البته کشورهای مجری این نظام مالیاتی بر حسب عواملی مانند توسعه یافتگی، تجربه اعمال مالیات بر ارزش افزوده و مسائل فرهنگی پیرامونی آن، ممکن است در گسترش پایههای مالیاتی با یکدیگر تفاوت داشته باشند. جامعترین نظام مالیات بر ارزش افزوده این است که هر سه سطح تولیدات صنعتی، عمدهفروش و خرده فروشی را شامل شود و هر چه دامنه این شمول کاهش یابد، گسترهی پایه مالیاتی نیز کوچکتر خواهد شد.به دلیل گستردگی پایه مالیاتی در مالیات بر ارزش افزوده، این نوع مالیات درآمد زاست. این خاصیت «درآمدزایی» یکی از مزیتهای اصلی این نوع مالیات و دلیلی اساسی انتخاب و اجرای آن از سوی کشورهای مختلف است که در آنها مالیات بر ارزش افزوده به عنوان یک منبع جدید درآمدی به منظور افزایش درآمد دولت به کاربرده شده است. این مالیات دربرگیرنده طیف وسیعی از کالاها و خدمات است و درآمد قابل توجه برای دولت ایجاد میکند، ضمن آنکه به دلیل وسعت پایه مالیاتی و پایین بودن نرخ مالیاتی درآمد مالیاتی درآمد مالیات بیشتری را نصیب دولت میکند و این امر بدون از بین بردن انگیزه تولید صورت میپذیرد. به این ترتیب امکان فرار مالیاتی در مالیات بر ارزش افزوده، به دلیل کمتر بودن نرخ مالیاتی آن در مقایسه با سایر مالیاتهای با پایه محدود کاهش مییابد. اجرای مالیات بر ارزش افزوده میتواند باعث تعدیل یا حذف سایر مالیاتها شود. در اجرای مالیات بر ارزش افزوده، مالیاتهای تجاری و مالیات بر واردات و صادرات و فروش میتوانند حذف شوند یا این که به طور اساسی تغییر یابند. بنابراین با تغییرات ایجاد شده در نظام مالیاتی، دولت مقداری از درآمدهای حاصل از مالیات بر واردات و مالیات بر فروش را از دست داده و درآمدهای جدیدی از اجرای مالیات بر ارزش افزوده کسب میکند و اقتصاد زیرزمینی به دلیل این که بر درآمدزایی هر یک از این مالیاتها اثر متفاوتی دارد، با این تغییرات مالیاتی میتواند بر سطح درآمد مالیاتی دولت تأثیر گذار باشد.
۳-۵-۳-خنثی بودن مالیات بر ارزش افزوده
یک نظام مالیاتی، هنگامی کارا خواهد بود که در تخصیص بهینه منابع که به وسیله مکانیسم و قیمتهای بازار ایجاد شده، مداخله و تأثیری نداشته باشد. اگرچه، هر نظام مالیاتی بر رفتارهای اقتصادی تأثیر خواهد گذاشت، اما کاراترین نظام مالیاتی، نظامی است که این مداخلات را به حداقل برساند. طرفداران مالیات بر ارزش افزوده معتقدند که چنانچه نرخ مالیاتی واحد باشد و مالیات بر ارزش افزوده بر کلیه کالاها و خدمات اعمال شود، آن مالیات نسبت به بکارگیری عوامل تولید، سرمایهگذاری، تجارت، اشتغال، تکنیک تولید، درجهی دخالت دولت در فعالیت اقتصادی، نحوه و درجه ادغام نسبتهای تولیدی و تصمیمگیری اقتصادی، خنثی است. پس اگر مالیات بر ارزش افزوده تکنرخی باشد و بر پایه گستردهای اعمال شود، میتواند مالیاتی کاملا کارآمد باشد، زیرا نحوه انتخاب عاملان اقتصادی را مختل نمیکند. خنثی بودن اقتصادی هر سیاستی، به معنی این است که در جابجایی منابع اثری نخواهد داشت زیرا تغییری در قیمتهای نسبی ایجاد نمیکند.
«از آنجا که مالیات بر ارزش افزوده بر عموم کالاها وضع میشود، طبیعتاً قیمتهای نسبی را متأثر نکرده و نسبت به مالیاتهای جزیی بر فروش و حتی پارهای مالیاتهای مستقیم، حداقل اختلالات را در کارکرد نظام اقتصادی ایجاد میکند و در نتیجه کارایینظام بازار را به هم نمیزند»، چنین خاصیتی در مورد مالیات بر ارزش افزوده، در واقعیت بسیار دشوار حاصل میشود، چون نیازمند برقراری یک نرخ ثابت مالیاتی، نه تنها در هر بخش، بلکه بر کل بخشها در اقتصاد میباشد. به عبارت دیگر اگر نرخ مالیاتی در هر فعالیت اقتصادی کمتر و یا بیشتر از سایر نرخها باشد، یا وجود معافیت مالیاتی یا نرخهای صفر مالیات باعث آثار تخصیصی در اقتصاد شود، کرده و خنثی بودن این مالیات منتفی میباشد. به هر حال هر قدر پایه مالیات بر ارزش افزوده گستردهتر بوده و نرخهای مالیات به یکدیگر نزدیکتر باشند، درجه خنثی بودن مالیات بر ارزش افزوده بیشتر خواهد بود. در اینجا نکته مهم این است که خنثی بودن مالیات، به معنی بهینه بودن آن نیست. به عبارت دیگر جابجایی نسبی یکسان منابع از بخش خصوصی به بخش دولتی، که اثر خنثی بودن مالیات را در بخش خصوصی نشان میدهد، الزاماً بهترین روش انتقال منابع بین این دو بخش نمیباشد. برعکس، اقتصاددانان نشان دادهاند که باید نرخهای مالیاتی متفاوت بوده و مرتبط با کشش منحنیهای تقاضا و عرضه باشند. در این صورت اگر در کلیه بخششها و بازارهای اقتصاد نسبت کشش تقاضا و عرضه یکسان باشد، نرخهای یکسان مالیات مورد نظر برای جمعآوری درآمد مالیاتی، بهینه تلقی می شوند.
