تعیین شرایط دوره زندگی این گروه ، مطالعاتی انجام داده اند . مثلاً « پابل کنین ( ۱۹۹۲ ) » دریافت که کودکان کاملاً مطیع طی دوره های بزرگسالی بیشتر در معرض رفتارهای ناسازگارانه و مشکل زا هستند . همچنین « وایندل  » نشان دادند پرخاشگران تأخیری در مقایسه با یک گروه کنترل عوامل استرس زا و مشکلات روانپزشکی بیشتری طی دوران کودکی خود داشته اند ، اما از نظر نمرات پرخاشگری دوره کودکی ، پایین تر از گروهی دیگر بودند . ( مرکز مطالعات و تحقیقات اداره کل زندانهای خوزستان ، ۱۳۸۰ )

 

۱ – Violence

 

[۱] – Sagi

 

[۲] – Glaser

 

[۳] – Hilgard

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:07:00 ب.ظ ]




پرخاشگری

 

رفتاری است بمنظور آسیب رساندن یا معدوم ساختن کسی با چیزی . در اکثر نقاط جهان پرخاشگری به صورت خشونت و عمل تخریبی علیه افراد و یا اموال جلوه گر می شود اما گاهی اوقات به رقابت حمله کلامی ، یا جلوه دیگر خصومت به شکل آسیب بدنی مختصر محدود می شود. به عبارت دیگر اصطلاح پرخاشگری در مورد انواع رفتاری بکار می رود که نتیجه آن انهدام یا تخریب چیزی و آسیب رساندن یا نابود ساختن موجود زندۀ دیگری است . دانشمندان در مورد پرخاشگری جوانان و نوجوانان به تعبیر و تفسیر مختلفی پرداخته اند . از جمله آن را ناشی از استعدادهای موروثی دانسته اند . روی هم رفته چنین به نظر می رسد که ما پیش آمادگی یا زمینه برای پرخاشگر بودن زاده می شویم . سپس آشکار سازی یا بازداری آن را یاد می گیریم .

 

دانلود مقاله و پایان نامه

 

۱-۴-۲- انواع رفتار پرخاشگرانه

 

الف ) پرخاشگری ناشی از خشم : این نوع پرخاشگری عموماً همراه با علائم برانگیختگی هیجانی و اغلب ناشی از درد یا ناکامی است .

 

ب ) پرخاشگری ناشی از حس غارتگری : این نوع پرخاشگری کاملاً متفاوت با پرخاشگری ناشی از خشم است . در این نوع پرخاشگری انسان یا حیوان بدون احساس خاصی به مورد خود حمله  می کند.

 

پ ) پرخاشگری ناشی از ترس : اگر انسان یا حیوانی در تنگنا قرار گیرد و مورد حمله واقع گردد ، در این نوع پرخاشگری با خشونت جواب حمله کننده را می دهد .

 

ت ) پرخاشگری عامل : یک موجود زنده ممکن است عمل پرخاشگرانه را به این علت انجام دهد که برای انجام آن پاداش دریافت کند و یا به خاطر انجام ندادن آن تنبیه شود .

 

ث ) پرخاشگری دوستانه : نوعی پرخاشگری می باشد که موجودات برای دفاع از هم نوع خود ، مانند مادر از فرزندانشان نشان می دهد .

 

در مجموع پرخاشگری همواره نتیجه ناکامی می باشد و وقوع پرخاشگری و رفتار پرخاشگرانه جوانان و نوجوانان همیشه دال بر وجود پیشین ناکامی است . و برعکس وجود ناکامی همواره منجر به گونه ای پرخاشگری می گردد.

 

۲-۴-۲- هیجان و هیجان خواهی

 

هیجان و هیجان خواهی در جوانان و نوجوانان در حال حاضر با وجود تحقیقات و بررسی های جدید و کامل توجه پژوهشگران به نوعی ویژگی شخصیتی جدید با عنوان هیجان خواهی جلب شده و آنان امیدوارند تا با بررسی دقیق گستره این ویژگی بتوانند به تبیین بروز این بزهکاری جوانان و نوجوانان بپردازند .

