۱٫۰۷.۰۰۰۱عقلانی عاطفی۹٫۶۰(*)۱٫۰۷.۰۰۰۱کاهش ارتباط موثرکنترلواقعیت درمانی۱۶٫۹۰(*)۲٫۲۵.۰۰۰۱عقلانی عاطفی۱۷٫۸۰(*)۲٫۲۵.۰۰۰۱جدا کردن امور مالی از یکدیگرکنترلواقعیت درمانی۱۱٫۴۰(*)۱٫۴۹.۰۰۰۱عقلانی عاطفی۱۱٫۴۵۰(*)۱٫۴۹.۰۰۰۱

همان طور که از یافته های جدول ۴ – ۲۲ استنباط می شود از آنجا که در شیوه مشاوره واقعیت درمانی بین میانگین نمرات مولفه های افزایش واکنش های هیجانی و کاهش رابطه خانوادگی با خویشاوندان همسرو دوستان در دو گروه کنترل و واقعیت درمانی در سطح معناداری ۰۵/۰P> اختلاف معنادار وجود ندارد، در نتیجه می توان این گونه نتیجه گیری کرد که مشاوره زوجی به روش واقعیت درمانی (گلاسر)بر کاهش مولفه های مذکورتاثیر معنی داری نداشته اما در بقیه مولفه ها همان طور که یافته های جدول نشان می دهد تاثیر معنی دار داشته است.
همچنین از آنجا که در شیوه مشاوره عقلانی عاطفی نیز بین میانگین نمرات مولفه های کاهش همکاری و کاهش رابطه خانوادگی با خویشاوندان همسرو دوستان در دو گروه کنترل و عقلانی عاطفی در سطح معناداری ۰۵/۰P> اختلاف معنادار وجود ندارد در نتیجه می توان این گونه نتیجه گیری کرد که مشاوره زوجی به روش عقلانی عاطفی بر کاهش مولفه های مذکورتاثیر معنی داری نداشته اما در بقیه مولفه ها همان طور که یافته های جدول نشان می دهد تاثیر معنی دار داشته است.
فصل پنجم
بحث و نتیجه گیری
۵-۱) خلاصه پژوهش
در این پژوهش سعی بر آن بوده است که تاثیر میزان اثربخشی مشاوره زوجی به شیوه شناختی الیس و واقعیت درمانی گلاسر در کاهش تعارضات زناشویی مورد بررسی قرار گیرد. بدین منظور برای انجام مطالعه، از میان جامعه آماری مراجعه کنندگان به مرکز مداخله در بحران بهزیستی لاهیجان تعداد ۶۰ نفر بصورت نمونه های هدفمند انتخاب و به ۲ گروه اموزش جهت انجام مشاوره زوجی و یک گروه کنترل تقسیم شدند. پرسشنامه ۵۴ سوالی تعارض زناشویی (ثنایی و باقری) که ۸ مولفه از تعارضات را می سنجد در دو موقعیت پیش آزمون و پس آزمون در سه گروه کنترل ، مشاوره به روش واقعیت درمانی و مشاوره به روش عقلانی عاطفی جهت بررسی تعارض زناشویی اجرا و نتایج حاصل از آن جمع آوری شد. داده های بدست آمده از پرسشنامه ها جهت تجزیه و تحلیل یافته ها با بهره گرفتن از نمرات افتراقی پیش آزمون و پس آزمون از روش های آماری توصیفی و استنباطی شامل: تحلیل واریانس یک طرفه، آزمون شفه و آزمون t مستقل با بهره گرفتن از نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج بدست آمده مبنی بر تاثیر مشاوره زوجی به شیوه الیس و گلاسر بر کاهش تعارضات تائید گردید. همچنین در رابطه با سایر فرضیات پژوهش نتایج زیر حاصل شد:
تاثیر شیوه واقعیت درمانی بیش از شیوه عقلانی عاطفی بر تعارضات زناشویی با بهره گرفتن از آزمون شفه مورد تائید نگردید. همچنین فرضیه سوم مبنی بر تاثیر شیوه واقعیت درمانی بر کاهش تعارضات زنان بیش از مردان مورد تائید قرار نگرفت. با بهره گرفتن از آزمون t تاثیر شیوه عقلانی عاطفی بر کاهش تعارضات زنان بیش از مردان تائید گردید و با بهره گرفتن از آزمون شفه تحلیل مولفه های تعارضات انجام شد و نتایج حاصل از آن بدست آمد . در این فصل از پژوهش به بررسی نتایج بدست امده از فرضیات و مقایسه آنها با نتایج بدست امده از پژوهشهای پیشین که در فصل دوم همین پایان نامه آمده است پرداخته می شود.
در فرضیه اول:
مشاوره زوجی به شیوه های عقلانی- عاطفی (الیس) و واقعیت درمانی (گلاسر) بر کاهش تعارضات زوجین تاثیر دارد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...