۴-۵-۳-عدم ایجاد تورم
یکی از مهمترین خواص مالیات بر ارزش افزوده تورم زا نبودن آن است البته بدیهی است که اگر مالیات بر ارزش افزوده، بودن کاهش در نرخهای دیگر مالیاتی به اجرا درآید، آثار تورمی خواهد داشت و تنها زمانی تورم ایجاد نخواهد کرد که پس از برقراری آن، در جهت کاهش نرخ مالیاتهای دیگر بازنگری شود. به دلیل گستردگی پایهی مالیاتی در مالیات بر ارزش افزوده میتوان نرخ آن را در سطح پایین نگاه داشت.
البته اجرای مالیات بر ارزش افزوده و گسترش مالیات بر مصرف بر تمامی کالاها و خدمات، منجر به افزایش سطح عمومی قیمت کالاها و خدمات تولید شده در بخش رسمی میشود. در این شرایط با وجود اقتصاد غیررسمی گسترده، افراد میتوانند تولیدات مصرفی را جایگزین تولیدات رسمی کنند. برای نمونه، بر اثر اجرای مالیات بر ارزش افزوده، مواد غذایی تولید شده به وسیلهی افراد خانواده میتواند با غذای رستوران جایگزین شود، این مسأله دربارهی پوشاک نیز صادق است. در اثر این امر تولید در بخش رسمی محدود شده و مانع رشد و توسعه همه جانبه اقتصاد خواهد شد. اگر انگیزهی نیروی کار به فعالیت در بخش غیررسمی، بیشتر از فعالیت در بخش رسمی باشد، افزایش مالیات بر مصرف بیشک موجب گسترش اقتصاد پنهان خواهد شد و به تبع آن یعنی با گستردهتر شدن فعالیت اقتصاد سایهای و غیررسمی، امکان گسترش فساد مالی نیز وجود خواهد داشت. به طور کلی، هر چند خنثی بودن مالیات بر ارزش افزوده بر تولید، یکی از ویژگیهای مهم این مالیات است، اما اقتصاد غیررسمی این مسأله را زیر سوال برده و از این طریق میتواند به رفاه اجتماعی آسیب وارد کند.[۹]
۵-۵-۳-قابل انتقال بودن مالیات بر ارزش افزوده
یکی از ویژگیهای مهم مالیاتهای غیرمستقیم از جمه مالیات بر ارزش افزوده «قابل انتقال بودن» آنها به مصرف کنندهی کالا یا خدمات است. در نتیجهی این ویژگی، نمیتوان مقرراتی را وضع نمود که مانع از انتقال مالیات به مراحل بعدی باشد. البته با وجود این ویژگی ممکن است «بر اثر عواملی مانند افت قیمتها در بازار یا گریز مالیاتی، بخشی از مالیات غیرمستقیم پرداختی به مراحل بعدی (مصرف کننده) منتقل نگردد.»
۶-۵-۳-قابلیت غیرتنازلی بودن و اثر مثبت بر عدالت اجتماعی
مالیات بر ارزش افزوده، مانند مالیات بر فروش و مصرف یا به عبارت دیگر مانند مالیاتهای غیرمستقیم عمل میکند. به این معنی که بر قیمتهای نسبی کالاها و خدمات تولیدی اثرگذار است و چون اقشار کمدرآمد سهم بیشتری از درآمد خود را مصرف میکنند، پس در این نظام به طور نسبی مالیات بیشتری را متحمل میشوند. از این رو برای کاهش چنین فشارهایی، کشورها سعی میکنند که با بهره گرفتن از نرخهای چندگانه مالیات بر ارزش افزوده، اهداف توزیعی درآمد را دنبال کنند. بدیهی است که آثار توزیعی مالیات بر ارزش افزوده در یک جامعه به نظام مالیاتی و همچنین ساختار توزیع درآمد در آن جامعه بستگی دارد و انتخاب نوع مالیات و گستردگی آن و همچنین نرخها و معافیتهای مالیاتی به کار گرفته شده همگی در تعیین آثار توزیعی مالیات بر ارزش افزوده، دخیل هستند. اصولاً مالیاتهایی را که در مورد آنها برای گروه فقیر جامعه معافیت قائل شده و عمدتاً از گروه ثروتمند اخذ مالیات صورت میگیرد، میتوان هم جهت با عدالت اجتماعی تلقی نماییم.