 

شاید شما هم در جراید و سایر رسانه های جمعی ، اخبار خوانده یا شنیده باشید که مثلاً جوانی با رانندگی خطرناک خود سبب مرگ عده ای شد ، چند جوان به مغازه ای دستبرد زدند و … روانشناسان عقیده دارند که فعالیتهای مهم مانند تخریب ، اعمال منافی عفت ، رفتارهای پرخاشگرانه در بعضی از موارد در نتیجۀ نیاز جوان به هیجان خواهی صورت می گیرد . در تحقیقاتی که بر روی گروهی از مجرمان جوان صورت گرفت ، مشخص گردید که مجرمان از نظر هیجان خواهی در سطح بالایی قرار دارند . همچنین بررسی ها نشان داده است که بزهکاران به مراتب بیشتر از غیر بزهکاران به ماجرا جویی می پردازند و آنان در تحریک و استقبال خطر سخت شایق و حریص هستند . در مجموع ، می توان هیجان خواهی را به عنوان نیاز برای تنوع و تازگی احساسات ، رضایت خاطر برای تجربه خطرهای فیزیکی و اجتماعی و ماجرا جویی تعریف کرد .

 

۳-۴-۲- خشونت در خانواده

 

ارتکاب انواع اعمال جنایتکارانه برخی والدین سنگدل نسبت به فرزندانشان که به محض انتشار اخبار مربوطه موجی از اندوه افکار عمومی را به دنبال می آورد ، ریشه های عمیقی دارد که در صورت بی توجهی به این نکات ، یقیناً در آینده نزدیک بروز موارد مشابه و افزایش آمارهای مربوط دور از انتظار نخواهد بود . به اعتقاد روانپزشکان ، اختلالات روانی ، بروز بیماریهای طولانی مدت جسمی از علت اصلی بروز رفتارهای غیر طبیعی و حتی پرخاشگرانه در کودکان است . حال آنکه فقر مالی ، اعتیاد ،گذراندن دوره های کودکی پر فراز و نشیب توأم با آرزوهای مختلف ، ازدواج در سنین پایین ، داشتن فرزندان متعدد ، مهاجرتهای غیر اصولی و انواع محرومیتهای اجتماعی از جمله عواملی است که برخی والدین را به ارتکاب رفتارهای خشونت آمیز نسبت به فرزندانشان وا می دارد ، معمولاً کودکان به شدت پرخاشگرند ، والدینی پرخاشگر دارند . بنابراین در چنین خانواده هایی رفتارهای متقابل شرایط بروز رفتارهای پرخاشگرانه نتیجه ناتوانی کودک در کنترل رفتار خود است ، که به طور طبیعی با تشخیص بموقع چنین مشکلاتی می توان از بروز انواع آسیب های اجتماعی و اعمال خشونت علیه کودکان به شکل چشمگیری کاست . انتقال خشونت بین نسلها یکی از نکات برجسته در خانواده های کودکان آزار دیده انتقال خشونت از نسلی به نسل دیگر است . به این ترتیب کودکی که تحت آزار و اذیت والدین قرار می گیرد ، به وسیله ساز و کارهای روانی بویژه همانند سازی و یا مشابهت با والدین به تدریج خود نیز رفتار خشونت آمیز بروز می دهد و به همین شکل این رویه را به فرزندان و نسلهای بعدی منتقل میکند . بنابراین کارشناسان معتقدند برای کاهش شمار کودک آزاری ها پرخطر و خشن ، دستگاه های نظارتی و حمایتی باید با بهره مندی از نظرات کارشناسان و خبرگان ، در یک نقطه این چرخه معیوب را قطع کنند . کمک به انجام ازدواجهای موفق در سنین مناسب ، برخورداری زوجین از شرایط اولیه زندگی مطلوب ، داشتن شغل مناسب ، عدم اعتیاد ، حمایت از سوی خانواده ، خواهان تولد کودک ، بدون برخورداری از امکانات تفریحی و ورزشی مناسب ، برای کودک و خانواده می تواند در کاهش پرخاشگری و تحریک عصبی والدین نقش اصلی داشته باشد . پژوهش ها نشان می دهد که خشونت در خانواده پیچیده تر از خشونت علیه افراد بیگانه است . شدت و جدی بودن خشونت در خانواده امری واضح است ، اما تعیین گستردگی آن مشکل است زیرا نه تنها دربارۀ تعریف آن توافق وجود ندارد بلکه بیشتر قربانیان این خشونت ها مایل یا قادر به گزارش کردن آنها نیستند. ( روزنامه ایران ، ۵/۱۱/۱۳۸۳ ) .

