تبیین مفهوم مالیات و بررسی انواع آن |
آدام اسمیت[۱] پدر علم اقتصاد در بیان تعریف اقتصادی مالیات، ضمن برشمردن وظایف ویژهای برای دولت میگوید که مردم باید هزینههای دولت را در انجام آن وظایف بپردازند. از دیدگاه وی وظیفهی دولت حفاظت از جامعه در برابر تهاجم و خشونتهایی است که از طرف جوامع دیگر میتواند اعمال شودو مردم باید هزینههای ادارهی نیروهای انتظامی را چه در زمان جنگ و چه در مواقع صلح بپردازند.به عبارت دیگر «مالیات عبارت است از هزینهای که شهروندان به خاطر زیست اجتماعی خود در یک جامعه میپردازند و در قبال آن زمینه مساعدی را برای بهرهبرداری از تسهیلات و منابع موجود در کشور به دست میآورند. بدین ترتیب میتوان مالیات را گونهای از انتقال درآمد یا دارایی اشخاص حقیقی یا حقوقی به دولت دانست. منطق حاکم بر انتقال دارایی این است که دولت و جامعه نیز به طور مستقیم یا غیرمستقیم سهم عمدهای را در ایجاد درآمد یا تضمین داراییهای اشخاص ایفا میکند.» عده ای دیگر تعریف مالیات را چنین بیان میکند: «مالیات را مبلغی میدانند که دولت براساس قانون از اشخاص و موسسات به منظور تقویت مالی حکومت و تأمین مخارج و هزینههای عمومی دریافت میکند».
۲-۲-۱-تعریف حقوقی مالیات
با مراجعه به قوانین مالیاتی کشور مشاهده میشود که معالاسف هیچ یک تعریفی از مالیات ارائه نمیشوند و در این ارتباط با خلأ قانونی مواجهیم. در این شرایط که با نوعی ابهام همراه است ناگزیر باید به آموزههای[۶] حقوقی مراجعه و تعریف مطلوب را از میان آثار حقوق دانان و علمای حقوق عمومی جستجوی کرد.
دکترین حقوق در تعرف مالیات این چنین مینویسند: «مالیات سهمی است که به موجب اصل تعاون ملی و بر وفق مقررات هر یک از سکنه کشور موظف است از ثروت و درآمد خود به منظور تأمین هزینههای عمومی و حفظ منافع اقتصادی یا سیاسی یا اجتماعی کشور به قدر قدرت و توانایی خود به دولت بدهد». تعریف فوق تنها با توجه به نقش مؤدی و بیتوجه به طرف دیگر مالیات یعنی دولت (دستگاه مالیاتی) ارائه شده است. به نظر میرسد منظور از مؤدی در عبارت «سکنه» در تعریف فوق، تنها شامل اشخاص حقیقی است و نه اشخاص حقوقی. همچنین نمیتوان منظور از «مقررات» در تعریف را حمل بر معنای دقیق حقوقی آن و معادل «مصوبات الزام آور نهادهای قانونی کشور جز مجلس» دانست؛ چرا که در این صورت «اصل قانونی بودن مالیاتها» مورد خدشه واقع میشود و ناگزیر باید «مقررات» را اجمالاً به معنای «قانون» تلقی کرد.
مالیات در اصطلاح عبارت است از مبلغی که دولت از اشخاص، شرکتها و مؤسسات بر طبق قانون برای تقویت عمومی حکومت و تأمین مخارج عمومی میگیرد. این تعریف با لحاظ قراردادن نقش هر دو طرف موجود در یک رابطه مالیاتی- یعنی دولت و اشخاص- ویژگی «اجباری بودن» مالیات را به طور ضمنی بیان میکند. همچنین با تصریح به «اصل قانونی بودن مالیات»، تقریباً تعریفی بینقص ارائه میدهد. البته عدم تصریح به الزامی بودن پرداخت مالیات از سوی مؤدیان نیز در این تعریف مورد نقد است.
تعریف دیگری نیز مالیات را یک نوع پرداخت و تأدیه مالی میداند که در نتیجه الزام قانونی از نظر تأمین مالی مخارج دولت، به صورت بلاعوض به وسیله افراد انجام میشود.این تعریف هر چند تعریفی است کلاسیک ، معهذا با سیستم اقتصادی معاصر نیز قابل انطباق است، زیرا در نظامهای اقتصادی جدید هزینههای عمومی فقط محدود به منابع مربوط به نظم عمومی و عدالت اجتماعی نبوده بلکه کلیه مخارج دولت اعم از مخارج مربوط به نظم عمومی و عدالت اجتماعی یا مخارج مربوط به انواع دخالت دولت را نیز شامل در امور مملکتی میداند.