همچنین «با فرض برابر بودن تمایلات افراد در سطوح درآمدی برابر و با فرض وضع مالیات عمومی بر قیمتها با نرخ مشابه در کالاهای معین، افراد با درآمد برابر، مالیات برابر میپردازند و عدالت افقی بر این مبنا پایدار میماند و چنانچه نظام چندنرخی حاکم شود و کالاهای مصرفی مانند مدها (نرمالو لوکس) مشمل نرخهای بالاتری شوند، قطعاً نه تنها یک مالیات تنازلی نخواهد بود، بلکه در تعدیل فاصله درآمدی و نیز باز توزیع درآمدها، میتواند کارآمدی مناسب داشته باشد». با این وضع میتوان به تحقق «عدالت مالیاتی» امیدوار بود. معمولاً برای کاهش خصلت تنازلی مالیات بر ارزش افزوده است که ساختار نرخ گذاری دوگانه پیشنهاد میشود که شامل یک نرخ عمومی برای کلیه کالاها و خدمات و نرخی پایینتر از نرخ عمومی برای کالاها و خدمات ضروری است.
۷-۵-۳-مالیات بر ارزش افزوده مبتنی بر عدم انباشت است
مالیات بر ارزش افزوده مبتنی بر عدم انباشت است؛ به این معنا که اولاً مالیات رقمی جدا از قیمت کالا محاسبه میشود و دقیقا تحت عنوان مالیات بر ارزش افزوده در صورت حسابها ثبت میگردد و دوماً در هر مرحله از تولید و توزیع، مؤدی مالیات را روی قیمت اصلی فروش خود حساب میکند و سپس مالیاتی را که خود در مرحله قبل پرداخته از آن کسر کرده و مابهالتفاوت را به عنوان مالیات بر ارزش افزوده پرداخت میکند. در اینجا نیز کل مالیات پرداخت شده به مصرف کننده انتقال مییابد ولی میزان آن دقیقاً معادل نرخ مالیات بر ارزش افزوده است.
در مالیات بر ارزش افزوده فروشندگان کالا و ارائه دهندگان خدمات تنها موظف به محاسبه و وصول مالیات و درج آن در صورت حساب صادره و پرداخت آن به سازمان مالیاتی میباشند و در حقیقت در این سیستم مالیاتی، مؤدی، پرداخت کننده واقعی نبوده و این مصرف کننده آن کالا و خدمات است که پرداخت کننده واقعی میباشد. با این وجود در اصطلاح رایج، منظور از مؤدی، همان فروشندگان کالا و ارائه دهندگان خدمات هستند که مالیات را به دستگاه مالیات را به دستگاه مالیاتی ارائه میدهند به عبارت دیگر تولید کننده و یا فروشنده کالا و خدمات در حکم مؤدی هستند.
۸-۵-۳-تأثیر اجرای مالیات بر ارزش افزوده بر رفاه اجتماعی با وجود اقتصاد غیررسمی
به طور کلی، در جوامعی که رفتار غیرقانونی دولتمردان (فساد) و رفتار غیرقانونی شهروندان (فعالیت زیرزمینی) در حوزه مالیاتها رواج زیادی دارد، شهروندان از فعالیت در بخش رسمی و پاسخ به تحول رسمی در بخش مالیاتی در اثر اجرای مالیات بر ارزش افزوده آسیب میبینند.زیرا مقداری از درآمد خود را به عنوان مالیات میپردازند و به ازای آن خدمات عمومی مناسبی دریافت نمیکنند و هزینههای زیادی برای تمکین به آنها تحمیل میشود و در نتیجه از قدرت رقابتی آنها در کسب سود، کاسته میشود. امام شهروندانی که در بخش زیرزمینی فعالیت میکنند و مالیاتی نمیپردازند و سطح دریافت خدمات عمومی آنها نیز با سایرین یکسان است، هزینهای بابت تمکین متحمل نمیشوند و در نتیجه قدرت آنها در کسب سود افزایش مییابد.زیرا احتمال شناسایی و مجازات آنها به وسیله مقامات مالیاتی کم است و سرچشمه این ناهماهنگی در کشورهای توسعه نیافته، در بیاطلاعی و هزینههای سنگین برای دستیابی به منافع قانونی نهفته است. یعنی شهروندان و دولتمردان اطلاعات دقیقی از منابع و مصارف مالیاتی و مجازات های فرار مالیاتی و سایر قوانین مالیاتی ندارند و براساس حدسهای خود به فعالیت در اقتصاد زیرزمینی میپردازند، بدین ترتیب در این شرایط ، احتمال بدتر شدن وضعیت اجتماعی در اثر اجرای مالیات بر ارزش افزوده وجود دارد. با این وجود اعمال معافیت در خصوص کالاها و خدمات ضروری، حربهی مفیدی در جهت کاهش آثار منفی مالیات بر ارزش افزوده بر اقشار ضعیف و ناتوان جامعه محسوب میشود.