 

 

۴-۴-۲- خشونت علیه خود ( خود زنی )

 

رفتار عمومی بدون قصد خود کشی در آسیب رساندن به خود ، خود زنی نام دارد ، که به صورت بریدن یا سوزاندن بدن روی می دهد . بر اساس این تعریف ، در خود زنی فرد مایل نیست به زندگی خود پایان دهد . خود زنی به خودی خود یک هدف است و رفتاری است که وحشت ایجاد می کند و به نظر می رسد کاملاً غیر منطق می باشد . متأسفانه رفتار خود زنی کم نیست . طبق برآورد افرادی که خود زنی یا به طور مکرر به خود آسیب می رسانند به میلیونها نفر می رسند . این رفتار هر سال در هر صد هزار نفر به هزار نفر می رسد .

 

خود زنی در بیماران روانپزشکی بسیار بیشتر است و از هر ۲۰ هزار نفر یک نفر اقدام به خود زنی می کند . یعنی در حدود ۴ درصد از تمام بیماران بیمارستانهای روانپزشکی ، نسبت زنان به مردان در حدود ۳ بر ۱ می باشد . خود زنی در ۳۰ درصد تمام مصرف کنندگان موارد مخدر و در ۱۰ درصد تزریق کنندگان موارد مخدر که در بخش درمان معتادین پذیرفته می شوند ، دیده می شود . و بیماران ممکن است مجرد یا متأهل باشند و در حدود ۲۰ سالگی باشند . بیشتر خود زنی ها با ظرافت انجام می شود ، خود زنی ها معمولاً در خلوت و با تیغ ، چاقو ، تکه شیشه یا آینه انجام می شود . بیشتر محلهای خود زنی عبارت است از : مچ ، بازو ، ران و ساق پا ، صورت ، سینه و شکم کمتر مورد خود زنی قرار می گیرد . اکثر افراد دارای اختلال شخصیت ، افرادی درون گرا و مبتلا به مسائل روانی هستند و سوء مصرف الکل و دیگر مواد مخدر در آنها شایع می باشد . بیشتر افرادی که دست به خود زنی می زنند اقدام به خود کشی هم دارند ، برخی رفتار خود زنی را یک رفتار شبیه خود کشی می دانند . ( نشریه حمایت ؛ ۲/۳/۱۳۸۵ ) .

 

۵-۴-۲- خشونت گروهی جوانان ( باندهای تبهکاری )

 

با اینکه بیشترین میزان رفتار گروهی برای بزه در قالب انواع سرقت صورت گرفته ، اما نیم نگاهی به اخبار حوادث نشان می دهد که جرایمی نظیر توزیع مشروبات الکلی ، توزیع و فروش مواد مخدر و قاچاق انسان نیز در قالب فعالیتهای گروهی صورت می گیرد . در این کنش جمعی و اشکال متنوع آن کجروان جوان افزون بر اینکه یکدیگر را از حمایتهای مالی برخوردار می سازند . نیازهای عاطفی و ارزشی همدیگر را نیز برآورده می کنند . کارشناسان مسائل اجتماعی با دقیق شدن در رفتارهای صورت گرفته در قالب کجروی گروهی جوانان نشان می دهند که برآورده شدن این نیازها پشتوانه روانی مهمی برای تقویت و استمرار بخشیدن به رفتارهای یاد شده بشمار می آید . در یک تحقیق دانشگاهی حضور جوانان و نوجوانان در این گونه فضاهای خرده فرهنگی و همراهی و مشارکت آنان در این نوع مناسبات به معنای ابراز پایبندی به الگوهای رفتاری خرده فرهنگهای کجروی معرفی شده است .

 

مطالعات جامعه شناسان نشان می دهد اینگونه رفتارها گاه با تدارک مقدماتی خاص از قبیل تشکیل دار و دسته ، طرح و نقشه و تهیه لوازم و ابزار صورت می پذیرد . از جمله نمونه های مطرح در این شکل از رفتار می توان به تشکیل دار و دسته های بزهکاری در سطح محل یا باندهای خاص منطقه ای ، کشوری و حتی بین المللی اشاره کرد.