عده ای دیگر مالیات را «برداشت قسمتی از دارایی یا درآمد افراد بر حسب توانایی پرداخت آنان برای تأمین مخارج عمومی» تعریف می کند.نقص تعریف فوق نیز عدم اشاره به «اصل قانونی بودن مالیات» و «نقش دولت در یک رابطه مالیاتی» است.
به نظر میرسد اگرچه در حقوق مالیاتی معاصر بر لزوم جلب مشارکت مؤدیان مقدم بر استفاده از اقتدارات دولت تأکید میشود- به نحوی که مؤدی با رضایت و طیب خاطر نسبت به تشخیصو پرداخت مالیات خود اقدام کند، معالوصف تمام تعاریف فوق نقش قاهرانهی دولت در اخذ و وصول مالیات را نادیده گرفته، بیشتر با توجه به جایگاه مؤدی به پدیده مالیات مینگرند. با در نظر گرفتن مراتب بالا میتوان گفت «اخذ مالیات یک عمل اقتداری و انحصاری و استثنایی قدرت عمومی است که بدون نیاز به جلب رضایت مؤدی قابل سوصل است و مؤدی جز اینکه به عنوان یک تکلیف و تعهد قانونی و دین شهروندی کمال همکاری و مساعدت را در پرداخت مالیات بعمل میآورد گزینه دیگری در پیش رو ندارد» در نهایت میتوان گفت مالیات بخشی از درآمدهای عمومی است که به موجب قانون جهت تأمین هزینههای عمومی و به صورت بلاعوض از اشخاص حقیقی و حقوقی اخذ و به حساب دولت واریز میشود و منبع اصلی درآمدهای عمومی محسوب میشود. از تعریف اخیر موارد زیر بدست میآید:
۱)مالیات قسمتی از دارایی یا درآمد یا مصرف شخص است که طبق قانون وصول میشود.
۲)مالیات جزء درآمدهای عمومی است که به صورت وجه نقد عاید دولت میشود.
۳)مالیات قطعی و بلاعوض است و مابهازای آن چیزی دریافت نمیشود.
۳-۲-۱-انواع مالیات
مالیات ها بر سه پایه درآمد، مصرف و ثروت وضع می شوند و از طریق دو روش مسقیم و غیر مستقیم وصول می گردد بدین ترتیب مالیات گاهی مستقیم است، زیرا مستقیماً از درآمد اخذ میشود (مانند مالیات بر حقوق کارمندان)، و زمانی غیر مستقیم و از کالا اخذ میشود (مانند مالیات بر مصرف سیگار و نوشابه و مالیات بر ارزش افزوده).
۴-۲-۱-مالیات مستقیم و مالیات غیرمستقیم
مالیات مستقیم به طور مستقیم و بلاواسطه از خود مؤدی گرفته میشود که به طور کلی شامل انواع مالیات بر درآمد و مالیات بر دارایی میشوند، ولی در مالیات غیرمستقیم، مالیات از شخصی که مؤدی محسوب میشود ولی پرداخت کنندهی واقعی نیست وصول میشود و به طور غیرمستقیم به مؤدی واقعی تحمیل می شود. که موضوع آن میتواند تولید و یا مصرف مؤدی باشد. به عبارت دیگر مالیاتهای مستقیم عبارتند از مالیاتی که به صورت معین (اسمی) به یک شخص حقیقی یا حقوقی تعلق میگیرد، شخص پرداخت کننده نیز آن را تحمل میکند و اصولا نمیتواند آن را به شخص دیگری منتقل کند. این مالیات به درآمد یا دارایی اشخاص مربوط میشود و به صورت دورهای اخذ میگردد. مالیات بر دارایی دربر گیرنده مواردی نظیر مالیات بر ارث و حق تمبر است و مالیات بر درآمد شامل مالیات بر درآمد اجاره املاک، مالیات بر درآمد کشاورزی، مالیات بر درآمد حقوق، مالیات بر درآمد مشاغل، مالیات بر درآمد اشخاص حقوقی و مالیات بر درآمد اتفاقی میشود.