۹-۵-۳-خودکنترلی بودن و جلوگیری از فرار مالیاتی
یکی دیگر از ویژگیهای مالیات بر ارزش افزوده خودکنترلی بودن آن است که به شفافسازی مبادلات و فعالیتهای اقتصادی کمک میکند و در نتیجه موجب سهولت اعمال انواع دیگر مالیات میشود. خودکنترلی بودن بدین معناست که در نظام مالیات بر ارزش افزوده، خریدهای هر یک از بنگاهها به وسیله بنگاه فروشنده به آنها اعلام میشود یعنی پرداخت کنندگان مالیات در هر مرحلهای از زنجیره تولید و توزیع، روی پرداخت مالیات در مراحل پیش از خود نظارت میکنند. در این سیستم، اگر شخصی مالیات را کمتر از حد واقعی آن اعلام کند و یا مالیات مربوط به خود را نپردازد، این مالیات در زنجیره تولید و توزیع به خریدار بعدی منتقل میشود. به همین دلیل خریداران تمایلی به خرید کالاهایی که مالیات آنها پرداخت نشده است ندارند. به عبارت دیگر، اگر بنگاهی کالاهایی را خریداری کند که مالیات آنها پرداخت نشده باشد، در این صورت وی اعتبار مالیاتی کمتری خواهد داشت و متعاقباً بدهی بیشتری به وی تعلق میگیرد. علاوه بر این، امکان فرار مالیاتی در مالیات بر ارزش افزوده که دارای پایه مالیاتی گستردهای است، به دلیل کمتر بودن نرخ آن در مقایسه با سایر مالیاتهای با پایه محدود، کاهش مییابد.
به عبارت دیگر پرداخت کنندگان مالیات هر ردهای از مسیر زنجیری مالیات بر ارزش افزوده، مدعی پرداخت مالیات سطوح دیگر میباشند. چنین خاصیتی زمانی به وقوع میپیوندد که نرخ مالیات، در تمام مسیر مالیات بر ارزش افزوده، حداقل در هر بخش نهادهبری مستقل یکسان و همچنین حلقه زنجیر کامل بوده و تا حد خرده فروشی مالیات بر ارزش افزوده مستقر باشد. حال اگر در برقراری مالیات بر ارزش افزوده، مثلاً در بخش نساجی، نرخ مالیات بر ارزش افزوده با صنایع نخریسی و پارچه کتانی متفاوت باشد در نتیجه خودکنترلی این مالیات برقرار نخواهد بود.
در این سیستم مالیاتی از آنجا که مؤدیان برای استفاده از «اعتبار مالیاتی» ملزم به ارائه فاکتور و صورتحساب خواهند بود، زمینه برای شناسایی خود به خود میزان معاملات مؤدیان فراهم میشود. در نتیجه یک سیستم اطلاعاتی کاملی از معاملات و مبادلات تجاری اشخاص ایجاد میشود که علاوه بر شفاف سازی فضای اقتصادی کشور و کمک به از بین بردن اقتصاد زیرزمینی، موجب سهولت در اعمال مالیاتهای دیگر مانند مالیات بر درآمد و مالیات بر مشاغل میگردد.
۱۰-۵-۳-اجتناب از وضع مالیات مضاعف
هرگاه از (یک) مأخذ مالیات دو یا چند برابر مالیات اخذ شود مالیات را مضاعف نامند. به عبارت دیگر مالیات وقتی مضاعف گفته میشود که از یک قدرت پرداخت، دو مالیات یا بیشتر وصول شود. اگرچه این موضوع به طور طبیعی باعث اعتراضات مؤدیان میشود ولی در مقررات حقوق مالیاتی چه از جهت داخلی و چه از جهت بینالمللی محکوم نشده و منعی برای آن نیست. از جهت داخلی قوه مقننه که واضع مالیات است در به وجود آوردن بعضی تبعیضها و استثناءها که با اصل «عدالت مالیاتی» سازگار باشد آزاد است و میتواند یک عمل یا یک دارایی را مشمول چند نوع مالیات بنماید. از جهت بینالمللی نیز هیچ چیز مانع مالیات مضاعف نمیشود بدین ترتیب که برخورد دو قانون مالیاتی با هم نمیتواند مثل یک اختلاف فیمابین حل شود یعنی به نفع یکی یا دیگری انتخاب به عمل آید. قانون هر کشوری محدود به قلمرو حاکمیت آن کشور است و اگر اعمال همزمان صلاحیتهای ناشی از حاکمیت به اینجا منتهی شود که یکی مؤدی برای یک عمل یا یک درآمد مشمول مقررات هر دو کشور واقع شود هیچ یک از مقررات حقوق داخلی یا حقوق بینالمللی نمیتواند مانعی در راه این مالیات مضاعف ایجاد کند.
مالیات بر ارزش افزوده یک نوع مالیات بر فروش چند مرحلهای است که خرید کالاها و خدمات واسطهای را مشمول پرداخت مالیات نمیکند و در آن یک اعتبار مالیاتی برای خریدهای واسطهای در نظر گرفته میشود که باعث از بین رفتن پدیده مالیاتبندی مضاعف میشود، بنابراین عوامل اقتصادی برای هر ارزش ایجاد شده فقط یک بار مالیات میپردازند.موارد استرداد مذکور در م ۱۷ ق.م.ا.ا مؤید همین مطلب است.