 

جرم شناسان در موارد دیگر اعلام می کنند ، خشونت گروهی جوانان و نوجوانان ممکن است تحت تأثیر محرک قوی و هیجانی شدید در وضعیتی خاص و به شکل غیر مترقبه اتفاق بیافتد ، غیر قابل پیش بینی بودن این امر منجر به شکل گیری گروه های بزهکاری در درون گروه های جوانان و نوجوانان جامعه می شود . کجروی های گروهی در میان این عده به شکل جنبش احساسی ، تحرک پذیر ، آشوب طلب ، پر تحرک و به همان نسبت خطرناک ، عاطفی و اصلاح پذیر توصیف شده که توجه محققان و کارشناسان علوم اجتماعی را به خود معطوف کرده است ( ترکاشوند ، نشریه حمایت ، ۱۳۸۵ ) .

 

 

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:07:00 ب.ظ ]




عوامل متعددی می تواند رفتار افراد را تحت تأثیر قرار داده و در آن نقش داشته باشد . تنها یک عامل خطر زا نیست که موجب رفتار پرخاشگرانه یا ضد اجتماعی می شود ، بلکه عوامل متعدد و چندگانه ای برای تأثیر گذاشتن و شکل دادن رفتار افراد در تمام دوران رشد فرد بویژه در نوجوانی با هم ترکیب می شوند که موجب تقویت یا پیشگیری از رفتارهای فرد می شوند . بر این اساس رفتار افراد تحت تأثیر عوامل شخصی ، خانوادگی ، اجتماعی و محیطی است .

 

 

۱- عوامل شخصی

 

بوم شناسان معتقدند که ویژگیهای شخصی با خشونت رابطه دارند . تحلیل یافته های بیانگر آن است که رفتارهای پرخاشگرانه در دوران بچگی به صورت منظم خشونت در سنین بالاتر در میان پسران را پیش بینی  کرده است . ولی این امر برای دختران ثبات کمتری داشته است . همچنین درگیر شدن در دیگر رفتارهای ضد اجتماعی از قبیل مصرف مواد مخدر ، سرقت ، تخریب اموال دیگران و شکست در کارها با خشونت رابطه مستقیم دارند و باعث بروز رفتارهای پرخاشگرانه می شوند .

 

۲- عوامل خانوادگی

 

خانواده پایه بنیادین جامعه و نهادی است که به اعضای خود احساس امنیت و آرامش می دهد و طی هزاران سال پایدارترین و مؤثرترین وسیله حفظ ویژگیهای فرهنگی و عامل انتقال آنها به نسلهای بعدی بوده و قرار است که باشد ؛ اما آمارها نشان می دهند که افراد از منزل ، ضرب و شتم و اضطراب در خانواده باعث بوجود آمدن اختلالات روانی و شخصیتی در افراد می شود و در نهایت منجر به خشونت می گردد . تحقیقات نشان داده اند که درگیر والدین یا سرپرستان با هم گرایش فرد نسبت به درگیر شدن در رفتارهای خشونت آمیز را افزایش داده است . فقدان تعامل مطلوب و مناسب والدین – فرزند ، نظارت والدین بر فرزندان ، اعمال تربیتی و انضباطی و خشک و خشن والدین می تواند به بزهکاری جوانان منجر می شود . بد رفتاری با بچه ها و بی توجهی به آنها به عنوان عوامل خطر زای دیگر در سطح خانواده در نظر گرفته شده است که احتمال خشونت آنها را افزایش می دهد . شواهد نشان داده است بچه هایی که مورد بد رفتاری فیزیکی یا بی توجهی واقع شده اند نسبت به افرادی که تحت چنین شرایطی نبوده اند ، احتمال بیشتری داشته است که در زمانهای بعدی مرتکب جرایم خشونت آمیز شوند. از طرف دیگر اعضای خانواده و به ویژه والدین یا سرپرستان می توانند با تأکید بر آموزش و حمایت و محبت نقش مهمی در محافظت جوانان از خشونت ایفا کنند. گفتگو و ارتباط عمیق بین والدین و فرزندان ، داشتن مرزهای آشکار در خانواده و اعمال تربیتی مستدل و قانع کننده می توانند از خشونت جوانان پیشگیری کنند ( ستوده ، سیف الهی ، ۱۳۸۶ : ۱۰۴ و ۱۰۵ ) .