همچنین از نقطه نظر مال مشمول مالیات میتوان گفت مالیات مستقیم مالیاتی است که مالی را که همیشه وجود دارد و یا به طور منظم تجدید میشود را شامل میشود. اما مالیات غیرمستقیم اموالی را شامل میشود که گاه هستند و گاه نیستند یا به عبارت دیگر شامل چیزهایی مانند تولید، مصرف، مبادله یا مخارج میباشند. یعنی مالیات مستقیم شامل ثروت به دست آمده یا در حال بدست آمدن میشود در صورتی که مالیات غیرمستقیم اعمال و کارهایی را که به جریان ثروت یا استفاده از آن مربوطند شامل میگردد. به عبارت دیگر مالیات مستقیم به فعل (بودن) یا (داشتن) مربوط میشود و مالیات غیرمستقیم به فعل (انجام دادن). تفاوتهای میان این دو نوع مالیات عبارتند از:
۱)در مالیاتهای مستقیم، دولت مالیات را از خود مؤدی میگیرد و وی مبلغ مذکور را به اشخاص یا طبقات دیگر منتقل نمیکند ولی در مالیاتهای غیرمستقیم، دولت به شخص حقیقی یا حقوقی که مالیات را از او وصول میکند اجازه میدهد مبلغی را که به دولت پرداخته است از طریق افزایش قیمت محصولات یا خدمات خود به مصرف کننده یا استفاده کننده از خدمت منتقل نماید.
۲)مالیاتهای غیرمستقیم به دلیل اینکه از مؤدی واقعی وصول نمیشوند سهل الوصولترند زیرا پرداخت کننده چون امکان انتقال مالیات را به اشخاص دیگر دارد، مقاومتی نمیکند و مؤدی واقعی هم متوجه پرداخت مالیات غیرمستقیم نمیشود.
۳)قانون خاص و مدونی راجع به مالیاتهای مستقیم و به همین نام وجود دارد در حالی که قوانین مربوط به مالیاتهای غیرمستقیم متعددند.
۴)در مالیاتهای مستقیم دولت حق دارد که برای وصول مالیات قسمتی از داراییهای مؤدی را توقیف و تصرف کند ولی در مالیاتهای غیرمستقیم این گونه نیست.
[۱]-Adam Smith
[۲]Smith, Adam; An Inguiry into the Nature and Causes Of the Wealth of Nations; edited by R.H. Campbell and A.S. Skinner; Claredon Press; 1976; Book V; Volume I.
[۳]-وظیفهی دوم دولت حمایت از افراد جامعه در برابر بیعدالتیهایی است که از سایر افراد سرمیزند. دولت وظیفه دارد عدالت را در جامعه حاکم سازد. وظیفهی سوم دولت نیز ارائه خدمات عمومی و ادارهی دولت و دستگاههای اداری لازم برای انجام امور دفاع و برقراری عدالت است. (دفتر بررسیهای اقتصادی. “مالیات؛ مروری بر ادبیات و سیری در مفاهیم”، ص ۲۳-۲۵)
[۴]-گرجی ازندریانی، علی اکبر، همان، ص ۱۸۹
[۵]-عرب مازار،علی اکبر ،مروری کوتاه بر پاره ای مفاهیم و نظارت مالیاتی ،،فصلنامه مالیات، دوره دوم، ش ۱، تابستان ۱۳۷۶، ص ۷۴
[۶]-doctorine
[۷]-جعفری لنگرودی، محمد جعفر، ترمینولوژی حقوق، تهران، کتابخانه گنج دانش، ۱۳۸۶، چاپ هفدهم، ص ۶۰۱
[۸]-فرهنگ، منوچهر، فرهنگ اقتصادی، ۱۳۷۴
[۹]-زندی حقیقی، منوچهر، اقتصاد و مالیه عمومی، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۴۱، ص ۳۱۳/۲۴۲ به نقل از: گاستون ژز (Gaston Jeze) دانشمند کلاسیک
[۱۰]-همان، ص ۳۱۴
[۱۱]-پیرنیا، حسین، مالیه عمومی، مالیاتها و بودجه، تهران، انتشارات کتابخانه ابن سینا، ۱۳۳۹، ص ۵۸
[۱۲]-رستمی، ولی، اقتدارات و اختیارات دستگاه مالیاتی در حقوق مالیاتی ایران، فصلنامه حقوق، دانشکده حقوق و علوم سیاسی، دوره ۳۸، شماره ۳، پاییز ۱۳۸۷، ص ۱۶۶
[۱۳]-رنجبری، ابوالفضل و بادامچی، علی، همان، ص ۵۷
[۱۴]- Direct Tax
[۱۵]- Indirect Tax
[۱۶]-رنجبری، ابوالفضل و بادامچی، علی، حقوق مالی و مالیه عمومی،انتشارات دانشگاه تهران،۱۳۴۱، ص ۵۸
[۱۷]- Periodic
[۱۸]-گرجی، علی اکبر، همان، ص ۱۹۰
[۱۹]-همان، ص ۵۶
[۲۰]-رنجبری، ابوالفضل و بادامچی، علی، همان، ص ۵۸ و ۵۹
[۲۱] -Tax ahifting.
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1399-06-08] [ 10:40:00 ب.ظ ]
|