۱۱-۵-۳-ایجاد تحول در ساختار مالیاتی
از جمله پیش شرطهای ضروری جهت اجرای کامل و افزایش کارآیی نظام مالیات بر ارزش افزوده، بهینهسازی و ارتقاء سامانههای فنآوری اطلاعات مربوط به نظام مالیاتی است که این ویژگی خود موجب ایجاد تحول در ساختار مالی و علیالخصوص نظام مالیاتی کشورهای مجری خواهد شد. تجهیز فروشگاهها و واحدهای تولیدی و توزیعی به انواع سامانههای ویژهی کنترل و ثبت اقلام خریداری و فروخته شده همراه با محاسبهی مبالغ مالیات بر ارزش افزودهی پرداخت شده بابت خرید کالاهای واسطهای و نهادههای تولید در هر یک از مراحل قبلی و همچنین مبالغ دریافت شده از مشتریان نمونههایی از این قبیل تحولات محسوب میشوند.
۱۲-۵-۳-با ثبات بودن درآمد مالیات بر افزایش افزوده
درآمدهای ناشی از اجرای مالیات بر ارزش افزوده نسبت به دیگر مالیاتها از ثبات و انعطاف پذیری بیشتری برخوردار است. در زمان رونق اقتصادی، این نوع مالیات، بر ارزش افزوده کالاها و خدماتی اعمال میشود و با افزایش سطح تولید و ارزش افزوده میزان وصولی از این منبع افزایش مییابد. از طرف دیگر در زمان رکود اقتصادی، با کاهش سطح تولیدات و ارزش افزوده مؤسسات اقتصادی، وصولی از مالیات بر ارزش افزوده نیز تقلیل مییابد، لذا در زمان وقوع رکود اقتصادی، فشار فزایندهی بار مالیاتی بر مؤدیان کاهش مییابد. همچنین مالیات بر ارزش افزوده بر پایه گسترده اعمال و متناسب با قیمتهای جاری محاسبه میشود، در نتیجه تغییر جزئی این مالیات فوراً به افزایش و یا کاهش درآمدها میانجامد، لذا این نظام مالیاتی، ابزار قابل انعطافی است که دولتها میتوانند به هنگام اعمال سیاستهای تثبیت اقتصادی از آن استفاده کنند. [۲۳]
۱۳-۵-۳-ایجاد انگیزه سرمایهگذاری و تولید و افزایش رشد اقتصادی
اجرای مالیات بر ارزش افزوده همواره با لغو مالیاتهای ناکارآمد و اختلالزا همراه خواهد بود. لذا جایگزینی مالیات بر ارزش افزوده با این مالیاتها شرایط بهتری را برای تولید به وجود میآورد. علاوه بر این به دلیل اعمال نرخ صفر برای صادرات، قیمتهای نسبی صادرات در مقایسه با قیمتهای جهانی ارزانتر شده و به ابزاری برای تشویق تولید داخلی تبدیل میشود. نهایتا اینکه خنثی بودن و آثار ضعیف تورمی این مالیات نیز آن را به ابزاری کمکی برای تولید تبدیل کرده است. مالیات بر ارزش افزوده باعث افزایش درآمد میشود و این افزایش درآمد مالیاتی میتواند موجب کاهش کسری بودجه، استقراض بخش عمومی، نرخ بهره و بنابراین سرمایهگذاری شود. مالیات بر ارزش افزوده میتواند خطر تورم ناشی از کسر بودجه را کاهش دهد.
به طور کلی در یک مدل ساده کلان اقتصادی میتوان تأثیر مالیات بر رشد اقتصادی را که منفی است مشاهده کرد. در نتیجه خاصیت مالیات بر ارزش افزوده در جهت ایجاد رشد اقتصادی نمیتواند مطلق باشد، بلکه نسبی است، به عبارت دیگر بر اساس این ادعا جمعآوری درآمد مالیاتی از طریق مالیات بر ارزش افزوده در مقابل دیگر انواع مالیاتها آثار مثبت بر رشد اقتصادی خواهد گذاشت. از آنجا که در عمده کشورهای توسعه یافته، مالیات بر ارزش افزوده جانشین مالیات بر مصرف و مالیاتهای دیگر به خصوص مالیات بر شرکتها شده است، انتظار آثار مثبت این جایگزینی، بر تولید و رشد اقتصادی وجود داد. ولی آیا اگر در جامعه اقتصادی این مالیات برای اولین بار معرفی شده باشد و هدف از معرفی کردن آن نیز افزیش درآمد مالیاتی باشد، باز هم چنین انتظاری متصور است؟ در واقع تأثیر مالیات بر ارزش افزوده بستگی به طراحی آن، به خصوص در جایگزینی برای مالیاتهای دیگر دارد و از قبل قابل پیشگویی نیست. از آنجا که بر اساس تجربه، برقراری مالیات بر ارزش افزوده در عمده کشورهایی که این مالیات را انتخاب کردهاند، منجر به کاهش مالیاتهای دیگر و به خصوص مالیات بر سود شرکتها شده است، این انتظار وجود دارد که به علت کاهش نرخ مالیات بر سود شرکتها و افزایش بازدهی خالص سرمایهگذاری، اجرای مالیات بر ارزش افزوده موجب تشویق در امر سرمایهگذاری شود. بنابراین میتوان گفت مزیت غیرمستقیم مالیات بر ارزش افزوده به تأثیر این مالیات بر سایر نرخهای مالیاتی بستگی دارد. چنانچه نرخ استهلاک سرمایه در وضع مالیات دقیقاً معادل استهلاک واقعی اقتصادی محاسبه شود، مالیاتها اثر خنثی بر سرمایهگذاری دارند، لیکن اگر نرخهای محاسباتی بالاتر از نرخ واقعی باشد، مالیات میتواند به ابزاری برای تشویق سرمایهگذاری تبدیل شود، بنابراین معافیت کل هزینه سرمایهگذاری در سال اجرا با توجه به نوع مصرف، و یا تعیین نرخ استهلاک و یا نوع درآمد میتواند موجب تشویق سرمایهگذاری شود.