 

۳- عوامل اجتماعی

 

پیچیده شدن جامعه ، تغییر در روابط پیدایش شهرهای بزرگ که در آن فرد تا اندازه ای هویت خود را از دست می دهد و موجب افزایش انحرافات در جامعه شده است . عوامل اجتماعی به عنوان مؤثرترین عناصر در بروز و پیدایش انحرافات در سطح اجتماع نقش اساسی دارند . بعضی از عوامل سطح اجتماعی که بر خطر جوانان برای ارتکاب خشونت مؤثر هستند شامل دسترسی به دارو و اسلحه ، بی سازمانی اجتماعی ، عدم دسترسی به فرصتهای باز آفرینی و آموزش برابر است . ترکیبی از سیاستهای دولت و قانون گذاری و پویایی های اجتماع دسترسی افراد محله به مواد مخدر و اسلحه را تحت تأثیر قرار می دهد . همچنین وجود باندهای جنایتکار ، خرید و فروش و توزیع اسلحه و مواد مخدر در محله افزایش می دهد . البته این عوامل خود با شرایط فعالیتهای اقتصادی – اجتماعی محله رابطه دارد . برای مثال فرصتهای محدود اقتصادی در یک اجتماع یا محله ممکن است به خرید و فروش مواد مخدر در سطح محله مشروعیت بخشد . بی سازمانی اجتماعی پیش بینی کننده دیگری برای فعالیتهای خشونت آمیز است ، این عامل شامل میزان بالای جرم ، فعالیتهای باندهای جنایتکار ، مساکن فقیر ، و پسرفت عمومی در اجتماع یا محله است . این نوع محلات معمولاً فاقد نهادهای مناسب و خدمات مطلوب برای جوانان است  ، اجتماعات و محله ها می توانند فرصتهایی برای جوانان ایجاد کنند تا در فعالیتهایی شرکت کنند که قدرت مسئولیت پذیری آنها را افزایش دهد .چنین تجربیاتی به جوانان کمک می کند تا مهارتهای جدیدی را بدست آورده و اعتماد به نفس آنها را افزایش دهد . این شرایط خود احتمال خشونت را کاهش می دهد ( شیخی ، ۱۳۸۲ : ۹۰ و ۹۳ ) .

 

۴- عوامل محیطی

 

بر اساس مطالعات بدست آمده توسط کلیفورد[۱] ، بعضی از محیطها برای رشد و پرورش بهنجار اطفال مساعد نیست . مناطق فقیر نشین و غیر استاندارد چون زاغه ها نظیر آن موجب بروز بسیاری از انحرافات می گردند . در نقاط یاد شده به دنبال پایین بودن سطح زندگی و وجود زمینه های مختلف فقر ، امکان به انحراف کشاندن نوجوانان و جوانان به چشم می خورد در چنین جوامعی یا در چنین محیطهایی نشانه هایی از بی ثباتی مشاهده می شود . ضعف قوانین و نبودن ممنوعیتهای اجتماعی ، باعث بسیاری از مفاسد در جامعه می گردند ، که نه تنها در آن نقاط آثار نامطلوب بر جای می گذارند . بلکه نتایج و اثرات آن در سایر نقاط جامعه نیز منعکس می شود . عوامل محیطی نقش اساسی در گسترش فرهنگ خشونت در میانه گروه ویژه ای از مردم دارد . بعضی از عوامل که در این سطح با خشونت مرتبط هستند عبارتند از : فقر ، در معرض خشونت رسانه ها قرار گرفتن ، آزادی عمومی جوانان و … . محققان اثبات کرده اند جوانانی که در فقر زندگی می کنند و پایگاه اقتصادی – اجتماعی پایینی دارند احتمال بیشتری دارد که درگیر رفتارهای خشونت آمیز شوند . تحقیقات دیگر نشان داده است که در معرض خشونت رسانه ها قرار گرفتن به ویژه در دوران بچگی موجب رفتارهای پرخاشگرانه در فرد می شود . رسانه ها با نمایش فیلم و صحنه های پرخاشگرانه و خشونت آمیز ممکن است درک افراد از خشونت به عنوان یک رفتار هنجاری و معمولی و تقویت این ایده که خشونت یک استراتژی خوب و قابل قبول برای حل مشکلات است را تحت تأثیر قرار دهند . به علاوه وقتی که بزرگسالان نسبت به جوانان بی توجه و بی اعتنا شوند ، موجب می گردد که جوانان نیز در ایجاد یک رابطه اساسی و مهم با بزرگسالان در جامعه با مشکل مواجه شوند و این فقدان رابطه به نوبه خود موجب از خود بیگانگی فرد گردیده و در نهایت احتمال رفتارهای بزهکارانه و خشونت آمیز او را افزایش می دهد ( همان منبع ، ۱۳۸۲ : ۱۰۲ و ۱۰۳ ) .

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:06:00 ب.ظ ]