۱۴-۵-۳-دارا بودن کمترین تأخیر در عملیات وصول
مالیات بر ارزش افزوده بر خلاف مالیات بر درآمد که معمولاً در پایان سال مالی قابل وصول است، از کمترین نوسان برخوردار است، زیرا تقاضا برای کالاها و خدمات طی زمان استمرار دارد و این بدان معناست که مالیات بر ارزش افزوده مستمراً و بدون تأخیر در حال وصول است و لذا دولت نیز در تخصیص اعتبارات و پرداختهای خود با مشکل مواجه نمیشود و این خود سبب ایجاد یک منبع درآمدی باثبات و در عین حال انعطافپذیر برای دولت میشود.
۱۵-۵-۳-تشویق صادرات و اثر مثبت بر تراز تجارت خارجی
چون اساساً «مالیات بر ارزش افزوده، با هدف اصابت بر مصرف داخلی وضع میشود، اولاً ابزارهای تشویقی قوی بر ای صادرات فراهم میکند و ثانیاً در مقایسه با واردات میتواند به دلیل کاهش قیمتهای قیمتهای عرضه کننده داخلی، محدود کننده واردات باشد و … موقعیت نسبی بهتری در مبادلات تجاری و خارجی»را ایجاد میکند. بنابراین در این سیستم، صادرات مشمول نرخ صفر است. به عبارت دیگر، چه افرادی که به عنوان توریست کالای داخلی را خریداری و از کشور خارج میکنند و چه بنگاههایی که در امر صادرات کالا و خدمات فعالیت دارند، با ارائه مدارک لازم، کلیه مالیات های پرداخت شده بر ارزش افزوده در مراحل مختلف را یک جا بازپس میگیرند و این عاملی برای تشویق صادرات به شمار میآید که به تبع آن بر تراز پرداختهای کشور اجرا کننده این مالیات تأثیر مثبت میگذارد بدیهی است این نتیجهگیری زمانی صحت خواهد داشت که مالیات بر ارزش افزوده، باعث تغییر در قیمتهای نسبی کالاهای وارداتی به صادراتی شود. یعنی اگر پس از معرفی این مالیات قیمت کالاهای صادراتی ارزان و در مقابل قیمت کالاهای وارداتی گران شود و یا حداقل بدون تغییر باقی بماند، میتوان انتظار بهبود در تراز پرداختها را داشت. چوندر این مورد نمیتوان انتظار تغییری در نرخ ارز داشت و فقط تغییرات فوق امکان تأثیرگذاری دارند، این نتیجهگیری به عوامل متعددی ارتباط دارد. هر چند که ممکن است تجربیات بعضی کشورها مؤید آن باشد، اما پایه نظری آن اجبار خاص در جهت میعنی را به وجود نمیآورد. ماده ۳۳ از فصل دوم قانون برنامه چهارم نیز در این راستا و با هدف تعامل فعال با اقتصاد جهانی مقرر میدارد: به منظور نوسازی و روان سازی تجارت، افزایش سهم کشور در تجارت بینالملل، توسعه صادرات کالاهای غیرنفتی و خدمات، تقویت توان رقابتی محصولات صادراتی کشور در بازارهای بینالمللی و به منظور گسترش کاربرد فنآوری ارتباطات و اطلاعات در اقتصاد، بازرگانی و تجارت در قالب سند ملی بازرگانی کشور، برقراری هرگونه مالیات برای صادرات کالاهای غیرنفتی و خدمات در طول برنامه ممنوع میباشد.[۳۰]
۱۶-۵-۳-تسهیل ورود به پیمانهای منطقهای و بینالمللی
برخی از پیمانهای منطقهای بنا به دلایلی نظیر ایجاد وحدت نظام مالیاتی در مناسبات اقتصادی کشورهای عضو به سمت افزایش کارآیی، گسترش صنعت، استفاده از مزایای بیطرفی و خنثی بودن، آسیب نرساندن به کالاهای وارداتی و گسترش رقابت داخلی، مالیات بر ارزش افزوده را به عنوان شرط عضویت برای اعضاء تعیین کردهاند. به طور کلی عضویت در پیمانهای منطقهای از جمله موارد دیگری است که برخی کشورها را به مدرنسازی نظام مالیاتی و استفاده از مالیات بر ارزش افزوده هدایت میکند. امروزه مالیات بر ارزش افزوده مکانیزمی است که ضمن کمک به پایداری در آمدهای عمومی کشور، به ابزاری برای یکسان سازی سازمان و ساختار مالیاتی کشورهای عضو اتحادیههای منطقهای تبدیل شده است. به دلیل وسعت پایه مالیات بر ارزش افزوده، میتوان این مالیات را با نرخی کمتر از مالیات بر فروش مرتبط با بخشهای مختلف بازرگانی اعمال کرد و امکان کاهش فرار در مالیات بر ارزش افزوده را فراهم آورد. با توجه به ویژگیهای یاد شده، مالیات بر ارزش افزوده میتواند ساختماری کارآمد جهت بهبود سیستم مالی کشور قلمداد شود.[۳۱]
نکته بسیار مهم این است که دستیابی به این نتایج مثبت، نیازمند وجود شرایط و فضای لازم و متناسب میباشد، در غیراین صورت، احتمال عدم دسترسی به نکات مطلوب فوق انتظار میرود.
۶-۳- تحلیل مقررات قانون مالیات بر ارزش افزوده در شرکت های تجاری
ماده ۳ ق.م.ا.ا در بیان مفهوم مالیات بر ارزش افزوده بیان می دارد« ارزش افزوده در این قانون، تفاوت بین ارزش کالاها و خدمات عرضه شده با ارزش کالاها و خدمات خریداری یا تحصیل شده در یک دوره معین میباشد.» از سمت دیگر ماده ۱۳ و ماده ۱۷ این قانون شرایط مالیات ارزش افزوده بر مصرف را تعریف و طریق محاسبه در کشور را از این نوع می داند همان طور که ذکر گردید مالیات بر ارزش افزوده از نوع مصرف از نظر اقتصادی خنثیترین نوع مالیات است از این جهت که اختلالی در فرآیند انتخاب سرمایه دیگر نهادهها به وجود نمیآورد و اجرای آن به نحو گستردهای در میان کشورهای دارای نظام مالیات بر ارزش افزوده رواج دارد. دلیل این رواج در میان کشورها نیز آن است که این نوع مالیات به دلیل اعمال معافیت بر کالاهای سرمایهای و ایجاد بیشترین انگیزه برای سرمایهگذاری، رشد اقتصادی را تسریع میکند.
از طرف دیگر، مالیات بر ارزش افزوده به عنوان یک تأسیس اقتصادی – حقوقی، اهدف و ویژگی های خاصی دارد قانونگدار نیز با توجه به این مشخصات سعی بر آن داشته که این تأسیس را به بهترین نحوه تدوین و وضع نماید لذا اگر شرایط پیش بینی شده در ق.م.ا.ا مطابق با این اهداف و ویژگی ها باشد باید قائل شویم که این مقررات در کشور ما کارآمد خواهد بود حال با توجه به بررسی اهداف و ویژگی این قبیل مالیات در قانون فوق می توان گفت :
الف)مالیات بر ارزش افزوده مبانی مالیاتی را گسترش می دهد و تقریباً همه اشخاص اعم از حقیقی و حقوقی در معرض آن قرار می گیرند.
ب)تجربه بسیاری از کشورها نشان می دهد که بازده اقتصادی مالیات بر ارزش افزوده برای دولت (درآمدهای مالیاتی) نجومی و غیر قابل تصور است، به طوری که در ادبیات، این شیوه از مالیات، « ماشین پول» نام گرفته است.
ج)مالیات برارزش افزوده در مقابل تورم، مقاوم است. به این معنا که متناسب با تورم افزایش می یابد و موجب حفظ قدرت خرید بخش دولتی در مقابل تورم می گردد.
و)مالیات بر ارزش افزوده اصولاً برعهده مصرف کننده نهایی است و چون وصول و ایصال مالیات بر عهده طرفی قرار گرفته که خود زیانی از این کار نمی بیند، انگیزه مالیات گریزی تا حد زیادی کاهش می یابد.
ی)بی طرفی مالیاتی به معنای عدم تأثیر مالیات در تصمیم گیری های موسسات نسبت به انتخاب راه کارهای مختلف، از جمله اوصاف بارز مالیات بر ارزش افزوده است و بنابراین در تخصیص منابع خنثی و بی ا ثر است و موجب برقراری کارایی اقتصادی می شود.
نظر به موارد فوق و با عنایت به اینکه مالیات بر ارزش افزوده اصولاً به دلیل یکنواختی و حذف هرگونه معافیت موجب برقراری عدالت می شود و از طرفی به دلیل اینکه انتخاب مصرف کننده را منحرف نمی سازد یک مالیات کارا محسوب می گردد. به این مفهوم که نسبت به برقراری مالیات بر عوامل تولید بی طرف است. و به طور یکسان بر همه آنها اعمال می شود و بنابراین رفتار مصرف کننده را تغییر نمی دهد. در صورتی که مالیات بر ارزش افزوده با نرخی واحد و بر همه کالاها و خدمات وضع شود کارایی اقتصادی حفظ خواهد شد[۳۶] و در صورتی معافیت ها و یا نرخهای چندگانه اعمال شود، کارایی اقتصادی تضعیف می شود. هرچند که به نظر می رسد نرخ مقطوع آن نسبت به کشورهای همسایه و با توجه به اهداف درآمدزایی برای دولت پایین می باشد.
با توجه به کارآیی مقررات مالیات بر ارزش افزوده در کشور ما،در صورتی که شرکت های تجاری مصرف کننده نهایی باشند همچون اشخاص حقیقی، عملا بهای مالیات مزبور را پرداخت خواهند کرد لکن با توجه به کارآمدی این قانون و حتی نرخ مناسب آن، کمترین فشار و احساس هزینه در قبال مصرف به وجود می آید و شرکت با مصرف کالا و خدماتی با قیمت بهینه می تواند در هزینه های مصرفی خود صرفه جویی کند. در صورتی که شرکت تجاری عرضه کننده کالا و خدمات باشد قانونگدار با در نظر گرفتن تسهیلاتی برای کالاهای سرمایه ای(به طور مثال دستگاهای تولید)و معافیت های حوزه صادرات و انتخاب مالیات بر ارزش افزوده از نوع مصرف،شیوه ای را اتخاذ نموده که منجر به ترغیب شرکت های تجاری و سرمایه گذارن گردد به طور مثال با احتساب هزینه ها و استهلاک دستگاه های تولید کننده،میزان ارزش افزوده را محاسبه می نماید. لذا قانون فوق از منظر اقتصادی، کارآمد محسوب گشته که با کاهش هزینه ها می تواند منجر به سود آوری شرکت ها گردد.
[۱]-پیرایی، خسرو و فرهانیان، محمدجواد، همان، ص ۲۳۸
[۲]-نادران، الیاس، همان، ص ۶۴
[۳]-سیدنورایی، سیدمحمدرضا و عزیزخانی، فاطمه، همان، ص ۲۶۲
[۴]- http://www.farsnews.net/newstext.php?nn=8708090020
[۵]-سید نورایی، سیدمحمدرضا و عزیزخانی، فاطمه، همان، ص ۲۶۱
[۶]-نادران، الیاس،همان، ص ۶۷
[۷]-پژویان، جمشید، بررسی تبعات اقتصادی مالیات بر ارزش افزوده در اقتصاد ایران،پژوهشنامه اقتصادی، ش ۱، ۱۳۸۰، ص ۲۹٫
[۸]-همان، ص ۳۰
[۹] – ابراهیمی، محمد،همان، ص ۱۰۹
[۱۰]-توکل، محمد، تحلیلی پیرامون مالیات بر ارزش افزوده، فصلنامه مالیات، ش ۹، ص ۱۶
[۱۱]-سیدنورایی، سیدمحمدرضا و عزیزخانی، فاطمه، همان، صص ۲۶۱ و ۲۶۲
[۱۲]-پژویان، جمشید، همان، ص ۳۱
[۱۳]-نادران، الیاس، همان، ص ۶۷
[۱۴]-انباشت مالیات یعنی مالیات هر مرحله از چرخه تولید به طور کامل گرفته میشود بیآنکه مالیات پرداختی مراحل قبل از آن کسر شود که علاوه بر اصل مالیات، مالیات بر مالیات نیز تعلق میگیرد.
[۱۵]-سیدنورایی، سیدمحمدرضا و عزیزخانی، فاطمه، همان، ص ۲۶۶
[۱۶]-همان، ص ۲۶۲
[۱۷]-پژویان، جمشید، همان، ص ۲۸ و ۲۹
[۱۸] -Double taxation
[۱۹]-جعفری لنگرودی، محمدجعفر، همان، ص ۶۰۲
[۲۰]-Tax equity
[۲۱]-تروتابا، لویی و کوتره، ژان ماری، همان، ص ۷۹
[۲۲]-http://www.farsnews.net/newstext.php?nn=8708090020
[۲۳] – ابراهیمی، محمد، همان، ص ۱۱۷
[۲۴]-پژویان، جمشید، همان، صص ۲۹ و ۳۰
[۲۵]-همان، ص ۳۰
[۲۶]-نادران، الیاس،همان، ص ۶۸
[۲۷]- http://www.farsnews.net/newstext/php?nn=8708090020.
[۲۸]-نادران، الیاس، همان ص ۶۸
[۲۹]-پژویان، جمشید، همان، ص ۳۰ و ۳۱
[۳۰] – ابراهیمی، محمد،همان، ص ۱۹۹ و ۱۲۰
[۳۱] – http://www.farsnews.net/newstext.php?nn=8708090020
[۳۲]-پژویان، جمشید، همان، ص ۲۸
[۳۳] -Money Machine
[۳۴] – Inltation- Proof
[۳۵] -Neutrality
[۳۶]- در زمینه جایگزینی مالیات برارزش افزوده در مقابل مالیات بر درآمد شرکت ها و کارآیی این موضوع، تحقیقات بسیاری انجام شده است برای مطالعه بیشتر رجوع کنید به« صالح نژاد، سید حسن، جایگزینی مالیات بر ارزش افزوده برای مالیات بر شرکت ها و تأثیر آن بر درآمدهای مالیاتی دولت در ایران، رساله دکتری حسابداری،دانشگاه علامه طباطبایی، ۱۳۷۸، ص ۱۳۰- ۱۳۳»
[شنبه 1399-06-08] [ 10:43:00 ب.ظ ]
|